روز شنبه مورخ ۱۳ بهمن ماه ۱۴۰۳ جلسه درس اخلاق «آیت الله صدیقی» از ساعت ۱۰:۰۰ تا ۱۱:۰۰ در مسجد امام رضا(ع) حوزه علمیه امام خمینی(ره) برگزار شد که مشروح آن تقدیم می گردد.
- امامتِ ائمهی اطهار (سلام الله علیهم اجمعین) تَکوینی است
- طلبه باید هوای امام زمان (ارواحنا فداه) را داشته باشد
- تمام شُئون زندگی یک طلبه باید هدایت باشد
- حضرت اباالفضل العبّاس (علیه السلام) مَظهر اَسماءالله بود
- نکاتی در ارتباط با اهمیّت مُزیّنشدن به لباس طلبگی
- روضه و تَوسُّل به حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)
- دعا
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
امامتِ ائمهی اطهار (سلام الله علیهم اجمعین) تَکوینی است
اعیاد شعبانیه را که همهی شعبان عید است؛ نمیشود آدم میهمان پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد، ولی عبد نداشته باشد. شهر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) است. خداوند به ما فُرصت داد، یک بار دیگر هم سُفرهی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را گُسترده دیدیم، همهی ما هم مَدعُو بودیم و بر سر سُفرهی وجود مبارک حضرت خَتمی مَرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم) میهمان شدیم. لذا همهی لحظات این ماه بَرکت زائد الوصف دارد. نمیشه گفت آدم در هر لحظهاش چهقَدر میتواند ذخیره داشته باشد. همهی این مُناسبتها، همهی این لحظات، لَیالی و ایّام و ساعات و دقایق، به خُصوص میلاد حضرت سالار شهدای عالَم، سَفینه النّجاه عَلی الاطلاق، نه برای بعد از خودش سَفینه النّجاه است؛ بلکه حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) از آدم تا خاتم برای همه و برای مادرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای ائمهی هدی (سلام الله علیهم اجمعین)سَفینهی نجات است. نجاتِ عالَم امکان به صورت عَلی الاطلاق به دست امام حسین (علیه السلام) قرار داده شده است. لذا در عَرش خطوطی را که چشم پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را روشن کرد، «الحسینَ مِصباحُ الهُدی و سَفینهُ النَجاه[۲]»؛ همهی انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) سَفینه النّجاه هستند؛ اما چرا امام حسین (علیه السلام) سَفینه النّجاه خوانده میشود؟ برای اینکه خونِ امام حسین (علیه السلام) گذشتهها را بیمه کرد و ادامهی راه را تا ظُهور حضرت مَهدی (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف) تَضمین کرد. امام حسین (علیه السلام) یک چنین ویژگی را دارد. «خَصائص الحسینیه» را بخوانید؛ خیلیِ کتاب خوبی است. مَخصوصاً آنهایی که منبری هستند، آقای «شیخ جعفر شوشتری[۳]» (اعلی الله مقامه الشریف) علاقه داشته است خانه تکانی بکند. در تَعبیرات خودشان هم هست که در خانههای دل راه پیدا کند و این خانهها را غُبار زُدایی کند. این وَصفی است که باید همهی شما از خدا بخواهید و خداوند هم به شما میدهد. «حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ[۴]» ؛ «فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا[۵]»؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خیلی لطیف بود. دلش به «ابوجَهل» میسوخت، دلش به «ابولَهب» میسوخت، غُصّهی «ابوسُفیان» را میخورد که چرا ایمان نمیآورد؟ مگر من بدی اینها را میخواهم؟ من آمدهام تا اینها را از جَهنّم نجات بدهم، آمدهام اینها را به بهشت ببَرم؛ چرا اینقَدر با خودشان بدی میکنند؟ این بود که علاقهی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) رَحمت رَحمانیّهی خدا بود؛ «وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ[۶]». تا این صفت در شما نباشد، اَدای آخوندی است، آخوندی نیست. عالِم دینی خلیفهی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است. «اَللَّهُمَّ اِرْحَمْ خُلَفَائِی[۷]»؛ سه بار هم این دعا را کردند. عَرض شد: «قِیلَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُکَ؟»؛ فرمودند: «اَلَّذِینَ یَأْتُونَ مِنْ بَعْدِی یَرْوُونَ حَدِیثِی»؛ این رُوات اَحادیث نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) عُلمایی که دینشناس هستند، حدیث ترجُمان وَحی الهی است، خودش هم به نوعی وَحی است. کلمات حضرات ائمهی ما (سلام الله علیهم اجمعین) کلماتِ مُجتهد نیست که خودش اجتهاد کرده باشد و بعد حاصل استنباط خودش را به عُنوان فَتوا یا به عُنوان نصیحت در اختیار دیگران گذاشته باشد؛ خیر. هم قولشان مُستقیماً از ذاتِ اَحدیّت اَخذ میشد و هم فعلشان. «وَ أَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ[۸]»؛ از ویژگیهای امامت که قرآن کریم میفرماید: «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً[۹]»؛ ائمهای که خداوند آنها را به عُنوان امام جَعل کرده است، چه ویژگیهایی دارند؟ پس اوّلین ویژگی این است که امامتی که مُنتصب الهی است باید خداوند در وجودش جَعل امامت کرده باشد. اعتباری نیست، تَکوینی است و اعتبار از آن تَکوین مُنبعث شده است. «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً»؛ خداوند منّان حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را همانی که «جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً[۱۰]»، در مورد خلافت آدم کسی نبود که بخواهد آدم را انتخاب کند، رأی بدهد، رِفراندوم برگزار بکند؛ خیر. اوّلین کسی که آمده به عُنوان خلیفه آمده است. خلافتِ او، امامتِ او، نوراَفشانی او نور تَکوین است. «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً»؛ امامتِ اینها، راهنمایی و راهبَریشان در وجودشان هست. بدون اینکه کلاسی رفته باشند، کتابی خوانده باشند، نَفَسی به آنها اَثر گذاشته باشد، از خودشان «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً»، خداوند اینها را امام قرار داد. «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۱۱]»؛ حضرت ابراهیم (علیه السلام) این دَرجهی وجودی را نائل شد؛ «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا».
