آیت الله صدیقی روز دوشنبه بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء در مسجد جامع ازگل به درس اخلاق پرداختند که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * وَالصَّافَّاتِ صَفًّا * فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا * فَالتَّالِیَاتِ ذِکْرًا * إِنَّ إِلَهَکُمْ لَوَاحِدٌ * رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَیْنَهُمَا وَ رَبُّ الْمَشَارِقِ * إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِزِینَهٍ الْکَوَاکِبِ * وَ حِفْظًا مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ مَارِدٍ»[۲].
قسمهایی که پروردگار عزیز در این کریمه یاد کردهاند قسمِ به نیروهای پاک، معصوم، فرشتگان الهی، آورندگان وحی، حافظین و نگهبانان و پاسدارانِ وحی و دفاع کنندگان از حریم حقیقت است که جنود شیاطین را دفع میکنند… خدای متعال به اینها قسم یاد کرد و بعد هم به ما آموخت که نباید برای هر چیزی قسم خورد.
توجه به خدای متعال
مهمترین مسئلهای که خدای متعال با قسمِ خود میخواهد دلهای ما را قرص و محکم کند توجّه به خودِ خدای متعال است، «إِنَّ إِلَهَکُمْ لَوَاحِدٌ»، چند قسم یاد کرده است و بعد هم کلمهی «إنَّ» را آورده است که برای تأکید وضع شده است، «اِلَهَکُم» یک نوع محبّت است، شما دلبر دارید، شما معبود دارید، آن دلبرِ شما… آن کسی که سرگردانِ آن هستید، آن کسی که باور دارید اما با آن فاصله دارید، «قُل رَبِّ زِدنِی فِیکَ تحَیُّراً»، این از عباراتِ عجیب رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است که خدای متعال را میخواند تا سرگردانِ خدای متعال بشود و چون هست سرگردانتر بشود.
ان شاء الله خدای متعال رحمت کند، عالِمِ بزرگواری بود، ما سالها منبریِ مسجدِ آنها در دههی عاشورا بودیم، یک زمانی گفت: الهی که خدای متعال تو را خانه خرابِ امام حسین علیه السلام کند…
گاهی انسان برای کسی خانه خراب است، سرگردان است، مدام دلِ او آنجاست، هیچ کجا استقرار پیدا نمیکند، بندگان خاص خدای متعال واله و حیرانِ خدای متعال هستند، لذا کسانی که اهل باطن بودند، روی خودشان کار کردند، از باتلاق غفلت بیرون آمدند، خود را یافتند و خود را آینهی خدای متعال دیدند، هر کسی که اینها را میدید تصوّر میکرد که حواس پرتی دارند، که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هم در صفاتِ متّقین با همین تعبیر دارند که وقتی مردم اینها را میبینند میگویند که «لَقَدْ خُولِطُوا»[۳] حواس پرتی دارند، نخیر! «وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِیمٌ» عظمتِ خدای متعال اینها را سرگردان کرده است و از خود بیخود هستند.
ما مرحوم علامه طباطبایی اعلی الله مقامه الشّریف را دیده بودیم، واقعاً دائماً دلشده و واله بود، حواسِ ایشان به خودشان نبود، اذکارِ ایشان هم زبانی نبود، مدام قلبی بود، مرحوم آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف فرمودند که مرحوم میرزای نائینی اعلی الله مقامه الشّریف همینطور بودند، درسِ فقه و اصولِ ایشان که سرآمد بود شاگردانِ ایشان میدیدند که ناگهان میرزای نائینی از خود بی خود شدند و رفتند، اصلاً دلِ ایشان جای دیگری بود، خودِ ایشان اینجا بود اما دلِ ایشان جایِ دیگر بود.
