روز شنبه مورخ ۲۳ فروردین ماه ۱۴۰۴ جلسه درس اخلاق «آیت الله صدیقی» از ساعت ۱۰:۰۰ تا ۱۱:۰۰ در مسجد امام رضا(علیه السلام) حوزه علمیه امام خمینی(ره) برگزار شد که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
یکی از آثار ماه مبارک رمضان لذّت عُبودیّت و بندگی حقتعالی است
ابتدائاً خداوند متعال را شکر میکنیم این توفیقی که به عزیزان ما، به نور چشمهای ما و این نوآوری و ابتکار و جسارتی که خداوند متعال به این آقای «مُرادی» ما و مجموعهی همراه ایشان داده است و بحمدالله در میدانهای مُفید حُضور پیدا میکنند و سفر به سامرا جُزء ابتکاراتی است که باید گفت برای خودشان هم نیست؛ «تا یار که را خواهد و میلش به که باشد». آن سَرداب چه سَردابی است! آن سَرداب علاوه بر اینکه خانهی ارباب بوده است، امام هادی (علیه السلام) و امام حسن عسکری (علیه السلام) در آنجا زندگی کردهاند، آنجا اشکهای مَعصومین برای اهل دل نور خدا و منشأ تَحوُّل است. حُضور بانوانی مانند حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) که سیّدهی اهلبیت (سلام الله علیهم اجمعین)، جناب حکیمه خاتون (سلام الله علیها) از او یاد میکند و خودِ بانوی باعظمت حکیمه خاتون (سلام الله علیها) که امام زمانش لایق میداند او را نگاه دارد تا اوّلین کسی که قُدوم امام زمان (ارواحنا فداه) را تماشا کرده است، حکیمه خاتون (سلام الله علیها) بود. کم نبود؛ خیلی عظمت داشت! خیلی دَرجهی بالایی داشت! و اینها در آنجا زنده هستند. اینها حَیات بَرزخیشان حَیات الهی است و جسمشان غایب است؛ ولی روحشان بر همهی عوالِم ولایت دارد. اگر کسی با توجّه آن هم در بهترین ایّام، سیّد شُهور، سیّد لَیالی در یک چنین مُحیطی تمرکزی برایش پیش بیاید، مُتوجّه باشد که ما کُجا و اینجا کُجاست؟ چه شد ما را به اینجا آوردند؟ اینجا چه خبر بوده است که ما اینجا جَمعمان جَمع شده است؟ اِجمالاً برای این حوزه یک افتخاری است، یک روزنهی اُمیدی است. ما هم به نوبهی خودمان برای این پادوییمان افتخار میکنیم که خداوند توفیق داده است در این مَجموعه چند روزهی دوران پیریمان را خادم شما باشیم. و به خدا قَسم واقعاً هم در خودم لیاقت نمیبینم. ما کُجا و نوکری طلبههای امام زمان (ارواحنا فداه) کُجا؟! ولی خداوند هرچه میدهد در مُقابلش مَسئولیّت میخواهد. گاهی باید مقداری فکر کنید. این توفیقاتی که خداوند متعال برای شما پیش آورده است، شما باید چگونه خداوند را بندگی کنید؟ در این سفر چه چیزی نَصیبتان شده است؟ با آنهایی که در این سفر نبودند، چه تفاوتی دارید؟ خداوند ماه مبارک رمضان برای همهی ما، ما در ماه رمضان چه کردیم؟ آیا شناختیم که خداوند بر سر سُفرهی رمضان چه چیزی برای ما گذاشته بود؟ چه گَنجهایی از روی فَضل خودش قرار داده بود؛ زیرا بدهکار ما که نیست. همهی ما هرچه داریم از او داریم. ولی در خدایی خودش ما را دعوت کرد به سُفرهای که ما نمیتوانیم دَرک کنیم این سُفره چه سُفرهای بود! این میهمانی چه میهمانی بود! این میهمانی میهمانیِ تَرک تَعلُّقات بود. این تَرکها که نخورید، نیاشامید، نگویید، نگاه نکنید، این رویهی کار است. اما حقیقت قَضیّه این است که نخواهید. عارفی را گفتند: چه خواهی؟ گفت: خواهم که نخواهم. این نخواستن، مانند مادرتان حضرت زهرا (سلام الله علیها) که نه از پدرش چیزی خواست؛ فشار زندگی او را تا مَحضر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بُرد که یک خادمهای را درخواست کند، خانهی پُر رفت و آمدی داشت، بَچّهدار بود. خانهی حضرت علی (علیه السلام) پُر رفت و آمد بود. تا آنجا رفت، اما رویش نشد و چیزی نگفت. برگشت؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خودشان بلند شدند و فرمودند: فاطمه جان! گویا مَطلبی داشتی که نگفتی؟ وقتی حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بعد از سه روز غیبت از خانه به منزل آمدند، به حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند: چه چیزی دارید؟ من گُرسنه هستم. حضرت زهرا (سلام الله علیها) عَرض کردند: سه روز است که چیزی روزیِ بَچّههایم نشده است، گُرسنگی را تَحمُّل کردند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) چرا به من خبر ندادید؟ گفت: پدرم به من توصیه کرده است که از شما چیزی نخواهم. از همسر خودش هم چیزی نخواست. جناب جبرئیل (علیه السلام) از جانب خداوند متعال آمد که خداوند متعال اعلان فرمود: خَزائنم در اختیار فاطمه (سلام الله علیها) است. هرچه میخواهد اَرزانی اوست. بیبی جواب دادند: من هیچچیزی جُز نظر به وَجه کریم او نمیخواهم. «شَغَلَنِی عَن مَسئلَته لَذَّهَ خِدمَتَه[۲]»؛ اینقَدر خوش هستم که خودش دلم را بُرده است، این بودن در خدمت او ما را از هر درخواستی باز داشته است. این حقیقت روزه رسیدن به چنین مقامی است که آدم خداوند و میزبان را در ماه مبارک رمضان یافته باشد و با رسیدن به او احتیاج به هیچ چیز دیگری برایش باقی نمانده باشد. «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ[۳]»؛ این نجات از بازیها که همهی زندگی بازی است. ولی ما کودکانه بزرگسال هستیم، ولی بازی کودکانه داریم. دلمان به چیزهایی خودش است که چیزی جُز لَهو و لَعب نیست، سرگرمیهای بیخودی است. خداوند کُجاست؟ ما چه ارتباطی با خداوند داریم؟ ما چهقَدر با خدایمان رفیق هستیم؟ چهقَدر با خدایمان مأنوس هستیم؟ «إِنَّ إِلَى رَبِّکَ الرُّجْعَى[۴]» ، «وَ أَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنْتَهَى[۵]»؛ سرگرم شدهاید، دیر میرسید یا نمیرسید؟ مانند بچّهای که مادر دارد، با علاقه چهار دست و پا میدود که به مادرش برسد، اگر یک توپ رَها کُنی او را سرگرم میکند و از مادرش میماند، شیطان مُدام از این چیزها در جلوی پای ما میاندازد و ما را از رسیدن به مَحبوب خودمان باز میدارد.
