«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

مقدّمه

«یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلَامَکُمْ بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإِیمَانِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ * إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَ الأرْضِ وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»[۲]

این‌هایی که ادّعای ایمان داشتند و خداوند عزیز در مقامِ تربیت هشدار دادند که ادّعا نکنید، بلکه ایمان امرِ قلبی است، امرِ تزویری نیست، به اظهارِ شما نیازی نیست، امرِ باطنی است، باید درِ دل را گِل نگرفته باشد، اگر درِ دل باز بود نورِ ایمان در دل داخل می‌شود، همچنین اینکه خدای متعال ایمان را محبوبِ دل‌ها قرار می‌دهد، دل باید عطشِ ایمان داشته باشد و نسبت به ایمان جاذبه‌ای در دل بوجود بیاید، باید در باطن تقاضا باشد، اگر تقاضا در باطن بود خدای متعال کالای ایمان را، سرمایه‌ی ایمان را به دلِ تشنه عَرضه می‌کند، نه تنها خدای متعال ایمان را محبوبِ دل قرار می‌دهد، بلکه خدای متعال دلی که ایمان را جذب کند مزَیّن می‌کند، به آن دل رونق می‌دهد، دل را پُر نور می‌کند، این دل آرامش و انبساطی  پیدا می کند…

Sadighi-13970919-Masjed-ThaqalainSite (1)

شرحِ صدر از آثارِ ایمان است.

در آیاتی دارد کسی که ایمان آورده است خداوند متعال به او شرح صدر می دهد «یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ»[۳]، دلِ او گشاد می‌شود، دلِ تنگ در خود هم تنگنا دارد و برای پذیرش هم آمادگی ندارد، هم داد و هم ستدِ آن، اگر دلِ کوچکی باشد نه چیزی به کسی می‌دهد و نه چیزی را قبول می‌کند، اما اگر انسان ایمان داشته باشد خدای متعال دلِ او را منشرح می‌کند، به دلِ او وسعت می‌دهد، همچنین دلِ مؤمن آرام است، «الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[۴]، میو‌ه‌ی ایمان ذکرِ خدای متعال است، دلی که ایمان دارد دوامِ ذکر پیدا می‌کند، همیشه با خدای متعال است، هیچگاه نورِ ذکر از دلِ او و از زندگیِ او فاصله نمی‌گیرد و کسی که با ایمان یادِ خدای متعال را می‌کند دلِ آرامی دارد، در مشکلات، در جنگ، در آشوب، در فتنه، در ناسازگاری‌های انسان‌های هنجارشکن، در ناسازگاری‌های انسان‌های خشن خود را نمی‌بازد، مقابله به مثل نمی‌کند، مثلِ کوه ریشه‌دار و محکم مقابله می‌کند.

Sadighi-13970919-Masjed-ThaqalainSite (2)

ریسمانِ الهی

در آیه‌ی دیگر دارد که «وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقی»[۵]، کسی که ایمان دارد به ریسمانِ الهی چنگ زده است، یک رشته‌ای او را می‌بَرد و با این دستاویز و با این مستمسکی که خدای متعال در اختیارِ او قرار داده است سیرِ آسمانی می‌کند، مثلِ کسی که در چاه افتاده است و اگر شما طنابی را در داخلِ چاه قرار بدهید طناب را در دستانِ خود می‌گیرد و شما او را بالا می‌کشید و او را از چاه نجات می‌دهید، ایمان همان ریسمانِ الهی است که ما را از اعماقِ ظلمت و تاریکی و ابهام و سرگردانی نجات می‌دهد، این رشته‌ی ایمان ما را بالا می‌برد، ما را آسمانی می‌کند، ما را عرشی می‌کند، ما را الهی می‌کند.

و از سوی دیگر اگر کسی ایمان دارد راهبریِ او و قلبِ او را خودِ خدای متعال بعهده می‌گیرد، «وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ»[۶] هر کسی که به خدای متعال ایمان داشته باشد، «یَهْدِ قَلْبَهُ» خدای متعال قلبِ او را هدایت می‌کند.

