جلسه درس اخلاق آیت الله صدیقی روز شنبه از ساعت ۱۰:۳۰ تا ۱۱:۳۰ در حوزه علمیه امام خمینی (ره) برگزار شد که مشروح آن تقدیم می گردد.
- قاصر بودن بنده از شکر نعمتهای خدا
- میقات حضرت موسی (علیه السّلام) با خداوند متعال
- دعا، گنجینهی عظیم معنویت
- توصیه به طلّاب در کسب معارف الهی
- مظلومیت نهج البلاغه و زیارتنامهها در حوزهها
- کیفیت زیارت امام رضا (علیه السّلام)
- وصف اندکی از بهشت
- بهشت را از دست ندهید
- لذّتهای بهشتی پایدار هستند
- لذّتهای دنیایی، تلخ و ناپایدار و آلوده هستند
- رنج دنیا موجب ترقّی انسان در آخرت میشود
- طلبگی طیّ طریق آدمیت است
- ظرفیت تحمّل سختی را در خود ایجاد کنید
- قرآن و ادعیه و زیارات در باغهای بهشت هستند
- علی (علیه السّلام) باب بهشت است
- مطلوب واقعی و حق خداوند متعال است
- بدون هدف وارد طلبگی نشوید
- علّت سرگردانیها چیست؟
- توفیق مناجات در سحر
- سعی در انجام مقدّمات و تعقیبات نماز
- مقدّمات نماز باعث ایجاد آمادگی برای نماز میشود
- تعقیبات بعد از نماز را به جا بیاورید
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَیرِ المُرسَلینَ أفضَلِ السُّفَراءِ المُقَرَّبینَ حَبیبِنَا طَبِیبِنا شَفیعِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحُنَا وَ أروَاحِ مَن سِوَاهُ فِدَاهُ وَ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنا اللهُ صُحبَتَهُ وَ نُصرََتهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
قاصر بودن بنده از شکر نعمتهای خدا
«وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَهً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَهً وَ قالَ مُوسى لِأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی فی قَوْمی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدینَ»[۲].
میقات حضرت موسی (علیه السّلام) با خداوند متعال
این دهه که از امروز آغاز شده است، لیالی عشری است که حضرت حق جلّ و علی قسم یاد کرده و برجسته ارائه فرموده است «وَ الْفَجْرِ * وَ لَیالٍ عَشْرٍ * وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ»[۳] ایّام حسّاسی است، در سرعت حرکت، کیفیت دادن به معرفت، محبّت، کلاسهای فوق العاده است، ایّام تحرّک خاص و آشنایی با اسرار است. وجود مبارک حضرت موسی (علیه السّلام) یک مواعدهی یک ماهه با خدا داشت. روزها هم بود ولی خدا صحبتی از روز به میان نیاورده است «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَهً».
برای کسانی که واقعاً دنبال معنویت هستند، دنبال رسیدن به مقصد هستند، در زندگی هدف دارند، هدف آنها هم خدا است و جدّی هستند که به هدف برسند. جز خدا هرچه هست باطل است. ما عمری به دنبال سراب رفتیم و تشنه ماندیم.
دعا، گنجینهی عظیم معنویت
زیارتنامههای حضرات معصومین (علیهم السّلام) از منابع بیبدیل معرفتی است. دعاها باید متون درسی حوزه میشد و نشده است. صحیفهی سجّادیه، دعای کمیل، مناجات شعبانیه، دعاهای مأثور از پیغمبر اکرم و ائمّهی هدی که الحمدلله بعضی از بزرگواران توفیق پیدا کردهاند و ادعیهی ائمّهی اطهار را تحت عنوان صحیفهها جمعآوری کردند. صحیفهی علویه را استادِ آقا شیخ عبّاس قمی، مرحوم حاجی نوری جمعآوری کرده است که شامل دعاهای حضرت امیر (علیه السّلام) است. معاصرین هم که آیت الله خوشوقت و آیت الله بهجت (رضوان الله علیهما) از این امر مبتهج بود که دعای ائمّه جمعآوری شده و در دسترس قرار گرفته است. دعاها گنجینههای عظیم معنویت هستند و تا زمانی که انسان با این گنجها ارتباط برقرار نکرده است سرمایهدار معنوی و اخروی نخواهد شد.
