دابه الارض چیست؟
” دابه” به معنى” جنبنده” و” ارض” به معنى” زمین” است، و بر خلاف آنچه بعضى مىپندارند “دابه ” تنها به جنبندگان غیر انسان اطلاق نمىشود، بلکه مفهوم وسیعى دارد که انسانها را نیز در بر مىگیرد، چنان که در آیه ۶ سوره هود مىخوانیم: وَ ما مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها:” هیچ جنبندهاى در زمین نیست مگر اینکه روزى او بر خدا است“.
و در آیه ۶۱ سوره نحل آمده: وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَکَ عَلَیْها مِنْ دَابَّهٍ” اگر خداوند مردم را به خاطر ستمهایشان مجازات مىکرد، جنبندهاى را بر صفحه زمین باقى نمىگذاشت“.
و در آیه ۲۲ سوره انفال مىخوانیم: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ:” بدترین جنبندگان نزد خداوند افراد کر و گنگى هستند که چیزى نمىفهمند“.
اما در مورد تطبیق این کلمه، قرآن بطور سر بسته از آن گذشته، گویى بنا بر اجمال و ابهام بوده، تنها وصفى که براى آن ذکر کرده این است که با مردم سخن مىگوید، و افراد بى ایمان را اجمالا مشخص مىکند، ولى در روایات اسلامى و سخنان مفسرین، بحث هاى زیادى در این زمینه دیده مىشود که در یک جمع بندى مىتوان آن را در دو تفسیر خلاصه کرد:
۱ – گروهى آن را یک موجود جاندار و جنبنده غیر عادى از غیر جنس انسان با شکلى عجیب دانستهاند، و براى آن عجائبى نقل کردهاند که شبیه خارق عادات و معجزات انبیاء است.
این جنبنده در آخر زمان ظاهر مىشود، و از کفر و ایمان سخن مىگوید و منافقین را رسوا مىسازد و بر آنها علامت مىنهد.
۲ – جمعى دیگر به پیروى از روایات متعددى که در این زمینه وارد شده او را یک انسان مىدانند، یک انسان فوق العاده، یک انسان متحرک و جنبنده و فعال که یکى از کارهاى اصلیش جدا ساختن صفوف مسلمین از منافقین و علامتگذارى آنها است، حتى از پارهاى از روایات استفاده مىشود که عصاى موسى و خاتم سلیمان با او است، و مىدانیم عصاى موسى، رمز قدرت و اعجاز، و خاتم سلیمان، رمز حکومت و سلطه الهى است، و به این ترتیب او یک انسان قدرتمند و افشاگر است!
در حدیثى از حذیفه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم در توصیف” دابه الارض” چنین آمده است:
لا یدرکها طالب و لا یفوتها هارب فتسم المؤمن بین عینیه، و یکتب بین عینیه مؤمن و تسم الکافر بین عینیه و تکتب بین عینیه کافر، و معها عصا موسى و خاتم سلیمان:
” او به قدرى نیرومند است که هیچکس به او نمىرسد و کسى از دست او نمىتواند فرار کند، در پیشانى مؤمن علامت مىگذارد و مىنویسد مؤمن و در پیشانى کافر علامت میگذارد و مىنویسد کافر! با او عصاى موسى و انگشتر سلیمان است «۱».
و در روایات متعددى بر شخص امیر مؤمنان على علیه السلام تطبیق شده است:
در تفسیر على بن ابراهیم از امام صادق علیه السلام مىخوانیم:” مردى به عمار یاسر گفت آیهاى در قرآن است که فکر مرا پریشان ساخته و مرا در شک انداخته است، عمار گفت: کدام آیه؟ گفت: آیه وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّهً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ این کدام جنبنده است؟
عمار مىگوید: به خدا سوگند من روى زمین نمىنشینم، غذایى نمىخورم و آبى نمىنوشم تا دابه الارض را به تو نشان دهم! سپس همراه آن مرد به خدمت على علیه السلام آمد، در حالى که غذا مىخورد هنگامى که چشم امام علیه السلام به عمار افتاد، فرمود بیا، عمار آمد و نشست و با امام علیه السلام غذا خورد.
