روز شنبه مورخ ۱۹ اسفند ماه ۱۴۰۲ جلسه درس اخلاق «آیت الله صدیقی» از ساعت ۱۰:۰۰ تا ۱۱:۰۰ در مسجد امام رضا(علیه السلام) حوزه علمیه امام خمینی(ره) برگزار شد که مشروح آن تقدیم می گردد.
- دنیا باید برای بنده موهون باشد
- شیطان هیچگاه خیرخواهی بنده را نمیخواهد
- عَداوت و دشمنی اِبلیس با آدم (علیه السلام)
- دنیاپَرستی شیطان
- دو خُصوصیّتی که در کلام حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) برای بهشت نَقل شده است
- شیطان آمده است تا یقین انسان را نسبت به خداوند تبدیل به شَک کند
- اِقرار به گناه خود در مُناجات شعبانیه
- روضه و توسّل به حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
- دعا
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
دنیا باید برای بنده موهون باشد
امام به حقّ ناطقمان، رئیس حوزهها، کانون پرورش عالِم و مُحییِ شَریعت، طَریقت، حقیقت، حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) بعد از آنکه اَرکان عُبودیّت که باید خیمهی دل با اَرکان بَرپا شود و آباد بشود، فرمودند: «فَإِذَا أَکْرَمَ اللَّهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلَاثَهِ[۲]»؛ وقتی خداوند بندهاش را مورد پَذیرایی و اِکرام قرار داد و این ۳ اَمر را در او مُحقّق فرمود، بَرکاتی دارد. اوّلین برکتش این است که آدم این دنیای دُروغ را میفَهمد که دُروغ است. دنیا همهچیزش دُروغ است. مُنتها برای اهل دُروغ، دُروغ است؛ برای اهلالله «دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا[۳]» است. این مَرگها، این بیماریها، این فَراز و نَشیبها خیلی حرف دارد، خیلی پیام دارد. ولی افرادی که لذّتگرا هستند، هَوی و هَوس بر آنها غالب است، هم هَوی و هَوس دروغ است، سَراب است و هم دنیایی که برای آنها وسیلهی سرگرمی شده است. حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: اگر کسی در این سه مسأله مُتضلّع شد، «هَان عَلَیْهِ الدُّنْیَا[۴]»؛ دنیا برایش بیاهمیّت میشود. شد شد، نشد نشد. آدم نسبت به دنیا خیلی حَساسیّتی ندارد. در خانه، بیرون از خانه این دعواها همهاش منشأ دُنیوی دارد. شما برای خدا یادتان نمیآید که با کسی جنگ کرده باشید. حالا ما در آن دوران طاغوت و در سن جوانی، گاهی در اتوبوسها، در رفتوآمدها و مُسافرتها مشکلاتی داشتیم و فکر میکردیم که برای خدا تحمّل کنیم؛ ولی الآن تَردید دارم؛ آدم در آنجا هم میخواست خودش را نشان بدهد. آدم خیلی برای خدا دَرگیر نمیشود. منشأ این تنازُع و این ناسازگاریها هَوی و هَوس است. منشأ آن خودنمایی و خود تَحمیلی بر دیگران است. میخواهم من باشم، همه در برابر من ساکت باشند، تَسلیم باشند، هرچه من گفتم قبول کنند. منشأ این همه قَطعرَحِمها، این همه قَهرها، این همه جَفاها و این تَضییع حُقوق میشود. ولی وقتی دنیا برایم مهمّ نبود، کسی تَحویلم گرفت یا نگرفت، کسی به خواستههای من توجّه کرد یا توجّه نکرد، وقتی برایم مهمّ نباشد، کینهای در دل نمیگیرم، مشکلی برای کسی درست نمیکنم. دنیا را باید موهون دانست. دنیا، دنیای پَستی است. نباید آدم خودش را وابستهی به دنیا بکند؛ «هَان عَلَیْهِ الدُّنْیَا».
شیطان هیچگاه خیرخواهی بنده را نمیخواهد
دوّم دشمن جدّی که داریم، آن شیطان است. آن کسی که دنیا را دنیا میکند، پَستی و دِنائت دنیا را به خوردِ ما میدهد، آن شیطان است. شیطان تَزیین میکند. دنیا یعنی تعَلُّقات. زَرق و برقی که دنیا برای ما دارد، این زینت دنیا را با دست شیطان برای ما گُل میکند. جاذبه پیدا میکند. اگر ما در اُمور ثَلاثه مَشمول اِکرام الهی قرار گرفتیم، خداوند به ما بَصیرت میدهد و میفَهمیم آن مَشاطهای که این پیرزنِ فَرتوت را برای ما دختر زیبای جوان تصویر میکند تا ما علاقه به ازدواج با دنیا پیدا کنیم، همهاش دنبال وصال آن هستیم، این یک عَجوزهی غَدّاری است. هیچکسی هم به وصال آن نرسیده است. همه هم بیتاب آن بودند. تا بودند، میخواستند به آن برسند؛ ولی هیچکسی به وصال دنیا نائل نشده است. همهی خواستگارهایش را جلوی حِجله کُشته است. تمام دنیاپَرستها ناکام از دنیا رفتند، با حَسرت از دنیا رفتند. این مَتاع وسیلهی تَعامُلی که هست، این مَتاع غُرور است، فَریب است. آدم حَواسش جمع میشود که این دشمن نامرئی من را تَهییج میکند که به فلانجا بُرو لذّت دارد. ای بابا! بعد میروی و توبه میکنی. آن کسی که لذّت را برای ما در اُمور جنسی، در اُمور موهوم ریاستی، در تکاثُر ثروت، آن کسی که ما را هُل میدهد و اینها را برای ما جاذبهدار می کند، شیطان است. اگر آدم شیطان را باور کند و بفهمد ابزار شیطان هَوی و هَوس من است، تَعلُّقات من است، همینگونه که امام (رضوان الله تعالی علیه) آمد و آمریکا را تَحقیر کرد، آمریکا یک اُبُهتی داشت؛ هیچکسی در دنیا مقابل آمریکا «مرگ بر آمریکا» که هیچ، کسی نمیتوانست اَیادی آمریکا را مورد تَعرّض قرار بدهد؛ ولی امام (رضوان الله تعالی علیه) آمد و او را تَحقیر کرد. گفت: آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. شیطان هم همینگونه است. اگر او را تَحقیر کردید، هر جاذبهای از جاذبههای دنیا پیش بیاید، میگوید این کار دشمن است و دشمن خیرخواهِ من نیست. این میخواهد من را بیچاره کند، دارد من را به سوی سَراب میبَرد. آن چیزی که دشمن به من میدهد، نَفع من در آن نیست.
