(مفهوم و معنی و ماهویّتِ واجب الوجود)
معنیّ خدا، صانع عالم، سلطان کشور هستی، آفرینندهی جهان، پادشاه مُلک وجود، یعنی هستی؛ هستیِ بیحدّ و نهایت، هستی محض، هستیِ منزّه از هر مهیّت و هر مفهوم و هر وَصف و نَعت، هستیِ مبرّا از هر تعیّن و تشخّص مادی و معنوی، هستی پاک از هر معنی و مفهوم خاص که در فکر و عقل و اندیشه درآید؛
آن هستی که پیداترین و ناپیداترین حقیقت است.
آن هستی که معلومترین و مجهولترین هویّت است.
آن هستی که در همه چیز داخل و از همه چیز خارج.
آن هستی که نگهبان عالم و با همهی عالم است.
آن هستیِ یکتا که اوّل و آخر و ظاهر و باطن وجود است و کُلّ و سرّ و سرّ مستسرّ جهان است.
آن هستی که ازلاً و ابداً هست و عدمش محال است.
آن هستی که هر نعت و صفت کمال که در هستی است -چون حیات و علم و قدرت و اراده و غیره- عین آن هستی است، نه وصف آن؛ و او را هیچگونه صفت نیست.
آن هستی که زبان نطق و فکر و عقل و دانش هر چه گوید، به او و از او و ظهور او و غیر اوست.
و خلاصه: آن هستی که همه جویای او و همه به او معترف و همه در او واله و حیرانند: هُوَ اللَّهُ الَّذِی تَحَیَّرَ فِیهِ العُقُول.
منبع: کتاب پندهای آسمانی، ص ۸۶
پاسخ دهید