روز شنبه مورخ ۱۷ آبان ماه ۱۳۹۹ جلسه درس اخلاق «آیت الله صدیقی» به صورت مجازی در حوزه علمیه امام خمینی(ره) برگزار شد که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
حدیث شریف «عنوان بصری» که در قسمتِ آخرِ جلد اول کتاب بحارالانوار آمده است و شهید رضوان الله تعالی علیه این حدیث را از شیخ بهایی اعلی الله مقامه الشّریف نقل میکند، این حدیث اینقدر نورانی و محکم و دلنشین است که نیازی به بررسی سند ندارد، خودِ متن نشان میدهد که این کلمات بجز از دو لبِ مبارکِ صاحب ولایتِ مطلقه و دریای عصمت و طهارت صادر نمیشود.
اهمیّتِ حدیثِ «عنوان بصری» نزد علما
از این جهت علمای ما، فقهای اهل باطنِ ما مانند مرحوم آیت الحق علامه آمیرزا علی آقای قاضی رضوان الله تعالی علیه این مطلب را به شاگردانِ خویش توصیه فرموده بودند، به آقازادههای خویش میفرمودند که این حدیث را با خط خوش بنویسند، و بعضی از بزرگانِ ما این حدیث را در جیبِ خود و بعضی دیگر در عمامهی خود میگذاشتند، این حدیث را برای جلای جان و صفای قلب خود مرور میکردند و توشههایی برای باطنِ خویش ذخیره میکردند.
در این حدیث شریف که کلمه به کلمهی آن گنج است و اهل میخواهد که آن را اکتشاف کند و این دُرها و جواهرات را استخراج کند و از اینها بعنوانِ نسخهی شفاءبخش در زندگی استفاده کند و سرمایهی دنیا و آخرتِ او باشد.
«عنوان بصری» نازِ امام صادق صلوات الله علیه را خرید
«عنوان بصری» بعد از آنکه وجود مبارک امام صادق سلام الله علیه را دید و دلِ او به حضرت گره خورد، معذلک حضرت او را نپذیرفتند و به تعبیرِ ما «ناز کردند» تا معلوم بشود که آیا این شخص اهلِ محبّت هست و ناز را متوجّه میشود یا نه.
بعضیها اهلِ جفا هستند، وقتی به حرم امام رضا صلوات الله علیه یا به حرمهای دیگر مشرّف میشوند، یا دعا و نمازی برای حاجت به محضر خدای متعال تقدیم میدارند، وقتی حاجتِ آنها برآورده نشد روی برمیگردانند و قهر میکنند، این نشان میدهد که اینها انسانهای باوفایی نیستند و چشمهای از محبّت در وجودِ اینها نمیجوشد و مشعلی در جانِ اینها روشن نیست؛ ولی افرادی هستند که همینکه اجازه داده شده است تا دعا کنند، اینکه خدای متعال چیزی عطاء کند یا نکند همینکه این سیم وصل است برای آنها مهمتر از حاجتشان است.
این است که در مناجات منظوم مولی الموحدین حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه آمده است: «إِلهِى لَئِنْ عَذَّبْتَنِى أَلْفَ حِجَّهٍ فَحَبْلُ رَجَائِى مِنْکَ لَایَتَقَطَّعُ»، پروردگار من! گیرم که مرا هزار حجّه عذاب کردی، عذابِ تو رشتهی امیدِ مرا پاره نمیکند، باز هم چشمِ امید به بارگاه رحمتِ تو دارم، اصلاً در وادی عشق و محبّت «یأس» مطلقا حرامِ دلی و عقلی و شرعی است، انسانِ عاشق که خستگی متوجه نمیشود، «نستوده» به معنی واقعی کلمه است، «یأس» هرگز به حریمِ انسانِ عاشق راه پیدا نمیکند.
