تفسیر آیه «یا لَیتَنی کُنتُ تراباً» با توجه به روایاتی که درباره تفسیر این آیه نقل شده چیست؟

پاسخ اجمالی

در روز قیامت؛ کفّار بعد از آن که اعمال تمام عمر خود را در برابر خویش حاضر می بینند، آن چنان در اندوه و حسرت فرو می روند که می گویند: «یا لَیتَنی کُنتُ تراباً»؛ اى کاش خاک بودیم!
روایات متعددی در زمینه تفسیر این آیه رسیده که برخی از آنها فاقد سند بوده و سند برخی دیگر نیز ضعیف است
در این میان، تنها سند یک روایت صحیح است که با توجه به سیاق می توان آن را مصداق باطنی و تأویلی آیه به شمار آورد
سعید سمان می گوید: امام صادق(ع) درباره این آیه فرمود: یعنى روزى که هر کس توجه می کند به آنچه پیش فرستاده و کافر می گوید: اى کاش! علوى بودم و ابو تراب را دوست می داشتم!
 

پاسخ تفصیلی

خدای تعالی درباره مجازات مُجرمان، و بیان نزدیک بودن قیامت و حساب رسی اعمال در برابر کسانى که آن را دور، یا نسیه اش می پندارند، می فرماید: «إِنَّا أَنْذَرْناکُمْ عَذاباً قَریباً»؛[۱] ما شما را از عذاب نزدیکى بیم می دهیم
 
