آیا هنگام ظهور آقا(عج) جهان از ظلم و جور پر شده(طبق کدام سند)؟ اگر قرار است در فلسفه انتظار همه خودسازى کنیم و آمادگى کامل براى حکومت جهانى داشته باشیم پس چه نیازى به ظهور آقا(عج) است؟
بعضى بر این باورند که بین فراوانى ظلم و ستم با ظهور امام زمان علیهالسلام، رابطهاى تمام وجود دارد، به نحوى که ظهور، زمانى است که ظلم و ستم فراگیر شده باشد. پس هر چه ظلم بیشتر شود، ظهور نزدیکتر مىگردد و لذا حق طلبى و اصلاح، امرى بر خلاف ظهور، و جریانى مخالف انتظار فرج امام زمان علیهالسلام است، در حالى که فراوانى ستم، از شرایط ظهور نیست (با توجه به بحث شرایط ظهور). نهایت حرفى که مىتوان زد، این است که ظهور امام زمان علیهالسلام با فراگیرى ظلم و ستم، مقارن است، نه با ظالم شدن تک تک افراد و در همه کشورها بلکه در مجموع ظلم سران استکبار به نقطه اوج مىرسد. بنابراین، شرط قرار دادن ظلم همگانى براى ظهور، امر صحیحى نیست.
براى درک کامل مطلب توجه به چند نکته لازم است:
۱ – این که بین سرنوشت انسانها و اعمال اختیارى آنان رابطه است، جاى هیچ تردیدى نیست. هم آدمى وجود این رابطه را در زندگى خود مشاهده مىکند و هم در قرآن کریم بر این مطلب تأکید شده است. قرآن، هم آینده هر شخص را در دست خودش مىداند «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى»[۱] و هم سرنوشت جامعه را با خواست و عملکرد مردم پیوند زده است.
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»؛[۲] «تعیین سرنوشت جامعه، به خوبى یا بدى، در دست مردمان آن جامعه است».
اسلام، از انسان مىخواهد که درباره مسائل اجتماعى ساکت نباشد و در برابر ظلم و ستم تا برقرارى عدالت بایستد و حتّى در این راه، به پیکار و مبارزه برخیزد:
«أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ. الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ…».[۳]
و کوتاهى در این زمینه را نمىپذیرد و مؤاخذه مىکند:
«وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ…».[۴]
بر همین اساس، امر به معروف و نهى از منکر، از واجبات دین شمرده شده است و خداوند به اجرى این دو فریضه بزرگ، امر کرده است:
«وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».[۵]
۲ – به طور کلى، هیچگاه یک آموزه دین نمىتواند نافى و برخلاف سایر آموزههاى دین باشد. از این رو معنا ندارد که خداوند در آیات متعدد، مردم را به توبه و ترک گناه امر بکند و در جایى دیگر براى تحقق وعده خدا (ظهور حجّت خدا) امر به گناه شود! دینى که بر توحید و یکتاپرستى بنا شده است، معنا ندارد که بخشى از آن، شرک را تأیید کند و بپذیرد!
۳ – پر شدن زمین از ظلم و ستم، هرگز به معناى آن نیست که همه افراد باید اهل ظلم و فساد باشند و همه اعمال و کردارشان بر اساس ظلم و ستم بر یکدیگر و افساد جامعه باشد. بلکه ممکن است عدهاى ظلم کنند و ظلم آنان، نقاط فراوانى از زمین را بگیرد و در همه جا گسترده شود. آیا براى آن که یک اتاق مملو از دود سیگار شود، باید همه افراد داخل اتاق سیگار بکشند؟ در زمان حاکمیت فرعون، ظلم و بىعدالتى فراوان بود و خداوند در آیات متعدد قرآنى، به آن اشاره دارد، ولى در فرمایش قرآن این نیست که همه افراد ظالم بودند، بلکه ظلم زیاد بود. خداوند مىفرماید:
«وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ…».[۶]
علاوه بر این که فراگیرى ظلم، امرى نسبى و کنایى است و مراد از آن، شیوع و یا حاکمیت ظلم است، به گونهاى که جریان عدالت به چشم نمىآید. نه این که هیچ عدالتى و یا هیچ فرد متدینى وجود نداشته نباشد.
۴ – در این که قیام حضرت، بدون یار و یاور تحققپذیر نیست، نباید تردید کرد. آیات و روایات نیز به وجود یاوران اشاره دارد. یارى کردن، یعنى حرکت براى اجراى برنامهها و اهداف انقلاب، براى این منظور مىباید حامیان و یاوران مهدى(عج) در انقلاب انواع فداکارىها را انجام دهند و بعد از انقلاب، از هیچ تلاشى فروگذارى نکنند. چنین افرادى وقتى مىتوانند موفق باشند که خود را همرنگ انقلاب و رهبر کرده باشند تا مردم جلوههاى انقلاب را در رفتار آنان ببینند و بپذیرند. بر همین اساس، خداوند بر ایمان و عمل صالح تکیه دارد: «ما در زبور، بعد از ذکر نوشتیم که زمین را بندگان صالح ارث مىبرند».[۷]
همچنین مىگوید: «وعده داده است خدا به کسانى از شما که ایمان آوردهاند، و عمل صالح انجام دادهاند، این که خلافت زمین را به آنان واگذارد…»[۸] شرط تحقق انقلاب حضرت مهدى علیهالسلام این است که ایمان و عمل صالح در پرونده افراد باشد تا انقلاب رخ دهد.
پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرمود: «کونوا دعاه الناسِ بِغَیرِ ألسِنتِکُم»؛ «دعوت کننده مردم باشید به غیرزبانتان».
امام صادق علیهالسلام فرمود: «زینت براى ما باشید نه مایه آبروریزى».[۹] آیا گناه و ظلم، دعوت به مهدى است و مایه زینت و افتخار ائمه علیهمالسلام؟
۵ – وظیفه انسان حرکت به طرف کمال و کسب آن از طریق عبودیت و بندگى است. عبودیت و بندگى نیز جز در پرتو عمل به تکالیف الهى که وظایف فردى و اجتماعى انسان را در بر دارد، امکان پذیر نیست.
خداوند در سوره عصر مىفرماید: «تنها کسانى که ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند و همدیگر را سفارش به حق و راستى بکنند از خسران و ضرر به دورند».
خداوند از انسان مىخواهد در گناه نماند و به سوى او رجوع کند:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحاً»؛[۱۰] «اى کسانى که ایمان آوردهاید! توبه کنید، همگى، توبهاى خالص».
کوتاه سخن آن که خداوند انسان را در تعیین سرنوشت خود و جامعه، داراى تأثیر مىداند و از او مىخواهد براى اصلاح گام بردارد و خسته نشود و در چنین نگرشى، وعده ظهور را مطرح مىکند. بنابراین انتظار منجى، به معناى صحیح آن، نه سکوت و تن دادن به ظلم است و نه کمک به فراگیر شدن ظلم، بلکه باید خواستار ظهور باشد و در این راه، تمام تلاش خود را به کار گیرد و اگر در این مسیر، نیاز به تشکیلات و حکومتى است که حرکت براى زمینهسازى را سامان دهد، براى تشکیل آن اقدام کند.
طبیعى است که ظالمان و مفسدان نیز بیکار نخواهند نشست و به مقابله برمىخیزند. لذا جبهه ظلم، در نهایت درجه ظلم حرکت مىکند و جبهه حق به اوج تلاش مىرسد و در این زمان است که خداوند به مدد انسانهاى حق طلب مىآید و با ظهور مهدى عزیز علیهالسلام کار ظالمان را یک سره مىکند.
به هر حال این تفکر ناشى از عدم شناخت مسؤولیت انسانى و دینى و برداشت غلط از موضوع ظهور است؛ زیرا، هیچ یک از تکالیف شرعى مانند نماز، روزه، حج، امر به معروف، مبارزه با فساد و… مشروط به چنین شرطى نیست؛ یعنى، تکلیف نماز و یا نهى از منکر تکالیفى مطلق هستند و عمل به آنها الزامى است؛ چه موجب تسریع در ظهور شود یا تأخیر آن.
در احادیثى که وظایف منتظران نیز مشخص شده، همه جا سخن از تقوا، ورع، عفاف، دورى از گناه و قرب به خداوند است.
چنان که امام صادق علیهالسلام مىفرماید: «هر کس خشنود مىشود که از اصحاب قائم باشد، پس باید منتظر باشد و به ورع و اخلاق نیکو عمل کند، در حالى که منتظر است. اگر چنین شخصى، پیش از ظهور بمیرد، اجر او مانند کسى است که زمان ظهور را درک کرده است. «پس (در جهت نیکىها) بکوشید و منتظر باشد. (این انتظار)، گوارا باد بر شما اى گروه رحمت شده».[۱۱]
از همه اینها گذشته، ما باید موضع و موقعیت خود را در زمینه قیام امام مهدى(عج) مشخص کنیم. بدیهى است اگر ما به گسترش فساد کمک کنیم، از کسانى خواهیم بود که انقلاب مهدى، براى درهم کوبیدن و حذف آنان صورت مىگیرد!! اگر در صدد اصلاح جامعه باشیم، از کسانى خواهیم بود که در زمره اصحاب فداکار عضویت خواهند داشت. بنابراین به فرض این که با ساکت بودن و به نظاره نشستن و یا کمک کردن به توسعه فساد، ظهور حضرت را پیش بیندازیم، وضع خود را به طور قطع به خطر انداختهایم. مگر نه این است که حضرت بقیهاللّه براى کوتاه کردن دست فاسدان و برچیدن بساط محرمات الهى و فسادگرى و اصلاح انسانها و جوامع، قیام مىکند. پس چگونه مىتوانیم از قیام آن بزرگوار بهرهمند شویم.
گفتنى است که بیان وضعیت فسادآلود و معصیتبار جهان در آخرالزمان، هم هشدار به جوامع انسانى است و هم علامتى خبر دهنده از نزدیکى قیام و ظهور امام زمان(عج) مىباشد. این هشدارها و پیشگویىها وظیفه ما را سنگین مىکند و ما را نسبت به عواقب شوم فساد و تباهى آگاه مىسازد.
محمدبن مسلم مىگوید: به امام باقر علیهالسلام عرض کردم: اى فرزند رسول خدا! قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد؟ فرمود: «هنگامى که مردان خود را شبیه زنان کنند و زنان، شبیه مردان شوند، آن گاه مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان!!».[۱۲]
استاد مطهرى در این زمینه مىنویسد: «برداشت قشرى از مردم درباره مهدویت و قیام انقلاب مهدى موعود(عج)، این است که صرفاً ماهیت انفجارى دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلمها، تبعیضها، اختناقها، حقکشىها و تباهى ناشى مىشود؛ در حالى که آیات قرآن کریم در جهت عکس برداشت بالا است؛ ظهور مهدى موعود، حلقهاى از حلقات مبارزه اهل حق و باطل است که به پیروزى نهایى اهل حق منتهى مىشود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد اهل ایمان و عمل صالح باشد.
ظهور مهدى موعود تحقق بخش وعدهاى است که خداوند متعال از قدیمترین زمانها در کتابهاى آسمانى به صالحان و متقیان داده است که زمین از آن آنان است و پایان تنها به متقیان تعلق دارد».[۱۳]
شیخ صدوق روایتى از امام صادق علیهالسلام نقل مىکند مبنى بر این که این امر تحقق نمىپذیرد مگر این که هر یک از شقى و سعید، به نهایت کار خود برسد. پس سخن در این است که گروه سعدا و گروه اشقیا، هر کدام به نهایت کار خود برسند.
در روایات اسلامى، سخن از گروهى زبده است که به محض ظهور امام به آن حضرت ملحق مىشوند. بدیهى است که این گروه دفعتا خلق نمىشوند. معلوم مىشود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد زمینههایى عالى وجود دارد که چنین گروه زبدهاى را پرورش مىدهد. این خود مىرساند نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است؛ بلکه اگر به فرض اصل حق از نظر کمیت، قابل توجه نباشد، از نظر کیفیت، ارزندهترینِ اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهداء.[۱۴]
آمادگى براى ظهور
یکى از وظایف و بایستههاى مهم منتظران در عصر غیبت، کسب آمادگىهاى فکرى و فرهنگى، آمادگىهاى اجتماعى و سیاسى و نظامى، مهیا کردن تسلیحات مناسب هر عصر و آمادگىهاى تکنولوژیکى و ارتباطى براى یارى و نصرت امام غایب است.
امام کاظم علیهالسلام مىفرماید: «هر کس اسبى را به انتظار امر ما نگاه دارد و به نسبت آن، دشمنان ما را خشمگین سازد، در حالى که منسوب به ما است؛ خداوند روزىاش را فراخ گرداند و به او شرح صدر عطا کند و او را به آرزوهایش رساند و در رسیدن به خواستههایش، یارى کند».
امام صادق علیهالسلام نیز فرموده است: «هر یک از شما باید براى خروج حضرت قائم(عج) «سلاحى» مهیّا کند – هر چند یک تیر باشد – خداى تعالى هر گاه بداند کسى چنین نیتى دارد، امید آن است که عمرش را طولانى کند تا آن حضرت را درک کند «و از یاران و همراهانش قرار گیرد»».
ابوعبداللّه جعفى نقل مىکند: امام باقر علیهالسلام به من فرمود: منتهاى زمان مرزدارى (مرابطه و جهاد) نزد شما چند روز است؟ عرض کردم: چهل روز؛ فرمود: ولى مرابطه ما، مرابطهاى است که همیشه هست».
علامه مجلسى در شرح این فرمایش مىگوید: «بر شیعیان واجب است که خود را بر اطاعت امام بر حق و انتظار فرج او ملتزم سازند و براى یارى نمودنش مهیّا باشند».
پس براى ظهور حضرت مهدى علیهالسلام و یارى آن حضرت، باید در هر لحظهاى آماده بود و خود را مهیّا نگه داشت و این شامل آمادگى نظامى، جسمانى و… مىشود؛ اما مهمتر از همه خودسازى و آمادگى فکرى، علمى و سیاسى در عصر غیبت است؛ یعنى، باید از هر لحاظ، سطح توانایىهاى خود را بالا ببریم و شیعه لایقى براى امام خود باشیم.[۱۵]
منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:گروه اخلاق و عرفان/پرسش وپاسخ دانشجویی
[۱] – نجم ۵۳، آیه ۳۹٫
[۲] – رعد ۱۳، آیه ۱۱٫
[۳] – حج ۲۲، آیات ۴۰-۳۹٫
[۴] – نساء ۴، آیات ۷۵٫
[۵] – آلعمران ۳، آیه ۱۰۴٫
[۶] – بقره ۲، آیه ۴۹٫
[۷] – انبیاء ۲۱، آیه ۱۰۵٫
[۸] – نور ۲۴، آیه ۵۵٫
[۹] – بحارالانوار، ج ۶۵، ص ۱۵۱٫
[۱۰] – تحریم ۶۶، آیه ۸٫
[۱۱] – بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰٫
[۱۲] – کمالالدین، ج ۱، ص ۳۳۱٫
[۱۳] – قیام و انقلاب مهدى موعود، ص ۵۴-۵۶٫
[۱۴] – همان، ص ۵۶ و ۵۷٫
[۱۵] – جهت مطالعه بیشتر ر.ک: پرسشها و پاسخهاى دانشجویى، ج ۲۷ مهدویت پیش از ظهور و ج۲۸ (مهدویت دوران ظهور)، قم: نشر معارف.
پاسخ دهید