آیت الله صدیقی روز دوشنبه بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء در مسجد جامع ازگل به درس اخلاق پرداختند که مشروح آن تقدیم می گردد.
- مقدّمه
- قیمتِ انسان
- مقامِ حضرت عیسی علیه السلام
- آیا زن و مرد در آدمیّت تفاوت دارند؟
- همسرِ فرعون الگویی برای انسانیّت
- وحی به مادر حضرت موسی علیه السلام
- حضرت فاطمه سلام الله علیها عطای الهی است.
- زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
- زیارتنامه مأثوره حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
- علماء و زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
- روضه حضرت معصومه سلام الله علیها
- دعا
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
سالروز وفات دخترِ حضرت موسی بن جعفر علیه السلام، خواهرِ حضرت علی بن موسی الرّضا علیه السلام، عمّهی حضرت جوادالائمه علیه السلام، امام هادی علیه السلام، امام عسکری علیه السلام، امام زمان ارواحنا فداه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها را به محضر شریف امام زمان ارواحنا فداه و به شما عزیزان و بزرگواران تسلیت عرض میکنم.
ما بحث قبلی را به پایان رساندیم، امشب هم به مناسبت وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیه باذن الله نکاتی را از قرآن کریم به خدمت شما تقدیم میداریم.
قیمتِ انسان
انسان از دیدگاه قرآن شریف موجودی الهی و ملکوتی است، خدای متعال او را قیمتی خلق کرده است، «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ»[۲]، کرامت معانیِ مختلفی دارد، کَرَم به معنیِ سخاوت آمده است، اکرام به معنیِ پذیرایی آمده است، به معنیِ احترام گذاشتن آمده است، یکی از معانیِ آن هم قیمت است.
در عرب مصطلح است که به این برلیان و عقیق و فیروزه و سنگهایی که متفاوت هستند و انسان دوست دارد از آنها داشته باشد، سنگهایی که رایگان نیستند و بلکه باید برای داشتنِ آنها پول پرداخت کرد تا تملیک بشود «أحجارِ کَریمَه» میگویند، یعنی سنگهای قیمتی که قابلِ مبادله است.
خدای متعال یکی از عناصر قیمتی را وجود انسان معرّفی کرده است، بعد هم ویژگیهایی از انسان را در این آیه مطرح فرموده است.
«وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ»، نمیفرماید «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا المُتَّقین» یا «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا العَالِمین» یا «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا العَارِفین» یا «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا الشّاهِدین»… بلکه میفرماید: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ».
انسان دارای قیمت است، قیمتِ ذاتی دارد، خدای متعال در وجودِ انسان عقل آفریده است که حجّتِ انسان است و قیمتِ انسان به عقلِ اوست، خدای متعال در وجودِ انسان نَفسِ لَوّامه قرار داده است و به آن قسم یاد کرده است، «لَا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَهِ * وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَهِ»[۳]، نفسِ لَوّامِه وجدانِ اخلاقی است، خدای متعال بشر را طوری آفریده است که وقتی میخواهد کارِ بدی کند به این زودی تن نخواهد داد، نیرویی در انسان هست که به او هشدار میدهد، مدام به او تذکّر میدهد، وقتی هم انسان به این هشدارها توجّه نمیکند و آلوده میشود این نفسِ لَوّامِه انسان را سرزنش میکند و انسان را وادار میکند که توبه و استغفار و جبران کند، خدای متعال اینها را در وجودِ همه قرار داده است، هم عقل را و هم وجدانِ اخلاقی را.
یکی از امورِ دیگری که موجبِ ارزش است یا باید بگوییم از آثار و لوازمِ ظرفیتِ انسان است این است که انسان میتواند برای وجودِ خود قیمتِ اضافی کسب کند «وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ»، انسان هم دشت را در اختیار دارد و هم آب را، انسان موجودی است که خشکی و دریا تحتِ تسلّطِ اوست، «وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ»، موجوداتِ دیگر یا اهلِ دریا هستند و یا اهلِ دشت، دو زیست هم داریم اما آنها که نمیتوانند به همه جا بروند، خیلی نمیتوانند از آب فاصله بگیرند، اما بشر میتواند بارِ خود را بر دریاها تحمیل کند، انواعِ ماهیان را صید کند، لؤلؤ و مرجان در بیاورد و چه برکاتی از دریا در روشناییِ زندگی بدست آورد… تولیدِ برق کند و بعد هم کشتیهای غولپیکر را بر گُردهی دریا سوار میکند و خود و بارِ خود را از آن مسیر به مقصد میرساند.
و دیگر «وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلا»، بشر را بر کثیری از مخلوقاتِ خودمان برتر قرار دادهایم، گاهی کثیر در برابرِ قلیل است، مثلاً میگویند آن چیز زیاد است و این چیز کم است، گاهی اینطور نیست و این کثرت مطلق است، مثلِ «اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً»[۴]، یعنی همیشه به یادِ خدای متعال باشید، غفلت از خدای متعال، فراموشی از خدای متعال همیشه زیانبار است، «وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»[۵]، نسیانِ خدای متعال، فراموش کردنِ خدای متعال انسان را آنچنان گرفتار میکند که سر از فسق در میآورد، «أُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»، «اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً»، لذا در این آیهی کریمه انسان را بر کثیری تفضیل دادهایم، احتمال دارد معنیِ آن این باشد که ما انسان را بر همهی موجوداتِ دیگر برتر قرار دادیم.
برتریِ انسان به این است که خلافتِ مطلقِ خدای متعال برای انسانِ کامل است، ملائکه خلفاء الله هستند، انسانهای معمولی هم مأمور هستند به درجاتی از خلافتِ الهی دست پیدا کنند، در قرآن کریم فرموده است «جَعَلَکُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ»[۶]، شما هم میتوانید در خطِّ قُربِ خدای متعال حرکت کنید و درجاتی از خلافتِ الهی را نصیبِ خودتان کنید، رنگِ خدای متعال را بگیرید، متخلّقِ به اخلاقِ الهی بشوید.
