یکی از شرایط عمومی امر به معروف و نهی از منکر، داشتن قدرت است، اگر قدرتش را نداشتیم باز هم بر ما واجب است؟
استاد مطهری در این باره می فرماید:
«شخص ناتوان نباید امر به معروف و نهی از منکر کند. این یعنی نیروی خود را حفظ کن و نتیجه بگیر، اما آنجا که ناتوانی و نیرویت هدر می رود، اقدام نکن. اینجا هم یک اشتباه بزرگ برای بعضی پیدا شده که می گویند: من که قدرت ندارم فلان کار را انجام دهم، اسلام هم گفته اگر قدرت نداری انجام نده؛ پس تکلیف از من ساقط است! در جواب باید گفت: خیر! اسلام می گوید: برو و قدرت به دست بیاور؛ این، «شرط وجود» است نه «شرط وجوب»؛ یعنی گفته اند تا ناتوانی دست به کاری نزن که به نتیجه نمی رسی، ولی برو توانایی را به دست آور تا بتوانی به نتیجه برسی».
«هرکس منکری را مشاهده کند و از آن جلوگیری کند بی گناه است و هرکس که قدرت جلوگیری عملی را ندارد و با زبان آن را انکار کند بی گناه است و هرکس که نمی تواند با زبانش انکار کند با قلبش آن را انکار کند، بی گناه است و این ضعیف ترین درجه ایمان است».[۱]
تمامی پیامبران الهی نیز به مقدار قدرت خود اقدام به امر به معروف و نهی از منکر می نمودند همان
«وَ ما أُریدُ أَنْ أُخالِفَکُمْ إِلی ما أَنْهاکُمْ عَنْهُ إِنْ أُریدُ إِلاَّ الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْت»؛[۲] «من هرگز نمی خواهم چیزی که شما را از آن باز می دارم، خودم مرتکب شوم! من جز اصلاح-تا آنجا که توانایی دارم- نمی خواهم!»
امام حسین(علیه السلام) نیز برای فراهم نمودن شرایط لازم جهت امر به معروف و نهی از منکر بود که در مکه میان سران قبایل اقدام به سخنرانی و افشاگری نسبت به یزید نمود و برای اشراف و سران پنجگانه بصره، نامه فرستاد و آنها و دیگر پیروان خویش را به یاری فراخواند، در حالی که پیش از آن هیچ کس از بصره برای امام نامه ای ننوشته بود.[۳]
در ادامه همین روند بود که آن حضرت به نامه های فراوان مردم کوفه که نزدیک به دوازده هزار نامه بود پاسخ مثبت داده و بیعت آنها را پذیرفتند و حتی جهت اطمینان از اراده جدی مردم در مبارزه با یزید نماینده ویژه خود یعنی مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد که در ابتدای کار هجده هزار نفر با ایشان بیعت کردند.[۴]
تمامی این موارد شاهد و گواه بر فراهم بودن شرایط از جمله قدرت و توان مندی کافی جهت مقابله با حکومت یزید بود و امام حسین(علیه السلام) نیز براساس همین شرایط برای مقابله با یزید به سوی کوفه حرکت نمودند و هنگامی هم که کوفیان به عهد خود وفا نکردند؛ امام(علیه السلام) تا آن مقدار که قدرت داشتند به تکلیف خود عمل نموده و به اقامه این فریضه پرداختند تا جایی که جان پاک خود را در این راه فدا نمودند. البته می توان گفت اگر چه امام حسین(علیه السلام) و یاران ایشان شهید شدند اما پیروز میدان بودند زیرا با روشنگری های اسرای کربلا به خصوص امام زین العابدین(علیه السلام) و حضرت زینب(سلام الله علیه) و شروع قیام های متعدد پس از عاشورا همچون قیام مردم مدینه، قیام توابین، قیام مختار و دیگر قیام ها که به برکت قیام امام حسین(علیه السلام) صورت پذیرفت، زمینه ریشه کنی خاندان بنی امیه در مدت کوتاهی فراهم گردید.
منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:سید حسن موسوی/پرسش وپاسخ دانشجویی
[۱] – نهج الفصاحه مجموعه کلمات قصار حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم)، ص۷۶۸٫
[۲] – هود (۱۱)، آیه ۸۸٫
[۳] – شیخ نجم الدین طبسى ، با کاروان حسینى(ج ۲)، تهران، زمزم هدایت، ۱۳۸۶ش، ص۳۱٫
[۴] – ر.ک: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، زندگی امام حسین(علیه السلام).
پاسخ دهید