بعضى بر این باورند که بین فراوانى ظلم و ستم با ظهور امام زمان علیه‏السلام، رابطه‏اى تمام وجود دارد، به نحوى که ظهور، زمانى است که ظلم و ستم فراگیر شده باشد. پس هر چه ظلم بیشتر شود، ظهور نزدیک‏تر مى‏گردد و لذا حق طلبى و اصلاح، امرى بر خلاف ظهور، و جریانى مخالف انتظار فرج امام زمان علیه‏السلام است، در حالى که فراوانى ستم، از شرایط ظهور نیست (با توجه به بحث شرایط ظهور). نهایت حرفى که مى‏توان زد، این است که ظهور امام زمان علیه‏السلام با فراگیرى ظلم و ستم، مقارن است، نه با ظالم شدن تک تک افراد و در همه کشورها بلکه در مجموع ظلم سران استکبار به نقطه اوج مى‏رسد.  بنابراین، شرط قرار دادن ظلم همگانى براى ظهور، امر صحیحى نیست.

براى درک کامل مطلب توجه به چند نکته لازم است:

۱ – این که بین سرنوشت انسان‏ها و اعمال اختیارى آنان رابطه است، جاى هیچ تردیدى نیست. هم آدمى وجود این رابطه را در زندگى خود مشاهده مى‏کند و هم در قرآن کریم بر این مطلب تأکید شده است. قرآن، هم آینده هر شخص را در دست خودش مى‏داند «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى»[۱] و هم سرنوشت جامعه را با خواست و عملکرد مردم پیوند زده است.

«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»؛[۲] «تعیین سرنوشت جامعه، به خوبى یا بدى، در دست مردمان آن جامعه است».

اسلام، از انسان مى‏خواهد که درباره مسائل اجتماعى ساکت نباشد و در برابر ظلم و ستم تا برقرارى عدالت بایستد و حتّى در این راه، به پیکار و مبارزه برخیزد:

«أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ. الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ…».[۳]

و کوتاهى در این زمینه را نمى‏پذیرد و مؤاخذه مى‏کند:

«وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ…».[۴]

بر همین اساس، امر به معروف و نهى از منکر، از واجبات دین شمرده شده است و خداوند به اجرى این دو فریضه بزرگ، امر کرده است:

 «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».[۵]

۲ – به طور کلى، هیچ‏گاه یک آموزه دین نمى‏تواند نافى و برخلاف سایر آموزه‏هاى دین باشد. از این رو معنا ندارد که خداوند در آیات متعدد، مردم را به توبه و ترک گناه امر بکند و در جایى دیگر براى تحقق وعده خدا (ظهور حجّت خدا) امر به گناه شود! دینى که بر توحید و یکتاپرستى بنا شده است، معنا ندارد که بخشى از آن، شرک را تأیید کند و بپذیرد!

۳ – پر شدن زمین از ظلم و ستم، هرگز به معناى آن نیست که همه افراد باید اهل ظلم و فساد باشند و همه اعمال و کردارشان بر اساس ظلم و ستم بر یکدیگر و افساد جامعه باشد. بلکه ممکن است عده‏اى ظلم کنند و ظلم آنان، نقاط فراوانى از زمین را بگیرد و در همه جا گسترده شود. آیا براى آن که یک اتاق مملو از دود سیگار شود، باید همه افراد داخل اتاق سیگار بکشند؟ در زمان حاکمیت فرعون، ظلم و بى‏عدالتى فراوان بود و خداوند در آیات متعدد قرآنى، به آن اشاره دارد، ولى در فرمایش قرآن این نیست که همه افراد ظالم بودند، بلکه ظلم زیاد بود. خداوند مى‏فرماید:

«وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ…».[۶]

علاوه بر این که فراگیرى ظلم، امرى نسبى و کنایى است و مراد از آن، شیوع و یا حاکمیت ظلم است، به گونه‏اى که جریان عدالت به چشم نمى‏آید. نه این که هیچ عدالتى و یا هیچ فرد متدینى وجود نداشته نباشد.

