درس اخلاق حضرت استاد صدیقی در روز شنبه از ساعت ۱۰ تا ۱۱ صبح در حوزه علمیه امام خمینی (ره) برگزار شد که مشروح آن در ذیل آمده است.
- مسئلهی امید در زندگی حضرت زهرا
- آزار و اذیت پیامبر توسّط مشرکین
- مقایسهی شرایط پیامبر و شرایط طلبههای در این دوران
- ناامیدی بزرگترین خطر در اسلام
- هم صحبت بودن حضرت زهرا در دوران جنینی با مادر
- نمونههایی از ذکر الله
- علّت بهترین بودن نماز در بین عبادات دیگر
- نماز زیباترین شکل بندگی
- نماز رستگاری است
- آمدن مائدهی آسمانی برای حضرت زهرا
- انرژیزا بودن عشق
- علّت استقامت انبیاء در راه خدا
- سه نفر از بزرگان مراقبهی نفس از نظر مرحوم نائینی
- علّت نازل شدن مائدهی آسمانی برای فتحعلی سلطانآبادی
- توکّل به خدا در برآورده شدن حاجات
- شباهت حضرت زهرا و حضرت مریم در نزول مائدهی آسمانی
- حضرت زهرا خیر العمل است
- رابطهی نماز و ولایت
- الگو بودن زندگی حضرت زهرا
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی * وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانِی * یَفْقَهُوا قَوْلِی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِین طَبِیبِ نُفُوسِنَا أَبِی الْقَاسِم مُحَمَّد وَ آلِهِ الْمَعْصومِین سِیَّمَا الْحُجَّه مَوْلَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحُنَا وَ أرْوَاحُ مَنْ سِوَاهُ فِدَاهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إِلَی یَوْمِ الدِّینِ».
مسئلهی امید در زندگی حضرت زهرا
شهادت بیبی عالم حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) را به امام زمان و به شما تسلیّت عرض میکنم. همهی زندگی حضرت فاطمهی زهرا من البدو الی الختم درس اخلاق است، سازنده است؛ یکی از مسائلی که در زندگی بیبی عالم خیلی چشمگیر است مسئلهی امید است. هنوز در حالت جنین بود، وجود نازنین پدر ایشان گرفتار غربت و هجمههای سنگین دنیای شرک بود.
آزار و اذیت پیامبر توسّط مشرکین
به گونهای که هیچ امنیتی برای پیغمبر در مکّه باقی نمانده بود. نه امنیت اقتصادی داشتند، نه امنیت سیاسی داشتند، نه امنیت خانوادگی داشتند و نه امنیت عبادتی و فردی داشتند. هر جا میرفت با سنگپراکنی و آتش ریختن و کتک خوردن مواجه بود و میخواست کنار بیت دو رکعت نماز بخواند، مشرکین میآمدند پا به گردن پیغمبر میگذاشتند، گاهی شکنبه میریختند. «مَا أُوذِیَ نَبِیٌّ مِثْلَ مَا أُوذِیتُ»[۲] این مردی که از جانب خدا مأموریت نجات همهی نسلها را تا قیامت دارد، با شدّت خفقان و هجمههای سنگین مواجه شده است.
مقایسهی شرایط پیامبر و شرایط طلبههای در این دوران
فضا بسیار علیه پیغمبر خدا سنگین بود و یکی از مشکلات هم این بود که حتّی زنها با حضرت خدیجه رفت و آمد نداشتند، قطع رابطه کرده بودند. آدم اینها را به یاد بیاورد، آن وقت شرایط خود را ببیند، میفهمد که چقدر خدا به ما امکانات داده است. وجود مبارک پیامبر اکرم با نداشتن هیچ وسیلهی ظاهری، هیچ یاری، یاوری، امکاناتی توانسته است این تحوّل را ایجاد بکند. امروز جهان تحت تأثیر پیامبر اکرم است و با این همه فضای مناسبی که خدا برای طلبههای ما فراهم کرده است کجا نفوذ نداریم، کجا میرویم به ما ناسزا میگویند، کجا شما را سنگ زدند، کجا با شما قهر کردند. آدم یک نگاهی به گذشته بکند. انبیاء چه کردند، خود پیغمبر خدا در چه شرایطی با چه وضعی.