طلبه باید هوای امام زمان (ارواحنا فداه) را داشته باشد
«وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً»؛ وقتی اینها به جَعل الهی امامت در وجودشان تَحقُّق پیدا کرد، به مکانت امامت مُتمکّن شدند، کارشان چه چیزی است؟ «یَهْدُونَ[۱۲]»؛ کارشان این است که مُستمراً لحظهای نیست که اینها هادی نباشند. یک طلبهی تحصیلکردهی حوزه تَبلیغ هم میرود، انشاءالله که تدریس او هم تدریس حرفهای نیست؛ تدریس او هم هدایت است انشاءالله. ما این خوشبینی را به اساتید داریم که وقتی اینها درس میگویند، خودشان را به جای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میبینند. دارند تَعلیم دین میدهند. اگر ادبیّات است، اگر مَنطق است، اگر مَعانی بیان است، اگر اُصول است، اگر فقه است، اگر اصطلاحات است، همهی اینها مُقدّمهی فَهم قرآن کریم و فَهم قرآن ناطق، اَحادیث حضرات مَعصومین (سلام الله علیهم اجمعین) است. بنابراین کارشان هدایت است. سرباز امام زمان (ارواحنا فداه)، اَفسر امام زمان (ارواحنا فداه)، تربیتشدهی خانهی امام زمان (ارواحنا فداه) که یکی از افتخارات شما که باید به خودتان ببالید، این است که در خانهی امام زمان (ارواحنا فداه) زندگی میکنید. مدرسهی علمیه یعنی خانهی امام زمان (ارواحنا فداه). شما در خیمهی حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) راه پیدا کردید، اَعضاء این خانه هستید. شما خانوادهی امام زمان (ارواحنا فداه) هستید، خانوادهی حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) هستید؛ شما اهلبیتِ حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) هستید؛ خودتان را کم نبینید. شما در خانهی حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) هستید، اهلبیتِ حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) هستید. «فِی بُیُوتٍ[۱۳]»؛ اگر واقعاً دلتان نزد حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) باشد، اینجا جُزء بیوتاتِ شُعبهی همان بُیوت است. «فِی بُیُوتٍ»؛ تا کسی در خیمهی ولایت نباشد، در خانه نیست؛ بَرّانی است. بَرّ به مَعنی بیابان است. بیابانِ باز حِصار ندارد؛ آزاد هستید که به هرکجایی بخواهید بروید. ولی در حِصار ولایت آمدهاید. خودتان انتخاب کردید که بَرده باشید، بنده باشید.، مَحدود باشید، مَحصور باشید. دلتان هَرزه نیست، رَها نیست؛ زبانتان هَرزه نیست، چشمتان هَرزگی ندارد. همهاش در حِصار ولایت است، زیر نَظر آقایتان است. مُدیر دارید، مُربّی دارید. باید خیلی وضعتان با دیگران مُتفاوت باشد. اهلبیت هستید، آن هم «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ». شما شُعاع ولایت حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) هستید. شُعاع ولایت هستید، این را باید خیلی قَدر بدانید. «یَهْدُونَ»؛ یعنی به طور مُستمر و همیشه، همیشه و در همهحال؛ «یَهْدُونَ». «قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی[۱۴]» فعلِ آن است. در این راه هستید. یک قَدم هادی نباشید از خط خارج هستید. مَگر پیامبر مأمور نشد؟ در سورهی مبارکهی یوسف فرموده است: «قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی». چه چیزی؟ «أَدْعُو إِلَى اللَّهِ[۱۵]»؛ در خطّ دعوت به خدا هستم. یعنی این نشستن شما در اینجا باید برای منِ جامانده هدایت باشد. من همهی شما را آدرسِ امام زمان (ارواحنا فداه) ببینم. احساسم این باشد که با شما باشم، به امام زمان (ارواحنا فداه) میرسم. با شما باشم، دلم نورِ خدا میگیرد. الهی میشوم، رَبّانی میشوم. «قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی»؛ پیامبر: به اینها بگو. من در یک خطّی هستم که از این خطّ خارج نشد. اصلاً راهِ من این است. راهِ من چه چیزی است؟ «أَدْعُو إِلَى اللَّهِ»؛ دعوت اِلیالله است. دعوت به خدا میکند. «عَلَى بَصِیرَهٍ[۱۶]»؛ نه اینکه استنباط میکنم و مُمکن است مُجتهدی بیاید و مُچم را بگیرد و بگوید که در اینجا اشتباه کرده است، این مُقدّمات استنباطش درست نبوده است، خیر؛ «عَلَى بَصِیرَهٍ». «قَدْ جَاءَکُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ[۱۷]»؛ چون بَصیرت از جانبِ خداست، خطابَردار نیست. رسیدن به حاقِّ حقّ است؛ «قَدْ جَاءَکُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ». «عَلَى بَصِیرَهٍ أَنَا»؛ به دنبالش شما را میگوید. البته در حدیث دارد که «مَنِ اتَّبَعَنِی» حضرت علیبنابیطالب (علیه السلام) است، «یَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ[۱۸]» است، هیچجا عَقب نماند؛ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جلو بود و بلافاصله حضرت علی (علیه السلام) بود. لذا تالیتِلو بود که این تالیتِلو هم باز تَعبیر خودِ قرآن کریم است. «یَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ»؛ اینجا هم فرمود: «أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِیرَهٍ». «أَنَا»؛ خودم، «وَ مَنِ اتَّبَعَنِی»؛ من تنها نیستم، پُشتم را دارند. شما را به حضرت پُشت آقایتان را دارید؟ باید خجالت بکِشم این سؤال را از شما بکنم. پُشت حضرت هستید؟! جلویتان آقایتان است؟! از او جُدا نمیشوید؟! او را نادیده نمیگیرید؟! واقعاً شما پُشتیبان هستید؟! پَس سر حضرت قرار گرفتهاید و هوای ایشان را دارید؟! از پُشت کسی ایشان را نمیزند؟! شما سِپَر میشوید؟! «وَ مَنِ اتَّبَعَنِی». مولا جان! شرمندهام؛ باید باشم، ولی نیستم. عَفو شما زیاد است، والّا تا الآن من را بیرون کرده بودی؛ تا حال میگفتی که تو به دردِ من نمیخوری. خداوند به شما شَرح صَدر داده است، ما را تَحمُّل میکنی. تا حال تَحمُّل کردهای، فکر نمیکنم در این دو روز آخر رَهایم کُنی. خیلی آقا هستی، خیلی باگذشت هستی. ولی کارش به کُجا رسیده است که من کَسِ او باشم! «أَیْنَ إِخْوَانِیَ الَّذِینَ رَکِبُوا الطَّرِیقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟ أَیْنَ عَمَّارٌ وَ أَیْنَ ابْنُ التَّیِّهَانِ وَ أَیْنَ ذُو الشَّهَادَتَیْنِ؟[۱۹]»؛ آنها با من بودند. «رَکِبُوا الطَّرِیقَ»؛ بَرّاق سوار بودند. خودشان راه بودند، راهساز بودند، از خط خارج نشدند، اِرتجاع نکردند، اِرتداد نکردند، غفلت برایشان پیش نیامد. «أَیْنَ إِخْوَانِیَ الَّذِینَ رَکِبُوا الطَّرِیقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟»؛ خوشا به حالشان. این امضاء بود، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) راهِ آنها را امضاء کرد. «وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟»؛ خوش درخشیدند، از خط خارج نشدند. «وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟»؛ عَجب تَعبیراتی! «أَیْنَ إِخْوَانِیَ الَّذِینَ رَکِبُوا الطَّرِیقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟».
