صلوات سلام قبل از کلام ولی چون همه نبودید ، السلام علیکم جمیعاً و رحمه الله .

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیسِّرْلِی أَمْرِی وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانِی یفْقَهُوا قَوْلِی[۱].

الحمد لله رب العالمین و الصلاه علی خاتم المرسلین ابی‌القاسم محمّد اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهل بیته المعصومین سیّما سیدنا و مولانا بقیه الله فی العالمین.

قدر نعمت ها را بدانیم که نمی دانیم، شکر نعمت ها را بجا بیاوریم که توان شکرش را نداریم آن مقدار را که می‌توانیم غافل هستیم غفلت اجازه شکر به ما نمی‌دهد ….فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُواْ لِی وَلاَ تَکْفُرُونِ[۲]ذکر خدا، بودن با خدا است، شکر خدا توجه به نعمت های خدا است عده‌ای اهل ذکر هستند اهل ذکر، انیس خدا هستند. خدا انیس آنها است آنها فازشان ،کلاسشان با ما خیلی متفاوت است. ولی اهل شکر سر سفره نشسته می داند، سفره مال کیست، یک صاحب دارد، ولو نبیند ولی می فهمد می داند ولی نعمتی دارد نعمت ها از ناحیه اوست وجود خود ما، اعضا و جوارح ما، سفره، نعمت خدا است چشم ما از پذیرایی های خدا است در وجود خودمان ، زبانمان . زبان چه نعمتی است چه آیتی است یک تکه گوشت خدا در دهان ما قرار داده آنچه را که ما نمی بینیم و نمی دانیم که در ضمیر ما است در آنجا خدا مطالب را جمع می کند بعد با این یک تکه گوشت آدم می تواند آنچه را که فهمیده آنچه را که یافته آن را القا بکند زبان تبلور باطن آدم است. تحت لسان، این چه آیتی است خدای متعال برای ما قرار داده که اگر زبان نداشتیم هیچ کس نمی دانست ما چه داریم. زبان باعث معرفی علما در علمش است، انتقال علم است، چه نعمتی است؟ آدم قدر نمی داند، آنهایی که چشم ندارند خیلی از معلومات را ندارند «من فقد حسّاً فقد علماً[۳]» هر کدام از این حواس ما مجرای علم است پس اینها هر کدامش یک جبهه‌ی علمی است برای ما، هر کدام را نداشتیم معلومات آن جبهه را نداشتیم، خداوند به ما فطرتی داده، آینه ای در وجود خود ما قرار داده، این آینه کارش خدا نماییست. فِطْرَهَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا[۴]خدا یک فطرت الله قرار داده و خدا فاطر است و خدا خالق است خدا فطیره‌ی مارا، خدا خمیره‌ی مارا با صفات خودش آمیخته است، از خودش در وجود ما گذاشته است، در وجود ما بارقه‌ای از وجود خدا وجود دارد، که در سختی ها ما را به خدا وصل می‌کند غبارها در شداید می‌ریزد و آدم خدا را می‌یابد، چه نعمتی است اگر ما زمین را نداشتیم، مگر با تعلیم و تعلم آدم خداشناس می‌شود، در وجود ما خدا هست، در وجود ما عطش خدا هست، طلب خدا هست، ما ذاتا دنبال خداییم، چه نعمتی است بالاتر از این نعمت،مگر با تعلیم و تعلم آدم خداشناس می‌شود، در وجود ما خدا هست، در وجود ما عطش خدا هست، طلب خدا هست، ما ذاتا دنبال خداییم، چه نعمتی است بالاتر از این نعمت، نعمتی فرض ندارد که آدم با یک نیروی مرموزی یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ[۵] چه کششی است، چه جذبه ای است، چه نیرویی است که ما را به سوی او می‌برد إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحًا و این کدح شما بی‌نتیجه نیست، عجب مقصد اعلایی. حرکت ما لقاء الله است.بناست ما خدا را زیارت کنیم به لقاء خدا برسیم. این چشمه ی زلال، این آیینه ی شفاف که خدا با دست حکمت و رأفت خودش برای ما قرار داده، بعد هم برای کشف این گنج انبیاء را فرستاده، با همه‌ی وجود خودشان را وقف ما کردند که ما را با خودمان، با حقیقتمان، با آن آینه‌ی الهی، با آن فطرت، با آن چشمه‌ی زلال آشنا کنند. اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ زمینه که داری خودت که داری می‌گردی، آن گمشده ای که سرگردانش هستی، برای چه فرستادیم که بگوییم تو چه می خواهی آن خواسته ی خودت را، آن عطش خودت را، انبیاء آمده‌اند جار می‌کشند، جارچی‌های خدا هستند، قدیما کربلایی ها را با چاووشی بدرقه می‌کردند، هرکه دارد هوس کرب بلا بسم الله، خدای کربلا جارچی فرستاده، انبیاء آمده‌اند می‌گویند بیایید به سوی خدا بروید، بیایید به سوی او بروید،یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یُحْیِیکُمْ[۶]  آن چشمه ی حیاط، آن رمز حیاط که در وجود خودتان هست خودتان را رها کردید و نمی‌دانید چه دارید چه سرمایه‌ای، چه پشتوانه‌ای چه ارزشی در وجود شماست، هیچ موجودی از این سرمایه به اندازه‌ی بشر سرمایه ندارد، انبیاء آمده‌اند داد می‌زنند، بیدارتان کنند، این نعمت دین و نعمت هدایت لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِینَ[۷]  کافر هم خورشید نبوت بر او می‌تابد ولی چه فایده دارد.