معلوم میشود که این «عنوان بصری» واقعاً شعلهای از محبتِ مولای ما امام جعفر صادق علیه السلام دلِ او را روشن کرده است، لذا با اینکه حضرت صادق سلام الله علیه موانعی را مطرح کردند که اگر فردِ بیمحبّتی بود باید مأیوس میشد، ولی «عنوان بصری» این کار را نکرد، چند روزی طبق دستور حضرت صادق صلوات الله علیه خانهنشین شد ولی دوام و طاقت نیاورد و توانِ او تمام شد و سر به بیابان گذاشت و رو به بارگاهِ خدای متعال در کنارِ مضجع شریف حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آورد و در سنگرِ نماز از خدای متعال «پیروزی» خواست. و بعد از این نماز به درِ خانهی امام صادق علیه السلام آمد و اذن خواست.
اهمیتِ «اذن خواستن» را فراموش نکنیم
این «اذن خواستن» یکی از آدابِ مراجعهی به بزرگان است، انسانِ بامعرفت وقتی محبوبِ خود را باعظمت یافته است حریمِ او را نگه میدارد و بدونِ اذن و اجازه قدم از قدمِ خود بر نمیدارد تا چه برسد که بخواهد به حریمِ او ورود پیدا کند، خود را حقیر میداند، خود را فقیر میشناسد، خود را محتاج یافته است، میخواهد به بارگاهِ غنی مراجعه کند، خود را جاهل تلقّی کرده است و میخواهد به چشمهی علم وارد بشود و در کنارِ اقیانوسِ دانش جرعهنوش باشد، نمیشود بدونِ اجازه و بدونِ اذن به حریم وارد شد.
«اسْتَأْذَنْتُ»[۲]؛ اینکه «مراجعهی به امام» در تمامِ امور «شرطِ قبولی» است… «بِمُوالاتِکُم تُقبَلُ الطّاعَهُ المُفتَرَضَهُ، و لَکُمُ المَوَدَّهُ الواجِبَهُ»[۳]، شرطِ قبولیِ همهی عبادتها این است که انسان از بابِ ولایت وارد بشود، هم در مسائلِ علمی، فقهی، معرفتی، اخلاقی… وقتی انسان مطمئن میشود که از قرآن کریم و از احادیثِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و از احادیثِ قدسی انبیاء علیهم السلام چیزی بدست میآورد، صِرفِ ظاهری نیست که چشمِ ظاهربین یک عبارتی را دیده است و یک لفظی را خوانده است یا ذهنِ او یک مفهومی را تلقّی کرده است، این باید حق بداند و از مسیری که انسان به حق میرسد برود، چرا وجود نازنین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «أَنَا مَدِینَهُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْیَأْتِ الْبَابَ»[۴]، عباراتِ متنوعی در این رهگذر از فرمایشاتِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم تماشا میکنیم، گاهی فرمودهاند: «انا مدینه الفقه و علی بابها»، «انا مدینه العلم و علی بابها»، «انا مدینه الحکمه و هی الجنه و علی بابها» که مرحوم صدوق اعلی الله مقامه الشّریف این حدیث اخیر را در کتاب شریف «امالی» خود آوردهاند.
انسان نمیتواند بدونِ مراجعهی به درِ بهشت به بهشت راه پیدا کند، حکمت هم بهشت است، خودِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بهشتِ واقعی هستند، بهشت برین و فردوس اعلی تجلیّاتِ وجودیِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند.