ناامیدی بزرگترین خطر در اسلام
خوب این قضیه را همهی شما شنیدید ولی من روی این جهات که میخواهیم درسهایی از بیبی عالم بیاموزیم، مهمترین اصل در اسلام امید است و مهمترین خطر وادادگی است ناامیدی است. آدم خود را هیچ ببیند، ضعیف ببند، زبون ببیند. بگوید نمیشود کاری کرد. چیزی بدتر از آن نیست و در بعد اثباتی چیزی بهتری از امید نیست. در اوج شکست، در اوج غربت، در اوج مظلومیّت آن چیزی که انسان را مقتدر میسازد، انرژی میدهد، امید و توکّل است، توجّه به قدرت خدا است، توجّه به ارادهی قاهر خدا است. به مشیّت بلا منازع پروردگار عزیز است.
هم صحبت بودن حضرت زهرا در دوران جنینی با مادر
وجود مبارک پیامبر خاتم وقتی وارد منزل خود شدند، احساس کردند که حضرت خدیجه تنها نیست، انیسی دارد، مأنوسی دارد با کسی هم جلسه شده است، هم صحبت پیدا کرده است. پرسیدند: خدیجه جان – به تعبیر ما عرفی است- مشکل حل شده است؟ همسایهها با شما ارتباط برقرار کردند؟ عرضه داشت: نه، این جنینی که در درون من است، من غصّهی شما را میخوردم و بر غربت شما اشک میریختم. صدای او بلند شد «یَا أمَّاه، لَا تَحزَنی فَإنَّ اللّهَ مَعَ أبی»[۳] الله اکبر هم دلداری میدهد، هم ایجاد سکینه و آرامش میکند.
نمونههایی از ذکر الله
ذکر الله است «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[۴] خود حضرت زهرا سلام الله (علیها ذکر الله) است و در میان اذکار که قرآن ذکر الله است، نماز ذکر الله است اینها در آیات قرآن است. فرمودند: «إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ»[۵] در مورد قرآن فرمود: «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ»[۶] قرآن ذکر است، نماز ذکر است، اذکار هم، اسماءالله هم ذکر است. اینها هم ذکر است «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ»[۷] ائمّه هم ذکر هستند و حضرت زهرا (سلام الله علیها) همهی اینها است.
علّت بهترین بودن نماز در بین عبادات دیگر
بیبی عالم هم حقیقت نماز است که این حیّ علی خیر العملی که ما میگوییم و در میان اعمال خود بهترین عبادت است، این بهترین عبادت بودن آن شاید از این جهت باشد که انسان در نماز خود هیچ دخالتی ندارد. در امور عبادی دیگر در شکل آن، در نحوهی آن، در مکان آن، در وقت آن، آدم تصرّف میکند ولی «إِنَّ الصَّلاهَ کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنینَ کِتاباً مَوْقُوتاً»[۸] همه چیز این در چارچوب قرار گرفته است. درالفاظ آن، در شروع آن، در پایان آن، در قیام و قعود، سجود آن بشر هیچ نقشی ندارد. نماز تنها پایگاهی است که انسان به طور کامل در اختیار خدا است، همه چیز آن. هم زبان در اختیار خدا است و هم اعضا و جوارح در اختیار پروردگار متعال است، هم نیّت در اختیار خدا است. آدم در نماز حقّ هیچ دخل و تصرّفی را ندارد، همه چیز آن از پروردگار متعال است.
