روز شنبه مورخ ۲۶ اسفند ماه ۱۴۰۲ جلسه درس اخلاق «آیت الله صدیقی» از ساعت ۱۰:۰۰ تا ۱۱:۰۰ در بلوک ۴ حوزه علمیه امام خمینی(ره) برگزار شد که مشروح آن تقدیم می گردد.
- ماه رمضان سُفرهی اِکرام خاصّ حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) است
- کسی که میهمان ذات حقتعالی باشد، دارای صفات او میشود
- اَسماء حُسنای پروردگار متعال طَعام میهمانان ویژهی اوست
- اگر محبّت انسان به خدا زیاد بشود، وارد مرحلهی یَقین خواهد شد
- توجّه به آیات قرآن و دعاهای ماه مبارک رمضان
- روضه و توسّل به حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
- دعا
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
ماه رمضان سُفرهی اِکرام خاصّ حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) است
ماه مبارک رمضان یک فُرصت استثنائیِ مُتازِ بیبَدیل است. ماه مبارک رمضان سُفرهی خاصّ خداست و خداوند متعال خودش دعوتکنندهی میهمانانش هست. «دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیَافَهِ اللَّهِ[۲]»؛ ضیافت و میهمانی، میهمانیِ خداست. «وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَهِ اللَّهِ[۳]»؛ چون در این میهمانی آن چیزی که مهمّ است، اِکرام است. اِکرام خداوند متعال به این است که ما را هم بر سر سُفرهی کَرامتش قرار بدهد. این کرامت که در قرآن کریم مَلائکه «عِباد مُکْرَم» نامیده شدهاند، «عِبادٌ مُکْرَمُونَ[۴]» نشانهی مُکرمبودنشان چهچیزی است؟ این است که میفرماید: «لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ[۵]»؛ اینها هیچوقت نسبت به خواستهای خودشان سبقت بر خواستِ خدا نمیگیرند. اصلاً خواستی ندارند. خواستشان همان چیزی است که خداوند متعال دستور میدهد. «لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ»؛ ایکاش ما این اَمر را انجام بدهیم، ایکاش به این مقام برسیم. اصلاً در کارشان تَسلیم مَحض هستند. «لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ»؛ هم سبقت در قول که قوا اَعمّ از فعل است. «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ[۶]»؛ خداوند نمیگوید، بلکه فعل خدا قولِ خداست. «أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»؛ خداوند اراده میکند که چیزی بشود، میشود. اینها هم نسبت به خدا سبقت در قول ندارند و هم زندگیشان اجرای مأموریت خداوند متعال است. یعنی در تمام شُئونشان جُز فَرمانبری هیچچیز دیگری بر آنها حاکم نیست. «وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ»؛ «گر بگویی بمیر، میمیرم؛ گر بگویی بمان، میمانم». «لُطف آنچه تو اندیشی حُکم آنچه تو فرمایی[۷]». دَربست فانیِ در خدا هستند و از خودشان اِعمال سلیقه نمیکنند. از مرحوم «آیت الله بهجت» (اعلی الله مقامه الشریف) کسی برای ضیافت و میهمانی دعوت کرده بود. گفته بودند: تا آقا اجازه ندهند، ما مُجاز نیستیم که به جایی برویم. این دَربست نوکرِ امام زمان (ارواحنا فداه) است و چون حضرت نوکری ایشان را صادق دیده بود، خودشان هدایتش میکردند. همهجا و برای همه این دَرب باز است. صَریح قول خداوند متعال است که میفرماید: «وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا[۸]»؛ اگر تو مالِ من باشی، من خودم دَربها را بر روی تو باز میکنم. من خودم میبَرمت. «لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا»؛ تو فقط یک کار انجام بدهی، نماز بخوانی، روزه بگیری، نه اینگونه نیست. این مسیرهایی که در زندگی و اَفعال مُختلفی که برایتان پیش میآید، همه را سَبیل خودم قرار میدهم. اگر غذا میخورید، برای خدا میخورید؛ «قَوِّ عَلى خِدْمَتِکَ جَوارِحِى[۹]»؛ اگر فکر میکنید، برای خدا فکر میکنید. فکر باطل، فکر شیطانی، فکر شَهوانی هیچوقت در ذهنتان نمی آید. اصلاً حَواستان آنجاست؛ «وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ». اِکرام الهی در ضیافتش یکی این جهت است که آدم تَشبُّه به مَلائکه پیدا میکند. غذای مَلائکه تَسبیح است. «وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ[۱۰]»؛ اُموری که ما در این دنیا آلودهی آنها هستیم، اینها آلودگی ندارند. لذا اگر کسی میهمان الهی شد و مَشمول اِکرام الهی شد، خداوند متعال به او توفیقی میدهد که اوّلاً خواستِ غیرِ رضای خدا برایشان پیش نمیآید و ثانیاً همهی اُمور زندگیشان را با اَوامر خداوند متعال تَطبیق میدهند. یک کاری بکنند که آن کار تحت اَوامر شرعی، اخلاقی و مَعنوی نباشد، برایشان پیش نمیآید. همانچیزی که «آقای بهجت» (اعلی الله مقامه الشریف) در مورد حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) گفته بودند: «در تمام عُمرشان حتی یکبار کاری برای غیرِ خدا انجام نداد». حتی یکبار در عُمرشان، نه در دوران مَرجعیّتشان، بلکه در تمام عُمر یعنی از وقتی بالغ شدهاند تا وقتی که پَرواز کرد که آقای بهجت (اعلی الله مقامه الشریف) رحلت ایشان را شاهد بوده است که در چه نشاط و با چه جَمالی نزد خداوند میرود، فرموده بودند: در تمام عُمرش. این میزبان وقتی بخواهد میهمانش را اِکرام کند، اینگونه اِکرام میکند. حَمد او توفیق کُنترل خاصّ میدهد که اصلاً آرزوی غیرِ الهی ندارد. و هم در عمل همهی کارهایش با اَوامر الهی مُنطبق میشود. بندهی مَحض میشود، مُمحض در عُبودیّت و بندگی میشود. اگر درس میخواند، طبق دستور درس میخواند؛ اگر درس میدهد، نوکر است. در درسدادن و بالا نشستن ژِستی ندارد. فکر میکند که رضای خداوند در این است. خداوند دوست دارد که بنشیند و چند جُمله حرف خدا را بزند، حرف دل بزند. بنابراین هیچوقت روی خودش حساب باز نمیکند. همهجا روی مولا و خالق و مالک حساب باز میکند. او وَلینعمت دارد، سرپرست دارد، آقا بالای سر دارد و همهجا هم طبق رضای او کارهایش انجام میشود.
کسی که میهمان ذات حقتعالی باشد، دارای صفات او میشود
نکتهی دوّم این است که خداوند متعال که میهمانی دارد؛
«اَدیمِ زمین، سُفرهی عام اوست ***** بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست[۱۱]»
خداوند رَحمان است. کُفّار و مُشرکین و ظالمین و قَتله و فَجره همگی بر سر سُفرهی رِزق خداوند متعال هستند. کسی از خودش چیزی ندارد. اما این ضیافت ماه مبارک رمضان نوعِ پَذیرایی خداوند متعال مُتفاوت است با پَذیرایی که خداوند متعال از وُحوش و از طُیور میکند، خداوند متعال از کافر و مُنافق پَذیرایی میکند. اینجا خداوند متعال دل بنده را، قلب بنده را که خانهی خودش هست، «اَلْقَلْبُ حَرَمُ اَللَّهِ فَلاَ تُسْکِنْ حَرَمَ اَللَّهِ غَیْرَ اَللَّهِ[۱۲]»، خداوند متعال با میهمانش سَر و سِرّ برقرار میکند و از صفات خودش تَغذیه میکند. بهجای اینکه به شما غذای لَذیذ بدهد، شما را روی تُشک خیلی نَرم بنشاند، روی مُبلهای کَذائی بنشاند، اینها برای فَسقه و فَجره و کَفره و اینهاست. ولی وقتی میهمانِ ذاتِ خداوند شدید، خداوند متعال با صفاتی که دارد، از شما پَذیرایی میکند. خداوند یک کاری میکند که صفات الهی در وجود شما نَهادینه بشود. شما مُعین الضُّعفا میشوید، شما عونِ مَظلومین میشوید، شما پَناه مردم میشوید، شما آبرودارهای مردم میشوید. همین کارهایی که در خداوند هست، «کَمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ، وَ کَمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلَاءِ أَقَلْتَهُ، وَ کَمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَیْتَهُ، وَ کَمْ مِنْ مَکْرُوهٍ دَفَعْتَهُ[۱۳]»، خداوند متعال دائماً با بندگانش اینگونه برخورد میکند. زشتیهایشان را میپوشاند، بَلای جلوی پایشان را دَفع میکند و به صورت مُرتّب بندهاش را سرپرستی میکند که او را به یکجایی برساند.