«تَجافی» حقیقتِ طلبگی است
حدیث عُنوان بصری دیگر قسمتهای آخرش هست که وجود نازنین امام صادق (علیه السلام) دستورالعمل جامعی را به عُنوان بصری ارائه فرمودند. ولی فرمودند: این راهِ هرکسی است که مُرید خداست؛ اراده کرده است که به الله تعالی برسد. یعنی این مَخصوص شما نیست؛ هرکسی مردِ میدان است میتواند از این نُسخهی سُلوکی استفاده کند. این بعد از آن مُقدّمهای که در سال گذشته به بَرکت شما توفیق داشتیم بر سر سُفره نشستیم، حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: این اَدنی دَرجهی تقواست. آنچه که گفتیم برای این است که شما شُکوفا بشوید. این اوّل راه است، آخر آن نیست. بعد عَرضه داشت: «أَوْصِنِی[۶]»؛ آقا جان! حالا که بیپَرده مَعرفت را به ما یاد دادید، راهِ رسیدن به آن علمی که باید دنبال آن علم باشیم و همهی این عُلوم مُقدّمهی رسیدن به آن علم است را یادآوری فرمودید، ما را روشن کردید، دیگر باید بدانیم که عُمرمان را در مسیر آن علم که نور است، که اَمر قلبی است، اَمر وجودی است، خومان را باید نور کنیم، وجودمان را باید «صِبْغَهَ اللَّهِ[۷]» کنیم و رنگ خدا بگیریم، عالِم ذهنی در حَدّ ذهن است؛ بهشتِ او هم همان مفاهیمِ خودش است، همان بُروز و ظُهور علمیاش هست، همان مُباهات به خواندن کتابها و بَلد بودن مَطالب و اینکه خودش را علّامه میداند، بهشت او همین است. ولی کسی که حقیقت حقّ را یافته است و خودش را جلوهی او میکند، این علم حقیقی همین است. «فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ[۸]»؛ خودت را مُتحوّل کُن. باید وجودت را از یک وِعائی به وِعاء دیگر ببَری. «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی التَّجَافِیَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ[۹]»؛ این تَجافی حقیقت طلبگی است. طلبه آمده است که از بِستر دنیا بتواند خودش را به بِستر آخرت بکِشد. تا حال مادرش دنیا بود، در دامان دنیا نَفَس میکِشید؛ هُنر داشت، شوق داشت، عشق داشت. خداوند هم کُمکش کرد و حالا در دامان اهلبیت (سلام الله علیهم اجمعین) است. از اَبناء آخرت شده است. دیگر آن مادر دلش را بُرده است. آن مادر دارد تربیتش میکند و دارد اَبعاد وجودشاش را مُتناسب با آن وُسعت و اَبدیّت میسازد. این تَجافی هست؛ «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی التَّجَافِیَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ». و این احسان و مُحسنین هم همین است. دَرجهی احسان که در زندان همزندانیهای حضرت یوسف (علیه السلام) گفتند: «إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ[۱۰]»؛ آنجا که حضرت یوسف (علیه السلام) چیزی نداشت به آنها احساس مالی بکند؛ ولی «وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ[۱۱]»؛ احسان این است. هرکسی با خداست، محسن است. همهی کارهایش زیباست. خالق حُسنها و زیباییهاست. اصلاً کسی کار زشت، حرف زشت، قَدم زشت و حرکت زشت از او سُراغ ندارد. همهی کارهایش دل میبَرد. آدم هرچه از او میبیند، میبیند چهقَدر دوست داشتنی است! این مقام احسان، این فرزند آخرت شدن، این تَحوُّل از یک فَضای پایین به یک فَضای بالاتر، این ارتقاء، این دستیافتن به قُلّهها، این تَخلُّق به اخلاق روحانیین که آدم از ذکر و از نماز بیشتر از غذا لذّت ببَرد. آدم یکچیزش بشود که اگر نماز تأخیر شد، دردش بیاید. این تَجافی است؛ او بیدار شده است و خوراک خودش را میخواهد که هروقت کم گذاشتید، مینالَد. احساس میکنید مُصیبتی به شما دست داده است.