عَداوت و دشمنی اِبلیس با آدم (علیه السلام)
حدیثی در نهج البلاغهی مولایمان حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده است که این قضیه را خیلی قابل دَرک و تَصویر بیان فرموده است. «ثُمَّ أَسْکَنَ سُبْحَانَهُ آدَمَ دَاراً أَرْغَدَ فِیهَا [عِیشَتَهُ] عَیْشَهُ[۵]»؛ سپس خداوند متعال آدم (علیه السلام) را در یک خانهای که عیش آن وُفور نعمت بود که آن بهشت بود، هرچه میخواست در دَسترس او بود و همهچیز هم با فراوانی در اختیارش بود؛ «أَرْغَدَ فِیهَا [عِیشَتَهُ] عَیْشَهُ». «وَ آمَنَ فِیهَا مَحَلَّتَهُ[۶]»؛ آنجایی که حُلول کرده بود و آرامش گرفته بود، آنجا اَمن هم بود. هیچ حَسودی نداشت، هیچ مُزاحمی نداشت، هیچ دشمنی نداشت. «وَ حَذَّرَهُ إِبْلِیسَ وَ عَدَاوَتَهُ[۷]»؛ خداوند متعال که او را در بهشت ساکن کرد و زندگی توأم با رفاه و امنیّت در اختیارش قرار داد، هُشدار داد که اِبلیس مورد غفلت قرار نگیرد. «وَ حَذَّرَهُ إِبْلِیسَ وَ عَدَاوَتَهُ»؛ خداوند متعال به آدم از روی محبّت گفت: مُواظب این شیطان باشد؛ این اِبلیس با تو عَدوات دارد، او دشمن است. اینکه آدم دشمن را بشناسد و بداند که دشمن نمیتواند دلسوز آدم باشد، در تمام قراردادهایی که با دشمن امضاء میکند، گفتگوهایی که با دشمن دارد، باید در نهایت بَدبینی باشد. دشمن، دشمن است؛ او قَسم خورده است که ما را از بین ببَرد؛ او قَسم خورده است که ما را به خاک سیاه بنشاند؛ او قَسم خورده است که جوانی ما را به آتش بکشد؛ او قَسم خورده است که در سنین بالا ما را مُبتلا به حَسرت گذشتهها بکند؛ او قَسم خورده است که آرزوهای ما در دل ما بماند. یک چنین دشمنی است. و خداوند متعال به پدرمان که تَحذیرکرده است، ما هم به تَبَع پدرمان مورد محبّت خداوند متعال هستیم و چهقَدر خداوند در قرآن کریم راجع به شیطان هُشدار داده است و شیطان را به عنوان یک فرماندهی قُشون نظامی که پیادهنظام دارد، سوارهنظام دارد، کَمین دارد، شما را هم در مُحاصره قرار میدهد، همهی اینها با آیات قرآن کریم به صورت شَفّاف گفته شده است. بنابراین ما باید همیشه چشممان را از تیر شیطان مُراقبت کنیم که چشممان تیر نخورد. زبانمان را زبان تیز، یعنی همین چیزی که خانوادهها را بهم میریزد؛ یک حرف دُرشت برای همیشه صفای آن خانواده را از بین میبَرد، رونق آن را از بین میبَرد. این چیزی که زبان ما را تیز و تُند کرد، دشمن ماست. او بود که ما را هَیجانی کرد، خون ما را به جوش آورد، عَنان اختیار را از ما گرفت و سَمّ خود را در زبان ما ریخت و زبان ما این زندگی را مَسموم کرد، ما را به بدبختی کشاند. «حَذَّرَهُ إِبْلِیسَ وَ عَدَاوَتَهُ»؛ پروردگار متعال نسبت به شیطان و عَدوات او آدم (علیه السلام) را برحَذر داشت، هُشدار داد.
دنیاپَرستی شیطان
«فَاغْتَرَّهُ[۸]»؛ علیرَغم اینکه خداوند به او گفته بود: حَواست جمع باشد، یک دشمن خونی، یک دشمن قَسمخورده، یک دشمن بیرَحم و غَدّاری داری، یک دشمن فَریبکار برای تو کَمین زده است، مُواظب باش. مَعذلک «خُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِیفًا[۹]»؛ این آدم در بهشت علیرَغم هُشدار خداوند عزیز، نسبت به دشمن و عَداوت او، بالاخره کسی که با تو عَداوت دارد، بیکار که نمینشیند؛ او میخواهد پای تو را بگیرد تا زمین بخوری؛ او میخواهد کَمین بگذارد و تو را غارت کند. او رَهزن است، او غارتگر است، او قاتلِ توست، او میخواهد تو را خراب کند، او میخواهد تو را بیآبرو کند. «فَاغْتَرَّهُ عَدُوُّهُ»؛ این دشمنِ نابِکار پدرمان را فَریفت. آدم (علیه السلام) با اینکه صَفیالله بود، با اینکه در بهشت بود، با اینکه خداوند به او گفت که حَسود داری، حَواست را جمع کن. «فَاغْتَرَّهُ عَدُوُّهُ نَفَاسَهً عَلَیهِ»؛ این همان حَسد، مُنافسه یک چیزی که نَفیس هست، هرکسی میخواهد خودش آن نَفیس را داشته باشد، اینجا مُنافسه پیش میآید. همان رقابت است. با همدیگر مُسابقه میگذارند که هرکدام میخواهد آن را زودتر به دست بیاورد. «نَفَاسَهً عَلَیهِ»؛ شیطان دنیاپَرست بود، هواپَرست بود و دنیا برایش نَفیس بود. حضرت آدم (علیه السلام) که در بهشت بود، خواست تا با او مُنافسه کند. رقابت داشت، حَسد داشت. «نَفَاسَهً عَلَیهِ بِدَارِ الْمُقَامِ[۱۰]»؛ خواست که این بهشت برایش همیشگی نشود. یک لذّت موقّتی باشد و او را مَحروم کند. خواست آنچه در دستش هست، مَقطعی باشد. همیشه در این دارِ مُقام باقی نماند.
دو خُصوصیّتی که در کلام حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) برای بهشت نَقل شده است
«وَ مُرَافَقَهِ الْأَبْرَارِ[۱۱]»؛ در این کلام حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) برای بهشت دو خُصوصیّت ذکر شده است. یکی این است که بهشت دار المُقام است. آنجا کسی که بهشتی شد، اقتضای بهشت این است که آدم با داشتن بهشت، مگر چیزی بهتر از بهشت هست که انسان بخواهد از آنجا به جای دیگر برود. هرکسی وارد بهشت شد، هرچه میخواهد در آنجا هست. چون هرچه میخواهد در آنجا هست، برای جای دیگر دلش نمیرود. این دار المُقام است. دوّم این است که در بهشت حَشر و نَشر آدم با اَبرار است. آنجا خائن نیست، آنجا قاتل نیست، آنجا شَرور نیست، آنجا شَرّ نیست. «نَفَاسَهً عَلَیهِ بِدَارِ الْمُقَامِ وَ مُرَافَقَهِ الْأَبْرَارِ»؛ رفاقت با اَبرار است. اگر آدم در اینجا هم با مَعنویّت مقام پیدا کند، حال نباشد، حالش به مقام تبدیل بشود، این حالِ حضوری که برای انسان دائمی بشود، دار المُقام آن بودنِ نزد یار است. «وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسافَهِ[۱۲]»؛ اینجا هم کسانی که خداوند را شناختهاند، «عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ[۱۳]»، خدا در نظرشان بزرگ و مادونِ خدا هرچه هست، برایشان تَحقیر، تَصغیر، کوچک شمرده شده است. این کسی که عظمت خداوند را دَرک کرد، نمیتواند از خداوند جُدا بشود. «صَبَرْتُ عَلَى عَذابِکَ، فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِراقِکَ[۱۴]»؛ اگر لحظهای غفلت بر عارف عارض بشود، وَلو یک لحظه گرفتار نِسیان الهی باشد، جانش را از دست میدهد. حَیات او به ارتباط با خداست. تا این سیم قَطع میشود، دیگر او زنده نیست، از بین میرود. دار المُقام است. دوّم اینکه بهشتی رفیق بد ندارد. هرکسی رفیق بد دارد، باید در خودش تَجدیدنظر کند. رَفیق بد نمیتواند با آدم خوب رفیق باشد. چون خواستهای اینها تَضادّ دارند. او جهت حرکتش به سوی خداست و این جهت حرکتش به سوی جهنّم و هَوای است. این دو جهت مقابل هم هستند. مگر میتوانند با هم رفیق باشند؟ آدمِ دنیاپَرست با آدم خداپَرست نمیتوانند زیر یک چَتر بگُنجند. اینها همدیگر را دَفع میکنند. در روایت داریم که دنیا و آخرت را «امراَتانِ[۱۵]»؛ مَرَّه یعنی هَوو. دنیا و آخرت با همدیگر هَوو هستند. سایهی همدیگر را میزنند. لذا مُرافقت اَبرار از ویژگیهای بهشتیهاست. هم بودن دائمی با خداوند متعال خاصیّت بهشتی است. بهشتی خدا را فراموش نمیکند. بهشتی در خانهی دلش جُز خدا نیست. محبّت خدا، «وَ التَّامِّینَ فِی مَحَبَّهِ اللّهِ[۱۶]». و دیگر رفاقت است.
«تو اوّل بگو با کیان زیستی ***** پس آنگَه بگویم که تو کیستی[۱۷]»
آدمها را با رفت و آمدهایشان بشناسید. با چه کسانی حَشر و نَشر دارند. خودمان و خودتان هم الله الله، از مُجالست با مُوتی بپرهیزید. فرمودند مُجالست سه گروه دل را میمیراند. آدم گرفتار قَساوت قلب و مرگ دل میشود. یکی مُجالست مُوتی است. عرض کردم: مُجالست مُوتی کدام است؟ فرمودند: این مُرفّهین بیدرد هستند. اینهایی که دنیاگَرا هستند و غَرق در دنیا هستند. به غیرِ دنیا فکر نمیکند.