توصیه به طلّاب در کسب معارف الهی
بسیاری از معارف معنوی در دعاها وجود دارد و در منابع دیگر نیست؛ یعنی علاوه بر اینکه قرآن باید در درسهای ما عجین بشود، ادبیات ما قرآنی باشد، اصول و فقه ما قرآنی باشد و علاوه بر آن خود قرآن باید موضوع مستقلّی برای تفسیر قرآن برای همهی سطوح مطرح بشود. مرور به روایات هم همینطور است. ای کاش طلبهها در اوقات فراغت یک دور بحار الأنوار را مرور میکردند. ما در حوزهها خیلی خسارت داریم و ضایعات عمری فراوانی داریم که اگر قدر عمر خود را میدانستیم و برنامهریزی میکردیم با این سرمایههای بیبدیل میتوانستیم آشنا بشویم و بار آخرت و بار توحید خود را ببندیم.
بحار الأنوار ۱۱۰ جلد است. بعضی از معاصرین ما ادّعا کردند که در دوران طلبگی روایتی نبود که ندیده باشند. اگر ما نمیتوانیم در این دریا شنا کنیم اصول کافی خیلی طولانی نیست. جلد اوّل آن روایات اعتقادی و معرفتی است، جلد دوم آن روایات اخلاقی است. چه میشود دوستان ما برای تعطیلات خود برنامههای دوستانه با هم داشته باشند و این مطالب را مرور و مباحثه کنند و ایرادهای خود را از اصول کافی از یکدیگر بپرسند.
مظلومیت نهج البلاغه و زیارتنامهها در حوزهها
همینطور در مورد نهج البلاغه؛ ما گرفتار بروکراسی هستیم و چون برنامهریزیها در دست ما نیست، صرفیون چنین کردند و ما هم چنین میکنیم گرفتار این حرفها هستیم و الّا هیچ چیزی جای نهج البلاغه را نمیگیرد. آیا درسی مهمتر از این کتاب داریم؟ ولی جزء متون درسهای حوزوی ما نیست و مهجور و متروک است. بعد از قرآن و روایات و ادعیه، یکی از اموری که اگر جزء درس هم نبود باید جزء برنامهها باشد مرور زیارتنامهها است. زیارتنامهها چشمههای نور است، چشمههای معرفت هستند. ما با خواندن زیارتنامههای مأثور امامان هم شناسنامهی آنان متوجّه میشویم و هم مرامنامهی آنها را میخوانیم؛ یعنی هم شناسنامه است و هم مرامنامه. در زیارتنامهها هم خداشناسی وجود دارد، هم ولیشناسی وجود دارد و هم دینشناسی و هم اینکه مأموریت ویژهی هر امام چه بوده و چه کرده در این زیارتنامهها وجود دارد و هم اینکه به ما میگوید باید چه کنیم و هم الگو را به ما نشان میدهد و هم در بعضی از زیارتنامهها و دعاهایی که جزء تعقیبات زیارتنامهها است مسائل دقیق و ظریفی وجود دارد که خود شخص میفهمد باید چه کند و میفهمد در چه مرحلهای قرار دارد.
کیفیت زیارت امام رضا (علیه السّلام)
زیارت دورهی امام رضا (علیه السّلام) حال خاصّی دارد -همین زیارتی که وقتی روبروی حضرت میایستیم و میخوانیم- «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» از توحید شروع میکنیم، بعد صلواتهای ویژهای که است که به هر یک از معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) تقدیم میکنیم. چند معصوم هستند که «صَلَاهً لَا یَقْوَى عَلَى إِحْصَائِهَا غَیْرُکَ» دارد. این برد آن امامها است، امام رضا (علیه السّلام) یکی از آنها است. برد تبلیغی و تعلیمی امام رضا (علیه السّلام) جهانی است و حد هم ندارد و این انقلاب مقدّمهی انقلاب حضرت حجّت است که از برکات حضرت امام رضا (علیه الصّلاه و السّلام) است. بعد هم بالا سر میروید و یک زیارت وارث است که نشان میدهد که این بزرگواران به عنوان شخص مطرح نیستند، امام رضا (علیه السّلام) یک شخص نیست، امام رضا (علیه السّلام) ادامهی جریان نبوّت انبیاء (علیهم السّلام) است.