حقیقتِ علم در عمل مُتجلّی خواهد شد
عُنوان بصری از امام صادق (علیه السلام) درخواست کردند: حالا که حقیقت علم و راه رسیدن به آن را به ما ارائه فرمودید، «أَوْصِنِی»؛ به من برنامه بدهید. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «أُوصِیکَ بِتِسْعَهِ أَشْیَاءَ[۱۲]»؛ شما را به ۹ چیز توصیه میکنم. این وصیّت و توصیه مُدارا هست. یکوقت میگوید: «لَآمِرَنَّ»؛ اما گاهی اینجور نیست، تو نیاز به اَمر نداری. «از دوست یک اشارت، از ما به سر دویدن[۱۳]». وصیّتی که پدر به بچّه میکند، در حال حَیاتش مال تَحت تَصرُّفش بوده است؛ حالا حالِ حَیاتش را به بعد از مَماتش وَصل میکند. وصیّت همان وَصلکردن است. این اختیارات دوران حَیاتش را خداوند اجازه داده است در ثُلث مالش به بعد از مَرگش هم که دیگر شناسنامه باطل شده است، سَند مالکیّتش از بین رفته است، هیچچیز دیگری ندارد. وقتی مرگ میآید، مالکیّتهای آدم از بین میرود. ولی خداوند اجازه داده است که وصل کند. وَصایایی که ائمه (سلام الله علیهم اجمعین) به ما میکنند، یک نوعی عنایت خاصّ است که حضرات مَعصومین (سلام الله علیهم اجمعین) خودشان را با ما همراه و مُتّصل میکنند. نمیگوید دستور میدهم، نمیگوید نَهی میکنم؛ میگوید: تو را وصیّت میکنم. آدم باید یک حالت احساسی ـ عاطفی از آن مُتوجّه بشود که من را لایق دیده است که وصیّتم میکند. من را وَصیّ خودش قرار داده است. فرمودند: سه برنامه برنامهی ریاضتی است، سه برنامه برنامهی حِلم است و سه برنامه هم برنامهی علم است. این ۹ چیز یک برنامهی جامعی است که باید انسان را به مَقصد برساند. حضرت امام صادق (علیه السلام) دعا فرمودند: «وَ اللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یُوَفِّقَکَ لِاسْتِعْمَالِهِ[۱۴]»؛ این ۹ چیزی را که به تو میگویم، خداوند توفیق بدهد که این را عمل کُنی. در آن قسمت ابتداییاش هم فرمود: «وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ[۱۵]»؛ علم با کتاب خواندن حاصل نمیشود، با عمل حاصل میشود. اگر علم بخواهی باید آنچه را که در ذهنتان حاصل شده است، در عملتان بیاورید. در عینیّت به آن وجود بدهید. وجود ذهنی، وجود ذهنی است، قابل زَوال هست؛ اما هیچ عملی از بین نمیرود. عمل برای همیشه زنده است و میماند. عمل خوب باشد به صورت فرشتهها در خدمت ما هستند، به استقبال ما میآیند و میگویند: «سَلَامٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ[۱۶]» ، «فَأَسْلَمُوهُ فِیهِ إِلَى عَمَلِهِ[۱۷]»؛ هر میّتی را به عملش تسلیم میکنند، تقدیم میکنند. اگر خدایی ناخواسته اَعمال بد باشد، «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَرًا[۱۸]»؛ انسان تمام اَعمالش را در آنجا حاضر میبیند. بعضیها چشمشان روشن میشود و بعضیها هم میگویند: «یَا لَیْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ[۱۹]»؛ ایکاش ندیده بودم. ایکاش کارهای خودم را به خودم هم نشان نمیدادند. چه بد کردم! خدایا به دادِ من بر(سلام الله علیها) آنجا قابل تَحمُّل هم نیست. صورتهای بَرزخی غیبتها، نیشزبانها، استهزاءها، غفلتها در آنجا انسان را آزار میدهد. آدم در یک باغ وحشی به دام میاُفتد. گفتند: مرحوم «آقای بهاءالدینی» (اعلی الله مقامه الشریف) یک حالت رِقّتی برایش پیش آمده بود. گفته بود: در عالَم بَرزخ دیدم دَرندهها دور یک نفر را گرفتهاند، حالت حمله دارند و این بیچاره هم درمانده است، قدرت دفاعی هم ندارد؛ فقط مُتوحّش است. گفتند: آقا! یک کاری برایشان بکنید. از جانب پروردگار متعال اِسترحام کرده بود. غیر مسلمان نبوده است، آن کسی که از دنیا رفته بود روحانی بوده است. مرحوم آقای بهاءالدینی (اعلی الله مقامه الشریف) دیده بود که در مُحاصرهی دَرندگان است. این دَرندگان همان اَعمال ماست. همان غیبتها، همان غفلتها، همان کارهاست. لذا حقیقت علم در عمل مُتبلور میشود، مُتجلّی میشود. علمی که عمل با آن نیست، از دستِ آدم میرود. مَفاهیم ذهنی است، مانند کتاب است؛ کتاب آتش میگیرد و از بین میرود. کتاب ذهنی ما هم باقی نمیماند. حضرت عزرائیل (علیه السلام) که میآید و آدم وحشت میکند، همهی علومش از بین میرود. هیچچیزی یادش نمیماند. «آنها که خواندهام همه از یاد من برفت[۲۰]». همهچیز از یادِ انسان میرود؛ اما عملی که کردیم، این عمل میماند. این حقیقتِ وجود ما با عمل تَکامُل پیدا میکند. ما در عمل وجود خودمان را از قُوّه به فعل مُبدّل میکنیم، شُکوفا میکنیم.
ایثار در راهِ خدا دعای امام زمان (ارواحنا فداه) را نَصیب انسان میکند
لذا حضرت امام صادق (علیه السلام) در همان ابتدای کار دعا کردند. مَعلوم میشود که هم در سعادت دعای امام زمان (ارواحنا فداه) نَقش اوّل را دارد که اگر دعای امام زمان (ارواحنا فداه) نباشد، عمل ما لوازم خاصّ خودش را که نام آن توفیق است، نخواهد داشت. ما کم میآوریم. خیلی از چیزها را میخواهیم انجام بشود، ولی نمیشود. توفیق آن را پیدا نمیکنیم. مانع پیش میآید، مشکل پیش میآید. ۹۰ درصد آنچه که ما میخواهیم بشود، نمیشود. با اینکه برنامهریزی میکنیم، مُسمّم میشویم که این کار انجام بشود؛ ولی مَگر در اختیار ماست؟ و اگر امام زمان (ارواحنا فداه) به ما دعا کند، باید ایثار کنیم. «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِهَا وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ[۲۱]»؛ اگر ما چیزهایی را که دوست داریم، در راهِ خدا به بندگان خدا احسان کردیم، کمک کردیم، «کُلُّ مَعْرُوفٍ صَدَقَهٌ[۲۲]»؛ یک حرف خوبی زدید که بَلد نبودید؛ این هم صدقه است. میتوانستید به او نگویید، به او یاد ندهید؛ ولی چیز خوبی یاد گرفتید، میبینید که این هم زمینهی خوبی دارد و اگر بگویم عمل میکند؛ به او بگویید. برای خودتان هم باقیّات الصّالحات میشود؛ به او بگویید؛ «کُلُّ مَعْرُوفٍ صَدَقَهٌ». «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً»؛ به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داده است که از اینها بگیر که «تُطَهِّرُهُمْ». حالا «تُطَهِّرُهُمْ» با این گرفتن تو این صدقه آنها را تَطهیر میکند یا خودت؟ هر دو احتمال وجود دارد. به نظر میرسد که هر دو است. «تُطَهِّرُهُمْ»؛ طهارت را ما نمیتوانیم حاصل کنیم. ما مُعدّ را فراهم میکنیم؛ مُفیض فیض طهارت را از جای دیگری به ما میدهد. واسطهی فیض هم وجود نازنین امام زمان ما (ارواحنا فداه) است. باید او این توفیق را برای ما بخواهد. فرمودند: اگر شما ایثار کردید، از چیزی که به درد خودتان میخورد گذشتید و به دیگران دادید، این چند بَرکت برای شما دارد. یکی این است که موجب طهارت شما میشود. دوّم موجب رُشد شما میشود؛ سوّم آن واسطهی فیض شما را دعا میکند. «وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ»؛ مأمور است. هرکسی ایثار کرد، خداوند متعال ولیّ خودش را، خلیفهی مُطلق خودش را مأمور به دعا کرده است و او دعا میکند. شانس عُنوان بصری این بود که حضرت امام صادق (علیه السلام) قبل از آنکه برنامه را ارائه کرد، برای او دعا کرد. فرمودند: خداوند تو را به اِستعمال مُوفّق بدارد.