نماز زیباترین شکل بندگی
خدا یک عبادتی را خود برای ما تأسیس کرده است، به ما واگذار نکرده است که ما هر طور که خواستیم خدا را یاد بکنیم. نماز جلوهی خدا است، نماز نقش خدا است. نماز نقّاشی حق تعالی است. لذا عبادتی به زیبایی نماز عالم به خود ندیده است. زیباترین شکل بندگی نماز است. چون نماز زیباترین بندگی خدا است، خود خداوند متعال عنوان خیر العمل را به این داده است. چون اذان و اقامه هم از جانب پروردگار عالم آمده است؛ هم در اذان و هم در اقامه میگوییم: «حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ» ابتدائاً عنوان نماز را آورده است.
نماز رستگاری است
«حَیَّ عَلَى الصَّلَاهِ» بعد این را باز کرده است، این نماز را که میگوییم برای آن عجله بکنید، دل خود را، خود را با شتاب به نماز وصل بکنید، برای اینکه فلاح است «حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ» نماز فلاح شما است. چرا؟ برای اینکه «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها»[۹] تزکیّهی آدم موجب فلاح است. نماز تزکیه است، نماز اکسیر است، نماز پاک کننده است. نماز کلاس است. نماز از خود گذشتن است، نماز خود ندیدن است، نماز تماشای خدا است. نماز تسلیم است، نماز رضا است. نماز انس با او است. نماز مهمانی حق تعالی است. آدم کجا اینقدر میتواند از فضای معنوی بهره بگیرد که خود را بسازد. آنجا فرموده است: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها» اینجا فرمود: «حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ» آن تزکیّهای که در آنجا گفتیم، این نماز کلاس تزکیه است. «حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ» آن وقت شما فلاح را هم با درجاتی که دارد معقول به تشکیک است. بهترین نوع آن این است «حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ» دیگر از این نماز بهتر چیزی وجود ندارد.
علاقهی پیامبر خدا به نماز
از این جهت وجود مبارک خدا عاشق نماز بود. میفرمودند: شما غذا میخورید، آب مینوشید، چشم شما نور میگیرد. آدم تشنه باشد چشم او سیاهی میرود؛ آدم گرسنه بشود ضعف میکند، سرگیجه میگیرد و عالم در نظر او تاریک میشود ولی غذا میخورد، آب میخورد آن حالت ضعف میرود، چشم انسان نور میگیرد. وجود مبارک پیغمبر خدا فرمودند: شما آب مینوشید، غذا میخورید، چشم شما نور میگیرد، ولی «قُرَّهُ عَیْنِی فِی الصَّلَاهِ»[۱۰] من نماز میخوانم، چشم من نور میگیرد. با این تفاوت شما غذا میخورید سیر میشوید، آب میخورید سیراب میشوید، من هر چه نماز بخوانم سیر نمیشوم، همیشه عاشق نماز هستم. لذا فرمود: «الصَّلَاهُ قُرْبَانُ کُلِّ تَقِیٍّ»[۱۱] «فَمَنْ شَاءَ اسْتَقَلَّ وَ مَنْ شَاءَ اسْتَکْثَرَ»[۱۲].
