«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]‏».

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

کسی که بندگی خالصانه داشته باشد، حقیقت ملکوت برایش روشن می‌شود

وجود مبارک کشّاف حقایق و مظهر عجائب، امام به حقّ ناطق، رئیس حوزه‌های علمیّه، سُفره‌گُستر معارفِ حقّه و علوم الهی و فقه زندگی‌ساز حضرت امام جعفر صادق (علیه الصلاه و السلام) عبودیّت را به عنوان یک معجونی که مُرکّب از سه چیز است، توصیف فرمودند. اوّلین مورد آن این بود که فرمودند: «أَنْ لَا یَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْکاً لِأَنَّ الْعَبِیدَ لَا یَکُونُ لَهُمْ مِلْکٌ[۲]»؛ سپس در توضیح فرمودند: «یَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ[۳]». در جلسات گذشته مطالبی در حدّ اقتضاء تقدیم محضر شد، ولی حقّ مطلب با گفتن و شنیدن اَدا نخواهد شد. راه، سلوک الی‌الله است، سیر به سوی مقصد است و حرکت با دو بال علم و عَمل است. اگر کسی در مسیر بندگی فکرش بنده باشد، اندیشه‌اش بنده باشد، انگیزه‌اش بنده باشد، عملش بندگی باشد، خداوند او را با حقایق عالَم و گوهر عالَم امکان آشنا می‌کند تا این تخلیّه او را به تحلیّه‌ی توحید برساند. همه‌ی عالَم، همه‌ی عوالِم و همه‌ی مُمکنات جلوه هستند، آیه هستند، سایه هستند، موج هستند و حقیقتی جز تکیه‌ی به خداوند متعال و افاضه‌ی حق‌تعالی در درون و بُرونشان نیست. این را کسانی که بندگی کردند، حقیقت ماوراء ظاهر یعنی حقیقتِ مُلک و ملکوت برایشان روشن می‌شود. فرمود: «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ[۴]». عبودیّت، بندگی، مستقل ندیدنِ خود، بر خلاف اراده‌ی تشریعی خداوند طرحی نداشتن و به دنبال برنامه‌ای نبودن، تسلیم‌بودن، آن‌چه را که در عالَم قیامت برای همه مشهود و مکشوف خواهد شد، در همین‌جا برای صاحب‌دلان مشهود خواهد شد. فرموده است: «یَوْمَ لَا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئًا وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ[۵]»؛ چنین روزی در آیه‌ی ۱۹ سوره‌ی مبارکه‌ی انفطار بیان شده است که چنین روزی را در پیش داریم که در آن‌جا می‌بینیم هیچ‌کسی بر هیچ‌کسی مالکیّت ندارد. «یَوْمَ لَا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ»؛ «نَفْسٍ» مُطلق است و مالکیّت بر خودش هم ندارد، مالکیّت بر شئون خودش هم ندارد. «وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ»؛ در آن روز همه‌کاره فقط خداست. جز خداوند هیچ‌کسی هیچ‌ شأنی ندارد؛ «وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ».