زیارت وارث امام حسین (علیه السّلام) از زیارت وارث امام رضا (علیهما الصّلاه و السّلام) برای ما جریانشناسی هستند، مثل زیارت عاشورا که جریانشناسی است، مقابلهی حق و باطل، ولایت و برائت در زیارت عاشورا خیلی برجسته است و چرایی آمدن ما به حضور امام رضا (علیه السّلام) در قطعات زیارت بالا سر مطرح است.
بعد زیارت پایین پای حضرت که پایین پای حضرت بالای سر همهی عالمیان است. این نسبیت برای ما است که خاکساری کنیم، سر به قدم آنها بگذاریم و الّا بهشت در بهشت اساساً بالا و پایین و پشت و رو ندارد.
وصف اندکی از بهشت
«وَ نَزَعْنا ما فی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلینَ»[۴] بهشتیان پشت و رو ندارند، گل پشت و رو ندارد. نور جلو و عقب ندارد، همه نور هستند، همه نوری هستند، همه جمال و جلال خدا هستند. آنجا با جاهای دیگر فرق دارد، بهشت شکل دیگری است. ندیدیم، قدرت توصیف آنجا را هم نداریم. خدا به ما وعده داده است آن چیزی که ندیدیم و به آن فکر نکردیم برای ما تدارک دیده است «مَا لَا عَیْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ»[۵] تا اینجا خیلی مهم نیست ولی بعد از آن جالب است که میگوید: «وَ لَا خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ» اصلاً آرزوی چنین چیزی هم به قلب شما خطور نکرده بود. اینها حمل بر حور و قصور و اشجار و انهار کردن بیخبری است. آنجا خیلی خبرهای دیگر وجود دارد که اینها اصلاً به حساب نمیآیند «مَا لَا عَیْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ».
بهشت را از دست ندهید
اگر کسی بهشت را از دست بدهد خیلی بیلیاقت است، خیلی بدبخت است. بهشت چیزی نیست که انسان بتواند از آن صرف نظر کند. نمیدانم با اینکه بهشت بسیار مهم است ما آن را زیاد مهم نمیدانیم؟ برای شما جوانهای عزیز که همه در سنینی هستید که خدا دست شما را میگیرد و یاری میکند.
لذّتهای بهشتی پایدار هستند
تشکیل خانواده بسیار مهم است امّا شما یک صدم آن احساس رسیدن به بهشت را ندارید، جزء دغدغههای شما نیست. اینها غفلت است، «یَغضِ» میخواهد که آدم بفهمد خدا برای ما چه چیزی آماده کرده و در کمون ما هم وجود دارد منتها این آتش زیر خاکستر است و ما حاضر نیستیم این خاکسترها را کنار بزنیم تا آن شعلهی عشق به کمال و جمال مطلق خود را نشان بدهد و الّا ما در وجود خود علاقه به بهشت وجود دارد. انسان همسر و زندگی میخواهد، این یک گرایش و میل خدادادی است ولی انسان لذّت مقطعی نمیخواهد، لذّت دائمی میخواهد. امّا لذّت دائمی اینجا نیست، در بهشت وجود دارد، پس همهی ما بهشت میخواهیم. ولی اینجا یک بدن ناچیز پیدا میکنیم و بهشت را فراموش میکنیم و به بدل اکتفا میکنیم در حالی که در سویدای جان ما آن لذّت دائم قرار دارد.