تمام شُئون زندگی یک طلبه باید هدایت باشد
«یَهْدُونَ»؛ هرجا هست نور است. نور هرجا باشد، نور دیده میشود. مَگر اینکه در سُویدای دلش یک سو میزند، ولی این گناهان حجاب شده و اصلاً بُروز ندارد. این دیگر هدایت ندارد، مَکسوف است، مَخسوف است. خُسوف و کُسوف بر او عارض شده است، حائل پیدا شده است. اینها را جِدّی بگیرید؛ «یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا». شما گاهی در قُنوت یا غیرِ قُنوتتان این آیه را زیاد به عُنوان دعا بخوانید. دعایی که وَحی بر زبان شما جاری میشود. «رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیَّاتِنَا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا[۲۰]»؛ خیلی همّت بالاست. «وَ اجْعَلْنَا»؛ نه اینکه خداوند آنها را فرمود: «وَ جَعَلْنَاهُمْ»، امامت را باید خدا بدهد. امامت یک نور است، کَما اینکه فقاهت هم همینجور است. شهید را دیدهاید در مُقدّمات اجتهاد علومی را نام میبَرد که مُجتهد باید از این علوم عُبور کرده باشد. ولی در آخر میگوید: «اِجتهاد قُوّهٌ قُدسیّه»؛ این در کتاب نیست؛ این در وجودِ شخص مُجتهد است. خیلیها واقعاً خوب درس خواندند، واقعاً مُلّا هستند، واقعاً با اصطلاحات علمی آشنایی دارند، کارکُشتهی این راه هستند؛ ولی مُجتهد نیستند، قُوّهی قُدسیه ندارند. آخوندی که عزّت را برای جامعهی اسلامی ضَروری نمیبیند. میگوید: حکومت جائر هم ایرادی ندارد، چرا فقط باید ولیفقیه باشد؟ این فقاهت دارد؟ اصلاً نور دارد؟ خداوند متعال رسالت همهی انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) مِن البَدو اِلی الخَلق را «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ[۲۱]» بیان کرده است. عدّهای میگویند: حاکمیّت طاغوت قابل تَحمُّل است، ولی حاکمیّت ولیفقیه قابل تَحمُّل نیست. آخوند بیاید این حرفها را بزند؟! این سکولار است. به قول اُستادمان (اطال الله عُمره) میگفت: اینها موسوی حرف میزنند، قارونی عمل میکنند. خیلی حیف است. «یَهْدُونَ»؛ باید زندگیتان هدایت باشد؛ نه مِنبرتان، نه کلاس درستان. این «هَذِهِ سَبِیلِی» نشان بدهید در خط هستید. خطّ هم خطّ دعوت به خدا در تمام حالات است. میخوابید هم برای خدا میخوابید. اگر کسی بیاید و به سیمای شما نگاه بکند، یادِ خدا میاُفتد؛ «مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اَللَّهَ رُؤْیَتُهُ[۲۲]». نه اینکه در بیداری او را میبینید یادِ خدا میاُفتید؛ در خواب هم اینجور است، خوابِ او خواب نیست. بیداری من هم خواب است؛ ولی خوابِ او خواب نیست. خوابِ او «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا[۲۳]»، خواب لِقاءالله است. خداوند تَوفّی کرده است، خداوند نزد خودش بُرده است. خداوند متعال در خواب حقیقتِ ما را نزد خودش بُرده است، خودش تَوفّی کرده است. خواب خودش افتخار است؛ کما اینکه مرگ هم همینجور است. تَوفّی الهی است، چیزِ کمی نیست. چیزِ خوب به خدا بدهید، چیزِ بد به خدا ندهید. موقع خواب دارید خودتان را به خدا میدهید. جنستان خراب نشده باشد که خداوند از این جنس بدش بیاید، ب دستِ خالی برگردید. از خواب باید بَهره گرفت. در خواب باید سِیر کرد، باید جَمال دید، باید جَلال دید. «این دهان بستی دهانی باز شد[۲۴]». این چشم و گوش را که میبندید مُقدّمهی بازشدن چشم و گوش است. «غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ تَرَوْنَ اَلْعَجَائِبَ[۲۵]»؛ چرا این «غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ» فقط در بیداری بگویید؟ هنگام خواب چشم از همهچیز میپوشید که همهچیز را ببینید. «یَهْدُونَ»؛ ولی هیچ وقت هدایتشان خودسَرانه و سلیقهای نیست. هدایتشان که حالا بنده تَعبیر دیگری بَلد نیستم، با استانداردهای انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) همخوانی دارد. در چارچوب وَحی، در چارچوب اَحادیث دارد هدایت میکند؛ «یَهْدُونَ».
