«… طَبِیبِ نُفوسِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصومِین سِیَّمَا الْحُجَّهِ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحُنَا وَ أَرْواحُ مَنْ سِوَاهُ فِدَاهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

«وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یُطیعُکُمْ فی‏ کَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ».[۱]

ایّام الله دهه‌ی مبارکه‌ی فجر را خدمت حضرت صاحب الزّمان، بقیّه الله (ارواحنا فداه) و به روح بلند امام و ارواح تابناک شهدا و به همه‌ی مردم ایران و خصوصاً رهبر انقلاب تهنیت و تبریک عرض می‌کنم.

Sadighi-Masjed-13941112-ThaqalainSite (2)

رهبری در جوامع اسلامی و غیر اسلامی

به اقتضای ایّام چند نکته راجع به انقلاب و نهضت خدمت شما تقدیم می‌دارم و بعد ادامه‌ی بحث خودمان تقدیم می‌شود. مسئله‌ی انقلاب رسیدن به یک آرزوی ایمانی همه‌ی مؤمنان تاریخ بود. از آرزوهایی که بشر همیشه دارد داشتن رهبر خوب و دلپذیر است. در دنیا رهبران کشورها و ملّت‌ها رهبران صوری هستند. در حکومت‌های لیبرال دمکراسی مردم به طور طبیعی کسی را انتخاب نمی‌کنند. برای مردم تصمیم‌سازی می‌شود، با طوفان‌های تبلیغاتی، با هیجانات همه جانبه‌ی مادّی، جنسی، فشارهای روحی، اشخاص و مردم را در فضایی قرار می‌دهند که در آن فضا تصمیمی می‌گیرند که خود کسانی که می‌خواهند به جایی برسند آن را می‌خواهند. این تصمیم‌سازی، نفوذ در فکر اشخاص، یکی از مسائلی است که در دنیای شیطنت و فریب استکبار وجود دارد ولی کسی ‌که با یک فشار تبلیغاتی و ظاهرسازی آمده همه‌ی مردم در آن حضور ندارند اقلّیتی است و اکثریتی. آن اکثریت که رأی داده براساس تصمیمی است که فضای تبلیغاتی برای آن آورده و او منافع خود را در این دیده که به این رأی بده. آن اقلّیّتی هم که منافع خود را با فرد دیگر می‌دانسته او هم رأی نداده. و این گروهی که رأی ندادند رقیب آن گروهی هستند که رأی آوردند و این شکاف همیشه وجود دارد، رقابتی است که عناد در کنار آن وجود دارد، پرونده‌سازی در کنار آن وجود دارد و بدگویی و کارشکنی در کنار آن وجود دارد لذا حکومت‌هایی که براساس منافع حزبی رئیس جمهور یا نماینده به پارلمان می‌فرستند همیشه رقبای آن‌ها برای آن‌ها پرونده‌سازی می‌کنند. در طول مدّت خدمت آن رئیس جمهور، یا آن نماینده نقطه ضعف‌های آن‌ها را می‌بینند و آن را بزرگ می‌کنند و برای دوره‌های بعد نتوانند این فضا را بسازند. هم کسانی که رأی دادند، هم آن کسانی که رأی ندادند براساس منافع مادّی خودشان بوده ولی در حکومت پیامبر اکرم و حضرت امیر (علیه السّلام)، حضرت سلیمان نبی، حضرت داود پیغمبر، حضرت دانیال نبی، در این‌ها مسئله‌ی رقابت نیست. پیامبر آمد دل مردم را برد. ۲۳ سال تحمّل سختی‌ها در مکّه، کشته داد، شهید داد، آتش بر سر او ریخته شد، محاصره‌ی همه جانبه شد، به شکاف کوه‌ها پناه بردند، همسر و فرزند ایشان آن‌جا گرسنگی می‌کشیدند، همه‌ی این‌ها را تحمّل کردند و خدا از جاهای دیگری دل‌ها را با این‌ها یکسان کردند و عاشق پیغمبر شدند و سراغ رسول خدا آمدند و به یثرب و مدینه دعوت کردند. این‌جا رقابت انتخاباتی و اقل و اکثری نبود. خدا فطرت‌های توحیدی مردم را در اثر تحمّل و ظرفیت پیغمبر خدا بیدار کرد و آن‌ها منبعث و برانگیخته شدند تا این رسول مبعوث را با همه‌ی وجود پذیرا شدند، با او بیعت کردند. بیعت غیر از رأی دادن است، کاری ندارد چه کسی با او هست و چه کسی با او نیست. با جان و مال و عشیره‌ی خود بیعت کردند و گفتند ما از شما دفاع می‌کنیم، جان خود را فدای جان شما می‌کنیم.