این است که ائمه و انبیاءِ ما علیهم السلام خلافتِ مطلق از خدای متعال دارند، «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ»[۷]، نفرموده است خلیفه در چه موضوعی، یعنی خلافتِ او خلافتِ مطلق است، یعنی آینهی قدرتِ مطلقِ خدای متعال است، امام هر چیزی را اراده کند و بگوید «باش» میشود.
به محضر امام صادق علیه السلام عرض کردند: امام چه ویژگیهایی دارد؟ فرمودند: امام کسی است که اگر به این درخت بگوید بیا آن درخت اطاعت میکند، درخت حرکت کرد، حضرت فرمودند: دستور نمیدهم، تو برگرد.
رَدِّ شَمسِ امیرالمؤمنین علیه السلام را اهل سنّت بیش از ما نقل کردهاند، فرمانِ ایشان در خورشید و ماه و همهی کائنات نافذ است، اما امام در برابرِ خدای متعال استقلالی ندارد، امام جلوهی خدای متعال است، امام سایهی خدای متعال است، امام ذوبِ در خدای متعال است، امام بدونِ اذنِ خدای متعال نمیتواند هیچ کاری انجام دهد، امام عبد است، امام بندهی خدای متعال است، اما اگر کسی عبدِ محض بود خدای متعال قدرتِ خود را در وجودِ او نشان میدهد، خدای متعال علمِ خود را در وجودِ او نشان میدهد، خدای متعال صفاتِ جلال و جمالِ خود را در وجودِ او تعبیه میکند و او جزوِ خزّانِ پروردگار متعال میشود.
این زیارت جامعه کبیره از غررِ زیارات است، آن مقدار که میشد آدم انسانِ کامل را و مقامِ آدمیّت را بشناسد، آن مقداری که بشر استعداد دارد در این زیارتِ شریفه جامعه کبیره به ما تعلیم دادهاند، و اگر کسی بخواهد معرفه الحجّه داشته باشد، اگر کسی بخواهد معرفه الامام داشته باشد، این خلافتِ الهی را که تنها بشر میتواند آن را کسب کند زیارت جامعه کبیره را با دقّت و اخلاص موردِ توجّه قرار بدهد، انسانشناسی است، زیارتنامههای ما انسانشناسی است. دانشمندان در انسانشناسی با تفکّرات و خیالاتِ خودشان تعریفی از انسان میکنند که مساویِ با یک حیوان است، اما از دیدگاهِ قرآن کریم انسان برتر از همهی موجودات عالم است و انسان محیطِ بر زمین و زمان است، انسان جامعِ غیب و شهود است، انسان قدرتِ جولان بر مُلک و ملکوت دارد، «وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً».
مقامِ حضرت عیسی علیه السلام
لذا انسان میتواند باذن الله تمامِ کارهایی را که خدای متعال انجام میدهد را انجام دهد، در موردِ حضرت عیسی بن مریم علیه السلام میفرماید: «أَخْلُقُ لَکُم مِّنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ»[۸] من فرق میکنم از گِل ، شکل پرنده درست میکنم «فَأَنفُخُ فِیهِ» در آن میدَمَم، دَمِ حضرت عیسی علیه السلام موجودِ جامد را موجودِ زنده میکند و به پرواز درمیآورد، «وَأُحْیِی الْمَوْتَى» من مرده را زنده میکنم، حضرت عیسی بن مریم علیه السلام خلق کرده است، حضرت عیسی بن مریم علیه السلام مرده را زنده کرده است، حضرت عیسی بن مریم علیه السلام از اسرارِ خانهها خبر داده است اما هیچکدامِ اینها از خودِ ایشان نیست، حضرت عیسی علیه السلام هرچه دارد برای خدای متعال است، خدای متعال هرچه دارد برای خودِ اوست اما امام و پیامبران علیهم السلام همه چیز دارند و هیچ کدامِ آنها برای خودشان نیست و هرچه دارند برای خدای متعال است و این است که هیچ وقت هم از آنها استفادهی شخصی نمیکنند، با داشتنِ آن قدرت و آن علم زندگیِ آنها طوری نبود که هرکاری دوست دارند انجام دهند، دلِ آنها پایگاهِ مشیّتِ پروردگارِ متعال است و باذن الله از این قدرت و از این علم استفاده میکنند، چون آن علم و قدرت برای خودشان نیست، اینها امینِ خدای متعال هستند و قدرتِ آنها برای خدای متعال است، علمِ آنها برای خدای متعال است، شفاء دادنِ آنها برای خدای متعال است، علمِ غیبِ آنها برای خدای متعال است، چون برای خدای متعال است لحظهای از مالِ خدای متعال بدونِ اذنِ او استفاده نمیکنند.
این بحثِ انسانشناسی در قرآن کریم، در روایاتِ اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، در ادعیه، در زیارتنامهها آمده است… هیچ مکتبی به اندازهی مکتبِ اسلام منبع برای شناختِ انسان نداده است، این دینِ کاملِ ماست و اینقدر چشمههای معرفت در اختیارِ ماست که قدر نمیدانیم.