این دل شدگی و این سرگردانی در برابرِ عظمت، در برابرِ جلال، در برابرِ جمال، در برابرِ احسان… واقعاً جا دارد که گاهی عقل از سرِ انسان بپرد، چقدر خدای متعال با بندگانِ خود مدارا میکند؟ هر روز از بندهی خود خلاف میبیند ولی نفسِ بنده با این همه خلاف بند نمیآید، اگر فرزندِ ما با ما دو سه روز لج کند او را بیرون میکنیم! این چه کسی است که با این همه خلاف باز هم ما را به مسجدِ خود راه میدهد و به ما اجازهی نماز میدهد، باز هم بیا و با من حرف بزن، دعاهای ما را مستجاب میکند، آبرویمان را حفظ میکند، این شخص کیست؟
اگر انسان در نعمتهای خدای متعال تأمّل کند سرگردان میشود، اگر انسان در عفو و گذشت خدای متعال تأمل کند بیقرار میشود، اگر انسان در این عظمتِ آفرینشِ خدای متعال اندیشه کند عقل از سرِ انسان میپرد، اگر انسان در صفاتِ اولیاء و اسماء حسنی و صفات جمالیه و جلالیه تأمّل کند دلِ انسان آب میشود، اگر انسان در این سفرهی پذیرایی که خدای متعال برای ما پهن کرده است، چه سفرهای به نامِ قرآن… چه چیزی کم گذاشته است؟ «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا»[۴]، این چه درمانی است؟ این چه نسخهی نجات بخشی است؟ خدای متعال به کَرَمِ خود و نه به استحقاقِ ما، خدای متعال به کَرَمِ خود برای ما سفره پهن کرده است، و اینکه ما سالم هستیم، بیماران در بیمارستانها و در بسترها گرفتارِ انواعِ بیماریها هستند، ما اصلاً عددِ بیماریها را نمیدانیم، چقدر مرض وجود دارد؟ چقدر درد وجود دارد؟ آبروهایی که از اشخاص میرود… اگر خدای متعال بنا داشت با ما هم با چوب عدل برخورد کند ما هم بیآبرو میشدیم، انسان یک حرف میزند و آبروی انسان میرود، انسان یک کار میکند و آبروی انسان میرود…
خدای متعال هم اجازه نمیدهد ما این کارها را انجام بدهیم که آبرویمان برود و گاهی هم که دیگر خیلی وضعمان بد میشود پرده میکشد و اجازه نمیدهد دیگران بفهمند که ما چکاره هستیم، مجموعِ این امور و دهها بهانهی دیگر هست که انسان واله بشود…
خدای شما یکی است!
«اله» یا از «اَلَهَ» است و یا از «وَلَهَ»، اگر از «اَلَهَ» باشد به معنای معبود است و اگر از «وَلَهَ» باشد یعنی ذاتِ مقدّسی که انسان حیران و سرگردانِ آن میشود.
درواقع آن کسی که هم عقل برای آن مبهوت میشود و هم دل سرگردانِ آن میشود بیش از یک نفر نیست، «إِنَّ إِلَهَکُمْ لَوَاحِدٌ»، این معبودِ شماست، شما دلبر دارید، دلِ خودتان را تجزیه نکنید، دلِ شما خانهی آن دلبر است، خانهی خدا را که در درونِ تو… تو را دوست داشته است و در درونِ تو برای خود خانه ساخته است، خودِ خدای متعال میخواهد با تو باشد، چرا خانهی خدای متعال را نجس میکنی که دیگر خدای متعال این خانه را رها کند و بگوید اینها که قدرِ خانهی ما را نمیدانند…. چرا بیگانه را به خانهی حق، به خانهی دوست راه میدهی؟ مگر نمیدانی خدای متعال بهترین شریک است؟ اگر کسی را در خانهی او آوردی او سهمِ خود را هم به نفعِ آن واگذار میکند؟ چرا در کارهایی که انجام میدهید انگیزهی خود را خالص نمیکنید؟ مگر رازقی جز او دارید؟ مگر ستّاری جز او دارید؟ مگر غفّاری جز او دارید؟ مگر قدرتی جز او هست که شما تاکنون در پناهِ آن قدرت محفوظ بودید و همه چیز به شما داده است؟ چه زمانی خدای متعال خدایی نکرده است؟ چرا شما بندگی نمیکنید؟ «إِنَّ إِلَهَکُمْ لَوَاحِدٌ»، دلبرِ خودت هست! دلِ خودت را به جای دیگر نده! پرستش مخصوصِ اوست! «أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ»[۵]، چرا هوا پرست شدهای؟ چرا پول پرست شدهای؟ چرا گروه پرست شدهای؟ چرا میزپرست شدهای؟
بعضیها خودشان عاشقِ میز هستند، بخاطرِ اینکه میزشان را نگه دارند، میزِ نمایندگی، میزِ وزارت، میزهای دیگر را… حاضر هستند هر باجی بدهند، حاضر هستند هر بیدینی انجام بدهند ولی این میز را از دست ندهند.