اَسماء حُسنای پروردگار متعال طَعام میهمانان ویژهی اوست
این صفات الهی که در دعاهایی مانند دعای «جوشن کبیر» هست، حالا جوشن کبیر را فقط برای شبهای قَدر نگذاریم. روزی یکفَقره از دعای جوشن کبیر را در جمع خودتان مَزهمَزه کنید. نه اینکه قرائت کنید، واقعاً مَزهمَزه کنید. آنچه که خداوند متعال در دعای جوشن کبیر یا دعای «مَشلول[۱۴]» که بنده خیلی در سختیها و شَدائد به دعای مَشلول پَناه میبرم، دعای مَشلول خلی لَذیذ است و خیلی آرامبخش است. همچنین دعای «یَستشیر[۱۵]» هم در کتاب شریف «مُهج الدعوات[۱۶]» آمده است و در هم در توصیههای بزرگان سفارش شده است. مرحوم آقای «کشمیری[۱۷]» (اعلی الله مقامه الشریف) فرمودند که صُبح و شام دعای یَستشیر را بخوانید. اینها نورانیّت و دلنشینیشان برای این است که شما اُنس با اَسماء حُسنای خداوند متعال دارید. خداوند متعال کسی را به حُضور بپذیرد، او را با اَسماء خودش مأنوس میکند. لذا شاید در جلسات قبلی خدمت شما گفته باشم که در روایت دارد کسی این سه آیهی آخر سورهی مبارکهی حَشر را صُبح و شام سهبار تلاوت کند، «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَهِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ * هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ * هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ[۱۸]»، حدیث دارد که اگر صُبح و شام سه مرتبه با این آیات مأنوس باشد، در درجهی شهدا قرار میگیرد. وَعدهی خیلی دلنشین و دلبری است. حیف است که انسان نخواند. چون اینها اَسماء حُسنای خداوند متعال هستند. خداوند متعال میهمانهای ویژهی خودش را بهجای پَذیراییهای عُمومی که عَقارب و اَفاعی و وُحوش و موجودات دَرنده و همهی فریبکارها و همهی دَغلبازها غذا میخورند و لذّتهای جسمی دارند، خداوند متعال اینها را از مرحلهی جسم بالا بُرده است و غذایشان اَسماء الهی است. خداوند متعال از صفات خودش در اینها تَغذیه میکند. نتیجهاش این میشود که اینها رنگ خودِ خدا را میگیرند. «صِبْغَهَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً[۱۹]»؛ رنگ خدا میگیرند.
اگر محبّت انسان به خدا زیاد بشود، وارد مرحلهی یَقین خواهد شد
وجود نازنین حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) در میهمانی خاصّ خداوند متعال که در میان اوّلین و آخرین فقط پیامبر اعظم ما (صلی الله علیه و آله و سلم) است که در آن مرحلهی از قُرب «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى[۲۰]»، این دُنُو و تَدلّی که برایشان پیش آمد، خداوند متعال پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به حُضور پذیرفته است و تَخاطُباً، «یکی بود، یکی نبود غیرِ خدا هیچکسی نبود». پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به یک جایی رسیدند که دیگر غیرِ خدا با ایشان نبود، فقط خدا بود. از همه عُبور کرده بود. از همهچیز عُبور کرده بود و در حُضور ذاتِ لایتناهی قرار گرفته بود. در آنجا سؤال و جوابی بین دوست و حَبیب خودش مَطرح بوده است. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میگویند: من از خدا پُرسیدم: «ما میراثُ الصَّومِ؟[۲۱]»؛ اگر ما روزه بگیریم، چه ارثی از روزه به ما میرسد؟ روزه که دارد سِپری میشود. چند روز گذشت، شما از این چند روز چه چیزی نَصیبتان شد؟ چا ارثی به شما رسید؟ خداوند متعال فرمودند: «الحِکمَهَ[۲۲]»؛ میراث روزه حکمت است. اگر کسی حکمت نَصیبش شد، «یُؤْتِی الْحِکْمَهَ مَنْ یَشَاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا[۲۳]»؛ اگر کسی در فَضای حکمت قرار گرفت، خداوند متعال به او خیرِ کَثیر داده است. خیرِ کَثیر نه در برابر خیرِ قَلیل است؛ بلکه خیرِ کَثیر یعنی مُستغرق در خیر است، یعنی شَرّ را از وجودش گرفتهایم، یعنی مَعصیت را از او گرفتهایم، یعنی میل به گناه را از او گرفتهایم. «فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا»؛ آدمِ حَکیم کار غیر حَکیمانه نمیکند. خداوند به او حکمت میدهد. و در این حدیث دارد که میراث حکمت «الْمَعْرِفَهَ[۲۴]» است. اگر کسی حکیم است، یعنی به عرفان رسیده است. عرفان با علم تفاوت دارد. علم ذهنی است، ولی عرفان وجودی است، وصال به مَعشوق هست. و اگر به کسی عرفان داده شد، او به یَقین دست پیدا میکند. «فَإِذَا اسْتَیقَنَ الْعَبْدُ لَا یبَالِی[۲۵]»؛ اگر کسی صاحب یَقین شد، برایش فرقی نمیکند که در عُسرت باشد و یا در عُسر باشد؛ مشکلات برایش حل میشود. اهل یَقین چون به خدا میرسند، اهل یَقین خدا را دارند، کسی که خدا را دارد، به غیرِ خدا نیازی ندارد تا فکر کند. لذا او در بَلا هم لذّت میبَرد. حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) در روز عاشورا هرچه داغشان بیشتر میشد، جراحتهایشان سنگینتر میشد، چهرهی ایشان شادابتر و برافروختهتر میشد. حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) در آن مجلس شَراب آن نامردِ حَرامزاده وقتی گفت: «کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ[۲۶]»؛ حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) فرمودند: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا[۲۷]». اصلاً تَلخی برایش مَعنا پیدا نمیکند. حرکتی که آدم را به مَحبوب میرساند، آن چیزی که میخواستم وجود لایتناهی بود. همهچیز مَحدود است، من از همهچیز گذشتم و به او رسیدم. وقتی آدم آن را دارد، هرچه او به خوردش بدهد برایش لَذیذ است. لذا هیچوقت آن کسی که حضرت یوسف (علیه السلام) را دیده است، به فکر دستش نیست، زخمش برایش هیچ دردی ایجاد نمیکند، انسان به مرحلهی محبّت میرسد. محبّت زاییدهی معرفت است و این همان مرحلهی یَقین است که انسان مَجذوب میشود و خداوند متعال او را با جَذبه میبَرد.