بنده در تمام حالات مَقهورِ مالک خویش است

و اگر ذاتِ رُبوبی بر اساس حکمت و رأفت و فضل مصلحت را بر این دیده است که ما در بخشی از امور مالکیّت اعتباری داشته باشیم، این برای این بوده است که ما شکوفا بشویم در اثر ایثار از این اموری که به ما مربوط شده است و ما خودمان را نسبت به آن مالک می‌دانیم. لذا در این فراز حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) این نکته را که انسان بداند «أَنْ لَا یَرَى»، نبیند و این برایش وجدان بشود و جان او در باطن این حقیقت را شهود کند که جز یک مالک، جز یک اراده در عالَم نیست، نتیجه‌اش چه می‌شود؟ «یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ»؛ اگر من چیزی ندارم و هرچه در اختیار من است، مالکی به من عاریت داده است، به من امانت داده است، تمام همّتم بر این خواهد بود که بر خلاف رضایت مالک نه در وجود خودم، در جوانِح خودم و در جوارح خودم تصرّفی نکرده باشم. غاصبِ مِلک خداوند متعال نباشم. بر خلاف جَواز مالک دَخل و تصرّفی در جوانِح و جَوارح و مُتعلّقاتی که اعتباراً ما مالک نامیده می‌شویم، ولی حقیقتاً هیچ ارتباط وجودی با ما ندارند، همه‌ی این‌ها را در مسیر جَلب رضایت خداوند متعال قرار بدهیم و رضایت خداوند هم به این است که هرچه از او گرفتیم، به خودش بدهیم. امانت است و باید این امانت را به صاحبش برگرداند؛ «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ[۶]». ما مالِ خداییم و مالکیّت خداوند متعال اعتباری نیست. مالکیّت او مالکیّت تکوینی است، مالکیّت عینی است، مالکیّت وجودی است. تاروپود وجودِ ما از آنِ اوست و در قَبضه‌ی قدرت خودش است. بنابراین باید دید که کجا باید وضع کنیم؟ این در دست ماست و باید آن را کجا بگذاریم؟ «یَضَعُونَهُ»؛ خودمان را کجا بگذاریم؟ این‌هایی که خودشان را بالا می‌گذارند، مُسامات با خدا دارند، مُنازعی در مُلک خدا دارند. لذا قرآن کریم یک هشداری دارد که برای همه‌ی حوزویان بیدار باشی است که باید خداوند بیدارمان کند. «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لَا فَسَادًا[۷]»؛ همه‌ی ما مَقهورِ عظمت حق‌تعالی هستیم و هر مِلکی مَقهور مالکِ خودش است و چیزی که ذاتش فقر است، فقر را در جای استقلال و استغناء گذاشتن، وضع شیء در موضع لحنی است.

«بنده را پادشاهی نیاید     *****      از عدم کبریائی نیاید

بندگی را خدائی نیاید     *****     از گدا جز گدائی نیاید[۸]».

انسان هر شب می‌میرد و مجدداً به او حیات داده می‌شود

«لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی[۹]». شب‌ها موقع خواب مُستحبّ است که سه مرتبه این دعای شریف را بخوانیم: «یَفْعَلُ اللّهُ مَا یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ وَ یَحْکُمُ مَا یُرِیدُ بِعِزَّتِهِ[۱۰]»؛ قدرت مُطلق برای خودش است. هرچه بخواهد، می‌کارد. یک موجودی که عَجزِ مَحض است، در برابر قدرت مَحض چه می‌تواند بگوید؟ چه کاری از آن ساخته است؟ چرا حیا نمی‌کند و یک عاجز بی‌خودی دست و پا می‌زند؟ «یَفْعَلُ اللّهُ مَا یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ وَ یَحْکُمُ مَا یُرِیدُ بِعِزَّتِهِ»؛ چون عزیز است، حاکمیّت برای عزیز است و موجود ذَلیل نمی‌تواند حکومت نماید. «یَحْکُمُ مَا یُرِیدُ بِعِزَّتِهِ»؛ از نظر ثواب هم در روایات مُحیّرالعقول است، ولی انسان این دعا را هنگام خوابیدن بخواند که جانِ خودش را به مالکِ جان می‌دهد و خداوند هنگام خواب، قبضِ روح می‌کند. «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا[۱۱]»؛ خداوند هر شب ما را می‌میراند و دوباره زنده می‌کند. شب می‌میریم و صبح هم زنده می‌شویم. بازهم به فکر مَعاد نیستیم، در حالی که هر لحظه برای ما مَعاد است و حیات مُجدد است و احیاء است. چرا متوجّه نیستیم؟ چرا فکر نمی‌کنیم؟ انسان هنگام رفتن با اقرار به عَجز و اقرار به فقر برود و با استکبار نرود. بیچارگی خودش را در آن‌وقت متوجّه بشود؛ «یَفْعَلُ اللّهُ مَا یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ وَ یَحْکُمُ مَا یُرِیدُ بِعِزَّتِهِ».

