اولین شب از مراسم عزاداری حضرت فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها، با حضور حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی، مردم دلدادهی اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام و جمعی از مسئولان کشوری و لشکری در حسینیهی امام خمینی رحمهالله برگزار شد.
- ولایت حضرت زهرا بر عالم امکان
- طهارت انحصاری پنج تن
- عرشیهایی مستقرّ در مقام عندیّت
- جنبههای تربیتی انسان
- در کنار خدا
- خدا، اوّل و آخر همه چیز
- گوشهی چشمی به بندگان
- فراق یار و دوری از امام زمان
- از رحمت خدا ناامید نباشید
- حضور خدا در دلهای شکسته
- عرش خدا قلب مؤمن است
- مهربانترین مهربانان
- توبهی خدا
- درهای رحمت الهی
- حضرت زهرا، مظهر جلال الهی
- عنایت بیاندازهی حضرت فاطمهی زهرا
- بیان درد جامعه از زبان حضرت فاطمه
- همراه با ولایت فقیه
- سخنان حضرت زهرا در لحظات آخر عمر
- یک تنه در برابر دشمن
- سر بر آستان بانوی عالم وجود
«السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَلِیُّ النَّاصِحُ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّهُِ، سَیِّدی أغِثنا وَ أدرِکنا وَ لا تُهلِکنا»
شهادت جان گداز اوّلین قربانی خاکریز ولایت، حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) تسلیت عرض مینماییم.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری* وَ یَسِّرْ لی أَمْری* وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَى سَیِّدِ المُرسَلین طَبِیبِ نُفوسِنَا وَ شَفیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحُنَا فِدَاهُ وَ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ نُصرَتَهُ وَ رِضاهُ وَ رَأفَتَهُ وَ اللَّعنُ عَلَى أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
«وَ إِذَا الْمَوْؤُدَهُ سُئِلَتْ * بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ».[۲]
ولایت حضرت زهرا بر عالم امکان
حضرت زهرا در بیان در ارتباط با حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) هم قرآن کریم اوصاف آن بی بی را، ویژگیهای حضرت زهرا را، مراتب قرب آن عزیز خدا را بیان فرموده است و هم در بیان نبی مکرّم اسلام و همهی امامان ما فضائل حضرت زهرا، مناقب آن بزرگوار، مجاهدت او در عرصههای داخل خانه و بیرون خانه و حضور او در جبههی دفاع از حریم ولایت و مقابلهی جانانهی آن بزرگوار یکّه و تنها در برابر سیل عظیم مهاجمان و طرح آن بزرگوار برای افشاگری و آموزهی او در افشا خطّ نفاق و نفوذ با وصیّت ایشان و با خطبههای ایشان اموری است که یقیناً در حدّ فکر یک انسان غیر عرشی، ولو نابغه باشد، ولو فوق العاده باشد نمیگنجد و این نشان میدهد که حضرت زهرا (سلام الله علیها) جلوهی نور است، جلوهی خدا است و مظهریّت همهی اسماء الهی را دارد و مجرای فیض مطلق خدا است، یعنی بر همهی عالم امکان ولایت علی الاطلاق دارد.
طهارت انحصاری پنج تن
از آیهی مبارکهی تطهیر با کلمهی «إِنَّما»[۳] استفاده میشود، نوع طهارتی که خداوند عزیز به این بانو و پدر او و همسر او و فرزندان او عنایت کرده است، بالاتر از عصمت و طهارتی است که به ابراهیم و موسی و عیسی و نوح و سایر انبیاء داده شده است. این یک طهارت انحصاری است و احدی در این رتبه، جز این چند تن حضور و شرکتی ندارند و آیه مباهله حضور حضرت زهرا (سلام الله علیها) را در حجّت بودن بر عالمیان، حقّ محض بودن تا قیامت اثبات میکند.