توجّه به آیات قرآن و دعاهای ماه مبارک رمضان
اگر این جَذبهها برای طلبهها نباشد، مُقابلهی با نَفس کار سختی است. به صورت مُرتّب برای خودش فشار دارد. یکجاهایی هم از دستش خارج میشود و شیطان از غفلتش استفاده میکند. ولی آدم که به مرحلهی محبّت نائل میشود، «وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ[۲۸]»، تا جَمال را نبیند که عاشق نمیشود. خداوند خودش را در ماه روزه نشان میدهد. لذا فرمود: «جَوِّع نَفسَکَ تَرَنی»؛ اگر میخواهی من را ببینی، باید گُرسنگی را تحمّل کنی. نه اینکه شیطان «إِنَّ اَلشَّیْطَانَ یَجْرِی مِنِ اِبْنِ آدَمَ مَجْرَى اَلدَّمِ[۲۹]»، همینگونه که خون در رَگهای ما جریان دارد، شیطان هم عینِ خون به فکر ما، به احساس ما و به شَریانهای ما قدرت ورود دارد و وارد هم میشود. فرمود: «فَضَیِّقُوا مَجَارِیَهُ بِالْجُوعِ[۳۰]»؛ این مَجاری، اینجاهایی که او جریان دارد، شما با روزه این را برایش تَنگ کنید. راه را برایش ببندید. آن چیزی کگه راه شیطان را میبَندد، این گُرسنگی است که انسان برای خدا گُرسنگی را تحمُّل کند. بنابراین ماه رمضان ماه خداییشدن است، ماه رَبّانیشدن است، ماه الهیشدن است، ماه عَرشیشدن است و از آن غفلت نکنیم. این دستوراتی که داده شده است، همگی پَذیرایی خداوند متعال است. اُنس با قرآن کریم، اما اُنس با تَدبُّر باشد. «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا[۳۱]»؛ اُنس با قرآن کریم مهم است. این دعاهای روزانهی ماه مبارک رمضان نُسخه است، دستورالعَمل است. این دعای «افتتاح» دعای عشق به امام زمان (ارواحنا فداه) است. «اللّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فِى دَوْلَهٍ کَرِیمَهٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ، وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ أَهْلَهُ، وَ تَجْعَلُنا فِیها مِنَ الدُّعاهِ إِلَى طاعَتِکَ[۳۲]»؛ خیلی دعای عَمیق، عَریق و دلنشینی است که دعای افتتاح کلمات آقاجانمان حضرت حُجّت (اروحنا فداه) است. «اللّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ غَیْبَهَ وَ لِیِّنا، وَ کَثْرَهَ عَدُوِّنا، وَ قِلَّهَ عَدَدِنا، وَ شِدَّهَ الْفِتَنِ بِنا، وَ تَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَیْنا[۳۳]»؛ خیلی دعای زیبایی است. دعای «ابوحمزه ثمالی» چه دعایی است! چه اِکسیری است! چه دارویی برای رَفع قَساوت قلب و رسیدن به رِقّت قلب است! چه وسیلهای بالایی برای بیدارشدن روح است. همهاش خواب هستیم. «اَلنَّاسُ نِیَامٌ[۳۴]»؛ ما خواب هستیم، مرگ ما را بیدار میکند. این دعای ابوحمزه به آدم مُوتِ قبل از مُوت میدهد. آدم را بیدار میکند و تَعلُّقات انسان از دنیا بُریده میشود. کأنّه میّت است و دیگر هیچ اختیاری از خودش ندارد. همهاش در اختیار مولا و سیّد خودش هست. این هم توفیقی بود که امروز با شما مأنوس باشیم و خداوند متعال آن کَرَمی که اقتضاء کرده است یکماه در سال ما را به حُضور بپذیرد و خودش میزبان ما باشد، به این کَرَمش قَسم میدهم خودش ما را به مسیری که او را راضی میکند، هدایت بفرماید و از آنچه که او را ناراضی میکند، ما را دور بدارد و به ما حالت یَقظهی دائم بدهد و ما را از لذّت اُنس با خودش بَهرهمند بفرماید.
روضه و توسّل به حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
یکی از اُموری که در ماه روزه برای ما توفیق پیش میآورد، یاد حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) است. آدم تشنه میشود، یاد تشنگی امام حسین (علیه السلام) برایش یک پَدیده و پَذیرایی خداست که انسان حسینی باشد و درد امام حسین (علیه السلام) و مُصیبت امام حسین (علیه السلام) را با همهی وجودش دریابد. خداوند متعال آقای «شیخ حُسین تهرانی» را رحمت نماید که جُزء داشمَشتیها و لاتهای تهران بوده است.، جُزء گَردنکُلُفتهای تهران بوده است. یک آقایی که الآن بیرون رفته است و بیچاره تا کُنون عاقبت به خیر نیست، ولی آن روزها آب و رنگ مَعنوی داشت، این آقای شیخ حُسین تهرانی به او خطاب کرد و گفت: آقای شیخ فُلان! من خیلی پای صحبتهای شما نشستهام، هیچ تحوّلی برایم پیش نیامده است؛ اما در تَشییع جنازهی یکی از عُلمای سالک جدّ آقای «جاودان»، مرحوم آقای «شیخ مرتضی زاهد» (رحمت الله علیه) بودم و به دنبال جنازهی او رفتم. یک تحوّلی در این تَشییع جنازه برایم پیش آمد که دیگر آن عَربدهکِشی و کارهای خلاف را کنار گذاشت و به تهران آمد و طلبه شد. روضهخوانِ خوبی بود و گاهی میآمد و برای ما روضه میخواند. یکی از چیزهایی که در روضهخوانی برای رِقّت قلب نَقل میکرد، میگفت: من سالها روضهخوان امام حسین (علیه السلام) بودم؛ ولی نمیدانستم که داغ فرزند چه چیزی است. یک فرزند داشت که آن هم در جبهه شهید شد. گفت: تا پسرم را از دست دادم، آن وقت فهمیدم که امام حسین (علیه السلام) چه کشید. میگفت: در جماران به امام (رضوان الله تعالی علیه) گفتم: امام! اینقَدر دلم میسوزد؛ در یخبندان زمستان میروم و یخ حوض را میشکنم و وارد حوض میشوم، اما دلم خُنک نمیشود. نمیدانید که این داغ فرزند چه داغ سنگینی است. به امام (رضوان الله تعالی علیه) گفته بودند: دست بر روی قلب من بگذار، بگذار قلبم آرام بشود. امام (رضوان الله تعالی علیه) دست بر روی قلب او گذاشته بودند. ولی تا کسی درد نکِشد، درد دَردمند را نمیفَهمد. حالا این روضهی عَطش جُزء روضههای خاصّ است. امام زمان (ارواحنا فداه) هم روضهای که میخوانند، تأکید بر یاد عَطش امام حسین (علیه السلام) دارند. به جهانیان اعلان میکنند: «یا أهل العالم إن جدّی الحسین[۳۵]»؛ بدانید که من پسر حسین (علیه السلام) هستم. «قتلوه عطشان[۳۶]»؛ همان حُسینی که او را تشنه شهید کردند. عَطش حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) از بچّهها هم بیشتر بود؛ زیرا حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) به صورت مُرتّب میرفتند و جنازهها را میآوردند و جنگ میکردند. اگر آدم بیتَحرُّک باشد، عَطش خیلی به او غَلبه نمیکند؛ ولی وقتی تَحرُّک دارد، در هوای گرم خیلی جگرش میسوزد. لذا حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) جگرشان میسوخت، جگر فرزندشان هم میسوخت. اما عَطش فرزندشان را آوردند و به مردم نشان دادند. فرمودند: «إن لَم تَرحَمونی فَارحَموا هذَا الطِّفلَ[۳۷]»؛ در بعضی از روایات مَقاتل دارد که فرمودند: «مَنُّوا عَلَیَّ»؛ بر من منّت بگذارید و یک جُرعه آب به این بچّه بدهید. «اما ترونه کیف یتلظی عطشا»؛ تَلظّی یعنی جگرش میسوزد. یا اینگونه نیست و تَلظّی برای ماهی است. وقتی او را از آب بیرون میآورند، این دهان کوچکش را باز و بسته میکند و بالبال میزند.
لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم
اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین
دعا
خدایا! به عصمت حضرت زهرا (سلام الله علیها)، به عَطش امام حسین (علیه السلام) و بچّههای اباعبدالله (علیه السلام) قَسمت میدهیم لباس ظُهور به همین زودی بر قامت مولای ما حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) بپوشان.
الها! پروردگارا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت میدهیم ما را مایهی شِین نظام و انقلاب و اسلام و ائمهی اطهار (سلام الله علیهم اجمعین) قرار نده.
خدایا! ما را زینِ شهدا و سیّد شهدا قرار بده.
خدایا! این جوانهای عزیز ما را برای همیشه جوانمَرد نگاه دار.
الها! پروردگارا! در سنگر خدمت، در سنگر خودسازی، در سنگر تَعلیم و تَعلُّم، در همهی عَرصههای دین سنگرنشین و پیروز بگردان.
خدایا! اینها را نور چشمهای آقایمان حضرت مهدی (ارواحنا فداه) مَحسوب بفرما.
