روز شنبه مورخ ۲۸ مردادماه ۱۴۰۲ جلسه درس اخلاق «آیت الله صدیقی» از ساعت ۱۰:۰۰ تا ۱۱:۰۰ در مسجد امام رضا(علیه السلام) حوزه علمیه امام خمینی(ره) برگزار شد که مشروح آن تقدیم می گردد.
- رضایت حقتعالی در طاعت و بندگی است
- طلبه باید در برابر سختیها مقاومت داشته باشد
- طلبه باید در اُمور خیر با دیگران مسابقه داشته باشد
- انسان نباید عُمر خود را اسراف کند و باید مُراقب کوچکترین اعمال خود هم باشد
- طلبه مظهر خداست و باید نسبت به همهی اُمور خود حساسیّت خاصّی داشته باشد
- روضهی ورود آلالله (سلام الله علیهم اجمعین) به شهر شام
- دعا
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
رضایت حقتعالی در طاعت و بندگی است
ایّام سختترین روزهای آلالله (سلام الله علیهم اجمعین) را در شهر شام به محضر مبارک صاحب عالَم، صاحب ماتم حضرت امام زمان (ارواحنا فداه) و به شما غیرتمندان تسلیت عرض میکنم. عرائض ما بر سر سُفرهی حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام)، تغذیهی یک دورهی سُلوکی فشرده بود و اقتضاء دارد که این حدیث شریف «عنوان بصری» را به آخر برسانیم. ولی امسال بر اساس احساس نیاز، دوستان عزیزی که به خدمتشان میآمدیم عرض میکردم که مقداری هوای ما را داشته باشید. مُراقبت شما نسبت به ما هم جُزء وظایف شماست و بدیِ من به حساب همهی شما تمام میشود. لغزشها و اشتباهات یک بچّهی بزرگزاد که سنّ ما بالا رفته است، ولی بچّه ماندهایم. درست نشدیم، آدم نشدیم، بزرگ نشدیم؛ لذا شما که جوان هستید و هُنر دارید، در این روزهای آخر دست ما را بگیرید و از این باتلاق نَفس بیرون بکشید. انشاءالله نور شما و جاذبهی ایمان شما برای ما هم تدارک توشهای برای شب اوّل قبر و زندگی اَبد باشد که فرمودهاند: «اِنَّ الْقَبْرَ رَوْضَهٌ مِنْ رِیاضِ الجَنَّهِ اَوْ حُفَـرهٌ مِنْ حُفَـرِ النّـیران[۲]»؛ جدّی بگیریم و باور داشته باشیم که این مسیری که میرویم یا به باغ بهشت میرسیم و یا در گودال جهنّم سقوط میکنیم. خیلی حَواستان باشد و حَواسمان باشد. گاهی با یک لفظ، با یک کَلام، با یک نگاه، با یک حرکت شیطانی، با یک هیبت، با یک تُهمت، با یک ایذاء مؤمن انسان در گودال میافتد و گاهی توفیق بیرون آمدن هم پیدا نمیکند. چون در دست ما نیست. در حدیث دارد که خداند متعال «أَخْفَى أَرْبَعَهً فِی أَرْبَعَهٍ[۳]»، ۴ چیز را در ۴ ظرف مخفی کرده است. «أَخْفَى رِضَاهُ فِی طَاعَتِهِ[۴]»؛ رضایت خداوند متعال که یک گَنج است و سرمایهی اَبد است، در میان طاعتها و عبادتها مَخفی است. هیچ طاعتی را کوچک نبینید. مثلاً هنگام بلندشدن در دل شب گمان کنید که خیلی کار مهمی کردهاید، ولی در هنگام سلامکردن به دوستتان گمان کنید که کار کوچکی است؛ هیچگاه اینگونه فکر نکنید. معیار دست ما نیست. لذا از هر قَدمی که در اسلام تشویق شدهایم یا مُلزم شدهایم که آن قدم را برداریم، غنیمت بشمارید. گاهی رضای خداوند متعال در همان چیزی بوده است که شما فکر میکردید و به حساب نمیآید. نقل کردهاند که یک شخصی به یکی از عُلمای موفّق عرضه داشت: شما بحمدالله سرمایهدارِ معنویّت هستید، سرمایهدارِ عالَم آخرت هستید؛ ما بیچارهها و فقرا دستمان خالی است. میتوانم از شما خواهش کنم تا ثواب یکی از اعمالتان را به من واگذار کنید؟ ایشان هم صداقتی در سائل دیدند و تأمّلی کردند. یک عملی به نظر خودشان خیلی کوچه به نظر میآمد و گفت: فُلان عمل خود را به شما واگذار کردم. در عالَم رؤیا گفتند: در میان اعمالت تنها همان یک عمل قبول شده بود.
