روز شنبه مورخ ۲۴ خرداد ماه ۱۳۹۹ جلسه درس اخلاق «آیت الله صدیقی» بعد از اقامه نماز ظهر و عصر از ساعت ۱۳:۳۰ تا ۱۴:۳۰ در مسجد امام رضا علیه السلام حوزه علمیه امام خمینی(ره) برگزار شد که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
خدای متعال را شُکر میکنیم که باز هم به ما مهلت داد تا یک مرتبهی دیگر دورِ یکدیگر باشیم و ان شاء الله برایِ خدای متعال گرد آمدهایم و خدای متعال به ما و شما منّت گذاشت که مرتبهای دیگر به بهانهای ان شاء الله پیامهای جدیدی را برای توشهی راهِ خودمان از حدیث شریف عنوان بصری همراه داشته باشیم.
نکاتی در مورد حدیث عنوان بصری
در حدیث عنوان بصری که مورد توجّه کافی جمال السّالکین حضرت آقای آمیرزا علی آقای قاضی اعلی الله مقامه الشّریف بوده است و توصیه میکردند این دعا را در جیبِ خودتان داشته باشید و هر هفته چند مرتبه مراجعه کنید، و وقتی مرحوم علامه طباطبایی این موضوع را برای شاگردانِ خود مطرح میکنند میپرسند که چه کسی این حدیث را بهمراه دارد؟ مرحوم آمیرزا علی محمد بروجردی رضوان الله تعالی علیه که از شاگردان مرحوم آمیرزا علی آقای قاضی اعلی الله مقامه الشّریف بودند دست میبرند و این حدیث را از عمامهی خود درمیآورد. معلوم میشود که ملازم بوده است، مثلِ مریضی که از طبیب نسخه گرفته است و مرتّب مراقبه دارد که به همهی توصیههای پزشک عمل کند، اینطور برخورد میکرد.
و در مقدّماتِ این حدیث شریف مطالبی را به عرضِ مبارکِ شما رساندیم، و انسان هرچه دقّت میکند میبیند که خدای متعال درهای جدیدی را باز میکند، امیدواریم ان شاء الله همینطور که حرف میزنیم خدای متعال به ما رحم کند و روزِ قیامت شرمندهی یکدیگر نباشیم، بلکه آنچه را حق تشخیص دادیم و از اهلِ آن به ما رسید عمل کنیم.
مسئلهی «هدایت»
یکی از مسائلی که بود این بود که امام صادق علیه السلام او را در ابتدا نپذیرفتند، و علّتِ نپذیرفتن را هم این نبود که بفرمایند «تو لایق نیستی»، بلکه فرمودند: «من وقت ندارم».
این «من وقت ندارم» مستقیماً توجّه به تکلیف و وظایفِ عنصرِ ملکوتی است، اما غیر مستقیم یعنی «اگر امر دایر باشد بر اینکه خودم ذکر بگویم یا به تو وقت بدهم، در اشتغالِ به تو ضرر میکنم، حالتِ فردیِ من بر اینکه شخصی مثلِ تو وقتِ مرا بگیرد ترجیح دارد»، یعنی تو هنوز آن آمادگی را پیدا نکردهای.
کارِ امام و پیغمبر «هدایت» است، «قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِیرَهٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی»[۲]، شأنِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اوصیاء ایشان و کسانی که وارثِ ایشان هستند این است که این بزرگواران آمدهاند که دستگیری کنند.
در زیارت شریفه جامعه کبیره هم ما شئونِ امامت را یکی بعد از دیگری از زبانِ امام هادی علیه الصلاه و السلام ملاحظه میکنیم میگوییم «وَالْأَدِلَّاءِ عَلَى مَرْضاهِ الله»، شما دلیل به مرضاه پروردگارِ متعال هستید، شما تابلو هستید، شما فِلِش هستید، شما راهنما هستید، شما راهبر هستید و ما را به سوی چشمههای رضایتِ خدای متعال راهنمایی میکنید و با خودتان میبرید.