اگر کسی بخواهد اهلِ بهشت باشد و از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه اذن نگیرد امکان ندارد که راهی به بهشت داشته باشد، اگر کسی بخواهد به حق، که خدای متعال حقِ مطلق است و هر حقی در ارتباط با خدای متعال «حق» است، وگرنه باطلِ محض است، اگر بخواهد حق را بیابد، آیا میشود بدونِ اذن و مراجعهی به در به حق برسد؟ امکان ندارد، قرآن کریم میفرماید: «وَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا»[۵]، اگر خواستید به خانههایی وارد بشوید، اگر انسان از دیوار بالا برود «سارق» شناخته میشود، اگر اساس البیتی هم بدست بیاورد «غاصب» است و برکت و نوری ندارد. اگر کسی طالب است معارف دین و فقه و احکام اسلام را از قرآن کریم و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دریافت کند این حدیثِ «أَنَا مَدِینَهُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْیَأْتِ الْبَابَ» از احادیثِ متواتر و قطعی الصدور از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بابِ قلبِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بابِ فقهِ اسلام هستند، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بابِ حکمتِ دین هستند، لذا بدونِ اینکه از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه اذن بخواهد و از این کانال وارد بشود، اگر هم چیزی بدست بیاورد از او میگیرند، این شخص غاصب و ظالم است و رعایتِ حق و بیت را نکرده است و اذنی از صاحب البیت نداشته است، لذا برای او ذخیره نمیشود و هزینهی بیجایی میشود و مایهی بدبختیِ دنیا و آخرتِ او خواهد شد.
این است که در هر حاجتی که ما داریم باید درِ خانهی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت علیهم السلام را بزنیم، اولین مراجعهی ما صلوات بر محمد و آل محمد علیهم السلام باشد، خودِ این یک نوع اذن گرفتن است، یک نوع درخواستِ اجازه است، و در همهی امور اینطور است. برای چه در ابتدای همهی صحبتهای خود حمد خدای متعال و صلوات بر محمد و آل محمد علیهم السلام و لعن بر دشمنانِ ایشان میفرستیم؟ این استیذان است، این ادب است، این معرفت است، این نگه داشتنِ حریم است. لذا وقتی هم به حرمهای ظاهری میرویم، مانندِ حرمِ امام رضا علیه آلاف التحیّه و الثناء میرویم که در خراسان است، ابتدا ورودی میایستیم، اشک میریزیم، اجازه میخواهیم، خودِ این اشک نشانهی این است که اذن دادهاند، و اماکن متبرّکهی دیگر هم همینطور است، هر وقت به مسجد که بیت الله است هم میرویم خوب است که به امام حسن مجتبی صلوات الله علیه تأسّی کنیم و جلوی مسجد بایستیم و از خدای متعال بخواهیم که به ما دلِ شکسته و اشکِ ناب بدهد که قلبِ ما را شستشو کند، و بگوییم «یا مُحْسِنُ قَدْ اتاکَ الْمُسىءُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الْمُحْسِنَ انْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسیئِ».
«عنوان بصری» در این کارهای خود مؤدب به آدابِ ولایی بوده است، لذا حضرت او را درواقع تأدیب کردند و در عینِ حال خواستند ناز کنند تا ببینند که آیا او نازِ حضرت را میکشد یا نه، «عنوان بصری» هم نشان داد که نورانیتِ امام صادق صلوات الله علیه را در حدِ ظرفیتِ خود یافته است، لذا هم از بابِ ادب فرمایشِ حضرت را گوش داد و در آن وقت اصرار نورزید، و هم اینکه در این مدّت کمی خودسازی و کسبِ آمادگی کرد و ظرفیتِ خود را ارزیابی کرد و بعد آمد از جوارِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ارتزاق کرد و نماز خواند، حال آمده است و اجازه میگیرد.
«اسْتَأْذَنْتُ»؛ خدا کند در هر درسی که طلبه میخواهد وارد بشود در خارج از کلاس بفهمد که کلاسِ درس محضرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، اگر نگوییم محضرِ خدای متعال است، که قطعاً محضرِ خدای متعال است، همهی علومِ دینی تجلیّاتِ حقتعالی است، لذا طلبه باید بدونِ اذن و طهارت وارد نشود، حتماً باید وضو بگیرد، حتماً باید توبه کند، حتماً باید در باطنِ خود بگوید: خدایا! آمدهام، به من اذنِ ورود بده که بر سرِ سفرهی معرفت بنشینم و از این بیت العلم با دستِ خالی برنگردم.