خدایا! ما را نیز از اینها جُدا مگردان.
الها! پروردگارا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت میدهیم فوق توقّعمان بر سر سُفرهی مَعنویّت ماه مبارک رمضان از ما پَذیرایی بفرما.
خدایا! لذّت روزهداری، لذّت اُنس با خودت را به ما بِچشان.
خدایا! نمازهای ما را نماز خاشعین قرار بده.
خدایا! همهی اَعمال ما را اَعمال سُلوکی قرار بده.
خدایا! ما را برای همیشه از فکر بد، از تمایُل بد و از کار بد بیمه بفرما.
خدایا! سایهی پُر برکت رهبر خوبمان را توأم با رضایت قلبی ایشان از همهی ما مُستدام بدار.
خدایا! مشکلات کشور را برطرف بفرما.
خدایا! جبههی مُقاومت را در همین ایّام به پیروزی قَطعی با نابودی کاملِ صهیونیستها نائل بگردان.
خدایا! به این مردم قَهرمان یَمن عزّت و نورانیّت بیشتر عنایت بفرما.
خدایا! مُجاهدین عراق، لُبنان و همهی جبهههایی که امروز زیر پَرچم ولایت دارند با استکبار میجَنگند، نُصرت مُستمر خود را بر اینها نازل بفرما.
خدایا! ما را هم جُزء مُجاهدین قرار بده.
خدایا! امام (رضوان الله تعالی علیه) و شهدا و گذشتگان و مَشایخمان را از ما راضی بفرما.
خدایا! عاقبت اَمرمان را خَتم به خیر بگردان.
خدایا! مریضها عُموماً، مریضهای سفارششده خُصوصاً شِفا عنایت بفرما.
خدایا! کسانی که میخواهند آبروی دین، آبروی انقلاب، آبروی چهرههای انقلاب را ببَرند، با چوب غَضب خود اَدبشان بفرما.
الها! پروردگارا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت میدهیم آنچه خواستیم و نخواستیم، خیر دین و دنیای ما در آن است، به ما کَرَم بفرما.
از برادر بسیار عزیزمان حضرت آقای «مُرادی» تَقدیر و تشکّر داریم که الحمدالله تَعطیلی شما هم تَحصیل و تَکامُل است و این آفتی که حوزهها را گرفته است، تَضییع این عُمر این همه جوان و طلبه یک وظیفهای است که بحمدالله ایشان جلو اُفتادهاند و الحمدالله همهی شما را با نشاط میبینیم. خداوند خیرتان بدهد انشاءالله. صلواتی مرحمت بفرمایید.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸.
[۲] بحار الانوار، جلد ۹۶، صفحه ۱۵۷٫ / عیون اخبار الرضا، جلد ۱، صفحه ۲۹۵؛ خطبه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در آستانهی ماه رمضان.
«عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله خَطَبَنَا ذَاتَ یَوْمٍ فَقَالَ: أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَهِ وَ الرَّحْمَهِ وَ الْمَغْفِرَهِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ. هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیَافَهِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَهِ اللَّهِ أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَهٌ وَ عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ بِنِیَّاتٍ صَادِقَهٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَهٍ أَنْ یُوَفِّقَکُمْ لِصِیَامِهِ وَ تِلَاوَهِ کِتَابِهِ. فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ وَ اذْکُرُوا بِجُوعِکُمْ وَ عَطَشِکُمْ فِیهِ جُوعَ یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَ عَطَشَهُ وَ تَصَدَّقُوا عَلَی فُقَرَائِکُمْ وَ مَسَاکِینِکُمْ وَ وَقِّرُوا کِبَارَکُمْ وَارْحَمُواصِغَارَکُمْ وَ صِلُوا أَرْحَامَکُمْ. وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ غُضُّوا عَمَّا لَا یَحِلُّ النَّظَرُ إِلَیْهِ أَبْصَارَکُمْ وَ عَمَّا لَا یَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَیْهِ أَسْمَاعَکُمْ وَ تَحَنَّنُوا عَلَی أَیْتَامِ النَّاسِ یُتَحَنَّنْ عَلَی أَیْتَامِکُمْ وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِکُمْ. وَ ارْفَعُوا إِلَیْهِ أَیْدِیَکُمْ بِالدُّعَاءِ فِی أَوْقَاتِ صَلَاتِکُمْ فَإِنَّهَا أَفْضَلُ السَّاعَاتِ یَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهَا بِالرَّحْمَهِ إِلَی عِبَادِهِ یُجِیبُهُمْ إِذَا نَاجَوْهُ وَ یُلَبِّیهِمْ إِذَا نَادَوْهُ وَ یُعْطِیهِمْ إِذَا سَأَلُوهُ وَ یَسْتَجِیبُ لَهُمْ إِذَا دَعَوْهُ. أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَکُمْ مَرْهُونَهٌ بِأَعْمَالِکُمْ فَفُکُّوهَا بِاسْتِغْفَارِکُمْ وَ ظُهُورَکُمْ ثَقِیلَهٌ مِنْ أَوْزَارِکُمْ فَخَفِّفُوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ أَقْسَمَ بِعِزَّتِهِ أَنْ لَا یُعَذِّبَ الْمُصَلِّینَ وَ السَّاجِدِینَ وَ أَنْ لَا یُرَوِّعَهُمْ بِالنَّارِ یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ. أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ فَطَّرَ مِنْکُمْ صَائِماً مُؤْمِناً فِی هَذَا الشَّهْرِ کَانَ لَهُ بِذَلِکَ عِنْدَ اللَّهِ عِتْقُ نَسَمَهٍ وَ مَغْفِرَهٌ لِمَا مَضَی مِنْ ذُنُوبِهِ، قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَلَیْسَ کُلُّنَا یَقْدِرُ عَلَی ذَلِکَ فَقَالَ ص اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشِقِّ تَمْرَهٍ اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشَرْبَهٍ مِنْ مَاء.ٍ أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ حَسَّنَ مِنْکُمْ فِی هَذَا الشَّهْرِ خُلُقَهُ کَانَ لَهُ جَوَازاً عَلَی الصِّرَاطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ وَ مَنْ خَفَّفَ فِی هَذَا الشَّهْرِ عَمَّا مَلَکَتْ یَمِینُهُ خَفَّفَ اللَّهُ عَلَیْهِ حِسَابَهُ وَ مَنْ کَفَّ فِیهِ شَرَّهُ کَفَّ اللَّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ وَ مَنْ أَکْرَمَ فِیهِ یَتِیماً أَکْرَمَهُ اللَّهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ. وَ مَنْ وَصَلَ فِیهِ رَحِمَهُ وَصَلَهُ اللَّهُ بِرَحْمَتِهِ یَوْمَ یَلْقَاهُ وَ مَنْ قَطَعَ فِیهِ رَحِمَهُ قَطَعَ اللَّهُ عَنْهُ رَحْمَتَهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ وَ مَنْ تَطَوَّعَ فِیهِ بِصَلَاهٍ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بَرَاءَهً مِنَ النَّارِ وَ مَنْ أَدَّی فِیهِ فَرْضاً کَانَ لَهُ ثَوَابُ مَنْ أَدَّی سَبْعِینَ فَرِیضَهً فِیمَا سِوَاهُ مِنَ الشُّهُورِ. وَ مَنْ أَکْثَرَ فِیهِ مِنَ الصَّلَاهِ عَلَیَّ ثَقَّلَ اللَّهُ مِیزَانَهُ یَوْمَ تَخِفُّ الْمَوَازِینُ وَ مَنْ تَلَا فِیهِ آیَهً مِنَ الْقُرْآنِ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِی غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُورِ. أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَبْوَابَ الْجِنَانِ فِی هَذَا الشَّهْرِ مُفَتَّحَهٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُغَلِّقَهَا عَنْکُمْ وَ أَبْوَابَ النِّیرَانِ مُغَلَّقَهٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُفَتِّحَهَا عَلَیْکُمْ وَالشَّیَاطِینَ مَغْلُولَهٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُسَلِّطَهَا عَلَیْکُمْ. قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَقُمْتُ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ؟ فَقَالَ یَا أَبَا الْحَسَنِ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ. ثُمَّ بَکَی فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا یُبْکِیکَ فَقَالَ یَا عَلِیُّ أَبْکِی لِمَا یَسْتَحِلُّ مِنْکَ فِی هَذَا الشَّهْرِ کَأَنِّی بِکَ وَ أَنْتَ تُصَلِّی لِرَبِّکَ وَ قَدِ انْبَعَثَ أَشْقَی الْأَوَّلِینَ شَقِیقُ عَاقِرِ نَاقَهِ ثَمُودَ فَضَرَبَکَ ضَرْبَهً عَلَی قَرْنِکَ فَخَضَبَ مِنْهَا لِحْیَتَکَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ ذَلِکَ فِی سَلَامَهٍ مِنْ دِینِی. فَقَالَ علیهالسلام فِی سَلَامَهٍ مِنْ دِینِکَ. ثُمَّ قَالَ یَا عَلِیُّ مَنْ قَتَلَکَ فَقَدْ قَتَلَنِی وَ مَنْ أَبْغَضَکَ فَقَدْ أَبْغَضَنِی وَ مَنْ سَبَّکَ فَقَدْ سَبَّنِی لِأَنَّکَ مِنِّی کَنَفْسِی رُوحُکَ مِنْ رُوحِی وَ طِینَتُکَ مِنْ طِینَتِی إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَنِی وَ إِیَّاکَ وَ اصْطَفَانِی وَ إِیَّاکَ وَ اخْتَارَنِی لِلنُّبُوَّهِ وَ اخْتَارَکَ لِلْإِمَامَهِ وَ مَنْ أَنْکَرَ إِمَامَتَکَ فَقَدْ أَنْکَرَ نُبُوَّتِی یَا عَلِیُّ أَنْتَ وَصِیِّی وَ أَبُو وُلْدِی وَ زَوْجُ ابْنَتِی وَ خَلِیفَتِی عَلَی أُمَّتِی فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَوْتِی أَمْرُکَ أَمْرِی وَ نَهْیُکَ نَهْیِی أُقْسِمُ بِالَّذِی بَعَثَنِی بِالنُّبُوَّهِ وَ جَعَلَنِی خَیْرَ الْبَرِیَّهِ إِنَّکَ لَحُجَّهُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ أَمِینُهُ عَلَی سِرِّهِ وَ خَلِیفَتُهُ فی عِبَادِهِ».