لذّتهای دنیایی، تلخ و ناپایدار و آلوده هستند
اینجا نوشها همه نیش دارند، شما نوش بدون نیش را در اینجا باور نکنید، هر کسی گفته دروغ گفته است. عالم، عالمی است که لذّت آن با تلخیها عجین است به علاوه لذّتهای آلوده است، شما در اینجا لذّت زلال ندارید. خدا لذّتهای زلال را برای آن دنیا گذاشته است. خدای متعال برنامهریزی کرده، اینجا باید کار کنید، اینجا باید رنج بکشید «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ»[۶]. دیگر واضحتر از این نمیشود بگوید. خدا میگوید: ما این دنیا را محلّ دردسر است. اگر بخواهید بدون دردسر زندگی کنید جز یک خیال و وهم نیست، اینجا محلّ دردسر است.
رنج دنیا موجب ترقّی انسان در آخرت میشود
«وَ الْعَصْرِ»[۷] که خدای متعال به عصر قسم میخورد، اصل فشار است، مانع دیگر آن هم حق است ولی یکی از اموری که خدای متعال برجسته کرده مسئلهی فشار است. این فشار کلید ترقّی است. مگر میشود انسان فشار و سختی تحمّل نکند و توقّع ترقّی و رسیدن به بهشت داشته باشد. ما این آیات کریمه را خیلی خواندیم و از کنار آن بیتفاوت عبور کردیم. «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ»[۸] خدا این آیات را به ما خطاب میکند، به یهود و نصاری خطاب نمیکند، قرآن است و مخاطب آن امّت مرحومه هستند. «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ» مگر بر سر آنها چه آمد؟ «مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ» چه مقدار؟ «وَ زُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ» جان به لب آنها رسید، پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم داشت طاقت خود را از دست میداد، نه تنها خودشان «حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ» دیگر طاقت نداشتند و صبر خود را از دست داده بودند. شما که سختی و آوارگی ندیدید، آدم نازپرورده برای هیچ جایی خوب نیست، فقط برای جهنّم خوب است.
طلبه تمرین سختکوشی است لذا طلبههای مرفّه هم اهل روزه و ایثار باشند. خدای متعال حج را به این جهت برای متمکّنین قرار داده است که آنها هم به بیابانها بروند و آنجا بگردند و روی خاک بنشینند و سختیها را تحمّل کنند و الّا آدم نمیشود. ثروتمندی که سختی ندیده آدم نمیشود. خیلی از آنها آدم هم نیستند.
طلبگی طیّ طریق آدمیت است
قدر طلبگی را بدانید که طلبگی طیّ طریق آدمیت است؛ این به خاطر سختیهایی است که طلبه در طول زندگی خود با آنها برخورد میکند و آنها را تحمّل میکند و با انواع مشکلات مقابله میکند و خلاف توقّع او هم نیست و خود را آماده کرده که بیاید و سختیها و مشکلات را تحمّل کند، «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ»، «وَ الْعَصْرِ».
ظرفیت تحمّل سختی را در خود ایجاد کنید
اینها نشان میدهند که بشر اینجا باید سختیها را تحمّل کند، زندگی، تحمّل سختیها است. اگر انسان ظرفیت سختیها را ندارد باید این ظرفیت را در خود ایجاد کند، باید یک مقدار با مطالعه، با گفتگو، باید یک مقدار را در عمل راه برود تا خدای متعال به او بفهماند «وَ اسْتَفْهِمِ اللَّهَ یُفْهِمْکَ»[۹] از خدای متعال فهم بخواهید تا او به شما فهم بدهد. فهم را باید خدا بدهد، فهم زندگی، فهم حقیقت… اگر شما اینجا مشکلات را تحمّل کردید و بیصبری نکردید… زیارت امین الله از غرر زیارات است «اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّهً بِقَدَرِکَ رَاضِیَهً بِقَضَائِکَ».
قرآن و ادعیه و زیارات در باغهای بهشت هستند
در این قسمت دعای بعد از زیارت ثامن الحجج، علیّ بن موسی الرّضا (علیه السّلام) از عزیزان ما، از فضلای این جمع إنشاءالله برای منابعی که اسم برده شد برنامهریزی کنند. این زیارتنامهها باغهای بهشتی هستند که خدای متعال در آن به روی شما باز کرده است، هر روز از هر باغی دسته گلی بچینید. از باغ قرآن گل مخصوص، از باغ روایات، از باب دعاها و نیایشها و از باغ زیارتنامهها هر روز دسته گلی بیاورید.
