روز شنبه مورخ ۰۹ اسفند ماه ۱۳۹۹ جلسه درس اخلاق «آیت الله صدیقی» از ساعت ۰۹:۰۰ تا ۱۰:۰۰ در مسجد امام رضا علیه السلام حوزه علمیه امام خمینی(ره) برگزار شد که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ وَنَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»[۲].
مصیبتِ بزرگِ آل الله، خاموشی نورِ روشنگر، وجود نازنین عالمه غیر معلّمه و فهمه غیر مفهمه، دخترِ امام، پرورشیافتهی دامانِ عصمتِ کبری، نظر کردهی مستقیمِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، نامگذاری شدهی از جانبِ ذاتِ متعال، همدم و همراه و خدمتکار و تربیت شدهی دو امام، خواهرِ دوم امام، به همراه و پیرو و فانیِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه، همسفرِ کربلا، امانتدارِ جانِ حضرت زین العابدین صلوات الله علیه، و امانتها و مواریثِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه، قهرمانِ جبههی صبر، علمدارِ جبههی مقاومت، فرماندهی قدرتمندِ میدانِ افشاء نفاق، هدایتگرِ دلها، متهجّدِ عارفِ مجاهدهی دوران، حجّتِ خدا، عصمتِ صغری حضرت زینب کبری سلام الله علیها را به وجود مبارک امام زمان روحی فداه و به شما افسران و سربازان و غلامانِ آن حضرت تسلیت عرض میکنم.
صحبتِ امروزِ ما چند درس از محضرِ این آموزگارِ بزرگ، که معلّمِ ایشان خدای متعال بوده است، هم نام و هم مسمای نامِ ایشان، هم جسمِ ایشان، هم جانِ ایشان، مانندِ مادرشان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از ناحیهی حق تبارک و تعالی هدایت شده است، و همهی شئونِ زندگیِ این بانوی باجلالت فلش به سوی خدای متعال است، نور است، هدایت است.
عصمتِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها
یکی از امتیازاتی که پروردگار حکیم و ذات ربوبی برای حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام در قرآن کریم برجسته کرده است، قلبِ سلیمِ آنهاست، از روز ولادت، و در برزخ، و در قیامت؛ «وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا»[۳].
چه خوب است که انسان آرزو کند که خودِ خدای متعال مستقیماً مبدأ و منتهای یک بنده را تملّک کند، تدبیر کند، و تحتِ تربیتِ مستقیمِ خود قرار بدهد.
خدای متعال حضرت یحیی علیه السلام را اینچنین معرّفی نموده است، خدای متعال سلام است، و کسی که خدای متعال میگوید «وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا» یعنی ما او را سالمِ از همهی حجابها و غبارها و عوارضی که با فطرتِ توحیدی سازگاری ندارد، از ابتدا تا انتها سالم نگه داشتهایم، یعنی عصمت، یعنی معصوم بودهاند.
در مورد حضرت زینب کبری سلام الله علیها باورِ ما این است که از ابتدا تا انتها تحتِ تربیتِ ذاتِ ربوبی بودهاند، حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه نامگذاریِ ایشان را به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم واگذار میکنند، و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم بر حسبِ نقل فرمودند: من در موردِ این دختر بر پروردگارِ خود سبقت نمیگیرم، به خودِ خدای متعال واگذار کردند، و خدای متعال این نام «زینب» را روی حضرت زینب کبری سلام الله علیها قرار داد، حضرت زینب کبری سلام الله علیها را زینِ أبِ خود منظور فرمودند، حضرت زینب کبری سلام الله علیها برای قرآن ناطق و برای قرآن صامت و برای دین خدا و آیین اسلام و جبههی جهاد و صبر و استقامت و عفت و پاکدامنی و ایثار و نثارِ همهی زندگی و فرزندان و برای اتصالِ دائمِ بلاانقطاع با محبوبِ عالَم هستی و معبود متعال زینت شدند.