[۳] همان.
[۴] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۲۶٫
«وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ».
[۵] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۲۷٫
[۶] سوره مبارکه یس، آیه ۸۲٫
[۷] حافظ، غزلیات، غزل شماره ۴۹۳.
[۸] سوره مبارکه عنکبوت، آیه ۶۹٫
«وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ».
[۹] مفاتیح الجنان، فرازی از دعای شریف کمیل.
«…یَا إِلٰهِى وَ سَیِّدِى وَ مَوْلاىَ وَ مالِکَ رِقِّى، یَا مَنْ بِیَدِهِ نَاصِیَتِى، یَا عَلِیماً بِضُرِّى وَ مَسْکَنَتِى، یَا خَبِیراً بِفَقْرِى وَ فاقَتِى، یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ، أَسْأَلُکَ بِحَقِّکَ وَ قُدْسِکَ وَ أَعْظَمِ صِفاتِکَ وَ أَسْمائِکَ، أَنْ تَجْعَلَ أَوْقاتِى مِنَ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ بِذِکْرِکَ مَعْمُورَهً، وَ بِخِدْمَتِکَ مَوْصُولَهً؛ وَ أَعْمالِى عِنْدَکَ مَقْبُولَهً، حَتَّىٰ تَکُونَ أَعْمالِى وَ أَوْرادِى کُلُّها وِرْداً وَاحِداً، وَ حالِى فِى خِدْمَتِکَ سَرْمَداً. یَا سَیِّدِى یَا مَنْ عَلَیْهِ مُعَوَّلِى، یَا مَنْ إِلَیْهِ شَکَوْتُ أَحْوالِى، یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ، قَوِّ عَلىٰ خِدْمَتِکَ جَوارِحِى، وَ اشْدُدْ عَلَى الْعَزِیمَهِ جَوانِحِى، وَ هَبْ لِىَ الْجِدَّ فِى خَشْیَتِکَ، وَ الدَّوامَ فِى الاتِّصالِ بِخِدْمَتِکَ، حَتّىٰ أَسْرَحَ إِلَیْکَ فِى مَیادِینِ السَّابِقِینَ؛ وَ أُسْرِعَ إِلَیْکَ فِى البَارِزِینَ، وَ أَشْتاقَ إِلىٰ قُرْبِکَ فِى الْمُشْتاقِینَ، وَ أَدْنُوَ مِنْکَ دُنُوَّ الْمُخْلِصِینَ، وَ أَخافَکَ مَخافَهَ الْمُوقِنِینَ، وَ أَجْتَمِعَ فِى جِوارِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ. اللّٰهُمَّ وَ مَنْ أَرادَنِى بِسُوءٍ فَأَرِدْهُ، وَ مَنْ کادَنِى فَکِدْهُ، وَ اجْعَلْنِى مِنْ أَحْسَنِ عَبِیدِکَ نَصِیباً عِنْدَکَ، وَ أَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَهً مِنْکَ، وَ أَخَصِّهِمْ زُلْفَهً لَدَیْکَ، فَإِنَّهُ لَایُنالُ ذٰلِکَ إِلّا بِفَضْلِکَ، وَجُدْ لِى بِجُودِکَ، وَ اعْطِفْ عَلَىَّ بِمَجْدِکَ؛ وَ احْفَظْنِى بِرَحْمَتِکَ، وَ اجْعَلْ لِسانِى بِذِکْرِکَ لَهِجاً، وَ قَلْبِى بِحُبِّکَ مُتَیَّماً، وَ مُنَّ عَلَىَّ بِحُسْنِ إِجابَتِکَ، وَ أَقِلْنِى عَثْرَتِى، وَ اغْفِرْ زَلَّتِى، فَإِنَّکَ قَضَیْتَ عَلىٰ عِبادِکَ بِعِبادَتِکَ، وَ أَمَرْتَهُمْ بِدُعائِکَ، وَ ضَمِنْتَ لَهُمُ الْإِجابَهَ، فَإِلَیْکَ یارَبِّ نَصَبْتُ وَجْهِى، وَ إِلَیْکَ یَا رَبِّ مَدَدْتُ یَدِى، فَبِعِزَّتِکَ اسْتَجِبْ لِى دُعائِى، وَ بَلِّغْنِى مُناىَ، وَ لَا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِکَ رَجائِى، وَ اکْفِنِى شَرَّ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ مِنْ أَعْدائِى…».
[۱۰] سوره مبارکه بقره، آیه ۳۰٫
«وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ ۖ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ».
[۱۱] سعدی، بوستان، در نیایش خداوند، بخش ۱، سرآغاز.
[۱۲] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۶۷، صفحه ۲۵٫
[۱۳] مفاتیح الجنان، فرازی از دعای شریف کمیل.