آمدن مائدهی آسمانی برای حضرت زهرا
اینکه امیر المؤمنین وارد مسجد میشود، پیغمبر میگوید: علی جان مهمان نمیخواهی –به تعبیر ما اظهار علاقه میکند که بیاید مهمان داماد خود بشود- امیر المؤمنین هم از درون خانهی خود اطّلاع دارد که قوتی نزد فاطمه نیست، مهمان ببرد، یک همسر با ارزشی مثل فاطمه خجالت بکشد، هیچ چیزی نتوانست بگوید. نه میتوانست بگوید بیا، نه میتواند پیغمبر را رد بکند. سکوت کرد ولی وجود نازنین حضرت پیامبر اکرم همراه امیر المؤمنین به خانهی دختر خود آمدند. وقتی رسیدند حضرت امیر المؤمنین دید کنار محراب حضرت زهرا مشغول نماز بود. اینها نماز خود را تمام کردند آمدند ولی فاطمه مشغول نماز است. او عاشق نماز است، مشغول است. حضرت زهرا مشغول نماز هستند کنار ایشان هم یک دیگ غذا بویی دارد که در این عالم از این بوها به مشام نمیرسد. این «کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً»[۱۳] که در مورد حضرت مریم محراب را مطرح میکند و این مائده را ملازم محراب، این تناسبی بین عبادت و رزق معنوی است که رزق معنوی گاهی مادیّت انسان را هم تأمین میکند. میگویند: حضرت یوسف وقتی که در سال مجاعه جیرهبندی کرده بود و به همه جا جیره داده بود، یک جاهایی کم میآورد جیره نمیرسید، آنجا خود یوسف به آنجا میرفت، مردم تماشا میکردند، تغذیه میشدند. یک نگاه به جمال امام زمان مدّتها باعث میشود که انسان یک مدّتی نیاز به غذا نداشته باشد.
انرژیزا بودن عشق
عشق هم به آدم انرژی میدهد، هم انسان را از غذاهای مادی منصرف میکند، این توجّه است که انسان را نیازمند میکند. فقر واقعیت ندارد، توهم است. توهّم فقر است که انسان را فقیر میکند. توهّم ضعف است که انسان را ضعیف میکند. توهّم زبونی است که انسان را زبون میکند والّا نیّت انسان این باشد که چون خدا دارد همه چیز دارد هیچ وقت در نمیماند. هیچ وقت نمیافتد «لَا یَضعُف بَدنٌ عَمَا قَویَّت عَلیهِ النِّیَه»[۱۴] این از آن روایات تربیتی خیلی قابل توجّه حضرت امیر (علیه الصّلاه و السّلام) است که انسان وقتی کاری را اراده بکند، آن کار را انجام بدهد بدن کم نمیآورد انرژی انسان به پایان نمیرسد، عشق مولّد است و خود آن انرژیزا است و ضعف آدم را تقویت میکند، آدم را قوی میسازد. عشق بالاترین نیرویی است که در عالم حاکم است، هیچ قدرتی، هیچ نیرویی مثل عشق آدم را قوی نمیسازد. لذا عاشق ضعیف نمیشود.
علّت استقامت انبیاء در راه خدا
عاشق در راه معشوق نه خسته میشود، نه ضعیف میشود «وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ … وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا»[۱۵] این کسانی که کنار پیغمبر بودند و رزمندهی زیر پرچم انبیاء بودند اینها نه هیچ وقت احساس ضعف کردند نه زمینگیر شدند. «وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا» اینها نه ضعف داشتند و نه استکانت پیدا کردند، نه زمینگیر شدند. علّت آن اتّصال است. اتّصال دل با سیم محبّت به کانون قدرت لا یزال پروردگار متعال. این قدرت را به آدم میدهد. لذا حضرت زهرا (سلام الله علیها) در محراب است، عین حضرت مریم او در محراب بود مائده میآمد این هم در محراب بود مائده میآمد.
سه نفر از بزرگان مراقبهی نفس از نظر مرحوم نائینی
مرحوم ملّا فتحعلی سلطانآبادی که از اعاظم، از اعجوبههای عالم خلقت است مرحوم آقای بهجت ما (روحی فداه) نقل فرمودند از علّامهی طباطبایی که فرمودند: آقای طباطبایی –با همین تعبیر- از مرحوم نائینی نقل کرد که آقای نائینی فرمودند: من در میان اهل مراقبه هیچ کسی را به پایهی این سه نفر نمیشناسم. یکی مرحوم سیّد بن طاووس که مشهور است سیّد اهل مراقبه است؛ دومی سیّد بحر العلوم، سومی ملّا فتحعلی سلطان آبادی که آقای بهجت فرمودند: من به آقای طباطبایی گفتم که نائینی هم چهارمین آنها بود ولی خود را نشان داد و خود را لو نداد و الّا خود نائینی هم اهل باطن بوده است، اهل سر بوده است، اهل سیر و سلوک بوده است. فرمودند: من به ایشان گفتم نائینی خود هم چهارمین آنها بود.