آیا زن و مرد در آدمیّت تفاوت دارند؟
انسان جایگاهی دارد که هیچ موجودی به مقامِ انسانیّت دست پیدا نمیکند، آیا در انسان بینِ زن و مرد تفاوت است؟ در آدمیّت هیچ تفاوتی نیست، قرآن کریم میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً»[۹]، «مَن» یعنی هر کسی، هیچ قیدی ندارد، هر کسی در این دو جبهه پرچمدار باشد، در این دو جبهه مجاهده کند، یکی جبههی ایمان است و دوم جبههی عمل صالح است، «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا» عملِ هر کسی که صالح باشد، حال اینکه صاحبِ این عملِ صالح «مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى» مرد باشد یا زن باشد هیچ تفاوتی ندارد، «مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ»، اگر انسان دائماً فلاحت میکند، دائماً تخمِ عملِ صالح را در دلِ خود میپاشد اما این دل ایمان دارد، «وَهُوَ مُؤْمِنٌ»! عملِ صالحِ انسانی که ایمان ندارد ریشه ندارد، مثلِ گل است که ریشهی آن لجن است، قابلِ دوام نیست و اگر جلو بروید عفونتِ آن شما را زده میکند، اما اگر قلبِ او با چشمهی ایمان سرشار است و با این ایمانِ کافی عملِ صالح تولید میشود، قلبی که موتورِ ایمان آن را راه انداخته است و عملِ صالح تولید میکند خدای متعال به او حیاتِ طیّبه میدهد، حیاتِ طیّبه حیاتِ الهی است، حیاتِ ملکوتی است، حیاتِ فوقِ طبیعی است، این تقرّبِ به پروردگار متعال است و طهارتِ از همهی وابستگیهاست، انسان زندگیِ طیّب پیدا میکند، در این آیه تصریح شده است، چه مرد باشد و چه زن باشد.
همسرِ فرعون الگویی برای انسانیّت
این آیهای را هم که در ابتدای عرایضِ خود به محضر شما قرائت کردم از سورهی مبارکهی تحریم بود و در آن قضیّهی بانوان را خیلی برجسته کرده است، خدای متعال بانویی را بعنوانِ الگوی مطلقِ همهی انسانها و نه الگوی زنها معرّفی کرده است، «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ»[۱۰]، در این آیه خیلی عجایب هست، یکی این است که زن میتواند الگوی کامل انسانیّت باشد، تابلو و لوحی از مجموعهی ارزشهای والای انسانی باشد، دوم اینکه به کمال رسیدن… اگر کسی اراده داشته باشد و توفیق نصیبِ او بشود در بدترین محیطها بهترین انسان میشود، بعضیها در خانوادههای مذهبی بد در میآیند و بعضیها در خانوادهای که سراسر ظلمت و تباهی و ظلم و حرامخوری است تافتهی جدا بافته میشوند و این نشانهی قدرتِ اراده است که خدای متعال به انسان داده است، اینکه بخواهند برخی در روز قیامت بگویند که محیط بد بود و نشد، خانواده بد بود و نشد، معلّمِ بدی داشتم و بد شدم، خدای متعال اینها را قبول نخواهد کرد، خودِ این همسرِ فرعون برای همهی کسانی که در محیطهای آلوده گرفتارِ فضای بد هستند حجّت است، فضایی آلودهتر از دستگاه سلطنتیِ فرعون خیلی کم در دنیا پیدا میشود، فرعون هیچ چیزی نداشت، ادّعای خدایی داشت، همه نوع جنایتی میکرد، بیست هزار کودکِ نوزاد را سر بریده است، اینقدر ظالم و بیرحم بوده است!
مع ذلک ببینید بانویی که همسرِ این مردِ ظالمِ دیکتاتورِ مشرکِ به تمامِ معنا آلوده است چه همّتی دارد و خدای متعال از او را بعنوانِ الگوی آدمیان یاد میکند، «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلً» خدای متعال مَثَل زده است، برای شما الگو معرّفی کرده است، «لِّلَّذِینَ آمَنُوا» این بانو نه برای زنها، برای هر کسی که ایمان دارد الگوست، «امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ» همسرِ فرعون!
مگر چه خصوصیّتی داشت؟ ببینید ویژگیای که خدای متعال آن را بزرگ کرده است و برای جهانِ ایمان، جهانِ بشریّت، بعنوانِ یک الگوی قابل تبعیّت معرّفی میکند این همّتِ والاست، میگوید: «إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ» او با خدای خود صحبت کرد، او دل به خدای متعال داد، او خدای قادرِ متعال را باور داشت، خدای متعال را با کلمهی «رَب» خطاب کرد، «رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ» خدایا! من میخواهم در بهشت باشم، میخواهم به من در بهشت مأوا بدهی، ولی من نمیخواهم در درجاتِ پایینِ بهشت باشم، میخواهم مقامِ «عِندیّت» پیدا کنم، میخواهم رنگِ خدای متعال را داشته باشم، میخواهم همنشینِ خدای متعال باشم، میخواهم انیس و مونسِ حق باشم، میخواهم از همهی خلائق بالاتر بروم…
ببینید این بانو در خانهی فرعون چه چیزی از خدای متعال میخواهد! نمیگوید خدایا من میخواهم با این نباشم اما زندگیِ خوشی داشته باشم، نمیگوید خدایا مرا از جهنّم نجات بده، میگوید: خدایا! برای من خانهای در پیشگاهِ خودت بنا کن! خدای متعال برای شهدا مقامِ «عندیّت» را منظور فرموده است، «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»[۱۱]، این بانو شهادت میخواست، «رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ» خدایا! من میخواهم مقامِ عندَ رَب پیدا کنم، لذا هم خدای متعال را با کلمهی «رَب» صدا میکند و هم میگوید: برای من نزدِ خودت… من میخواهم آنجا استقرار پیدا کنم، مستقرِّ من «عندَ رَب» باشد، «رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا»، این تنوینِ «بَیْتًا» تنوینِ تفخیم است، یعنی خانهای که خیلی عظمت دارد، شأنِ این را دارد که من نزدِ تو مأوا داشته باشم، «وَنَجِّنِی مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ» مرا از این دیکتاتور و ظلمِ او نجات بده، همین که کنارِ او هستم و ظلمِ او را میبینم، میخواهم هم خودِ او را نبینم و هم میخواهم از این ستمها که از دستِ او بر خلایق میرسد نجات پیدا کنم، «رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ وَنَجِّنِی مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ»، این مقامِ انسانیّت است، و خدای متعال در قرآن کریم در میانِ انسانها مردانِ زیادی را در اعلی علییّن با صفاتِ جلالیّه و جمالیّهی خود تابلوی ما قرار داده است که انبیاء و اوصیاء علیهم السلام از آنها هستند، گاهی هم اینطور نیست، نه پیامبر است و نه امام است اما تابلو است، مثلِ لقمانِ حکیم که خدای متعال یک سوره در شأنِ این حکیمِ بزرگوار و عبدِ صالحِ خدا… و سفارشاتِ او را بعنوانِ نسخهی شفای ما به ما القاء فرموده است.
