مرحوم آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه الشّریف فرمودند: رمزِ اینکه خداوند متعال به صبر بالاترین اجر را می‌دهد، «إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ»[۱] هر عملی، هر فضیلتی یک آثاری دارد که قابلِ وصف است، اما کسی که در سنگر صبر باشد شکوفاییِ او محدود نیست، لذا خدای متعال کلمه‌ی «بِغَیْرِ حِسَابٍ» بکار برده است، «إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ» خدای متعال بدونِ حساب، بی‌حساب، بی‌نهایت به او اجر می‌دهد. مرحوم آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه الشّریف فرمودند علّتِ آن این است، وقتی انسان عالِم می‌شود و علمِ او نظرِ او را جلب می‌کند، گاهی احساس می‌کند که نسبت به دیگران چیزِ بیشتری دارد، خدمت کند، عبادت کند، گاهی همه‌ی این‌ها حالِ انسان را در حاله‌ای از حجاب‌ها قرار می‌دهد، انسان حجابِ خودبینی پیدا می‌کند، اما کسی که داغ دیده است، آیا داغ‌دیده به خود می‌بالد که من داغ دیده‌ام؟ نه! مصیبت انسان را آب می‌کند، این مصیبت‌ها انسان را آب می‌کند، بعضی از عزیزانِ ما در این ایّام از طرفِ بعضی از بی‌دین‌ها و معاندها و یا جاهل‌ها و غافل‌ها موردِ تعرّض قرار می‌گیرند، گاهی طلّابِ ما در مترو موردِ فحش و ایضاء قرار گرفته‌اند که این اوضاعِ اقتصادی اینطور بد است، من به این‌ها عرض می‌کنم که این یک فرصتی است.

 

مرحوم آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف فرمودند: یک جوانی شکسته‌بند بود، یک خانمی مراجعه کرده بود و گفته بود پای من شکسته است، اما خیلی از نامحرم پرهیز دارم، دوست دارم به منزل من بیایی و پای من را جا بیندازی، این جوان هم از همه جا غافل، حرفه‌ی او رفعِ دردِ مردم بوده است، به منزلِ آن خانم رفته بود و او در را بسته بود، کاری را که زلیخا با حضرت یوسف علیه السلام انجام داد، این خانم هم برای این جوان همچنین دامی قرار داده بود، گفته بود که باید با من باشی! هر چه اصرار کرده بود که نه، گفته بود هر چه پول به همراه دارم به تو می‌دهم که دست از من بردار، آن زن گفته بود: اگر موافقت نکنی داد می‌زنم و همسایه‌ها را به اینجا می‌ریزم و می‌گویم تو قصدِ تعرّض به من را داشتی، این بنده‌ی خدا می‌بیند که همه‌ی درها به رویِ او بسته است، به حیله و زرنگی متوسّل می‌‌شود و می‌گوید: باشد! اما هم گرسنه هستم و هم خسته! برو یک غذایی درست کن و بیاور که من کمی جان بگیرم، آن زن به نیّتِ اینکه غذایی درست کند و آن مرد را تقویت کند به آشپزخانه می‌رود و این جوانِ شکسته‌بند… آقای بهجت می‌فرمودند: چون آن زنِ آلوده کنارِ او بود، سیمِ او وصل نمی‌شده است، یک طوری آن زن را از خود دور کرد… لذا انسانی که می‌خواهد دعایِ او مستجاب بشود به بقاعِ متبرّکه برود، امام صادق علیه السلام فرمودند: چه مشکلی دارید که وقتی در زندگیِ شما گره‌ای می‌افتد به مسجد نمی‌روید و دو رکعت نماز بخوانید و دست به دامنِ خدای متعال بشوید؟ انسان در محیطِ پاک، در کنارِ افرادِ پاک می‌تواند. چرا قرآن کریم می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ»[۲] تقوا نباشد توسّل هم نیست، گناه مقابلِ اشکِ انسان را می‌گیرد، گناه مقابلِ انکسارِ انسان را می‌گیرد، گناه قصاوتِ قلب می‌آورد، انسان باید گناه نکند تا اینکه دلِ شکسته داشته باشد، اشک فراوان داشته باشد، می‌گوید آن جوان این زن را رد کرد و رو به امام رضا علیه السلام کرد و عرض کرد: آقا جان! من این شکسته‌بندی را از شما دارم، موهبتِ امام رضا علیه السلام بوده است، من عرض می‌کنم که اگر من را از دستِ این ناپاک نجات ندهی من دیگر شکسته‌بندی نمی‌کنم، تا سیمِ او با امام رضا علیه السلام وصل شده بود، گفته بود که دیدم سقف باز شد، یک پیرزنی نازل شد و کنارِ من آمد، آن زن رفت غذا درست کرد و آورد و دید اینجا یک پیرزنی هم کنارِ من نشسته است، با تعجّب و اخم رو به این پیرزن کرد و گفت: تو از کجا آمده‌ای؟ برای چه آمده‌ای؟ گفت: این همسایه زایمان کرده است، وقتی بچه به دنیا آمده لباس نداشت، من آمدم از شما لباس بگیرم، آن زن گفت: در بسته بود، از کجا آمدی؟ پیرزن گفت: در باز بود… دری بود که خدا باز کرده بود…