حضرت اباالفضل العبّاس (علیه السلام) مَظهر اَسماءالله بود
پس هم امامت علاوه بر آن امامت مُصطلح آنجوری «رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیَّاتِنَا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا» به ما میگوید: بجُنب! جا ماندی. تو باید قُماش امام زمان (ارواحنا فداه) بشوی. باید یک نگاه به تو بکند و جنس تو عوض بشود. گوهر وجودش نشانهی گوهر وجودِ امام زمان (ارواحنا فداه) باشد. همان چیزی که حضرت عبّاس (علیه السلام) نسبت به حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) نشان داد. جنسِ حضرت عبّاس (علیه السلام) دَقیقاً جنس امامت بود. لذا حضرت اباالفضل العبّاس (علیه السلام) «إمامُ الائمّه» هستند. بزرگترین شاهدِ آن هم تَعبیر حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) است. «اِرْکَبْ بِنَفْسِی[۲۶]» یعنی چه؟ کسی که امام حسین (علیه السلام) میگوید به قُربانت، یعنی چه؟ امام با داشتن ولایت مُطلقهی کُلیّهی الهیه به مادونِ خودش قُربان میشود؟ اَبدا. یعنی حضرت عبّاس (علیه السلام) اصلاً عباسیّت نداشت؛ حضرت عبّاس (علیه السلام) آیینهای بود که فقط خدا را نشان میداد. این «بِنَفْسِی أَنْتَ» یعنی قُربان صفات الهی بشوم، فدای اَسماءالله بشوم. حضرت اباالفضل (علیه السلام) مَظهر تمام اَسماء خدا بود. لذا امامی در آن حَد میگوید: من به قُربان تو. میشود رعیّت بود، میشود طلبه بود و از آن امامت یک جَرقهای در وجود آدم بزند و آدم تالیتِلو حضرت اباالفضل العبّاس (علیه السلام) بشود. چرا نشود؟! «سیّد حسن نصرالله» اینجور نبود؟! مُطمئن هستید اینجور نبود؟! در همین زمانِ ما میشود اینجور بود؛ چرا که نه؟
نکاتی در ارتباط با اهمیّت مُزیّنشدن به لباس طلبگی
بنده در این راستا یک تَنبُّه طلبگی توأم با شرمندگی دارم. طلبه باید همیشه همهی شُئونش هدایت باشد، یکی هم لباسِ اوست. این عَمامه و این لباس رَسمی سربازی امام زمان (ارواحنا فداه) و لباس بندگی خدا، بدانید لباس شَرف است. حالا دیگر این تَعبیرات رایج شده است که «آرم» است. این مدال است. این وَسْمِ استِ شما جُزء مُتَوَسِّمین میشوید، نشاندار میشوید. لباس خودش هدایت است، عَمامه خودش هدایت است. عاشق این باشید. به اعتبار اینکه یادگار پیامبرتان است، یادآور پیامبرتان است. به این اعتبار که به مردم بگوید: به دنبال من بیایید؛ من میخواهم شما را با پیامبرم آشنا کنم. میخواهم شما را با امام زمانم آشنا کنم. این لباس، لباسِ تقواست؛ این لباس، لباسِ بندگی است. لذا این را به صورت مُرتّب هم خودتان تکرار کنید و هم از تکرار دیگران مَلول نشوید. یکی از حُجّتهایی که حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) در روز عاشورا به رُخ آن قَتلهی ظَلمهی جَهنّمی کشیدند، فرمودند: «ألَیْسَ هذِهِ عَمامَهُ رَسولِ الله وَ هِیَ بِرأسِه؟»؛ آیا این عَمامهی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیست که بر سر من است؟ به عَمامه افتخار کردند. به غیرِ عَمامه نه، به عَمامه افتخار کردند. حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) عَمامه را به عُنوان حُجّت مَطرح کردند. و علّامهی بزرگوار، قرآنِ عینی، قرآنِ مُمثّل، صاحب تفسیر «المیزان» (سلام الله علیه، صلوات الله علیه) ایکاش اینها بودند و شما هم میدیدید. مرحوم «حاج آقا حسین فاطمی» (رحمت الله علیه) در درسهایشان با گریه میگفتند: من این همه آدم دیدم، ولی آدم نشدم ـ حالا ایشان تَعبیر دیگری هم داشتند و تنها آدم نشدن نبود؛ اسم یک حیوانی را میبُردند که من آن هستم ـ بعد میگفت: شما که آدم ندیدید چه میخواهید بشوید؟! عُمرتان دارد میرود، جوانیتان دارد میرود. الله الله علیکُم اُنفسَکُم! حَواستان به خودتان باشد. شیطان میخواهد شما را به آتش بکِشد. قرآن کریم هم کَمین شیطان را از قولِ خودش به شما گفته است: «لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمَانِهِمْ وَ عَنْ شَمَائِلِهِمْ[۲۷]»؛ بعد هم خودِ شیطان «لَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ[۲۸]». حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) میگویند: او حَدس زد، ولی اَبناء جاهلیّت او را تَصدیق کردند؛ «صَدَّقَهُ بِهِ أَبْنَاءُ الْحَمِیَّهِ[۲۹]». نکند ما هم جُزء آنها باشیم؟ در کَمین شیطان باشیم و مُتوجّه نباشیم؟! در آن حالت مَغمومیّتی که برای مرحوم «علّامهی طباطبایی» (اعلی الله مقامه الشریف) پیش آمده بود، میگوید: دیدم دَرب زده شد. پُشت دَرب رفتم. گفت: من «شاه حسین ولی» هستم. از جانب خدا آمدهام به شما بگویم: ما در این ۱۸ سال چه زمانی تو را فراموش کردیم؟ بعد میگوید: من مُتوجّه نشدم که شاه حسین ولی چه کسی است که آن هم از جانب خدا آمده است؛ این ۱۸ سال چه چیزی است. بالاخره با مُحاسباتی که داشتم دیدم که ۱۸ سال است من مُعمّم شدهام. در این ۱۸ سالی که آقای طباطبایی (اعلی الله مقامه الشریف) معمّم شده است، گویا مأمور خدا شده است، مَنصوب خدا شده است، نوکر خدا شده است. خدا میگوید: در این ۱۸ سال من چه زمانی فراموشت کردم؟ خدا نکند کسی در طلبگی از اینکه لباسی بپوشد، مردم ببینند که امام زمان (ارواحنا فداه) قُشون دارد، پادگان دارد، نوکرهایش لباس رَسمی جنگی دارند، لباس دفاع به تَن کردند، بخواهد از این عارش بیاید. بنده بیتوفیقی بالاتر از این نمیتوانم بگویم. اُمیدوارم انشاءالله آنهایی که از نظر تحصیلی، از نظر تَجارُب مُعاشرتی احساس میکنند مُمکن است آقا جانشان آنها را هم به عُنوان نوکری در نَظر بگیرد، حالا شما بروید، اگر هم او نپذیرفت پُشت دَرب مینشینید تا بپذیرد. ولی از ابتدا وَسوسهی نَفسانی بشوید. حالا اگر مُعمّم شدید مگر میخواهید چه کار کنید که بگویند با این لباس بد است؟! آمدهاید طلبه شدید، یعنی آمدهاید و پذیرفتهاید که در چارچوب دین دست از پا خطا نکنید. این برایت خیلی خوب است.
روضه و تَوسُّل به حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)
اگر برحَسب روایت اینجور نبود که روز ولادت برای حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) اشک ریخت، ما هم حقّ بود که روضه نخوانیم. ولی وقتی قُنداقه را به دستِ نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) دادند، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) گریه کرد. خیلی برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) گران بود که چرا پدرشان گریه میکند. فرمودند: جیرئیل (علیه السلام) نازل شده است، خبر داده است که این حسین را در کربلا با لب تشنه به قَتل میرسانند. «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا[۳۰]» هنگامی که در جَنین هم بود، همینجور بود. حضرت زهرا (سلام الله علیها) به صورت مُکرّر از جانب خدا خبر شهادت را شنیده است و بر مَظلومیّت حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) قبل از شهادت ایشان گریه کرده است. «أنَا قَتیلُ العَبَرَه[۳۱]» ؛ «أَسِیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ[۳۲]»؛ خیلی غُصّهدار بود. غُصّهی آوارگی حضرت زینب کُبری (سلام الله علیها) را داشت، غُصّهی دَربهدَری حضرت رُباب (سلام الله علیها) را داشت، غُصّهی اَسیری سهساله را داشت و سراسر قلبش جراحت داغِ عزیزانش بود؛ لذا «أَسِیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ» بود.
لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم
اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین
دعا
خدایا! امام زمانمان (ارواحنا فداه) را برسان.
خدایا! قلب نازنین ایشان را از ما راضی بفرما.
خدایا! ایشان را از ما راضی بدار.
خدایا! حُسن عاقبت به همهی ما مَرحمت بفرما.
خدایا! خیر و بَرکت بر ایمانمان، بر مَعرفتمان، بر محبّتمان و بر طلبگیمان نازل بفرما.
خدایا! بر مَعیشت همگان بَرکت کرامت بفرما.
خدایا! اَبر تیرهی گُناه و فقر و ذلّت و بیگانهپَرستی را از آسمان این کشور برطرف بفرما.
خدایا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت میدهیم کسانی که سر ذلّت ایران و وابستهکردن ما به آمریکا را دارند و از ارزشهای انقلاب گُریزان هستند، اینها را رُسوا و دستشان را از دامان این مردم و این نظام کوتاه بگردان.
خدایا! نُفوذیها را برای مردم مُشخّص بفرما.
خدایا! اینها را از چشم مردم بینداز.
خدایا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت میدهیم سایهی پُر بَرکت رهبر نازنینمان را، رهبر نورانیمان را، عبد صالح خدا، عَلمدار امام زمانمان (ارواحنا فداه) که قائممقام عَموجانشان حضرت اباالفضل العبّاس (علیه السلام) در این جبهه هستند، تا ظُهور حضرت مَهدی (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف) با اقتدار و عزّت، با کرامت و کفایت مُستدام بدار.
الها! ما را زِین دینمان قرار بده.
خدایا! ما را زِین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (سلام الله علیهم اجمعین) قرار بده.
خدایا! ما را زینت نظام اسلامی قرار بده.
الها! به حقّ محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت میدهیم مَرَضها و مریضهایمان را شفا عنایت بفرما.
خدایا! به ما قلب سَلیم روزی بفرما.
خدایا! به ما نیّت خالص عَطا بفرما.
خدایا! به ما توفیقات جامع کَرَم بفرما.
خدایا! همهی مُلتمسین، همهی عزیزانی که عزیز ما هستند چه نزدیک و چه دور، همه را زیر خیمهی ولایتِ حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) مَقضی المَرام و مُستجاب الدَعوه قرار بده.
خدایا! روح بلند حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) که این دهه، دههی فَجر است و یادآور آن تَجلّی الهی است که از آستین امام (رضوان الله تعالی علیه) تَجلّی کرد و این انقلاب جهانی را آغاز کرد، امام عزیز ما (رضوان الله تعالی علیه) و همهی شهیدانی که در این راه خون خودشان را نثار کردند السّاعه بر سر سُفرهی مَوالید این ماه خُصوصاً بر سر سُفرهی آقایمان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) مُتنعّم بفرما.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸.
[۲] مدینه معاجز الأئمه الإثنی عشر و دلائل الحجج علی البشر، جلد ۴، صفحه ۵۱٫
«روی: عن أبی عبد اللّه الحسین – علیه السلام – [أنّه] قال: أتیت [یوما] جدّی رسول اللّه – صلّى اللّه علیه و آله -، فرأیت ابیّ بن کعب جالسا عنده، فقال جدّی: مرحبا بک یا زین السماوات و الأرض! فقال ابیّ: یا رسول اللّه! و هل أحد سواک زین السماوات و الأرض؟ فقال النبی – صلّى اللّه علیه و آله – یا ابیّ بن کعب و الّذی بعثنی بالحقّ نبیّا، إنّ الحسین بن علیّ فی السماوات، أعظم ممّا هو فی الأرض و اسمه مکتوب عن یمین العرش: إنّ الحسین مصباح الهدى و سفینه النجاه. ثم إنّ النبیّ – صلّى اللّه علیه و آله – أخذ بید الحسین – علیه السلام -، و قال: أیّها الناس! هذا الحسین بن علیّ ألا فاعرفوه، و فضّلوه کما فضّله اللّه عزّ و جلّ، فو اللّه لجدّه على اللّه أکرم من جدّ یوسف بن یعقوب، هذا الحسین جدّه فی الجنّه ، (و جدّته فی الجنّه) ، و امّه فی الجنّه، و أبوه فی الجنّه، و أخوه فی الجنّه، و عمّه فی الجنّه، و عمّته فی الجنّه، و خاله فی الجنّه، و خالته فی الجنّه، و محبّوهم فی الجنّه، [و محبّو محبّیهم فی الجنه]».
[۳] شیخ جعفر شوشتری از مجتهدان و منبریان مشهور و تأثیرگذار در قرن ۱۳ و ۱۴ قمری. او نویسنده کتاب الخصائص الحسینیه در شرح زندگانی امام حسین (علیه السلام) و اهمیت و آفات عزاداری امام حسین (علیه السلام) بوده است. کنگره بزرگداشت وی در سال ۱۳۸۹ش در شوشتر برگزار شد. جعفر شوشتری در ۱۲۳۰ق در شوشتر بهدنیا آمد. آقا بزرگ تهرانی در نقباء البشر مینویسد: «حاج شیخ جعفر شوشتری فرزند حسین شوشتری، از بزرگان علما و فقهیان جلیلالقدر و مشاهیر دانشمندان و از فراخوانان و دعوتکنندگان مردم بهسوی خدا در عصر خود بوده است.» پدرش، حسین شوشتری از فقها و شاگردان سید محمد مجاهد بود. جعفر شوشتری در ۲۸ صفر سال سال ۱۳۰۳ق در نزدیکی کرمانشاه درگذشت و پیکرش در حرم امام علی (علیه السلام) در نجف دفن شد. شوشتری پس از خواندن مقدمات و ادبیات در زادگاهش به همراه پدرش به شهرهای نجف و کربلا مهاجرت کرد و پس از خواندن دروس حوزوی نزد اساتید آن زمان، از جمله صاحب فصول و شریف العلمای مازندرانی، در سال ۱۲۵۵ق به شوشتر بازگشت و مدتی را در آن شهر باقی ماند. پس از آن مجدداً به نجف بازگشت و از درس شیخ مرتضی انصاری استفاده کرد و به درجه اجتهاد رسید. پس از مدتی به شوشتر بازگشت و تا آخر عمر در آن دیار مقیم بود. شیخ جعفر، مسافرتی به تهران داشت و با عالمان آن شهر مانند ملا علی کنی و همچنین با ناصرالدین شاه قاجار دیدار کرد. پس از آن به مشهد رفت و از آنجا به سمت نجف رهسپار شد. شیخ جعفر، به امام حسین (علیه السلام) و ذکر مصائب عاشورا اهتمام داشت. او با کهولت سن، تا آخرین مراحل زندگی خویش منبر میرفت و به وعظ و ارشاد میپرداخت. در رؤیای مشهوری که از خود وی نقل گردیده، جایگاه و مقام او و منبر رفتن برای سیدالشهداء مشخص میگردد.