وحی به مادر حضرت موسی علیه السلام
پروردگار متعال در میانِ بانوان از چند بانو یاد کرده است اما نامی از آنها نبرده است، یکی مادرِ حضرت موسی علیه السلام است که خدای متعال او را ستوده است، خدای متعال او را کانونی قرار داده است که در پذیرشِ وحی آمادگی داشت، حال وحی به هر معنا که فرمود: «أَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَی»[۱۲] یعنی ما به مادرِ موسی وحی کردیم، «فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ» چه ایمانی! الله اکبر! چه آرامشی! چه عشقی!… خدای متعال به او وحی کرد حال که دامانِ تو برای فرزندت ناامن شده است… دامانِ مادر سنگرِ حفاظِ بچّه است، مادر در این دامن با همهی وجود از فرزندِ خود محافظت میکند، هر خطری را از فرزندِ خود دفع میکند، ولی فرعونِ بیرحم جاسوس قرار داده بود، هر کودکی که نزدِ هر مادری بود را میگرفتند و سرِ او را میبریدند، خدای متعال به مادرِ حضرت موسی علیه السلام فرمود: الآن آن دامانی که همیشه برای کودک حفاظ است و سنگر است خطر است، دیگر این بچّه را در دامانِ خودت نگه ندار، «فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ» بچّهات را در آب بینداز، تو او را در آب بینداز ما او را از تو میگیریم و بعد هم او را به تو برمیگردانیم، ولی او را با تاجِ نبوّت به تو برمیگردانیم! «فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ»، این بانو هم بچّه را در دریا میاندازد.
این مقامِ یک بانو است که خدای متعال با ذاتِ ربوبیّتِ خود بطور مستقیم با او صحبت میکند، از بچّهی او بعنوانِ امانت در دامانِ دریا که خطر است حفاظت میکند و بچّه را از آب میگیرد و در دامانِ آتش که همان فرعون است قرار میدهد، همان فرعونی که بیست هزار بچّه را برای اینکه این کودک به دنیا نیاید سر بریده است!
خدای متعال به مادرِ حضرت موسی علیه السلام اطمینان داد که نه اجازه میدهم در آب غرق بشود و نه اجازه میدهم در دامانِ فرعون به او آسیبی برسد!
این مقامِ مادرِ حضرت موسی علیه السلام است که خدای متعال با او اینگونه در مقامِ سرپرستی، در مقامِ تدبیر او را بصورتِ خصوصی زیرِ نظر میگیرد و چه زیبا مسیرِ او را بسویِ یک قدرتی که قدرتِ فرعون را سرنگون کند درمیآورد.
یکی خواهر حضرت موسی علیه السلام است که ایشان در حفاظتِ حضرت موسی علیه السلام خیلی نقش داشتند، وقتی دایه میآوردند، این مادرهایی که بچّهیشان را کشته بودند شیر داشتند، خیلی از این بانوان را آوردند اما حضرت موسی علیه السلام از هیچکدام از آنها شیر نخوردند، وقتی از همه ناامید شدند خواهر حضرت موسی علیه السلام اینجا واسطه بودند که این پسر را به مادر برگرداند!
گفت: آیا اجازه میدهید من شما را به خانوادهای دلالت کنم که در آن خانواده یک بانو هست، شاید از او شیر قبول کند؟ با وساطتِ همین خواهر… ولی قرآن این را نقل میکند، یعنی برای او حساب باز کرده است!
کسی که به دین خدمت میکند، به رهبری که میخواهد در آینده جهان را منقلب کند خدمت میکند و برای حفاظتِ او تلاش میکند و خود را به دستگاهِ خطر نزدیک میکند، خداوند متعال از او یاد کرده است و او را مفتخر کرده است که در قرآن نامی از او برده شده است.
حضرت فاطمه سلام الله علیها عطای الهی است.
و دیگر بیبیِ عالَم، مادرِ ائمه علیهم السلام، همسرِ امیرالمؤمنین علیه السلام، دخترِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم است، «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ»[۱۳]، چه کوثری! چه آبِ حیاتی! چه چشمهای! چه نوری! چه جلالی! چه جمالی!
خداوند متعال حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را تحت عنوان «کوثر» به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم وعده داد و فرمود: او عطای ماست، او تقاضای شما نیست.
عطیّه با کَرَمی که یک سائل از یک کریم میبیند تفاوت دارد، کسی که نیازمند است به مقدارِ نیازِ خود از یک انسانِ متمکّن میگیرد، اما اگر کریمی که کَرَمِ خود را نشان میدهد به نیازِ سائل توجّه ندارد، به عظمتِ کَرَمِ خود توجّه دارد، خدای متعال میخواهد به عالمیان بگوید سفرهی کَرَمِ او چقدر وسعت دارد، میخواهد خزینهی خود را نشان دهد که چقدر دارایی دارد، حضرت زهرا سلام الله علیها عطیّهی پروردگار متعال است، فوقِ نیازِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم و امّتِ پیامبر و جهانِ بشر است، او جلوهی عظمت و کَرَم و عطای پروردگارِ منّان است.
با این مقدّمه عرض میکنیم بانویی که ما امشب میهمانِ او هستیم، دخترِ امام است، خواهرِ امام است، عمّهی ائمه علیهم السلام است، او مریمِ زمانه است… یکی از بانوانی هم که یک سوره در شأن آن بزرگوار آمده است و در سورههای مختلف هم نام ایشان برده شده است و در این سورهی تحریم هم کنارِ حضرت آسیه سلام الله علیها از ایشان نام برده شده است حضرت مریم سلام الله علیها است.
زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
اما آن کسی که از همهی آنها بالاتر است حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است و بانویی که امشب مفتخر هستیم و مجلسی را مزیّن کردهایم و میخواهیم مجلس را به این بانو اختصاص دهیم این است که حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها از نظر ظرفیّت همان ظرفیّتِ حضرت زهرا سلام الله علیها را دارد که نمودِ خزائنِ کَرَمِ پروردگار متعال است و فوقِ نیازِ عالَمِ امکان است، ایشان جلوهی کامل خدای متعال است.
مرحوم آیت الله العظمی آقای مرعشی نجفی اعلی الله مقامه الشّریف میگویند که پدرِ من در مقامِ تتبّعِ تاریخ و حدیث بود که قبرِ شریفِ حضرت زهرا سلام الله علیها را در مدینه مشخّص کند، چون بیبیِ ما قبرِ شناخته شدهای ندارد، هر کسی که به مدینه برود با حسرت برمیگردد، حضرت زهرا سلام الله علیها را در سه جا زیارت میکنند، یکی در بقیع، یکی در حجرهی خودشان، یکی هم «ما بین بیتی ومنبری روضه من ریاض الجنه»[۱۴]، میگویند بیبیِ ما همانجا بالای سرِ پدرِ بزرگوارشان دفن شدهاند، در آنجا هم ایشان را زیارت میکنند.
مرحومِ آیت الله نجفی پدرِ بزرگوارشان که عالِم بودند، آیت الله بودند، محقّق بودند، میگویند: یکی دو ساعت کار کرده بودم و به خواب رفتم، در عالَمِ رؤیا مادرم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را دیدم، ایشان فرمودند: چکار میکنی؟ عرض کردم: میخواهم به آرزوی خود برسم و بدانم قبرِ شریفِ شما کجاست تا برای زیارت به خدمتِ شما برسم، بیبی فرمودند: این کار را نکن! این وصیّتِ من است… اینها را من میگویم: این سندِ مظلومیّتِ امیرالمؤمنین علیه السلام است، در تاریخ این سوال پاسخ پیدا نکرده است که چرا امیرالمؤمنین علیه السلام حضرت فاطمه سلام الله علیها را شبانه دفن کردند؟ فقط یک دختر از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم باقی مانده بود، آن هم دختری که آیاتِ قرآن در شأنِ ایشان نازل شده است، موردِ احترامِ کاملِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم بوده است، جبرئیل از جانبِ خدای متعال برای ایشان سلام میآورده است، چرا همچنین دختری با این همه فضائل تشییعِ پیکر نداشته است؟! چرا شبانه دفن شدند؟! چرا قبرِ ایشان مجهول است؟! چرا امیرالمؤمنین علیه السلام نخواستند مردم به دنبالِ پیکرِ ایشان باشند؟! این سندِ جنایتِ غاصبینِ خلافت است و حضرت زهرا سلام الله علیها خواستهاند این سند تا قیامت بماند.
لذا بیبی فرمودند: این کار را نکن؛ اما اگر خواستی قبری را بجایِ قبرِ ما زیارت کنی فاطمهی صغری در قُم است… این نشان میدهد که او فاطمه کبری سلام الله علیها است و ایشان هم فاطمه صغری سلام الله علیها است، و امام جعفر صادق علیه السلام در شأنِ این بیبی فرموده است: «یدخل بشفاعتها جمیع الشیعه الجنه»، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها همهی شیعیانِ کلِّ عالَم را، در ادوارِ مختلف با شفاعتِ خود به بهشت میبرند.
معلوم میشود سفرهای به وسعتِ شفاعتِ کبری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم دارد و شأن و عظمتِ ایشان بالاتر از آن چیزی است که ما بتوانیم توصیف کنیم.
زیارتنامه مأثوره حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
چند امامزاده زیارتِ مأثوره دارند، یکی حضرت اباالفضل سلام الله علیه است که رفتهاید و زیارتنامهی ایشان را خواندهاید، مرحوم آیت الله العظمی آقای بهجت هم به یکی از خدّام فرموده بودند بخشی از زیارت حضرت اباالفضل علیه السلام را در حرمِ امام رضا علیه السلام بخوان که ایشان هم به من گفت و من گاهی آن را میخوانم، آن قسمتِ آخرِ زیارتنامه که «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لا تَدَعْ لِی فِی هَذَا الْمَکَانِ الْمُکَرَّمِ وَ الْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ ذَنْبا إِلا غَفَرْتَهُ»[۱۵]… میگوییم، همان دعایی است که بعد از نماز ظهر هم بعنوانِ تعقیبات خوانده میشود، دعای دلنشینی است، آن دعا برای حضرت اباالفضل علیه السلام است که زیارت مأثوره است، امام علیه السلام برای ایشان زیارتنامه مطرح فرمودهاند.
دیگر از امامزادههایی که زیارتِ مأثوره دارند حضرت علی اکبر علیه السلام است، فدای ایشان بشوم… أشبه النّاس برسول الله… زیارتنامهی ایشان را هم امام علیه السلام انشاء فرمودهاند.
سومین امامزاده که حضرت رضا علیه السلام برای ایشان زیارتنامه انشاء فرمودهاند حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها است و ما در این زیارتنامه اینطور میخوانیم «یا فاطِمَهُ اِشْفَعى لى فِى الْجَنَّه فَاِنَّ لَکَ عِنْدَاللّْهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْن» بیبی جان! ای دخترِ موسی بن جعفر علیه السلام… در ابتدا سلام که میدهیم نَسَب و افتخاراتِ ایشان را برمیشماریم، «السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَهَ وَ خَدِیجَهَ»… یکی از دقّتهایی هم که میطلبد انسان در این زیارتنامه توجّه کند این است که در همهجا مادر جلوتر از دختر مطرح میشود اما در اینجا «السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَهَ وَ خَدِیجَهَ»است… حضرت زهرا سلام الله علیها را به اعتبارِ عظمتِ ایشان جلوتر از حضرت خدیجه سلام الله علیها نام برده است… «السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّهَ وَلِیِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ»… بعد در فرازی چند دعای مهم میکنیم، یکی «یا فاطِمَهُ اِشْفَعى لى فِى الْجَنَّه» بیبی جان! آنجا ما را فراموش نکنید، امیدِ من به شماست، امید دارم که گوشهی چادرِ شما را بگیرم و مرا از فَزَعِ اکبر نجات بدهی و از من شفاعت کنی، یکی هم اینکه من از خدای متعال درخواست میکنم که بینِ من و شما جدایی نیندازد، انسان در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها از خدا این اهدافِ بلند را مسئلت میکند، خدای متعال هم ان شاء الله به برکتِ این بیبی آنچه میخواهیم را به ما میدهد.