Sadighi-Masjed-13941112-ThaqalainSite (3)

وصف انصار در قرآن کریم

در سوره‌ی مبارکه‌ی حشر پروردگار عزیز قسمتی از نوع تفکّر مردم مدینه را در پذیرش پیغمبر و یاران او بیان می‌کند «وَ الَّذینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإیمانَ»[۲] این‌ها که هم متبوّء بودند هم در این‌که مدینه و خانه برای آن‌ها است و هم این‌که در ایمان متمکّن بودند. این‌ها «یُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَهٌ»[۳] این‌ها ایثار می‌کردند، نیاز داشتند، احتیاج داشتند، ولی پیغمبر و مهمان‌هایی که از مکّه بر آن‌ها وارد شده بودند آن‌ها را بر خود مقدّم می‌داشتند. هر چیزی که داشتند و نداشتند در اختیار پیغمبر و مهاجرین قرار دادند «یُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَهٌ». اشخاصی که رأی می‌دهند، رأی می‌دهند که چیزی بگیرند ولی آن‌ها بیعت می‌دادند که چیزی بدهند. این دو بینش، این دو نوع تلقّی، دو نوع حرکت در عالم است: یک بینش می‌گوید از من جان قبول کن، از من خانه قبول کن، از من مال قبول کن. وجود نازنین پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وقتی وارد مدینه شد همه داوطلب بودند که پیغمبر خانه‌ی آن‌ها را مزیّن کند و در اثر این رقابتی که در پذیرایی پیغمبر، در ایثار به پیغمبر، در تحمّل مشکلات پیغمبر و یاران پیغمبر رقابت در این بود که من در خطّ مقدّم هستم، من می‌خواهم با تمام دارایی خود در خدمت شما باشم و چون کثیری این اشتیاق را داشتند حضرت فرمودند: ناقه‌ی من را رها کنید «فَإِنَّهَا مَأْمُورَهٌ»[۴] او خود از جانب خدا مأمور است، هر جا که زانو زد من در خانه‌ی همان شخص می‌روم که در خانه‌ی این همه آدم‌های پولدار و متمکّن و مشهور در خانه‌ی ابو ایّوب انصاری رفت که از فقیرترین افراد مدینه بود. پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وارد بر او شد.

Sadighi-Masjed-13941112-ThaqalainSite (4)

انقلاب ما ادامه‌ی راه پیغمبر است

مسئله‌ی انقلاب ما ادامه‌ی راه پیغمبر است. انتخابات و این مسائل همه صورت است، مماشات با دنیا است، تمرین حضور مردم در صحنه است و الّا وقتی امام نبود، مجلس قانون اساسی نبود، از پاریس به ایران آمد مردم از امام چیزی می‌خواستند یا می‌خواستند جان خود را فدای جان امام کنند؟ این راه جدیدی در دنیا است. این حکومت، حکومت بر دل‌ها است، این حکومت، حکومت بر عواطف مردم است.