ارتباطِ «عنوان بصری» با خادمِ امام صادق صلوات الله علیه
«اسْتَأْذَنْتُ»؛ به درِ خانهی حضرت صادق صلوات الله علیه رفتم و استیذان کردم، «فَخَرَجَ خَادِمٌ لَهُ»… چه خوب است که اگر انسان مولای خود را ندید حداقل با کسی مرتبط بشود که او با مولای انسان در ارتباط است؛ علاقهی ما به بزرگانِ اهلِ تشرّف به همین مناسبت است.
أَمُرُّ عَلى الدِیارِ دِیارِ لَیلى أُقَبِّلَ ذا الجِدارَ وَذا الجِدارا
وَما حُبُّ الدِیارِ شَغَفنَ قَلبی وَلَکِن حُبُّ مَن سَکَنَ الدِیارا
ما در و دیوارِ حرم را میبوسیم، ما جلدِ قرآن کریم را میبوسیم، ما حاشیههای قرآن کریم را میبوسیم، چرا؟ برای اینکه جلدِ قرآن کریم است، ما این جلد را باز میکنیم و با قرآن کریم ارتباط پیدا میکنیم.
«فَخَرَجَ خَادِمٌ لَهُ»؛… ای کاش ما هم با امام زمان ارواحنا فداه… اگر نتوانستیم خودِ حضرت را ببینیم ولی پشتِ درِ حضرت بایستیم، یک کسی که در خدمتِ حضرت است، از رجال الغیبِ حضرت، از خادمینِ حضرت، کسی بیرون بیاید و بگوید دردِ تو چیست که آمدهای و این در را میزنی؟
«فَقَالَ مَا حَاجَتُکَ»؛ این خادم که خادمِ امام صادق صلوات الله علیه بود پرسید که مشکلِ تو چیست و چه میخواهی؟ «فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَى الشَّرِیفِ»… چقدر با ادب! گفت: به دنبالِ چیزی نیستم، میخواهم خودم را بر شریف عرضه کنم و سلامی خدمتِ ایشان تقدیم بدارم. برای دنیا نیامدهام، برای منصبِ دنیایی نیامدهام، برای درمانِ دردِ جسمی نیامدهام، به آقا علاقه دارم و میخواهم به آقای خودم سلام کنم.
نمیدانم آیا شده است که ما طلبهها بدونِ اینکه هیچ حاجتی داشته باشیم، یا حاجتی را مطرح کنیم، دلمان هوای امام زمان ارواحنا فداه کند، در میانِ درس در دلِ خود بگوییم «السلام علیک یا بقیّه الله یا صاحب الزّمان»؛ آیا شده است در روز و یا در شب صرفاً محبّتِ حضرت ما را به زبان بیاورد و دلِ ما هوای حضرت را کند و نامِ آن بزرگوار را به زبان بیاوریم؟
این هم از اموری است که آموزنده است. وقتی میپرسد که مشکلِ تو چیست و چه گرهای به کارِ تو افتاده است که آمدهای به امام صادق صلوات الله علیه عرضِ ادب کنی؟ عرضه داشت: من چیزی نمیخواهم، «السَّلَامُ عَلَى الشَّرِیفِ»، و چه تعبیرِ زیبایی است، «شریف» باکرامت و باارزش است، «فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَى الشَّرِیفِ»…
«فَقَالَ هُوَ قَائِمٌ فِی مُصَلَّاهُ»؛ باز آبِ پاکی را به دستِ «عنوان بصری» ریخت تا عشقِ او تیزتر بشود، گفت: حضرت در مصلّی خود مشغولِ نماز هستند.
در خانهی خود «مصلّی» داشته باشیم
این «در مصلی خودشان مشغولِ نماز هستند» یک درسی برای همهی ما دارد.
در روایاتِ ما دارد که هر کسی در خانهی خود یک محلی را برای نمازهای خود انتخاب کند و نمازهای خود را در آنجا بخواند، در روایت دارد که اگر یک زمانی حضرت عزرائیل علیه السلام سراغِ یک فردی را گرفت و جان کندن برای او سخت بود او را به جایی ببرید که در آنجا نماز میخواند، خدای متعال به آنجا یک نورانیتی داده است و تسهیلاتی در قبضِ روحِ او ایجاد میشود.