کسی که وظیفه و تکلیفِ او «هدایت» است هرگز درِ هدایت را به سوی تشنهی هدایت نمیبندد. چرا امام صادق علیه السلام فرمودند «من وقت ندارم»؟
یکی اینکه خودِ این موضوع «هدایت» بود، یعنی برو و خودت را اصلاح کن، اگر الآن به تو چیزی بگویم تو درک نمیکنی و مطلب را نمیگیری، ثابت کن که علاقه و عطش و عشق داری، این موضوع را برای خودت احراز کن تا بدانی در حالِ انجامِ چه کاری هستی و برای چه چیزی نزدِ من میآیی…
مرحوم آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف میفرمودند: میآیند و ذکر میخواهند، انسان یک چیزی میگوید و عمل نمیکنند و دوباره میآیند، اگر بنای عمل داریم و آمادگی داشتیم باید به طبیب مراجعه کنیم، وگرنه دکتر رفتن و نسخه گرفتن دردی را دوا نمیکند، ببین دردِ خودت را فهمیدهای یا نه، ببین آیا مرضِ خودت را متوجّه شدهای یا نه، به طبیبی که مراجعه کردهای اعتماد داری یا نه؟ و ببین آیا بنای درمانِ خودت را داری یا نه؟ اگر این مقدّمات حاصل نباشد اگر انسان خدمتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه یا اهل بیت علیهم السلام باشد، اگر امام زمان ارواحنا فداه هم اجازه بدهند تا ما به محضرِ ایشان برویم کاری از پیش نمیبریم، حسرت میشود، حجّت بر ما تمام میشود، بر بدبختیهای ما اضافه میشود.
لذا حضرت سلام الله علیه فرمودند: «من وقت ندارم»، در عین حال در همین وقت ندادن چند درس دادند، یکی اینکه فرمودند: «إِنِّی رَجُلٌ مَطْلُوبٌ»، به دنبالِ من هستند، من تحتِ تعقیب هستم، رفت و آمدهای من تحتِ کنترل است…
داستانی از مرحوم ملا قربانعلی زنجانی اعلی الله مقامه الشّریف
خودِ این موضوع «درس» است، ان شاء الله خدای متعال مرحوم آیت الله مشکینی را رحمت کند، وقتی درس اخلاق میگفتند این موضوع را تکرار میکردند، که مرحوم آشیخ فضل الله نوری، شهیدِ مشروعیّتِ نظام، این بزرگواران در مشروطیّت «پرچمدار» بودند، دیدند پشتِ پرده «فریب» است، مشروطه و اینها فقط حرف هستند، اینها میخواهند «استبداد» را با یک آب و رنگِ جدیدی به خوردِ مردم بدهند، اصلاً دین و شرع و آزادی مطرح نیست. مرحوم حجت الاسلام زنجانی، آخوند ملا قربانعلی، که هم از نظرِ علمی جزوِ کسانی بود که پرچم را از نظرِ فقاهت در قلّه نصب کرده بود، هم از نظرِ معنوی «اهل باطن» بود، «اِتَّقُوا فِرَاسَهَ اَلْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ»[۳]، چشمِ نوریِ ایشان باز بود و آینده و باطنها را میدید. به ایشان گفته بودند که علمای تراز اولِ شیعه در برابرِ نهضتِ مشروطیّت اعلانِ حضور کردهاند، چرا شما اعلان نمیکنید؟ فرموده بودند: مشروطیت چیست؟ آن شخص گفته بود: بنا بر این است که علما آزاد بشوند و احکامِ شرع انجام بشود و مردم آزادی داشته باشند، فرموده بودند: عجب! برای آزادیِ علمای مؤمنِ شیعه یک ارمنی تلاش میکند؟!
یعنی ابتدا گرا را داده بود که ببینید چه کسانی از این موضوع دفاع میکنند، وقتی دخترهای خاص را مورد توجّه قرار داده بود فرموده بودند که در حالِ دیدن هستم که عمامه از سرهای شما برمیدارند و چادر از سرِ زنهای شما برمیدارند، از داخلِ دیگِ مشروطیّت چه چیزی درآمد؟ برداشتنِ عمامهها، بیحجاب کردنِ بانوان، هتکِ حرمتِ نوامیسِ مردم؛ این را آخوند ملا قربانعلی زنجانی کاملاً دیده بود و به وضوح هم فرموده بودند، خیلی آشکار فرموده بودند که نتیجه چیست.
آشیخ فضل الله نوری و… که در بُعدِ ملکوتی یک قدم عقبتر از آخوند ملا قربانعلی زنجانی قرار گرفته بودند دیده بودند که آهسته آهسته دُمِ خروس در حالِ بیرون زدن است که اینها بازی بوده است و این شعارِ آزادی و دیانت و… فریب و پُلی بوده است که انگلیس را بیاورند و دوباره رضاخان را مسلّط کنند.