پایبندی مردم به انقلاب تا پای جان

مردم در ۱۷ شهریور در میدان ژاله سابق که میدان شهدای فعلی است آمده بودند و ۱۷ هزار کشته‌ای که دادند پشیمان بودند که کشته دادند؟ ناراحت بودند که امام باعث شد فرزندان ما کشته شدند، زن‌ها و مردها کشته شدند؟ یا نه این خط شکن‌های میدان شهادت در ۱۵ خرداد ۴۲، جزء افتخارات این‌ها این است که خدا قربانیان آن‌ها را قبول کرد. در همه‌ی انتخابات و تعامل سیاسی در دنیا این است که مردم رأی می‌دهند که تا نماینده‌ی آن‌ها به قدرت برسد تا به این وسیله بیشتر بتوانند به قدرت دست پیدا کنند و حزب آن‌ها امکانات و امتیازات بیشتری داشته باشد. ولی در اسلام مسابقه در ایثار است، مسابقه در قربانی و مال دادن است. حیف است یک حرکت که از ابتدای آن شبیه ورود پیغمبر بوده که مردم حاضر بودند جان و مال و همه چیز خود را فدا کنند و امام سالم بیاید و اسلام را پیاده کند و مردم را با خدا آشتی بدهد و حلال‌خوری باشد و مردم زندگی پاکیزه داشته باشند، دنیای آن‌ها را دین اداره کند و آخرت آن‌ها را هم دین آباد کند. این چیزی است که بعد از غدیر و حکومت حضرت امیر (علیه السّلام) در عالم واقع نشده است. این کاری که مردم پیغمبر در خود مدینه با خود پیغمبر تعامل و بیعتی که داشتند مردم ما با امام بیعت کردند. این راه نویی در تمام عرصه‌ی دنیا است که دنیا به دو بخش تقسیم شده بود، یک بخش نظام کمونیستی بود، یک بخش هم نظام امپریالیستی و لیبرال دمکراسی بود. از اوّل تا آخر نظام لیبرال دمکراسی فریب است، این حزب سر تا پا استیصال است و می‌خواهد تمام وزرا و وکلا از آن او باشد، همه می‌خواهند چپاول کنند، همه می‌خواهند همدیگر را بدرند امّا پیغمبر خود را فدای مردم می‌کرد «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلى‏ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدیثِ أَسَفاً»[۵] پیغمبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) گاهی از شدّت گرسنگی سنگ بر شکم مبارک خود می‌بست، گاهی چند روز یک لقمه نان از گلوی ایشان پایین می‌رفت ولی دار و ندارد خود را به فقرای مدینه می‌بخشید. از سوی دیگر مردم هرچه داشتند در اختیار پیغمبر قرار می‌دادند.

Sadighi-Masjed-13941112-ThaqalainSite (5)

شباهت انقلاب اسلامی و انقلابی که پیغمبر ایجاد کرد

بین خود و خدا در تاریخ چنین چیزی در پهنه‌ی سیاسی بعد از پیغمبر واقع نشده بود. انقلاب ما در ایران یک تحوّل وجودی در مردم بود. وقتی مردم در راه انقلاب شهید می‌دادند کسی دنبال مقام و پست و چه کسی برنده می‌شود و چه کسی می‌بازد نبود. امام آمد و مردم با همه‌ی وجود با او بیعت کردند.

نیروی هوایی در شرایطی با پیغمبر بیعت کرد که همه چیز آن‌ها در خطر بود. آن‌ها جان بر کف گرفتند و آمدند و با امام بیعت کردند. یکی این راه نو در اسلام، جمهوریت با جمهوریت کشورهای دیگر فرق دارد. جمهوریت در این‌جا حضور مردم است ولی مثل جسم و جان است؛ ولایت جان مردم است و مردم هم دست و چشم و رگ و پی ولایت هستند، جدایی نیست، من بخورم تو نخوری نیست. جان و بدن که از هم جدا نمی‌شوند، یک حقیقت هستند. یک واحد هستند، یک نظام هستند. این مهم‌ترین اصلی است که در انقلاب واقع شده است. اگر به انحراف کشیده نشود این راه به امام زمان (ارواحنا فداه) منجر می‌شود که جان واقعی ما می‌آید (ما همه موریم سلیمان تو باش). ای امام زمان ما همه جسم هستیم، جان تو باش. در نظام‌های سیاسی دنیا چنین چیزی واقع نشده، یک پدیده‌ی جدید است، یک واقعه‌ی جدید است، تجدید خاطره‌ی حکومت پیغمبر و امام حسین است نه پیغمبر و امیر المؤمنین (علیهم السّلام).