طلبه باید در برابر سختیها مقاومت داشته باشد
لذا هر کار خیر، هر کار خوبی را که خداوند متعال میپسندد، نکند که از دست بدهیم. از سلام به یکدیگر، از رعایت حَریم یکدیگر، از خدمت به همحُجره تا رفتن به جنگ رَذائل اخلاقی و مقابلهی با استکبار و اَیادی استکبار، اَشراری که در اَبعاد مختلف در حال خرابکردن سنگرهای دین هستند، حَیا و عِفاف و حجاب و یا مَعاذالله حَرامخوری. شیطان در جنگ دائم با ماست و کسی که طلبه میشود، به جنگ با همهی بدیها در جامعه آمده است. جنگ هم سختی دارد. فرمود: «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ[۵]»؛ تنبلی، بیکاری، عافیتطلبی و رِفاهطلبی چیزهایی هستند که نَفس خوشش میآید، ولی برای شما خیری ندارد. مشکلات برای خداوند متعال، دشنام شنیدن، بیمِهری دیدن و جَفا دیدن ما را ناراحت نکند. «فَلَا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ[۶]»؛ خداوند متعال به پیامبرش خطاب میفرماید. این همه نیشِ زبان و این همه بدگویی میکنند، به تو تُهمت میزنند، به تو دروغگو میگویند، تو را دیوانه میخوانند؛ «فَلَا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ»؛ از قولِ اینها، از رفتارِ اینها و از شایعاتِ اینها آزُرده نشوی. «إِنَّا نَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَ مَا یُعْلِنُونَ[۷]»؛ ما خودمان حساب همه را داریم و میدانیم که چه میگویند. تو ما را داری، به اینها چه کار داری؟ آن کسی که کار به دست اوست، میداند. او خبر دارد. اینکه میفرماید: «إِنَّا نَعْلَمُ»، خودش تَسکین است. «هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی اَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ[۸]»؛ این تَسکین است که ارباب مظلوممان حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) در سختترین مُصیبت که فرزند تشنهی خود را آورده بودند و هرکسی او را میدید، اگر به کمترین مقدارِ ممکن هم عاطفه داشت، جگرش آب میشد که میدید این بچّه به چه حالی افتاده است. یک بچّه را در چنین حالی با تیر در آغوش پدرش بیسَر کردند. خیلی سخت بود، خیلی مشکل بود. اما حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) با چه چیزی خودشان را تَسکین دادند؟ فرمودند: «هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی اَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ»؛ خدایا! تو میبینی. انشاءالله خداوند متعال مرحوم آقای «حائری شیرازی» (رضوان الله تعالی علیه) استادِ خودساخته و دل از دنیا کَنده و از غُبار غفلت برحَذر بوده را با حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) و حضرت امام سجّاد (علیه السلام) محشور بدارد. ایشان گفتند: من را آویزان کرده بودند و میزدند. در دوران طاغوت من را در زندان آویزان کرده بودند و میزدند. خیلی سخت شد. گفتم: خدایا! تو خود میبینی! گفت: این فرد ساواکی پرسید که چه گفتی؟ تکرار کردم و گفتم: به خداوند عرض کردم که تو خودت میبینی. میگفتند که من را پایین آورد. بعد از آن هم دیگر من را شکنجه نکرد و خودش را لَعنت کرد. گفت: لَعنت به این نانی که ما میخوریم. ولی «شب سمور گذشت و لب تنور گذشت[۹]».
طلبه باید در اُمور خیر با دیگران مسابقه داشته باشد
«شَتَّانَ مَا بَیْنَ عَمَلَیْنِ[۱۰]»؛ به این منظور است که در اُمور خیر مسابقه داشته باشید. در مورد خیرهای کوچک، مثلاً آشغالی را درون حیاط میبینید، غُباری را در راهرو میبینید و میگویید که اینجا خانهی امام زمان (ارواحنا فداه) است، باید مانند دستهی گُل باشد. یا مثلاً حُجرهی یکی از طلبهها را شلوغ میبینید، چه میشود که برای رضای خدا اجازه بگیرید و بگویید که آمدهام تا حُجرهی تو را تمیز کنم؟ این در شأن طلبگی نیست. این سربلندی نیست که حُجرهی طلبه بهم ریخته باشد. بهم ریختگی دلیل بر بهم ریختگی روح و پَریشانی روح است. انسانی که روحش مُنظّم و آرام است، زندگیاش هم آرام و مُرتّب است. «اَلظاهِرُ عِنوانُ الباطِن»؛ بعضیها وقتی کفش خود را در میآورند، یک لنگهی آن در اینجاست و لنگهی دیگر در جای دیگری است. این را به همین صورت نبیند، مشکلی در آن وجود دارد. این انسانِ آرام و سالمی نیست. باید خودش را اصلاح نماید. کسی که در آراستن سَر و وضع خودش بیتوجّه است، یک افسردگی دارد، یک بیچارگی دارد. باید دید که چه مشکلی برای او پیش آمده است. کمک کنید. به او روحیه بدهید، اُمید بدهید. در تمام جاذبهها شما نفر اوّل باشید. در نظافت، در اَدب، در نظم، در انضباط، در مطالعه، در تحقیق، در دستگیری و در تعاون اینگونه باشید. «تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ[۱۱]»؛ آن حدیث میتواند ترجمان این آیهی کریمه هم باشد. در هر کار خیری اینگونه باشید. چون اگر فقط شما کار خیر انجام بدهید، وَرشکستگی از شما دور نشده است.
انسان نباید عُمر خود را اسراف کند و باید مُراقب کوچکترین اعمال خود هم باشد
«وَ الْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ[۱۲]»؛ همهی ما در حال از دست دادن سرمایهی خود هستیم که عُمرمان است. آن هم جوانی که بهار عُمر است. جوانی گَنج بیبَدیل است. در جوانی اگر دیدید مُبتلا به اُموری هستید که ضرر می کنید، زیانکار میشوید، وَرشکسته میشود؛ فرمود: «إنّما الإسرافُ فیما أتلَفَ المالَ و أضَرَّ بالبَدَنِ[۱۳]»؛ اسراف آن چیزی است که انسان یک کاری انجام بدهد و پول خَرج کند و به بدن خودش هم صدمه بزند. مانند سیگار کشیدن است که هم پول آن را میپردازد و هم سلامتی خودش را از دست میدهد. اگر دیدید کسی مَرَضی به این صورت پیدا کرده است، زیرا واقعاً اسراف کار فرعون است و مهمترین خطری که اسراف دارد، خداوند متعال فرموده است: «إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ[۱۴]»؛ از چشم خداوند متعال افتادهای و چه عذابی بالاتر از اینکه خداوند تو را دوست ندارد؟ لذا اسراف در همهی اَبعاد کار خوبی نیست. مثلاً غذا را به مقداری که لازم است، نگرفته است، زیاد گرفته است و اضافهی غذا را در گوشهی حُجره گذاشته است. هم خلاف بهداشت و موجبات بیماری را فراهم آورده است و هم مال را ضایع کرده است. این اُموری که به نظر جُزئی میآید، کمال انسان در این است که انسان یک موجودِ جامعی است. «النفس فی وحدتها کل القوی»؛ این در مراتب عالی مَعرفت الهی و تَعقُّلات که انسان کُلیّات را استنباط میکند و استخراج مینماید، از آن مرحله تا ناخُنگرفتن، تا اصلاح سر و صورت میباشد. انسانِ حسابی کسی است که هیچچیزی از نظر او دور نیست. همه چیز را در جای خودش میبیند و حقّ همهچیز را اَدا میکند. او وفیّ است و وفا دارد. با نظارت و دقّت و توجّه و حضوری که نسبت به خودش و شئون خودش دارد، حقّ هیچچیزی ضایع نمیشود. بعضی از دوستان باید زمینهای فراهم کنند که طلبه از خانواده جُدا نشود. حفظ خانواده و بودنِ با خانواده جُزء بسترهای ضروری تکامل بَشر هست. خداوند نخواسته است که یک عالِم دینی با خانوادهاش بیگانه باشد.
طلبه مظهر خداست و باید نسبت به همهی اُمور خود حساسیّت خاصّی داشته باشد
در یک کتابی در حالات یکی از عُلمای مشهور و برجستهی ما نوشتهاند که ایشان در دوران تحصیلشان هرچه از پدرشان و اقوام نزدیکشان نامه ارسال میشد، هیچکدام را نمیخواند. آنها را درون کتابهای خود قرار میداد و در آنجا میماند تا اینکه پدر او از دنیا رفت. این را به عنوان تعریف نوشتهاند، ولی به والله قَسم که این تعریف نیست. خداوند متعال خواسته است تا ما فامیل داشته باشیم، قوم و خویش داشته باشیم، نظام قَبیله و طایفه و خانوادهی خودمان را گَرم کنیم و این جُزء وظایف همه است. همهی انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) اینگونه بودهاند، همهی ائمهی اطهار (سلام الله علیهم اجمعین) اینگونه بودهاند. «یَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ[۱۵]»؛ اصلاً سُراغ اقوام را گرفتن، توجّه داشتن نسبت به ضُعفاء؛ فرموده است: «مَـوَدَّهُ عِشْـرینَ سَنَـهً قَرابَـهٌ[۱۶]»؛ دوستانی که از قدیم با شما بودهاند، ۲۰ سال همراه شما بودهاند، حال جُزء قوم و خویشهای شما هستند. اینها در روز قیامت جُزء اَرحام هستند. یکی از عَقباتی که انسان در پُل صراط گیر میکند، عَقَبهی اَرحام است. در آنجا همسایگانی که ما خبری از آنها نمیگیریم یا رُفقای قدیمی که آنها را رها کردهایم، جلوی ما را میگیرند. توجّه به این نکته که طلبه یک انسانِ جامع است، مظهر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است، مظهر ائمهی هدی (سلام الله علیهم اجمعین) است، بلکه مظهر خداوند متعال است؛ «لَا یَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنْ[۱۷]» ، «لَا یَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ[۱۸]». اینگونه نباشد که در یکجا متمرکز بشویم و در جای دیگر حقوق را ضایع کرده باشیم. این دین نیست. دینِ ما دینِ زندگی است، دینِ ما دینِ اجتماع است، دینِ ما دینِ اهتمام به اُمور مُسلمین است. «مَنْ أَصْبَحَ لاَ یَهْتَمُّ بِأُمُورِ اَلْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ[۱۹]»؛ لذا بنشینید و در آن مَراتبی که بزرگان ما، سالکین الیالله که چه زیبا تقسیم کردهاند و برنامه در اختیار ما گذاشتهاند. فرمودند: اوّل مُشارطه است، دوّم مُراقبه است، سوّم مُحاسبه است، چهارم مُعاتبه است. این مُشارطه همان جامعنِگری است که شما در یک روز اَبعاد مختلفی که وظیفهی فردی و خانوادگی و محلّهای و شهری و ملّی و بین المللی شماست، همه را ببینید. از آن وظیفهای که در خلوتکردن با خداوند متعال، اشک سَحَر، سَجدههای طولانی، سوزِ در محضر حقّ برای گناهانی که در گذشته از شما واقع شده است تا ارتباطات خانوادگی و ارتباطات سیاسی و فرهنگی، باید همه را در آن مُشارطه بگُنجانید. باید حقّ همه را ببینید، جای آن را پیدا کنید، زمان آن را پیدا کنید، مقدار آن را پیدا کنید. یک انسانِ حسابگَر که فرموده است: «وَ کُلُّ شَیْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ[۲۰]»؛ کارِ خداوند متعال ریاضی است و خواسته است تا همهی ما با حساب زندگی کنیم. جدولمان برای زندگی جدول ریاضی باشد و حقّ هیچکَس و هیچچیزی را ضایع نکنیم. امروز به همین مقدار کافی است و خداوند متعال ما را ببخشد که شما را اذیّت میکنیم. شما بندگان خوبِ خداوند متعال هستید و عَفو گذشتهی شما زیاد است.
روضهی ورود آلالله (سلام الله علیهم اجمعین) به شهر شام
این روزها، روزهای سخت آلالله (سلام الله علیهم اجمعین) در شهر شام است. آنچه که مشهور است و نقل شده است، این است که از حضرت امام زینالعابدین (علیه السلام) پرسیدند: در کجا به شما خیلی سخت گذشت؟ نفرمودند زمانی که پدرم آمد و سرم را به دامان گرفت و چشمانم را باز کردم و دیدم که اطراف او خالی است. سُراغ برادران و عموهایم را گرفتم؛ پدرم به من فرمود: همین اندازه به تو بگویم که غیر از من و تو دیگر مَحرمی وجود ندارد. نفرمودند سختترین حال وقتی بود که صدای شیههی ذوالجناح آمد. این بانوان دلشکسته، «ناشِراتِ الشُّعُورِ[۲۱]» ، «لاطِماتِ الْوُجُوهِ» گیسوانشان را پریشان کرده بودند و بر صورتشان لطمه میزدند. نفرمودند که همهکَس ما را کُشته بودند و خیمههای ما را آتش زدند. این فرزندان داغدیده در این بیابانها آواره بودند. نفرمودند که ما را از کنار کُشتههای بیسَر عبور دادند. همینگونه مصائبی که هریک از آنها کوهها را آب میکند را بر زبان نیاوردند. فرمودند: «الشّام، الشّام، الشّام». علّت آن هم شاید این بود که ۴۰ سال در میان شامیها تبلیغ شده بود که علی (علیه السلام) مسلمان نیست، علی (علیه السلام) نماز نمیخواند، علی (علیه السلام) بیخودی افراد را کُشته است. دلهای شامیها بسیار پُر بود. این بود که وقتی باخبر شدند اینها زن و فرزندان علی (علیه السلام) هستند، حتّی پیرزنها دست به سنگ میبُردند و اینها را سنگباران میکردند.
لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم
اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین
دعا
خدایا! به مقام رضای حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) در زیر مجموعهی حضرت امام زینالعابدین (علیه السلام)، به مقام تسلیمشان، به مقام صبرشان، به مقام یقینشان قَسمت میدهیم از این اَنواری که به آنها دادهای، به ما هم مرحمت بفرما.
خدایا! همانگونه که آنها برای حفظ خون شهیدان و رساندن پیام شهادت این همه شدائد را تحمّل کردند، ما را هم در وظیفهی تبلیغ و رساندن پیامِ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمهی شهیدمان و شهدای تاریخمان ثابتقَدم و صابر و جدّی قرار بده.
الها! پروردگارا! ما را در جهاد تبیین جُزء سرافرازان محسوب بدار.
خدایا! توفیق خوب خواندن، خوب فهمیدن، خوب عمل کردن و خوب تبلیغ کردن را به آحاد ما روزی بفرما.
خدایا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت میدهیم امام راحلِ عظیمالشأن ما (رضوان الله تعالی علیه) که به گردن عالَمیان حقّ دارند، هم حقّ بر گَردن گذشتگان دارد که میراث آنها را حفظ کرده است و هم برای آیندگان دَرب بهشت را بر روی جهانیان باز کرد و راه جدید زندگی را که زندگی دینی است را برای ما باز کردند، طَبقهایی از نور بر ایشان نازل و روح بلند آن بزرگوار و همهی شهدای ما که با ایشان همنشین هستند، از ما راضی بدار.
الها! پروردگارا! سایهی پُر برکت رهبر نورانی ما، رهبر فرزانهی ما، رهبر وارستهی ما، رهبر آراستهی ما، رهبر دل از دنیا کَنده و دل به خدا دادهی ما را تا ظهور مولایمان حضرت حجّت (عَجّل الله تعالی فرجه الشریف) و در کنار آن بزرگوار و در حکومت جهانی ایشان مُستدام بفرما.
خدایا! آنچه که موجب شِماتت دشمن میشود که بخاطر بعضی از کمبودها به نظام ما، به مقدّسات ما، به حوزههای ما، به طلبههای شِماتت میکنند و زخمزبان میزنند، همهی آن عوامل را برطرف بفرما.
خدایا! شِماتتها را به تشویقها و قَدردانیها تبدیل بگردان.
خدایا! این کُفران نعمتی که بزرگترین خطر زندگی بَشر است، از جامعهی ما مُنتفی و شُکر نعمت را به جای آن مُستقر بفرما.
خدایا! ما را نعمتشناس و قَدردانِ نعمتها قرار بده.
خدایا! ارتباط دائمی دلهای ما را با ولینعمتمان امام زمان (ارواحنا فداه) پیوسته بدار.
از میهمان عزیز و بزرگواری که سالها در زندان غَربیها بدون هیچ گُناهی مَحبوس بوده است و بنده به آقازادهی ایشان عرض کرده بودم برای زیارت و دستبوسی ایشان به منزلشان بروم، ولی ایشان افتخار دادند و در جمع ما حضور پیدا کردند و اگر مصلحت دیدند دقایقی از تجارُبشان در آن دورهای که خداوند متعال برای ایشان گذاشته است و یک کلاس خودسازی بود، کلاس خلوت بود، در عین حال نمیدانم که فضای ایشان مانند فضای حضرت یوسف (علیه السلام) بود، «یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ[۲۲]»، اگر مصلحت میدانند از محضرشان استفاده میکنیم.
صلواتی مرحمت بفرمایید.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸.
[۲] بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۱۴٫
[۳] الخصال، جلد ۱، صفحه ۲۰۹.
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَمِّی مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی اَلْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ اَلْبَرْقِیِّ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ یَحْیَى عَنْ جَدِّهِ اَلْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْبَاقِرِ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَخْفَى أَرْبَعَهً فِی أَرْبَعَهٍ أَخْفَى رِضَاهُ فِی طَاعَتِهِ فَلاَ تَسْتَصْغِرَنَّ شَیْئاً مِنْ طَاعَتِهِ فَرُبَّمَا وَافَقَ رِضَاهُ وَ أَنْتَ لاَ تَعْلَمُ وَ أَخْفَى سَخَطَهُ فِی مَعْصِیَتِهِ فَلاَ تَسْتَصْغِرَنَّ شَیْئاً مِنْ مَعْصِیَتِهِ فَرُبَّمَا وَافَقَ سَخَطُهُ مَعْصِیَتَهُ وَ أَنْتَ لاَ تَعْلَمُ وَ أَخْفَى إِجَابَتَهُ فِی دَعْوَتِهِ فَلاَ تَسْتَصْغِرَنَّ شَیْئاً مِنْ دُعَائِهِ فَرُبَّمَا وَافَقَ إِجَابَتَهُ وَ أَنْتَ لاَ تَعْلَمُ وَ أَخْفَى وَلِیَّهُ فِی عِبَادِهِ فَلاَ تَسْتَصْغِرَنَّ عَبْداً مِنْ عَبِیدِ اَللَّهِ فَرُبَّمَا یَکُونُ وَلِیَّهُ وَ أَنْتَ لاَ تَعْلَمُ».
[۴] همان.
[۵] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۱۶٫
«کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ ۖ وَ عَسَىٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَ عَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ ۗ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ».
[۶] سوره مبارکه یس، آیه ۷۶٫
«فَلَا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ ۘ إِنَّا نَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَ مَا یُعْلِنُونَ».