اگر کسی از عزیزان ما برنامهریزی کند و برای شخص خود به اندازهی یک چلّه این کار را ادامه بدهد به یک نفر جایزه میدهیم، نمیگویم جایزهی مادّی، شاید چیزی به او گفتیم. خدای متعال از بزرگان چیزهایی که به صورت نقلی به ما منتقل شده است –بنده کسی نیستم که ادّعایی داشته باشم- بعضی از بزرگان ذکر میدهند و… من اهل این حرفها نیستم و این حرفها برای ما بزرگ است. من یک طلبهی ورشکسته هستم که از همهی شما طلبهها پایینتر هستم، ولی ممکن است از کسی چیزی شنیده باشم و به شما منتقل کنم، بالاخره یک چیزی به شما میگویم، اگر بیشتر از یک نفر بود با قرعه إنشاءالله چیز خوبی به آن شخص خواهد رسید، به امید خدا.
علی (علیه السّلام) باب بهشت است
ولی بدانید این منابع باغهای بهشت هستند. خدا به شما داده وارد بهشت بشوید، قرآن باغ بهشت شما است. «أَنَا مَدِینَهُ الْحِکْمَهِ وَ هِیَ الْجَنَّهُ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا»[۱۰] ای علی، تو باب الله هستی، باب الحکمه هستی، باب العلم هستی، اینها آمدهاند و پشت در هستند، اینها همه دامن شما را گرفتهاند، آنها را راه بده. خوش به حال شما که علی را دارید، کلیددار بهشت آقای شما است، ولیّ شما است.
دعای بعد از زیارت حضرت ثامن الحجج (علیه السّلام) دعای بسیار زیبایی است. انسان استغفار کند، برود زیر گنبد امام رضا (علیه السّلام) بنشیند، زیارت کرده باشد، نماز زیارت خوانده باشد و بعد وقتی بر سر این سفره بنشیند، نمیدانید چه عشق و صفایی دارد. «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ الدَّائِمُ فِی مُلْکِهِ الْقَائِمُ فِی عِزِّهِ الْمُطَاعُ فِی سُلْطَانِهِ»[۱۱] بار توحیدی این دعا از بار برق بیشتر است و انسان را به شدّت جذب میکند، روح پلیدی را از انسان میگیرد. وقتی برق انسان را میگیرد جان حیوانی انسان را میگیرد و انسان آدم میشود.
مطلوب واقعی و حق خداوند متعال است
یکی از جملات این دعای نازنین این است که «یَا مَوْجُودَ مَنْ طَلَبَهُ یَا مَوْصُوفَ مَنْ وَحَّدَهُ» دقّت کنید، با او خلوت کنید، مضمضه کنید، ذوق کنید، بچشید «یَا مَوْجُودَ مَنْ طَلَبَهُ». آقای آیت الله حسن پهلوانی میفرمودند: ما گاهی این دعا را ورد زبان کرده بودیم «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»، گاهی میگفتیم «لَا مَوجوداً إِلَّا اللَّهُ» اینها وحدت وجودی نیست. وحدت وجودی که در ذهنها است را من نمیدانم و به این مباحث وارد نیستم و متوج نمیشوم ولی آنچه که از قرآن میفهمم این است که «أنَّ اللهَ حَق و أنَّ مَا دوَنَ هُوَ البَاطِل» حق، خدا است و ما دون خدا باطل است، حالا هر معنی که میخواهید بفهمید. «یَا مَوْجُودَ مَنْ طَلَبَهُ» به خود او قسم، من این را باور دارم، هر طالبی هر مطلوبی را تعقیب کند جز خدا به چیزی نمیرسد. چیزی جز خدا برای شما رفع عطش نمیکند، «یَا مَوْجُودَ مَنْ طَلَبَهُ» اگر کسی غیر خدا را بخواهد کند و دنبال آن برود مانند تشنهای است که آب میخواهد ولی به سراب میرسد. مقصد همان است که خود او فرموده است: «اللَّهُ الصَّمَدُ»[۱۲].