بعضیها خودشان را محتاجِ این میزها میدانند، تا کسی پشتِ میز است آن شخص را خیلی احترام میکنند، اما وقتی میز را از این شخص گرفتند و برکنار شد دیگر آن شخص را احترام نمیکنند.
میز پرستی دو نوع است، اول پشت میز نشینها هستند که فکر میکنند این میزها همیشه برای آنها میماند و نمیدانند که چقدر وزر و وبال پشتِ این میزها به گردنِ آنها آمده است و باید فردا جواب بدهند، یک عدّهای هم اساساً حکومت پرست هستند، حال این مسئول یا این رئیس هر غلطی که میخواهد داشته باشد! چون رئیس است دیگر باید همه جور چاپلوسی کند که نکند یک وقتی کارِ من به این شخص بیفتد و این شخص به من توجّه نکند، این «إِنَّ إِلَهَکُمْ لَوَاحِدٌ»… شما خدا دارید، چرا دلتان را پیشِ این و آن میگذارید؟ این دل را نزدِ دلبر بگذارید، به هر کسی که دل بدهید دلتان را فاسد میکند، اوست که دلِ شما را آباد میکند.
از یادمان نرفته است که خدای متعال در سورهی مبارکهی حجرات چه فرمود، «وَلَٰکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ»[۶]، خبر نداری که خدای متعال چه سرمایهای به تو داده است، اگر همهی عالَم را بدهی با این سرمایه مقابله نمیکند، این سرمایه هم سرمایهی ایمان است، ایمان امنیّت میآورد، ایمان امانِ دنیا و آخرت است، ایمان پاکی است، ایمان طهارتِ باطن است، ایمان چشمهی زلال است، ایمان فوران و جوششِ پاکیهاست و اجازه نمیدهد که انسان آلوده بشود، آیا میدانی چه کسی این ایمان را به تو داده است؟ در کدام بازار میتوانی ایمان بخری؟ خدای متعال این سرمایه را در دلِ شما قرار داد، «وَزَیَّنَهُ»… به شما هم ایمان داد و هم جاذبهی ایمان داد، اینکه با حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام صفا میکنید، اینکه با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دلی دارید، چه کسی اینها را به تو داده است؟ اینها را از چه کسی گرفتهای؟ در کدام خزانه بود؟ چقدر هزینه مصرف کردی تا اینها را به تو دادند؟
«إِنَّ إِلَهَکُمْ لَوَاحِدٌ» یک معبودی داری، یک دلداری داری، یک دلبری داری، یک دلآفرینی داری، دلِ تو را زیبا آفریده است، یک دلی داری که مُسانخ با این طور چیزهای زیباست و در آن دل ، گنجها قرار میگیرد، این اِلَه واحد است، برای او شریک قائل نشوید، نه از قدرتی بترسید که این شرک است، نه به کسی طمع داشته باشید که این شرک است، نه ریا کنید که این شرک است، نه عُجب داشته باشید که خودتان را در برابرِ خدای متعال به حساب بیاورید که این شرک است، «إِنَّ إِلَهَکُمْ لَوَاحِدٌ»، این توحیدِ خودتان را حفظ کنید، خدای متعال ما را دوست دارد، خدای متعال برای ما قسم میخورد، بعد هم تأکید میکند، بعد هم خود را به ما نسبت میدهد، میفرماید: من اِلَهِ شما هستم، شما هم عبدِ من باشید، من دل میبرم، چرا دل به من نمیدهید؟ کسانِ دیگری که به آنها دل دادید که به شما وفا نمیکنند، دنبالِ بهانه هستند که به سراغِ دیگری بروند، این دلها که هرزه است، وفایی که نیست، اما به من دل بدهید و ببینید که با دلِ شما چه میکنم، «إِنَّ إِلَهَکُمْ لَوَاحِدٌ».
خدای مَشارِق
«رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَیْنَهُمَا وَ رَبُّ الْمَشَارِقِ» این الهِ شما خیلی داراست، سلطنتِ خدای شما خیلی وسیع است، هم الهِ شماست و هم رَبِّ آسمانهاست، مالکِ آسمانهاست، چه قدرتی دارد! چه ثروتی دارد! چه سرمایهای دارد! برای این خدا مانندی پیدا نمیکنید، شما به کسی دل دادید و الهِ شما شده است که او «رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ» است، چه کسی آسمانها را شناخته است؟ «وَ رَبُّ الْمَشَارِقِ»… این «رَبُّ الْمَشَارِقِ» هم خیلی مطلب دارد.