[۷] همان.
[۸] السید ابن طاووس، الحسینی، علی بن موسی متوفای ۶۶۴ق، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۶۹، ناشر:انوار الهدی، قم، ایران، چاپخانه:مهر، چاپ:الاولی، سال چاپ:۱۴۱۷.
«وَ لَمَّا رَاَی الْحُسَیْنُ (علیهالسّلام) مَصَارِعَ فِتْیَانِهِ وَ اَحِبَّتِهِ عَزَمَ عَلَی لِقَاءِ الْقَوْمِ بِمُهْجَتِهِ وَ نَادَی هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله؟ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخَافُ اللَّهَ فِینَا؟ هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یَرْجُو اللَّهَ بِاِغَاثَتِنَا؟ هَلْ مِنْ مُعِینٍ یَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِی اِعَانَتِنَا؟ فَارْتَفَعَتْ اَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِیلِ فَتَقَدَّمَ اِلَی الْخَیْمَهِ وَ قَالَ لِزَیْنَبَ نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّی اُوَدِّعَهُ فَاَخَذَهُ وَ اَوْمَاَ اِلَیْهِ لِیُقَبِّلَهُ فَرَمَاهُ حَرْمَلَهُ بْنُ الْکَاهِلِ الْاَسَدِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَی بِسَهْمٍ فَوَقَعَ فِی نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ فَقَالَ لِزَیْنَبَ خُذِیهِ ثُمَّ تَلَقَّی الدَّمَ بِکَفَّیْهِ فَلَمَّا امْتَلَاَتَا رَمَی بِالدَّمِ نَحْوَ السَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی اَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ»
[۹] ملا احمد نراقی، معراج السعاده، باب چهارم، فصل فضیلت و شرافت فقر.
[۱۰] نهج البلاغه، حکمت ۱۲۱؛ لذت زودگذر و رنج باقی.
«وَ قَالَ (علیه السلام): شَتَّانَ مَا بَیْنَ عَمَلَیْنِ؛ عَمَلٍ تَذْهَبُ لَذَّتُهُ وَ تَبْقَى تَبِعَتُهُ، وَ عَمَلٍ تَذْهَبُ مَئُونَتُهُ وَ یَبْقَى أَجْرُهُ».
[۱۱] سوره مبارکه مائده، آیه ۲٫
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَ لَا الْهَدْیَ وَ لَا الْقَلَائِدَ وَ لَا آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْوَانًا ۚ وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا ۚ وَ لَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا ۘ وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَىٰ ۖ وَ لَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ۚ وَ اتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ».
[۱۲] سوره مبارکه عصر، آیات ۱ و ۲٫
[۱۳] بحار الأنوار : ۷۵/۳۰۳/۶٫
«الإمامُ الصّادقُ علیه السلام: لَیسَ فیما أصلَحَ البَدَنَ إسرافٌ…إنّما الإسرافُ فیما أتلَفَ المالَ وأضَرَّ بالبَدَنِ».
[۱۴] سوره مبارکه اعراف، آیه ۳۱٫
«یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لَا تُسْرِفُوا ۚ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ».
[۱۵] نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳؛ خطبه متقین.
«و من خطبه له (علیه السلام) یَصِفُ فیها المتقین: رُوِیَ أَنَّ صَاحِباً لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) یُقَالُ لَهُ هَمَّامٌ کَانَ رَجُلًا عَابِداً فَقَالَ لَهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صِفْ لِیَ الْمُتَّقِینَ حَتَّى کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ فَتَثَاقَلَ (علیه السلام) عَنْ جَوَابِهِ ثُمَّ قَالَ یَا هَمَّامُ اتَّقِ اللَّهَ وَ أَحْسِنْ، فَ«إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ». فَلَمْ یَقْنَعْ هَمَّامٌ بِهَذَا الْقَوْلِ حَتَّى عَزَمَ عَلَیْهِ. فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِیِّ (صلی الله علیه وآله) ثُمَّ قَالَ (علیه السلام): أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ حِینَ خَلَقَهُمْ غَنِیّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ لِأَنَّهُ لَا تَضُرُّهُ مَعْصِیَهُ مَنْ عَصَاهُ وَ لَا تَنْفَعُهُ طَاعَهُ مَنْ أَطَاعَهُ. فَقَسَمَ بَیْنَهُمْ مَعَایِشَهُمْ وَ وَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْیَا مَوَاضِعَهُمْ. فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ؛ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ، غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ، نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلَاءِ کَالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاءِ وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللَّهُ [لَهُمْ] عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَهَ عَیْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ، عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ، فَهُمْ وَ الْجَنَّهُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ، قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَهٌ وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَهٌ وَ أَجْسَادُهُمْ نَحِیفَهٌ وَ حَاجَاتُهُمْ خَفِیفَهٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِیفَهٌ، صَبَرُوا أَیَّاماً قَصِیرَهً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَهً طَوِیلَهً تِجَارَهٌ مُرْبِحَهٌ یَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ، أَرَادَتْهُمُ الدُّنْیَا فَلَمْ یُرِیدُوهَا وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا. أَمَّا اللَّیْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَالِینَ لِأَجْزَاءِ الْقُرْآنِ یُرَتِّلُونَهَا