روضه و توسّل به حضرت علی اکبر (علیه السلام)
«صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ عَلَیهِ السَّلام»
هیچچیزی مانند امام حسین (علیه السلام) دل را پاک نمیکند. هیچچیزی مانند اِنکسار برای مَصائب حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) آدم را بالا نمیبَرد، رُشد نمیدهد. «السَّلامُ عَلَى أَسِیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ[۲۳]»؛ خیلی دلِ پُر غُصّهای داشت. «بِأَبِی الْمَهْمُومُ[۲۴]» ، «بِأَبِی الْعَطْشَانُ[۲۵]»؛ این همه داغ آن هم چه داغهایی! داغ حضرت علی اکبر (علیه السلام) امام حسین (علیه السلام) را بیچاره کرد. فریاد میزد: «وَلَدی!». خودش را روی جنازه انداخت. تو همهکَسِ من بودی. «فقد استرحت من هم الدنیا و غمها[۲۶]»؛ بابا راحت شدی، اما «و قد بقى أبوک و ما اسرع اللحوق بک[۲۷]»؛ بعد از تو من دیگر هیچکسی را ندارم. به این قناعت نکرد؛ فرمود: «عَلَى الدُّنْیَا بَعْدَکَ الْعَفَاءُ[۲۸]». دو مَعصوم در کنار دو جنازه آرزوی مرگ کردند. اوّل حضرت علی (علیه السلام) بود؛ «نَفْسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَهٌ ***** یَا لَیْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ اَلزَّفَرَاتِ[۲۹]»؛ دوّمین نفر هم پسرش بود. کنار حضرت علی اکبر (علیه السلام) گفت: «عَلَى الدُّنْیَا بَعْدَکَ الْعَفَاءُ»…
لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم
اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین
دعا
خدایا! ما را ببخش.
خدایا! قَلم عَفو بر جرایم ما بکِش.
خدایا! سیّئات ما را به حَسنات تبدیل فَرما.
خدایا! به ما تَحوُّل همهجانبه عنایت بفرما.
خدایا! ما را قُماش امام زمانمان (ارواحنا فداه) قرار بده.
خدایا! به ما توفیق اَعمالی که موجب بشود آقایمان به ما دعا کند، عنایت بفرما.
الها! پروردگارا! ما را آنی از یاد خودت و اولیائت خاصّه ولی خود حضرت مَهدی (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف) غافل مَفرما.
خدایا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت میدهیم همهی کارهایمان را ذخیرهی قَبر و قیامتمان قرار بده و موجب سرافرازی ما مُقرر بفرما.
خدایا! توفیق خوب خواندن، خوب فَهمیدن، خوب عمل کردن و خوب یاد دادن به یکایک ما روزی بفرما.
خدایا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت میدهیم سایهی پُر بَرکت رهبرمان را با کفایت و کرامت و اقتدار و نورانیّت تا ظُهور مُستدام بدار.
خدایا! دشمنان ایشان، آنهایی که قابل هدایت نیستند خوار بفرما.
خدایا! جریان نِفاق را ریشهکَن بفرما.
خدایا! این آدمکُشهای حرفهای جنایتکار در منطقه یعنی صهیونیستها، یعنی این رئیسجُمهور بیهمهچیزِ آمریکا، این قاتل اولیائت، هرچه زودتر اینها را از صفحهی روزگار براَنداز.
خدایا! جامعهی بَشری را از شَرّ اینها حفظ بفرما.
خدایا! ما را مُبتلا به نَفْس اَمّارهمان مَگردان.
خدایا! مُبتلا به اَشرار روزگار مَگردان.
خدایا! آبرویمان را در دنیا و آخرت حفظ بفرما.
خدایا! نظام ما را، کشور ما را، رهبر ما را، خود ما به عصمت حضرت زهرا (سلام الله علیها)، به آن حالت اِنکسار حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در کنار بدن فاطمهاش و اِنکسار حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) در کنار بدن حضرت علی اکبر (علیه السلام) قَسمت میدهیم عاقبت اَمرمان را به شهادت خَتم بفرما.
خدایا! ما را مایهی شِین مردممان قرار نَده.
خدایا! ما را مایهی زِین دینمان قرار بده.
الها! گذشتگانمان، مَشایخمان خُصوصاً آنهایی که دل از ما بُردند، حقّ به گردن ما دارند، السّاعه همگی را بر سر سُفرهی این تَوسُّلات ما سَهیم بگردان.
خدایا! امام عظیمالشأن (رضوان الله تعالی علیه) و شهیدان را از ما راضی نگاه دار.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸.
[۲] فرهنگ سخنان فاطمه (سلام الله علیها)، ص ۹۱٫
«شغلنی عن مسئلته لذه خدمته، لا حاجهْ لی غیر النظر الی وجهه الکریم».
[۳] سوره مبارکه انعام، آیه ۹۱٫
«وَ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ ۗ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاءَ بِهِ مُوسَىٰ نُورًا وَ هُدًى لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ تُبْدُونَهَا وَ تُخْفُونَ کَثِیرًا ۖ وَ عُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لَا آبَاؤُکُمْ ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ».