گرنبیند به روز شپّره چشم      چشمهی آفتاب را چه گناه[۸]

این آفتاب پر فروغ نبوت، ولایت تابش کرده بر تمام عالم اما منتش مال شماست شما مجذوب می‌شوید، شما سنخیت دارید این همه کافر از نظر تعداد خیلی بیشتر از شما هستند. یکی از رفقامون اخیرا کره‌ی جنوبی سفری داشت، آمده بود می‌گفت دو سوم جمعیت کره هیچ دینی ندارند لا مذهب محض اند.نه پیغمبری، نه خدایی، نه دینی، نه نظمی، نه انضباطی، آدم وحشت می‌کند واقعاً آدم وحشت می‌کند، چطور می‌شود آدم بی دین باشد، هیچ دینی، هیچ خدایی نداشته باشد.اما این منّت شامل حال شما شده.لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْاین مِّنْ أَنفُسِهِمْخیلی لطیف است آنها سنخیتی با پیامبر ندارند تا مِّنْ أَنفُسِهِمْ. این با توجه به لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِینَ پیغمبر از خود مؤمنین است آنها با پیغمبر نیستند اما ما با پیغمبریم سنخیت داریم شیعتُنا خُلِقوا مِن فاضِل طینتِنا وعجنوا بماء ولایتنا[۹]  خلقت ما تکوین ما با پیغمبر با علی، با حضرت زهرا، با امام حسن یک نوع سازگاری دارد دافعه ندارد نسبت به آنها، ابوجهل معجزه می‌بیند بدتر می‌شود، آیات قرآن خوانده می‌شود ازش دورتر می‌شود، وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا[۱۰].  چرا قرآن بر ضلالت آنها اضافه می کند بر بدی آنها اضافه می کند قرآن همین قرآن ، قرآنی که نور محض است نسبت به کفران والدین نه تنها شفا نیست بلکه مرگبار است مرگشان را قطعی‌تر می کند سقوطشان، را عذابشان را بیشتر می کند، ولی شما چون سنخیت دارید برای شما درمان است همه دردهایتان را، به قرآن پناه ببرید همه دردهایتان دوا می شود، قرآن نسخه الهی است. قرآن را برای شما پیچیده، شما دردمندها، دردتان را بشناسید. قطعاً در ماه رمضان باید دردهایتان معالجه شود.