 ۴ – در این که قیام حضرت، بدون یار و یاور تحقق‏پذیر نیست، نباید تردید کرد. آیات و روایات نیز به وجود یاوران اشاره دارد. یارى کردن، یعنى حرکت براى اجراى برنامه‏ها و اهداف انقلاب، براى این منظور مى‏باید حامیان و یاوران مهدى(عج) در انقلاب انواع فداکارى‏ها را انجام دهند و بعد از انقلاب، از هیچ تلاشى فروگذارى نکنند. چنین افرادى وقتى مى‏توانند موفق باشند که خود را همرنگ انقلاب و رهبر کرده باشند تا مردم جلوه‏هاى انقلاب را در رفتار آنان ببینند و بپذیرند. بر همین اساس، خداوند بر ایمان و عمل صالح تکیه دارد: «ما در زبور، بعد از ذکر نوشتیم که زمین را بندگان صالح ارث مى‏برند».[۷]

همچنین مى‏گوید: «وعده داده است خدا به کسانى از شما که ایمان آورده‏اند، و عمل صالح انجام داده‏اند، این که خلافت زمین را به آنان واگذارد…»[۸] شرط تحقق انقلاب حضرت مهدى علیه‏السلام این است که ایمان و عمل صالح در پرونده افراد باشد تا انقلاب رخ دهد.

پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «کونوا دعاه الناسِ بِغَیرِ ألسِنتِکُم»؛ «دعوت کننده مردم باشید به غیرزبان‏تان».

امام صادق علیه‏السلام فرمود: «زینت براى ما باشید نه مایه آبروریزى».[۹] آیا گناه و ظلم، دعوت به مهدى است و مایه زینت و افتخار ائمه علیهم‏السلام؟

۵ – وظیفه انسان حرکت به طرف کمال و کسب آن از طریق عبودیت و  بندگى است. عبودیت و بندگى نیز جز در پرتو عمل به تکالیف الهى که وظایف فردى و اجتماعى انسان را در بر دارد، امکان پذیر نیست.

خداوند در سوره عصر مى‏فرماید: «تنها کسانى که ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند و همدیگر را سفارش به حق و راستى بکنند از خسران و ضرر به دورند».

خداوند از انسان مى‏خواهد در گناه نماند و به سوى او رجوع کند:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحاً»؛[۱۰] «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! توبه کنید، همگى، توبه‏اى خالص».

کوتاه سخن آن که خداوند انسان را در تعیین سرنوشت خود و جامعه، داراى تأثیر مى‏داند و از او مى‏خواهد براى اصلاح گام بردارد و خسته نشود و در چنین نگرشى، وعده ظهور را مطرح مى‏کند. بنابراین انتظار منجى، به معناى صحیح آن، نه سکوت و تن دادن به ظلم است و نه کمک به فراگیر شدن ظلم، بلکه باید خواستار ظهور باشد و در این راه، تمام تلاش خود را به کار گیرد و اگر در این مسیر، نیاز به تشکیلات و حکومتى است که حرکت براى زمینه‏سازى را سامان دهد، براى تشکیل آن اقدام کند.

طبیعى است که ظالمان و مفسدان نیز بیکار نخواهند نشست و به مقابله برمى‏خیزند. لذا جبهه ظلم، در نهایت درجه ظلم حرکت مى‏کند و جبهه حق به اوج تلاش مى‏رسد و در این زمان است که خداوند به مدد انسان‏هاى حق طلب مى‏آید و با ظهور مهدى عزیز علیه‏السلام کار ظالمان را یک سره مى‏کند.

به هر حال این تفکر ناشى از عدم شناخت مسؤولیت انسانى و دینى و  برداشت غلط از موضوع ظهور است؛ زیرا، هیچ یک از تکالیف شرعى مانند نماز، روزه، حج، امر به معروف، مبارزه با فساد و… مشروط به چنین شرطى نیست؛ یعنى، تکلیف نماز و یا نهى از منکر تکالیفى مطلق هستند و عمل به آنها الزامى است؛ چه موجب تسریع در ظهور شود یا تأخیر آن.