شیطان آمده است تا یقین انسان را نسبت به خداوند تبدیل به شَک کند
«فَبَاعَ الْیقِینَ بِشَکِّهِ[۱۸]»؛ با اینکه به حرف خداوند متعال یقین داشت، ولی حرف دشمن برایش یقینی نبود. اما این باور و یقین خودش را که خداوند به او گفته است که این دشمن است، این یقینش را به شَکّ فروخت. «قَاسَمَهُمَا إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ النَّاصِحِینَ[۱۹]»؛ او قَسم خورد که وقتی من میگویم شما از این درخت بخورید، از روی دلسوزی به شما میگویم؛ زیرا این شَجرهی خُلد است. این را بخورید، مُخلّد میشوید، باقی میمانید. خیلی عَجیب است. حضرت آدم (علیه السلام) هم چون اصلاً سابقهی دُروغ نداشت، فکر نمیکرد کسی به او دُروغ بگوید. بخواهد بدخواهی خودش را در قالب دلسوزی و خیرخواهی به او تَحمیل کند. «قَاسَمَهُمَا»؛ برای حضرت آدم و حضرت حَوّا (علیهما السلام) قَسم یاد کرد که «إِنِّی» مُسلّماً من «لَکُمَا» به نَفع شما «لَمِنَ النَّاصِحِینَ»؛ من از روی دلسوزی میگویم که اگر به سُراغ این درخت بروید، همیشه اینجا میمانید. این هم نگران شد که نکند این مقام را از دست بدهم، برای ماندش در آن مقام فَریب شیطان را خورد. الآن هم تمام این مُترئسین، این دنیاپَرستها چرا اینقَدر دست و پا میزنند؟ زیرا نمیخواهند آن ریاستشان را از دست بدهند. و همینکه نمیخواهند از دست بدهند، باعث میشود که این زائل میشود. با دست خودشان یک کارهایی میکنند که برایشان نماند. حَواسمان جمع باشد. عزّت و ذلّت را از خداوند بدانیم. دست و پا زدن به اینکه من عزیز بشوم، من در این جایگاه بمانم، اینها کار را بدتر میکند و به جایی هم نمیرسد. این خیلی تَعبیر هُشداردهنده و وحشتناکی است. آدم (علیه السلام)، ما که هنوز آدم نشدهایم، ولی او آدم بود. ولی با «فَبَاعَ الْیقِینَ بِشَکِّهِ»، به تمام اُمور دنیا با چشم شَک نگاه کنید که اگر رسیدید، آیا به مَقصد رسیدهاید یا خیر؟ هرچه بروید، مانند آب دریا آبِ شور است. هرچه بخورید، ناچارید که بخورید؛ زیرا عطش دارید؛ ولی هرچه بخورید سیراب نمیشوید؛ هرچه بخورید، عطشتان بیشتر میشود. حَواسمان به اینها جمع باشد. دنیا ابزار شیطان است. شیطان هم دشمن قَسمخوردهی ماست و آمده است تا یَقین ما را از ما بگیرد. اُمور مَشکوک را به خورد ما میدهد، یَقین را از ما میگیرد و ما را از بهشت مَحروم میکند. او که در بهشت بود و بیرونش کرد؛ ما که هنوز بهشت نرفتهایم، آیا میگذارد که ما به بهشت برویم؟ نمیگذارد که ما به بهشت برویم. لذا الله الله، شما را به جانِ خودتان دلتان به خودتان بسوزد. نکند دَرب بهشت به روی شما باز نشود. این مُراقبت میخواهد. ماه شعبان دارد تمام میشود و خداوند متعال دارد سُفرهی رمضان را پَهن میکند.
اِقرار به گناه خود در مُناجات شعبانیه
بنده به نوبهی خودم زبان حالم این قسمت و فَراز از دعای مُناجات شعبانیهی حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و همهی امامان ماست. از ویژگیهای خاصّ مُناجات شعبانیه این است که همهی امامان اینگونه که امام راحل ما (رضوان الله تعالی علیه) که خیلی شیدای مُناجات شعبانیه بودند، به زبان میآوردند. در زندگی هم چاشنی زندگیشان مُناجات شعبانیه بود. ایشان میگفتند: مُناجات شعبانیه را هم حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و هم اوصیای ایشان یعنی همهی امامان ما به خواندن مُناجات شعبانیه مُلتزم بودند. حالا این ماه مبارک رمضان قیامت است. باور کنید قیامت است. مگر قیامت لِقاء خدا نیست؟ مگر مرگ لِقاءالله نیست؟ این ماه رمضان ماه ضیافت و ملاقات خداست. با چه رویی داریم به میهمانی خدا میرویم؟ این جمله برای من تَسکیندهنده است. «وَ إِنْ کانَ قَدْ دَنا أَجَلِى وَ لَمْ یُدْنِنِى مِنْکَ عَمَلِى فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِى[۲۰]»؛ خدایا! اگر اَجلم نزدیک است، به همین زودیها بَناست تا من را ببَری و اگر در این مُدّت کوتاهی که فُرصت جُبران گناهانم را ندارم، اگر «دَنا أَجَلِى وَ لَمْ یُدْنِنِى مِنْکَ عَمَلِى»، عمل قابل قبولی که دلم خوش باشد پیش خدا میروم و با دست پُر میروم، دستم خالی است و مُلاقات با تو نزدیک است، «فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِى»؛ این اِقرار به گناه است. خدایا! بد کردم؛ خدایا! بد شدم؛ خدایا! دستم خالی است. اِقرار دارم. در برابر تو کَله شَقّی نمیکنم. بدیهای خودم را اِنکار نمیکنم. من همینقَدر شکستم.
روضه و توسّل به حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
«صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ (عَلَیهِ السَّلام)»
اگر زندگی برایتان طوفانی شده است، اگر دریای هَوی و هَوس شما را موجی کرده است، کشتی نجات در مسیر است. به سُکان کشتی حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) چَنگ بزنید. «اِنَّ الحسینَ مِصباحُ الهُدی و سَفینهُ النَجاه[۲۱]»؛ در این مُراقبات رمضانیهای که نبیّ ما (صلی الله علیه و آله و سلم) در آخرین جمعهی ماه شعبان برای اُمّتشان بیان فرمودند، ۱۹ دستورالعَمل داد که انشاءالله توجّه کنید. یکی این بود که فرمودند: «اذْکُرُوا بِجُوعِکُمْ وَ عَطَشِکُمْ فِیهِ جُوعَ یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَ عَطَشَهُ[۲۲]»؛ گُرسنه میشوید، تشنه میشوید؛ بدانید که قیامتی در پیش دارید. آن روز، روز بیچارگی شماست. «لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ[۲۳]»؛ همه وایِ خودشان را دارند. هیچکسی مأوایی، پَناهگاهی، وسیلهای ندارد. هیچکسی هیچچیزی ندارد. آنجا هم تشنگی هست، هم گُرسنگی هست، هم وحشت هست، هم غُربت هست. همهی گرفتاریها هست. یومِ فَزَع اکبر است. یکی از سازندگیهای ماه مبارک رمضان این است که تشنگی شما، شما را به یاد تشنگی قیامت و گُرسنگی شما، شما را به یاد گُرسنگی آن روز خطرناک میاندازد. اما ما یک چیز دیگری هم داریم و آن چشمهی رحمت الهی است. یاد او با یاد قیامت فرق دارد و آن این است که حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) از حُلقوم بُریده توسط یکی از عزیزترین عزیزانش یعنی نازدانهاش که گفت وقتی من خودم را بر روی جنازهی پدرم انداختم، گویا از حُلقوم بُریده این پیامها را شنیدم: «شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی[۲۴]»؛ موقع افطار آب بیاورید و در سُفره بگذارید. تا نگاه به این آب انداختید، دلتان بشکند. بگویید: «صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ (عَلَیهِ السَّلام)». «اَوْ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی[۲۵]»؛ هروقت به مَزار شهدا میروید، تَشییع جنازهی شهید غَریبی است، دلتان میشکند، به امام حسین (علیه السلام) نُدبه کنید. با حالت گریه بگویید: حسین! حسین! حسین. امام حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) در آنجا جراحت قلبشان را هم به شیعیانشان ارائه کرده است. « لَیتَکُم فی یوْمِ عاشُورا جمیعاٌ تَنْظُرونی[۲۶]»؛ خیلی مَنظرهی تماشایی بود! ایکاش همهی شما بودید و این مَنظره را میدیدید. «کَیفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی[۲۷]»؛ یک بچّهی قُنداقه، یک بچّهی پَژمُرده، یک ششماههای از تشنگی از حال رفته بود. «فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی»؛ نمیگوید که به بچّه رَحم نکردند؛ بلکه میگوید به من رَحم نکردند؛ «فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی».
لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم
اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین
«اللّهُمَّ انّا نَسْئَلُکَ وَ نَدْعُوکَ بِاسْمِکَ الْعَظیمِ الْاعْظَمِ، الْاعَزِّ الْاجَلِّ الْاکْرَمِ یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ یا قَدیمَ الْإِحْسَان بِحَقِّ الْحُسَیْنِ[۲۸]».
دعا
خدایا! امام زمانمان (ارواحنا فداه) را برسان.
خدایا! قلب ما را با یاد حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) زنده بدار.
خدایا! ما را آنی از یاد آن بزرگوار غافل نفرما.
خدایا! رضایت همیشگی آن بزرگوار را روزی ما بفرما.
خدایا! ماه مبارک رمضان را به لُطف و کَرم خودت برای ما ماه توفیق قرار بده.
خدایا! ماه نجات از شَرّ نَفسمان قرار بده.
خدایا! ماهِ صُلح و صفا قرار بده.
خدایا! ماه خوشبینی به یکدیگر قرار بده.
خدایا! ماه حمایت از دین و مُتدیّنین قرار بده.
الها! پروردگارا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت میدهیم این کشور اهلبیت (سلام الله علیهم اجمعین) را، این کشور قرآن را از همهی نگرانیها نجات عنایت بفرما.
خدایا! هر شَرّی و هر خطر فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی برای این مملکت تَهدید است، همه را به فُرصت تبدیل بفرما.
خدایا! سایهی پُر برکت نایب امام زمانمان (ارواحنا فداه)، مُقتدا و رهبر نورانیمان را با کفایت و کرامت و عافیت و نشاط تا ظُهور حضرت حُجّت (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف) و در کنار حضرت حُجّت (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف) مُستدام بدار.
خدایا! توفیق راضی نگاه داشتن ایشان را هم به ما روزی بفرما.
خدایا! ما را قَدردان نعمتها قرار بده.
خدایا! توفیق شُکر و سپاس نعمتهایت را آنجور که خودت میپَسندی، نَصیب ما بگردان.
الها! پروردگارا! آنچه شَرّ است، آنچه ضَلالت است، آنچه سُقوط است از ما دور بدار.
خدایا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت میدهیم نَسل جوان ما و جوانهای عزیز ما که اینها آیندهسازان و باقیّات الصّالحات ما هستند، مِن البَدوِ اِلی الخَتم دستگیریشان بفرما.
خدایا! به شیطان و نَفس واگذارمان نکن.
بارالها! پروردگارا! دشمنان ما را، هم دشمن باطنی و هم دشمن ظاهری، دشمن مَرئی و نامرئی را از ما مأیوس بگردان.
خدایا! شَرّشان را به خودشان برگردان.
خدایا! نگرانیها را از همهی خانوادهها، از همهی اَشخاص، به هرچیزی که نگرانش هستند، به حضرت علی اصغر (علیه السلام) رَفع نگرانی بفرما.
خدایا! پایان عُمرمان را با مُهر شهادت مُزیّن بگردان.
خدایا! همهی مریضها، مریضهای مورد نظر شِفا عنایت بفرما.
الهی که همیشه شارژ باشید، نور باشید، وصل باشید، مَشمول عنایت و هدایت باشید انشاءالله. و انشاءالله در ماه رمضان همدیگر را با دعایمان حمایت کنیم.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸.
[۲] بحار الانوار، جلد ۱، صفحه ۲۲۴٫
«أَقُولُ وَجَدْتُ بِخَطِّ شَیْخِنَا الْبَهَائِیِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ مَا هَذَا لَفْظُهُ قَالَ الشَّیْخُ شَمْسُ الدِّینِ مُحَمَّدُ بْنُ مَکِّیٍّ نَقَلْتُ مِنْ خَطِّ الشَّیْخِ أَحْمَدَ الْفَرَاهَانِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عُنْوَانَ الْبَصْرِیِّ وَ کَانَ شَیْخاً کَبِیراً قَدْ أَتَى عَلَیْهِ أَرْبَعٌ وَ تِسْعُونَ سَنَهً قَالَ کُنْتُ أَخْتَلِفُ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ سِنِینَ فَلَمَّا قَدِمَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ ع الْمَدِینَهَ اخْتَلَفْتُ إِلَیْهِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ کَمَا أَخَذْتُ عَنْ مَالِکٍ فَقَالَ لِی یَوْماً إِنِّی رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَ مَعَ ذَلِکَ لِی أَوْرَادٌ فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ آنَاءِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَلَا تَشْغَلْنِی عَنْ وِرْدِی وَ خُذْ عَنْ مَالِکٍ وَ اخْتَلِفْ إِلَیْهِ کَمَا کُنْتَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهِ فَاغْتَمَمْتُ مِنْ ذَلِکَ وَ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ قُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ تَفَرَّسَ فِیَّ خَیْراً لَمَا زَجَرَنِی عَنِ الِاخْتِلَافِ إِلَیْهِ وَ الْأَخْذِ عَنْهُ فَدَخَلْتُ مَسْجِدَ الرَّسُولِ ص وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ ثُمَّ رَجَعْتُ مِنَ الْغَدِ إِلَى الرَّوْضَهِ وَ صَلَّیْتُ فِیهَا رَکْعَتَیْنِ وَ قُلْتُ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ وَ تَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِی بِهِ إِلَى صِرَاطِکَ الْمُسْتَقِیمِ وَ رَجَعْتُ إِلَى دَارِی مُغْتَمّاً وَ لَمْ أَخْتَلِفْ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ لِمَا أُشْرِبَ قَلْبِی مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ فَمَا خَرَجْتُ مِنْ دَارِی إِلَّا إِلَى الصَّلَاهِ الْمَکْتُوبَهِ حَتَّى عِیلَ صَبْرِی فَلَمَّا ضَاقَ صَدْرِی تَنَعَّلْتُ وَ تَرَدَّیْتُ وَ قَصَدْتُ جَعْفَراً وَ کَانَ بَعْدَ مَا صَلَّیْتُ الْعَصْرَ فَلَمَّا حَضَرْتُ بَابَ دَارِهِ اسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ فَخَرَجَ خَادِمٌ لَهُ فَقَالَ مَا حَاجَتُکَ فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَى الشَّرِیفِ فَقَالَ هُوَ قَائِمٌ فِی مُصَلَّاهُ فَجَلَسْتُ بِحِذَاءِ بَابِهِ فَمَا لَبِثْتُ إِلَّا یَسِیراً إِذْ خَرَجَ خَادِمٌ فَقَالَ ادْخُلْ عَلَى بَرَکَهِ اللَّهِ فَدَخَلْتُ وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَرَدَّ السَّلَامَ وَ قَالَ اجْلِسْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ فَجَلَسْتُ فَأَطْرَقَ مَلِیّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ أَبُو مَنْ قُلْتُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ ثَبَّتَ اللَّهُ کُنْیَتَکَ وَ وَفَّقَکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ لَمْ یَکُنْ لِی مِنْ زِیَارَتِهِ وَ التَّسْلِیمِ غَیْرُ هَذَا الدُّعَاءِ لَکَانَ کَثِیراً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یَعْطِفَ قَلْبَکَ عَلَیَّ وَ یَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِکَ وَ أَرْجُو أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَجَابَنِی فِی الشَّرِیفِ مَا سَأَلْتُهُ فَقَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْ یَهْدِیَهُ فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ وَ اسْتَفْهِمِ اللَّهَ یُفْهِمْکَ قُلْتُ یَا شَرِیفُ فَقَالَ قُلْ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَقِیقَهُ الْعُبُودِیَّهِ قَالَ ثَلَاثَهُ أَشْیَاءَ أَنْ لَا یَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْکاً لِأَنَّ الْعَبِیدَ لَا یَکُونُ لَهُمْ مِلْکٌ یَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیراً وَ جُمْلَهُ اشْتِغَالِهِ فِیمَا أَمَرَهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ فَإِذَا لَمْ یَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِلْکاً هَانَ عَلَیْهِ الْإِنْفَاقُ فِیمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ یُنْفِقَ فِیهِ وَ إِذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِیرَ نَفْسِهِ عَلَى مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَیْهِ مَصَائِبُ الدُّنْیَا وَ إِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ نَهَاهُ لَا یَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَى الْمِرَاءِ وَ الْمُبَاهَاهِ مَعَ النَّاسِ فَإِذَا أَکْرَمَ اللَّهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلَاثَهِ هَان عَلَیْهِ الدُّنْیَا وَ إِبْلِیسُ وَ الْخَلْقُ وَ لَا یَطْلُبُ الدُّنْیَا تَکَاثُراً وَ تَفَاخُراً وَ لَا یَطْلُبُ مَا عِنْدَ النَّاسِ عِزّاً وَ عُلُوّاً وَ لَا یَدَعُ أَیَّامَهُ بَاطِلًا فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَهِ التُّقَى قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَوْصِنِی قَالَ أُوصِیکَ بِتِسْعَهِ أَشْیَاءَ فَإِنَّهَا وَصِیَّتِی لِمُرِیدِی الطَّرِیقِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ اللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یُوَفِّقَکَ لِاسْتِعْمَالِهِ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی رِیَاضَهِ النَّفْسِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْحِلْمِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْعِلْمِ فَاحْفَظْهَا وَ إِیَّاکَ وَ التَّهَاوُنَ بِهَا قَالَ عُنْوَانُ فَفَرَّغْتُ قَلْبِی لَهُ فَقَالَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الرِّیَاضَهِ فَإِیَّاکَ أَنْ تَأْکُلَ مَا لَا تَشْتَهِیهِ فَإِنَّهُ یُورِثُ الْحِمَاقَهَ وَ الْبُلْهَ وَ لَا تَأْکُلْ إِلَّا عِنْدَ الْجُوعِ وَ إِذَا أَکَلْتَ فَکُلْ حَلَالًا وَ سَمِّ اللَّهَ وَ اذْکُرْ حَدِیثَ الرَّسُولِ ص مَا مَلَأَ آدَمِیٌّ وِعَاءً شَرّاً مِنْ بَطْنِهِ فَإِنْ کَانَ وَ لَا بُدَّ فَثُلُثٌ لِطَعَامِهِ وَ ثُلُثٌ لِشَرَابِهِ وَ ثُلُثٌ لِنَفَسِهِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْحِلْمِ فَمَنْ قَالَ لَکَ إِنْ قُلْتَ وَاحِدَهً سَمِعْتَ عَشْراً فَقُلْ إِنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَهً وَ مَنْ شَتَمَکَ فَقُلْ لَهُ إِنْ کُنْتَ صَادِقاً فِیمَا تَقُولُ فَأَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یَغْفِرَ لِی وَ إِنْ کُنْتَ کَاذِباً فِیمَا تَقُولُ فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یَغْفِرَ لَکَ وَ مَنْ وَعَدَکَ بِالْخَنَا فَعِدْهُ بِالنَّصِیحَهِ وَ الرِّعَاءِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْعِلْمِ فَاسْأَلِ الْعُلَمَاءَ مَا جَهِلْتَ وَ إِیَّاکَ أَنْ تَسْأَلَهُمْ تَعَنُّتاً وَ تَجْرِبَهً وَ إِیَّاکَ أَنْ تَعْمَلَ بِرَأْیِکَ شَیْئاً وَ خُذْ بِالِاحْتِیَاطِ فِی جَمِیعِ مَا تَجِدُ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ اهْرُبْ مِنَ الْفُتْیَا هَرَبَکَ مِنَ الْأَسَدِ وَ لَا تَجْعَلْ رَقَبَتَکَ لِلنَّاسِ جِسْراً قُمْ عَنِّی یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عَلَیَّ وِرْدِی فَإِنِّی امْرُؤٌ ضَنِینٌ بِنَفْسِی وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى».
[۳] نهج البلاغه، حکمت ۱۳۱؛ خوبیهای دنیا.
«وَ قَالَ (علیه السلام) -وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا یَذُمُّ الدُّنْیَا-: أَیُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْیَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا [الْمُنْخَدِعُ] الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِیلِهَا، أَ [تَفْتَتِنُ] تَغْتَرُّ [بِهَا] بِالدُّنْیَا ثُمَّ تَذُمُّهَا؟ أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَیْهَا أَمْ هِیَ الْمُتَجَرِّمَهُ عَلَیْکَ؟ مَتَى اسْتَهْوَتْکَ أَمْ مَتَى غَرَّتْکَ؟ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِکَ مِنَ الْبِلَى أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِکَ تَحْتَ الثَّرَى؟ کَمْ عَلَّلْتَ بِکَفَّیْکَ وَ کَمْ مَرَّضْتَ بِیَدَیْکَ؟ تَبْتَغِی لَهُمُ الشِّفَاءَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الْأَطِبَّاءَ غَدَاهَ، لَا یُغْنِی عَنْهُمْ دَوَاؤُکَ وَ لَا یُجْدِی عَلَیْهِمْ بُکَاؤُکَ، لَمْ یَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُکَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِیهِ بِطَلِبَتِکَ، وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِکَ وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَکَ بِهِ الدُّنْیَا نَفْسَکَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَکَ. إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِیَهٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَهٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا؛ مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِکَهِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْیِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ؛ اکْتَسَبُوا فِیهَا الرَّحْمَهَ وَ رَبِحُوا فِیهَا الْجَنَّهَ؛ فَمَنْ ذَا یَذُمُّهَا وَ قَدْ آذَنَتْ بِبَیْنِهَا وَ نَادَتْ بِفِرَاقِهَا وَ نَعَتْ نَفْسَهَا وَ أَهْلَهَا، فَمَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلَائِهَا الْبَلَاءَ وَ شَوَّقَتْهُمْ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ، رَاحَتْ بِعَافِیَهٍ وَ ابْتَکَرَتْ بِفَجِیعَهٍ تَرْغِیباً وَ تَرْهِیباً وَ تَخْوِیفاً وَ تَحْذِیراً؛ فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاهَ النَّدَامَهِ وَ حَمِدَهَا آخَرُونَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ؛ ذَکَّرَتْهُمُ الدُّنْیَا [فَذَکَّرُوا] فَتَذَکَّرُوا وَ حَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا وَ وَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا».
[۴] بحار الانوار، جلد ۱، صفحه ۲۲۴٫
[۵] نهج البلاغه، خطبه ۱، بخش هشتم؛ توبه حضرت آدم (علیه السلام).
«صفهُ خلق آدم علیه السلام: ثُمَّ جَمَعَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَزْنِ الْأَرْضِ وَ سَهْلِهَا وَ عَذْبِهَا وَ سَبَخِهَا تُرْبَهً سَنَّهَا بِالْمَاءِ حَتَّى خَلَصَتْ وَ لَاطَهَا بِالْبِلَّهِ حَتَّى لَزَبَتْ فَجَبَلَ مِنْهَا صُورَهً ذَاتَ أَحْنَاءٍ وَ وُصُولٍ وَ أَعْضَاءٍ وَ فُصُولٍ أَجْمَدَهَا حَتَّى اسْتَمْسَکَتْ وَ أَصْلَدَهَا حَتَّى صَلْصَلَتْ لِوَقْتٍ مَعْدُودٍ وَ أَمَدٍ [أَجَلٍ] مَعْلُومٍ ثُمَّ نَفَخَ فِیهَا مِنْ رُوحِهِ [فَتَمَثَّلَتْ] فَمَثُلَتْ إِنْسَاناً ذَا أَذْهَانٍ یُجِیلُهَا وَ فِکَرٍ یَتَصَرَّفُ بِهَا وَ جَوَارِحَ یَخْتَدِمُهَا وَ أَدَوَاتٍ یُقَلِّبُهَا وَ مَعْرِفَهٍ یَفْرُقُ بِهَا بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ وَ الْأَذْوَاقِ وَ الْمَشَامِّ وَ الْأَلْوَانِ وَ الْأَجْنَاسِ مَعْجُوناً بِطِینَهِ الْأَلْوَانِ الْمُخْتَلِفَهِ وَ الْأَشْبَاهِ الْمُؤْتَلِفَهِ وَ الْأَضْدَادِ الْمُتَعَادِیَهِ وَ الْأَخْلَاطِ الْمُتَبَایِنَهِ مِنَ الْحَرِّ وَ الْبَرْدِ وَ الْبَلَّهِ وَ الْجُمُودِ- [وَ الْمَسَاءَهِ وَ السُّرُورِ] وَ اسْتَأْدَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْمَلَائِکَهَ وَدِیعَتَهُ لَدَیْهِمْ وَ عَهْدَ وَصِیَّتِهِ إِلَیْهِمْ فِی الْإِذْعَانِ بِالسُّجُودِ لَهُ وَ الْخُنُوعِ لِتَکْرِمَتِهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ [لَهُمْ] اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ- [وَ قَبِیلَهُ اعْتَرَتْهُمُ] اعْتَرَتْهُ الْحَمِیَّهُ وَ غَلَبَتْ [عَلَیْهِمُ] عَلَیْهِ الشِّقْوَهُ وَ [تَعَزَّزُوا] تَعَزَّزَ بِخِلْقَهِ النَّارِ وَ [اسْتَوْهَنُوا] اسْتَوْهَنَ خَلْقَ الصَّلْصَالِ فَأَعْطَاهُ اللَّهُ النَّظِرَهَ اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَهِ وَ اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِیَّهِ وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَهِ فَقَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ إِلى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ. ثُمَّ أَسْکَنَ سُبْحَانَهُ آدَمَ دَاراً أَرْغَدَ فِیهَا [عِیشَتَهُ] عَیشَهُ وَ آمَنَ فِیهَا مَحَلَّتَهُ وَ حَذَّرَهُ إِبْلِیسَ وَ عَدَاوَتَهُ، فَاغْتَرَّهُ عَدُوُّهُ نَفَاسَهً عَلَیهِ بِدَارِ الْمُقَامِ وَ مُرَافَقَهِ الْأَبْرَارِ، فَبَاعَ الْیقِینَ بِشَکِّهِ وَ الْعَزِیمَهَ بِوَهْنِهِ وَ اسْتَبْدَلَ بِالْجَذَلِ وَجَلًا وَ [بِالاعْتِزَازِ] بِالاغْتِرَارِ نَدَماً، ثُمَّ بَسَطَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لَهُ فِی تَوْبَتِهِ وَ لَقَّاهُ کَلِمَهَ رَحْمَتِهِ وَ وَعَدَهُ الْمَرَدَّ إِلَى جَنَّتِهِ وَ أَهْبَطَهُ إِلَى دَارِ الْبَلِیهِ وَ تَنَاسُلِ الذُّرِّیهِ».