بنده باید برای صرف عُمر خویش هدف داشته باشد

«یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ»؛ خداوند متعال اَمر کرده است که ما عَبد او باشیم. همه‌ی انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) آمده‌اند و این دو چیز را در مأموریت ابلاغ خودشان قرار داده‌اند: «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ[۱۲]»؛ آمده‌اند تا به ما بگویند بنده هستید و بندگی کنید. شما مالک نیستید، بلکه عَبد و بَرده هستید. بَرده نمی‌تواند ذیّ مالکیّت به خودش بگیرد؛ زیرا شما ذاتاً بَرده هستید. «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ»؛ بندگی کنید. «وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»؛ طاغوت نَفس از خطرناک‌ترین طاغوت‌های عالَم است. اگر انسان بر خودش مُسلّط نشود و طاغوت نَفس را اسیر خودش نکند، پیامبر ما (صلی الله علیه و آله و سلم) که صلوات خداوند بر ایشان و بر آل ایشان باد، فرمودند: «أسلم شَیطانی على یدی[۱۳]»؛ من شیطان خودم را اَسیر کردم، او اسیر شده است و هیچ اَنانیّتی ندارد. انسان بتواند شیطان نَفس خودش را کنترل نماید و مَهار کند. افزون‌طلبی، بُوالهوسی، تضییع عُمر زیرا عُمر برای خداست که تو در حال ضایع‌کردن آن هستی. باید پاسخ بدهی. «عَنْ عُمُرِهِ فِیمَا أَفْنَاهُ[۱۴]»؛ برای تو نیست. او به تو داده است. بی‌هدف نداده است. «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ[۱۵]»؛ بیهوده‌گویی، بیهوده‌کاری و تضییع عُمر برای کسی که مملوک است و مِلک خدا در دستش است، چه جوابی برای عُمر خودمان و جوانی خودمان داریم؟ برای ما نیست. ببینید باید در کجا آن را وضع کنید؟ «یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ». لذا هوشیاری به این‌که یکی به استکبار مُبتلا نشویم که فرموده است: «لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ»؛ بخواهیم خودمان را بهتر از دیگران بدانیم.

انسان نباید خود را برتر از دیگران بداند

نقل است که خداوند متعال به حضرت موسی کلیم (علیه السلام) فرمود: بدترین مخلوقم را به من معرّفی کن. به هر موجود رَذل و پست و آلوده‌ای رسید و خواست تا بگوید که خدایا این بدترین است، خجالت کشید و گفت که ظاهر آن به این صورت است، شاید باطنش بهتر از من باشد. این امروز به این صورت است، شاید خیلی خوب باشد و من فردا بد باشم. نهایتاً عرضه داشت: بدتر از خودم کسی را ندیدم. خداوند هم چنین کسی را شایسته‌ی نبوّت می‌بیند. چرا وجود نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: «أنا ازلُ من الذرّه و أقلُّ من الذرّه[۱۶]»؛ ذرّه کوچک‌ترین چیز است. من از کوچک‌ترین چیز هم کوچک‌تر هستم. اگر عُلماء وَرثه‌ی انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) هستند، نباید خودشان را خیلی بزرگ ببینند، جاه و جَلال پیدا کنند. هر اندازه‌ای علم و موقعیّت اجتماعی‌شان بیشتر بشود، بدهی و شرمندگی‌شان بیشتر می‌شود. به همین جهت بود که حضرت عیسی مسیح (علیه السلام) به حواریّون خودشان فرمودند: اگر چیزی از شما بخواهم، قبول می‌کنید؟ پاسخ دادند: شما پیامبر ما هستید، چگونه قبول نکنیم؟ فرمودند: می‌خواهم شما بنشینید و من پاهای شما را بشویم. پیامبری می‌خواهد پای انسان‌های عادی را بشوید. خیلی برایشان سخت بود، زیرا حضرت عیسی (علیه السلام) مرده زنده می‌کردند، دَم خداوند بودند، روح‌الله بودند، مسیح بودند. با چه رویی من بنشینم و بگویم که ایرادی ندارد که شما پای من را بشویید. فرمودند: به من قول داده بودید و تعهّد کرده بودید. بالاخره در نهایت شرمندگی این اِکرام و تواضع حضرت مسیح (علیه السلام) را تحمّل کردند. وقتی کارشان تمام شد، فرمودند: من این کار را کردم، شما نیز با شاگردان‌تان همین کار را بکنید. عُلما و مردم باید همگی برخوردمان مانند برخورد حضرت مسیح (علیه السلام) باشد. اگر این‌گونه باشد، توقّعات را از دست می‌دهیم. وقتی توقعّات را از دست دادیم، برای جهالت جُهّال نمی‌رَنجیم و آزُردگی و فشار روحی پیدا نمی‌کنیم. می‌گوییم مگر این‌ها چه کسانی هستند؟ حالا یک کنایه‌ای زده است، حالا یک تمسخری کرد؛ مگر من چه کسی بودم؟ مگر من چه گُلی زده‌ام؟ مگر من چه هنری داشته‌ام؟ ما چیزی نداریم و اگر چیزی نداریم، نباید توقّعی جز نوکری داشته باشیم. خادم باید به خادمی و نوکری خودش فکر کند. «یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ».

انسان باید خودش را در برابر اولیاء الله خاک کند

این ایّام، ایّام حضرت ثامن‌الحُجج، ولی‌نعمت‌مان، تکیه‌گاه‌مان، غوث و قیاس‌مان، این تعبیراتی است که حضرت موسی‌بن‌جعفر (علیه السلام) در مورد حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند، غوث و قیاس‌ امّت هستند. حضرت امام رضا (علیه السلام) وارد حمّام شدند و یک انسان معمولی و غافل و جاهل آمد و نَهیب زد: پاشو! پُشت من را کیسه بکش. خیلی با حالت تحکّم سخن گفت و در روایت دارد که حضرت امام رض (علیه السلام) را بلند کردند و گفتند: بلند شو و پُشت من را کیسه بکش. حضرت امام رضا (علیه السلام) حاضر نشدند تا خودشان را معرّفی کنند. کیسه را گرفتند و مشغول به کیسه‌کشیدن شدند. اشخاصی که حضرت امام رضا (علیه السلام) را می‌شناختند، بر خود لرزیدند و گفتند: بیچاره ایشان پسر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند، ایشان امام هستند. متحوّل شد و مُنقلب شد و مُدام عذرخواهی می‌کرد. حضرت امام رضا (علیه السلام) هم همان حالت خودشان را داشتند و می‌فرمودند که من کار خودم را تمام می‌کنم. این‌ها را ما برای چه کسانی باید بگوییم؟ چه زمانی قرار است این‌ها را در عمل انجام بدهیم؟ احترام ما نسبت به یکدیگر خیلی مهم است که عالِم و طلبه، طلبه‌ی دیگر را اِکرام کند. بداند که او مال‌الله است و از حیث این‌که مال‌الله است، تقدُّس دارد. ما باید همه‌ی بندگان خدا را تقدیس کنیم. خصوصاً که فرموده است: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ[۱۷]» ؛ «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ[۱۸]» ؛ «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا[۱۹]»؛ ما نسبت به کسانی که خداوند متعال به آن‌ها امتیازاتی را عنایت فرموده است، بیشتر کوچکی داشته باشیم؛ ولی خودمان را خاک کنیم؛ «الْمَالَ مَالَ اللَّهِ یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ».

امروز میهمان عزیزی داریم. حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای اکبری میهمان شما یاران حضرت حجّت (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) هستند. خوشا به حالشان که خداوند متعال چه سِمَتی به ایشان داده است و که ایشان در خدمت طلبه‌های حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) و شاگردان حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) و نوکران امام زمان (ارواحنا فداه) هستند. «وَ کَفَى بِی فَخْراً[۲۰]». ما هم بیش از این تَصدیع نمی‌کنیم. تا از محضر ایشان دعوت کنیم که بیایند و استفاده کنیم، صلواتی مرحمت بفرمایید.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸.