عرشیهایی مستقرّ در مقام عندیّت
علاوه بر اینکه در آیه مباهله اینطور استضحار میشود که جعل لعنت غیر از لعن است. اساساً تصرّف حضرت فاطمهی طاهره (سلام الله علیها) در عالم تکوین امری است که از این آیه میشود استفاده کرد و از آیهی کریمهی «رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً»[۴]، که بعضی از علمای بزرگوار ما، صالحین ما در قنوت نمازهای خود این دعای قرآنی را دارند و در روایات مراد از این ذریّه حضرت فاطمهی زهرا است و امامت اینها برای متّقین اختصاص به زمان خود آنها ندارد. بلکه امام همهی متّقین عالم که از مصادیق متّقین، انبیاء (علیه السّلام)، اولیای خدا، صلحای روزگار، شهدای راه توحید همه زیر پرچم این عرشیهای مستقرّ در مقام عندیّت هستند و آیاتی از قبیل «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى»[۵] که باز از آیاتی است که دلالت بر عصمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و ذوی القربی خاصّ پیغمبر خدا دارد و آیات کریمهای که قدیم بودن وجود حضرت زهرا را؛ خدای مقتدر آنچنان خدایی است که هم ازلی میآفریند و هم ابدی. در ابدیّت آن ذهنها مأنوس است ولی در ازلیّت یک مقدار دقّت لازم دارد.
جنبههای تربیتی انسان
از این آیهی کریمهی «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْه»[۶] این کلمات چه کلماتی بوده است که آدم محجوب، آدم مبتلا، آدم سرگردان که با یک ترک اولی از عالم حضور به عالم حجاب رانده شد. بهشت، آنچه برای اذهان عموم مقبول بوده است خدا جنبههای تربیتی را منظور فرموده است. بعضی بزرگان اهل تربیت گفتند که ما کودکان خود را از جایی که آنها میخواهند حرکت میدهیم ولی به جایی که خود ما میخواهیم میبریم. خدا هم وعدهی قصور و «لَحْمِ طَیْرٍ»[۷] و «حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الْخِیامِ»[۸] یا «ما لا عین رأت ولا أذن سمعت»[۹]، «لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فیها وَ لَدَیْنا مَزیدٌ»[۱۰] را بیان فرموده است.
در کنار خدا
لکن بهشت موحّد این است که فاصلهی بین او و محبوب برداشته شود که در مناجات شعبانیّه «الهِی هَبْ لِی کَمالَ الانْقِطاعِ الَیْکَ وَ انِرْ أَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِیاءِ نَظَرِها الَیْکَ حَتّى تَخْرِقَ أَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّور»[۱۱]، عقل ما که نمیرسد. امام علی برای چه کسانی این کلاس را دایر کرده است؟ از حجب نور انسان عبور کند و به معدن عظمت دست بیابد و محو آن عالم شود.
خدا، اوّل و آخر همه چیز
حضرت آدم در بهشت بود و زیبایی بهشت به این است که بهشت پیش خدا است. همهی عالم پیش خدا است ولی حجاب ما نمیگذارد ما متوجّه شویم که پیش خدا هستیم. کسانی که اهل راه هستند با تلاش خود لیاقت پیدا میکنند، کسی به آنها نگاه کند و مجذوب نظر رحیمانه میشوند و از خود بیخود میگردند. این خود محدود، این خود محجوب، این خود کثیف، این خود ظلمانی به کلّی رخت بر میبندد. «لیس فی الدّار غیره دیّار»[۱۲]، «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ».[۱۳]
حضرت آدم در بهشت بود یعنی مقام عندیّت را یافته بود، از بهشت بیرون شد، دید دیگر آن نور نیست، آن قرب نیست، آن وصال نیست. لذا برای صفیّ خدا، ولیدهی اسماء الهی؛ خدا معلّم او بود. «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها»[۱۴]، آن کسی که شاگرد ذات احدیّت بود، آن کس که برای خانه و نهر و آب و نان و درخت و اشجار گریه نمیکند.