در احادیثى که وظایف منتظران نیز مشخص شده، همه جا سخن از تقوا، ورع، عفاف، دورى از گناه و قرب به خداوند است.

چنان که امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید: «هر کس خشنود مى‏شود که از اصحاب قائم باشد، پس باید منتظر باشد و به ورع و اخلاق نیکو عمل کند، در حالى که منتظر است. اگر چنین شخصى، پیش از ظهور بمیرد، اجر او مانند کسى است که زمان ظهور را درک کرده است. «پس (در جهت نیکى‏ها) بکوشید و منتظر باشد. (این انتظار)، گوارا باد بر شما اى گروه رحمت شده».[۱۱]

از همه اینها گذشته، ما باید موضع و موقعیت خود را در زمینه قیام امام مهدى(عج) مشخص کنیم. بدیهى است اگر ما به گسترش فساد کمک کنیم، از کسانى خواهیم بود که انقلاب مهدى، براى درهم کوبیدن و حذف آنان صورت مى‏گیرد!! اگر در صدد اصلاح جامعه باشیم، از کسانى خواهیم بود که در زمره اصحاب فداکار عضویت خواهند داشت. بنابراین به فرض این که با ساکت بودن و به نظاره نشستن و یا کمک کردن به توسعه فساد، ظهور حضرت را پیش بیندازیم، وضع خود را به طور قطع به خطر انداخته‏ایم. مگر نه این است که حضرت بقیه‏اللّه‏ براى کوتاه کردن دست فاسدان و برچیدن بساط  محرمات الهى و فسادگرى و اصلاح انسان‏ها و جوامع، قیام مى‏کند. پس چگونه مى‏توانیم از قیام آن بزرگوار بهره‏مند شویم.

گفتنى است که بیان وضعیت فسادآلود و معصیت‏بار جهان در آخرالزمان، هم هشدار به جوامع انسانى است و هم علامتى خبر دهنده از نزدیکى قیام و ظهور امام زمان(عج) مى‏باشد. این هشدارها و پیش‏گویى‏ها وظیفه ما را سنگین مى‏کند و ما را نسبت به عواقب شوم فساد و تباهى آگاه مى‏سازد.

محمدبن مسلم مى‏گوید: به امام باقر علیه‏السلام عرض کردم: اى فرزند رسول خدا! قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد؟ فرمود: «هنگامى که مردان خود را شبیه زنان کنند و زنان، شبیه مردان شوند، آن گاه مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان!!».[۱۲]

استاد مطهرى در این زمینه مى‏نویسد: «برداشت قشرى از مردم درباره مهدویت و قیام انقلاب مهدى موعود(عج)، این است که صرفاً ماهیت انفجارى دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم‏ها، تبعیض‏ها، اختناق‏ها، حق‏کشى‏ها و تباهى ناشى مى‏شود؛ در حالى که آیات قرآن کریم در جهت عکس برداشت بالا است؛ ظهور مهدى موعود، حلقه‏اى از حلقات مبارزه اهل حق و باطل است که به پیروزى نهایى اهل حق منتهى مى‏شود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد اهل ایمان و عمل صالح باشد.

ظهور مهدى موعود تحقق بخش وعده‏اى است که خداوند متعال از  قدیم‏ترین زمان‏ها در کتاب‏هاى آسمانى به صالحان و متقیان داده است که زمین از آن آنان است و پایان تنها به متقیان تعلق دارد».[۱۳]

شیخ صدوق روایتى از امام صادق علیه‏السلام نقل مى‏کند مبنى بر این که این امر تحقق نمى‏پذیرد مگر این که هر یک از شقى و سعید، به نهایت کار خود برسد. پس سخن در این است که گروه سعدا و گروه اشقیا، هر کدام به نهایت کار خود برسند.