[۴] سوره مبارکه علق، آیه ۸٫
[۵] سوره مبارکه نجم، آیه ۴۲٫
[۶] بحار الانوار، جلد ۱، صفحه ۲۲۴٫
«أَقُولُ وَجَدْتُ بِخَطِّ شَیْخِنَا الْبَهَائِیِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ مَا هَذَا لَفْظُهُ قَالَ الشَّیْخُ شَمْسُ الدِّینِ مُحَمَّدُ بْنُ مَکِّیٍّ نَقَلْتُ مِنْ خَطِّ الشَّیْخِ أَحْمَدَ الْفَرَاهَانِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عُنْوَانَ الْبَصْرِیِّ وَ کَانَ شَیْخاً کَبِیراً قَدْ أَتَى عَلَیْهِ أَرْبَعٌ وَ تِسْعُونَ سَنَهً قَالَ کُنْتُ أَخْتَلِفُ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ سِنِینَ فَلَمَّا قَدِمَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ ع الْمَدِینَهَ اخْتَلَفْتُ إِلَیْهِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ کَمَا أَخَذْتُ عَنْ مَالِکٍ فَقَالَ لِی یَوْماً إِنِّی رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَ مَعَ ذَلِکَ لِی أَوْرَادٌ فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ آنَاءِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَلَا تَشْغَلْنِی عَنْ وِرْدِی وَ خُذْ عَنْ مَالِکٍ وَ اخْتَلِفْ إِلَیْهِ کَمَا کُنْتَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهِ فَاغْتَمَمْتُ مِنْ ذَلِکَ وَ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ قُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ تَفَرَّسَ فِیَّ خَیْراً لَمَا زَجَرَنِی عَنِ الِاخْتِلَافِ إِلَیْهِ وَ الْأَخْذِ عَنْهُ فَدَخَلْتُ مَسْجِدَ الرَّسُولِ ص وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ ثُمَّ رَجَعْتُ مِنَ الْغَدِ إِلَى الرَّوْضَهِ وَ صَلَّیْتُ فِیهَا رَکْعَتَیْنِ وَ قُلْتُ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ وَ تَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِی بِهِ إِلَى صِرَاطِکَ الْمُسْتَقِیمِ وَ رَجَعْتُ إِلَى دَارِی مُغْتَمّاً وَ لَمْ أَخْتَلِفْ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ لِمَا أُشْرِبَ قَلْبِی مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ فَمَا خَرَجْتُ مِنْ دَارِی إِلَّا إِلَى الصَّلَاهِ الْمَکْتُوبَهِ حَتَّى عِیلَ صَبْرِی فَلَمَّا ضَاقَ صَدْرِی تَنَعَّلْتُ وَ تَرَدَّیْتُ وَ قَصَدْتُ جَعْفَراً وَ کَانَ بَعْدَ مَا صَلَّیْتُ الْعَصْرَ فَلَمَّا حَضَرْتُ بَابَ دَارِهِ اسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ فَخَرَجَ خَادِمٌ لَهُ فَقَالَ مَا حَاجَتُکَ فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَى الشَّرِیفِ فَقَالَ هُوَ قَائِمٌ فِی مُصَلَّاهُ فَجَلَسْتُ بِحِذَاءِ بَابِهِ فَمَا لَبِثْتُ إِلَّا یَسِیراً إِذْ خَرَجَ خَادِمٌ فَقَالَ ادْخُلْ عَلَى بَرَکَهِ اللَّهِ فَدَخَلْتُ وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَرَدَّ السَّلَامَ وَ قَالَ اجْلِسْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ فَجَلَسْتُ فَأَطْرَقَ مَلِیّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ أَبُو مَنْ قُلْتُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ ثَبَّتَ اللَّهُ کُنْیَتَکَ وَ وَفَّقَکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ لَمْ یَکُنْ لِی مِنْ زِیَارَتِهِ وَ التَّسْلِیمِ غَیْرُ هَذَا الدُّعَاءِ لَکَانَ کَثِیراً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یَعْطِفَ قَلْبَکَ عَلَیَّ وَ یَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِکَ وَ أَرْجُو أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَجَابَنِی فِی الشَّرِیفِ مَا سَأَلْتُهُ فَقَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْ یَهْدِیَهُ فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ وَ اسْتَفْهِمِ اللَّهَ یُفْهِمْکَ قُلْتُ یَا شَرِیفُ فَقَالَ قُلْ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَقِیقَهُ الْعُبُودِیَّهِ قَالَ ثَلَاثَهُ أَشْیَاءَ أَنْ لَا یَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْکاً لِأَنَّ الْعَبِیدَ لَا یَکُونُ لَهُمْ مِلْکٌ یَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیراً وَ جُمْلَهُ اشْتِغَالِهِ فِیمَا أَمَرَهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ فَإِذَا لَمْ یَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِلْکاً هَانَ عَلَیْهِ الْإِنْفَاقُ فِیمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ یُنْفِقَ فِیهِ وَ إِذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِیرَ نَفْسِهِ عَلَى مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَیْهِ مَصَائِبُ الدُّنْیَا وَ إِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ نَهَاهُ لَا یَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَى الْمِرَاءِ وَ الْمُبَاهَاهِ مَعَ النَّاسِ فَإِذَا أَکْرَمَ اللَّهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلَاثَهِ هَان عَلَیْهِ الدُّنْیَا وَ إِبْلِیسُ وَ الْخَلْقُ وَ لَا یَطْلُبُ الدُّنْیَا تَکَاثُراً وَ تَفَاخُراً وَ لَا یَطْلُبُ مَا عِنْدَ النَّاسِ عِزّاً وَ عُلُوّاً وَ لَا یَدَعُ أَیَّامَهُ بَاطِلًا فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَهِ التُّقَى قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَوْصِنِی قَالَ أُوصِیکَ بِتِسْعَهِ أَشْیَاءَ فَإِنَّهَا وَصِیَّتِی لِمُرِیدِی الطَّرِیقِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ اللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یُوَفِّقَکَ لِاسْتِعْمَالِهِ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی رِیَاضَهِ النَّفْسِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْحِلْمِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْعِلْمِ فَاحْفَظْهَا وَ إِیَّاکَ وَ التَّهَاوُنَ بِهَا قَالَ عُنْوَانُ فَفَرَّغْتُ قَلْبِی لَهُ فَقَالَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الرِّیَاضَهِ فَإِیَّاکَ أَنْ تَأْکُلَ مَا لَا تَشْتَهِیهِ فَإِنَّهُ یُورِثُ الْحِمَاقَهَ وَ الْبُلْهَ وَ لَا تَأْکُلْ إِلَّا عِنْدَ الْجُوعِ وَ إِذَا أَکَلْتَ فَکُلْ حَلَالًا وَ سَمِّ اللَّهَ وَ اذْکُرْ حَدِیثَ الرَّسُولِ ص مَا مَلَأَ آدَمِیٌّ وِعَاءً شَرّاً مِنْ بَطْنِهِ فَإِنْ کَانَ وَ لَا بُدَّ فَثُلُثٌ لِطَعَامِهِ وَ ثُلُثٌ لِشَرَابِهِ وَ ثُلُثٌ لِنَفَسِهِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْحِلْمِ فَمَنْ قَالَ لَکَ إِنْ قُلْتَ وَاحِدَهً سَمِعْتَ عَشْراً فَقُلْ إِنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَهً وَ مَنْ شَتَمَکَ فَقُلْ لَهُ إِنْ کُنْتَ صَادِقاً فِیمَا تَقُولُ فَأَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یَغْفِرَ لِی وَ إِنْ کُنْتَ کَاذِباً فِیمَا تَقُولُ فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یَغْفِرَ لَکَ وَ مَنْ وَعَدَکَ بِالْخَنَا فَعِدْهُ بِالنَّصِیحَهِ وَ الرِّعَاءِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْعِلْمِ فَاسْأَلِ الْعُلَمَاءَ مَا جَهِلْتَ وَ إِیَّاکَ أَنْ تَسْأَلَهُمْ تَعَنُّتاً وَ تَجْرِبَهً وَ إِیَّاکَ أَنْ تَعْمَلَ بِرَأْیِکَ شَیْئاً وَ خُذْ بِالِاحْتِیَاطِ فِی جَمِیعِ مَا تَجِدُ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ اهْرُبْ مِنَ الْفُتْیَا هَرَبَکَ مِنَ الْأَسَدِ وَ لَا تَجْعَلْ رَقَبَتَکَ لِلنَّاسِ جِسْراً قُمْ عَنِّی یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عَلَیَّ وِرْدِی فَإِنِّی امْرُؤٌ ضَنِینٌ بِنَفْسِی وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى».
[۷] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۳۸٫
«صِبْغَهَ اللَّهِ ۖ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً ۖ وَ نَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ».
[۸] بحار الانوار، جلد ۱، صفحه ۲۲۴٫
[۹] مفاتیح الجنان، دعای امام سجاد (علیه السلام) در شب بیست و هفتم رمضان.
«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی التَّجَافِیَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَهَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ الاِسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْتِ».
[۱۰] سوره مبارکه یوسف، آیه ۳۶٫
«وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیَانِ ۖ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّی أَرَانِی أَعْصِرُ خَمْرًا ۖ وَ قَالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرَانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزًا تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ ۖ نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ ۖ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ».
[۱۱] سوره مبارکه عنکبوت، آیه ۶۹٫
[۱۲] بحار الانوار، جلد ۱، صفحه ۲۲۴٫
[۱۳] همام تبریزی، غزلیات، شماره ۱۶۲.
[۱۴] بحار الانوار، جلد ۱، صفحه ۲۲۴٫
[۱۵] همان.
[۱۶] سوره مبارکه رعد، آیه ۲۴٫
«سَلَامٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ ۚ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ».
[۱۷] نهج اللابغه، بخشی از خطبه ۱۰۹؛ هنگام مرگ.
«…فَغَیْرُ مَوْصُوفٍ مَا نَزَلَ بِهِمْ؛ اجْتَمَعَتْ عَلَیْهِمْ سَکْرَهُ الْمَوْتِ وَ حَسْرَهُ الْفَوْتِ، فَفَتَرَتْ لَهَا أَطْرَافُهُمْ وَ تَغَیَّرَتْ لَهَا أَلْوَانُهُمْ، ثُمَّ ازْدَادَ الْمَوْتُ فِیهِمْ وُلُوجاً، فَحِیلَ بَیْنَ أَحَدِهِمْ وَ بَیْنَ مَنْطِقِهِ وَ إِنَّهُ لَبَیْنَ أَهْلِهِ یَنْظُرُ بِبَصَرِهِ وَ یَسْمَعُ بِأُذُنِهِ عَلَى صِحَّهٍ مِنْ عَقْلِهِ وَ بَقَاءٍ مِنْ لُبِّهِ، یُفَکِّرُ فِیمَ أَفْنَى عُمُرَهُ وَ فِیمَ أَذْهَبَ دَهْرَهُ، وَ یَتَذَکَّرُ أَمْوَالًا جَمَعَهَا أَغْمَضَ فِی مَطَالِبِهَا وَ أَخَذَهَا مِنْ مُصَرَّحَاتِهَا وَ مُشْتَبِهَاتِهَا، قَدْ لَزِمَتْهُ تَبِعَاتُ جَمْعِهَا وَ أَشْرَفَ عَلَى فِرَاقِهَا، تَبْقَى لِمَنْ وَرَاءَهُ [یُنَعَّمُونَ] یَنْعَمُونَ فِیهَا وَ یَتَمَتَّعُونَ بِهَا، فَیَکُونُ الْمَهْنَأُ لِغَیْرِهِ وَ الْعِبْءُ عَلَى ظَهْرِهِ وَ الْمَرْءُ قَدْ غَلِقَتْ رُهُونُهُ بِهَا، فَهُوَ یَعَضُّ یَدَهُ نَدَامَهً عَلَى مَا أَصْحَرَ لَهُ عِنْدَ الْمَوْتِ مِنْ أَمْرِهِ وَ یَزْهَدُ فِیمَا کَانَ یَرْغَبُ فِیهِ أَیَّامَ عُمُرِهِ، وَ یَتَمَنَّى أَنَ الَّذِی کَانَ یَغْبِطُهُ بِهَا وَ یَحْسُدُهُ عَلَیْهَا قَدْ حَازَهَا دُونَهُ؛ فَلَمْ یَزَلِ الْمَوْتُ یُبَالِغُ فِی جَسَدِهِ حَتَّى خَالَطَ لِسَانُهُ سَمْعَهُ، فَصَارَ بَیْنَ أَهْلِهِ لَا یَنْطِقُ بِلِسَانِهِ وَ لَا یَسْمَعُ بِسَمْعِهِ، یُرَدِّدُ طَرْفَهُ بِالنَّظَرِ فِی وُجُوهِهِمْ یَرَى حَرَکَاتِ أَلْسِنَتِهِمْ وَ لَا یَسْمَعُ رَجْعَ کَلَامِهِمْ؛ ثُمَّ ازْدَادَ الْمَوْتُ الْتِیَاطاً بِهِ [فَقَبَضَ بَصَرَهُ کَمَا قَبَضَ سَمْعَهُ] فَقُبِضَ بَصَرُهُ کَمَا قُبِضَ سَمْعُهُ وَ خَرَجَتِ الرُّوحُ مِنْ جَسَدِهِ فَصَارَ جِیفَهً بَیْنَ أَهْلِهِ قَدْ [أُوحِشُوا] أَوْحَشُوا مِنْ جَانِبِهِ وَ تَبَاعَدُوا مِنْ قُرْبِهِ، لَا یُسْعِدُ بَاکِیاً وَ لَا یُجِیبُ دَاعِیاً؛ ثُمَّ حَمَلُوهُ إِلَى مَخَطٍّ فِی الْأَرْضِ، فَأَسْلَمُوهُ فِیهِ إِلَى عَمَلِهِ وَ انْقَطَعُوا عَنْ زَوْرَتِهِ…».
[۱۸] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۳۰٫
«یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَرًا وَ مَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَ بَیْنَهُ أَمَدًا بَعِیدًا ۗ وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ ۗ وَ اللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ».
[۱۹] سوره مبارکه زخرف، آیه ۳۸٫
«حَتَّىٰ إِذَا جَاءَنَا قَالَ یَا لَیْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ».
[۲۰] سعدی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شماره ۴۲۱.
[۲۱] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۰۳٫
«خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِهَا وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ ۖ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ ۗ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ».
[۲۲] تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، جلد ۱۶، صفحه ۲۸۶.
«وَ عَنْهُمْ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَرِیِّ عَنِ اِبْنِ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : کُلُّ مَعْرُوفٍ صَدَقَهٌ ، وَ اَلدَّالُّ عَلَى اَلْخَیْرِ کَفَاعِلِهِ وَ اَللَّهُ یُحِبُّ إِغَاثَهَ اَللَّهْفَانِ. وَ رَوَاهُ اَلصَّدُوقُ فِی اَلْخِصَالِ عَنْ حَمْزَهَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْعَلَوِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَرِیِّ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ: مِثْلَهُ».
[۲۳] مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت اربعین امام حسین (علیه السلام).
«السَّلامُ عَلَىٰ وَلِیِّ اللّٰهِ وَ حَبِیبِهِ، السَّلامُ عَلَىٰ خَلِیلِ اللّٰهِ وَ نَجِیبِهِ، السَّلامُ عَلَىٰ صَفِیِّ اللّٰهِ وَ ابْنِ صَفِیِّهِ، السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ، السَّلامُ عَلَىٰ أَسِیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ. اللّٰهُمَّ إِنِّى أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابْنُ وَلِیِّکَ، وَ صَفِیُّکَ وَ ابْنُ صَفِیِّکَ، الْفَائِزُ بِکَرَامَتِکَ، أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَهِ، وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَهِ، وَ اجْتَبَیْتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَهِ، وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السَّادَهِ، وَ قَائِداً مِنَ الْقَادَهِ، وَ ذَائِداً مِنَ الذَّادَهِ، وَ أَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاءِ، وَ جَعَلْتَهُ حُجَّهً عَلَىٰ خَلْقِکَ مِنَ الْأَوْصِیَاءِ، فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ، وَ مَنَحَ النُّصْح…».
[۲۴] لهوف، سید بن طاووس، ص ۱۳۳-۱۳۴٫
«قَالَ فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَیْنَبَ بِنْتَ عَلِیٍّ تَنْدُبُ الْحُسَیْنَ وَ تُنَادِی بِصَوْتٍ حَزِینٍ وَ قَلْبٍ کَئِیبٍ …. یَا مُحَمَّدَاهْ بَنَاتُکَ سَبَایَا وَ ذُرِّیَّتُکَ مَقْتَلَهً تَسْفِی عَلَیْهِمْ رِیحُ الصَّبَا وَ هَذَا حُسَیْنٌ مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا مَسْلُوبُ الْعِمَامَهِ وَ الرِّدَاءِ بِأَبِی مَنْ أَضْحَى عَسْکَرُهُ فِی یَوْمِ الْإِثْنَیْنِ نَهْباً بِأَبِی مَنْ فُسْطَاطُهُ مُقَطَّعُ الْعُرَى بِأَبِی مَنْ لَا غَائِبٌ فَیُرْتَجَى وَ لَا جَرِیحٌ فَیُدَاوَى بِأَبِی مَنْ نَفْسِی لَهُ الْفِدَاءُ بِأَبِی الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى بِأَبِی الْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى بِأَبِی مَنْ شَیْبَتُهُ تَقْطُرُ بِالدِّمَاءِ بِأَبِی مَنْ جَدُّهُ مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى بِأَبِی مَنْ جَدُّهُ رَسُولُ إِلَهِ السَّمَاءِ بِأَبِی مَنْ هُوَ سِبْطُ نَبِیِّ الْهُدَى بِأَبِی مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى بِأَبِی خَدِیجَهُ الْکُبْرَى بِأَبِی عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى بِأَبِی فَاطِمَهُ الزَّهْرَاءُ سَیِّدَهُ النِّسَاءِ بِأَبِی مَنْ رُدَّتْ لَهُ الشَّمْسُ صَلَّى. قَالَ الرَّاوِی: فَأَبْکَتْ وَ اللَّهِ کُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِیق…».