گوشهی چشمی به بندگان
خدا اله العاصین است. اینجا خانهی امام زمان است. ما که به امام زمان خود دسترسی پیدا نمیکنیم. حجاب ما، دیوار نفس ما خیلی ضخیم است. در اینجا نایب امام زمان هستند. اینجا عشق ما است و هیچ بعید نمیدانیم. چه بعید نمیدانیم؟! «مَا هَکَذَا الظَّنُّ بِک»[۱۵]، یعنی جایی که مظنّهی حضور امام زمان باشد بهتر از این مجلس حضرت زهرا است که نایب امام زمان برای مادر مولای خود مجلس برگزار کرده است و بین خود و خدا جوانانی خالصتر از شما ما کجا میتوانیم پیدا کنیم. اگر اینجا نتوانیم با امام زمان خود گریه کنیم و عاطفهی مولای خود را برانگیزیم که به این در راه نشستگان گوشهی چشمی کند، کجا شما میتوانید چنین فضایی و چنین موقعیّتی پیدا کنید؟
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدیم از بد حادثه اینجا به پناه آمدهایم
فراق یار و دوری از امام زمان
«مَوْلَایَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِک»[۱۶]، اگر کسی بخواهد من گنهکار را به گناهانم مؤاخذه کند، بگوید شما از همه مشاغل محروم هستید، آیا این خیلی درد دارد یا بگویند حضرت مهدی از تو رنجیده است و دیگر شما را نگاه نمیکند؟ برای شما کدام؟ «مَوْلَایَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِک» امام زمان به مجلس مادر خود ما را راه دادید و اصلاً خود شما ما را اینجا آوردید، ما چه کاره بودیم که به اینجا بیاییم. «فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبَابِ بَعْدَ فَتْحِه»[۱۷]در باز میکنید آن وقت میگویید بروید! این در شأن شما است؟! «مَا هَکَذَا الظَّنُّ بِک».[۱۸]
از رحمت خدا ناامید نباشید
آدم گرفتار فراق شد و چون آدم بود میسوخت. اگر شیطان بود او هم میگفت «أَنَا خَیْرٌ»[۱۹]، شیطان خود را میبیند، ولی آدم در شکستهای خود هم مأیوس نیست، میگوید من بد کردم ولی خدای خوبی دارم. «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً».[۲۰]
حضور خدا در دلهای شکسته
یکی از بکّائین حضرت آدم است و ما اطمینان داریم که این گریههای محیّر العقولِ رقّت بار حضرت آدم برای فراق بود، برای هجران بود، برای حجابی بود که بین او و مولایش حایل شده بود. امّا گریه خیلی خوب است، گاهی به خاطر گریهی یک بندهای، خدا یک امّتی را مورد رحمت قرار میدهد. این انقلاب را همین گریهها نگه داشته است. همین اشکها نگه داشته است. همین دلهای شکسته که خدا وعده نموده است. «أَنَا عِنْدَ الْمُنْکَسِرَهِ قُلُوبُهُم»[۲۱] وقتی دل میشکند، این دل شکسته خانهی خدا است. تا نشکسته بود آلودگی داشت ولی وقتی دل شما میشکند خدا آن را پاک میکند، خدا در آن دل است.
عرش خدا قلب مؤمن است
«لَا یَسَعُنِی أَرْضِی وَ لَا سَمَائِی وَ لَکِنْ یَسَعُنِی قَلْبُ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ»[۲۲] چه زمانی خدا در دل تجلّی میکند؟ وقتی که غبار دل بریزد و رذایل ریشهکن شود و گناهان از این دل پاک شود. حضرت آدم با این گریهها به ابواب رحمت الهی وصل شد و حضرت جبرئیل ایشان را کنار بیت برد و این خانه را با آن خانه مرتبط کرد. که آن خانه محاذی بیت المأمور است و بیت المأمور محاذی عرش خدا است و عرش خدا قلب مؤمن است. آنجا اتّحاد پیدا میکند، اتّصال پیدا میکند. جبرئیل آنجا گفت: «قَد حَانَ حینُکِ». این عرض من است. میشود یک کسی امشب به ما بگوید که امشب وقت همان است.