در روایات اسلامى، سخن از گروهى زبده است که به محض ظهور امام به آن حضرت ملحق مى‏شوند. بدیهى است که این گروه دفعتا خلق نمى‏شوند. معلوم مى‏شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد زمینه‏هایى عالى وجود دارد که چنین گروه زبده‏اى را پرورش مى‏دهد. این خود مى‏رساند نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است؛ بلکه اگر به فرض اصل حق از نظر کمیت، قابل توجه نباشد، از نظر کیفیت، ارزنده‏ترینِ اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهداء.[۱۴]

آمادگى براى ظهور

یکى از وظایف و بایسته‏هاى مهم منتظران در عصر غیبت، کسب آمادگى‏هاى فکرى و فرهنگى، آمادگى‏هاى اجتماعى و سیاسى و نظامى، مهیا کردن تسلیحات مناسب هر عصر و آمادگى‏هاى تکنولوژیکى و ارتباطى براى یارى و نصرت امام غایب است.

 امام کاظم علیه‏السلام مى‏فرماید: «هر کس اسبى را به انتظار امر ما نگاه دارد و به نسبت آن، دشمنان ما را خشمگین سازد، در حالى که منسوب به ما است؛ خداوند روزى‏اش را فراخ گرداند و به او شرح صدر عطا کند و او را به آرزوهایش رساند و در رسیدن به خواسته‏هایش، یارى کند».

امام صادق علیه‏السلام نیز فرموده است: «هر یک از شما باید براى خروج حضرت قائم(عج) «سلاحى» مهیّا کند – هر چند یک تیر باشد – خداى تعالى هر گاه بداند کسى چنین نیتى دارد، امید آن است که عمرش را طولانى کند تا آن حضرت را درک کند «و از یاران و همراهانش قرار گیرد»».

ابوعبداللّه‏ جعفى نقل مى‏کند: امام باقر علیه‏السلام به من فرمود: منتهاى زمان مرزدارى (مرابطه و جهاد) نزد شما چند روز است؟ عرض کردم: چهل روز؛ فرمود: ولى مرابطه ما، مرابطه‏اى است که همیشه هست».

علامه مجلسى در شرح این فرمایش مى‏گوید: «بر شیعیان واجب است که خود را بر اطاعت امام بر حق و انتظار فرج او ملتزم سازند و براى یارى نمودنش مهیّا باشند».

پس براى ظهور حضرت مهدى علیه‏السلام و یارى آن حضرت، باید در هر لحظه‏اى آماده بود و خود را مهیّا نگه داشت و این شامل آمادگى نظامى، جسمانى و… مى‏شود؛ اما مهم‏تر از همه خودسازى و آمادگى فکرى، علمى و سیاسى در عصر غیبت است؛ یعنى، باید از هر لحاظ، سطح توانایى‏هاى خود را بالا ببریم و شیعه لایقى براى امام خود باشیم.[۱۵]

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:گروه اخلاق و عرفان/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – نجم ۵۳، آیه ۳۹٫

[۲] – رعد ۱۳، آیه ۱۱٫

[۳] – حج ۲۲، آیات ۴۰-۳۹٫

[۴] – نساء ۴، آیات ۷۵٫

[۵] – آل‏عمران ۳، آیه ۱۰۴٫

[۶] – بقره ۲، آیه ۴۹٫

[۷] – انبیاء ۲۱، آیه ۱۰۵٫

[۸] – نور ۲۴، آیه ۵۵٫

[۹] – بحارالانوار، ج ۶۵، ص ۱۵۱٫

[۱۰] – تحریم ۶۶، آیه ۸٫

[۱۱] – بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰٫

[۱۲] – کمال‏الدین، ج ۱، ص ۳۳۱٫

[۱۳] – قیام و انقلاب مهدى موعود، ص ۵۴-۵۶٫

[۱۴] – همان، ص ۵۶ و ۵۷٫

[۱۵] – جهت مطالعه بیشتر ر.ک: پرسش‏ها و پاسخ‏هاى دانشجویى، ج ۲۷ مهدویت پیش از ظهور و ج۲۸ (مهدویت دوران ظهور)، قم: نشر معارف.