شما جوانمردها چقدر این حالت را دارید؟ فراقِ حضرت چقدر دلِ شما را می‌سوزاند؟ اگر این سوز را نداریم باید ما هم این تعبیرِ «عنوان بصری» را ببینیم، معلوم می‌شود خیری در ما نیست، به دلِ نکرده‌اند، توجّهی به دلِ ما نشده است، خیلی حیف است که طلبه صاحبِ خود را نبیند، خیلی حیف است که طلبه با اربابِ خود رفت و آمد نداشته باشد. «لَوْ تَفَرَّسَ فِیَّ خَیْراً لَمَا زَجَرَنِی عَنِ الِاخْتِلَافِ إِلَیْهِ»، او مرا زَجر نمی‌کرد، «زَجر» در مقابلِ «جذب» است، گاهی انسان را می‌گیرند و گاهی انسان را پرت می‌کنند، این «زَجر» است، او مرا از اینکه با وجودِ نازنینِ او رفت و آمدی داشته باشم دفع نمی‌کرد.

 

دوم اینکه رفت و آمدِ من هدف‌دار باشد. وقتی انسان نزدِ بزرگی می‌رود باید یک نوری از آن بزرگ بگیرد، باید یک تحفه‌ای از آن بزرگ بگیرد، رفت و آمدی که انسان در آن نه مفید است و نه مستفید «خسارت» است، انسان در این نشست و برخواست فقط عمرِ خود را گذرانده است، بگویند حال که با فلانی یک ساعت نشتسته‌ای چه چیزی بدست آورده‌ای؟ چقدر خودت را به خدا نزدیک کرده‌ای؟ چند مطلبِ جدید بدست آوردی؟ چقدر از آدابِ معاشرت به شما آموخت؟ چه سوزی داشت که به شما منتقل کرد؟ این‌ها یک چیزهایی است که برای ما در همه‌ی این‌ها نکاتِ قابلِ استفاده وجود دارد، «وَ الْأَخْذِ عَنْهُ»فرمود: کسی که از ما اخذ نکند از ما نیست، در زیارت شریفه جامعه کبیره ما اعلان می‌کنیم که آقا جان! ملجأ و مرجع و منبعِ ما شما هستید، «آخِذٌ بِقَولِکُمْ»[۱]، من سبکِ زندگی و طرزِ فکر و اخلاق و دستورالعمل را فقط از شما می‌گیرم، «أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها»، اگر کسی به باب مراجعه نکند و از دیوار بالا برود «دزد» است، اگر کسی علم را از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه نگیرد، ولو اینکه علمِ دین داشته باشد «سارق» است، علمِ او نور ندارد، علمِ او غصبی است، این است که باید منحصراً دامانِ اهل بیت علیهم السلام را گرفت، «وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ وَ یَمْکُثُ فِی ظِلِّهِمْ»[۲]، ما را جزوِ کسانی قرار بدهید که دستِ ما از دامانِ این بزرگواران کوتاه نشود و این بزرگواران ما را از خیمه‌ی نورِ خودشان بیرون نکنند، پناهی بجز خیرِ این بزرگواران وجود ندارد.


[۱] زیارت جامعه کبیره

[۲] دعای ندبه