اصل داستان ولادت امام زمان علیه السلام فقط از طریق یک زن میباشد و مأخذ دیگری در این باره وجود ندارد، پس چگونه به خبر یک زن غیر معصوم و غیر ثقه می توان اعتماد کرد؟
اصل داستان ولادت امام زمان علیه السلام فقط از طریق یک زن میباشد و مأخذ دیگری در این باره وجود ندارد، پس چگونه به خبر یک زن غیر معصوم و غیر ثقه می توان اعتماد کرد؟
طبق شارع مقدّس اسلام برای هر امری نیاز به شواهدی است که اگر آن امر در محکمه و دادگاه مورد بررسی قرار گیرد وجود شاهدانی زنده و بالغ الزامیست که آن را تأیید و یا تکذیب نمایند،
اکنون اگر ولادت موفور السرور قطب عالم امکان حضرت ولی عصر عجّل الله تعالی فرجه را یک امر بسیار پر افتخار و میمون است از منظر یک اتّفاق معمولی مورد بررسی قرار دهیم میدانیم که باید برای اثبات آن از شواهدی متقن و صحیح کمک بگیریم که این شواهد به ۳ دسته که عبارتند از: اوّل) تأکید و تصدیق پدر دوّم) تصدیق قابله سوّم) تصدیق افرادی که در حین ولادت ایشان را رؤیت نمودهاند تقسیم میگردد. اوّل) تصدیق پدر امام عسکری علیه السلام فرمایشاتی را بعد از ولادت امام زمان علیه السلام بیان نمودهاند که برای طالبان حق و حقیقت بس و مکفی است که در این میان به نامهی مبارک حضرت برای احمد بن اسحق اشاره مینماییم که ایشان فرمودند: «بسم الله الرّحمن الرّحیم. خداوند برای ما نوزادی عنایت فرموده است و این مطلب در پیش تو مخفی باشد و از تودهی مردم مکتوب بماند که ما فقط به خویشان نزدیک به جهت قرابت و به شیعیان خالص به سبب سؤالات آنها اطّلاع میدهیم، دوست داشتیم به شما نیز اطّلاع دهیم تا خداوند شما را در شادی ما سهیم گرداند. والسلام.» و یا نامهای که به یکی از اصحاب خود در خارج از سامرا فرستادند و آن نامه را با چهار گوسفند همراه کردند و در آن نامه مرقوم داشتند که: «این گوسفندان را به عنوان عقیقهی پسرم «مهدی» ذبح کن و بخور که بر تو گوارا باشد و هر کس از شیعیان ما را پیدا کردی بر او اطعام کن.» و باز میتوان به فرمایش حضرت بعد از مرگ زبیر بن بکار اشاره نمود ولی به علّت فراوانی فرمایشات امام عسکری علیه السلام و نبودن مجال به همین چند نمونه بسنده میکنیم. دوّم- تصدیق قابله اکنون با در نظر گرفتن سؤال مطرح شده به این نکته میپردازیم که چرا فقط از یک زن این ولادت روایت گردیده و از طرف فرد دیگری بیان نشده است.