علماء و زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
علماء در عظمتِ حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها چه تواضعی داشتند، صدرالمتألهین که ملاصدرا است، صدرالحکماء است و در میان حکمای شرق و غرب کسی به عظمتِ صدرالمتألهین نمیرسد که عرفان و قرآن و برهان را به یکدیگر مرتبط کرد، این صدرالمتألهین که هم در حکمت، هم در تفسیر، هم در عرفان مقامی دارد که علماء تا به امروز در برابرِ عظمتِ علمیِ او زانو میزنند، از نظرِ معنویت و عشق به خدای متعال و آل رسول علیهم السلام هم در حدّی بوده است که هفت مرتبه با پای پیاده برای زیارت خانهی خدا به مکّه رفته است که مرتبهی هفتم هم در مسیرِ مکّه بوده است و در بصره وفات کرده است؛ این فیلسوفِ والای کم نظیرِ موردِ اعجابِ دانشمندانِ شرق و غرب وقتی در «کَهَک» مشغولِ تفکّراتِ عقلیِ خود بود میگوید: هر زمانی که در مسائلِ علمی گیر میکردم و نمیتوانستم با فکرِ خودم معمّا را حل کنم از «کَهَک» به قم میآمدم و به حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها میرفتم و آنجا نماز میخواندم و به ایشان متوسّل میشدم و مشکلِ علمیِ من حل میشد.
یکی از کشفیّاتِ برهانی و فلسفیِ ملاصدرا قانونِ حرکتِ جوهریّه است که این را به برکتِ حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و با توسّلِ به ایشان بدست آورده است که جزوِ برجستگیهای خاصِّ این فیلسوف بوده است.
در عصرِ ما هم میشود به علامه بزرگوار صاحب تفسیر المیزان آقای طباطبایی اعلی الله مقامه الشّریف اشاره کرد، ماه مبارک رمضان ایشان در حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها مشغولِ عبادت و فکر و ذکر بودند تا افطار بشود، ابتدا به شبکههای ضریحِ حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها بوسه میزدند و میگفتند: افطارِ من زیارتِ حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها است، و بعد برای افطارِ خودشان به منزل میرفتند؛ همچنین میشود به مرحوم امام اشاره نمود که هم حکیم بودند، هم فقیه بودند، هم مفسّر بودند، هم عارف بودند و هم محقّق بودند و هم محدث بودند، شخصیّتِ کامل و جامعی بودند اما بدونِ استثناء بعد از درسِ خودشان زیارتِ حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها را از نظر دور نمیداشتند.
روضه حضرت معصومه سلام الله علیها
بیبیِ عالم در چنین شبی… مظلومانه آمدند، به دنبالِ امامِ خود آمدند، هجرتِ الی الله کردند، «وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ»[۱۶]، امام رضا علیه السلام را با اجبار از این خانواده و از این خواهرهای مهربان جدا کرد، امام رضا علیه السلام این مدّت را غریبانه در مشهد خونِ جگر خوردند، نه خواهری، نه همسری، نه محرمی، نه کَسی، نه انیسی، نه مونسی… اما حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها هم به لحاظِ معرفتی که به امام زمانِ خود که امام رضا علیه السلام بودند داشتند و هم به لحاظِ اینکه امام رضا علیه السلام برای حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها هم پدری کرده بودند و هم برادری کرده بودند، این مدّتی که پدر در زندان بودند امام رضا علیه السلام سرپرستِ مستقیمِ این خواهرها بودند، شبها هم در دهلیزِ منزل استراحت میکردند که برای این خواهرها دلگرمی باشند، همچنین برادرِ مهربانی که هم سرپرستی کرده است و جانشینِ پدر بوده است و هم مقامِ عصمت را دارد از اینها جدا شد، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها طاقت نیاوردند، از مدینه آمدند و بیابانی شدند، بیقرارِ زیارتِ امام رضا علیه السلام شدند، جمعی از بنیهاشم و اخوان و اقوامِ ایشان هم همراهِ ایشان بودند، چه منازلی را طی کردند، چه سختیهایی را تحمّل کردند، اما افسوس به آرزوی خود نرسیدند… دشمنان در ساوه اینها را احاطه کردند، مردانی که با حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها بودند کشته شدند، بعضیها تحلیل میکنند و بعضیها حدیث نقل میکنند و میگویند: بیبی را مسموم کردند، به مردمِ قم پیغام دادند… ایشان هم مانندِ عمّهی خود حضرت زینب سلام الله علیها گویا میدانستند که باید در قم دفن شوند، پیغام دادند که مرا از اینجا به قم منتقل کنید، خزرجیهای قم، اشعریهای قم به استقبال رفتند، خیلی احترام کردند، شخصیّتِ مشهورِ قم «موسی بن خزرج» بود، هم برای بیبی ناقه فرستاد و هم خودِ او افسارِ ناقه را مثلِ خادم و نوکر بدست داشت، افتخار میکرد که دخترِ حضرت موسی بن جعفر علیه السلام قدمِ مبارکِ خود را به قم میگذارند…
حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها مریض بودند، ۱۷ روز که در قم بودند جانِ سالمی نداشتند، مانندِ حضرتِ زهرا سلام الله علیها ضعیف شده بودند…
امام صادق علیه السلام در روضهای که میخوانند میفرمایند: «مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَهَ الرَّأْسِ»[۱۷]… بعد از پدرِ خود دیگر جان و بدنِ سالمی نداشتند… همیشه دستمالِ بیماری به سرِ خود میبستند… «بَاکِیَهَ الْعَیْنِ» دائماً اشکِ ایشان سرازیر بود… همیشه گریه میکردند… «مُحْتَرِقَهَ الْقَلْبِ» قلبِ پُر غمی داشتند… «نَاحِلَهَ الْجِسْمِ» جسمِ ایشان دیگر آب شده بود…
خودِ ایشان هم به فضّه فرمودند: فضّه! جز استخوان دیگر چیزی برای من نمانده است…
حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها هم مانندِ مادرِ خود حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بودند، ایشان هم مدام گریه میکردند و مریض بودند… اما چه عبادتهایی، چه نماز شبهایی…