[۴] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۸٫
«لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ».
[۵] سوره مبارکه کهف، آیه ۶٫
[۶] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۱۰۷٫
[۷] من لا یحضره الفقیه، جلد ۴، صفحه ۴۲۰٫
«وَ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: اَللَّهُمَّ اِرْحَمْ خُلَفَائِی؛ قِیلَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُکَ قَالَ: اَلَّذِینَ یَأْتُونَ مِنْ بَعْدِی یَرْوُونَ حَدِیثِی وَ سُنَّتِی».
[۸] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۷۳٫
«وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَ أَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَ إِقَامَ الصَّلَاهِ وَ إِیتَاءَ الزَّکَاهِ ۖ وَ کَانُوا لَنَا عَابِدِینَ».
[۹] همان.
[۱۰] سوره مبارکه بقره، آیه ۳۰٫
«وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ ۖ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُون».
[۱۱] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۲۴٫
«وَ إِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی ۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ».
[۱۲] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۷۳٫
[۱۳] سوره مبارکه نور، آیه ۳۶٫
«فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ».
[۱۴] سوره مبارکه یوسف، آیه ۱۰۸٫
«قُلْ هَٰذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِیرَهٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی ۖ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ».
[۱۵] همان.
[۱۶] همان.
[۱۷] سوره مبارکه انعام، آیه ۱۰۴٫
«قَدْ جَاءَکُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ ۖ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ ۖ وَ مَنْ عَمِیَ فَعَلَیْهَا ۚ وَ مَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ».
[۱۸] سوره مبارکه هود، آیه ۱۷٫
«أَفَمَنْ کَانَ عَلَىٰ بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَ رَحْمَهً ۚ أُولَٰئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ ۚ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ ۚ فَلَا تَکُ فِی مِرْیَهٍ مِنْهُ ۚ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ وَ لَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ».
[۱۹] نهج البلاغه، بخشی از خطبه ۱۸۲٫
«…وَ مِنْهَا: قَدْ لَبِسَ لِلْحِکْمَهِ جُنَّتَهَا وَ أَخَذَهَا بِجَمِیعِ أَدَبِهَا مِنَ الْإِقْبَالِ عَلَیْهَا وَ الْمَعْرِفَهِ بِهَا وَ التَّفَرُّغِ لَهَا، فَهِیَ عِنْدَ نَفْسِهِ ضَالَّتُهُ الَّتِی یَطْلُبُهَا وَ حَاجَتُهُ الَّتِی یَسْأَلُ عَنْهَا، فَهُوَ مُغْتَرِبٌ إِذَا اغْتَرَبَ الْإِسْلَامُ وَ ضَرَبَ بِعَسِیبِ ذَنَبِهِ وَ أَلْصَقَ الْأَرْضَ بِجِرَانِهِ، بَقِیَّهٌ مِنْ بَقَایَا حُجَّتِهِ خَلِیفَهٌ مِنْ خَلَائِفِ أَنْبِیَائِهِ. أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی قَدْ بَثَثْتُ لَکُمُ الْمَوَاعِظَ الَّتِی وَعَظَ [بِهَا الْأَنْبِیَاءُ] الْأَنْبِیَاءُ بِهَا أُمَمَهُمْ وَ أَدَّیْتُ إِلَیْکُمْ مَا أَدَّتِ الْأَوْصِیَاءُ إِلَى مَنْ بَعْدَهُمْ وَ أَدَّبْتُکُمْ بِسَوْطِی فَلَمْ تَسْتَقِیمُوا وَ حَدَوْتُکُمْ بِالزَّوَاجِرِ فَلَمْ تَسْتَوْسِقُوا. لِلَّهِ أَنْتُمْ، أَ تَتَوَقَّعُونَ إِمَاماً غَیْرِی یَطَأُ بِکُمُ الطَّرِیقَ وَ یُرْشِدُکُمُ السَّبِیلَ؟ أَلَا إِنَّهُ قَدْ أَدْبَرَ مِنَ الدُّنْیَا مَا کَانَ مُقْبِلًا وَ أَقْبَلَ مِنْهَا مَا کَانَ مُدْبِراً، وَ أَزْمَعَ التَّرْحَالَ عِبَادُ اللَّهِ الْأَخْیَارُ وَ بَاعُوا قَلِیلًا مِنَ الدُّنْیَا لَا یَبْقَى بِکَثِیرٍ مِنَ الْآخِرَهِ لَا یَفْنَى. مَا ضَرَّ إِخْوَانَنَا الَّذِینَ سُفِکَتْ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ بِصِفِّینَ أَلَّا یَکُونُوا الْیَوْمَ أَحْیَاءً یُسِیغُونَ الْغُصَصَ وَ یَشْرَبُونَ الرَّنْقَ، قَدْ وَ اللَّهِ لَقُوا اللَّهَ فَوَفَّاهُمْ أُجُورَهُمْ وَ أَحَلَّهُمْ دَارَ الْأَمْنِ بَعْدَ خَوْفِهِمْ. أَیْنَ إِخْوَانِیَ الَّذِینَ رَکِبُوا الطَّرِیقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟ أَیْنَ عَمَّارٌ وَ أَیْنَ ابْنُ التَّیِّهَانِ وَ أَیْنَ ذُو الشَّهَادَتَیْنِ وَ أَیْنَ نُظَرَاؤُهُمْ مِنْ إِخْوَانِهِمُ الَّذِینَ تَعَاقَدُوا عَلَى الْمَنِیَّهِ وَ أُبْرِدَ بِرُءُوسِهِمْ إِلَى الْفَجَرَهِ؟ قَالَ ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ [إِلَى] عَلَى لِحْیَتِهِ الشَّرِیفَهِ الْکَرِیمَهِ فَأَطَالَ الْبُکَاءَ ثُمَّ قَالَ: [أَوْهِ] أَوِّهِ عَلَى إِخْوَانِیَ الَّذِینَ تَلَوُا الْقُرْآنَ فَأَحْکَمُوهُ وَ تَدَبَّرُوا الْفَرْضَ فَأَقَامُوهُ، أَحْیَوُا السُّنَّهَ وَ أَمَاتُوا الْبِدْعَهَ، دُعُوا لِلْجِهَادِ فَأَجَابُوا وَ وَثِقُوا بِالْقَائِدِ فَاتَّبَعُوهُ. ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ: الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ، أَلَا وَ إِنِّی مُعَسْکِرٌ فِی یَومِی هَذَا، فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَى اللَّهِ فَلْیَخْرُجْ».
[۲۰] سوره مبارکه فرقان، آیه ۷۴٫
[۲۱] سوره مبارکه نحل، آیه ۳۶٫
«وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ۖ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلَالَهُ ۚ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ».