وجود مبارک امام جواد (علیه السّلام) در روایات معرفتی میفرمایند: خدا اجل از این است که بگوییم خدا جوف ندارد. چون صمد «لَا جَوْفَ لَهُ»[۱۳] هم تعبیر شده است ولی ایشان میگویند این در شأن خدا نیست که ما بگوییم خدا جوف ندارد بلکه معنای صمد این است که او مصمود الیه است
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی، تو مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه
فقط خود او است، به جز او نیست، جز او دنبال چیزی نروید که به نیستی و پوچی میرسید.
بدون هدف وارد طلبگی نشوید
طلبهای هم که معنی طلبگی را نمیداند یک مدّت درس و بحث او را سرگرم کرده و دارد طلبگی میکند ولی وقتی به جایی رسید میگوید: «ثُمَّ مَاذا؟» دیگر چرا طلبگی کنم؟ این درس برای من چه فایدهای دارد؟ از اوّل نفهمیده و با نادانی آمده است، دنبال چه چیزی میگشتی؟ عمر خود را ضایع کردی و خیال کردی طلبگی کردی. طلبگی یعنی آدرس خدا را گرفتن و به خدا رسیدن. تو از اوّل غلط انتخاب کرده بودی حالا ملّا شدی و حالا برای خود کوچکترین شأنی قائل نیستی، هر کسی اشتغالی دارد ولی من به کجا رسیدم؟ به کجا میخواستی برسی؟ میخواستی چه کاری انجام دهی؟
علّت سرگردانیها چیست؟
تنها طلبه نیست، همه سرگردان هستند. این دعواها و فسادها و حرامخوریها همه نشانهی سرگردانی است، ره گم کردیم، چوب غضب خدا را خوردیم، یا مغضوب هستیم یا ضال. خدا شما را عاشق کند تا این حرفها جا بیفتد و الّا اینها همه حرف است، خود گوینده هم حرف میزند.
توفیق مناجات در سحر
«وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَهً» عالم شب را از خدا بخواهید، بخواهید عالم شب را به شما بدهد «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ»[۱۴] گاهی همدیگر را برای سحر کمک کنید، به هم تحمیل نکنید. در ابتدا سخت است ولی بعد شیرین میشود. آنچه خدا سحر به بندهی خود عطا میکند زمانهای دیگر ظرفیت آن را ندارد. این جام سحر جام عاشقان است، خدا عاشقان خود را، کسانی که دنبال او هستند شب راه میدهد برای اینکه نامحرمی تحریک نکند، نفهمد میان عاشق و معشوق رمزی است. لذا «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَهً». اینکه همهی شب را بیدار باشید مهم نیست، مهم این است که اگر یک لحظه بیدا هستید آن یک لحظه واقعاً خدا را بیابید؛ یعنی حقّ شما نیست که خدا یک لحظه اجازه بدهد یک یا الله بگویید؟ یک عمر به دروغ یا الله گفتید؟ یک سحر، یک لحظه یا الله را نه با زبان بلکه همهی وجود ما بشود «یَا مَوْجُودَ مَنْ طَلَبَهُ» آن مطلوب واقعی که جز او مطلوبی در عالم نیست، آن «مصمودٌ إلیه»، آن «اللهُ الصَّمَدُ»، صمدیت و صمدانیت خدا را انسان در شب بیابد و بفهمد که دیگر پوچ نیست، کسی دارد، مقصدی دارد، زندگی خوب بوده، زندگی که انسان را به او برساند، دیگر چیزی بالاتر از این نیست، آنگاه انسان به همه چیز رسیده است «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَهً».