تَرْتِیلًا یُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَ یَسْتَثِیرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ فَإِذَا مَرُّوا بِآیَهٍ فِیهَا تَشْوِیقٌ رَکَنُوا إِلَیْهَا طَمَعاً وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَیْهَا شَوْقاً وَ ظَنُّوا أَنَّهَا نُصْبَ أَعْیُنِهِمْ وَ إِذَا مَرُّوا بِآیَهٍ فِیهَا تَخْوِیفٌ أَصْغَوْا إِلَیْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ وَ ظَنُّوا أَنَّ زَفِیرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِیقَهَا فِی أُصُولِ آذَانِهِمْ فَهُمْ حَانُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمْ مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ وَ أَکُفِّهِمْ وَ رُکَبِهِمْ وَ أَطْرَافِ أَقْدَامِهِمْ یَطْلُبُونَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فِی فَکَاکِ رِقَابِهِمْ. وَ أَمَّا النَّهَارَ فَحُلَمَاءُ عُلَمَاءُ أَبْرَارٌ أَتْقِیَاءُ قَدْ بَرَاهُمُ الْخَوْفُ بَرْیَ الْقِدَاحِ یَنْظُرُ إِلَیْهِمُ النَّاظِرُ فَیَحْسَبُهُمْ مَرْضَى وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ وَ یَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِیمٌ لَا یَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِیلَ وَ لَا یَسْتَکْثِرُونَ الْکَثِیرَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ إِذَا زُکِّیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ فَیَقُولُ أَنَا أعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی وَ رَبِّی أَعْلَمُ بِی مِنِّی بِنَفْسِی اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِی بِمَا یَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِی أَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَعْلَمُونَ. فَمِنْ عَلَامَهِ أَحَدِهِمْ أَنَّکَ تَرَى لَهُ قُوَّهً فِی دِینٍ وَ حَزْماً فِی لِینٍ وَ إِیمَاناً فِی یَقِینٍ وَ حِرْصاً فِی عِلْمٍ وَ عِلْماً فِی حِلْمٍ وَ قَصْداً فِی غِنًى وَ خُشُوعاً فِی عِبَادَهٍ وَ تَجَمُّلًا فِی فَاقَهٍ وَ صَبْراً فِی شِدَّهٍ وَ طَلَباً فِی حَلَالٍ وَ نَشَاطاً فِی هُدًى وَ تَحَرُّجاً عَنْ طَمَعٍ یَعْمَلُ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَهَ وَ هُوَ عَلَى وَجَلٍ یُمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّکْرُ وَ یُصْبِحُ وَ هَمُّهُ الذِّکْرُ یَبِیتُ حَذِراً وَ یُصْبِحُ فَرِحاً حَذِراً لِمَا حُذِّرَ مِنَ الْغَفْلَهِ وَ فَرِحاً بِمَا أَصَابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَهِ إِنِ اسْتَصْعَبَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فِیمَا تَکْرَهُ لَمْ یُعْطِهَا سُؤْلَهَا فِیمَا تُحِبُّ قُرَّهُ عَیْنِهِ فِیمَا لَا یَزُولُ وَ زَهَادَتُهُ فِیمَا لَا یَبْقَى یَمْزُجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ وَ الْقَوْلَ بِالْعَمَلِ تَرَاهُ قَرِیباً أَمَلُهُ قَلِیلًا زَلَـلُه خَاشِعاً قَلْبُهُ قَانِعَهً نَفْسُهُ مَنْزُوراً أَکْلُهُ سَهْلًا أَمْرُهُ حَرِیزاً دِینُهُ مَیِّتَهً شَهْوَتُهُ مَکْظُوماً غَیْظُهُ الْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ إِنْ کَانَ فِی الْغَافِلِینَ کُتِبَ فِی الذَّاکِرِینَ وَ إِنْ کَانَ فِی الذَّاکِرِینَ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ. یَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ یُعْطِی مَنْ حَرَمَهُ وَ یَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ؛ بَعِیداً فُحْشُهُ لَیِّناً قَوْلُهُ غَائِباً مُنْکَرُهُ حَاضِراً مَعْرُوفُهُ مُقْبِلًا خَیْرُهُ مُدْبِراً شَرُّهُ؛ فِی الزَّلَازِلِ وَقُورٌ وَ فِی الْمَکَارِهِ صَبُورٌ وَ فِی الرَّخَاءِ شَکُورٌ؛ لَا یَحِیفُ عَلَى مَنْ یُبْغِضُ وَ لَا یَأْثَمُ فِیمَنْ یُحِبُّ؛ یَعْتَرِفُ بِالْحَقِّ قَبْلَ أَنْ یُشْهَدَ عَلَیْهِ لَا یُضِیعُ مَا اسْتُحْفِظَ وَ لَا یَنْسَى مَا ذُکِّرَ وَ لَا یُنَابِزُ بِالْأَلْقَابِ وَ لَا یُضَارُّ بِالْجَارِ وَ لَا یَشْمَتُ بِالْمَصَائِبِ وَ لَا یَدْخُلُ فِی الْبَاطِلِ وَ لَا یَخْرُجُ مِنَ الْحَقِّ؛ إِنْ صَمَتَ لَمْ یَغُمَّهُ صَمْتُهُ وَ إِنْ ضَحِکَ لَمْ یَعْلُ صَوْتُهُ وَ إِنْ بُغِیَ عَلَیْهِ صَبَرَ حَتَّى یَکُونَ اللَّهُ هُوَ الَّذِی یَنْتَقِمُ لَهُ؛ نَفْسُهُ مِنْهُ فِی عَنَاءٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَهٍ أَتْعَبَ نَفْسَهُ لِآخِرَتِهِ وَ أَرَاحَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ؛ بُعْدُهُ عَمَّنْ تَبَاعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَ نَزَاهَهٌ وَ دُنُوُّهُ مِمَّنْ دَنَا مِنْهُ لِینٌ وَ رَحْمَهٌ لَیْسَ تَبَاعُدُهُ بِکِبْرٍ وَ عَظَمَهٍ وَ لَا دُنُوُّهُ بِمَکْرٍ وَ خَدِیعَهٍ. قَالَ: فَصَعِقَ هَمَّامٌ صَعْقَهً کَانَتْ نَفْسُهُ فِیهَا فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ کُنْتُ أَخَافُهَا عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ أَهَکَذَا تَصْنَعُ الْمَوَاعِظُ الْبَالِغَهُ بِأَهْلِهَا. فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ: فَمَا بَالُکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؟ فَقَالَ (علیه السلام) وَیْحَکَ، إِنَّ لِکُلِّ أَجَلٍ وَقْتاً لَا یَعْدُوهُ وَ سَبَباً لَا یَتَجَاوَزُهُ فَمَهْلًا لَا تَعُدْ لِمِثْلِهَا فَإِنَّمَا نَفَثَ الشَّیْطَانُ عَلَى لِسَانِک».