[۲] بحار الانوار، جلد ۱، صفحه ۲۲۴٫

«أَقُولُ وَجَدْتُ بِخَطِّ شَیْخِنَا الْبَهَائِیِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ مَا هَذَا لَفْظُهُ قَالَ الشَّیْخُ شَمْسُ الدِّینِ مُحَمَّدُ بْنُ مَکِّیٍّ نَقَلْتُ مِنْ خَطِّ الشَّیْخِ أَحْمَدَ الْفَرَاهَانِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عُنْوَانَ الْبَصْرِیِّ وَ کَانَ شَیْخاً کَبِیراً قَدْ أَتَى عَلَیْهِ أَرْبَعٌ وَ تِسْعُونَ سَنَهً قَالَ کُنْتُ أَخْتَلِفُ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ سِنِینَ فَلَمَّا قَدِمَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ ع الْمَدِینَهَ اخْتَلَفْتُ إِلَیْهِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ کَمَا أَخَذْتُ عَنْ مَالِکٍ فَقَالَ لِی یَوْماً إِنِّی رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَ مَعَ ذَلِکَ لِی أَوْرَادٌ فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ آنَاءِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَلَا تَشْغَلْنِی عَنْ وِرْدِی وَ خُذْ عَنْ مَالِکٍ وَ اخْتَلِفْ‏ إِلَیْهِ کَمَا کُنْتَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهِ فَاغْتَمَمْتُ مِنْ ذَلِکَ وَ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ قُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ تَفَرَّسَ فِیَّ خَیْراً لَمَا زَجَرَنِی عَنِ الِاخْتِلَافِ إِلَیْهِ وَ الْأَخْذِ عَنْهُ فَدَخَلْتُ مَسْجِدَ الرَّسُولِ ص وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ ثُمَّ رَجَعْتُ مِنَ الْغَدِ إِلَى الرَّوْضَهِ وَ صَلَّیْتُ فِیهَا رَکْعَتَیْنِ وَ قُلْتُ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ وَ تَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِی بِهِ إِلَى صِرَاطِکَ الْمُسْتَقِیمِ وَ رَجَعْتُ إِلَى دَارِی مُغْتَمّاً وَ لَمْ أَخْتَلِفْ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ لِمَا أُشْرِبَ قَلْبِی مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ فَمَا خَرَجْتُ مِنْ دَارِی إِلَّا إِلَى الصَّلَاهِ الْمَکْتُوبَهِ حَتَّى عِیلَ صَبْرِی فَلَمَّا ضَاقَ صَدْرِی تَنَعَّلْتُ وَ تَرَدَّیْتُ وَ قَصَدْتُ جَعْفَراً وَ کَانَ بَعْدَ مَا صَلَّیْتُ الْعَصْرَ فَلَمَّا حَضَرْتُ بَابَ دَارِهِ اسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ فَخَرَجَ خَادِمٌ لَهُ فَقَالَ مَا حَاجَتُکَ فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَى الشَّرِیفِ فَقَالَ هُوَ قَائِمٌ فِی مُصَلَّاهُ فَجَلَسْتُ بِحِذَاءِ بَابِهِ فَمَا لَبِثْتُ إِلَّا یَسِیراً إِذْ خَرَجَ خَادِمٌ فَقَالَ ادْخُلْ عَلَى بَرَکَهِ اللَّهِ فَدَخَلْتُ وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَرَدَّ السَّلَامَ وَ قَالَ اجْلِسْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ فَجَلَسْتُ فَأَطْرَقَ مَلِیّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ أَبُو مَنْ قُلْتُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ ثَبَّتَ اللَّهُ کُنْیَتَکَ وَ وَفَّقَکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ لَمْ یَکُنْ لِی مِنْ زِیَارَتِهِ وَ التَّسْلِیمِ غَیْرُ هَذَا الدُّعَاءِ لَکَانَ کَثِیراً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یَعْطِفَ قَلْبَکَ عَلَیَّ وَ یَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِکَ وَ أَرْجُو أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَجَابَنِی فِی الشَّرِیفِ مَا سَأَلْتُهُ فَقَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْ یَهْدِیَهُ فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ وَ اسْتَفْهِمِ اللَّهَ یُفْهِمْکَ قُلْتُ یَا شَرِیفُ فَقَالَ قُلْ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَقِیقَهُ الْعُبُودِیَّهِ قَالَ ثَلَاثَهُ أَشْیَاءَ أَنْ لَا یَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْکاً لِأَنَّ الْعَبِیدَ لَا یَکُونُ لَهُمْ مِلْکٌ یَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیراً وَ جُمْلَهُ اشْتِغَالِهِ فِیمَا أَمَرَهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ فَإِذَا لَمْ یَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِلْکاً هَانَ عَلَیْهِ الْإِنْفَاقُ فِیمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ یُنْفِقَ فِیهِ وَ إِذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِیرَ نَفْسِهِ عَلَى مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَیْهِ مَصَائِبُ الدُّنْیَا وَ إِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ نَهَاهُ لَا یَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَى الْمِرَاءِ وَ الْمُبَاهَاهِ مَعَ النَّاسِ فَإِذَا أَکْرَمَ اللَّهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلَاثَهِ هَان عَلَیْهِ الدُّنْیَا وَ إِبْلِیسُ وَ الْخَلْقُ وَ لَا یَطْلُبُ الدُّنْیَا تَکَاثُراً وَ تَفَاخُراً وَ لَا یَطْلُبُ مَا عِنْدَ النَّاسِ عِزّاً وَ عُلُوّاً وَ لَا یَدَعُ أَیَّامَهُ بَاطِلًا فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَهِ التُّقَى قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَوْصِنِی قَالَ أُوصِیکَ بِتِسْعَهِ أَشْیَاءَ فَإِنَّهَا وَصِیَّتِی لِمُرِیدِی الطَّرِیقِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ اللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یُوَفِّقَکَ لِاسْتِعْمَالِهِ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی رِیَاضَهِ النَّفْسِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْحِلْمِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْعِلْمِ فَاحْفَظْهَا وَ إِیَّاکَ وَ التَّهَاوُنَ بِهَا قَالَ عُنْوَانُ فَفَرَّغْتُ قَلْبِی لَهُ فَقَالَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الرِّیَاضَهِ فَإِیَّاکَ أَنْ تَأْکُلَ مَا لَا تَشْتَهِیهِ فَإِنَّهُ یُورِثُ الْحِمَاقَهَ وَ الْبُلْهَ وَ لَا تَأْکُلْ إِلَّا عِنْدَ الْجُوعِ وَ إِذَا أَکَلْتَ فَکُلْ حَلَالًا وَ سَمِّ اللَّهَ وَ اذْکُرْ حَدِیثَ الرَّسُولِ ص مَا مَلَأَ آدَمِیٌّ وِعَاءً شَرّاً مِنْ بَطْنِهِ فَإِنْ کَانَ وَ لَا بُدَّ فَثُلُثٌ لِطَعَامِهِ وَ ثُلُثٌ لِشَرَابِهِ وَ ثُلُثٌ لِنَفَسِهِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْحِلْمِ فَمَنْ قَالَ لَکَ إِنْ قُلْتَ وَاحِدَهً سَمِعْتَ عَشْراً فَقُلْ إِنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَهً وَ مَنْ شَتَمَکَ فَقُلْ لَهُ إِنْ کُنْتَ صَادِقاً فِیمَا تَقُولُ فَأَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یَغْفِرَ لِی وَ إِنْ کُنْتَ کَاذِباً فِیمَا تَقُولُ فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یَغْفِرَ لَکَ وَ مَنْ وَعَدَکَ بِالْخَنَا فَعِدْهُ بِالنَّصِیحَهِ وَ الرِّعَاءِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْعِلْمِ فَاسْأَلِ الْعُلَمَاءَ مَا جَهِلْتَ وَ إِیَّاکَ أَنْ تَسْأَلَهُمْ تَعَنُّتاً وَ تَجْرِبَهً وَ إِیَّاکَ أَنْ تَعْمَلَ بِرَأْیِکَ شَیْئاً وَ خُذْ بِالِاحْتِیَاطِ فِی جَمِیعِ مَا تَجِدُ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ اهْرُبْ مِنَ الْفُتْیَا هَرَبَکَ مِنَ الْأَسَدِ وَ لَا تَجْعَلْ رَقَبَتَکَ لِلنَّاسِ جِسْراً قُمْ عَنِّی یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عَلَیَّ وِرْدِی فَإِنِّی امْرُؤٌ ضَنِینٌ بِنَفْسِی وَ السَّلامُ عَلى‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى‏».