وقتی متوجّه شدند، چون برای خدای متعال رفته بودند اعلانِ مقابلهی با مشروطیّتِ فریب را کردند، قهراً مرحوم آشیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه الشّریف دستگیر شدند، بر سرِ دار رفتند. آقای مشکینی این را میفرمودند، میفرمودند: وقتی ایشان را برای دار زدن میبردند اولاً عمامهی ایشان را برداشتند و بعد هم این شعر را میخواندند:
با مسجد و منبر نشود دعوی توحید منزلگه مردان موحّد سَرِ دار است
دینداری «هزینه» دارد
آقا امام صادق علیه السلام این موضوع را اعلان فرمودند، من که امامِ نوریان هستم اینطور تحتِ مراقبت و تعقیب هستم، دینداری هزینه دارد.
کسی که آخوند میشود، کسی که ادّعای جبههای بودن و رزمندگی میکند، کسی که ادّعای بسیجی بودن میکند… حضرت عباسی اگر به دنبالِ دیگ و حلوا و اینها هستید این راه راهِ درستی نیست، امام صادق علیه السلام به عنوانِ رأسِ قائمهی دین فرمودند: من تحتِ تعقیب هستم، من تحتِ نظر هستم. یعنی انسان برای دینداری باید برای همه چیز آماده باشد، این درسِ بزرگی بود، «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَلَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّه»[۴]، دینداری «ترور شدن» دارد، دینداری «در به دری» دارد، گاهی بر علیهِ دیندار «جوسازی» میکنند، گاهی برای دینداری آبروی انسان را میبرند، گاهی برای انسانِ دیندار «صحنهسازی» میکنند، گاهی برای انسانِ دیندار «پروندهسازی» میکنند، وقتی انسان در راهِ خدای متعال آمد باید پیِ همه چیز را به خود بمالد، حضرت این درس را دادند، ضمنِ اینکه به عنوان بصری وقت ندادند ولی اعلان کردند که چون من دیندار هستم تحت تعقیب هستم و اینها میخواهند مرا بکشند، اینها قصدِ قتلِ مرا دارند.
مراقباتِ قبل از خواب
اگر این جهت هم نبود من دارای اوراد هستم، «وَ مَعَ ذَلِکَ لِی أَوْرَادٌ فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ آنَاءِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ»، این درسِ بعدی بود که حضرت دادند.
حال شما هم که شاگردانِ مکتبِ امام جعفر صادق علیه السلام هستید، آنهایی که میتوانند بیایند و این درسِ امام صادق علیه السلام را عملی کنند، برای تمامِ ساعاتِ خودتان کاری که خدای متعال میپسندد و رضای خدای متعال در آن است انجام بدهید، برنامهریزیِ بیست و چهار ساعته کنید، که خوابِ شما هم خوابِ هَوَسی نباشد، خوابِ بیاختیار نباشد، خواب را هم انتخاب کنید، برای خدای متعال انتخاب کنید، و آن دستوراتی را که وجود نازنین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دادهاند را عملی کنیم، این حداقل است، مراقباتِ فراوانی برای خواب وجود دارد که در کتبِ مراقبه آمده است، ولی این دو سه دستور که اگر انسان سه مرتبه سورهی توحید را خواند و خوابید گویا تمامِ قرآن کریم را ختم کرده است و خوابیده است، و اگر انسان با وضو بخوابد برای او تا صبح عبادت منظور خواهد شد، و اگر تسبیحاتِ اربعه را بخواند و بخوابد گویا به حج عمره رفته است و آمده است، و اگر صلوات بر محمد و آل محمد علیهم السلام و جمیع انبیاء و مرسلین اداء کند تمامِ پیغمبران را از خود راضی کرده است و خوابیده است، و اگر برای خود و همهی مؤمنین استغفار کند و بخوابد گویا که ارواحِ همهی مؤمنین را از خود راضی کرده است.
این دستورات و دستوراتِ دیگری که در «حلیه المتّقین» مرحوم مجلسی رضوان الله تعالی علیه و کتابهای مراقبهای که مرحوم سیّد دارند، مرحوم آمیرزا جوادآقای ملکی تبریزی رحمه الله تعالی علیه و دیگران دارند، اگر انسان این مراقبات را انجام بدهد حتّی خوابِ انسان هم به «ذکر» تبدیل میشود.
امام صادق علیه السلام فرمودند من «اوراد» دارم، نه برای وقتِ خاصّی، بلکه برای همهی لحظات.