خدای متعال رَب و مالک و پرورش دهندهی مشرقهاست، این مَشارق هم خورشیدهایی است که میتواند از دلِ ما طلوع کند، به دلِ ما اشراق داشته باشد، خدای متعال چهارده خورشیدِ عالَم تابِ نورافکنی در دلِ ما قرار داده است، ما از هر کدام در یک مرحله و حال نور میگیریم، گویا صبحِ دلِ ما با پایانِ سیاهیِ ظلماتِ گناهِ ما، نور از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میگیرد، نور از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام میگیرد، نور از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میگیرد، نور از امام حسن علیه السلام میگیرد، نور از امام حسین علیه السلام میگیرد، این خورشیدها…
مرحوم موسوی دُردآبادی یک کتابی در شرح زیارت جامعهی کبیره نوشته است که نامِ آن را «الشّموسُ الطّالِعَه» گذاشته است، در دعای ندبه هم همینطور میخوانیم «أَیْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَهُ»… «یَا ابْنَ الْأَعْلامِ اللائِحَهِ»… این «شموسُ الطّالِعَه» چهارده معصوم علیهم السلام و اولیاء الهی هستند که اینها در باطن به ما اشراق میکنند، دلِ ما مشرق دارد، از هر جایگاه و افقی یک خورشیدی این زوایایِ دلِ ما را روشن میکند، از نظرِ ظاهری هم چون فصولِ چهارگانه نشان میدهد که مشرق یک جا نیست، خورشید هر روز از یک جایی طلوع میکند، هم فصولِ چهارگانه و هم شب و روزی که هست، این گردش اقتضاء میکند که هر دم از یک جایی طلوع خورشید را ببینیم، «رَبُّ المَشارِق» است، هم مشرقهای این خورشید در طولِ سال تفاوت دارد و هم شما یک منظومه را میبینید، عالَم پُر از این منظومههاست و هر کدام از اینها هم مشارقی دارد، خدای متعال ما را به نور توجّه میدهد، هر مشرقی مغربی هم دارد، ولی اینجا خدای متعال میخواهد با ما صفا کند، میخواهد ما همیشه به نور توجّه داشته باشیم، ظلمتگریز باشیم.
شما کجا نگاه میکنید که آنجا نورِ خدای متعال نیست؟ آنجا طلوعِ خورشیدِ حقیقت نیست؟ «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»[۷]، شما هر کجا از سیاهیهای باطن عبور کنید چشمِ شما به نورِ حق تعالی روشن میشود و دلِ شما جلا پیدا میکند، این رب المشارق است.
ان شاء الله که خدای متعال به حق محمد و آل محمد علیهم السلام ظلماتِ گناه و رذائلِ اخلاقی را از آسمانِ جانِ ما بزداید و به نورِ جمال و جلالش و به نورِ انبیاء و اولیاء خود و به نور خاتم انبیاء و اوصیاء دوازده گانهاش و به نور حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها همواره در دلِ ما طلوع کند و هیچگاه ما را به ظلمتِ باطن و کورباطنی مبتلا ننماید.
نکاتی در مورد ماه جمادی الثانی
چند نکته در این روزهای آخر جمادی الثانی محضر شما تقدیم میکنم.
یکی اینکه ماه جمادی الثانی چهار رکعت نماز دارد که در مفاتیح نوشته است، خیلی آثارِ عجیبی برای این نماز در مفاتیح آمده است، این دو سه روزه غفلت نکنید، نوشته است خودِ انسان، همسرِ انسان، فرزندانِ انسان یک سال بیمه میشوند و اگر انسان در آن سال بمیرد شهید میمیرد! اینها را جدّی بگیرید! والله خزائنِ خدای متعال لبریز از جواهراتِ معنوی است، خدای متعال میخواهد ما را بالا ببرد، خدای متعال به دنبالِ بهانه است که ما را ببخشد و ما را نورانی کند، «إغْتَنِمُ الفُرَص»، از فرصتها استفاده کنید.