خوش درخشید ولی دولتِ مستعجل بود…
بالاخره غریبانه در شهرِ غربتِ قم جان دادند… قمیها تجهیز کردند، قبر را آماده کردند، اما دیدند کسی نیست که بدن را بگیرد و داخلِ قبر بگذارد، متحیّر بودند، دیدند دو شخصیّتِ نقابدار رسیدند، به مردم خطاب کردند و فرمودند: این جنازه مربوط به ماست… گویا امام رضا علیه السلام با قدرتِ امامت آمده بودند… بدنِ خواهر را گرفتند و خودشان این بدن را در قبر گذاشتند…
امیرالمؤمنین علیه السلام هم بدنِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را تا کنارِ قبر آوردند… ایشان هم کسی را نداشتند که واردِ قبر بشود و پیکر را تحویل بگیرد… ناگهان دیدند دو دستِ مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم… همان دو دستی که روزی دستانِ حضرت فاطمه سلام الله علیها را در دستانِ امیرالمؤمنین علیه السلام گذاشتند… فرمودند: «یَا أَبَا الْحَسَنِ هَذِهِ وَدِیعَهُ اللَّهِ وَ وَدِیعَهُ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ»[۱۸]… علی جان! این امانتِ من است… امیرالمؤمنین علیه السلام امانت را به دستانِ ایشان دادند…
اما بعضیها برای اینکه دلها بیشتر بسوزد میگویند: علی جان! آن روزی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم حضرت فاطمه سلام الله علیها را به شما امانت دادند پهلو شکسته نبودند… بازوی ایشان متورّم نبود… صورتِ ایشان کبود نبود…
لا یوم کیومک یا اباعبدالله…
اگر کشتند چرا خاکت نکردند…
مُلْقی ثَلاثا بِلا غُسلٍ وَلا کفَنٍ…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
دعا
نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم بِفاطِمَهَ وَ اَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها یا الله…
یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین، یا غیاثَ المُستَغِیثِین، یا اِلَهَ العَاصِین، یَا مُجِیبَ دَعْوَهَ المُضطَرّین…
خدایا! امام زمان ما را برسان.
خدایا! سلام و عرض ارادت و عرضِ تسلیتِ ما را به محضرِ مبارکِ ایشان ابلاغ بفرما.
خدایا! ما را زمینه سازِ ظهور قرار بده.
خدایا! رهبرِ عزیزمان، علماء صالحِ در خطِّ ولایت و شهادت را، مردمِ عزیزِ ما را تا ظهور امام زمان ارواحنا فداه مستدام بدار.
خدایا! مشکلاتِ اقتصادی، فرهنگی و سیاسیِ این کشور را به وجاهتِ حضرت زهرا سلام الله علیها، به تقرّبِ حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به دستِ متدیّنینِ خودباورِ داخلیمان برطرف بفرما.
خدایا! نسلِ جوانِ ما را از سرگردانی و بیخانمانی نجات عنایت بفرما.
خدایا! تولیدِ کشور را احیاء بفرما.
خدایا! جوانهای افسرده و بیکار را به سامان برسان.
خدایا! حوائجِ همهی این جمع را برآورده بفرما.
خدایا! عاقبتِ امرمان را ختم به خیر بفرما.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه اسراء، آیه ۷۰ (وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا)
[۳] سوره مبارکه قیامت، آیات ۱ و ۲
[۴] سوره مبارکه احزاب، آیه ۴۱ (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً)
[۵] سوره مبارکه حشر، آیه ۱۹ (وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ)
[۶] سوره مبارکه انعام، آیه ۱۶۵ (وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ ۗ إِنَّ رَبَّکَ سَرِیعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ)
[۷] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۰ (وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ ۖ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ)
[۸] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۴۹ (وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُم بِآیَهٍ مِّن رَّبِّکُمْ ۖ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُم مِّنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْیِی الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُنَبِّئُکُم بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَهً لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ)
[۹] سوره مبارکه نحل، آیه ۹۷ (مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ)
[۱۰] سوره مبارکه تحریم، آیه ۱۱ (وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ وَنَجِّنِی مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ)
[۱۱] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۶۹
[۱۲] سوره مبارکه قصص، آیه ۷ (وَأَوْحَیْنَا إِلَىٰ أُمِّ مُوسَىٰ أَنْ أَرْضِعِیهِ ۖ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی ۖ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ)
[۱۳] سوره مبارکه کوثر، آیه ۱
[۱۴] المعجم الأوسط للطبرانی، جلد۲ ، صفحه ۱۲
[۱۵] بخشی از زیارتنامه حضرعباس علیه السلام (اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لا تَدَعْ لِی فِی هَذَا الْمَکَانِ الْمُکَرَّمِ وَ الْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ ذَنْبا إِلا غَفَرْتَهُ وَ لا هَمّا إِلا فَرَّجْتَهُ وَ لا مَرَضا إِلا شَفَیْتَهُ وَ لا عَیْبا إِلا سَتَرْتَهُ وَ لا رِزْقا إِلا بَسَطْتَهُ وَ لا خَوْفا إِلا آمَنْتَهُ وَ لا شَمْلا إِلا جَمَعْتَهُ وَ لا غَائِبا إِلا حَفِظْتَهُ وَ أَدْنَیْتَهُ وَ لا حَاجَهً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ لَکَ فِیهَا رِضًى وَ لِی فِیهَا صَلاحٌ إِلا قَضَیْتَهَا یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.)