[۱۶] بحار الانوار، ج ۷۱، ص ۱۷۵٫
[۱۷] نهج البلاغه، خطبه ۱۷۸٫
«و من خطبه له (علیه السلام) فی الشهاده و التقوى. و قیل: إنه خَطَبَها بعد مقتل عثمان فی أول خلافته: اللّه و رسولُه: لَا یَشْغَلُهُ شَأْنٌ وَ لَا یُغَیِّرُهُ زَمَانٌ وَ لَا یَحْوِیهِ مَکَانٌ وَ لَا یَصِفُهُ لِسَانٌ. لَا یَعْزُبُ عَنْهُ عَدَدُ قَطْرِ الْمَاءِ وَ لَا نُجُومِ السَّمَاءِ وَ لَا سَوَافِی الرِّیحِ فِی الْهَوَاءِ وَ لَا دَبِیبُ النَّمْلِ عَلَى الصَّفَا وَ لَا مَقِیلُ الذَّرِّ فِی اللَّیْلَهِ الظَّلْمَاءِ. یَعْلَمُ مَسَاقِطَ الْأَوْرَاقِ وَ خَفِیَّ طَرْفِ الْأَحْدَاقِ. وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ غَیْرَ مَعْدُولٍ بِهِ وَ لَا مَشْکُوکٍ فِیهِ وَ لَا مَکْفُورٍ دِینُهُ وَ لَا مَجْحُودٍ تَکْوِینُهُ، شَهَادَهَ مَنْ صَدَقَتْ نِیَّتُهُ وَ صَفَتْ دِخْلَتُهُ وَ خَلَصَ یَقِینُهُ وَ ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ. وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الَمْجُتْبَىَ مِنْ خَلَائِقِهِ وَ الْمُعْتَامُ لِشَرْحِ حَقَائِقِهِ وَ الْمُخْتَصُّ بِعَقَائِلِ کَرَامَاتِهِ وَ الْمُصْطَفَى لِکَرَائِمِ رِسَالاتِهِ وَ الْمُوَضَّحَهُ بِهِ أَشْرَاطُ الْهُدَى وَ الْمَجْلُوُّ بِهِ غِرْبِیبُ الْعَمَى. أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ الدُّنْیَا تَغُرُّ الْمُؤَمِّلَ لَهَا وَ الْمُخْلِدَ إِلَیْهَا وَ لَا تَنْفَسُ بِمَنْ نَافَسَ فِیهَا وَ تَغْلِبُ مَنْ غَلَبَ عَلَیْهَا. وَ ایْمُ اللَّهِ مَا کَانَ قَوْمٌ قَطُّ فِی غَضِّ نِعْمَهٍ مِنْ عَیْشٍ فَزَالَ عَنْهُمْ إِلَّا بِذُنُوبٍ اجْتَرَحُوهَا، لِ «أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ» وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ حِینَ تَنْزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ وَ تَزُولُ عَنْهُمُ النِّعَمُ فَزِعُوا إِلَى رَبِّهِمْ بِصِدْقٍ مِنْ نِیَّاتِهِمْ وَ وَلَهٍ مِنْ قُلُوبِهِمْ لَرَدَّ عَلَیْهِمْ کُلَّ شَارِدٍ وَ أَصْلَحَ لَهُمْ کُلَّ فَاسِدٍ. وَ إِنِّی لَأَخْشَى عَلَیْکُمْ أَنْ تَکُونُوا فِی فَتْرَهٍ وَ قَدْ کَانَتْ أُمُورٌ مَضَتْ مِلْتُمْ فِیهَا مَیْلَهً کُنْتُمْ فِیهَا عِنْدِی غَیْرَ مَحْمُودِینَ، وَ لَئِنْ رُدَّ عَلَیْکُمْ أَمْرُکُمْ إِنَّکُمْ لَسُعَدَاءُ، وَ مَا عَلَیَّ إِلَّا الْجُهْدُ وَ لَوْ أَشَاءُ أَنْ أَقُولَ لَقُلْتُ، عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ».
[۱۸] مفاتیح الجنان، دعای صحیفه علویه بعد از هر نماز.
[۱۹] الکافی، جلد ۲، صفحه ۱۶۴.
«عَنْهُ عَنْ سَلَمَهَ بْنِ اَلْخَطَّابِ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ سَمَاعَهَ عَنْ عَمِّهِ عَاصِمٍ اَلْکُوزِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: مَنْ أَصْبَحَ لاَ یَهْتَمُّ بِأُمُورِ اَلْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ».
[۲۰] سوره مبارکه رعد، آیه ۸٫
«اللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثَىٰ وَ مَا تَغِیضُ الْأَرْحَامُ وَ مَا تَزْدَادُ ۖ وَ کُلُّ شَیْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ».
[۲۱] مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت شریف ناحیه مقدّسه.