نکتهی دوم این است که در آستانهی ماه رجب هستیم، خودتان را آماده کنید، بارتان را برای ورود به شهرِ خدا… الرَجَب شَهری… خودِ خدای متعال این مَلَکِ داعی را در شبهای ماهِ مبارکِ رجب… در تمام شبهای رجب… از آسمان هفتم ندا میکند، افقِ آن بلند است، «وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ»… از آن افقِ اعلی سفیر میزنند، بندگان را صدا میزند، از جمله حرفهایی که این مَلَکِ خاصّ خدای متعال با بندگان مطرح میکند این است که میگوید: «الشَهرُ شَهری وَ العَبدُ عَبدی وَالرَّحمَهُ رَحمَتی»… ان شاء الله که با شما در کنار بیت الله باشیم… آنجا در یکی از طوافها، هر طواف یک دعایی دارد، در یک طواف عَرضه میداریم: «البِیتُ بیتُک وَ العَبدُ عَبدُک»… خانه خانهی خودت است و بنده هم بندهی توست…
حال ماه مبارک رمضان هم سایهی خدای متعال است، ماه رجب خانهی خدای متعال است، بعد از آن ماه شعبان، بعد از آن ماه مبارک رمضان، باید از حالا آمادگی داشته باشیم تا خدای متعال درِ توفیق را به روی ما باز کند، خدای متعال توفیق را از بعضیها برمیدارد، ماه رجب میآید و میرود و بعضیها نمیتوانند یک روز روزه بگیرند، از این دعاهای سازنده و اثرگذار که اکسیر است، وجودِ انسان را تغییر میدهد، گاهی میبینید یک بنده یک خط از این دعاها را نمیفهمد و نمیتواند از آن استفاده کند، در این ایّامِ نورانی با این همه گرفتاریهایی که وجود دارد و روز قیامت همه بیپناه هستند و خدای متعال فقط به کسانی پناه میدهد که غمی را از چهرهای بزدایند، دلی را شاد کند، گرهای را باز کند، و ما از این فرصتها استفاده نمیکنیم، مگر به دارایی است؟ به ایمان است! «یُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ»[۸]، اگر با خدای متعال معامله کنیم خدای متعال دنیای ما را هم آباد میکند، «إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعِفْهُ لَکُمْ»[۹] اگر به خدای متعال یک قرض بدهید… چه خدایی داریم! خودِ ما برای خدای متعال هستیم، مال را هم خدای متعال به ما میدهد، میفرماید: تو به من قرض بده و من را بدهکارِ خودت کن، خدای متعال میگوید! آسمان و زمین برای خدای متعال است، خودِ ما هم برای خدای متعال هستیم، ولی میفرماید: این مالی را که خودِ من به تو دادهام را… من تو را دوست دارم و میخواهم تو آن را به من قرض بدهی تا من آن را بیشتر کنم، اگر آن مال پیشِ خودت باشد آن را از بین خواهی برد، آن را به من قرض الحسنه بده، «یُضَاعِفْهُ لَکُمْ»، خدای متعال آن مال را چندین برابر میکند.
«مَنْ أَیْقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِیَّهِ»[۱۰] اگر کسی یقین داشته باشد مالی را که صرف میکند جای آن پُر میشود نه تنها از صرف کردن نمیگریزد که اصلاً دوست دارد صرف کند؛ چرا باور ندارید که خدای متعال جای آن را پُر میکند؟ چرا باور ندارید هر چه از این دست بدهید از آن دست چندین برابر بدست خواهید آورد؟
برادرها بلا زیاد است، عزیزانِ من نگرانی زیاد است، مرض خبر نمیکند، داغ خبر نمیکند، فاجعه خبر نمیکند، ما فقط منتظر هستیم که زلزله بیاید و آن وقت متوجه بشویم که یک صدقهای یا چیزی بدهیم! این قربانیِ مسجد را غنیمت بشمارید، خدا میداند اشخاصی هستند که ماه میآید و میرود و اینها قدرتِ خریدِ یک سیر گوشت را ندارند، این قربانیها هم دفعِ بلا میکند، هم جذبِ رحمت میکند، هم دلهایی را شاد میکند، کمی صرفهجویی کنیم، از همین درآمدِ کمِ خودمان، همین طلبههای عزیزمان، اینها هم میتوانند کمک کنند، میتوانند کمکهای خود را جمع کنند و به این اطراف شهر بروید، همین دروازه غار…