Sadighi-Masjed-13941112-ThaqalainSite (6)

علّت رجوع مردم به امیر المؤمنین (علیه السّلام) پس از خلفا

حکومت امیر المؤمنین در چهار سال حکومت خاصّ مردم بود. مردم تعبّداً سراغ علی نرفتند بلکه انفجاری بود که از وضعیت موجود برای آن‌ها پیش آمد. آن تبعیض… بنی امیّه مسلّط شده بودند، اموال تقسیم شده بود، پست‌ها در بین عدّه‌ی معدودی می‌گشت و جان بر لب مردم رسیده بود چون بی‌عدالتی به حدّ اعلی رسیده بود. خلیفه‌ی وقت را کشتند و به خانه‌ی امیر المؤمنین (علیه السّلام) آمدند چون از وضع سابق خسته شده بودند بنابراین به امیر المؤمنین پناه بردند. آن‌ها عاشقانه سراغ علی (علیه السّلام) نرفته بودند بلکه تاجرانه سراغ او رفته بودند. حضرت امیر (علیه السّلام) فرمودند: سراغ شخص دیگری بروید. حضرت علی (علیه السّلام) نمی‌پذیرفت. حضرت علی حاضر نبود بعد از آن سه خلیفه حکومت را بپذیرد. ایشان می‌فرمودند: اگر من وزیر باشم بهتر از این است که برای شما امیر باشیم. من شما را برای خدا دوست دارم ولی شما من را به خاطر خدا دوست نمی‌دارید، شما من را به خاطر خودتان دوست دارید لذا توقّعاتی که شما در حکومت از من دارید برآورده نمی‌شود و چون برآورده نمی‌شود همان‌طور که آمدید همان‌طور هم بر می‌گردید. شما دنبال چیزی هستید که در حکومت من به شما نمی‌رسد. شما دنبال سوء استفاده از قدرت هستید امّا من اهل این کار نیستم. من به برادر خود بیش از حقّ او نمی‌دهم، بیت المال را بالسّویّه تقسیم می‌کنم و اهل نور چشم بازی نیستم. همین‌طور هم شد، آن‌ها حضرت علی (علیه السّلام) را تحمّل نکردند. لذا این انقلاب ما شبیه انقلابی که مردم سراغ حضرت علی (علیه السّلام) رفتند و با او بیعت کردند نبود، شبیه استقبال مردم از پیغمبر بود. آن‌ها واقعاً با همه‌ی وجود با پیغمبر بیعت کردند و تا زمانی که پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود به بیعت خود وفادار بودند.

این راه نویی که حکومت، حکومتی باشد که مردم و حکومت من و تو نداشته باشد. مردم حاکم را مانند جان خود بدانند و حاکم هم مردم را مانند اعضای بدن خود بداند، همه با هم یکی باشند. امام با مردم این‌طور بود، الآن مقام معظّم رهبری با متن مردم همین‌طور است.

Sadighi-Masjed-13941112-ThaqalainSite (7)

