خداوند که مىداند بیشتر مردم در برابر شهوت و غضب و غریزه جنسى آسیبپذیر هستند چرا این غرایز را در وجود انسان قرار داده تا گناه کند و نتواند خودسازى کند؟!
نخست باید دانست هر مجموعه نظاممندى تابعى از هدفمندىها و ابزارهاى لازم براى رسیدن به آن اهداف است. پس از بیان این واقعیت به خوبى قابل درک است که زندگى در دنیا و برآوردن نیازهاى مختلف جسمى و روحى انسان و چگونگى روابط با دوستان و مقابله با دشمنان و… نیازمند نیروها و ابزارهایى ویژه است؛ و اگر با نگاهى همه جانبه به زندگى انسان در دنیا نگریسته شود وجود همه نیروها و غرایز، تعریف شده و نمایانگر هندسه مستحکم نظام هستى و مطابق با ساختار وجودى انسان است.
از این رو کارکرد غضب و خشم مىتواند براى خروش بر علیه بدها و بدىها قرار بگیرد و سرچشمه غیرت دینى و ملى باشد به گونهاى که اگر انسان داراى نیروى خشم نبود موجودىترسو و وامانده مىبود و کارکرد شهوت نیز مىتواند براى تمایل به خورد و خواب و پیوند خانوادگى و اظهار علاقه و محبت کاربرد داشته باشد که بدون آن انسان خمود و منزوى خواهد بود. بنابراین خداوند اصل وجود غرایز را براى گناه کردن نیافریده است.
و این که «خداوند انسان را از ناحیه غریزه جنسى و دیگر غرایز آسیبپذیر آفریده» تعبیر دقیقى نیست. خداوند انسان را با دو دسته کنش و واکنش نیرومند (معنوى و مادى) آفریده است و این خود انسان است که مىتواند با تکیه بر اراده نیرومندى که خداوند به او داده است، کاربرد هر یک از آنها را بر دیگرى غلبه دهد و به پیروى یا سرپیچى از هر کدام اقدام کند. بنابراین، آسیبپذیرى انسان تابع خواست و اراده او است. آنچه مستقیماً به کار خدا مربوط مىشود، قرار دادن چنین غریزه نیرومندى در انسان است و آسیبپذیرى انسان، به جهت سستى و یا سوء استفاده خود اوست.
شاید گفته شود سؤال اصلى همین بود که چرا خداوند چنین نیرو و توانمندى دو سویه را در انسان قرار داده آیا نمىشد تنها توانایى بر خوبىها را داشته باشیم؟
در پاسخ باید گفت معناى قدرت و توانمندى همین است که انسان در دو جهت متخالف، امکان فعالیت داشته باشد. در غیر این صورت، قدرت و توانمندى معنا ندارد. انتساب حدوث زیبایى به هر کس و اثبات قابلیت و لیاقت براى هر چیز آن گاه معنا دارد که او توانایى بر زشتى و قدرت بر نافرمانى داشته باشد.
نکته مهمتر آن که شکلگیرى خوبان و بدان انجام نمىپذپرد مگر با وجود غرایزى چون شهوت و غضب که داراى دو چهره خوبى و بدىاند و ظرفیت وجودى ما ساخته و پرداخته نمىشود مگر آن که در کنار عقل و قلب، داراى نیروى شهوت و غضب نیز باشیم تا لیاقت راهیابى به بهشت را پیدا کنیم و یا با نگونبختى جهنم را براى خود بسازیم؛ زیرا بهشت و جهنم ما باید با گذر از این دنیا ساخته شود و شکل گیرد.
از این رو به عنوان یک اصل کلیدى گفته مىشود که «دنیا محل حدوث و اثبات قابلیتها است و آخرت جایگاه ظهور و ثبات قابلیتها؛» به عبارت دیگر، دنیا بستر«شدن»ها است و آخرت استقرار در «شده»ها. این گونه نیست که «درجات بهشتى» یا «درکات جهنمى» ما از قبل ساخته شده باشد. باید آن را بسازیم و ساخته شدن آن به وجود نیروهاى شهوت و غضب در کنار عقل و قلب وابسته است. بنا بر آنچه گفته شد، چهره زیبایىها آنگاه آشکارتر مىشود که در کنار زشتىها قرار گیرد و هنر مردان خدا آن گاه بیشتر جلوهگر مىشود که با سست عنصران و آلودگان به شهوت مقایسه شوند و در برابر حق ستیزان قرار گیرند. از این رو، با نگاهى کلان به زندگى انسانها وجود شهوت و غضب در تجلى زیبایىها و حتّى به فعلیت رساندن خوبان نقش مؤثرى دارد.
در پایان شاید گفته شود با وجود این که اکثر انسانها در برابر غرایز جنسى و خشم نقطه ضعف دارند، آیا سزاوار است خداوند این غرایز را در انسان قرار دهد؟!
در پاسخ باید یادآور شد، زمینههاى فساد فراوان است و دغدغه آن بسیارى از جوانان را آزرده مىکند؛ اما باید دانست که خروش شهوت و برافروختگى غضب، در برابر عزم و اراده جوانان و جوان دلان نه تنها قابل فروکشى است؛ بلکه حتّى با یک بار ایستادگى در برابر شهوت مىتوان چون یوسف و ابن سیرین به مقامات دست یافت و از رسوایىها دور ماند و خاطره خوش آن تجربه نورانى را در زندگى ماندگار ساخت.
در این مسیر لطف خداوند و امدادهاى غیبى او نیز همیشه همراه و راه گشا است؛ خداوند مىفرماید:
«وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»؛[۱] «و کسانى که در راه ما کوشیدهاند به یقین راههاى خود را بر آنان مىنماییم و در حقیقت خدا با نیکوکاران است».
منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:گروه اخلاق و عرفان/پرسش وپاسخ دانشجویی
[۱] – عنکبوت ۲۹، آیه ۶۹٫
پاسخ دهید