[۳] همان.

[۴] سوره مبارکه حجر، آیه ۹۹٫

[۵] سوره مبارکه انفطار، آیه ۱۹٫

[۶] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۵۶٫

[۷] سوره مبارکه قصص، آیه ۸۳٫

«تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لَا فَسَادًا ۚ وَ الْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ».

[۸] میرزا حبیب خراسانی، دیوان اشعار، بخش یک، سایر اشعار، شماره ۳۰ – ترکیب بند.

[۹] حافظ، غزلیات، غزل شماره ۴۹۳.

[۱۰] مفاتیح الجنان، مطلبی پُرفایده برای قبل از خواب.

«نویسنده گوید: کفعمی نقل کرده: هرکس هنگام خواب «سه مرتبه» بگوید: «یَفْعَلُ اللّٰهُ مَا یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ وَ یَحْکُمُ مَا یُرِیدُ بِعِزَّتِهِ؛ انجام دهد خدا هر چه را خواهد به قدرتش و حکم کند هر چه خواهد به عزتش»، مانند این است که هزار رکعت نماز بجا آورده باشد».

[۱۱] سوره مبارکه زمر، آیه ۴۲٫

«اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا ۖ فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَىٰ عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ».

[۱۲] سوره مبارکه نحل، آیه ۳۶٫

«وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ۖ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلَالَهُ ۚ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ».

[۱۳] معارف سلطان ولد / ۴۰؛ تمهیدات / ۱۹۶.

[۱۴] الخصال، جلد ۱، صفحه ۲۵۳.

«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیٍّ اَلْأَسَدِیُّ قَالَ حَدَّثَتْنَا رُقَیَّهُ بِنْتُ إِسْحَاقَ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَتْ حَدَّثَنِی أَبِی إِسْحَاقُ بْنُ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : لاَ تَزُولُ قَدَمَا عَبْدٍ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ حَتَّى یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ عَنْ عُمُرِهِ فِیمَا أَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِیمَا أَبْلاَهُ وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَیْنَ اِکْتَسَبَهُ وَ فِیمَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ».