«…اللّٰهُمَّ إِنِّى أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِذِکْرِکَ، وَ أَسْتَشْفِعُ بِکَ إِلَىٰ نَفْسِکَ، وَ أَسْأَلُکَ بِجُودِکَ أَنْ تُدْنِیَنِى مِنْ قُرْبِکَ، وَ أَنْ تُوزِعَنِى شُکْرَکَ، وَ أَنْ تُلْهِمَنِى ذِکْرَکَ. اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ سُؤَالَ خَاضِعٍ مُتَذَلِّلٍ خَاشِعٍ، أَنْ تُسامِحَنِى وَ تَرْحَمَنِى، وَ تَجْعَلَنِى بِقَسْمِکَ رَاضِیاً قانِعاً، وَ فِى جَمِیعِ الْأَحْوَالِ مُتَواضِعاً؛ اللّٰهُمَّ وَ أَسْأَلُکَ سُؤَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ، وَ أَنْزَلَ بِکَ عِنْدَ الشَّدائِدِ حَاجَتَهُ، وَ عَظُمَ فِیَما عِنْدَکَ رَغْبَتُهُ. اللّٰهُمَّ عَظُمَ سُلْطَانُکَ، وَ عَلَا مَکَانُکَ، وَ خَفِىَ مَکْرُکَ، وَ ظَهَرَ أَمْرُکَ، وَ غَلَبَ قَهْرُکَ، وَ جَرَتْ قُدْرَتُکَ، وَ لَا یُمْکِنُ الْفِرارُ مِنْ حُکُومَتِکَ؛ اللّٰهُمَّ لَاأَجِدُ لِذُنُوبِى غَافِراً، وَ لَا لِقَبائِحِى سَاتِراً، وَ لَا لِشَىْءٍ مِنْ عَمَلِىَ الْقَبِیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَیْرَکَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ، ظَلَمْتُ نَفْسِى، وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِى، وَ سَکَنْتُ إِلَىٰ قَدِیمِ ذِکْرِکَ لِى وَ مَنِّکَ عَلَىَّ. اللّٰهُمَّ مَوْلَاىَ کَمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ، وَ کَمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلَاءِ أَقَلْتَهُ، وَ کَمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَیْتَهُ، وَ کَمْ مِنْ مَکْرُوهٍ دَفَعْتَهُ، وَ کَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ؛ اللّٰهُمَّ عَظُمَ بَلَائِى، وَ أَفْرَطَ بِى سُوءُ حالِى، وَ قَصُرَتْ بِى أَعْمالِى، وَ قَعَدَتْ بِى أَغْلالِى، وَ حَبَسَنِى عَنْ نَفْعِى بُعْدُ أَمَلِى، وَ خَدَعَتْنِى الدُّنْیا بِغُرُورِها، وَ نَفْسِى بِجِنایَتِها وَ مِطالِى، یَا سَیِّدِى فَأَسْأَلُکَ بِعِزَّتِکَ أَنْ لَایَحْجُبَ عَنْکَ دُعائِى سُوءُ عَمَلِى وَ فِعالِى، وَ لَا تَفْضَحْنِى بِخَفِیِّ مَا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنْ سِرِّى، وَ لَا تُعاجِلْنِى بِالْعُقُوبَهِ عَلىٰ مَا عَمِلْتُهُ فِى خَلَواتِى مِنْ سُوءِ فِعْلِى وَ إِساءَتِى، وَ دَوامِ تَفْرِیطِى وَ جَهالَتِى، وَ کَثْرَهِ شَهَواتِى وَ غَفْلَتِى…».
[۱۴] موسوم به دعای «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنی: جوانی که به سبب گناهش گرفتار کیفر حق شده بود]. این دعا از کتابهای کفعمی و «مهج الدعوات» روایتشده، و دعایی است که آن را امیرالمؤمنین(علیه السلام) به جوانی که به خاطر گناه و ستم در حقّ پدرش شَل شده بود آموزش داد. جوان این دعا را خواند و حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) را در خواب دید که دست مبارکش را بر اندام او کشیده و فرمود: بر اسم اعظم خدا محافظت کن که کار تو به خیر خواهد بود، پس بیدار شد درحالیکه سالم شده بود.
[۱۵] سیدابنطاووس در کتاب «مهجالدعوات» از امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت کرده: حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) این دعا را به من آموخت و دستور فرمود آن را درهرحال و برای هر سختی و آسانی بخوانم و نیز آن را به جانشین خود بیاموزم و خواندن این دعا را ترک نکنم تا حقتعالی را ملاقات کنم؛ و نیز فرمود: یا علی این دعا را هر صبح و هر شام بخوان زیرا که گنجی از گنجهای عرش الهی است. اُبَی بن کعب، به پیشگاه حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) التماس کرد که آن حضرت فضیلت این دعا را بیان کند، حضرت اندکی از ثواب بسیار آن را بیان فرمود؛ هرکه میخواهد به کتاب «مهج الدعوات» مراجعه کند.
[۱۶] مُهَجُ الدّعَوات وَ مَنهَجُ العِبادات کتابی به زبان عربی در دعا و حرز، تألیف سید بن طاووس (متوفای ۶۶۴ ق). او در این کتاب، نقل ادعیه و حرزها را از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شروع کرده و به امام زمان (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف) ختم نموده و پس از آن، از غیر ائمه هم مواردی را نقل کرده است. مهج الدعوات همواره مورد اعتنا و اعتماد علمای شیعه بوده است. از این کتاب با عنوان «مهج الدعوات و منهج العنایات» نیز یاد شده و در برخی چاپها با این نام منتشر شده است. ابن طاووس در این کتاب، بر خلاف کتبی همچون جمال الاسبوع و اقبال الاعمال، تنها ادعیه مطلقه را نقل کرده که اختصاص به زمانی خاص یا مکانی خاص ندارند. ابن طاووس در هر موضوع، از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شروع کرده و به امام زمان (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف) ختم نموده و پس از آن از غیر ائمه هم مواردی نقل میکند. ابتدای کتاب، حرزهای وارده از معصومین آمده و بعد از آن، ادعیه و حرزهای هر یک از ائمه به صورت مفصل ذکر شده و سپس ادعیه پیامبران گذشته به ترتیب آمده است. سید در جایجای این کتاب، دعاها و حرزهایی از خود با عنوان «دعاء وَرَدَ عَلی خاطِری» نقل نموده است. همچنین دعاهایی به عنوان ادعیه متفرقه از کتب مختلف آورده است. در پایان کتاب نیز، چند فصل پیرامون اوقات استجابت دعا و صفات داعی (دعاکننده) و… را بیان کرده است. سید بن طاووس، که قصدش تنها تهیه کتابی در ادعیه بوده، تمام سندهای ادعیه و روایات را حذف کرده و تنها به ذکر نام راوی از معصوم اکتفا نموده و البته در بسیاری موارد نام مأخذ دعا را هم آورده است.
[۱۷] یکی از علمای عامل که شخصیت و سیره او همواره مورد توجه و اعجاب اهل نظر بوده، آیت الله سید مرتضی کشمیری است. ذکر فضائل و مناقب او ورد زبان بزرگانی از اهل معرفت و نقل محافل اهل سلوک بوده و هست و خواهد بود. سید مرتضی رضوی کشمیری در هشتم ربیع الاول سال ۱۲۶۸ هـ . ق در ایالت کشمیر، در خانواده ای روحانی از سلسله سادات رضوی، به دنیا آمد. پدرش سید مهدی شاه، فرزند سید محمد، عالمی زاهد بود که در ایالت کشمیر به تبلیغ معارف اسلامی و تدریس علوم دینی، اشتغال داشت. مادرش بانویی دانشمند و با کمال بود. وی دوشا دوش همسرش سید مهدی شاه به تبلیغ و تدریس علوم مختلف می پرداخت که در تدریس و تعلیم دانش ریاضی دارای احاطه خاص و در این زمینه شهرت فراوانی داشت. سید مرتضی کشمیری از نوادگان امام رضا ـ علیه السلام ـ بوده که نسبش با چند واسطه درخشان به آن حضرت می رسد، از این رو به «رضوی» مشهور است. نسبت دیگر او، «قمی» است چه این که اجدادش از مدینه به قم مهاجرت نمودند و در آن شهر ماندگار شدند. جد بزرگش سید محمد اعرج فرزند احمد ابی المکارم فرزند ابو جعفر موسی مبرقع، اولین فرزند از این خاندان بود که در سال ۲۵۴ هـ . ق به قم آمد. او در شب چهارشنبه ۲۱ ماه ربیع الاول ۲۹۶ هـ . ق در قم وفات یافت و در خانه ای که برایش خریده بودند، به خاک سپرده شد. محل دفن او هم اکنون به نام مقبره موسای مبرقع در محل چهل اختران قم معروف است. او را «کشمیری» می گویند، چون جد هفتم وی سید ابوالحسن شاه از عالمان و فقیهان قمی بود که برای ترویج احکام دین به مشهد رضوی و از آن جا به ایالت کشمیر هندوستان هجرت کرده و در همان جا ماندگار شد و سلسله خاندان کشمیری را تأسیس کرد. قبر سید ابوالحسن رضوی قمی در محلی به نام «بلبل لنکر» یا «بلبل لانکر» واقع است که یکی از زیارت گاه های معروف کشمیر به حساب می آید.