از آن جا که در آن روز بزرگ؛ گروهی غرق حسرت و اندوه شده، نادم و پشیمان می گردند، حسرتى که به حالشان سودى نخواهد داشت و پشیمانى که نتیجه اى ندارد!
در ادامه می فرماید: «یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ یَداهُ وَ یَقُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنی‏ کُنْتُ تُراباً»؛ این عذاب روزى واقع می شود که انسان آنچه با دست خود از قبل فرستاده همه را می بیند، و کافر می گوید: اى کاش خاک بودم
جمعى از مفسران جمله «ینظر» را در این آیه به معناى «ینتظر» تفسیر کرده، و گفته اند منظور این است که انسان در آن روز در انتظار جزاى اعمال خویش است[۲] و بعضى آن را به معناى «نگریستن به نامه اعمال و ملاحظه کارهای خیر و شرّ» دانسته اند[۳] و نیز احتمال داده شد که منظور مشاهده پاداش و کیفر اعمال است[۴]
این تفسیرها همه از این جا ناشى شده که به مسئله حضور و تجسّم اعمال آدمى در آن روز کمتر توجه داشته اند، وگرنه با توجه به این واقعیت، مفهوم آیه روشن است و نیاز به هیچ گونه تقدیر و تأویلى ندارد
توضیح این که؛ از آیات مختلف قرآن و روایات استفاده می شود که اعمال انسان در آن روز به صورت هاى مناسبى مجسم شده، و در برابر او ظاهر می شوند، او براستى اعمال خویش را می بیند، و از مشاهده منظره اعمال بدش در وحشت و ندامت و حسرت فرو می رود، و از دیدن اعمال حسنه اش شاد و مسرور می گردد، و اصولاً یکى از بهترین پاداش هاى نیکوکاران، و یکى از بدترین کیفرهاى بدکاران همین اعمال مجسم آنها است که همراهشان خواهد بود[۵]
تعبیر به «قدَّمَتْ یَداهُ‏» (دو دست او آن را از پیش فرستاده) به خاطر آن است که انسان اکثر کارها را با دست انجام می دهد، ولى مسلماً منحصر به اعمال دست نیست، بلکه آنچه با زبان و چشم و گوش نیز انجام می دهد همه مشمول این قانون است
دیدگاه های تفسیری مختلفی درباره این آرزوی کافر بیان شده است؛ مانند این که ای کاش اصلاً در دنیا خلق نشده بودم و به همان حالت اولی -که خاک بودم- باقی مانده بودم[۶] و یا ای کاش خاک باقی می ماندم و زنده نمی شدم و جسم و روحم باز نمی گشت تا از حساب و بازخواست در این روز در امان می ماندم[۷]
به هر حال کفار بعد از آن که اعمال تمام عمر خود را همه در برابر خویش حاضر می بینند، آن چنان در اندوه و حسرت فرو می روند که می گویند: «یا لَیتَنی کُنتُ تراباً»، و این حکایت از شدّت تأثّر و تأسّف آنها می کند
تفسیر روایی «یا لیتنی کنت تراباً»
روایات متعددی در زمینه تفسیر بخش پایانی آیه؛ یعنی «یا لَیتَنی کُنتُ تراباً» رسیده است؛ برخی از این روایات، فاقد سند بوده و سند برخی نیز ضعیف است – در این میان، تنها سند یک روایت صحیح است که با توجه به سیاق می توان آن را مصداق باطنی و تأویل آیه به شمار آورد
۱ –
عبدالله بن عمرو گفت: هنگامی که روز قیامت بر پا می شود و زمین گسترده می شود، خداوند تعالی همه موجودات از انسان ها، جن، جنبندگان و وحوش را محشور می کند – در این روز خداوند بین جنبندگان تقاص قرار می دهد؛ حتی میان گوسفند بی شاخ و گوسفند شاخدار حکم می شود – هنگامی که خداوند از قصاص بین آنان فارغ شد، می فرماید: «همه خاک شوید»، کافر در این حال آرزو می کند: «ای کاش من هم خاک بودم» –[۸]
۲ –
عبایه بن ربعی گوید: به عبد الله بن عبّاس گفتم: چرا رسول خدا(ص) کنیه علی(ع) را «ابو تراب» قرار داد؟ گفت: «زیرا او صاحب زمین و حجّت خدا بعد از رسول الله بر اهل زمین بوده و به وجود حضرتش زمین باقی است و آرامش آن منتهی به آن جناب می شود – از رسول خدا(ص) شنیدم که می فرمود: روز قیامت وقتی کفّار ثواب و قرب و کرامتی را که خدای تبارک و تعالی برای شیعیان علی آماده نموده ملاحظه کردند، می گویند: کاش ما خاک بودیم‏؛ یعنی کاش شیعه علی بودیم و به همین معنا اشاره است آیه شریفه: “وَ یَقُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنِی کُنْتُ تُراباً“» –[۹]
مرحوم مجلسی در تبیین مفهوم روایت می نویسد:
ممکن است این آیه جهت دیگری برای نام گذاری حضرت علی(ع) به ابا تراب باشد؛ زیرا شیعیان و پیروان ایشان به دلیل پیروی محض و کثرت تبعیت و همراهی آن حضرت، «تراب» نامیده شده اند؛ همان طور که در آیه آمده است – از طرفی امام علی(ع) صاحب و رهبر و مالک امور شیعیان است؛ لذا به ابا تراب کنیه داده شده است – احتمال دارد آیه شاهدی بر نام گذاری حضرت علی به ابا تراب باشد – احتمال دیگر، آن است که کلمه «تراباً» در آیه وصف و مدحی برای حضرت علی(ع) باشد؛ نه این که این کنیه (ابا تراب)، آن گونه که ناصبی ها گمان می کنند، سرزنش و مذمت امام باشد – به این ترتیب، مراد از تراباً در آیه، «یا لیتنی کنت ابا ترابیاً» است؛ با حذف کلمه «أب» که در نسبت شایع است؛ چنان که گاهی «یاء» نسبت حذف می شود[۱۰]
با قطع نظر از توجیهات علامه مجلسی -که بعید به نظر می رسد و شاهدی ندارد – روایت از نظر سندی ضعیف است[۱۱] و قابل استناد نیست
۳ –
سعید سمان گوید: امام صادق(ع) درباره این آیه فرمود: «یعنى روزى که هر کس توجه می کند به آنچه پیش فرستاده و کافر می گوید: اى کاش! علوى بودم و ابو تراب را دوست می داشتم» –[۱۲] سند این روایت صحیح است[۱۳]
استرآبادی در توضیح این روایت می نویسد: چون علی(ع) قسیم الجنه و النار است، شیعیان را به بهشت و دشمنان را به جهنم راهنمایی می کند، و کافر آرزو می کند: ای کاش! من از شیعه علی بودم![۱۴]
به هر حال، جمع بندی کلی ما از روایات این است که تفسیرهای مختلف مفسران درباره این آیه؛ هیچ منافاتی با تأویل آیه به آرزوی کافران که (ای کاش علوی بودیم) ندارد؛ زیرا علاوه بر روایات یاد شده، در آیات متعددی از قرآن آرزوی کافران مبنی بر محسن و مؤمن بودن آمده است[۱۵] و روایات متعددی ذیل این آیات، این آرزو را به ولایت و دوستی امام علی(ع) تفسیر کرده که آن حضرت رأس مؤمنان و محسنان است[۱۶]
آنچه مفسران گفته اند تفسیر ظاهری آیه است که به جای خود صحیح و قابل پذیرش است، اما آنچه در روایات آمده از باب تأویل و بیان معنای باطنی آیه است که بر اساس الغای خصوصیت از معنای ظاهری و از باب تطبیق بیان شده است؛ یعنی کفار در روز قیامت با مشاهده عذاب و مشاهده جایگاه امام علی(ع) و شیعیان آن حضرت، علاوه بر آرزوی عدم تولد و خاک بودن، به پیروان ولایت حسرت خورده و آرزوی مؤمن بودن دارند – تناسب کلمه «تراباً» نیز، با توجه به معنای باطنی آیه، آن است که شیعیان همه در برابر امام علی(ع) متواضع و فروتن و خاکی هستند – همچنین مفهوم باطنی آن می تواند پدر امت و عالم هستی باشد