معلوم میشود وجود مبارک امام جعفر صادق صلوات الله علیه در خانهی خودشان مصلّی داشتهاند، یک محلِ معیّنی بوده است که حضرت نمازهای خود را در آنجا بپا میداشتند.
خاکنشینیِ «عنوان بصری» مقابلِ بیتِ محترمِ امام صادق صلوات الله علیه
«فَقَالَ هُوَ قَائِمٌ فِی مُصَلَّاهُ فَجَلَسْتُ بِحِذَاءِ بَابِهِ»؛ گفتم دیگر برنمیگردم، مقابلِ این درب نشستم که یا در باز بشود و یا جانِ مرا بگیرند، و مأیوس نشدم، قهر نکردم، پیشِ خودم گفتم که من به کجا بروم؟ ما که بعد از اینجا جایی را نداریم، «فَجَلَسْتُ بِحِذَاءِ بَابِهِ»، مقابلِ دربِ خانهی حضرت خاکنشین شدم، «فَمَا لَبِثْتُ إِلَّا یَسِیراً».
اگر «حقیقت» از انسان استشمام بشود، اگر انسان با «صداقت» رفته باشد، ممکن نیست که دستِ رد به سینهی انسان بزنند. وقتی دیدند «عطش» جدّی است و «طلب» واقعی است و طلبِ دنیا هم نیست، چون عنوان بصری عرض کرده بود که من خودِ حضرت را میخواهم، نه اینکه حضرت را برای حوائجِ خود بخواهم، حوائجِ من که ارزشی ندارد، خودِ حضرت برای «عنوان بصری» مطلوب بود، خودِ حضرت «هدف و عشقِ» عنوان بصری بود.
وقتی «عنوان بصری» این مطلب را به زبان آورد و پشتِ درب نشست «فَمَا لَبِثْتُ إِلَّا یَسِیراً»، او را اندکی پشتِ درب گذاشتند، خیلی پشتِ درب معطّل نشد، «إِذْ خَرَجَ خَادِمٌ فَقَالَ ادْخُلْ عَلَى بَرَکَهِ اللَّهِ»، که یکی صدا در امد که درا درا عراقی که تو هم از آنِ مایی[۶].
دعا
امیدوارم ان شاء الله ما هم یک آمادگیهایی در خلوتنشینیهایمان پیدا کنیم، بعد هم از نماز و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم استنصار کنیم و ان شاء الله ما هم پشتِ خیمهی امامِ خودمان را پیدا کنیم و آنجا خاکنشین بشویم و یک کسی بیرون بیاید و بگوید: «اُدخُل»، تا بحال بیرونی بودی ولی الآن دیگر حرمی شدهای، داخل بیا.
خدایا! آیا میشود که خودمان «حرم» بشویم و همیشه «حرمی» باشیم؟
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
صلی الله عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ، السلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَهُ الله وَ بَرَکاتُه.