[۶] همان.
[۷] همان.
[۸] همان.
[۹] سوره مبارکه نساء، آیه ۲۸٫
«یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ ۚ وَ خُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِیفًا».
[۱۰] نهج البلاغه، خطبه ۱، بخش هشتم؛ توبه حضرت آدم (علیه السلام).
[۱۱] همان.
[۱۲] مفاتیح الجنان، فرازی از دعای شریف ابوحمزه ثمالی.
«…الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَا أَدْعُو غَیْرَهُ وَ لَوْ دَعَوْتُ غَیْرَهُ لَمْ یَسْتَجِبْ لِى دُعائِى، وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَاأَرْجُو غَیْرَهُ وَ لَوْ رَجَوْتُ غَیْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجائِى، وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى وَ کَلَنِى إِلَیْهِ فَأَکْرَمَنِى وَ لَمْ یَکِلْنِى إِلَى النَّاسِ فَیُهِینُونِى، وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى تَحَبَّبَ إِلَىَّ وَ هُوَ غَنِیٌّ عَنِّی، وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى یَحْلُمُ عَنِّى حَتَّىٰ کَأَ نِّى لَاذَنْبَ لِى، فَرَبِّى أَحْمَدُ شَىْءٍ عِنْدِى وَ أَحَقُّ بِحَمْدِى؛ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَجِدُ سُبُلَ الْمَطالِبِ إِلَیْکَ مُشْرَعَهً، وَ مَناهِلَ الرَّجاءِ إِلَیْکَ مُتْرَعَهً، وَ الاسْتِعانَهَ بِفَضْلِکَ لِمَنْ أَمَّلَکَ مُباحَهً، وَ أَبْوابَ الدُّعاءِ إِلَیْکَ لِلصَّارِخِینَ مَفْتُوحَهً، وَ أَعْلَمُ أَنَّکَ لِلرَّاجِى [لِلرَّاجِینَ] بِمَوْضِعِ إِجابَهٍ، وَ لِلْمَلْهُوفِینَ بِمَرْصَدِ إِغاثَهٍ، وَ أَنَّ فِى اللَّهْفِ إِلىٰ جُودِکَ وَ الرِّضَا بِقَضائِکَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْباخِلِینَ، وَ مَنْدُوحَهً عَمَّا فِى أَیْدِى الْمُسْتَأْثِرِینَ، وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسافَهِ، وَ أَنَّکَ لَاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمالُ دُونَکَ؛ وَ قَدْ قَصَدْتُ إِلَیْکَ بِطَلِبَتِى، وَ تَوَجَّهْتُ إِلَیْکَ بِحاجَتِى، وَ جَعَلْتُ بِکَ اسْتِغاثَتِى، وَ بِدُعائِکَ تَوَسُّلِى مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقاقٍ لِاسْتِماعِکَ مِنِّى، وَ لَا اسْتِیجابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّى، بَلْ لِثِقَتِى بِکَرَمِکَ، وَ سُکُونِى إِلىٰ صِدْقِ وَعْدِکَ، وَ لَجَإِى إِلَى الْإِیمانِ بِتَوْحِیدِکَ وَ یَقِینِى بِمَعْرِفَتِکَ مِنِّى أَنْ لا رَبَّ لِى غَیْرُکَ، وَ لَا إِلٰهَ إِلّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَاشَرِیکَ لَکَ…».
[۱۳] نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳ (خطبه متقین).
«و من خطبه له (علیه السلام) یَصِفُ فیها المتقین: رُوِیَ أَنَّ صَاحِباً لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) یُقَالُ لَهُ هَمَّامٌ کَانَ رَجُلًا عَابِداً فَقَالَ لَهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صِفْ لِیَ الْمُتَّقِینَ حَتَّى کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ فَتَثَاقَلَ (علیه السلام) عَنْ جَوَابِهِ ثُمَّ قَالَ یَا هَمَّامُ اتَّقِ اللَّهَ وَ أَحْسِنْ، فَ«إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ». فَلَمْ یَقْنَعْ هَمَّامٌ بِهَذَا الْقَوْلِ حَتَّى عَزَمَ عَلَیْهِ. فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِیِّ (صلی الله علیه وآله) ثُمَّ قَالَ (علیه السلام): أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ حِینَ خَلَقَهُمْ غَنِیّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ لِأَنَّهُ لَا تَضُرُّهُ مَعْصِیَهُ مَنْ عَصَاهُ وَ لَا تَنْفَعُهُ طَاعَهُ مَنْ أَطَاعَهُ. فَقَسَمَ بَیْنَهُمْ مَعَایِشَهُمْ وَ وَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْیَا مَوَاضِعَهُمْ. فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ؛ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ، غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ، نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلَاءِ کَالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاءِ وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللَّهُ [لَهُمْ] عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَهَ عَیْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ، عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ، فَهُمْ وَ الْجَنَّهُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ، قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَهٌ وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَهٌ وَ أَجْسَادُهُمْ نَحِیفَهٌ وَ حَاجَاتُهُمْ خَفِیفَهٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِیفَهٌ، صَبَرُوا أَیَّاماً قَصِیرَهً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَهً طَوِیلَهً تِجَارَهٌ مُرْبِحَهٌ یَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ، أَرَادَتْهُمُ الدُّنْیَا فَلَمْ یُرِیدُوهَا وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا. أَمَّا اللَّیْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَالِینَ لِأَجْزَاءِ الْقُرْآنِ یُرَتِّلُونَهَا تَرْتِیلًا یُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَ یَسْتَثِیرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ فَإِذَا مَرُّوا بِآیَهٍ فِیهَا تَشْوِیقٌ رَکَنُوا إِلَیْهَا طَمَعاً وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَیْهَا شَوْقاً وَ ظَنُّوا أَنَّهَا نُصْبَ أَعْیُنِهِمْ وَ إِذَا مَرُّوا بِآیَهٍ فِیهَا تَخْوِیفٌ أَصْغَوْا إِلَیْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ وَ ظَنُّوا أَنَّ زَفِیرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِیقَهَا فِی أُصُولِ آذَانِهِمْ فَهُمْ حَانُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمْ مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ وَ أَکُفِّهِمْ وَ رُکَبِهِمْ وَ أَطْرَافِ أَقْدَامِهِمْ یَطْلُبُونَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فِی فَکَاکِ رِقَابِهِمْ. وَ أَمَّا النَّهَارَ فَحُلَمَاءُ عُلَمَاءُ أَبْرَارٌ أَتْقِیَاءُ قَدْ بَرَاهُمُ الْخَوْفُ بَرْیَ الْقِدَاحِ یَنْظُرُ إِلَیْهِمُ النَّاظِرُ فَیَحْسَبُهُمْ مَرْضَى وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ وَ یَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِیمٌ لَا یَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِیلَ وَ لَا یَسْتَکْثِرُونَ الْکَثِیرَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ إِذَا زُکِّیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ فَیَقُولُ أَنَا أعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی وَ رَبِّی أَعْلَمُ بِی مِنِّی بِنَفْسِی اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِی بِمَا یَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِی أَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَعْلَمُونَ. فَمِنْ عَلَامَهِ أَحَدِهِمْ أَنَّکَ تَرَى لَهُ قُوَّهً فِی دِینٍ وَ حَزْماً فِی لِینٍ وَ إِیمَاناً فِی یَقِینٍ وَ حِرْصاً فِی عِلْمٍ وَ عِلْماً فِی حِلْمٍ وَ قَصْداً فِی غِنًى وَ خُشُوعاً فِی عِبَادَهٍ وَ تَجَمُّلًا فِی فَاقَهٍ وَ صَبْراً فِی شِدَّهٍ وَ طَلَباً فِی حَلَالٍ وَ نَشَاطاً فِی هُدًى وَ تَحَرُّجاً عَنْ طَمَعٍ یَعْمَلُ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَهَ وَ هُوَ عَلَى وَجَلٍ یُمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّکْرُ وَ یُصْبِحُ وَ هَمُّهُ الذِّکْرُ یَبِیتُ حَذِراً وَ یُصْبِحُ فَرِحاً حَذِراً لِمَا حُذِّرَ مِنَ الْغَفْلَهِ وَ فَرِحاً بِمَا أَصَابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَهِ إِنِ اسْتَصْعَبَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فِیمَا تَکْرَهُ لَمْ یُعْطِهَا سُؤْلَهَا فِیمَا تُحِبُّ قُرَّهُ عَیْنِهِ فِیمَا لَا یَزُولُ وَ زَهَادَتُهُ فِیمَا لَا یَبْقَى یَمْزُجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ وَ الْقَوْلَ بِالْعَمَلِ تَرَاهُ قَرِیباً أَمَلُهُ قَلِیلًا زَلَـلُه خَاشِعاً قَلْبُهُ قَانِعَهً نَفْسُهُ مَنْزُوراً أَکْلُهُ سَهْلًا أَمْرُهُ حَرِیزاً دِینُهُ مَیِّتَهً شَهْوَتُهُ مَکْظُوماً غَیْظُهُ الْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ إِنْ کَانَ فِی الْغَافِلِینَ کُتِبَ فِی الذَّاکِرِینَ وَ إِنْ کَانَ فِی الذَّاکِرِینَ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ. یَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ یُعْطِی مَنْ حَرَمَهُ وَ یَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ؛ بَعِیداً فُحْشُهُ لَیِّناً قَوْلُهُ غَائِباً مُنْکَرُهُ حَاضِراً مَعْرُوفُهُ مُقْبِلًا خَیْرُهُ مُدْبِراً شَرُّهُ؛ فِی الزَّلَازِلِ وَقُورٌ وَ فِی الْمَکَارِهِ صَبُورٌ وَ فِی الرَّخَاءِ شَکُورٌ؛ لَا یَحِیفُ عَلَى مَنْ یُبْغِضُ وَ لَا یَأْثَمُ فِیمَنْ یُحِبُّ؛ یَعْتَرِفُ بِالْحَقِّ قَبْلَ أَنْ یُشْهَدَ عَلَیْهِ لَا یُضِیعُ مَا اسْتُحْفِظَ وَ لَا یَنْسَى مَا ذُکِّرَ وَ لَا یُنَابِزُ بِالْأَلْقَابِ وَ لَا یُضَارُّ بِالْجَارِ وَ لَا یَشْمَتُ بِالْمَصَائِبِ وَ لَا یَدْخُلُ فِی الْبَاطِلِ وَ لَا یَخْرُجُ مِنَ الْحَقِّ؛ إِنْ صَمَتَ لَمْ یَغُمَّهُ صَمْتُهُ وَ إِنْ ضَحِکَ لَمْ یَعْلُ صَوْتُهُ وَ إِنْ بُغِیَ عَلَیْهِ صَبَرَ حَتَّى یَکُونَ اللَّهُ هُوَ الَّذِی یَنْتَقِمُ لَهُ؛ نَفْسُهُ مِنْهُ فِی عَنَاءٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَهٍ أَتْعَبَ نَفْسَهُ لِآخِرَتِهِ وَ أَرَاحَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ؛ بُعْدُهُ عَمَّنْ تَبَاعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَ نَزَاهَهٌ وَ دُنُوُّهُ مِمَّنْ دَنَا مِنْهُ لِینٌ وَ رَحْمَهٌ لَیْسَ تَبَاعُدُهُ بِکِبْرٍ وَ عَظَمَهٍ وَ لَا دُنُوُّهُ بِمَکْرٍ وَ خَدِیعَهٍ. قَالَ: فَصَعِقَ هَمَّامٌ صَعْقَهً کَانَتْ نَفْسُهُ فِیهَا فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ کُنْتُ أَخَافُهَا عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ أَهَکَذَا تَصْنَعُ الْمَوَاعِظُ الْبَالِغَهُ بِأَهْلِهَا. فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ: فَمَا بَالُکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؟ فَقَالَ (علیه السلام) وَیْحَکَ، إِنَّ لِکُلِّ أَجَلٍ وَقْتاً لَا یَعْدُوهُ وَ سَبَباً لَا یَتَجَاوَزُهُ فَمَهْلًا لَا تَعُدْ لِمِثْلِهَا فَإِنَّمَا نَفَثَ الشَّیْطَانُ عَلَى لِسَانِک».
[۱۴] مفاتیح الجنان، فرازی از دعای شریف کمیل.
«…یا إِلٰهِى وَ رَبِّى وَ سَیِّدِى وَ مَوْلاىَ، لِأَیِّ الْأُمُورِ إِلَیْکَ أَشْکُو، وَ لِمَا مِنْها أَضِجُّ وَ أَبْکِى، لِأَلِیمِ الْعَذابِ وَ شِدَّتِهِ، أَمْ لِطُولِ الْبَلَاءِ وَ مُدَّتِهِ. فَلَئِنْ صَیَّرْتَنِى لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدائِکَ، وَ جَمَعْتَ بَیْنِى وَ بَیْنَ أَهْلِ بَلَائِکَ، وَ فَرَّقْتَ بَیْنِى وَ بَیْنَ أَحِبَّائِکَ وَ أَوْلِیائِکَ، فَهَبْنِى یَا إِلٰهِى وَ سَیِّدِى وَ مَوْلاىَ وَ رَبِّى، صَبَرْتُ عَلَىٰ عَذابِکَ، فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَىٰ فِراقِکَ، وَ هَبْنِى صَبَرْتُ عَلىٰ حَرِّ نَارِکَ، فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَىٰ کَرامَتِکَ؟ أَمْ کَیْفَ أَسْکُنُ فِى النَّارِ وَ رَجائِى عَفْوُکَ؟ فَبِعِزَّتِکَ یَا سَیِّدِى وَ مَوْلاىَ أُقْسِمُ صَادِقاً، لَئِنْ تَرَکْتَنِى نَاطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَیْکَ بَیْنَ أَهْلِها ضَجِیجَ الْآمِلِینَ، وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَیْکَ صُراخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ، وَ لَأَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بُکَاءَ الْفَاقِدِینَ، وَ لَأُنادِیَنَّکَ أَیْنَ کُنْتَ یَا وَلِىَّ الْمُؤْمِنِینَ، یَا غَایَهَ آمالِ الْعارِفِینَ، یَا غِیاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ، یَا حَبِیبَ قُلُوبِ الصَّادِقِینَ، وَ یَا إِلٰهَ الْعالَمِینَ…».
[۱۵] غررالحکم، ج ۲، ص ۵۳۸٫
«اِنَّ مَثَلَ الدنُّیا و الآخِرَهِ کَرَجُلٍ لَهُ امراَتانِ، اِذا اَرضی اِحداهُما اَسخَطَ الآخَرَ».
[۱۶] مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت شریف جامعهی کبیره.