مهربانترین مهربانان
در نماز شب نمیگویید: «هذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِکَ مِنَ النَّار»[۲۳]، خدایا گرفتار آتش هستم، یعنی این وقت، وقت آن نیست که من را ببخشید، من را از خود نجات دهید، جهنّم نفس من را به بهشت تبدیل کنید؟ «فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ».[۲۴] خدایا خود را اینکاره معرّفی کردی، ما که نمیدانستیم اینقدر بزرگ هستی، اینقدر رحیم هستی. ما بیپناه آمدهایم. آنجا جبرئیل به او تلقین کرد بگو: «یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ یا قَدیمَ الْاحْسانِ بِحَقِّ الْحُسَیْن»[۲۵]، معلوم شد که این گریههای حضرت آدم او را شفّاف کرد.
توبهی خدا
این انوار قدیم الهی که «خَلَقَکُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِین»[۲۶] این انوار محدق عرش الهی در وجود حضرت آدم جلوه کرد و آدم را به خدای آدم بعد از حجاب او وصل کرد «فَتابَ عَلَیْه»[۲۷]، این توبهی خدا است. همیشه توبه از جانب خدا است. ای دعا از تو اجابت هم ز تو.
درهای رحمت الهی
توبه دو توبه است، بلکه سه توبه است. توبهی عبد معطوف به دو توبهی حق تعالی است. یکی مورد آن همین «فَتابَ عَلَیْه» است. بنده «فَتابَ عَلَیْه»، «فَتُوبُوا إِلى بارِئِکُم»[۲۸]، شما هم امشب باید بیایید با هم زیر پرچم ولایت به سوی خدا برویم. خدا درهای رحمت خود را به سوی ما باز کرده است. ما هم به برکت فاطمهی طاهره اینجا راه پیدا کردیم. میخواهیم توبهی «إلی» داشته باشیم. ولی آنکه به او وصل شد «فَتابَ عَلَیْه» است، سایه رحمت رحیمیّهی خدا بر او سیطره پیدا میکند. زیر سایهی او قرار میگیرد.
این اسماء مقدّس کجا بودند که حضرت آدم تازه آمده است؟ ولی جبرئیل آمده است و یک چیزی قبل از آدم بوده است و آدم را به آنها وصل کرده است. این مقدار عرایض ناقابل ما به محضر شریف شما مستمعین که رهبر بزرگوار ما و علمای محضر تحمّل میکنند ولی ما دوست شما هستیم و داریم برای شما حرف میزنیم ولی شارژ هستیم که در یک محضری داریم حرف میزنیم.
حضرت زهرا، مظهر جلال الهی
امّا چه شده است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) دارای این مقام است؟ یعنی چه دارای این مقام است. آیهی تطهیر، آیهی مباهله، آیه مودّت و این جملهی حضرت رسول که «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَهَ وَ یَرْضَى لِرِضَاهَا»[۲۹] نشان میدهد که تمام صفات الهی در وجود حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) بوده است، مظهر جلال بوده است، مظهر جمال بوده است، چیزی در وجود حضرت زهرا باشد که آیه نباشد نیست، «وَ هِیَ الصِّدِّیقَهُ الْکُبْرَى، وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأُولَى»[۳۰] که خود اینها بحث دارد و مباحث دقیق عرفانی، عقلی، عرفانی را میشود در اینجا مطرح کرد.
عنایت بیاندازهی حضرت فاطمهی زهرا
امّا من دو نکته را میخواهم از باب طمع که اگر آنها نگاه کنند، قطرهای را به دریا متّصل کنند، ولو قطره آلوده باشد، ولو کثیف باشد، ولو قطره در برابر دریا ناچیز است، به حساب نمیآید ولی قطرهی آلوده را هم شما به دریا بیاندازید دریا میشود. این کود نجس را وقتی زیر شجرهی طیّبهای میاندازید جذب درخت که شد هم استهاله میشود، آن حالت قذاره خود را از دست میدهد و هم به میوههای شیرین تبدیل میشود. «فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ»[۳۱]، برای ما معتقدان ولایت طبق بیان امام باقر (علیه السّلام) آیهای امید بخشتر از این هم وجود دارد و آن «وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى»[۳۲] است. عنایت حضرت زهرا فوق توبهی ما است. او یک چیز دیگر است. وقتی او کسی را شفاعت کند یعنی مجذوب وجود خود او کرده است.