اینکه شما میبینید حضرت مریم سلام الله علیها نه پیغمبر هستند و نه امامت دارند ولی خدای متعال شهادت به عصمتِ او میدهد، ملائکه از جانبِ خدای متعال به جناب مریم سلام الله علیها خطاب میکردند: «یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ»[۴]؛ این درسِ بزرگی است که عصمت و طهارتِ عرشی اختصاص به حضرات انبیاء و ائمه علیهم السلام ندارد، یک موردِ آن حضرت مریم سلام الله علیها است و موردِ بالاتر از آن خودِ بیبی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند، که «اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرًا»[۵]، انسانِ کامل هستند، قرآنِ ناطق هستند، آیت الله العظمی هستند، و آیتِ کبری ذاتِ ذوالجلال و اسمِ اعظم هستند.
و حضرت زینب کبری سلام الله علیها، این احسابِ کساء که قرآن کریم برترین موجودهای عالَم امکان از اولین و آخرین معرّفی کرده است، آفتابِ وجودِ پنج خورشیدِ اسماء جلال و جمال، مستقیماً بر ظرفیتِ لاهوتیِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها نورافشانی کردهاند، نورِ مستقیمِ نبوّت و ولایتِ عظمای علوی و عصمتِ کبرای فاطمی و امامتِ حسنی و خاتمیّتِ حسینی نسبت به اصحابِ کساء، همه را مستقیم بر خود محیط دیده است، بر ظاهر و باطنِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها و بر همهی شئونِ زندگیِ ایشان، نورِ نبوّت و ضیاء امامت و نفوسِ عصمت و ولایتِ تکوینی حسنی و حسینی اثر گذاشته است، در قابلیّت کم نداشتند، پدر حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه هستند و مادر هم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند، و بیتی که در آن بیت قدم گذاشتهاند «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ»[۶] است، و شواهدی بر آثارِ این عصمت رهنمون است.
ارتباطِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها با امام حسین علیه السلام
یکی ارتباط قلبی که بینِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه خیلی مرموز است، آرامشِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها از طفولیت به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بوده است، و بر حسبِ آنچه که مشهور است بیقراری میکردهاند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و حاضرین در بیت میخواستند حضرت زینب کبری سلام الله علیها را آرام کنند ولی ایشان آرام نمیگرفتند، هیچ کدام از اعضای خانواده نتوانستند حضرت زینب کبری سلام الله علیها را ساکت کنند، تا اینکه حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه آمدند، در نبودِ امام حسین علیه السلام بیقرار بودند، به محضِ ورودِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه چشمِ مبارکِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها به جمالِ امام حسیت صلوات الله علیه افتاد و آرام گرفتند، گویا خدای متعال وجودِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها را فانیِ در وجودِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه قرار داده است، ذوبِ در حقیقتِ حسینی، در عرفانِ حسینی، در مجاهدتِ حسینی هستند.
جریانِ نامگذاریِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها هم به آن کیفیت است. در جریانِ ازدواج خیلی روشن است که حضرت زینب کبری سلام الله علیها از غیبِ این عالَم برنامه را اخذ کردهاند، تلقّی کردهاند، و سفرِ کربلا را پیشبینی کردهاند، لذا در اوجِ ادب و تواضع به حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه عرضه میدارند که شما صاحب اختیارِ من هستید، بر من ولایت دارید، ولی من درخواست و تقاضایی دارم، که دو امر را شرطِ ضمنِ عقد منظور بفرمایید. یکی اینکه من حسینی هستم، من باید هر روز حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را زیارت کنم، این یک درس است برای ما، قمرِ شمسِ امام بودن، شرطِ نور گرفتن از آفتابِ وجودِ امام این است که اگر انسان خدای نکرده یک روز با امام ارتباط پیدا نکند میمیرد.
اهمیّتِ ارتباط با امام
آنچه که در عصرِ نزدیکِ ما بعد از آن بزرگوار، پینهدوز نقل میشود، شیخ محمودی، روحانی و عالِم بوده است، ولی ارتزاقِ او از پینهدوزی بوده است، وجود مبارک حضرت به ایشان میفرمایند که اگر یک هفته مرا نبینی چه میکنی؟ گریهاش میگیرد و قسم میخورد و میگوید که بخدا میمیرم.