اینکه انسان برای همهی لحظاتِ شبانهروزِ خود و برای همهی ساعاتِ خود برنامهی عبودیت داشته باشد، برنامهی اجرای دستوراتِ مولا را داشته باشد، و خود را در هیچ ساعتی از ساعات و هیچ لحظهای از لحظاتِ شب و روز آزاد نبیند، «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»[۵]، این «آزادی» بلاهایی بر سرِ انسان آورده است…
هزینهی دینداری امام خمینی رحمه الله تعالی علیه
امام در مسئلهی اجرای بندگی و احرازِ بندگی… اینطور نبود که به سادگی از ابتدا «امام» باشند، این عزّتِ ظاهری و نفوذِ بین المللی را نداشتند، امام برای اسلام به زندان رفتند، زندانی که سرِ ایشان به سقف میخورد، وقتی که ایشان را در ابتدا به حشمتیّه آوردند در اتاقی بودند که وقتی برای نماز بلند میشدند سرِ ایشان به سقف میخورد، بنای اعدامِ ایشان را داشتند، بعد خدای متعال علماء را مأمور کرد و آمدند و متحصّن شدند و مرجعیّتِ ایشان را اعلان کردند و ارادهی الهی بر این بود که آنها…
هر کسی خواست برای اسلام یک کاری انجام بدهد خدای متعال او را امتحان میکند، «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»[۶]، ایشان این امتحانِ ذبحِ فرزندِ خود را دادهاند، امتحانِ در به دریِ زن و بچّهی خود را دادهاند، امتحانِ مالی دادهاند، انواعِ امتحانات را… حاضر شدهاند که ایشان را به آتش بیندازند، عقبنشینی نکردهاند.
این درسِ اول درسِ خیلی مهمّی است که
من نمی گویم سمندر باش یا پروانه باش چون به فکر سوختن افتاده ای مردانه باش
طلبه یعنی «جان به کف»، بزرگانِ ما را برای اصرار و سماجت در مشروعیّتِ نظام و حفظِ دیانتِ اسلام خیلی مورد اذیّت قرار دادهاند، همین آیت الله مصباح! چقدر بر علیهِ ایشان جَوسازی کردهاند؟ چقدر ایشان را در انزوا قرار دادهاند؟ هر کسی اخلاص داشته باشد و بخواهد به سازِ اینها نرقصد او را سنگ میزنند، او را سنگباران میکنند، مگر از حضرت آقا دست برداشتهاند؟
بنابراین انسانی که در راهِ خدای متعال است باید اهلِ استقامت باشد، چه به نفعِ ظاهریِ او باشد و چه به ضررِ ظاهریِ او باشد. بعد هم انسان باید برای هر ساعتِ خود در بیست و چهار ساعت یک برنامهای داشته باشد که احراز بشود که این شخص بندهی خدای متعال است و در حالِ اجرای دستورِ خدای متعال است و خود را آزاد نمیبیند.
انواعِ ذکر
در مسئلهی ذکر هم مطالبی قبلاً گفته شده است، من فقط کلیّتِ آن را عرض میکنم، اگر خدای متعال توفیق داد خودِ شما به من درس بدهید، و ما هم اگر چیزی میدانستیم در حدّ اقتضاء طلبگی عرض خواهیم کرد، ولی عمده این است که «ذکر» مراتب دارد، مرتبهی اولِ آن ذکرِ لفظی است، ذکرِ مادّی است، ذکرِ فیزیکی است، که زبانِ انسان… «اَللّهُمّ اجْعَلْ لِسانی بِذِکْرِکَ لَهِجَاً»، باید زبان را آنچنان با نامِ خدای متعال و اسماء الهی مأنوس کرد که زبان به گفتنِ «یا الله» معتاد باشد. نمیدانید این دعای جوشن کبیر چه گنجی است، ما بیخبر هستیم، و دعاهای دیگری که اسماء الله هستند… «اَللّهُمّ اجْعَلْ لِسانی بِذِکْرِکَ لَهِجَاً».
مرحلهی بالاترِ آن ذکرِ ذهنی است، در محافل هم که نشستهاید اگر لب و زبانِ شما تکان بخورد چه بسا خوشایند نباشد، یا بعضیها تحمّل نکنند، یا انگشتنما بشوید، در ذهنِ خودتان «یا الله» بگویید، مرتّب این کار را تکرار کنید، ذکرِ ذهنی داشته باشید، چطور وقتی مینشینید به یک مطلبِ علمی حسّاس هستید و ذهنِ شما همه جا کار میکند که آن را حل کنید؟ ذهنِ شما فضای نورانیِ یادِ خدای متعال و امام زمان ارواحنا فداه و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه و اهل بیت علیهم السلام باشد، همینجا که الآن نشستهاید یک سیمی با امام زمان ارواحنا فداه وصل کنید، در ظاهر ساکت هستید ولی باطنِ شما حرف داشته باشد، معشوق داشته باشد، محبوب داشته باشد، یادِ محبوب همیشه در باطنِ شما باشد و باطنِ شما همیشه غوغا باشد، خودتان ساکت هستید ولی دلِ شما ساکت نباشد، ذکرِ ذهنی داشته باشید.