زمانی چشمِ ظاهرِ انسان نور و تابلو می‌خواهد که راه برود، زمانی هم در سیرِ باطنی که روندِ دلِ انسان است، روندِ قلبِ انسان است، آن هم هم تابلو می‌خواهد، هم راه می‌خواهد، هم راهنما می‌خواهد و هم راهبر می‌خواهد، خدای متعال در قرآن قول داده است که اگر کسی ایمان داشته باشد ما قلبِ او را به خودِ او وانمی‌گذاریم، قلب را راه می‌بریم، راه را به قلب نشان می‌دهیم و تابلوهایی را در اختیارِ او قرار می‌دهیم که دل به انحراف کشیده نشود و به اشتباه نرود، که این تابلوها و اعلامِ دین همان ائمه‌ی معصومین صلوات الله علیهم أجمعین هستند، هر کدام از امامانِ ما در شرایطِ خودشان برای آن کسی که در آن شرایط زندگی می‌کند تابلوی راهنما هستند، و شاید رمزِ تعدّدِ ائمه‌ی اطهار علیهم السلام تغییرِ شرایطِ زندگی است، هر کدام از ائمه علیهم السلام در یک وضعیتی بودند که زندگیِ انسان در تحوّلاتِ اجتماعی با یکی از ائمه علیهم السلام تطبیق می‌کند و خودِ این گرایشی که به حکمِ قرآن انسان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و دودمانِ ایشان پیدا می‌کند خط است، ریل است، راه است و راهبریِ این دل هم با پروردگار منّان است.

Sadighi-13970919-Masjed-ThaqalainSite (3)

منّتِ زبانی و منّتِ عملی؛ کدامیک خوب و کدامیک بد است؟

«یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا» این‌ها منّت می‌گذارند که اسلام آورده‌اند؛ «منّت» یعنی چیزِ سنگینی را بعهده‌ی او گذاشت، یک وقت منّت منّتِ عملی است و یک وقت هم منّتِ قولی و زبانی است، منّتِ عملی این است که کسی شما را از یک خطری نجات داد، هیچ چیزی هم به شما نمی‌گوید اما حقِّ سنگینی به عهده‌ی شما پیدا می‌کند؛ مثلاً شما را با یک علمی آشنا کرد، شما را به کربلا برد، شما را به جمکران برد، شما را با معانیِ قرآن و باطنِ قرآن آشنا کرد، شما را با رفاقتِ خود اهل نماز شب کرد، این شخص وقتی فکر می‌کند می‌گوید فلانی خیلی منّت به من دارد، من نمی‌خواستم طلبه بشوم و او مرا طلبه کرد، من اهلِ نماز شب نبودم اما رفاقتِ با او مرا اهلِ نماز شب کرد، از زمانی که من با او دوست شده‌ام آنچنان در من نفوذ کرده است که دیگر حیاء می‌کنم دروغ بگویم و از خدای متعال می‌ترسم و دروغ نمی‌گویم؛… تمامِ این اموری که یک شخصی مجرا می‌شود، سبب می‌شود، وسیله‌ی الهی می‌شود تا انسان از یک خطرِ معنوی یا از یک خطرِ مادّی رهایی پیدا می‌کند، یا اینکه یک شخصی واسطه می‌شود تا انسان به یک نعمتِ باطنی، معنوی، دینی، نوری و عرشی دست پیدا می‌کند، روزنه‌هایی از هدایت به روی او باز می‌شود، این منّتِ عملی است، بگوید یا نگوید او کاری کرده است و من نسبتِ به او بارِ سنگینی به دوش دارم و بدهکار و مدیونِ او هستم.

منّتِ عملی ممدوح است، انسان‌ها باید سعی کنند که نسبتِ به دیگران حق پیدا کنند، این‌ها کانون باشند، این‌ها چشمه باشند، این‌ها بجوشند، این‌ها معدن باشند، فقرا را از فقر نجات بدهند، تشنگانِ حقیقت را، تشنگانِ معرفت را سیراب کنند و راهیانِ راه را به مقصد برسانند.

این منّت منّتِ عملی است، خدای متعال هم که بر ما منّت گذاشته است «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولً»[۷] نه اینکه خدای متعال منّتِ قولی دارد، در حالِ خبر دادن است که آنچه خدای متعال به شما داده است را خبر ندارید که چه سرمایه‌ی عظیمی، چه راهِ سعادتی، چه گنجِ سعادتی برای دنیا و آخرتِ شماست  نورِ مشعلِ وجودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، تابشِ خورشیدِ رسالت و نبوّت برای شما است، این منّتِ عملی است، منّتِ قولیِ خدای متعال نیست، خدای متعال در حالِ خبر دادن است «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ»، و قرآن کریم در هرجایی که لفظِ منّت را آورده است منظور منّتِ عملی است که ما هم باید همین کار را کنیم.