سید مرتضی رضوی کشمیری، بعد از فراگیری خواندن و نوشتن و قرائت قرآن، مقدمات علوم دینی را از همان کودکی آغاز نموده و تا نوجوانی در کشمیر ادامه داد. او نهج البلاغه، شرح هدایه ملاصدرا،ریاضیات، منطق و فلسفه را زیر نظر مدرسان، فقیهان و دانشمندن ماهر کشمیر و با کمک فهم سرشار، استعداد فراوان و حافظه قوی، به خوبی فرا گرفت. وی در سال ۱۲۸۴ هـ . ق در سن ۱۶ سالگی همراه دایی خود سید محمد کشمیری متوفای ۱۳۱۳ هـ . ق برای تکمیل یافته های خود راهی شهر های کربلا و نجف اشرف، شهر علم و فقاهت شد و در آن دو شهر نزد عالمان و فقیهان نامدار به کسب علوم عقلی و علوم نقلی پرداخت و پس از سال ها تحصیل و تحقیق و تهذیب نفس، به درجه بلند اجتهاد و کمال نایل آمده، در ردیف دانشمندان آن عصر قرار گرفت. سید مرتضی کشمیری، در میان عالمان و فقیهان نجف و کربلا ازجایگاه علمی خاص برخوردار بود. وی علاوه بر احاطه بر زبان های فارسی، عربی و هندی در علوم حدیث، فقه، اصول، اخلاق، فلسفه، رجال و سایر علوم اسلامی داشت. به طوری که می توان گفت در همه آن دانش ها دارای تخصص و تبحر بود. آن گونه که در وصفش گفته اند؛ با هیچ کدام از فقیهان، فیلسوفان، عالمان اخلاق، روایت شناسان و دیگر دانشمندان نمی نشست. مگر آن که آن ها اعتراف می کردند که وی در همه دانش های اسلامی، دارای تخصص و احاطه کامل است. تحصیلات علمی و اخلاقی سید مرتضی کشمیری تا سال ۱۳۱۱ هـ . ق ادامه پیدا کرد و با وفات استاد اخلاق و عرفانش آیه الله ملا حسین قلی همدانی در این سال، تدریس علوم دینی را به طور رسمی آغاز و تا آخر عمر با برکتش ادامه داد. بسیاری از دانشمندان و جویندگان علوم اسلامی در درس های فقه، اصول و اخلاق وی حاضر شده، از اقیانوس دانش وی، گوهر های علم و معرفت به دست آورده، بهره های فراوان بردند.
جامعیت در علوم اسلامی، احاطه بر اصول و فروع در آن علوم، اطلاع از مبانی و اقوال و نیز تقوای عالی و وجود کمالات معنوی، عامل جذب شاگردان بزرگ به مکتب علمی او بود. شیخ آقا بزرگ تهرانی از دانشمندان اسلامی در این باره می گوید: من چندین سال در محضر آیه الله سید مرتضی کشمیری به تحصیل پرداختم. او را عالمی ربانی، جامع علوم فقه، اصول، حدیث، تفسیر و دیگر علوم رسمی و غیر رسمی حوزه یافتم. سید مرتضی کشمیری نیز از زمره عرفای بزرگ عصر خویش بود که در سایه تربیت و ارشاد عارف بزرگی همچون ملا حسین قلی همدانی (متوفای ۱۳۱۱ هـ . ق) به درجات عالی عرفان رسید. این عالم ربانی در نهایت ورع و تقوا و پیوسته در جهاد نفس و ریاضت، عبادت سیر و سلوک عرفانی بود. سید مرتضی رضوی کشمیری علاوه بر آن که یک چهره علمی بزرگ بود، به عنوان عالمی ربانی در اذهان عوام و خاص کربلا، دارای تقدس خاصی بود. از این رو از او در خواست کردند تا در کربلا به اقامه جماعت بپردازد. او نیز درخواست آنان را پذیرفته، در حرم مقدس حسینی به اقامه جماعت پرداخت که تا آخر عمر شریفش ادامه داشت. مردم کربلا، خصوصا اهل علم آن شهر، علاقه خاصی به وی داشتند و در نماز جماعت به او اقتدا می کردند. آیت الله عارف سید مرتضی کشمیری بعد از سال ها تحصیل، تدریس و تهذیب نفس، در تاریخ ۱۳ شوال سال ۱۳۲۳ هـ . ق. در شهر مقدس کاظمین دار فانی را وداع گرفت و به دیار باقی شتافت. پیکر پاک او بعد از غسل و کفن و اقامه نماز بر آن، به کربلای معلی انتقال داده شد و بعد از تشییع در حجره سوم بیرون از باب زینبیه موسوم به حجره کابلیه به خاک سپرده شد.
[۱۸] سوره مبارکه حشر، آیات ۲۲ الی ۲۴٫
[۱۹] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۳۸٫
«صِبْغَهَ اللَّهِ ۖ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً ۖ وَ نَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ».
[۲۰] سوره مبارکه نجم، آیه ۸٫
[۲۱] فرازی از حدیث شریف معراج.
«…یا أَحْمَدُ الْوَرَعُ یفْتَحُ عَلَی الْعَبْدِ أَبْوَابَ الْعِبَادَهِ فَیکرَمُ بِهِ الْعَبْدُ عِنْدَ الْخَلْقِ وَ یصِلُ بِهِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یا أَحْمَدُ عَلَیک بِالصَّمْتِ فَإِنَّ أَعْمَرَ مَجْلِسٍ قُلُوبُ الصَّالِحِینَ وَ الصَّامِتِینَ وَ إِنَّ أَخْرَبَ مَجْلِسٍ قُلُوبُ الْمُتَکلِّمِینَ بِمَا لَا یعْنِیهِمْ یا أَحْمَدُ إِنَّ الْعِبَادَهَ عَشَرَهُ أَجْزَاءٍ تِسْعَهٌ مِنْهَا طَلَبُ الْحَلَالِ فَإِنْ أُطِیبَ مَطْعَمُک وَ مَشْرَبُک فَأَنْتَ فِی حِفْظِی وَ کنَفِی قَالَ یا رَبِّ مَا أَوَّلُ الْعِبَادَهِ قَالَ أَوَّلُ الْعِبَادَهِ الصَّمْتُ وَ الصَّوْمُ قَالَ یا رَبِّ وَ مَا مِیرَاثُ الصَّوْمِ قَالَ الصَّوْمُ یورِثُ الحِکمَهَ وَ الحِکمَهُ تُورِثُ الْمَعْرِفَهَ وَ الْمَعْرِفَهُ تُورِثُ الْیقِینَ فَإِذَا اسْتَیقَنَ الْعَبْدُ لَا یبَالِی کیفَ أَصْبَحَ بِعُسْرٍ أَمْ بِیسْرٍ وَ إِذَا کانَ الْعَبْدُ فِی حَالَهِ الْمَوْتِ یقُومُ عَلَی رَأْسِهِ مَلَائِکهٌ بِیدِ کلِّ مَلَک کأْسٌ مِنْ مَاءِ الْکوْثَرِ وَ کأْسٌ مِنَ الْخَمْرِ یسْقُونَ رُوحَهُ حَتَّی تَذْهَبَ سَکرَتُهُ وَ مَرَارَتُهُ وَ یبَشِّرُونَهُ بِالْبِشَارَهِ الْعُظْمَی وَ یقُولُونَ لَهُ طِبْتَ وَ طَابَ مَثْوَاک إِنَّک تَقْدَمُ عَلَی الْعَزِیزِ الْکرِیمِ الْحَبِیبِ الْقَرِیبِ فَتَطِیرُ الرُّوحُ مِنْ أَیدِی الْمَلَائِکهِ فَتَصْعَدُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی فِی أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَهِ عَینٍ وَ لَا یبْقَی حِجَابٌ وَ لَا سِتْرٌ بَینَهَا وَ بَینَ اللهِ تَعَالَی وَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیهَا مُشْتَاقٌ وَ یجْلِسُ عَلَی عَینٍ عِنْدَ الْعَرْشِ ثُمَّ یقَالُ لَهَا کیفَ تَرَکتِ الدُّنْیا فَیقُولُ إِلَهِی وَ عِزَّتِک وَ جَلَالِک لَا عِلْمَ لِی بِالدُّنْیا أَنَا مُنْذُ خَلَقْتَنِی خَائِفٌ مِنْک…».