 

 

 

[۱]نبأ، ۴۰

[۲]شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج ‏۱۰، ص ۲۵۰، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا

[۳]شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق، حسینی ارموی، میر جلال الدین، ج ‏۴، ص ۶۹۶، تهران، دفتر نشر داد، چاپ اول، ۱۳۷۳ش؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق، مرعشلی‏، محمد عبد الرحمن، ج ‏۵، ص ۲۸۱، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق

[۴]طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏۱۰، ص ۶۴۷، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏۲۰، ص ۱۷۵، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق

[۵]مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏۲۶، ص ۶۱ – ۶۲، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش

[۶]‏حائری تهرانی، میر سید علی، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج ‏۱۲، ص ۵۴، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۷ش؛ ملاحویش آل غازی، عبدالقادر، بیان المعانی، ج ‏۴، ص ۴۱۶، دمشق، مطبعه الترقی، چاپ اول، ۱۳۸۲ق

[۷]مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج ‏۱۰، ص ۶۴۷؛ التبیان فى تفسیر القرآن، ج ‏۱۰، ص ۲۵۰؛ ‏زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ‏۴، ص ۶۹۲، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق

[۸] –  بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، تحقیق، المهدی‏، عبدالرزاق، ج ‏۵، ص ۲۰۳، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ‏۶، ص ۳۱۰، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق

[۹]شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ‏۱، ص ۱۵۶، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش

[۱۰]مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏۳۵، ص ۵۱، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق

[۱۱]سند حدیث چنین است: «أحمد بن الحسن القَطّان قال حَدّثَنا أبو العباس أحمد بن یحیى بن زکریا قال حدثنا بکر بن عبد الله بن حبیب قال حدثنا تمیم بن بهلول عن أبیه قال حدثنا أبو الحسن العبدی عن سلیمان بن مِهران عن عَبایه بن ربعی»؛ علل الشرائع، ج ‏۱، ص ۱۵۶

[۱۲]استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره، محقق، مصحح، استادولی، حسین، ص ۷۳۶، قم، مؤسسه النشر الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق؛ بحار الأنوار، ج ‏۲۴، ص ۲۶۲

[۱۳]سند حدیث: «محمد بن العباس رحمه الله حدّثنا الحسین بن أحمد عن محمد بن عیسى عن یونس بن عبد الرحمن عن یونس بن یعقوب عن خَلَف بن حَمّاد عن هارون بن خارجه عن أبی بصیر عن سعید السَمّان‏»؛ تأویل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره، ص ۷۳۶

[۱۴]همان

[۱۵]شعراء، ۱۰۲؛ زمر، ۵۷ و ۵۸؛ انعام، ۲۷؛ فرقان، ۲۷

[۱۶]ر -ک: قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج ‏۲، ص ۱۱۳، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق؛ دیلمی، حسن بن محمد، غرر الأخبار و درر الآثار فی مناقب أبی الأئمه الأطهار(ع)، محقق، مصحح، ضیغم، اسماعیل، ص ۱۷۷، قم، دلیل ما، چاپ اول، ۱۴۲۷ق؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج ‏۳، ص ۹۸، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق