چرا امام حسین (علیهالسلام) حجّ خود را نیمه تمام گذاشت و از مکّه در آستانه شروع اعمال حجّ خارج شد؟
قبل از آنکه به تحلیل تاریخى این پرسش بپردازیم، باید این نکته را متذکر شویم که از دیدگاه فقهى، این سخن مشهور که امام حسین (علیهالسلام) حجّ خود را نیمه تمام گذاشت، سخن نادرستى است؛ زیرا امام (علیهالسلام) در روز هشتم ذى حجه «یوم الترویه» از مکّه خارج شد.[۱] در حالىکه اعمال حجّ ـ که با احرام در مکّه و وقوف در عرفات شروع مىشود ـ از شب نهم ذى حجه آغاز مىشود. بنابراین، امام (علیهالسلام) اصولاً وارد اعمال حج نشده بود، تا آن را نیمه تمام گذارد.
بله، مسلما آن حضرت در هنگام ورود به مکّه، عمره مفرده انجام داده و چه بسا در طول اقامت چند ماهه خود در مکّه و احتمالاً در فاصلههاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره کرده بود. اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى ورود در اعمال حجّ نمىشود. در برخى از روایات تنها از انجام عمره مفرده از سوى امام علیهالسلام سخن به میان آمده است.[۲]
از نقطه نظر تاریخى بالاخره این پرسش باقى است که با وجود آنکه یکى از علل انتخاب مکّه، داشتن فرصت مناسب براى تبلیغ دیدگاه خود بود؛ چرا در این شرایط زمانى ویژه ـ که اوج حضور حاجیان از سرتاسر نقاط مختلف در مکّه، عرفات و منا است و بهترین فرصت تبلیغى براى آن حضرت فراهم آمده است ـ نابهنگام و به صورت ناگهانى مکّه را ترک کرد؟ به طور خلاصه مىتوانیم علل این تصمیم ناگهانى را چنین ذکر کنیم:
یک. احتمال خطر جانى
از برخى عبارات امام حسین (علیهالسلام) ـ که در مقابل دیدگاه شخصیتهاى مختلفى که با بیرون رفتن آن حضرت از مکّه و حرکت به سوى کوفه مخالف بودند، ابراز شده ـ چنین بر مىآید که امام (علیهالسلام) ماندن بیشتر در مکّه را مساوى با بروز خطر جانى براى خود مىدانست؛ چنانکه در جواب ابن عباس مىفرماید: «کشته شدن در مکانى دیگر براى من دوست داشتنىتر از کشته شدن در مکّه است».[۳]
در پاسخ عبداللّه بن زبیر نیز فرمود: «به خداوند سوگند! اگر یک وجب خارج از مکّه کشته شوم، براى من دوست داشتنىتر است تا آنکه به اندازه یک وجب در داخل مکّه کشته شوم. به خداوند سوگند! اگر من به لانهاى از لانه جانوران پناه برم، مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آنچه را از من مىخواهند، به دست آورند».[۴]
امام (علیهالسلام) در برخورد با برادر خود محمد حنفیه، به صراحت سخن از قصد ترور یزید در محدوده حرم امن الهى نسبت به جان خود سخن به میان آورد.[۵] بالاخره در بعضى از متون به صراحت سخن از این مطلب به میان آمده که یزید، عدهاى را همراه با سلاحهاى فراوان براى ترور امام حسین (علیهالسلام) در مکّه فرستاده بود.[۶]
دو. شکسته نشدن حرمت حَرَم
در ادامه برخى از عبارات پیش گفته، تذکّر این نکته از سوى امام حسین (علیهالسلام) وجود داشت که نمىخواهد حرمت حرم امن الهى، با ریخته شدن خون او در آن شکسته شود؛ گرچه در این میان گناه بزرگ از آن قاتلان و جنایتکاران اموى باشد.
آن حضرت این مطلب را در برخورد با عبداللّه بن زبیر و به گونه تعریضآمیز نسبت به او ـ که بعدها در مکّه موضع گرفته و لشکریان یزید حرمت حرم را خواهند شکست ـ به صراحت بیان مىدارد. ایشان در جواب ابن زبیر مىفرماید:
«اِنَّ ابى حدثنى ان لها کبشا به تستحلّ حرمتها فما احبّ ان اکون انا ذالک الکبش»؛[۷] «پدرم (على (علیهالسلام) ) براى من نقل کرد که در مکّه قوچى است که به وسیله آن حرمت شهر شکسته مىشود و من دوست ندارم که مصداق آن قوچ باشم».
نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
نویسنده:گروه مؤلفان
[۱] – همان، ص ۱۴۷٫
[۲] – عن الصادق (علیهالسلام) : «… ان الحسین بنعلى (علیهالسلام) خرج یوم الترویه الى العراق و کان معتمرا». ر.ک. وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۲۴۶، کتاب حج، باب ۷، ابواب العمره ج ۲ و ۳٫
[۳] – ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۸، ص ۱۵۹٫
[۴] – وقعه الطف، ص ۱۵۲٫
[۵] – سید بن طاووس، لهوف، ص ۸۲٫
[۶] – همان. به غلط در این متن فرمانده آنان «عمر بن سعد بن ابى وقاص» ذکر شده که در متون دیگر به عمرو بن سعید بن عاص تصحیح شده است.
[۷] – ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج ۲، ص ۵۴۶٫
پاسخ دهید