بیان درد جامعه از زبان حضرت فاطمه
حضرت زهرا (سلام الله علیها) در این خطبهی مصاحبه گونهای که زنان مدینه در روزهای آخر عمر شریف بی بی به محضر ایشان به عیادت رسیدند، گفتند: بی بی جان «کَیْفَ أَصْبَحْت»[۳۳]؟ بی بی جان حال شما چطور است؟ بی بی عالم طبق مرسوم نفرمودند: لحظات آخر عمر من است، زخم بازوی من خوب نشد، شکستگی پهلو التیام پیدا نکرد، درد بدنی زیاد داشت، ولی یک درد خود را بیان نفرمود. درد جامعه را گفت. التجاع جامعه را گفت، خطر نفوذیها را گفت، بدبختی ملّت غافل را به رخ زنها کشید.
همراه با ولایت فقیه
اینجا این نکته را میخواهم بگویم که امتیاز شما مردم عزیز، مردم غیرتمند، مردم ولایت مدار، مردم عاشق؛ خدا میداند من در این کوچه و بازار به عنوان یک روضه خوان امام حسین (علیه السّلام) همه جای کشور، گاهی غیر از این کشور راه داریم و میرویم و میآییم. والله عشقی که ما در مردم نسبت به نایب امام زمان میبینیم، اینها فکر میکنم گاهی ما اینجا روضه خوان آقا هستیم، به محضر آقا میرسیم بدون استثناء است. اشخاصی که دلی دارند گاهی به ما میگویند هوای آقا را داشته باشید. در همین سفری که من در مشهد بودم یک خانمی آمد میگفت: مادر دو شهید هستم، تو را به خدا هوای آقا را داشته باشید، آقا را تنها نگذارید. این جانبازهای عزیز ما که فراوان، اصلاً انگار شرمندگی دارند که یک چیزی از آنها باقی مانده است. سلامتی خود را دادهاند، اعضای بدن خود را دادند ولی خجالت میکشند. این نشانهی یک جذبههایی است که خود ما خبر نداریم، هنر خود ما هم نیست.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) آنجا جملاتی دارد، من به یک جملهی آن تکیه میکنم. فرمودند: «أَصْبَحْتُ وَ اللَّهِ عَائِفَهً لِدُنْیَاکُمْ، قَالِیَهً لِرِجَالِکُم» من در حالی هستم که از دنیا گذشتهام، دیگر کار من تمام است، این دنیا را رها کردهام. «قَالِیَهً لِرِجَالِکُم» خودتان را مقایسه کنید، به خود ببالید و این را هنر خود ندانید. والله ما را نگه داشتند والّا ما هم بدتر از آنها میشدیم! مگر ما در انقلاب رفوزه کم داریم؟! مگر بعضی انسانهای سرشناس ما که یک روزی جزء اسطورههای مقابل اسرائیل و استکبار حساب میآمدند، مگر امروز دشمن شادکن نیستند، مگر حرفهای آنها با آنها یکی نیست. اگر ما نرفتیم ما را نگه داشتهاند. «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ».[۳۴]
سخنان حضرت زهرا در لحظات آخر عمر
حضرت فرمودند: «قَالِیَهً لِرِجَالِکُم»[۳۵]، من با زنان شما قهر هستم. بی بی جان با ما قهر نکن! «لَفَظْتُهُمْ قَبْلَ أَنْ عَجَمْتُهُم» من اینها را جویدم ولی دیدم سنخیّتی با وجود ما ندارند. «لَفَظْتُهُمْ» من اینها را طرد کردم. این لفظ را که لفظ میگویند «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ»[۳۶]، لفظ که از دهان انسان بیرون میآید گویا یک امواجی است که پرتاب میشود. لفظ غیر از قول است. «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ» آدم قول را به صورت امواج پرتاب میکند، قول یک امری است که در ذهن ما است، بعد به صورت لفظ تصوّر میشود. این تصوّر وقتی به صورت امواج مادّی در میآید که از زبان یک گویندهای به گوش یک شنوندهای میخواهد برسد این به صورت امواج درآمد. از وجود ما بیرون آمد در فضا پرتاب شد.
یک تنه در برابر دشمن
حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) میگویند: من شوهرهای شما را مزمزه کردم، این نه بانو است، آشپزی هم کرده است، در همین خطبه هم ایشان رزمی دارد، «فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدِّ وَ خَوَرِ الْقَنَاه»[۳۷]، آنجا بی بی رزمی صحبت کرده است. رزمی هم بود دیگر! آنجا به جنگ آمد و خود او یک تنه درگیر شد و به قیمت گرانی هم تمام شد. هم جان خود را از دست داد و هم محسن خود را از دست داد.
سر بر آستان بانوی عالم وجود
این «عَجَمْتُهُم» و «لَفَظْتُهُمْ» خیلی هشدار است! نکند ما را مزمزه کنند و بگویند شما هم به درد ما نمیخورید؟ بروید ما منتظر یک ملّت دیگری هستیم. همانطوری که حضرت زهرا در مورد مردم مدینه فرمود: ما دیدیم اینها مزّهی خوبی ندارد اینها را ما طرد کردیم. نکند که ما مبتلا به سرنوشت آنها شویم! بی بی جان ما به خود هیچ مغرور نیستیم و سر به آستان شما گذاشتیم. مانند من، حدود ۶۵ سال است که یا زهرا میگوییم و با گریه کنندهها گریه میکنیم. حالا میخواهید ما را کجا بفرستید، تا حالا اینجا نگه داشتید؟ «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَهُ سُئِلَت»[۳۸].
مقدّمهی مطلبی بود ولی طلب شما، که چه میشود انسان، خودش نباشد و همهی وجود او خدا باشد؟ برای ما هم با جذبههای فاطمی میشود که ما کلمات الله باشیم و خدا ما را بگوید، همه کارهای ما سخن خدا باشد، پیام الهی داشته باشد، هیچ جا به خود واگذار نشویم.
[۱]– سورهی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– سورهی تکویر، آیات ۸ و ۹٫
[۳]– سورهی احزاب، آیه ۳۳٫
[۴]– سورهی فرقان، آیه ۷۴٫
[۵]– سورهی شوری، آیه ۲۳٫
[۶]– سورهی بقره، آیه ۳۷٫
[۷]– سورهی واقعه، آیه ۲۱٫
[۸]– سورهی الرحمن، آیه ۷۲٫
[۹]– جامع أحادیث الشیعه، ج ۲۵، ص ۲۸۰٫
[۱۰]– سورهی ق، آیه ۳۵٫
[۱۱]– زاد المعاد، ص ۴۹٫
[۱۲]– منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج ۱۹، ص ۲۰۲٫
[۱۳]– سورهی حدید، آیه ۳٫
[۱۴]– سورهی بقره، آیه ۳۱٫
[۱۵]– زاد المعاد، ص ۶۲٫
[۱۶]– همان، ص ۶۳٫
[۱۷]– همان، ص ۴۰۷٫
[۱۸]– همان، ص ۶۲٫
[۱۹]– سورهی اعراف، آیه ۱۲٫
[۲۰]– سورهی زمر، آیه ۵۳٫
[۲۱]– منیه المرید، ص ۱۲۳٫
[۲۲]– منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج ۹، ص ۴۰٫
[۲۳]– من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۴۸۹٫
[۲۴]– سورهی فرقان، آیه ۷۰٫
[۲۵]– بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۲۴۵٫
[۲۶]– من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۱۳٫
[۲۷]– سورهی بقره، آیه ۳۷٫
[۲۸]– سورهی بقره، آیه ۵۴٫
[۲۹]– بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۲۲۰٫
[۳۰]– الأمالی، ص ۶۶۸٫
[۳۱]– سورهی بقره، آیه ۷۰٫
[۳۲]– سورهی ضحی، آیه ۵٫
[۳۳]– بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۱۵۸٫
[۳۴]– سورهی اعراف، آیه ۲۳٫
[۳۵]– بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۱۵۸٫
[۳۶]– سورهی ق، آیه ۱۸٫
[۳۷]– بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۱۵۸٫
[۳۸]– سورهی تکویر، آیه ۸٫
پاسخ دهید