علّت نازل شدن مائدهی آسمانی برای فتحعلی سلطانآبادی
مرحوم فتحعلی سلطان آبادی در دوران طلبکی خود یک خانی -سلطان آباد همین اراک است- از خوانین آنجا به این مدرسه ماهیانه میداده است و اینها هم آسوده خاطر بودند. ماهیانه را قطع میکند. ملا فتحعلی گرسنه میشود. یکی دو روز صبر میکند، قصد میکند در خانهی خان برود بگوید: چرا قطع کردی، طلبهها گرسنه هستند، وضع آنها بد است؟ در مسیر برمیخورد به یک زنی که داشته است رخت میشسته است، او یک شعری میخواند: (دیدهای خواهم سبب سوراخ کن) میبیند این شعر برای این نیست، به زبان او جاری کردند که چرا توجّه به سبب داری و مسبّب و اسباب را ببین. چرا به سراغ این میروی؟ برمیگردد، یک طلبهی امام زمان که نباید در خانهی خان برود. برمیگردد مائدهی آسمانی برای او میآمده است. برای ملّا فتحعلی سلطانآبادی در طلبگی او مائدهی آسمانی میآمده است. در حالات مرحوم آقا شیخ محمّد حسین اصفهانی، نه این استاد مرحوم علّامه طباطبایی و آقای بهجت و اینها این آیت الله آقا شیخ محمّد حسین اصفهانی غروی مشهور به کمپانی این هم جزء اعاظم است، جزء اعجوبهها است ولی آن آقا شیخ محمّد حسین مفسّر که یک وقت من از آقای طباطبایی پرسیدم که این آقا شیخ محمّد حسین استادی هم داشته است که به اینجا رسیده است فرمود: بله، ملّا فتحعلی سلطان آبادی را دیده بود. هم استاد مائده دریافت میکرده است هم شاگرد. برای مرحوم آقا شیخ محمّد حسین مفسّر هم مائده میآمده است و این جزء یقینیات امور است.
توکّل به خدا در برآورده شدن حاجات
آدم انقطاع داشته باشد، چشم او به این عالم نباشد، از جایی دیگر برای او میرسد. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» اگر فقط آدم او را پرستیده به غیر او سر خم نکرد «وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُُ» خدا هم به او فقط خود میدهد «بَلْ تَفَرَّدْ بِحَاجَتِی»[۱۶] خدایا در رفع حاجت من میخواهم فقط با تو طرف باشم. من را وابسته به این و آن نکن. بگذار من در سایهی خود تو باشم. در سایهی دیوار تو باشم، من را به دیوارهای دیگر وابسته نکن.
شباهت حضرت زهرا و حضرت مریم در نزول مائدهی آسمانی
حضرت صدّیقهی طاهره دارد نماز میخواند کنار او دیگی با آن خصوصیات است. حضرت زهرا نماز خود را تمام کرد، امیر المؤمنین (علیه السّلام) با تعجّب میگوید: من که آمدم گفتی هیچ چیزی نیست؟ حالا میبینم غذا به این صورت. وجود نازنین پیامبر خدا فرمودند: مثل دختر من مثل مریم است. گویا سجدهی شکر کردند یا شکر کردند که خدایا آنچه به مریم دادی از دختر من آن را مضایقه نکردی. این مسئلهی توجّه به پروردگار متعال، بندگی خدا که انسان در چارچوب نماز خیر العمل در روایت دارد که خیر العمل همان حضرت زهرا است.