مدّتی قبل یک طلبه با یک مهندسی به آنجا رفتهاند و مستقر شدهاند، چیزهایی نقل میکردند که انسان واقعاً از خود بیزار میشود و خجالت میکشد، این نزدیکِ ماست، پایتخت مملکتِ شیعه است! چقدر انسانهایی که زندگیشان پریشان است، آهی در بساط ندارند و در اثرِ نداشتن به چه بلاها و نکبتهایی رو میآورند، روز قیامت همهی ما مسئول هستیم، اگر ما به هم رحم کنیم خدای متعال این بلاهایی که دشمنان برای ما تدارک دیدهاند را دفع میکند، «یَا دَافِعَ النِّقَمِ»، «یا نورُ الْمُسْتَوْحِشینَ فِی الظُّلْمِ»، خدای متعال نقمتها را دفع میکند، ان شاء الله کمی تأمّل و برنامه ریزی کنیم، از الآن برای ماه رجب و شعبان و رمضان، در رأسِ برنامهها…
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «اَلْفُقَرَاءُ عِیَالِی وَ اَلْأَغْنِیَاءُ وُکَلاَئِی فَمَنْ بَخِلَ بِمَالِی عَلَى عِیَالِی أُدْخِلُهُ اَلنَّارَ وَ لاَ أُبَالِی»[۱۱] فقراء عایلهی خدای متعال هستند، اغنیاء وکلای خدای متعال هستند و خدای متعال سهمِ فقرا را به اغنیاء داده است، اگر کسی در دادنِ مالِ من به عیالِ من کوتاهی کند من هم او را وارد جهنّم و آتش میکنم. به خدای متعال پناه میبریم، والله طاقتِ سوختن نداریم، والله عمر وفا ندارد و همه چیز زود تمام میشود، کاری برای خودمان کنیم، تا دیر نشده است یک کاری برای خودمان کنیم، سحرها را غنیمت بشماریم، آهِ سحر، سوزِ سحر، دعای سحر… اوقاتِ دیگر آن حال را ندارد، اوقاتِ دیگر آن روزنه باز نیست، «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ»[۱۲]، تا رجب نیامده است این فرصتِ قبل از اذان صبح را غنیمت بشمارید.
مرحوم آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف این مشی بین الطّلوعین را توصیه میکردند و به کسی میفرمودند که مواظب باشید در بین الطّلوعین زیرِ سقف نباشید، بلند بشوید و کمی در محضر خدای متعال گام بردارید و قدم بزنید، این فرصتها را ذخیره کنیم و خودمان را هزینه نکنیم که عقبهها در پیش داریم، «أَنَّ أَمامَکَ عَقَبَهً کَؤُوداً»[۱۳]…
روضه
ما کشتیِ نجات داریم، عالَم را طوفان گرفته است، کشورِ ما در پناهِ اهل بیت علیهم السلام است، خدای متعال به ما امام حسین علیه السلام را داده است…
حسین دارم چه غم دارم…
«أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَهِ»[۱۴]… هیچ کشتهای اینطور دلِ انسان را نمیسوزاند… این نام امام حسین علیه السلام است… این کربلای امام حسین علیه السلام است… این عاشورای امام حسین علیه السلام است… این مجالس امام حسین علیه السلام است…
حسین جان! هر کسی به هر کجا که برود سابقهی او را میپرسند، اگر بد سابقه باشد او را راه نمیدهد، ولی در دستگاهِ شما هیچ وقت نمیپرسند که تا بحال کجا بودی و چه کاره هستی، هر کسی بیاید آغوش امام حسین علیه السلام باز است…
جناب حُرّ علیه السلام با چه سابقهای آمد، آمد ولی چه آمدنی… ای خدا… یعنی میشود ما هم حالتِ حرّ را پیدا کنیم؟!
عَرضه داشت: «قَد کانَ مِنّی ما کان»… از من گذشت، خراب کردم، باختم، سوختم… ولی دستِ کَرَمِ شما باز است… حسین جان! یعنی پروندهی مثلِ من را هم قلمِ عفو میکشید؟ با این جنایاتِ سنگینِ من که زینبِ شما را بیابانی کردم… حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام فرمودند: میهمان ما هستی، بیا پایین…
بعضیها میگویند حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام دیدند حرّ خیلی سرِ خود را پایین انداخته است و خیلی شرمگین است… ایشان فرموده باشند: یا حُرّ، إرفَع رأسَک… ای حرّ! کسی که نزدِ ما بیاید سربلند است، سرِ خود را بالا بگیر… نمیگذاریم شرمنده بشوی.