برای پاسخگویی باید به این نکته اشاره نمود که اوّلاً این دیدگاه و منظر بسی اشتباه است که روایت ولادت فقط از طرف حکیمه خاتون نقل گردیده چون نسیم و ماریه خادمه که هر دو از خدّام خانهی امام عسکری علیه السلام هستند به این نکته اشاره دارند که ما دیدیم پس از ولادت امام عصر عجّل الله تعالی فرجه ایشان در حالیکه در سجده بودند انگشت سبابهی خود را به سوی آسمان بلند نموده و فرمودند: « الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله، زَعَمَت الظُلمهُ أَنَّ حجّهَ اللهِ داحضهٌ لو أُذنَ لنا فی الکلام لَزال الشکَ»؛ «حمد مخصوص خداوند جهانیان است و درود خدا بر محمّد و آل او باد و ستم پیشگان میپندارند که حجّت خدا باطل شدنی و از بین رفتنی است و اگر اجازه و رخصت در گفتار یابم شک و تردید را میزدایم.»۱ این اولین سند برای اینکه تنها ولادت از طریق حکیمه خاتون نقل نگردیده است امّا شیعه اسناد و مدارک دیگری نیز در دست برای ارائه دارد که میتوان به نقل روایت از زبان کنیز ابو علی فیوزانی که او را به امام عسکری علیه السلام بخشید و او شاهد بر ولادت آن یگانهی عالم بوده است اشاره نمود، امّا پس از شهادت امام عسکری علیه السلام زمانی که مأموران حکومتی به خانهی حضرت برای کشف فرزند به دنیا آمده از ایشان هجوم آوردند این کنیز از دست مأموران گریخته و به خانهی ابو علی پناهنده شد و ماجرای ولادت را برای ابو علی و خانوادهاش بیان نمود.۲
نقل دیگر ما برای عقبهی خادم است چون موسی بن قاسم که از نوادگان امام کاظم علیه السلام و راوی حدیث شریف حکیمه خاتون میباشدصحّت کلام جناب حکیمه را از این خادم سؤال میکند، او با تمامی اتّفاقاتی که در شب ولادت در خانهی امام عسکری علیه السلام دیده بود در جواب موسی بن قاسم میگوید «تمامی آنچه حکیمه بیان نموده همگی راست و صحیح است.»۳ و باز هم نقل ماجرای ولادت از زبان عَقید خادم که وی ماجرا را برای ابوالادیان و دیگران بازگو نمود.۴ و از تمامی این اسناد جالبتر و زیباتر نقل روایت از زبان قابلهای از اهل سنّت است که امام او را برای مصالحی خاص در شب ولادت آن مهر تابان دعوت تا او با نقل این ماجرا حجّتی باشد تا باعث هدایت برخی از دشمنان این خاندان گردد.۵ تمامی این اسناد و مدارکی که بیان گردید دلیل و حجّتی بود بر این موضوع که در ولادت وجود پر برکت امام عصر عجّل الله تعالی فرجه فقط جناب حکیمه حاضر نبودهاند و افراد دیگری نیز به این بانوی بزرگوار کمک و همیاری مینمودند و اینان همگی ولادت امام عصر عجّل الله تعالی فرجه را با چشم خود دیده و برای دیگران بیان نمودهاند، امّا نکتهی قابل ذکر دیگر اینکه اسناد و مدارک دیگری در باب اثبات ولادت بیان خواهیم نمود. اکنون به سؤال باز میگردیم چون در انتهای سؤال نکتهی مهمّی وجود دارد و آن اینکه آیا جناب حکیمه خاتون که تمامی ماجرای ولادت را نکته به نکته بیان نموده است مورد وثوق است و میشود به ایشان اعتماد و اطمینان نمود؟
برای پاسخگویی به این سؤال، جوابهای متعددی وجود دارد که از آن میان به یک یا دو دلیل اشاره مینمایم ولی باید مقدّمتاً شرح حالی از جناب حکیمه خاتون بیان گردد که این بانوی بزرگوار آخرین فرزند امام جواد۶ که مادرشان غیر از امّ فضل است ولی تاریخ دقیقی در باب ولادتشان در دست نیست امّا وفات ایشان در سال ۲۷۴ ه.ق.۷ بوده و بدن ایشان را در کنار بدن امامان عسکریین به خاک سپردهاند، در باب ازدواج ایشان اینچنین نقل گردیده که ایشان با ابوالحسن محدّث که با پنج واسطه به امام سجّاد علیه السلام میرسد ازدواج نموده است که ثمرهی این ازدوج ۳ پسر است۸ امّا نکتهی حائز اهمّیّت که حجّت را برای طالبان حق و حقیقت تمام میکند روایت حرز امام جواد علیه السلام است که جناب سیّد بن طاووس آن را نقل نموده و ایشان را مورد وثوق قرار داده است و از ایشان نقل روایت کرده است.۹ با آنکه این دلیل حجّت را تمام میکند ولی دلائل دیگری را اقامه مینمایم تا کمترین شبههای در اذهان در باب وثوق ایشان وجود نداشته باشد.