[۱۵] سوره مبارکه مؤمنون، آیه ۱۱۵٫

[۱۶] صحیفه سجادیه، بخشی از دعای ۴۷٫

«اللَّهُمَّ هَذَا یوْمُ عَرَفَهَ، یوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَ کرَّمْتَهُ وَ عَظَّمْتَهُ، نَشَرْتَ فِیهِ رَحْمَتَک، وَ مَنَنْتَ فِیهِ بِعَفْوِک، وَ أَجْزَلْتَ فِیهِ عَطِیتَک، وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَی عِبَادِک. اللَّهُمَّ وَ أَنَا عَبْدُک الَّذِی أَنْعَمْتَ عَلَیهِ قَبْلَ خَلْقِک لَهُ وَ بَعْدَ خَلْقِک إِیاهُ، فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ هَدَیتَهُ لِدِینِک، وَ وَفَّقْتَهُ لِحَقِّک، وَ عَصَمْتَهُ بِحَبْلِک، وَ أَدْخَلْتَهُ فِی حِزْبِک، وَ أَرْشَدْتَهُ لِمُوَالاهِ أَوْلِیائِک، وَ مُعَادَاهِ أَعْدَائِک. ثُمَّ أَمَرْتَهُ فَلَمْ یأْتَمِرْ، وَ زَجَرْتَهُ فَلَمْ ینْزَجِرْ، وَ نَهَیتَهُ عَنْ مَعْصِیتِک، فَخَالَفَ أَمْرَک إِلَی نَهْیک، لَا مُعَانَدَهً لَک، وَ لَا اسْتِکبَاراً عَلَیک، بَلْ دَعَاهُ هَوَاهُ إِلَی مَا زَیّلْتَهُ وَ إِلَی مَا حَذَّرْتَهُ، وَ أَعَانَهُ عَلَی ذَلِک عَدُوُّک وَ عَدُوُّهُ، فَأَقْدَمَ عَلَیهِ عَارِفاً بِوَعِیدِک، رَاجِیاً لِعَفْوِک، وَاثِقاً بِتَجَاوُزِک، وَ کانَ أَحَقَّ عِبَادِک مَعَ مَا مَنَنْتَ عَلَیهِ أَلَّا یفْعَلَ. وَ هَا أَنَا ذَا بَینَ یدَیک صَاغِراً ذَلِیلًا خَاضِعاً خَاشِعاً خَائِفاً، مُعْتَرِفاً بِعَظِیمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ، وَ جَلِیلٍ مِنَ الْخَطَایا اجْتَرَمْتُهُ، مُسْتَجِیراً بِصَفْحِک، لَائِذاً بِرَحْمَتِک، مُوقِناً أَنَّهُ لَا یجِیرُنِی مِنْک مُجِیرٌ، وَ لَا یمْنَعُنِی مِنْک مَانِعٌ. فَعُدْ عَلَیّ بِمَا تَعُودُ بِهِ عَلَی مَنِ اقْتَرَفَ مِنْ تَغَمُّدِک، وَ جُدْ عَلَیّ بِمَا تَجُودُ بِهِ عَلَی مَنْ أَلْقَی بِیدِهِ إِلَیک مِنْ عَفْوِک، وَ امْنُنْ عَلَیّ بِمَا لَا یتَعَاظَمُک أَنْ تَمُنَّ بِهِ عَلَی مَنْ أَمَّلَک مِنْ غُفْرَانِک، وَ اجْعَلْ لِی فِی هَذَا الْیوْمِ نَصِیباً أَنَالُ بِهِ حَظّاً مِنْ رِضْوَانِک، وَ لَا تَرُدَّنِی صِفْراً مِمَّا ینْقَلِبُ بِهِ الْمُتَعَبِّدُونَ لَک مِنْ عِبَادِک. وَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ قَدَّمْتُ تَوْحِیدَک وَ نَفْی الْأَضْدَادِ وَ الْأَنْدَادِ وَ الْأَشْبَاهِ عَنْک، وَ أَتَیتُک مِنَ الْأَبْوَابِ الَّتِی أَمَرْتَ أَنْ تُؤْتَی مِنْهَا، وَ تَقَرَّبْتُ إِلَیک بِمَا لَا یقْرُبُ أَحَدٌ مِنْک إِلَّا بالتَّقَرُّبِ بِهِ. ثُمَّ أَتْبَعْتُ ذَلِک بِالْإِنَابَهِ إِلَیک، وَ التَّذَلُّلِ وَ الِاسْتِکانَهِ لَک، وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِک، وَ الثِّقَهِ بِمَا عِنْدَک، وَ شَفَعْتُهُ بِرَجَائِک الَّذِی قَلَّ مَا یخِیبُ عَلَیهِ رَاجِیک. وَ سَأَلْتُک مَسْأَلَهَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ، وَ مَعَ ذَلِک خِیفَهً وَ تَضَرُّعاً وَ تَعَوُّذاً وَ تَلَوُّذاً، لَا مُسْتَطِیلًا بِتَکبُّرِ الْمُتَکبِّرِینَ، وَ لَا مُتَعَالِیاً بِدَالَّهِ الْمُطِیعِینَ، وَ لَا مُسْتَطِیلًا بِشَفَاعَهِ الشَّافِعِینَ، وَ أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّینَ، وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّینَ، وَ مِثْلُ الذَّرَّهِ أَوْ دُونَهَا».

[۱۷] سوره مبارکه حجرات، آیه ۱۳٫

«یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثَىٰ وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ».

[۱۸] سوره مبارکه مجادله، آیه ۱۱٫

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ ۖ وَ إِذَا قِیلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ ۚ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ».

[۱۹] سوره مبارکه نساء، آیه ۹۵٫

«لَا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ ۚ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَهً ۚ وَ کُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا».

[۲۰] مفاتیح الجنان، سه کلمه از امام علی (علیه السلام) در مناجات.

«إِلهِی کفی بِی عِزّاً أَنْ أَکونَ لَک عَبْداً، وَکفی بِی فَخْراً أَنْ تَکونَ لِی رَبّاً، أَنْتَ کما أُحِبُّ فَاجْعَلْنِی کما تُحِبُّ».