من و شیخ فضلالله را بردند پیش عضدی تا از آنجا ببرند پیش سجدهای. درِ اتاق سجدهای از بیرون باز نمیشد. باید زنگ میزدند و او کلید زیر میزش را میزد تا در باز بشود. تو اتاق عضدی منتظر نشسته بودیم که یکی آمد توی اتاق که اصلاً انتظارش را نداشتیم آنجا ببینماش. یک آشنای قدیمی معمم بود که تازه از آلمان آمده بود و برای عضدی سوغاتی آورده بود. او کسی بود که در سال ۵۲ به خاطر یکی از منبرهای آتشیناش به ده سال زندان محکوم شده بود و طاقت نیاورد و در نهم آبان ۵۳ در جمع زندانیها رفت منبر و از شاه تعریف کرد و ولادت پسرش را بهاش تبریک گفت. همین خوش خدمتی باعث شد هشت سال زنداناش را بهاش ببخشند و آزادش کنند. آن روزها هر کسی از این ماجرا خبر نداشت و ما گاهی در منزل آقای فلسفی میدیدیماش.
یک بار آقای فلسفی کشیدمان کنار و گفت «آقایون، حرفی اگر دارین که مهمه، پیش این بندهی خدا نزنین!»
ما که حرفی نداشتیم و اگر هم داشتیم، زبانمان چفت و بست داشت. منتها بهاش حساس شدیم. رادیو تلویزیون برای برنامههای مذهبیاش فقط او را میآورد. مدام سخنرانیهاش را از مسجد حاج شیخ عبدالحسین بازار پخش میکرد. شبهای احیای ماه رمضان یا ده شب محرم فقط از او دعوت میشد بیاید موعظه کند، در صورتی که منبرهای خوش سخنتر و معروفتر از او هم داشتیم و همینها شک ما را بهاش بیشتر کرد. طوری که دیگر از جمع خودمان منزویاش کردیم.
و حالا آن روحانی، خیلی تر و تمیز و مرتب و خوشرو آمده بود عضدی را ببیند. هر دومان شناختیماش، ولی خودمان را زدیم به آن راه. به هم و به او نمیشد آشنایی داد، وگرنه کار خودمان سختتر میشد. از شانسمان سجدهای زنگ زد و عضدی را خواست و آن بندهی خدا هم از اتاق رفت بیرون. پروندهی من و شیخ فضلالله روی میز بود. از عکسهای بالای پرونده فهمیدم. اطلاعات را یک کسانی با اسم رمزی شنبه و یکشنبه و دوشنبه داده بودند. ولی از شانس این بندهی خدا اسماش را یک گوشهی پرونده به عنوان کسی که مرا لو داده نوشته بودند و زیرش هم تأکید کرده بودند که گزارش از فلانی.
شب شد و ما را برگرداندند به بند عمومی. من طاقت نیاوردم گفتم «اصلاً فکرش رو میکردی که یه روز با چشمهای خودت ببینی که یه روحانی بیاد تو رو به دشمنت بفروشه؟»
گفت «حالا میفهمم چرا آقای فلسفی گفت رازمون رو پیش این بابا نگیم.»
از آن به بعد همهمان هر جا دعوت میشدیم، اگر او هم در آن مجلس منبر داشت، پا به آنجا نمیگذاشتیم.
قاصد خندهرو، ص ۱۵۲ و ۱۵۳٫
پاسخ دهید