ما فرزندِ خود را بزرگ می‌کنیم، به او منّتِ قولی نداریم ولی منّتِ عملیِ قطعی داریم، فرزندانِ ما رهینِ ما هستند، فرزندانِ ما مدیونِ ما هستند، فرزندانِ ما بدهکارِ پدر و مادر هستند، شاگردانِ ما همینطور هستند، کسانی که ما از آن‌ها گره‌ای باز کرده‌ایم و کاری برای آن‌ها انجام داده‌ایم، چه بگوییم و چه نگوییم این یک منّت است، این یک بار است، این یک امرِ سنگینی است که از یک مؤمنی به دوشِ مؤمنِ دیگر آمده است و او هم اگر وجدان داشته باشد «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ»[۸]، اگر وجدانِ اخلاقیِ او بیدار باشد «وَإِذَا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّهٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا»[۹]، وقتی کسی به شما هدیه‌ای می‌دهد، محبّتی می‌کند، احترامی می‌کند، اکرامی می‌کند، قرآن دستور می‌دهد محبّتِ مردم را با محبّت پاسخ بدهید، یا بیشتر و یا حدّاقل همان مقداری که او به شما احترام می‌گذارد و شما را بزرگ می‌کند و مایه‌ی تحکیمِ شخصیّتِ شما می‌شود، شما به همان اندازه مقابله به مثل کنید، همیشه در خوبی‌ها دستِ برتر داشته باشید، خودتان را بدهکارِ کسی نگذارید، بدهی‌ها را اداء کنید و حقِّ شما به گردنِ دیگران باشد، شما مردم را مدیونِ محبّتِ خودتان کنید، شما مردم را رهینِ احسانِ خودتان قرار بدهید، اما اگر پیش آمد و کسی به شما محبّت کرد شما محبّتِ اشخاص را بی‌پاسخ نگذارید و جبران کنید، این از اخلاقیّاتِ اجتماعیِ دینِ اسلام است که انسان احساس داشته باشد، سپاسِ نعمت را داشته باشد، وقتی مؤمنی به شما خیر می‌رساند خودِ او برای شما وجودِ خیر است، شما قدرِ او را بدانید، شما از او حفاظت و حراست کنید و سعی کنید حداقل همان مقداری که از او خیر دیده‌اید برای او جبران کنید، و اگر نتوانستید جبران کنید ثناء زبانی داشته باشید، بگویید خدای متعال به شما جزای خیر بدهد، در باطن برای او دعا کنید.

Sadighi-13970919-Masjed-ThaqalainSite (4)

این «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ» یا «وَإِذَا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّهٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا» الفتِ دل‌هاست، این انسجامِ آحادِ جامعه است، این ایجادِ وحدت است، این جوششِ مهربانی است و تشویقِ خوبان به خوبی‌هاست، اگر مقابله‌ی به مثل نشود خیلی‌ها نسبت به خوبی‌ها زده می‌شوند و در اصطلاح «جامعه‌ی نمک نشناس» می‌گویند، در این جامعه نمی‌شود خدمت کرد.

منّتِ عملی به این است که انسان احسان کند، خدمت کند، دانشِ کسی را بیفزاید، بصیرت و بینشِ افراد را بالا ببرد، این‌ها بارِ سنگینی است که از کسی به عهده‌ی کسی می‌آید.

اما «به رُخ کشیدن»، این ضایع کردنِ نعمت است، در آیه‌ی کریمه دارد «لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَالْأَذَى»[۱۰]، اگر به کسی صدقه دادید، اگر کسی را کمکِ مالی کردید و به رُخِ او کشیدید هم آن خیری که قربه الی الله انجام داده بودید باطل می‌شود… مثلِ اینکه انسان نماز می‌خواند و در میانِ نماز یکی از مبطلاتِ نماز را انجام بدهد نماز باطل است، احسانی که بعداً به رُخ کشیده شود دیگر بی‌نتیجه و باطل است و خاصیّت و ثمر برای دنیا و آخرتِ شما ندارد، «لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَالْأَذَى» کمک‌های خودتان را با منّت گذاشتن و اذیّت کردن باطل نکنید، خودِ منّت گذاشتن ایذاء است، طرف خجالت می‌کشد، طرف تحقیر می‌شود، طرف نزدِ این و آن کم می‌آورد، این کار را نکنید، ای کاش انسان خدمت نکند و اشخاص را هم با خدمت و احسانِ خود بدهکارِ خود نداند و به اشخاص زخمِ زبان و منّتِ زبانی نداشته باشد، «لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَالْأَذَى».