این برای طلبههایی که در این زمانِ پُرفتنهی جولانگاهِ شیطان مهم است که باید بدانید تنها چیزی که برای انسان عصمت میآورد عشقِ به امام زمان روحی فداه است، اتصالِ دل با دریای عصمت است، قطرهی وجودِ ما اگر به دریای وجودِ امام زمان روحی فداه وصل نباشد، هوا آلوده است، یک قطره هرچقدر هم که زلال باشد آلودگی پیدا میکند، رجاست و نجاست پیدا میکند.
«قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى»[۷]، رمزِ عصمتِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها این اتّصالِ ناگسستنیِ قلبِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها به قلبِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است.
یاد بگیریم، عاشقی را تمرین کنیم، بر خودمان تلقین کنیم، پاک باشیم تا مجذوب بشویم، قماشِ وجودِ امام زمان روحی فداه بشویم، خودِ حضرت ما را میبرند.
«وَالَّذینَ جاهَدوا فینا»[۸]، شما تلاشِ خودتان را کنید، در خطِ ما باشید، ما زحمتِ شما را کم میکنیم، شما را با مرکبِ جذبه همراهِ خودمان میبریم، و ما هم طاقتِ جداییِ شما را نداریم.
در جریانِ تشرّفِ «ابن مهزیار» به محضر شریفِ امام زمان روحی فداه آمده است که حضرت فرمودهاند: ما شب و روز چشم به راهِ تو بودیم، چرا دیر آمدهای؟
حضرت این حالت را برای همهی شیعیان دارند، و به شیخ بزرگوار فخر شیعه «محمد بن نعمان» مشهور به شیخ مفید، حضرت در نامهی خویش مرقوم فرمودند که اگر اعمالِ شیعیانمان نبود به شرفِ لقاء ما نائل میشدند، گناه حجاب است، غفلت حجاب است، بیاحساسی و بیمحبّتی حجاب است، وگرنه رعیّت، شیعه شعاعِ وجودِ امام است، «خلقوا من فاضل طینتنا و عجنوا بماء ولایتنا»[۹].
از حضرت زینب کبری سلام الله علیها بیاموزیم، ما هم نتوانیم جدای از حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه زنده باشیم، هر روز سیمِ خودمان را با حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه وصل کنیم، و با آقای خودمان دل بدهیم و دل بگیریم.
عصمتِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها در بیانِ امام سجّاد صلوات الله علیه
نکتهی دیگری که در مسئلهی حضرت زینب کبری سلام الله علیها به خوبی عصمتِ ایشان را نشان میدهد، این تعبیرِ امام زین العابدین علیه السلام است، در دروازهی کوفه، در جمعِ تماشاچیان و جهنّمیان و عهدشکنان و بدبختهایی که خودشان دعوت کردند و میهمانکشی کردند، حال کشتنِ میهمانشان را جشن گرفتهاند، و دستهجمعی به تماشای بازماندگان شتافتند، حضرت زینب کبری سلام الله علیها فضای اجتماع را منقلب کردند، همانجا نشان دادند که همان حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه هستند، مانندِ پدرشان صحبت کردند، هم صورت و هم سیرت و هم صولت و هم بلاغت، همه آینهی تمامنمای وجود مبارکِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه بود، و بر حسبِ آنچه که در مقاتل و در تاریخ آمده است کسانی که حضرت زینب کبری سلام الله علیها را نمیدیدند و فقط صدا را میشنیدند، باورشان این بود که صدا صدای حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه است، و تعجّب میکردند، بعد معلوم شد که ایشان آینهی تمامنما هستند، ایشان بلندگوی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه هستند، ایشان تجلّیِ حقیقتِ علوی و صولتِ علوی است، آنجا هم درسِ ولایتمداری و هم مدالِ عرشی بودن و لاهوتی بودن و عِندَ رَبّ بودنِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها را حجّتِ خدا به عالَم اعلان کرد.