[۲۲] الکافی، جلد ۱، صفحه ۳۹٫
«عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْبَرْقِیِّ عَنْ شَرِیفِ بْنِ سَابِقٍ عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : قَالَتِ اَلْحَوَارِیُّونَ لِعِیسَى یَا رُوحَ اَللَّهِ مَنْ نُجَالِسُ قَالَ مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اَللَّهَ رُؤْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی اَلْآخِرَهِ عَمَلُهُ».
[۲۳] سوره مبارکه زمر، آیه ۴۲٫
«اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا ۖ فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَىٰ عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ».
[۲۴] مولانا، مثنوی معنوی، دفتر سوم، بخش ۱۷۹٫
[۲۵] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد ۱۴، صفحه ۲۶۹٫
«مِصْبَاحُ اَلشَّرِیعَهِ ، قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مَا اِغْتَنَمَ أَحَدٌ بِمِثْلِ مَا اِغْتَنَمَ بِغَضِّ اَلْبَصَرِ فَإِنَّ اَلْبَصَرَ لاَ یُغَضُّ عَنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ إِلاَّ وَ قَدْ سَبَقَ إِلَى قَلْبِهِ مُشَاهَدَهُ اَلْعَظَمَهِ وَ اَلْجَلاَلِ وَ سُئِلَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِمَا ذَا یُسْتَعَانُ عَلَى غَضِّ اَلْبَصَرِ فَقَالَ بِالْخُمُودِ تَحْتَ سُلْطَانِ اَلْمُطَّلِعِ عَلَى سِرِّکَ وَ اَلْعَیْنُ جَاسُوسُ اَلْقَلْبِ وَ بَرِیدُ اَلْعَقْلِ فَغُضَّ بَصَرَکَ عَمَّا لاَ یَلِیقُ بِدِینِکَ وَ یَکْرَهُهُ قَلْبُکَ وَ یُنْکِرُهُ عَقْلُکَ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ تَرَوْنَ اَلْعَجَائِبَ وَ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصٰارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ وَ قَالَ عِیسَى اِبْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ إِیَّاکُمْ وَ اَلنَّظَرَ إِلَى اَلْمَحْذُورَاتِ فَإِنَّهُ بَذْرُ اَلشَّهَوَاتِ وَ نَبَاتُ اَلْفِسْقِ وَ قَالَ یَحْیَى بْنُ زَکَرِیَّا اَلْمَوْتُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ نَظْرَهٍ لِغَیْرِ وَاجِبٍ وَ قَالَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ مَسْعُودٍ لِرَجُلٍ نَظَرَ إِلَى اِمْرَأَهٍ قَدْ عَادَهَا فِی مَرَضِهَا لَوْ ذَهَبَتْ عَیْنَاکَ لَکَانَ خَیْراً لَکَ مِنْ عِیَادَهِ مَرِیضِکَ وَ لاَ تَتَوَفَّرُ عَیْنٌ نَصِیبَهَا مِنْ نَظَرٍ إِلَى مَحْذُورٍ إِلاَّ وَ قَدِ اِنْعَقَدَ عُقْدَهٌ فِی قَلْبِهِ مِنَ اَلْمُنْیَهِ وَ لاَ تَنْحَلُّ إِلاَّ بِإِحْدَى اَلْحَالَتَیْنِ إِمَّا بِبُکَاءِ اَلْحَسْرَهِ وَ اَلنَّدَامَهِ بِتَوْبَهٍ صَادِقَهٍ وَ إِمَّا بِأَخْذِ حَظِّهِ مِمَّا تَمَنَّى وَ نَظَرَ إِلَیْهِ فَأَخَذَ اَلْحَظَّ مِنْ غَیْرِ تَوْبَهٍ فَمَصِیرُهُ إِلَى اَلنَّارِ وَ أَمَّا اَلتَّائِبُ اَلْبَاکِی بِالْحَسْرَهِ وَ اَلنَّدَامَهِ عَنْ ذَلِکَ فَمَأْوَاهُ اَلْجَنَّهُ وَ مُنْقَلَبُهُ اَلرِّضْوَانُ».
[۲۶] تاریخ طبرى، ج ۴، ص ۳۱۵-۳۱۶ و بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۱-۳۹۲ (با مختصر تفاوت). / گردآوری از کتاب: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی، ص ۳۸۹٫
«یا عَبّاسُ! اِرْکَبْ بِنَفْسِی أَنْتَ ـ یا أَخِی ـ حَتّى تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ: ما لَکُمْ؟ وَ ما بَدالَکُمْ؟ وَ تَسْأَلْهُمْ عَمّا جاءَ بِهِمْ. اِرْجَعْ اِلَیْهِمْ فَاِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلى غُدْوَه وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّهَ لَعَلَّنا نُصَلِّىَ لِرَبِّنَا اللَّیْلَهَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ، فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی کُنْتُ أُحِبُّ الصَّلاهَ لَهُ وَ تِلاوَهَ کِتابِهِ وَ کَثْرَهَ الدُّعاءِ وَ الاِسْتِغْفارِ».
[۲۷] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۷٫
«ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمَانِهِمْ وَ عَنْ شَمَائِلِهِمْ ۖ وَ لَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ».
[۲۸] همان.
[۲۹] نهج البلاغه، بخشی از خطبه ۱۹۲ (مشهور به خطبه قاصعه).
«…ابتلاء اللّه لخلقه: وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ مِنْ نُورٍ یَخْطَفُ الْأَبْصَارَ ضِیَاؤُهُ وَ یَبْهَرُ الْعُقُولَ رُوَاؤُهُ وَ طِیبٍ یَأْخُذُ الْأَنْفَاسَ عَرْفُهُ لَفَعَلَ وَ لَوْ فَعَلَ لَظَلَّتْ لَهُ الْأَعْنَاقُ خَاضِعَهً وَ لَخَفَّتِ الْبَلْوَى فِیهِ عَلَى الْمَلَائِکَهِ، وَ لَکِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَبْتَلِی خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا یَجْهَلُونَ أَصْلَهُ تَمْیِیزاً بِالاخْتِبَارِ لَهُمْ وَ نَفْیاً لِلِاسْتِکْبَارِ عَنْهُمْ وَ إِبْعَاداً لِلْخُیَلَاءِ مِنْهُمْ. فَاعْتَبِرُوا بِمَا کَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِیسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِیدَ وَ کَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّهَ آلَافِ سَنَهٍ لَا یُدْرَى أَ مِنْ سِنِی الدُّنْیَا أَمْ مِنْ سِنِی الْآخِرَهِ عَنْ کِبْرِ سَاعَهٍ وَاحِدَهٍ؛ فَمَنْ ذَا بَعْدَ إِبْلِیسَ یَسْلَمُ عَلَى اللَّهِ بِمِثْلِ مَعْصِیَتِهِ، کَلَّا مَا کَانَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِیُدْخِلَ الْجَنَّهَ بَشَراً بِأَمْرٍ أَخْرَجَ بِهِ مِنْهَا مَلَکاً، إِنَّ حُکْمَهُ فِی أَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ لَوَاحِدٌ وَ مَا بَیْنَ اللَّهِ وَ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ هَوَادَهٌ فِی إِبَاحَهِ حِمًى حَرَّمَهُ عَلَى الْعَالَمِینَ.