مثلاً اگر به کسی کمک کردید سپس از او کار کشیدید و اموری را به او تحمیل کردید «اذیّت» است، اگر هیچ کاری نکنید و اینجا و آنجا بنشینید و بگویید که مثلاً من فلانی را به کار گماشتم، اگر من نبودم او نمی‌توانست تحصیل کند، اگر من نبودم او از زندان آزاد نمی‌شد، این به رُخ کشیدنِ زبانی است.

«منّتِ زبانی» هرگز، «منّتِ عملی» آری!

آیا ایمان آوردن منّت دارد؟

حال خداوند عزیز در این آیه‌ی کریمه به آن‌هایی که می‌آمدند و اسلامِ خود را به رُخِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم می‌کشیدند خطاب می‌کند: «یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا» این‌ها منّتِ زبانی دارند و به رُخ می‌کشند و می‌گویند: ما بودیم که تو را پذیرفتیم، ما بودیم که تو را یاری کردیم، ما بودیم که به تو خانه دادیم، ما بودیم که به تو پناه دادیم، یعنی در حالِ منّت گذاشتن بر شما هستند برای اینکه این‌ها اسلام آورده‌اند، پیامبرِ من! به این‌ها بگو: «لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَکُمْ»، اسلام‌تان را به رُخِ من نکشید، در این به رُخ کشیدن یا صادق هستید که ایمان دارید، اگر صادق هستید و ایمان دارید ایمان را چه کسی به شما داده است؟ خودِ ایمان یک چیزِ اکتسابی است یا سرمایه است؟ همه ایمان ندارند، ایمان برای شما یک دارایی است، یک سرمایه است، یک اعتبار است، یک رتبه است، یک درجه است، یک منزلت است، این را چه کسی به شما داده است؟ اگر واقعاً ایمان دارید بدهکار هستید! خدای متعال به شما چیزی داده است که به خیلی‌ها نداده است، و اگر صادق نیستید که دیگر چه منّتی می‌گذارید؟ اگر ایمان ندارید و دروغ می‌گویید که رسواییِ بدتر است!

«لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَکُمْ»، اسلام‌تان را به رُخِ من نکشید، «بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلإیمَانِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ»، بلکه اگر صادق باشید این منّتِ عملیِ خدای متعال بر شماست که شما را هدایت کرده است، راهِ ایمان را برای شما باز کرده است، نورِ ایمان را به دلِ شما تابانده است، قلبِ شما را با ایمان مزیّن کرده است، با ایمان روحِ شاداب و پُررونق پیدا کرده‌اید.

در پایان می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»، آیا تصوّر می‌کنید که می‌توانید با این تظاهر و تزویر خدای متعال را فریب دهید؟ شما که مؤمن نیستید و پُزِ ایمان می‌دهید، شما که انقلابی نیستید و پُزِ انقلاب می‌دهید آیا تصوّر می‌کنید که خدای متعال هم باور می‌کند؟ این ظاهرسازی‌ها توهّمات و تخیّلاتِ خودتان است، خدای متعال در این مورد و همه‌ی موارد یک قانونِ کلّی را برای ما بیان می‌کند که ما را تربیت کند، ما را بیدار کند و ما را در مسیرِ هدایت قرار بدهد.

خدای متعال آگاه به همه‌ی امور است.

«إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ»، خدای متعال نه تنها باطنِ شما را می‌داند، خدای متعال نه تنها نیّتِ شما را می‌داند، خدای متعال نه تنها حقیقتِ شما را می‌داند، خدای متعال نه تنها ایمان و بی‌ایمانیِ شما را می‌داند، بلکه خدای متعال غیب و باطنِ همه‌ی آسمان‌ها و زمین را می‌داند، «وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»، خدایی که محیط بر همه‌ی عوالم است، خدای متعال در همه‌ی عوالم حضور دارد، همه‌ی عوالم در کفِ قدرتِ خدای متعال است، همه‌ی عوالم در کفِ وجودِ اوست، همه‌ی عوالم در کفِ حیاتِ اوست، هرچه دارید سرِ سفره‌ی خدای متعال دارید، خدایی که غیبِ آسمان و زمین را می‌داند به اعمالِ شما هم بصیر است، مواظبِ چشمِ خود باشید، مواظبِ زبانِ خود باشید، مواظبِ درآمدِ خود باشید، مواظبِ بذل و بخشش‌های حرامِ خود باشید، مواظبِ نیّت و قلب و گرایش‌های‌تان باشید، خدای متعال از اعماقِ وجود همه‌ی شما خبر دارد، چه عملِ جوارحی باشد و چه عملِ جوانحی باشد.

نیّت‌های ما اعمالِ جوانحی است، حرکاتِ بدنیِ ما اعمالِ جوارحی است، خدای متعال هم به جانحه‌ی ما و هم به جارحه‌ی ما احاطه دارد، خدایی که جوارح و جوانح تحتِ سیطره و نفوذِ وجودیِ اوست و از رگِ گردنِ ما به ما نزدیک‌تر است و خدایی که بینِ ما و خودِ ما حائل می‌شود… خدای متعال در اعماقِ موجودات حضور دارد، آیا انسان نزدِ خدای متعال خجالت نمی‌کشد که خود را لجن‌مال می‌کند؟ که خود را با گناه از چشمِ خدای متعال می‌اندازد؟ «وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»… خدای متعال به تمامِ اعمالِ شما، رفتارِ شما، برخوردهای شما، بداخلاقی‌های شما، هر کاری که انجام داده‌اید و انجام خواهید داد بصیر است.

بصیرت کمی بالاتر از علم است، بعضی‌ها علم دارند اما بصیرت ندارند، بصیرت اشرافِ عمیقی است که انسان به آن باور پیدا می‌کند، خیلی‌ها می‌دانند اما بازیِ سیاسی می‌کنند، اما کسی که بصیرتِ باطنی داشته باشد نمی‌تواند بازیگر باشد و فقط حقیقت است، به حقیقت احترام می‌گذارد و حق‌مدار زندگی می‌کند، خدای متعال نسبت به آسمان‌ها و زمین فرمودند: «یَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ»، ولی نسبت به رفتارِ ما فرمودند: «وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ».

خدای متعال به شما توجّهِ خاصّی دارد، خدای متعال افعالِ شما را زیرِ نظر گرفته است، خدای متعال از همان زمانی که نیّت می‌کنید به شما نگاه می‌کند، خدای متعال در کمینِ شما نشسته است، خدای متعال شما را زیرِ نظر دارد، «وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»، به خدای متعال پناه می‌بریم و با همه‌ی وجودمان از کرده‌های خودمان عذرخواهی می‌کنیم، غافل بودم، جاهل بودم، نفهمیدم که تو با من هستی، نفهمیدم… خدایا! تو عذرپذیر هستی، هرچه انجام دادم و انجام ندادم… خدایا! تو بزرگ هستی، هر اندازه کارهای من بد بوده است به اندازه‌ی خوبی‌های تو نیست، «یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ»[۱۱]، رحمتِ خدای متعال بر غضبِ او پیشی می‌گیرد.

روضه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها

به مناسبتِ رحلتِ حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ایّام ایّامِ غمِ آلِ پیغمبر علیهم السلام است که باید به امام رضا علیه السلام تسلیت بگوییم، امام رضا علیه السلام چه خواهری را از دست دادند…

به سعدِ أشعری فرمود: ای سعد! ما امانتی پیشِ شما داریم… سعدِ أشعری قمی بود، به خدمت امام رضا علیه السلام رسید، حضرت فرمودند: ما امانتی پیشِ شما داریم، عرض کرد: آقا جان! فکر کنم منظورِ شما حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها است که در قم دفن شده‌اند، گویا بی‌بی را به ما سپرده‌اید، حضرت فرمودند: آری!