حضرت زهرا خیر العمل است
یعنی چه خیر العمل حضرت زهرا است؟ یعنی همان گونه که ظاهر و باطن و شکل و الفاظ، اذکار نماز آداب همه از جانب خدا است، فاطمهی زهرا چشمهی این بندگی است که هیچ چیز آن از جانب خود او نیست، همه چیز آن از جانب خدا تنظیم شده است. هم ابتدای نور آن، هم ازدواج او، چندین بار اشخاص مختلف برای خواستگاری حضرت زهرا میآمدند. حضرت رسول میگفت: امر فاطمه با من نیست. امر او با خدا است. این است که در زندگی حتّی یک نفس از جانب خود نبوده است، همه از جانب حضرت حق سبحانه و تعالی بوده است.
رابطهی نماز و ولایت
طلبه باید باور بکند که مادری مثل حضرت زهرا دارد باید این را ارث ببرد. در کارهای خود الهی باشد، سر خود هیچ کاری نکند. شروع بکند هر کاری میخواهد بکند از خدا اذن بگیرد، اجازه بگیرد. معنی این ولایت همین است. آن که زندگی را رنگ خدا میدهد، ولایت است. و الّا نمازی که در آن ولایت نیست، شیطان میشود. شیطان از نماز خواندن که مضایقه نداشت. ولی شیطان در این نماز خود خود را بزرگ میکند نه خدا در نظر او بزرگ بود. طلبهای که طلبه را بزرگ میکند اینکه میشود همین آقایانی که در مقابل ولایت میایستند، شیطنت در وجود است، این آخوندی نیست. این تسلیم حضرت زهرا (سلام الله علیها) در تمام زندگی خود هر کار میکند به امر خدا میکند، هیچ چیز آن از جانب خود او نیست. دلیل آن هم تسلیم بودن در برابر ولایت حضرت ولایت امیر المؤمنین علیّ بن ابیطالب (علیه الصّلاه و السّلام) است.
الگو بودن زندگی حضرت زهرا
همهی امور و زندگی حضرت زهرا الگو است، درس اخلاق است، درس عرفان است، درس ایثار است، درس اطعام است، درس انفاق است، همهی خوبیها در زندگی حضرت زهرا (سلام الله علیها) موج میزند و به همین مناسبت است که پیامبر اکرم فرمودند: «لَوْ کَانَ الْحُسْنُ هَیْئَهً لَکَانَتْ فَاطِمَه»[۱۷] اگر بنا بود خوبی یک مثالی پیدا بکند، آدم در خارج آن را ببیند میشد فاطمه. «بَلْ هِیَ أَعْظَمُ» تازه حضرت زهرا از خوبی هم خوبتر است. چون خوبیها از وجودی او میجوشد. او چشمهی خوبیها است.
[۱]– سورهی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– مناقب آل أبی طالب، ج ۳، ص ۲۴۷٫
[۳]– عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال ج ۱۱، ص ۸۵۵٫
[۴]– سورهی رعد، آیه ۲۸٫
[۵]– سورهی عنکبوت، آیه ۴۵٫
[۶]– سورهی قمر، آیات ۱۷ و ۲۲ و ۳۲ و ۴۰٫
[۷]– سورهی نحل، آیه ۴۳ و سورهی انبیاء، آیه ۷٫
[۸]– سورهی نساء، آیه ۱۰۳٫
[۹]– سورهی شمس، آیه ۹٫
[۱۰]– الکافی، ج ۵، ص ۳۲۱٫
[۱۱]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۳، ص ۴۶٫
[۱۲]– همان، ص ۴۳٫
[۱۳]– سورهی آل عمران، آیه ۳۷٫
[۱۴]– بحار الأنوار، ج ۶۹، ص ۲۸۹٫
[۱۵]– سورهی آل عمران، آیه ۴۶٫
[۱۶]– صحیفهی سجّادیّه، ص ۱۰۸٫
[۱۷]– مائه منقبه من مناقب أمیر المؤمنین و الأئمه، ص ۱۳۶٫
پاسخ دهید