خدای متعال ما را یک جوری قرار داده که ذره ای هستیم که مجذوب این آفتاب ها می شویم. اینها چه نعمت هایی‌ است، آنوقت برای بهره گیری از این نعمت‌ها خدای متعال فضایی برای شماها درست کرده که جوانیتان از بازار اینها می‌گذرد، آمدید با اینها تجارت کنید، با اینها معامله کنید، از کالای اینها تأثیر کنید و به بی بضاعت ها صدقه بدهید علم یک سرمایه ای است که هرکسی دارد باید زکات بدهد همینطوری که خودمان توقع داریم امام زمان به ما صدقه بدهد یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَهٍ مُّزْجَاهٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَآ إِنَّ اللّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ[۱۱] شما را خدا دارا قرار داده، شما دارید، صفات الهی را دارید، نور خدا را دارید، خودتان نور خدایید، به من نادان تصدق کنید، نه علم دارم، نه نور دارم، هیچ ندارم. تَصَدَّقْ عَلَیْنَآ إِنَّ اللّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ، چه نعمتی است نعمت طلبگی، چه نعمتی است. آدم به بازار علم وارد شود آن هم علم معرفت. بقیه علوم علم نامیده نمی‌شود آنها فضل هستند به تعبیر پیغمبر، علم فقط منحصر به علومی است که شما را با خدا آشنا می‌کند با مجاری حق تعالی آشنا می‌کند علم این است. آن علم ثلاث، علم معارف است، علم اخلاق است، علم فقه و احکام است. اینها علوم واقعی است وجود نازنین پیغمبر استاندارد کرده علم شما را، قبول دارد که این علم، علم است. شما عمرتان را در مسیر علم و خدا نکندمَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاهَ [۱۲]خدا نکند بارکش علم باشیم و خودمان علم نشویم علم مجرد است تا طلبه به تجرد نرسد فقط انبار علم است برای دیگران مفید است اما برای خودش نه، خودش عمرش به ریا و تزویر و توجه به بیرون گذشتهیَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ [۱۳] اول خودت، علیکم، بعد می‌گوید انفسکم، اول خودت را باید نجات بدهی خودت را بسازی خودت باید در راه باشی، خودت باید برسی، وقتی نارسی به کام دیگران هم مفید نیستی، دل درد می‌گیرند. آدم نارس ضررش بیشتر از میوه ی نارس است باید زود برسید، ملا شوید، پخته شوید، در عمل انشاءلله هرکس نماز شما را، حرف شمارا، برخورد شمارا، اخلاق شما را، امانت داری شمارا، علاقه ی شما را به امور عالم ببیند بگوید عجب موجودی است، خدا به این چه داده، پیامبر فرمود: ای علی خداوند تورا به زینتی مزین کرده که احدی به آن زینت مزین نیست[۱۴]، مهم آن است که محبت دنیا را از دلت بیرون کرده است، تورا نسبت به دنیا بی علاقه کرده.شما همه باید در عمل هم، در مسیر عالمی باشید که خودش حقیقت علمش بود خودش معنی علمش بود در نهج البلاغه دارد که هُم عیش العِلم[۱۵]


۱- طه آیات ۲۵ تا ۲۸

۲- بقره آیه ۱۵۲

۳- جمله ای معروف احتمالاً از ارسطو به معنی:هر کس که فاقد یک نوع حس باشد، فاقد یک نوع شناخت است.

۴- روم آیه ۳۰

۵- انشقاق آیه ۶  

۶- انفال آیه ۲۴

۷-آل عمران آیه ۱۶۴  

۸- گلستان سعدی باب اول

۹- شجره طوبی ج۱ ص ۶ شیخ محمد مهدی حائری (این حدیث از امام صادق روایت شده است).

۱۰- اسراء آیه ۸۲

۱۱- یوسف آیه ۸۸

۱۲-جمعه آیه ۵

۱۳-مائده آیه ۱۰۵

۱۴- یا عَلِیُّ اِنَّ اللهَ زَیَّنَکَ بِزینَهٍ لَمْ یُزَیِّنِ الْعِبادَ بِزینَهٍ اَحَبَّ اِلَی اللهِ مِنْها(بحار الانوار ج ۳۹ ص ۲۹۷)

۱۵- نهج البلاغه خطبه ۲۳۹