هم خطبهی حضرت زینب کبری سلام الله علیها خطبهای هدایتگر بود، و هم ویرانگر بود، اگر حضرت زینب کبری سلام الله علیها سخنانِ خویش را با همان آهنگ ادامه میدادند شهرِ کوفه بر علیهِ آن فرماندهی خونآشامِ بیرحم آشوب میشد و شورش میکردند.
حضرت سجّاد صلوات الله علیه نسخهای که خودشان از جانبِ خدای متعال داشتند و به حضرت زینب کبری سلام الله علیها هم ارائه شده بود، اتمام حجّت بر شامیان بود، برداشتنِ دیوارِ تهمتهای نهادینهشده بود که بنیامیّه چهل سال بر علیهِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه ساخته بود.
این بزرگواران بنا داشتند در مرکزِ حکومتِ اموی پرچمِ پیروزی را در قلّه نصب کنند، و بنا بود که کرامتِ این حرکت و این انقلاب را با پرچمدارِ یک سهساله به عالَم اعلان کنند، از این جهت بود که حضرت سجّاد سلام الله علیه به حضرت زینب کبری سلام الله علیها خطاب کردند: عمّه جان! لطفاً بس کنید، «أنتَ بحمدالله عالمه غیر معلّمه و فهمه غیر مفهّمه».
ولایتمداریِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها
این نکته را اولین مرتبه مرحوم آیت الحق آقای بهجت روحی فداه، که ما در محضرِ ایشان روضهها خواندیم، یک مرتبه ایشان به من فرمودند (مضمون فرمایش) که مقامِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها أجلّ از این بود که بخواهند خطبهای را احساسی شروع کنند و آنها با آوردنِ سرِ مقدّس بتوانند حضرت زینب کبری سلام الله علیها را ساکت کنند، اینطور نبود. حضرت زینب کبری سلام الله علیها خواستند بفرمایند که من مطیعِ امامِ خویش هستم، امام سجّاد علیه السلام به ایشان دستور داده بودند، عمه جان! کافی است، مأموریت تا اینجا بود، ما بنای فتحِ شام را داریم. و حضرت زینب کبری سلام الله علیها با فرمانِ حجّتِ خدا یعنی حضرت سجّاد صلوات الله علیه سکوت کردند، ولی با جای دیگری مرتبط شدند.
روضهی حضرت زینب کبری سلام الله علیها
نگاهی به آسمان کردند، دیدند خورشیدِ سرِ مقدّسِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه روی نی… «یا هِلالاً لَمّا استتم کمالا غالَهُ خَسفُهُ فَأَبَدا غُروبا»…
اینهایی که روضهها را تحلیل میکنند میگویند خورشیدِ چهرهی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه گرفته بود، گویا خولیِ نانجیب ملعون سرِ مقدّس را در تنور روی خاکستر گذاشته بود… سر خونین بود… این خاکسترها…
طریقهی حضرت زینب کبری سلام الله علیها که همه جا اخلاص بود، هیچ وقت از فرزندانِ خود نام نبرده بودند، ولی اینجا مأموریتی الهی داشتند تا شرایط را به عالَم بفرمایند، تا حجّت را تمام کنند، که باید برای دین اینطور باشید، کمی با حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نجوا کردند… حسینِ زینب! همه جا با تو بودم، در همهی مصائب با تو شریک بودم، حسینِ من! خیلی داغها دیدی… قبل از بدنت این دلِ تو بود که پُر از جراحت بود… داغِ چه برادرها دیدی… اما من هم شریک بودم… من هم آن داغها را تحمّل کردم…
اینجا یک جمله در معرّفیِ خویش فرمودند، حسین جان! داغِ علی اکبر دیدی، داغِ علی اصغر دیدی، داغِ فرزند دیدی، خواهرت هم قربانی داده است، من هم داغِ پسرانِ خود را دیدهام… حسینِ من! من همه جا با تو بودم، در همهی مصائب کنارِ تو بودم… همه را تحمّل کردم، اما دیگر این موضوع را پیشبینی نمیکردم که سرِ مقدّست را بالای نی ببینم… محاسنِ شریفت را غرقِ به خون ببینم…
مقاتل نقل کردهاند همینطور که حضرت زینب کبری سلام الله علیها با حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نجوا میکردند، ناگهان متوجّه شدند این سه سالهای که روی زانوی ایشان نشسته است به سرِ پدرِ خویش خیره شده است و نگاه میکند و گویا در حالِ جان دادن است، اینجا بود که عرضه داشتند: حسینِ من! یک طرفه با تو صحبت میکنم، اگر بنا نداری با من صحبت کنی توقعی نیست، ولی یک جمله به این فاطمه صغری بگو…