[۲۲] همان.
[۲۳] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۶۹٫
«یُؤْتِی الْحِکْمَهَ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا ۗ وَ مَا یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ».
[۲۴] فرازی از حدیث شریف معراج.
[۲۵] همان.
[۲۶] اللهوف علی قتلی الطفوف، سید بن طاووس، ص ۱۶۰. / بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۵، ص ۱۱۵. / مثیرالأحزان، ابن نما حلی، ص ۹۰.
«فقال ابْنُ زِیَادٍ کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِکِ فَقَالَتْ مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا أولئِکَ قَومُ کَتَبَ اللهُ عَلَیهِمَ ألْقَتلِ فَبَرَزو وَ إلِى مَضاجِعِهِم وَ سَیَجمَعُ اللهُ بَینَکَ وَ بَینَهُم فَتَختَصِمُونَ عِندَهُ فَانْظُر لِمَن ألفَلَج یَابْنَ مَرجانَه».
[۲۷] همان.
[۲۸] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۶۵٫
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ ۖ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ ۗ وَ لَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ».
[۲۹] تنبیه الخواطر و نزهه النواظر (مجموعه ورّام)، جلد ۱، صفحه ۱۰۱.
«وَ فِی خَبَرٍ مُرْسَلٍ: إِنَّ اَلشَّیْطَانَ لَیَجْرِی مِنِ اِبْنِ آدَمَ مَجْرَى اَلدَّمِ فَضَیِّقُوا مَجَارِیَهُ بِالْجُوعِ وَ اَلْعَطَشِ».
[۳۰] همان.
[۳۱] سوره مبارکه محمد، آیه ۲۴٫
[۳۲] مفاتیح الجنان، فرازی از دعای شریف افتتاح.
«…اللّٰهُمَّ وَ صَلِّ عَلَىٰ وَلیِّ أَمْرِکَ الْقائِمِ الْمُؤَمَّلِ، وَ الْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ، وَ حُفَّهُ بِمَلائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ، وَ أَیِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ یَا رَبَّ الْعالَمِینَ. اللّٰهُمَّ اجْعَلْهُ الدَّاعِىَ إِلىٰ کِتابِکَ، وَ الْقائِمَ بِدِینِکَ، اسْتَخْلِفْهُ فِى الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفْتَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِ، مَکِّنْ لَهُ دِینَهُ الَّذِى ارْتَضَیْتَهُ لَهُ، أَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أَمْناً، یَعْبُدُکَ لَایُشْرِکُ بِکَ شَیْئاً. اللّٰهُمَّ أَعِزَّهُ وَ أَعْزِزْ بِهِ، وَ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ، وَ انْصُرْهُ نَصْراً عَزِیزاً، وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسِیراً، وَ اجْعَلْ لَهُ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیراً. اللّٰهُمَّ أَظْهِرْ بِهِ دِینَکَ وَ سُنَّهَ نَبِیِّکَ حَتَّىٰ لَایَسْتَخْفِىَ بِشَىْءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخافَهَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ. اللّٰهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فِى دَوْلَهٍ کَرِیمَهٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ، وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ أَهْلَهُ، وَ تَجْعَلُنا فِیها مِنَ الدُّعاهِ إِلَىٰ طاعَتِکَ، وَ الْقادَهِ إِلىٰ سَبِیلِکَ، وَ تَرْزُقُنا بِها کَرامَهَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ؛ اللّٰهُمَّ مَا عَرَّفْتَنا مِنَ الْحَقِّ فَحَمِّلْناهُ، وَ مَا قَصُرْنا عَنْهُ فَبَلِّغْناهُ. اللّٰهُمَّ الْمُمْ بِه شَعَثَنا ، وَ اشْعَبْ بِهِ صَدْعَنا، وَ ارْتُقْ بِهِ فَتْقَنا، وَ کَثِّرْ بِهِ قِلَّتَنا، وَ أَعْزِزْ بِهِ ذِلَّتَنا، وَ أَغْنِ بِهِ عائِلَنا، وَ اقْضِ بِهِ عَنْ مَغْرَمِنا، وَ اجْبُرْ بِهِ فَقْرَنا، وَ سُدَّ بِهِ خَلَّتَنا، وَ یَسِّرْ بِهِ عُسْرَنا، وَ بَیِّضْ بِهِ وُجُوهَنا، وَ فُکَّ بِهِ أَسْرَنا، وَ أَنْجِحْ بِهِ طَلِبَتَنا، وَ أَنْجِزْ بِهِ مَواعِیدَنا، وَ اسْتَجِبْ بِهِ دَعْوَتَنا، وَ أَعْطِنا بِهِ سُؤْلَنا، وَ بَلِّغْنا بِهِ مِنَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ آمالَنا، وَ أَعْطِنا بِهِ فَوْقَ رَغْبَتِنا، یَا خَیْرَ الْمَسْؤُولِینَ، وَ أَوْسَعَ الْمُعْطِینَ، اشْفِ بِهِ صُدُورَنا، وَ أَذْهِبْ بِهِ غَیْظَ قُلُوبِنا، وَ اهْدِنا بِهِ لِمَا اخْتُلِفَ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِکَ، إِنَّکَ تَهْدِى مَنْ تَشاءُ إِلىٰ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ، وَ انْصُرْنا بِهِ عَلَىٰ عَدُوِّکَ وَ عَدُوِّنا إِلٰهَ الْحَقِّ آمِینَ. اللّٰهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ غَیْبَهَ وَ لِیِّنا، وَ کَثْرَهَ عَدُوِّنا، وَ قِلَّهَ عَدَدِنا، وَ شِدَّهَ الْفِتَنِ بِنا، وَ تَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَیْنا، فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِنَّا عَلىٰ ذٰلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ، وَ بِضُرٍّ تَکْشِفُهُ، وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ، وَ سُلْطانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ، وَ رَحْمَهٍ مِنْکَ تُجَلِّلُناها، وَ عافِیَهٍ مِنْکَ تُلْبِسُناها، بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ».
[۳۳] همان.
[۳۴] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۵۰، صفحه ۱۳۴٫
«اَلنَّاسُ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا اِنْتَبَهُوا».
[۳۵] یزدى حایرى، على، إلزام الناصب فی إثبات الحجه الغائب (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف)، محقق، مصحح، عاشور، على، ج ۲، ص ۲۳۳، بیروت، مؤسسه الأعلمى، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
«إذا ظهر القائم (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف) قام بین الرکن و المقام و ینادی بنداءات خمسه: الأول: ألا یا أهل العالم أنا الإمام القائم؛ الثانی: ألا یا أهل العالم أنا الصمصام المنتقم؛ الثالث: ألا یا أهل العالم إن جدّی الحسین قتلوه عطشان؛ الرابع: ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام طرحوه عریانا؛ الخامس: ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام سحقوه عدوانا».
[۳۶] همان.
[۳۷] تذکره الخواص، سبط این جوزی، ص ٢۵٢.
«لَمّا رَآهُمُ الحُسَینُ علیه السلام مُصِرّینَ عَلى قَتلِهِ، أخَذَ المُصحَفَ ونَشَرَهُ، وجَعَلَهُ عَلى رَأسِهِ، ونادى: بَینی وبَینَکُم کِتابُ اللّه، وجَدّی مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله، یا قَومِ! بِمَ تَستَحِلّونَ دَمی؟!… فَالتَفَتَ الحُسَینُ علیه السلام فَإِذا بِطِفلٍ لَهُ یَبکی عَطَشاً، فَأَخَذَهُ عَلى یَدِهِ، وقالَ: یا قَومِ ، إن لَم تَرحَمونی فَارحَموا هذَا الطِّفلَ، فَرَماهُ رَجُلٌ مِنهُم بِسَهمٍ فَذَبَحَهُ، فَجَعَلَ الحُسَینُ علیه السلام یَبکی ویَقولُ: اللّهُمَّ احکُم بَینَنا وبَینَ قَومٍ دَعَونا لِیَنصُرونا فَقَتَلونا. فَنودِیَ مِنَ الهَوا: دَعهُ یا حُسَینُ؛ فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِی الجَنَّهِ».
پاسخ دهید