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] بحار الانوار، جلد ۱، صفحه ۲۲۴ (أَقُولُ وَجَدْتُ بِخَطِّ شَیْخِنَا الْبَهَائِیِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ مَا هَذَا لَفْظُهُ قَالَ الشَّیْخُ شَمْسُ الدِّینِ مُحَمَّدُ بْنُ مَکِّیٍّ نَقَلْتُ مِنْ خَطِّ الشَّیْخِ أَحْمَدَ الْفَرَاهَانِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عُنْوَانَ الْبَصْرِیِّ وَ کَانَ شَیْخاً کَبِیراً قَدْ أَتَى عَلَیْهِ أَرْبَعٌ وَ تِسْعُونَ سَنَهً قَالَ کُنْتُ أَخْتَلِفُ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ سِنِینَ فَلَمَّا قَدِمَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ ع الْمَدِینَهَ اخْتَلَفْتُ إِلَیْهِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ کَمَا أَخَذْتُ عَنْ مَالِکٍ فَقَالَ لِی یَوْماً إِنِّی رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَ مَعَ ذَلِکَ لِی أَوْرَادٌ فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ آنَاءِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَلَا تَشْغَلْنِی عَنْ وِرْدِی وَ خُذْ عَنْ مَالِکٍ وَ اخْتَلِفْ إِلَیْهِ کَمَا کُنْتَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهِ فَاغْتَمَمْتُ مِنْ ذَلِکَ وَ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ قُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ تَفَرَّسَ فِیَّ خَیْراً لَمَا زَجَرَنِی عَنِ الِاخْتِلَافِ إِلَیْهِ وَ الْأَخْذِ عَنْهُ فَدَخَلْتُ مَسْجِدَ الرَّسُولِ ص وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ ثُمَّ رَجَعْتُ مِنَ الْغَدِ إِلَى الرَّوْضَهِ وَ صَلَّیْتُ فِیهَا رَکْعَتَیْنِ وَ قُلْتُ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ وَ تَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِی بِهِ إِلَى صِرَاطِکَ الْمُسْتَقِیمِ وَ رَجَعْتُ إِلَى دَارِی مُغْتَمّاً وَ لَمْ أَخْتَلِفْ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ لِمَا أُشْرِبَ قَلْبِی مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ فَمَا خَرَجْتُ مِنْ دَارِی إِلَّا إِلَى الصَّلَاهِ الْمَکْتُوبَهِ حَتَّى عِیلَ صَبْرِی فَلَمَّا ضَاقَ صَدْرِی تَنَعَّلْتُ وَ تَرَدَّیْتُ وَ قَصَدْتُ جَعْفَراً وَ کَانَ بَعْدَ مَا صَلَّیْتُ الْعَصْرَ فَلَمَّا حَضَرْتُ بَابَ دَارِهِ اسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ فَخَرَجَ خَادِمٌ لَهُ فَقَالَ مَا حَاجَتُکَ فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَى الشَّرِیفِ فَقَالَ هُوَ قَائِمٌ فِی مُصَلَّاهُ فَجَلَسْتُ بِحِذَاءِ بَابِهِ فَمَا لَبِثْتُ إِلَّا یَسِیراً إِذْ خَرَجَ خَادِمٌ فَقَالَ ادْخُلْ عَلَى بَرَکَهِ اللَّهِ فَدَخَلْتُ وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَرَدَّ السَّلَامَ وَ قَالَ اجْلِسْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ فَجَلَسْتُ فَأَطْرَقَ مَلِیّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ أَبُو مَنْ قُلْتُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ ثَبَّتَ اللَّهُ کُنْیَتَکَ وَ وَفَّقَکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ لَمْ یَکُنْ لِی مِنْ زِیَارَتِهِ وَ التَّسْلِیمِ غَیْرُ هَذَا الدُّعَاءِ لَکَانَ کَثِیراً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یَعْطِفَ قَلْبَکَ عَلَیَّ وَ یَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِکَ وَ أَرْجُو أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَجَابَنِی فِی الشَّرِیفِ مَا سَأَلْتُهُ فَقَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْ یَهْدِیَهُ فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ وَ اسْتَفْهِمِ اللَّهَ یُفْهِمْکَ قُلْتُ یَا شَرِیفُ فَقَالَ قُلْ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَقِیقَهُ الْعُبُودِیَّهِ قَالَ ثَلَاثَهُ أَشْیَاءَ أَنْ لَا یَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْکاً لِأَنَّ الْعَبِیدَ لَا یَکُونُ لَهُمْ مِلْکٌ یَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیراً وَ جُمْلَهُ اشْتِغَالِهِ فِیمَا أَمَرَهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ فَإِذَا لَمْ یَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِلْکاً هَانَ عَلَیْهِ الْإِنْفَاقُ فِیمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ یُنْفِقَ فِیهِ وَ إِذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِیرَ نَفْسِهِ عَلَى مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَیْهِ مَصَائِبُ الدُّنْیَا وَ إِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ نَهَاهُ لَا یَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَى الْمِرَاءِ وَ الْمُبَاهَاهِ مَعَ النَّاسِ فَإِذَا أَکْرَمَ اللَّهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلَاثَهِ هَان عَلَیْهِ الدُّنْیَا وَ إِبْلِیسُ وَ الْخَلْقُ وَ لَا یَطْلُبُ الدُّنْیَا تَکَاثُراً وَ تَفَاخُراً وَ لَا یَطْلُبُ مَا عِنْدَ النَّاسِ عِزّاً وَ عُلُوّاً وَ لَا یَدَعُ أَیَّامَهُ بَاطِلًا فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَهِ التُّقَى قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَوْصِنِی قَالَ أُوصِیکَ بِتِسْعَهِ أَشْیَاءَ فَإِنَّهَا وَصِیَّتِی لِمُرِیدِی الطَّرِیقِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ اللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یُوَفِّقَکَ لِاسْتِعْمَالِهِ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی رِیَاضَهِ النَّفْسِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْحِلْمِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْعِلْمِ فَاحْفَظْهَا وَ إِیَّاکَ وَ التَّهَاوُنَ بِهَا قَالَ عُنْوَانُ فَفَرَّغْتُ قَلْبِی لَهُ فَقَالَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الرِّیَاضَهِ فَإِیَّاکَ أَنْ تَأْکُلَ مَا لَا تَشْتَهِیهِ فَإِنَّهُ یُورِثُ الْحِمَاقَهَ وَ الْبُلْهَ وَ لَا تَأْکُلْ إِلَّا عِنْدَ الْجُوعِ وَ إِذَا أَکَلْتَ فَکُلْ حَلَالًا وَ سَمِّ اللَّهَ وَ اذْکُرْ حَدِیثَ الرَّسُولِ ص مَا مَلَأَ آدَمِیٌّ وِعَاءً شَرّاً مِنْ بَطْنِهِ فَإِنْ کَانَ وَ لَا بُدَّ فَثُلُثٌ لِطَعَامِهِ وَ ثُلُثٌ لِشَرَابِهِ وَ ثُلُثٌ لِنَفَسِهِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْحِلْمِ فَمَنْ قَالَ لَکَ إِنْ قُلْتَ وَاحِدَهً سَمِعْتَ عَشْراً فَقُلْ إِنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَهً وَ مَنْ شَتَمَکَ فَقُلْ لَهُ إِنْ کُنْتَ صَادِقاً فِیمَا تَقُولُ فَأَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یَغْفِرَ لِی وَ إِنْ کُنْتَ کَاذِباً فِیمَا تَقُولُ فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یَغْفِرَ لَکَ وَ مَنْ وَعَدَکَ بِالْخَنَا فَعِدْهُ بِالنَّصِیحَهِ وَ الرِّعَاءِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْعِلْمِ فَاسْأَلِ الْعُلَمَاءَ مَا جَهِلْتَ وَ إِیَّاکَ أَنْ تَسْأَلَهُمْ تَعَنُّتاً وَ تَجْرِبَهً وَ إِیَّاکَ أَنْ تَعْمَلَ بِرَأْیِکَ شَیْئاً وَ خُذْ بِالِاحْتِیَاطِ فِی جَمِیعِ مَا تَجِدُ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ اهْرُبْ مِنَ الْفُتْیَا هَرَبَکَ مِنَ الْأَسَدِ وَ لَا تَجْعَلْ رَقَبَتَکَ لِلنَّاسِ جِسْراً قُمْ عَنِّی یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عَلَیَّ وِرْدِی فَإِنِّی امْرُؤٌ ضَنِینٌ بِنَفْسِی وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى)
[۳] زیارت جامعه کبیره
[۴] حدیث متواتر
[۵] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۸۹ (یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّهِ ۖ قُلْ هِیَ مَوَاقِیتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ ۗ وَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَٰکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَىٰ ۗ وَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ)
[۶] غزلیات گنجور عراقی
پاسخ دهید