ملاک واقعی در انتخاب مسئول باید چه باشد؟

مواظب باشیم که در بازی‌های انتخابات سراغ شکل‌هایی که در دنیای غرب هستند نرویم. یک عدّه پول خرج می‌کنند و رأی می‌آورند، انواع زد و بندها را به کار می‌گیرند و وعده می‌دهند، یک عدّه بنا دارند به مجلس خبرگان بروند و در آن‌جا رقابت کنند و مجلس خبرگان را دو قطبی کنند… این‌ها دین نیست، این‌ها انقلاب دینی نیست. در انقلاب دینی که مردم‌سالاری دینی وجود دارد مردم دین را با وجود خود می‌پذیرند. تحمیل نیست، رهبری و حکومت تضمین‌کننده‌ی دین مردم است، تضمین‌کننده‌ی آرمان‌ها ارزشی مردم هستند. این یک امتیاز اساسی برای انقلاب اسلامی است که اگر مردم ما مردم ما، جوان‌های ما، مردم حزب اللّهی ما اگر این نکته را با همه‌ی وجود یافته باشند این انقلاب را با همان آهنگ معنوی که برای انقلاب، برای نظام، برای ولایت جان می‌دهند و مسئول هم در برابر مردم خود را چیزی نمی‌داند، او هم قربانی مردم است، خود را سپر بلای مردم قرار می‌دهد. اگر بتوانیم این وضع را ادامه بدهیم.

Sadighi-Masjed-13941112-ThaqalainSite (9)

خلوص نیّت مردم و فداکاری برای انقلاب

ما این را در آمدن حضرت امام دیدیم، در ۲۲ بهمن هم دیدیم. من توجّه داشتم وقتی امام آمد گویا بین زن و مرد حالت محرم و نامحرم نبود، گویا همه فرشته بودند، ملک بودند، گویا تمام غرایز حیوانی تعطیل بود، همه به سوی یکی بودند و یک نوع پاکیزگی یا اوّل انقلاب که خود من هم در نظام خدمتی داشتم کسی دنبال حقوق نبود، این‌که چقدر به ما حقوق می‌دهند مسئله‌ی مهمّی نبود همه می‌خواستند خدمت کنند، بچّه‌هایی که از آمریکا آمده بودند، از انگلیس آمده بودند، در جهاد یا در سپاه آمده بودند و خدمت می‌کردند که خدا بعضی از آن‌ها را رحمت کند که با ما بودند، همه چیز خود را گذاشته بودند و آمده بودند و در دهات خدمت می‌کردند. آن‌ها با این روحیه داشتند خدمت می‌کردند.

نگرش مردم ایران به انتخابات

مدام می‌گویند باید غربی بشویم. بعضی از مسئولین ما یا رؤسای جمهوری سابق ما حیف کردند، فضا را غربی کردند، آن تقدّس را از مردم و انتخابات گرفتند. مردم انتخابات را یک امتحان و یک عبادت می‌دانستند، با یک شوق و با انگیزه‌ی الهی پای صندوق می‌رفتند و انتخاب خود را برای خدا انجام می‌دادند نه به خاطر جریانی که این چه جریانی است و آن چه جریانی است و این از کدام خط است و آن از کدام خط است. این بازی‌ها برای دنیا غرب و شیطنت است در مردم‌سالاری ما چنین طرز تفکّری وجود ندارد.

Sadighi-Masjed-13941112-ThaqalainSite (10)

تعریف مردم‌سالاری در ایران

مردم‌سالاری ما محوریت خدا است، محوریت ولی خدا است، محوریت ولایت و امامت است که خودی ندارد، او هم مثل شما یک بنده‌ی ضعیف خدا است و هیچ امتیازی بالاتر از شما ندارد. این همان چیزی است که ما در انقلاب در آمدن امام بین خود و خدا دیدیم. امام در ۲۱ بهمن که اعلام حکومت نظامی شد و امام دستور دادند وارد خیابان‌ها شوید و به این حکومت نظامی اعتنا نکنید.

پیروزی انقلاب پاداش خدا به ایثار مردم بود

مردم جلوی تانک‌ها جان بر کف گرفتند و خداوند متعال وقتی این ایثار را در مردم دید پیروزی را برای ما رقم زد. انقلاب ما یک معجزه بود که با دست امام عصر (ارواحناه فداه) از آستین امام بیرون آمد و تصرّفی بود که در دل‌ها شد. این امر بر شما مبارک باشد «وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ» خدا ایمان را برای شما محبوب کرد «وَ زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِکُمْ» در دل‌های شما ایمان را آرایش داد، آراسته کرد. «زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِکُمْ» ایمان، دل شما را زیبا کرد. معلوم می‌شود که دل بی‌ایمان پیرایه ندارد، زینت ندارد، زیبایی ندارد، جاذبه ندارد که ملائکه وارد آن دل بشوند. امام زمان و حضرت زهرا و امام حسین و حضرت اباالفضل (علیهم السّلام) وارد آن دل بشود.