«…وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً ، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات ، وَ بِالْعَویلِ داعِیات ، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، وَ إِلى مَصْرَعِک َ مُبادِرات، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِک َ ، قابِضٌ عَلى شَیْبَتِک َ بِیَدِهِ ، ذابِـحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ ، قَدْ سَکَنَتْ حَوآسُّک َ، وَ خَفِیَتْ أَنْفاسُک َ ، وَ رُفِـعَ عَلَى الْقَناهِ رَأْسُک َ ، وَ سُبِىَ أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ ، وَ صُفِّدُوا فِى الْحَدیدِ ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیّاتِ ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، یُساقُونَ فِى الْبَراری وَالْفَلَواتِ ، أَیْدیهِمْ مَغلُولَهٌ إِلَى الاَْعْناقِ ، یُطافُ بِهِمْ فِى الاَْسْواقِ ، فَالْوَیْلُ لِلْعُصاهِ الْفُسّاقِ ، لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِک َ الاِْسْلامَ ، وَ عَطَّلُوا الصَّلوهَ وَ الصِّیامَ ، وَ نَقَضُوا السُّنَنَ وَ الاَْحْکامَ، وَ هَدَمُوا قَواعِدَ الاْیمانِ، وَ حَرَّفُوا ایاتِ الْقُرْءانِ ، وَ هَمْلَجُوا فِى الْبَغْىِ وَالْعُدْوانِ ، لَقَدْ أَصْبَحَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِوَ الِهِ مَوْتُوراً ، وَ عادَ کِتابُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَهْجُوراً ، وَ غُودِرَ الْحَقُّ إِذْ قُهِرْتَ مَقْهُوراً ، وَ فُقِدَ بِفَقْدِکَ التَّکْبیرُ وَالتَّهْلیلُ ، وَالتَّحْریمُ وَالتَّحْلیلُ ، وَالتَّنْزیلُ وَالتَّأْویلُ ، وَ ظَهَرَ بَعْدَکَ التَّغْییرُ وَالتَّبْدیلُ ، وَ الاِْلْحادُ وَالتَّعْطیلُ ، وَ الاَْهْوآءُ وَ الاَْضالیلُ ، وَ الْفِتَنُ وَ الاَْباطیلُ، فَقامَ ناعیک َ عِنْدَ قَبْرِ جَدِّک َ الرَّسُولِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ، فَنَعاک َ إِلَیْهِ بِالدَّمْعِ الْهَطُولِ ، قآئِلا یا رَسُولَ اللهِ قُتِلَ سِبْطُک َ وَ فَتاک َ ، وَ اسْتُبیحَ أَهْلُک َ وَ حِماک َ ، وَ سُبِیَتْ بَعْدَک َ ذَراریک َ ، وَ وَقَعَ الْمَحْذُورُ بِعِتْرَتِک َ وَ ذَویک َ ، فَانْزَعَجَ الرَّسُولُ ، وَ بَکى قَلْبُهُ الْمَهُولُ ، وَ عَزّاهُ بِک َ الْمَلآئِکَهُ وَ الاَْنْبِیآءُ، وَ فُجِعَتْ بِک َ اُمُّک َ الزَّهْرآءُ، وَ اخْتَلَفَتْ جُنُودُ الْمَلآئِکَهِ الْمُقَرَّبینَ، تُعَزّی أَباک َ أَمیرَالْـمُـؤْمِنینَ ، وَ اُقیمَتْ لَک َ الْمَـاتِمُ فی أَعْلا عِلِّیّینَ ، وَ لَطَمَتْ عَلَیْک َ الْحُورُ الْعینُ، وَ بَکَتِ السَّمآءُ وَ سُکّانُها، وَ الْجِنانُ وَ خُزّانُها ، وَ الْهِضابُ وَ أَقْطارُها، وَ الْبِحارُ وَ حیتانُها، [وَ مَکَّهُ وَ بُنْیانُها، :خل ]وَ الْجِنانُ وَ وِلْدانُها ، وَ الْبَیْتُ وَ الْمَقامُ، وَ الْمَشْعَرُ الْحَرامُ، وَ الْحِـلُّ وَ الاِْحْرامُ ، أَللّـهُمَّ فَبِحُرْمَهِ هذَا الْمَکانِ الْمُنیفِ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد، وَاحْشُرْنی فی زُمْرَتِهِمْ، وَ أَدْخِلْنِى الْجَنَّهَ بِشَفاعَتِهِمْ، أَللّهُمَّ إِنّی أَتَوَسَّلُ إِلَیْک َ یا أَسْرَعَ الْحاسِبینَ ، وَ یاأَکْرَمَ الاَْکْرَمینَ ، وَ یاأَحْکَمَ الْحاکِمینَ، بِمُحَمَّدخاتَِمِ النَّبِیّینَ ، رَسُولِک َ إِلَى الْعالَمینَ أَجْمَعینَ ، وَ بِأَخیهِ وَابْنِ عَمِّهِ الاَْنْزَعِ الْبَطینِ ، الْعالِمِ الْمَکینِ ، عَلِىّ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَ بِفاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ الْعـالَمینَ ، وَ بِالْحَسَنِ الزَّکِىِّ عِصْمَهِ الْمُتَّقینَ ، وَ بِأَبی عَبْدِاللهِ الْحُسَیْنِ أَکْرَمِ الْمُسْتَشْهَدینَ ، وَ بِأَوْلادِهِ الْمَقْتُولینَ ، وَ بِعِتْرَتِهِ الْمَظْلُومینَ ، وَ بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعابِدینَ ، وَ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىّ قِبْلَهِ الاَْوّابینَ ، وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد أَصْدَقِ الصّادِقینَ ، وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر مُظْهِرِ الْبَراهینِ ، وَ عَلِىِّ بْنِ مُوسى ناصِرِالدّینِ، وَ مُحَمَّدِبْنِ عَلِىّ قُدْوَهِ الْمُهْتَدینَ، وَ عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّد أَزْهَدِ الزّاهِدینَ ، وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىّ وارِثِ الْمُسْتَخْلَفینَ، وَالْحُجَّهِ عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعینَ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدوَالِ مُحَمَّدالصّادِقینَ الاَْبَرّینَ ، الِ طه وَ یس ، وَ أَنْ تَجْعَلَنی فِى الْقِیامَهِ مِنَ الاْمِنینَ الْمُطْمَئِنّینَ، الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، أَللّهُمَّ اکْتُبْنی فِى الْمُسْلِمینَ، وَ أَلْحِقْنی بِالصّالِحینَ ، وَاجْعَلْ لی لِسانَ صِدْق فِى الاْخِرینَ ، وَانْصُرْنی عَلَى الْباغینَ،وَاکْفِنی کَیْدَ الْحاسِدینَ ، وَاصْرِفْ عَنّی مَکْرَ الْماکِرینَ ، وَاقْبِضْ عَنّی أَیْدِىَ الظّالِمینَ ، وَاجْمَعْ بَیْنی وَ بَیْنَ السّادَهِ الْمَیامینِ فی أَعْلا عِلِّیّینَ…».
[۲۲] سوره مبارکه یوسف، آیه ۳۹٫
پاسخ دهید