[۱۶] سوره مبارکه نساء، آیه ۱۰۰ (وَمَنْ یُهَاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُرَاغَمًا کَثِیرًا وَسَعَهً ۚ وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا)
[۱۷] مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، جلد ۳، صفحه ۳۶۲ (وَ رُوِیَ أَنَّهَا مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَهَ الرَّأْسِ نَاحِلَهَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّهَ الرُّکْنِ بَاکِیَهَ الْعَیْنِ مُحْتَرِقَهَ الْقَلْبِ یُغْشَى عَلَیْهَا سَاعَهً بَعْدَ سَاعَهٍ وَ تَقُولُ لِوَلَدَیْهَا أَیْنَ أَبُوکُمَا الَّذِی کَانَ یُکْرِمُکُمَا وَ یَحْمِلُکُمَا مَرَّهً بَعْدَ مَرَّهٍ أَیْنَ أَبُوکُمَا الَّذِی کَانَ أَشَدَّ النَّاسِ شَفَقَهً عَلَیْکُمَا فَلَا یَدَعُکُمَا تَمْشِیَانِ عَلَى الْأَرْضِ وَ لَا أَرَاهُ یَفْتَحُ هَذَا الْبَابَ أَبَداً وَ لَا یَحْمِلُکُمَا عَلَى عَاتِقِهِ کَمَا لَمْ یَزَلْ یَفْعَلُ بِکُمَا ثُمَّ مَرِضَتْ وَ مَکَثَتْ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً ثُمَّ دَعَتْ أُمَّ أَیْمَنَ وَ أَسْمَاءَ بِنْتَ عُمَیْسٍ وَ عَلِیّاً ع وَ أَوْصَتْ إِلَى عَلِیٍّ بِثَلَاثٍ أَنْ یَتَزَوَّجَ بِابْنَهِ أُخْتِهَا أُمَامَهَ لِحُبِّهَا أَوْلَادَهَا وَ أَنْ یَتَّخِذَ نَعْشاً کَأَنَّهَا کَانَتْ رَأَتِ الْمَلَائِکَهَ تَصَوَّرُوا صُورَتَهُ وَ وَصَفَتْهُ لَهُ وَ أَنْ لَا یَشْهَدَ أَحَدٌ جَنَازَتَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ أَنْ لَا یَتْرُکَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیْهَا أَحَدٌ مِنْهُم)
[۱۸] بحارالانوار، جلد ۲۲، صفحه ۴۸۴ (قَالَ: فَقَالَ لما کَانَ الیَوم الَّذِی ثقل فِیهِ وجع النَّبِی صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ خیف عَلَیهِ فِیه المَوت، دَعَا عَلِیّاً وَ فَاطِمَهَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ قَالَ لِمَنْ فِی بَیْتِهِ اخْرُجُوا عَنِّی وَ قَالَ لِأُمِّ سَلَمَهَ تکونی ممّن عَلَی الْبَابِ فَلَا یَقْرَبْهُ أَحَدٌ فَفَلَعَتْ أمّ سلمه فَقَالَ: یَا عَلِیُّ ادْنُ مِنِّی فَدَنَا مِنْهُ فَأَخَذَ بِیَدِ فَاطِمَهَ فَوَضَعَهَا عَلَى صَدْرِهِ طَوِیلًا وَ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ بِیَدِهِ الْأُخْرَى فَلَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اللَّهِ الْکَلَامَ غَلَبَتْهُ عَبْرَتُهُ فَلَمْ یَقْدِرْ عَلَى الْکَلَامِ فَبَکَتْ فَاطِمَهُ بُکَاءً شَدِیداً وَ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ لِبُکَاءِ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَتْ فَاطِمَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ قَطَعْتَ قَلْبِی وَ أَحْرَقْتَ کَبِدِی لِبُکَائِکَ یَا سَیِّدَ النَّبِیِّینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ یَا أَمِینَ رَبِّهِ وَ رَسُولَهُ وَ یَا حَبِیبَهُ وَ نَبِیَّهُ مَنْ لِوُلْدِی بَعْدَکَ وَ لِذُلٍّ یَنْزِلُ بِی بَعْدَکَ مَنْ لِعَلِیٍّ أَخِیکَ وَ نَاصِرِ الدِّینِ مَنْ لِوَحْیِ اللَّهِ وَ أَمْرِهِ ثُمَّ بَکَتْ وَ أَکَبَّتْ عَلَى وَجْهِهِ فَقَبَّلَتْهُ وَ أَکَبَّ عَلَیْهِ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَیْهِمْ وَ یَدُهَا فِی یَدِهِ فَوَضَعَهَا فِی یَدِ عَلِیٍّ وَ قَالَ لَهُ: یَا أَبَا الْحَسَنِ هَذِهِ وَدِیعَهُ اللَّهِ وَ وَدِیعَهُ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ عِنْدَکَ فَاحْفَظِ اللَّهَ وَ احْفَظْنِی فِیهَا وَ إِنَّکَ لِفَاعِلُهُ. یَا عَلِیُّ هَذِهِ وَ اللَّهِ سَیِّدَهُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّهِ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ هَذِهِ “وَ اللَّهِ مَرْیَمُ الْکُبْرَى” أَمَا وَ اللَّهِ مَا بَلَغَتْ نَفْسِی هَذَا الْمَوْضِعَ حَتَّى سَأَلْتُ اللَّهَ لَهَا وَ لَکُمْ فَأَعْطَانِی مَا سَأَلْتُهُ.)
پاسخ دهید