Sadighi-Masjed-13941112-ThaqalainSite (11)

اثر نام ائمّه بر قلب انسان

چرا ما در زیارت جامعه می‌گوییم «وَ مَا أَحْلَى أسمَائَکُم» چقدر نام‌های شما زیبا است. واقعاً وقتی شما یا علی می‌گویید، وقتی حال خوشی دارید یا زهرا می‌گویید، وقتی به دعای ندبه می‌روید و حاجتی هم ندارید ولی در درون متحوّل می‌شوی و می‌گویی «یا صاحب الزّمان». واقعاً حال شما، دل شما زیبا نمی‌شود و با وقتی که دنبال مال یا شهوت می‌روید و دل شما به سوی دیگر می‌رود فرق ندارد؟ این کجا و آن کجا است؟ این‌جا دل زیبا شده امّا وقتی دل را در پی شکار دیگری می‌فرستید خودت هم از خودت نفرت پیدا می‌کنی و بد و زشت می‌شوی. می‌گویی عیب بود که من فلان جا از آبروی خود گذاشتم و حیف شد که من فلان جا آلوده شدم. این‌جا زیبایی و رشد است.

چشمه‌ی جاری و گوارای ایمان

«حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ» خدای متعال دل شما را طالب ایمان قرار داد، دل شما تشنه‌ی ایمان شد، ایمان بر شما تحمیل نبود، عطش در شما ایجاد کرد و تا وقتی ایمان به شما عرضه شد مانند تشنه‌ای بودید که دنبال چنین حقیقتی بودید. ایمان برای شما آب جاری شد، چشمه گوارا شد، دلپذیر شد، پذیرای ایمان شدید و زیبایی جان خود و زندگی خود را که از دل نشأت می‌گیرد زیبایی آن هم به همان ایمان است «وَ زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِکُمْ» در دل‌های شما ایمان را آرایش داد.

Sadighi-Masjed-13941112-ThaqalainSite (12)

گناه سبب تیره شدن دل می‌شود

یک مقدار بیشتر روی این قضیه دقّت کنید، خدای نخواسته دل ما آلودگی و نجاست و قذارت و غبار نداشته باشد. هر گناهی که انجام می‌دهیم یک لکّه‌ی بد در دل ما پیدا می‌شود.

اثر ایمان بر قلب انسان

خدا می‌گوید: ما ایمان را در دل شما محبوب قرار دادیم و ما این دل را با ایمان پالایش کردیم و زیبا کردیم، این دل خالص نبود ولی ایمان دل تو را خالص کرد و الآن ناخالصی نداری، بیگانه در دل تو نیست، فقط یاد آشنا در دل تو است و هیچ نگرانی نداری. نگرانی دل از بیگانه‌ها و نفوذی‌ها است ولی دل تو جای زیبا و امنی شده، آشناها می‌آیند و بدون نگرانی حضرت امیر (علیه السّلام) دست بر دل تو می‌اندازد و حضرت زهرا (سلام الله علیها) دل تو را خانه‌ی خود می‌داند و با فضّه دل تو را جارو می‌کند، پاک می‌کند. این اثر ایمان است. دل ایمان را زیبا می‌کند و وقتی ایمان زیبا شد همه از زیبایی لذّت می‌برند. این فطرت الهی است.

خدا خود جمیل است و به ما عطش جمال داده است. تا زمانی که دل زیبا نشود دلبر او را نمی‌پذیرد، خدا باید از ما دلبری کند امّا دل کثیف را که خدا نمی‌خرد، خدا خریدار دل زیبا است. برای این‌که خودش بخرد و تو دل خود را به غریبه نفروشی خودش دل تو را دستکاری کرده است، در دل تو ایمان را قرار داده است و دل را با چشمه‌ی ایمان شستشو داده است که هیچ آلودگی و زشتی در دل شما نباشد «وَ زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِکُمْ».

ایّام فتنه برای شیعیان

ایّام، ایّامی است که به کشتی نجات نیاز داریم. از هر طرف می‌بینیم طوفان بلا است. در عربستان که آن‌طور عالم دینی را گردن می‌زنند و جنازه‌ی او را به خانواده‌اش تحویل نمی‌دهند. در نیجریه که شیعیان را بدون هیچ گناهی قتل عام کردند و هزاران شیعه را به خاک و خون کشیدند. یمن که نزدیک یک سال است مورد هجوم قرار گرفته است. این مردم به عشق امیر المؤمنین (علیه السّلام) به پا خاستند و در دنیا هیچ پناهی ندارند و هیچ قدرتی در دنیا از مردم مظلوم یمن حمایت نمی‌کند ولی همه‌ی قدرت‌ها از این حکومت ننگین وهّابی آدم‌کش کودک‌کش عربستان حمایت می‌کنند. کودک را می‌کشند، زن را می‌کشند، مرد را می‌کشند، زیر ساخت‌های مملکت یمن و سوریه را نابود کردند. به چه جرمی؟ «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَهُ سُئِلَتْ * بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ»[۶].

Sadighi-Masjed-13941112-ThaqalainSite (1)

خطراتی که کشور ما را تهدید می‌کنند

در مملکت ما هم خطر نفوذ وجود دارد. بزک کردن آمریکا و غرب است، امروز مشکلات ما جدّی‌تر از مسئله‌ی یمن و سوریه است. آن‌جا دارند بمب می‌ریزند و همه‌ی دنیا هم تماشا می‌کنند. حتّی آن‌ها که طرفدار آمریکا هستند کم کم می‌بینند در حال رسوا شدن هستند آمریکا را محکوم می‌کنند امّا اگر خدای نخواسته ما در مسائل سیاسی ببازیم، با دست خود زمام امور را به دست کسانی بدهیم که آن‌ها با غرب سازش می‌کنند و با دیگران همراهی می‌کنند و دین برای آن‌ها مسئله‌ی مهمّی نیست. نماز جوان‌ها خیلی برای آن‌ها مهم نیست، عفّت خانم‌ها خیلی برای آن‌ها مهم نیست، استقلال خیلی برای آن‌ها مهم نیست، توسعه را به قیمت از دست دادن استقلال می‌پذیرند و حتّی به همان توسعه هم نمی‌رسند. دشمن وعده می‌دهد ولی عمل نمی‌کند.

پناه بردن به ائمّه در شرایط بحرانی

ما در این شرایط جز اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السّلام) چه پناهی داریم؟ شما در جبهه با چه رمزی به جنگ دشمن می‌رفتید؟ رمز یا زهرا بود، رمز یا حسین بود رمز یا علیّ بن موسی الرّضا (علیهم السّلام) بود. در جبهه همه‌ی دنیا مقابل ما بود ولی ما علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السّلام) را داشتیم. الآن هم در این جنگ سیاسی، در این جنگ تمام عیار فرهنگی باید دامن حضرت زهرا و گوشه‌ی چادر بی‌بی دو عالم و حضرت امام حسن و امام حسین و حضرت زینب (سلام الله علیهم اجمعین) را بگیریم.


[۱]– سوره‌ی حجرات، آیه ۷٫

[۲]– سوره‌ی حشر، آیه ۹٫

[۳]– همان.

[۴]– الکافی، ج ۸، ص ۳۳۹٫

[۵]– سوره‌ی کهف، آیه ۶٫

[۶]– سوره‌ی تکویر، آیات ۸ و ۹٫