این مسئله با ترک گناه و لغو تناسب مستقیم دارد، هیچ شکّی در آن نیست. گناه سحر را از انسان میگیرد، اگر انسان سحر هم داشته باشد، ریاکارانه است. بالاخره نماز شب میخواند که دیگران بفهمند او نماز شب میخواند. همه چیز این شخص کلک است، این شخص یک انسان پر سر و صدا و بازیگر است، همه چیز او بازی است. ولی کسانی که اهل مراقبه هستند و گناه نمیکنند، از لغو اعراض میکنند خدا به او سحر خاصّی عطا میکند که میگویند: (دوش از وقت سحر از غصّه نجاتم دادند) خدایا، آیا به ما هم میرسد که یک شب ما را از غصّه نجات بدهی؟ «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَهً». حضرت موسی (علیه السّلام) خوب رفت. خدای متعال خواست بیشتر با او بماند «وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ».
سعی در انجام مقدّمات و تعقیبات نماز
تعقیبات و تکبیرات و مقدّمات نماز، اذان و اقامهی نماز فلسفه دارد، بیمعنی نیست. ارتباط با خدا ناز کشیدن میخواهد، پشت در ماندن میخواهد، (سر زده داخل نشو میکده حمّام نیست) اذان بگویید، اقامه بگویید، محشری به پا کنید، این اذان صور اوّل است، بمیر تا محشر را ببینی و الّا نمیبینی. این صور دوم است، خدا با یک صور میمیراند و تا نمرده باشی زنده کردن معنی ندارد، تحصیل حاصل است، از خودت بمیر تا او حیات آن دنیا را به تو عطا کند. اذان و اقامه مقدّمهی محشر است، نماز محشر است، بدون این صورها واقع نمیشود. اذان و اقامه بگویید، بدون مقدّمه وارد نشوید، اینجا میکده است، نمیشود کسی را سر زده راه بدهند، کسی را سر زده راه نمیدهند، نرو، تو را با تیر میزنند.
مقدّمات نماز باعث ایجاد آمادگی برای نماز میشود
مرحوم آقا حسین قلی همدانی میگوید: دنبال امام زمان (علیه السّلام) میگشتم، فهمیدم استاد من آقا سیّد علی قاضی در خدمت حضرت است. رفتم که من هم شرکت کنم، فریاد زد: جلو نیا! هنوز اذان نگفتی، اقامه نگفتی، کجا داری میآیی؟! باید مقدّمات به انسان آمادگی بدهد تا انسان وارد نماز بشود.
تعقیبات بعد از نماز را به جا بیاورید
وقتی نماز خواندید، تعقیبات را بخوانید «أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ» است. مگر انس با خدا را مزه نکردی؟ چرا میخواهی بروی؟ آن مقدار واجب بود که به زور تو را آوردم که بچشی امّا نچشیدی بلند شو برو امّا اگر چشیدی نمیتوانی بروی، بنشین، تسبیحات حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) ادامهی همان نماز است. پیش من آمدهای میخواهی بروی؟
در زیارت وداع چه میگویید؟ میگویید: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا سَئِمٍ وَ لَا قَالٍ» امام رضا، تو خود میدانی، من کسی نشدم، (چون چاره نیست میروم و میگذارمت) و الّا چه کسی دل از محبوب میکند؟
[۱]– سورهی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– سورهی اعراف، آیه ۱۴۲٫
[۳]– سورهی فجر، آیات ۱ تا ۳٫
[۴]– سورهی حجر، آیه ۴۷٫
[۵]- من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۹۵٫
[۶]– سورهی بلد، آیه ۴٫
[۷]– سورهی عصر، آیه ۱٫
[۸]– سورهی بقره، آیه ۲۱۴٫
[۹]– بحار الأنوار، ج ۱، ص ۲۵۵٫
[۱۰]- إثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، ج ۳، ص ۱۷۹٫
[۱۱]– بحار الأنوار، ج ۹۹، ص ۵۵٫
[۱۲]– سورهی اخلاص، آیه ۲٫
[۱۳]– الکافی، ج ۱، ص ۱۲۴٫
[۱۴]– سورهی ذاریات، آیه ۱۸٫
پاسخ دهید