التحذیر من الشیطان: فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللَّهِ عَدُوَّ اللَّهِ أَنْ یُعْدِیَکُمْ بِدَائِهِ وَ أَنْ یَسْتَفِزَّکُمْ بِنِدَائِهِ وَ أَنْ یُجْلِبَ عَلَیْکُمْ بِخَیْلِهِ وَ رَجِلِهِ، فَلَعَمْرِی لَقَدْ فَوَّقَ لَکُمْ سَهْمَ الْوَعِیدِ وَ أَغْرَقَ إِلَیْکُمْ بِالنَّزْعِ الشَّدِیدِ وَ رَمَاکُمْ مِنْ مَکَانٍ قَرِیبٍ، فَقَالَ رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ قَذْفاً بِغَیْبٍ بَعِیدٍ وَ رَجْماً بِظَنٍّ غَیْرِ مُصِیبٍ صَدَّقَهُ بِهِ أَبْنَاءُ الْحَمِیَّهِ وَ إِخْوَانُ الْعَصَبِیَّهِ وَ فُرْسَانُ الْکِبْرِ وَ الْجَاهِلِیَّهِ، حَتَّى إِذَا انْقَادَتْ لَهُ الْجَامِحَهُ مِنْکُمْ وَ اسْتَحْکَمَتِ الطَّمَاعِیَّهُ مِنْهُ فِیکُمْ فَنَجَمَتِ [فَنَجَمَتْ فِیهِ] الْحَالُ مِنَ السِّرِّ الْخَفِیِّ إِلَى الْأَمْرِ الْجَلِیِّ اسْتَفْحَلَ سُلْطَانُهُ عَلَیْکُمْ وَ دَلَفَ بِجُنُودِهِ نَحْوَکُمْ فَأَقْحَمُوکُمْ وَلَجَاتِ الذُّلِّ وَ أَحَلُّوکُمْ وَرَطَاتِ الْقَتْلِ وَ أَوْطَئُوکُمْ إِثْخَانَ الْجِرَاحَهِ طَعْناً فِی عُیُونِکُمْ وَ حَزّاً فِی حُلُوقِکُمْ وَ دَقّاً لِمَنَاخِرِکُمْ وَ قَصْداً لِمَقَاتِلِکُمْ وَ سَوْقاً بِخَزَائِمِ الْقَهْرِ إِلَى النَّارِ الْمُعَدَّهِ لَکُمْ فَأَصْبَحَ أَعْظَمَ فِی دِینِکُمْ حَرْجاً وَ أَوْرَى فِی دُنْیَاکُمْ قَدْحاً مِنَ الَّذِینَ أَصْبَحْتُمْ لَهُمْ مُنَاصِبِینَ وَ عَلَیْهِمْ مُتَأَلِّبِینَ فَاجْعَلُوا عَلَیْهِ حَدَّکُمْ وَ لَهُ جِدَّکُمْ. فَلَعَمْرُ اللَّهِ لَقَدْ فَخَرَ عَلَى أَصْلِکُمْ وَ وَقَعَ فِی حَسَبِکُمْ وَ دَفَعَ فِی نَسَبِکُمْ وَ أَجْلَبَ بِخَیْلِهِ عَلَیْکُمْ وَ قَصَدَ بِرَجِلِهِ سَبِیلَکُمْ یَقْتَنِصُونَکُمْ بِکُلِّ مَکَانٍ وَ یَضْرِبُونَ مِنْکُمْ کُلَّ بَنَانٍ لَا تَمْتَنِعُونَ بِحِیلَهٍ وَ لَا تَدْفَعُونَ بِعَزِیمَهٍ فِی حَوْمَهِ ذُلٍّ وَ حَلْقَهِ ضِیقٍ وَ عَرْصَهِ مَوْتٍ وَ جَوْلَهِ بَلَاءٍ.
التحذیر من الکبر: فَأَطْفِئُوا مَا کَمَنَ فِی قُلُوبِکُمْ مِنْ نِیرَانِ الْعَصَبِیَّهِ وَ أَحْقَادِ الْجَاهِلِیَّهِ فَإِنَّمَا تِلْکَ الْحَمِیَّهُ تَکُونُ فِی الْمُسْلِمِ مِنْ خَطَرَاتِ الشَّیْطَانِ وَ نَخَوَاتِهِ وَ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ وَ اعْتَمِدُوا وَضْعَ التَّذَلُّلِ عَلَى رُءُوسِکُمْ وَ إِلْقَاءَ التَّعَزُّزِ تَحْتَ أَقْدَامِکُمْ وَ خَلْعَ التَّکَبُّرِ مِنْ أَعْنَاقِکُمْ وَ اتَّخِذُوا التَّوَاضُعَ مَسْلَحَهً بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ عَدُوِّکُمْ إِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ، فَإِنَّ لَهُ مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ جُنُوداً وَ أَعْوَاناً وَ رَجِلًا وَ فُرْسَاناً وَ لَا تَکُونُوا کَالْمُتَکَبِّرِ عَلَى ابْنِ أُمِّهِ مِنْ غَیْرِ مَا فَضْلٍ جَعَلَهُ اللَّهُ فِیهِ سِوَى مَا أَلْحَقَتِ الْعَظَمَهُ بِنَفْسِهِ مِنْ عَدَاوَهِ الْحَسَدِ [الْحَسَبِ] وَ قَدَحَتِ الْحَمِیَّهُ فِی قَلْبِهِ مِنْ نَارِ الْغَضَبِ وَ نَفَخَ الشَّیْطَانُ فِی أَنْفِهِ مِنْ رِیحِ الْکِبْرِ الَّذِی أَعْقَبَهُ اللَّهُ بِهِ النَّدَامَهَ وَ أَلْزَمَهُ آثَامَ الْقَاتِلِینَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ…».
[۳۰] سوره مبارکه احقاف، آیه ۱۵٫
«وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا ۖ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَ وَضَعَتْهُ کُرْهًا ۖ وَ حَمْلُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ۚ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلَىٰ وَالِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی ۖ إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ».
[۳۱] شیخ صدوق، الامالی، ۱۴۰۰ ق، ص ۱۱۸.
[۳۲] شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ۱۴۰۷ ق، ج ۶، ص ۱۱۳؛ مفاتیح الجنان، بخشی از زیارت اربعین امام حسین (علیه السلام).
«…السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ، السَّلامُ عَلَى أَسِیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ…».
پاسخ دهید