تنها شهیدی که در میان شهدا سیّدالشّهداء علیه السلام زخمِ او را بسته است جناب حرّ علیه السلام است، جراحتِ بدنِ حضرت قاسم علیه السلام، جراحتِ بدن حضرت علی اکبر علیه السلام و… بدنها پر از جراحت بود ولی سیّدالشّهداء علیه السلام زخمِ هیچ کسی را نبستهاند، نه سرِ مبارک حضرت علی اکبر علیه السلام را که عمود به سرِ مبارکِ ایشان زدند، نه حضرت اباالفضل علیه السلام که گویا با عمودِ آهنین اساساً…. نمیتوانم تصوّر کنم چه شد…
امام حسین علیه السلام یک شهید را با دستِ مبارکِ خود، با گوشهی عبای خود، زخمِ سرِ ایشان را بستند… میگویند حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام اینجا که اجازه ندادند شرمنده بشود، تا گفت یا حسین! حال که توبهی من قبول است اجازه بده پایین نیایم، من نمیخواهم اینطور پایین بیایم، اول کسی بودم که جلوی شما را گرفتم، میخواهم اولین کسی باشم که خون من در راه شما ریخته شده باشد…
امام حسین علیه السلام هر شهیدی را زمان بدرقه معطّل کردهاند، نازِ آن شهید را کشیده است، ولی دو شهید را اصلاً معطّل نکردند، یکی جناب حرّ علیه السلام بود و دیگری هم حضرت علی اکبر علیه السلام بود…
کَرَم و بزرگیِ امام حسین علیه السلام اجازه نمیداد که شرمندگیِ جناب حرّ را ببیند، آنقدر نگران بود که بیبی زینب سلام الله علیها بیرون بیایند، نگران بود که دختران امام حسین علیه السلام بیرون بیایند و بپرسند که آیا این همان حرّ است که ما را در این بیابان گرفتار کرده است؟…
اما امام حسین علیه السلام در بین شهدای کربلا فقط یک شهید را دفن کردهاند، آن شهید هم شش ماههی کربلاست… گویا امام حسین علیه السلام نمیخواستند که حضرت رباب سلام الله علیها این طفل را با این حال ببینند…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
دعا
أَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذى لا إِلـهَ إِلاّ هُو الْحَىُّ الْقَیُّومُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ
برای شفای بیمارها، هم حضرت آقای فاطمی نیا که واقعاً جای ایشان در مسجد خالی است، شبهای سه شنبه یک رونقی در مسجد بود، و هم چند مریض مورد نظر هستند، چند مرتبه این آیهی کریمه را بخوانید و ان شاء الله به قرآن کریم و عترت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم متوسّل بشویم…
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ * اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ»[۱۵]…
نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ الاجَّلِ الأکرم اِلَهَنا یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ یَا قَدیمَ الإحسان بِحَقّ الحُسَین وَ بالأئمّه مِن وُلدِ الحُسَین وَ بِدَمِ الشُّهَداء یا الله…
یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین، یا غیاثَ المُستَغِیثِین، یا اِلَهَ العَاصِین، یا غَفّارَ الذّنوب، یا سَتّارَالعیوب، یا کاشِفَ الکُروب، یا مَن إسمُهُ دَواء وَ ذِکرُهُ شفاء…
خدایا! امام زمانِ ما را برسان.
خدایا! قلبِ مبارک ایشان را از ما راضی بفرما.
خدایا! ما را در محبّتِ امام زمان ارواحنا فداه ثابت قدم بدار.
خدایا! پایان عمرِ ما را با مهرِ شهادت ممهور بفرما.
خدایا! حُسنِ عاقبتِ ما را مقدّر بفرما.
خدایا! توفیقِ درکِ شهورِ نورانیِ رجب و شعبان و رمضان را به ما روزی بفرما.
خدایا! ما را از فیوضاتِ این فصلِ عبادت و بندگی بهرهمند بگردان.
خدایا! جوانهای ما را به جوانانِ کربلا، به جوانی حضرت زهرا سلام الله علیها از آسیبها مصون بدار.
خدایا! امرِ اشتغال و ازدواج را برای جوانها میسور و مقدّر و محقق بفرما.
خدایا! حسرت والدین را در موردِ فرزندانشان بر دلشان مگذار.
خدایا! حسرت دیدار امام زمان ارواحنا فداه و دریافت رضایتشان را بر دلِ ما مگذار.