ذکرِ ذهنی به ذکرِ قلبی کمک میکند، دل بدهید، «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»[۷]، واقعاً اینطوری هستید؟
میگویند ابن سینا مریضی داشت که از نظرِ ظاهری منشأ خاصّی پیدا نکردند، فهمید این شخص عاشق است و دلِ او به یک جایی بند است. ابن سینا گفت: کجا زندگی میکنی؟ نامِ کوچهها و … را گرفت، بعد نامِ آن محله و کوچه و اشخاص را که میبرد به یک جایی رسید و نامِ صاحبخانه را برد و دید نبضِ این شخص شدیدتر شد، فهمید دلِ این شخص در آنجا گیر است، و بالاخره مشکل را پیدا کرد.
اگر دلِ انسان به یک جایی وابسته باشد در وجناتِ او اثر میگذارد.
چرا وقتی اذان میگفتند وجودِ نازنینِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بیاختیار میشدند؟ طوری میشدند که گویا دیگر کسی را نمیشناختند، میفرمودند: «اَرِحنی یَا بَلال»…
انسان باید این دل را به یک جایی وصل کند و وقتی که در جایی نشسته است باید طوری باشد که آن عشق همهی وجودِ او را تسخیر کرده باشد، این ذکرِ قلبی است.
بعد هم انسان به یک جایی میرسد که ذکر با همهی وجودِ خود را تجربه میکند و همهی وجودِ انسان نشان میدهد که حواسِ انسان جای دیگری است.
بعد هم ذکرِ مرحلهی آخر این است که او «ذاکر» باشد و من «مذکور» باشم، وقتی من نماز میخوانم این من نیستم که نماز میخوانم… حضرت عباسی این حمد و سورهای که میخوانید آیا کلامِ شماست؟ چه کسی میگوید؟ گوینده کیست؟ در دعاها هم که میخوانید به اینجا برسید، این دعای امام سجّاد علیه السلام است، بدانید که ذاکر کَسِ دیگری است، «ذکر» و «ذاکر» و «مذکور» یکی است، دیگری است، ما نیستیم.
ان شاء الله خدای متعال کَرَم کند و با یک نگاهی به ما هم از این عوالم بدهد.
روضه حضرت اباالفضل العباس سلام الله علیه
میدانید این سلامِ نماز را که میدهیم و میگوییم «السَّلامُ عَلَیْکَ ایُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَهُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ» انسان خود را در محضرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میبیند، به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم سلام میدهد، روحِ نمازِ او، حقیقتِ نمازِ او… حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در تمامِ اینها حضور دارند، بعد میگوییم «السَّلامُ عَلَیْنا وَعَلَی عِبادِ اللّهِ الصّالِحِینَ»، اولاً «عَلَینا» صرف نظر از اینکه انسان خود را در دریا میبیند، انسان یک قطره است و دریا را میبیند و خود را نمیبیند، ثانیاً اینکه تمامِ سلولهای انسان در حالِ نماز است، یک مجموعهای در حالِ نماز خواندن است، تمامِ وجودِ تو در حالِ نماز باشد، «السَّلامُ عَلَیْنا»، تو چه تعداد مَلَک داری، آنها با تو در نماز همراه هستند، «السَّلامُ عَلَیْنا»، بعد هم در نماز جماعت هم «السَّلامُ عَلَیْنا» هست، «السَّلامُ عَلَیْنا وَعَلَی عِبادِ اللّهِ الصّالِحِینَ»…
شما در زیارتنامهی حضرت اباالفضل العباس صلوات الله علیه چه میخوانید؟ «اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ»، من وقتی این سلام را عرض میکنم سریعاً یکی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در ذهنِ من میآید… حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه «صالح المؤمنین» هستند دیگر، در سوره مبارکه تحریم حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه «صَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ»[۸] هستند، حضرت اباالفضل العباس صلوات الله علیه هم که آقازادهی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هستند «اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ»…
این عنوانِ کلّی است، شما با نماز به همهی عبادِ صالح وصل میشوید، هر کسی که الهی است، هر کسی که به حضور آمده است، شما در حضورِ او هستند و به همه سلام میکنید، ولی مصادیقِ أتَمّ آن…