افرادی که اهلِ راز هستند میگویند که این فاطمه صغری همان حضرت رقیّه سلام الله علیها بود، میگویند حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه با او صحبت کرد، یعنی نمیشود که حضرت زینب کبری سلام الله علیها تقاضایی کنند و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه پاسخ ندهند، سرِ بریدهی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به این بچه فرمودند: وعدهی من و تو خرابهی شام است… صبر کن که آنجا به سراغِ تو میآیم…
و حال اینکه تحلیل است، یا حدس است، یا واقعیت است، میگویند: این بچّه از کوفه تا شام مدام سراغ میگرفتند که چه زمانی به شام میرسیم…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
الا لعنت الله علی القوم الظّالمین
دعا
نَسئَلُک و نَدعُوک اِلَهَنا یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ یَا قَدیمَ الإحسان بِحَقّ الحُسَین، وَ بِسیّدتنا زینب بنت علی یا الله… یا أرحم الرّاحِمین، یا غیاثَ المُستَغیثیِن، یا هادیَ المُضِلّین، یا واهِبَ العَطایا، یا فَکَّاکَ الرّقَاب مِنَ النّار…
خدایا! امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! سلام و عرض تسلیت و عرض ارادتِ ما را به محضرِ شریفِ حضرت حجّت ارواحنا فداه ابلاغ بفرما.
خدایا! سیمِ دلِ ما را با امام زمان روحی فداه متّصل کن و جداییِ بینِ ما و آقای ما را مپسند.
خدایا! جوانهای این کشور را، جوانهای مورد نظر را مشمولِ عنایتِ خاص و نجات قرار بده.
خدایا! دستهایی که موجبِ سرگردانیِ جوانها و تخریبِ فرهنگ شدهاند را کوتاه بگردان.
خدایا! قلمهای مسموم را بشکن.
خدایا! شبکههای مخرّبِ قاتلِ ایمان را نابود بگردان.
خدایا! بانیان و باعثانِ این شبکهها را با چوبِ غضبِ خودت ادب بفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم خیر و برکت بر معیشت و ایمان و عبادت و ولایتمداری و شهیدپروریِ مردمِ عزیزِ ما نازل بفرما.
خدایا! سایهی پُربرکتِ نایبِ امام زمان روحی فداه، زعیمِ ما، مرجعِ ما، رهبرِ عالیقدرِ ما را با اقتدار و عزّت و نورانیت و کفایت و کرامت، در رفعِ مشکلاتِ جهان اسلام و جبههی مقاومت موفق و تا ظهورِ حضرت و کنارِ حکومتِ جهانیِ امام زمان روحی فداه مستدام بدار.
خدایا! حوائجِ این جمع، حاجاتِ ملتمسین را برآورده بفرما.
خدایا! عمومِ مریضها، خصوصاً مریضهای خاص را شفای عاجل و کامل عنایت بفرما.
خدایا! حوائجی که درخواست میکنیم، همهی اینها را برای ما عافیت و خیر قرار بده.
خدایا! عاقبتِ عمرِ ما را با شهادت مختوم بگردان.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه تحریم، آیه ۱۱
[۳] سوره مبارکه مریم، آیه ۳۳
[۴] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۴۳ (وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَهُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ)
[۵] سوره مبارکه احزاب، آیه ۳۳
[۶] سوره مبارکه نور، آیه ۳۶ (فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ)
[۷] سوره مبارکه شوری، آیه ۲۳ (ذَٰلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ۗ قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَىٰ ۗ وَمَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ)
[۸] سوره مبارکه عنکبوت، آیه ۶۹ (وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنینَ)
[۹] الحکم الزاهره با ترجمه انصاری، جلد ۱، صفحه ۴۶۸
پاسخ دهید