ان شاء الله خدای متعال مرحوم آیت الله مشکینی را رحمت کند، وقتی درس اخلاق می‌گفتند این موضوع را تکرار می‌کردند، که مرحوم آشیخ فضل الله نوری، شهیدِ مشروعیّتِ نظام، این بزرگواران در مشروطیّت «پرچمدار» بودند، دیدند پشتِ پرده «فریب» است، مشروطه و این‌ها فقط حرف هستند، این‌ها می‌خواهند «استبداد» را با یک آب و رنگِ جدیدی به خوردِ مردم بدهند، اصلاً دین و شرع و آزادی مطرح نیست. مرحوم حجت الاسلام زنجانی، آخوند ملا قربانعلی، که هم از نظرِ علمی جزوِ کسانی بود که پرچم را از نظرِ فقاهت در قلّه نصب کرده بود، هم از نظرِ معنوی «اهل باطن» بود، «اِتَّقُوا فِرَاسَهَ اَلْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ»[۱]، چشمِ نوریِ ایشان باز بود و آینده و باطن‌ها را می‌دید. به ایشان گفته بودند که علمای تراز اولِ شیعه در برابرِ نهضتِ مشروطیّت اعلانِ حضور کرده‌اند، چرا شما اعلان نمی‌کنید؟ فرموده بودند: مشروطیت چیست؟ آن شخص گفته بود: بنا بر این است که علما آزاد بشوند و احکامِ شرع انجام بشود و مردم آزادی داشته باشند، فرموده بودند: عجب! برای آزادیِ علمای مؤمنِ شیعه یک ارمنی تلاش می‌کند؟!

 

یعنی ابتدا گرا را داده بود که ببینید چه کسانی از این موضوع دفاع می‌کنند، وقتی دخترهای خاص را مورد توجّه قرار داده بود فرموده بودند که در حالِ دیدن هستم که عمامه از سرهای شما برمی‌دارند و چادر از سرِ زن‌های شما برمی‌دارند، از داخلِ دیگِ مشروطیّت چه چیزی درآمد؟ برداشتنِ عمامه‌ها، بی‌حجاب کردنِ بانوان، هتکِ حرمتِ نوامیسِ مردم؛ این را آخوند ملا قربانعلی زنجانی کاملاً دیده بود و به وضوح هم فرموده بودند، خیلی آشکار فرموده بودند که نتیجه چیست. آشیخ فضل الله نوری و… که در بُعدِ ملکوتی یک قدم عقب‌تر از آخوند ملا قربانعلی زنجانی قرار گرفته بودند دیده بودند که آهسته آهسته دُمِ خروس در حالِ بیرون زدن است که این‌ها بازی بوده است و این شعارِ آزادی و دیانت و… فریب و پُلی بوده است که انگلیس را بیاورند و دوباره رضاخان را مسلّط کنند. وقتی متوجّه شدند، چون برای خدای متعال رفته بودند اعلانِ مقابله‌ی با مشروطیّتِ فریب را کردند، قهراً مرحوم آشیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه الشّریف دستگیر شدند، بر سرِ دار رفتند. آقای مشکینی این را می‌فرمودند، می‌فرمودند: وقتی ایشان را برای دار زدن می‌بردند اولاً عمامه‌ی ایشان را برداشتند و بعد هم این شعر را می‌خواندند:

با مسجد و منبر نشود دعوی توحید                  منزلگه مردان موحّد سَرِ دار است


[۱] الکافی، جلد ۱، صفحه ۲۱۸