من حضرت اباالفضل العباس صلوات الله علیه را در تمام نمازهای خودم اخیراً به یاد میآورم، حضرت اباالفضل العباس صلوات الله علیه عبدِ صالحِ خدای متعال است، و این نمازِ ما یادگارِ حضرت اباالفضل العباس صلوات الله علیه است، اگر حضرت اباالفضل العباس صلوات الله علیه بعنوانِ پرچمدارِ عشق به ولایت نبودند ما امروز نمازی نداشتیم، ما این نماز را بر سرِ سفرهی حضرت اباالفضل العباس صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه داریم، «اشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقَمتَ الصَّلاهَ وَ آتَیتَ الزَّکاهَ وَ اَمَرتَ بِالمَعروفِ وَ نَهَیتَ عَنِ المُنکَر»[۹]…
همهی وجود حضرت اباالفضل العباس صلوات الله علیه «حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه» بودند… اگر بغیر از این بود حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نمیفرمودند «بِنَفسی»… لذا یکی از عبادتهای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه که گریهی بر شهدا بود، این تعبیر فقط در موردِ حضرت اباالفضل العباس صلوات الله علیه است… وقتی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به بالینِ حضرت اباالفضل العباس صلوات الله علیه آمدند «بَکاء بُکاءً شَدیدا»… این عبادتِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است، گریهی بر حضرت اباالفضل العباس صلوات الله علیه عبادتِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است… «بَکاء بُکاءً شَدیدا»…
بعد هم نقشِ حضرت اباالفضل العباس صلوات الله علیه در عالَمِ دیانت نقشِ رُکنی است، «اَلْآنَ اِنْکَسَرَ ظَهْرِی»… تو تکیهگاه بودی… دیگر کمرِ دین شکست…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
دعا
خدایا! تو را به عظمت حضرت اباالفضل العباس صلوات الله علیه امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! عشقِ به ولایت را سنخهی عشقِ به حضرت اباالفضل العباس صلوات الله علیه قرار بده.
خدایا! ما را در محضرِ اماممان «فانی» قرار بده.
خدایا! ما را از خودمان بگیر و خودت را به ما بده.
خدایا! ما را از ظلمات خارج و به وادیِ نور واصل بفرما.
خدایا! فرجِ امام زمان ارواحنا فداه را در زمانِ ما قرار بده و ما را زمینهسازِ ظهور، خادمِ در حکومتِ حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف محسوب بفرما.
خدایا! آنچه مطابقِ کَرَمِ توست به ما بده.
خدایا! ما را با چوبِ عدالتِ خودت نزن.
خدایا! به ما شرح صدر بده.
خدایا! به ما عشق بده.
خدایا! به ما عبادتِ عارفانه و عاشقانه، طلبگیِ عارفانه و عاشقانه روزی بفرما.
خدایا! سایه پُر برکتِ علمای صالح، خاصّه مقام معظّم رهبری را مستدام بفرما.
خدایا! دشمنانِ ایشان را ذلیل و خار بگردان.
خدایا! همهی مؤمنین را در مسیرِ دیانت و ایمان ثابتقدم بفرما.
خدایا! حُسنِ عاقبتِ ما را مقدّر و حتمی بگردان.
خدایا! پایانِ عمرِ ما را با مُهرِ شهادت ممهور بفرما.
خدایا! همهی مریضها، مریضهای مورد نظر، مریضهی مورد نظر، آقای مرتضویِ ما را از این مریضی نجات عنایت بفرما و او را به سنگرِ خدمت برگردان.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه یوسف، آیه ۱۰۸ (قُلْ هَٰذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِیرَهٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی ۖ وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ)
[۳] الکافی، جلد ۱، صفحه ۲۱۸
[۴] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۱۴ (أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَلَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ ۖ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّىٰ یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِ ۗ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ)
[۵] سوره مبارکه ذاریات، آیه ۵۶
[۶] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۲۴
[۷] سوره مبارکه انفال، آیه ۲ (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ)
[۸] سوره مبارکه تحریم، آیه ۴ (إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا ۖ وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِیلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ ۖ وَالْمَلَائِکَهُ بَعْدَ ذَٰلِکَ ظَهِیرٌ)
[۹] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد شیخ طوسی، جلد ۲، صفحه ۷۱۷
پاسخ دهید