 

خدای متعال سقف را باز می‌کند، خدای متعال همه‌ی قفل‌هایی که در قصرِ زلیخا بود، قفل‌های دستگاهِ سلطنت بود، اما حضرت یوسف علیه السلام نگاه به قفل‌ها نمی‌کرد، نگاه به «هُوَ الفَتّاح العَلیم» می‌کرد، برای خدای متعال که درِ بسته‌ای وجود ندارد، تقوا کلیدی است که همه‌ی درهای بسته را باز می‌کند، «وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجًا * وَیَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ»[۳] یعنی وعده‌ای زیباتر و روشن‌تر از این می‌شود؟ خدای متعال می‌فرماید: اگر تقوا داشته باشید بن‌بست ندارید، بن‌بست‌ها برای گناهِ شماست، برای بدی‌های خودتان است، ما در به روی کسی نبسته‌ایم، خودتان با کارهای بدتان درِ رحمت را به روی خودتان می‌بندید. وقتی این پیرزن آن موضوع را به آن زن گفته بود، آن زن رفته بود پارچه بیاورد تا آن پیرزن برای آن نوزاد ببرد، سپس آن پیرزن را بدرقه کرد، تا در را باز کرد که پیرزن برود، قبل از آنکه آن پیرزن به بیرون برود آن جوان فرار کرده بود. این زن به دنبالِ آن جوان دوید و دید شکار از قفس پرید! یک آب دهان به صورتِ آن جوان ریخته بود. آقای بهجت فرمودند: وقتی آیت الله آقا سید محمد تقی خوانساری این جریان را شنید گفت: ای کاش آن آب دهان را به صورتِ من انداخته بودند، آن جوان برای دینداریِ خود یک آب دهان به صورتش افتاد… آیت الله آقا سید محمد تقی خوانساری افتخار می‌کرده است، یک مرجع تقلیدِ صاحب باطنی که نماز باران خواند و باران آمد گفته بود که ای کاش آن آب دهان را به صورتِ من انداخته بود. «إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ»حالا انسان دین داشته باشد، لباسِ نوکریِ امام زمان ارواحنا فداه داشته باشد، یک آب دهانی هم به صورتِ او بیندازند، مگر چه می‌شود؟ کجای عالَم خراب می‌شود؟


[۱] سوره مبارکه زمر، آیه ۱۰ (قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ ۚ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَٰذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَهٌ ۗ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهٌ ۗ إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ)

[۲] سوره مبارکه مائده، آیه ۳۵ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ)

[۳] سوره مبارکه طلاق، آیات ۲ و ۳ (فَإِذا بَلَغنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمسِکوهُنَّ بِمَعروفٍ أَو فارِقوهُنَّ بِمَعروفٍ وَأَشهِدوا ذَوَی عَدلٍ مِنکُم وَأَقیمُوا الشَّهادَهَ لِلَّهِ ۚ ذٰلِکُم یوعَظُ بِهِ مَن کانَ یُؤمِنُ بِاللَّهِ وَالیَومِ الآخِرِ ۚ وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجًا * وَیَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ ۚ وَمَن یَتَوَکَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمرِهِ ۚ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیءٍ قَدرًا)