اوّل- مگر نه اینکه یکی از شئون امامت عصمت است پس زمانی که امامی بر فردی صحه وثوق قرار میدهد و امام بعدی نیز این صحّت و درستی را تأیید میکند دلیل بر درستی و راستی اوست. زمانیکه وجود نرجس خاتون وارد شهر سامرا گردید و با امام هادی علیه السلام گفتگو نمود حضرتش این خانم کم سن و سال را به خواهرشان تحویل دادند تا به او دین اسلام را تعلیم دهد و او را بر چارچوب دین اسلام تربیت نماید تا او آماده برای بارداری فرزندی گردد که تمامی ادیان تا به رسول مکرّم اسلام صلّی الله علیه و آله و پس از آن جناب امیرالمؤمنین علیه السلام تا خود امام عسکری علیه السلام وعده به آمدنش دادهاند و اگر حکیمه خاتون در این امر کوتاهی مینمود شاید باعث ایجاد خدشه در امر امامت میشود ولی امامت بر او اعتماد دارد چون وی دختر امام و خواهر امام و عمّهی امام است و ایشان تربیت یافتهی دست امام جواد و امام هادی علیهم السلام است و تحت تربیت و تعلیم این دو امام بوده و از نور وجودی امام عسکری نیز بهرهها برده است پس زمانی که امامت به او اعتماد دارد و این چنین مأموریتی به وی میدهد چگونه میتوان روبروی امامت ایستاد و به امر امامت بی اعتنایی کرد و ایشان را فردی نادرست و غیر صحیح نام برد.
دوّم- دلیل دیگری که بر وثوق ایشان و تکملهی دلیل قبلی میباشد این گونه است که در آن حالت خفقان و بی اعتمادی شهر سامرا که کنار امام عسکری علیه السلام را تماماً جاسوس و خائن به خاندان رسالت فرا گرفته بود و حضرت حتّی به برادر خود جعفر نیز اعتماد نداشتند فقط تعداد کمی از شیعیان مورد اعتماد حضرت بودند ولی آن چنان وضعیت زمانی و مکانی سامرا ناخوشایند بود که حضرت برای حفظ جان شیعیان امر فرموده بودند که: بر من سلام نیز نکنید،۱۰ آری در این شرایط بس دشوار دوباره جناب حکیمه خاتون مورد اعتماد امامت قرار گرفت و مقامی بالاتر از یک فرد مورد وثوق به ایشان عنایت گردید چون ایشان هم میتوانست مانند دیگران فقط از ماجرای ولادت مطّلع گردد ولی او به مقام و مرتبهای بالاتر نائل گردیده بود و آن مقام قابله بودن برای مادر امام عصر عجّل الله تعالی فرجه است و این شئنی والاست که بر کس دیگری ارزانی نشده است، پس با تمامی این ادلّه و براهین و با تمامی این اعتمادها و اطمینان چگونه میتوان به او بی اعتماد بود و از ایشان نقل روایت نکرد.
منبع:پرسمان
۱- الغیبه طوسی ص۲۴۵/ کشف الغمه ج۳ص۲۸۸/ الثاقب و المناقب ص ۵۸۴/ اعلام الوری ص ۳۹۵/ کمال الدین باب ۴۲ ح۵/
۲- اثبات الهداه ج۳ ص۶۹۹ و …
۳- کمال الدین ج۲ ص ۴۲۴/ تبصره الولی ص۵/ منتخب الانوار المضیعه ص ۶۰/ و …
۴ – بحار الانوارج۵۲ ص۶۷/ الزام الناصب ص۱۰۸/ ینابیع الموده ج۳ ص۱۲۴/ منتخب الأثر ص۳۶۷
۵- الغیبه طوسی ص۲۴۰/ بحار الانوار ج۵۱ ص۴۰/مدینه المعاجز ج ۸ص۴۰ / معجم الاحادیث الامام المهدی ج ۴ ص ۲۷۷
۶- انیس المؤمنین ۲۱۵/ تحفه الأزهار و منتهی الآمال ج۲ص ۳۵/
۷- ریاحین الشیعه ج ۴ص۱۵۰/
۸- ریاحین الشیعه ج۴ ص ۱۵۷
۹- منهج الدعوات ۳۶/ بحارالانوار ج ۹۴ ص۳۵۶ تا ۳۶۱
۱۰- بحار الانوار ج ۵۰ ص ۲۸۹
پاسخ دهید