[۲۵] همان.
[۲۶] تاریخ الطبری ۳: ۳۳۱٫ / الارشاد: ۲۳۹٫ / ذریعه النجاه: ۱۲۸٫ / مقتل الحسین لابی مخنف: ۱۲۹ من قوله (قتل الله) مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی ۲: ۳۱٫ / بحار الانوار ۴۵: ۴۳٫ / العوالم ۱۷: ۲۸۵ / وقعه الطف: ۲۸۱٫ / البدایه والنهایه ۸: ۲۰۱٫ / مثیر الاحزان: ۶۹٫ / اللهوف: اعیان الشیعه ۱: ۶۰۷ و فى الاربعه الاخیره الى قوله (بعدک العفا). / الدمعه الساکبه ۴: ۳۳۱٫ / ینابیع الموده: ۴۱۵٫ / ناسخ التواریخ ۲: ۳۵۵.
«قال حمید بن مسلم: فکأنی أنظر إلى امرأه خرجت مسرعه کأنها الشمس الطالعه تنادی بالویل و الثبور، و تقول: یا حبیباه یا ثمره فؤاداه، یا نور عیناه! فسألت عنها فقیل: هی زینب بنت علی علیه السلام و جاءت و انکبت علیه، فجاء الحسین فأخذ بیدها فردها إلى الفسطاط، و أقبل علیه السلام بفتیانه و قال: (احملوا أخاکم)، فحملوه من مصرعه، فجاوا به حتى وضعوه عند الفسطاط الذی کانوا یقاتلون أمامه. و قال أبو مخنف: ثم انه علیه السلام وضع ولده فی حجره و جعل یمسح الدم عن ثنایاه، و جعل یلثمه ویقول: یا ولدى أما انت فقد استرحت من هم الدنیا و غمها و شدائدها و صرت الى روح و ریحان و قد بقى أبوک و ما اسرع اللحوق بک). و قال القندوزى إنه علیه السلام قال: (لعن الله قوما قتلوک یا ولدی، ما اشد جرأتهم على الله، و على انتهاک حرم رسول الله صلى الله علیه و آله)، و أهملت عیناه بالدموع، و صرخن النساء فسکتهن الامام و قال لهن: (اسکتن فإن البکاء امامکن). و فی روایه ثالثه: انه علیه السلام حین رأى ولده الشهید قال: (یا ثمره فؤاداه، و یا قره عیناه)».
[۲۷] همان.
[۲۸] لهوف، سید بن طاوس، ص ۱۱۳.
«فَلَمَّا لَمْ یَبْقَ مَعَهُ سِوَى أَهْلِ بَیْتِهِ خَرَجَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ کَانَ مِنْ أَصْبَحِ النَّاسِ وَجْهاً وَ أَحْسَنِهِمْ خُلُقاً فَاسْتَأْذَنَ أَبَاهُ فِی الْقِتَالِ فَأَذِنَ لَهُ ثُمَ نَظَرَ إِلَیْهِ نَظَرَ آیِسٍ مِنْهُ وَ أَرْخَى عَیْنَهُ وَ بَکَى ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ وَ کُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِیِّکَ نَظَرْنَا إِلَیْهِ فَصَاحَ وَ قَالَ یَا ابْنَ سَعْدٍ قَطَعَ اللَّهُ رَحِمَکَ کَمَا قَطَعْتَ رَحِمِی فَتَقَدَّمَ نَحْوَ الْقَوْمِ فَقَاتَلَ قِتَالًا شَدِیداً وَ قَتَلَ جَمْعاً کَثِیراً ثُمَّ رَجَعَ إِلَى أَبِیهِ وَ قَالَ یَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی وَ ثِقْلُ الْحَدِیدِ قَدْ أَجْهَدَنِی فَهَلْ إِلَى شَرْبَهٍ مِنَ الْمَاءِ سَبِیلٌ فَبَکَى الْحُسَیْنُ علیه السلام وَ قَالَ وَا غَوْثَاهْ یَا بُنَیَّ قَاتِلْ قَلِیلًا فَمَا أَسْرَعَ مَا تَلْقَى جَدَّکَ مُحَمَّداً صَلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم فَیَسْقِیَکَ بِکَأْسِهِ الْأَوْفَى شَرْبَهً لَا تَظْمَأُ بَعْدَهَا أَبَداً فَرَجَعَ إِلَى مَوْقِفِ النُّزَّالِ وَ قَاتَلَ أَعْظَمَ الْقِتَالِ فَرَمَاهُ مُنْقِذُ بْنُ مُرَّهَ الْعَبْدِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِسَهْمٍ فَصَرَعَهُ فَنَادَى یَا أَبَتَاهْ عَلَیْکَ السَّلَامُ هَذَا جَدِّی یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ عَجِّلِ الْقَدُومَ عَلَیْنَا ثُمَّ شَهَقَ شَهْقَهً فَمَاتَ فَجَاءَ الْحُسَیْنُ حَتَّى وَقَفَ عَلَیْهِ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ وَ قَالَ قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوکَ مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى انْتِهَاکِ حُرْمَهِ الرَّسُولِ عَلَى الدُّنْیَا بَعْدَکَ الْعَفَاءُ. قَالَ الرَّاوِی: وَ خَرَجَتْ زَیْنَبُ بِنْتُ عَلِیٍّ تُنَادِی یَا حَبِیبَاهْ یَا ابْنَ أَخَاهْ وَ جَاءَتْ فَأَکَبَّتْ عَلَیْهِ فَجَاءَ الْحُسَیْنُ فَأَخَذَهَا وَ رَدَّهَا إِلَى النِّسَاءِ».
[۲۹] دیوان امام علی علیه السلام، جلد ۱، صفحه ۱۲۳؛ بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۴۳، صفحه ۲۱۳.
«نَفْسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَهٌ *** یَا لَیْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ اَلزَّفَرَاتِ
لاَ خَیْرَ بَعْدَکَ فِی اَلْحَیَاهِ وَ إِنَّمَا *** أَبْکِی مَخَافَهَ أَنْ تَطُولَ حَیَاتِی».
پاسخ دهید