آن مرد سخت در تعجب فرو رفت و با ناباورى به این صحنه مىنگریست، چرا که عمار به او قول داده بود و قسم خورده بود که تا به وعدهاش وفا نکند غذا نخورد، گویى قول و قسم خود را فراموش کرده است. هنگامى که عمار برخاست و با على علیه السلام خدا حافظى کرد، آن مرد رو به او کرده گفت: عجیب است تو سوگند یاد کردى که غذا نخورى و آب ننوشى و بر زمین ننشینى مگر اینکه” دابه الارض” را به من نشان دهى؟
عمار در جواب گفت: اریتکها ان کنت تعقل!:” من او را به تو نشان دادم اگر مىفهمیدى”! «۲»
نظیر همین حدیث در تفسیر عیاشى از” ابو ذر” رحمه اللَّه علیه نقل شده است «۳».
علامه مجلسى در بحار الانوار با سند معتبرى از امام صادق علیه السلام چنین نقل مىکند که على علیه السلام در مسجد خوابیده بود، پیامبر صلی الله علیه و آله آنجا آمد، على علیه السلام را بیدار کرد و فرمود قم یا دابه اللَّه!:” برخیز اى جنبنده الهى” کسى از یاران عرض کرد اى رسول خدا آیا ما حق داریم یکدیگر را بر چنین اسمى بنامیم؟
پیامبر فرمود: نه این نام مخصوص او است، و او است” دابه الارض” که خداوند در قرآن فرموده: وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّهً مِنَ الْأَرْضِ … سپس فرمود: اى على! در آخر زمان خداوند تو را در بهترین صورت زنده مىکند و وسیلهاى در دست تو است که دشمنان را با آن علامت مىنهى” «۴».
طبق این روایات، آیه فوق مربوط به” رجعت” است و با آیهاى که بعدا درباره رجعت مىآید هماهنگ مىباشد.
مرحوم ابو الفتوح رازى در تفسیر خود ذیل آیه فوق مىنویسد: بر طبق اخبارى که از طریق اصحاب ما نقل شده،” دابه الارض” کنایه از حضرت مهدى صاحب الزمان ع است «۵».
با در نظر گرفتن این حدیث و احادیث فوق، مىتوان از” دابه الارض” مفهوم کلىترى را استفاده کرد که بر هر یک از پیشوایان بزرگ که در آخر زمان قیام و حرکت فوق العاده مىکنند و حق و باطل و مؤمن و کافر را از هم مشخص مىسازند منطبق مىشود.
این تعبیر که در روایات وارد شده که عصاى موسى و انگشتر سلیمان که رمز قدرت و پیروزى و حکومت است با او است قرینهاى است بر اینکه دابه الارض یک انسان بسیار فعال است نه یک حیوان.
و نیز اینکه در روایات وارد شده که مؤمن و کافر را نشانهگذارى مىکند و صفوفشان را مشخص مىسازد با انسان سازگار است.
سخن گفتن با مردم که در متن آیه قرآن به عنوان توصیف او آمده نیز مناسب همین معنى است.
در یک جمع بندى به اینجا مىرسیم که از یک سو واژه” دابه” بیشتر در غیر انسانها به کار مىرود ( هر چند در قرآن کراراً در مفهوم اعم و یا در مورد انسانها استعمال شده) از سوى دیگر قرائن متعدد در خود آیه وجود دارد، و روایات فراوانى در تفسیر آیه وارد شده است که نشان مىدهد منظور از” دابه الارض” در اینجا انسانى است با ویژگیهایى که در بالا ذکر کردیم، انسانى است بسیار فعال، مشخص کننده خط حق و باطل، مؤمن و منافق و کافر، انسانى است که در آستانه رستاخیز ظاهر مىشود و خود یکى از آیات عظمت پروردگار است.
منبع:پرسمان
(۱) مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث.
(۲ و ۳) مجمع البیان ذیل آیات مورد بحث.
(۴) بحار الانوار ج ۵۳ صفحه ۵۲. […..]
(۵) تفسیر ابو الفتوح جلد ۸ صفحه ۴۲۳.
پاسخ دهید