خدایا! به محمد و آل محمد علیهم السلام سایهی خوبانمان، علمای صالح و مراجعمان، خاصّه رهبرِ بزرگوارمان را با اقتدار، با کفایت، با کرامت، با غلبهی بر نفوذیها و منافقین و مشکلات تا ظهور و کنار حضرت مهدی ارواحنا فداه مستدام بفرما.
خدایا! امام راحل عظیم الشّأنِ ما را، شهدای ما را، اسلافِ ما را، ذوی الحقوقِ ما را، والدینِ ما را در ثوابِ این مجلسمان بهرهمند بگردان.
خدایا! این دستهای خالیِ ما، چیزهایی خواستیم، چیزهایی به نظرِ ما نرسید ولی تو کریم هستی و میدانی ما چه چیزی نیاز داریم، آنچه خیرِ دین و دنیای ما است به ما روزی بفرما.
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه صافات، آیات ۱ تا ۷
[۳] خطبه ۱۹۳ نهج البلاغه (وَ أَمَّا النَّهَارَ فَحُلَمَاءُ عُلَمَاءُ أَبْرَارٌ أَتْقِیَاءُ، قَدْ بَرَاهُمُ الْخَوْفُ بَرْیَ الْقِدَاحِ، یَنْظُرُ إِلَیْهِمُ النَّاظِرُ فَیَحْسَبُهُمْ مَرْضَى، وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ؛ وَ یَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا، وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِیمٌ؛ لَا یَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِیلَ وَ لَا یَسْتَکْثِرُونَ الْکَثِیرَ، فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ؛ إِذَا زُکِّیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ، خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ، فَیَقُولُ أَنَا أعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی وَ رَبِّی أَعْلَمُ بِی مِنِّی بِنَفْسِی، اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِی بِمَا یَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِی أَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَعْلَمُونَ.)
[۴] سوره مبارکه اسراء، آیه ۸۲
[۵] سوره مبارکه جاثیه، آیه ۲۳ (أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَىٰ عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِ غِشَاوَهً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ ۚ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ)
[۶] سوره مبارکه حجرات، آیه ۷ (وَاعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ ۚ لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ)
[۷] سوره مبارکه نور، آیه ۳۵ (اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَهٍ مُّبَارَکَهٍ زَیْتُونِهٍ لَّا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ)
[۸] سوره مبارکه حشر، آیه ۹ (وَالَّذِینَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَهً مِمَّا أُوتُوا وَیُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ ۚ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)
[۹] سوره مبارکه تغابن، آیه ۱۷ (إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ۚ وَاللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ)
[۱۰] نهج البلاغه، حکمت ۱۳۸
[۱۱] جامع الاخبار، جلد ۱، صفحه ۸۰ (قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ فِی أَمْوَالِ اَلْأَغْنِیَاءِ أَقْوَاتَ اَلْفُقَرَاءِ وَ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى اَلْمَالُ مَالِی وَ اَلْفُقَرَاءُ عِیَالِی وَ اَلْأَغْنِیَاءُ وُکَلاَئِی فَمَنْ بَخِلَ بِمَالِی عَلَى عِیَالِی أُدْخِلُهُ اَلنَّارَ وَ لاَ أُبَالِی.)
[۱۲] سوره مبارکه ذاریات، آیه ۱۸
[۱۳] نهج البلاغه:صبحى صالح، بخش نامه ها ووصایا، شماره ى ۳۱ (وَاعْلَمْ أَنَّ أَمامَکَ عَقَبَهً کَؤُوداً، اَلْمُخِفُّ فِیها أَحْسَنُ حالاً مِنَ الْمُثْقِلِ وَالمُبْطِئُ عَلَیْها أَقْبَحُ حالاً مِنَ الْمُسْرِع وَانّ مَهْبِطَکَ بِها لا مَحالَهَ إِمّا عَلى جَنَّه أَوْ عَلى نار…)
[۱۴] صدوق، ص۱۱۸. ابن شهرآشوب، ج۴، ص۸۷. (أنَا قَتیلُ العَبَرَهِ لایذکُرُنی مُؤمنٌ)
[۱۵] سوره مبارکه نمل، آیه ۶۲ (اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ وَ یَجعَلُکُم خُلَفاءَ الاَرضِ ءَاِلهٌ مَّعَ اللهِ قَلیلاً مَا تَذَکَّرُونَ)
پاسخ دهید