من هر چه مىکنم باز هم از خودم بیزارم و احساس مىکنم موجودى هستم که به هیچ کس نفعى نمىرسانم و از وجود خودم خستهام و بىهدف زندگى مىکنم! با اینکه عشقم خداست ولى گاهى از او، از پدر و مادرم، از دوستان و اطرافیانم بیزار مىشوم و به تنهایى پناه مىبرم و گریه مىکنم. چه کنم که دوست خوبى براى دوستانم، فرزند خوبى براى خانوادهام، و بنده خوبى براى خدایم باشم؟ من را راهنمایى کنید؟
مسئله تربیت و خودسازى، یکى از مسائل مهم هر انسان آگاه و خردورز است. تربیت – به عنوان پروراندن و شکوفا کردن استعدادهاى درونى انسان – یکى از دغدغههاى اصلى هر فرد مسلمان و معتقد به خدا است.
بر اساس آیات قرآن اگر انسان براى اصلاح اخلاق و رفتار خود نکوشد و در برابر خواهشهاى نفسانى و وسوسههاى شیطانى مقاومت نکند، انسانیت خود را از دست داده و حیوان و بلکه بدتر از یک حیوان شده است.[۱]
البته مبارزه با هواى نفسانى و قدم گذاشتن در طریق خودسازى و اصلاح بسیارى از رفتارها – از جمله دوست خوب بودن براى دوستان، فرزند خوب براى خانواده و بنده خوب براى خدا – کار آسانى نیست و نیاز به مقاومت و صبر و تحمّل سختىهاى فراوان دارد؛ چنان که در تفسیر مجمعالبیان درباره این آیه «یا أَیُّهَا الاْءِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ»[۲] آمده است: انسان حرکت به سوى پروردگارش را با مشقت و سختى طى مىکند. به همین جهت رسول خدا صلىاللهعلیهوآله مبارزه و تلاش براى خودسازى و تربیت نفس را «جهاد اکبر» دانست که از جنگ با دشمن هم سختتر است.
اصلاح اخلاق و رفتار کار سادهاى نیست و نیاز به مقاومت، پیگیرى و تلاش دائمى دارد. البته این سخن بدین معنا نیست که انسان نا امید شود و تصور کند هیچ راهى براى موفقیت نیست؛ چون که تربیت امرى تدریجى است و باید قدم به قدم پیموده شود و لذا بىحوصلگى و بىصبرى آفت این راه است.
بر اساس آیات فراوانى از قرآن اشاره شده که شیطان، در صدد است تا کسانى را که مىخواهند راه خدا را بروند و در انسانیت به کمال برسند، به وسیله دسیسههاى مختلف از این کار باز دارد.
یکى از راههاى شیطان در گمراه کردن انسانها، «ناامید کردن» است. او مىکوشد احساس گناه، خود کم بینى، بىلیاقتى و مانند آن را به شخص القا کند تا از ادامه راه باز بماند. به همین دلیل آیات و روایات، به شدت از ناامیدى نهى نموده و همگان را به توکل بر خدا و اعتماد به نفس تشویق کرده است.
البته اگر کسى راه و برنامه درستى براى خودسازى نداشته باشد، نمىتواند به موفقیت برسد و امکان شکست او زیاد است. به همین جهت بزرگان دین تأکید دارند که نخستین قدم براى تربیت، آگاهى از اصول تربیت و راههاى آن است. بنابراین باید با مطالعه کتابهاى مفید و نیز مشورت با اساتید اخلاق، خود را به سلاح علم و معرفت مجهز نموده و با توکل بر خدا و پشتکار و تلاش دائمى، حرکت خود را آغاز کنید.
مراقبه و محاسبه
یکى از راههاى اصلى خودسازى مراقبه و محاسبه است.
«مراقبه» یعنى، در آغاز هر کارى کمى مکث کنید؛ اگر واجب است، حتماً آن را انجام دهید و اگر حرام است، ترک کنید. اگر نه حرام است و نه واجب، در انجام و ترک آن، مختارید. اصل این توجّه و مراقبه، چندین فایده دارد:
اولاً، انسان به حرام نمىافتد و نیز واجبى از او ترک نمىشود.
ثانیاً، انسان از غفلت بیرون مىآید و حالت توجه پیدا مىکند.
ثالثاً، انسان وقتى حالت توجه یافت مىتواند ترک حرام و فعل واجب را به قصد قربت، انجام دهد.
«محاسبه» یعنى، شب به محاسبه بنشینید که آیا مراقبه، طول روز را خوب انجام دادهاید یا نه. در صورت خوب انجام دادن شکر خداى را به جا آورید و اگر خوب انجام ندادهاید، علتیابى کنید تا به مرور نقصها و علت عدم موفقیت را کشف کنید تا بعد از سالها، به جایى برسید که حتى یک گناه از شما صادر نشود.
حضرت على علیهالسلام مىفرماید: «ان هذه النفس لاماره بالسوء فمن اهملها، جمحت به الى الماثم»؛[۳] «همانا این نفس پیوسته به بدى و زشتى امر مىکند، پس هر کسى آن را مهمل به حال خود واگذارد، او انسان را به سمت گناهان مىکشاند». بنابراین مراقبه و محاسبه را باید جدىگرفت کهاز اساسىتریندستوراتاخلاقى و سازنده نفوساست.[۴]
اما درباره اینکه گاهى از خود بیزار مىشوید و… گفتنى است: انسان، از نظر خلقى و عاطفى، معمولاً حالت یکنواخت ندارد. همه انسانها کم و بیش، دورههایى از غمگینى و افسردگى را تجربه مىکنند و این امرى طبیعى است. علت این پدیده، گاهى شناخته شده است (مانند از دست دادن عزیزان، شکست، غربت و دورى از خانواده) و گاه ناشناخته.
افسردگى از اختلالات خلقى شایع است و معمولاً در خانمها، بیشتر از مردان شایع است؛ زیرا زمینه برونریزى ناراحتىها براى مردان، فراهمتر است.
زنان معمولاً خودخورى مىکنند و زمینه بروز ناراحتىها براى آنها کمتر فراهم مىشود. البته خداوند مکانیسمهاى جالبى در وجود ا نسان قرار داده که تا حد قابل توجهى، در تنظیم حالات خلقى و عاطفى وى مؤثّر است. خنده و گریه در شمار این مکانیسمها جاى دارد و در تنظیم حالات عاطفى و خلقى انسان مؤثّر است.
گاهى انسان با چند دقیقه گریه، کاملاً از ناراحتىها تخلیه مىشود و گاه با شرکت در محافل شادى آفرین یا قرار گرفتن در جمع دوستان و شنیدن مطالب طنزآمیز و خندهدار، به تخلیه هیجانى و نشاط دست مىیابد.
«گرچه غمگینى و اندوه، معادل افسردگى نیست؛ اما بدون تردید، افسردگى شامل حالت غمگینى است که بر زندگى روزمرّه، فعالیت، ارزشیابى خود، قضاوت و کنشهاى ابتدایى (مانند خواب و اشتها) اثر مىگذارد. غمگینى مىتواند واکنشى نسبت به یک رویداد رنج آور باشد».[۵]
عارض شدن حالت غمگینى تا حدود زیادى امرى طبیعى است و شاید بیشتر انسانها در زندگى، بارها آن را تجربه کردهاند. «هنگامى مرضى محسوب مىشود که از لحاظ شدت و طول مدت – با در نظر گرفتن اهمیت این رویداد – جنبه افراطى پیدا مىکند و به خصوص وقتى بدون علت ظاهرى، آشکار شود.
بنابراین غمگینى افراطى یا بدون علت موجه، در چهارچوب افسردگى قرار مىگیرد و وجود عوامل آمادگى و آسیبپذیرى فردى را القا مىکند. این عوامل مىتوانند ژنتیکى، روان شناختى، زیست شناختى یا محیطى باشد و در اغلب موارد با در هم تنیدگى آنها مواجه هستیم».[۶] اگر اندوه طولانى و مستمر شد و حداقل با نشانههایى، چون کم خوابى یا پرخوابى، بىاشتهایى، کُند حرکتى، کاهش عملکرد، ناتوانى فکرى، بىحوصلگى و… همراه باشد، باید به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کرد.[۷]
به کارگیرى راهکارهاى زیر براى مقابله با مشکل یاد شده بسیار مفید است:
۱ – بکوشید جز در مواقع ضرورى در تنهایى قرار نگیرید.
۲ – با افکار منفى خود مقابله کنید. هر وقت این افکار به شما هجوم آورد، به هر صورت ممکن خود را از چنبره آن نجات دهید ؛ براى مثال خود را به مطالعه یا هر کار دیگرى مشغول سازید و نگذارید ذهن شما جولانگاه افکار منفى باشد.
۳ – به جنبههاى مثبت خود بیندیشید و آنها را در برگهاى فهرست کنید.
۴ – به جاى کمبودها، عیبها و ناکامىها، به موفقیتها و امکاناتى که در زندگى از آن بهرهمندید، فکر کنید. امکانات و شرایط زندگى، مانند لیوانى است که بخشى از آن پر و بخشى خالى است. بکوشید به بخش پر بیندیشید و از آن بهره ببرید. غصه آن نیمه خالى را نخورید ؛ زیرا در این صورت نمىتوانید از آنچه دراختیار دارید بهرهمند شوید. فرصتهاى زندگى را مغتنم شمارید و از آنچه در آینده پیش مىآید، نگران نباشید.
۵ – با افراد شاداب، فعال، اجتماعى، متدین و در عین حال مثبتنگر معاشرت کنید و از افرادى که همیشه از زندگى شکایت مىکنند، دورى گزینید.
۶ – ورزش را از ضرورىترین فعالیتهاى خود بدانید و هر روز حداقل ۶۰ – ۳۰ دقیقه به ورزش مورد علاقهتان بپردازید.
۷ – هر چه مىتوانید قرآن بخوانید و از مضامین بلند دعاهاى اهل بیت علیهمالسلام بهره گیرید. البته قرآن را با تأنّى و توجه به معنا تلاوت کنید.
۸ – از بىکارى و بىبرنامگى بپرهیزید و همه اوقات خود را به طور منطقى پر کنید.
۹ – براى برنامهریزى اوقات شبانه روز، حتماً با مشاور صحبت کنید و یا از دوستان موفق کمک بگیرید.
۱۰ – به تغذیه – خصوصاً صبحانه – اهمیت دهید و هیچ گاه بدون خوردن آن به کار (مطالعه، حضور در کلاس و)… نپردازید.
۱۱- هر وقت احساس دلتنگى مىکنید، حدود ده دقیقه دوش آب ولرم بگیرید و در صورت امکان شنا کنید.
۱۲ – به مسائل معنوى – به ویژه نماز اول وقت – فوقالعاده اهمیت دهید.
۱۳ – با توسل به اهل بیت علیهمالسلام از آنان بخواهید به شما کمک کنند و همواره به لطف و رحمت خدا امیدوار باشید.
۱۴ – مطالعه کتاب رمز پیروزى مردان بزرگ، جعفر سبحانى، توصیه مىشود.
پی نوشت ها
[۱] – اعراف ۷، آیه ۱۷۹٫
[۲] – انشقاق ۸۴، آیه ۶٫
[۳] – على سعادت پرور، الغرر والدرر، باب النفس، به نقل از سرّالاسرار، ج ۱، ص ۳۰۵، ح ۲۰٫
[۴] – براى مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک:
الف. خودسازى، آیه اللّه ابراهیم امینى ؛
ب. چهل منزل سلوک، سید کاظم ارفع ؛
ج. جهاد با نفس، آیه اللّه مظاهرى ؛
د. خودشناسى در تربیت اسلامى، تألیف سید یوسف ابراهیمیان آملى.
[۵] – دادستان، روانشناسى مرضى تحولى از کودکى تا بزرگسالى، ج ۱، ص ۲۷۰، انتشارات سمت، چاپ دوم ۱۳۷۶٫
[۶] – همان.
[۷] – براى مطالعه بیشتر ر.ک: همان.
پاسخ دهید