«…السَّلامُ عَلَى الدُّعاهِ إِلَى اللّٰهِ، وَ الْأَدِلَّاءِ عَلَىٰ مَرْضاهِ اللّٰهِ، وَ الْمُسْتَقِرِّینَ فِی أَمْرِ اللّٰهِ، وَ التَّامِّینَ فِی مَحَبَّهِ اللّٰهِ، وَ الْمُخْلِصِینَ فِی تَوْحِیدِ اللّٰهِ، وَ الْمُظْهِرِینَ لِأَمْرِ اللّٰهِ وَ نَهْیِهِ، وَ عِبادِهِ الْمُکْرَمِینَ الَّذِینَ ﴿لَایَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ﴾ وَ رَحْمَهُ اللّٰهِ وَ بَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّهِ الدُّعاهِ، وَ الْقادَهِ الْهُداهِ، وَ السَّادَهِ الْوُلاهِ، وَ الذَّادَهِ الْحُماهِ، وَ أَهْلِ الذِّکْرِ وَ أُولِی الْأَمْرِ، وَ بَقِیَّهِ اللّٰهِ وَ خِیَرَتِهِ وَ حِزْبِهِ وَ عَیْبَهِ عِلْمِهِ وَ حُجَّتِهِ وَ صِراطِهِ وَ نُورِهِ وَ بُرْهانِهِ وَ رَحْمَهُ اللّٰهِ وَ بَرَکاتُهُ…».
[۱۷] سعدی شیرازی، گلستان، باب اوّل.
[۱۸] نهج البلاغه، خطبه ۱، بخش هشتم؛ توبه حضرت آدم (علیه السلام).
[۱۹] سوره مبارکه اعراف، آیه ۲۱٫
[۲۰] مفاتیح الجنان، فرازی از مناجات شریف شعبانیه (مناجات ائمه (علیهم السلام) در ماه شعبان).
«…إِلٰهِى إِنْ حَرَمْتَنِى فَمَنْ ذَا الَّذِى یَرْزُقُنِى؟ وَ إِنْ خَذَلْتَنِى فَمَنْ ذَا الَّذِى یَنْصُرُنِى؛ إِلٰهِى أَعُوذُ بِکَ مِنْ غَضَبِکَ وَ حُلُولِ سَخَطِکَ. إِلٰهِى إِنْ کُنْتُ غَیْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِکَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَىَّ بِفَضْلِ سَعَتِکَ. إِلٰهِى کَأَنِّى بِنَفْسِى واقِفَهٌ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ قَدْ أَظَلَّها حُسْنُ تَوَکُّلِى عَلَیْکَ فَقُلْتَ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنِى بِعَفْوِکَ. إِلٰهِى إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلىٰ مِنْکَ بِذٰلِکَ؟ وَ إِنْ کانَ قَدْ دَنا أَجَلِى وَ لَمْ یُدْنِنِى مِنْکَ عَمَلِى فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِى. إِلٰهِى قَدْ جُرْتُ عَلىٰ نَفْسِى فِى النَّظَرِ لَها فَلَهَا الْوَیْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَها. إِلٰهِى لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَىَّ أَیَّامَ حَیاتِى فَلا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنِّى فِى مَماتِى. إِلٰهِى کَیفَ آیَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِکَ لِى بَعْدَ مَماتِى وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِى إِلّا الْجَمِیلَ فِى حَیَاتِى؛ إِلٰهِى تَوَلَّ مِنْ أَمْرِى مَا أَنْتَ أَهْلُهُ، وَعُدْ عَلَىَّ بِفَضْلِکَ عَلىٰ مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ. إِلٰهِى قَدْ سَتَرْتَ عَلَىَّ ذُنُوباً فِى الدُّنْیا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلىٰ سَتْرِها عَلَىَّ مِنْکَ فِى الْأُخْری…».
[۲۱] بحرانی، مدینه معاجز الأئمه الإثنی عشر، ۱۴۱۳ ق، ج ۴، ص ۵۲.
[۲۲] عیون أخبار الرضا، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۲۹۵؛ / أمالی، شیخ صدوق، ص ۹۳؛ / إقبال الاعمال، سید بن طاووس، ص ۲؛ / مصباح الکفعمی، کفعمی ص۶۳۳؛ / بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۹۳، ص ۳۵۶٫
إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَنَا ذَاتَ یَوْمٍ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَهِ وَ الرَّحْمَهِ وَ الْمَغْفِرَهِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَهِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَهِ اللَّهِ أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَهٌ وَ عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ بِنِیَّاتٍ صَادِقَهٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَهٍ أَنْ یُوَفِّقَکُمْ لِصِیَامِهِ وَ تِلَاوَهِ کِتَابِهِ فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ وَ اذْکُرُوا بِجُوعِکُمْ وَ عَطَشِکُمْ فِیهِ جُوعَ یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَ عَطَشَهُ وَ تَصَدَّقُوا عَلَى فُقَرَائِکُمْ وَ مَسَاکِینِکُمْ وَ وَقِّرُوا کِبَارَکُمْ وَ ارْحَمُوا صِغَارَکُمْ وَ صِلُوا أَرْحَامَکُمْ وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ غُضُّوا عَمَّا لَا یَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَیْهِ أَسْمَاعَکُمْ وَ تَحَنَّنُوا عَلَى أَیْتَامِ النَّاسِ کَمَا یُتَحَنَّنُ عَلَى أَیْتَامِکُمْ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَ ارْفَعُوا إِلَیْهِ أَیْدِیَکُمْ بِالدُّعَاءِ فِی أَوْقَاتِ صَلَوَاتِکُمْ فَإِنَّهَا أَفْضَلُ السَّاعَاتِ یَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهَا بِالرَّحْمَهِ إِلَى عِبَادِهِ یُجِیبُهُمْ إِذَا نَاجَوْهُ وَ یُلَبِّیهِمْ إِذَا نَادَوْهُ وَ یَسْتَجِیبُ لَهُمْ إِذَا دَعَوْهُ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَکُمْ مَرْهُونَهٌ بِأَعْمَالِکُمْ فَفُکُّوهَا بِاسْتِغْفَارِکُمْ وَ ظُهُورُکُمْ ثَقِیلَهٌ مِنْ أَوْزَارِکُمْ فَخَفِّفُوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِکْرُهُ أَقْسَمَ بِعِزَّتِهِ أَنْ لَا یُعَذِّبَ الْمُصَلِّینَ وَ السَّاجِدِینَ وَ أَنْ لَا یُرَوِّعَهُمْ بِالنَّارِ یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ فَطَّرَ مِنْکُمْ صَائِماً مُؤْمِناً فِی هَذَا الشَّهْرِ کَانَ لَهُ بِذَلِکَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِتْقُ رَقَبَهٍ وَ مَغْفِرَهٌ مَضَی مِنْ ذُنُوبِهِ، قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَلَیْسَ کُلُّنَا یَقْدِرُ عَلَی ذَلِکَ فَقَالَ ص اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشِقِّ تَمْرَهٍ اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشَرْبَهٍ مِنْ مَاء.ٍ
[۲۳] سوره مبارکه عبس، آیه ۳۷٫
[۲۴] موسوى وادقانى، سید احمد، یاران کوچک امام حسین علیه السلام، ص ۱۳۲؛ به نقل از اسرار الشهاده، فاضل دربندى، ص ۴۶۲؛ دمعه الساکبه، ملا باقر بهبهانى، ص ۳۵۰؛ معالى السبطین، محمد مهدى، مازندرانى، ج ۲ ص ۳۱٫
«شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ رَی عَذْبٍ فَاذْکُرُونِی *** أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی
وَ أَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیرِ جُرْمٍ قَتَلُونی *** وَ بِجَرد الخَیلِ بَعْدَ القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی
لَیتَکُم فی یوْمِ عاشُورا جمیعاٌ تَنْظُرونی *** کَیفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی
و سَقَوهُ سَهْمَ بَغْىٍ عِوَضَ الماءِ المَعینِ *** یا لَرُزْءٍ وَ مُصابٍ هَدَّ أرْکانَ الحَجِونِ
وَیلَهُم قَدْ جَرَحُوا قَلْبَ رَسُولِ الثَّقَلَینِ *** فَالْعَنُوهُم مَا اسْتَطَعْتُم شِیعَتِى فِى کُلِّ حِینٍ».
[۲۵] همان.
[۲۶] همان.
[۲۷] همان.
[۲۸] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۴۵، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
پاسخ دهید