حضرت معصومه سلام الله علیها امانتِ امام رضا علیه السلام هستند، حضرت معصومه سلام الله علیها امانتِ اهل بیت علیهم السلام است، حضرت معصومه سلام الله علیها سفره‌گسترِ کَرَمِ همه‌ی امامانِ ما علیهم السلام است، لذا به ایشان بانوی کرامت می‌گویند، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها را کریمه اهل بیت علیهم السلام نامیده‌اند.

وقتی امام رضا علیه السلام می‌خواستند از مدینه بیرون بیایند حضرت معصومه سلام الله علیها چه عالَمی داشتند… حضرت علی بن موسی الرّضا علیه السلام فرمودند: من می‌نشینم… بانوانِ من، خواهرانِ من، بانوانِ بنی‌هاشم، بیایید دورِ من حلقه بزنید و برای من بلند گریه کنید…

عرض کردند: آقا جان! شما در حالِ سفر رفتن هستید، چرا برای شما گریه کنیم؟ چرا برای شما شیون کنیم؟ امام رضا علیه السلام فرمودند: می‌روم، اما دیگر از این سفر برنمی‌گردم…

این‌ بانوان شیون می‌کردند اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله…

سیّدالشّهداء علیه السلام فرمودند: خواهرم! زینبم! ربابم! سکینه‌ام!… تا من زنده هستم بلند گریه نکنید، دشمن با گریه‌ی شما شادی می‌کند…

با اینکه امام حسین علیه السلام فرموده بودند بلند گریه نکنید، وقتی همه‌ی یارانِ ایشان کشته شدند و به شهادت رسیدند، زمانی که داغِ هجده جوان به دلِ ایشان نشست، زمانی که داغِ اصحاب قلب امام حسین علیه السلام را مجروح کرد، یکّه و تنها به مقابلِ این همه لشکر آمدند و فرمودند: «هل مِن ناصر یَنصُرُنى، هَل مِن مُعِینٍ یُعِینُنِی؟»«هَلْ مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ؟»[۱۲]

اول ناصر خواستند، بعد معین خواستند، بعد فرمودند: من دیگر نیازی به کمک برای خود ندارم اما ناموسِ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم در این بیابان مانده است، آیا یک مرد پیدا می‌شود حفاظتِ ناموسِ پیامبرِ خدا صلی الله علیه و آله و سلّم را بعهده بگیرد؟…

شیونِ بانوان بلند شد، اباعبدالله علیه السلام به خیمه بازگشتند و فرمودند: چه پیش آمد؟ مگر من نگفته بودم گریه نکنید و صدای شما بلند نشود؟ عَرضه داشتند: یا اباعبدالله! وقتی صدای استنصارِ شما به خیمه رسید این شش ماهه در گهواره بی‌قراری کرد… گویا با زبانِ بی‌زبانی فرمودند: بابا! اگر نمی‌توانم شمشیر بزنم، اگر نمی‌توانم سپرِ جانِ شما باشم، اما گلوی نازکی دارم، می‌توانم با خونِ گلویم برای هدایتِ شیعیان درِ رحمت را…

چقدر سخت بود… امام حسین علیه السلام بچّه را تحویل گرفتند، به مقابلِ لشکر آمدند و فرمودند: «اَمَا تَرَوْنَه کَیْفَ یَتَلَظَّی»… ای مردم! فرزندم زبان ندارد ولی نیازی به زبان نیست، نگاه کنید و ببینید در حالِ بال بال زدن است… ببینید جگرِ او از تشنگی در حالِ سوختن است… هنوز کلامِ ایشان تمام نشده بود…

لا حول و لا قوّه الّا بالله

علی لعنه الله علی القوم الظّالمین

دعا

نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ الاجَّلِ الاَکرَم و بکِتابِکَ المُنزَلِ و بِمُحَمَّدٍ وَ عَلىٍّ وَ فاطِمَه وَ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ وَ بِمَولانا بابَ الحِوائجِ الی الله علیٍ الأصغر الرّضیع الشّهید یا الله…

یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین…

خدایا! امام زمان ما را برسان.

خدایا! قلبِ مبارکِ حضرت را از ما راضی بفرما.

خدایا! ما را در مسیرِ رضایتِ آن بزرگوار ثابت‌قدم بفرما.

خدایا! فرزندانِ ما را صالح و سالم کن.

خدایا! جوان‌های ما را به مقاصدِ عالیه برسان.

خدایا! نسلِ سرگردان را از سرگردانی و بی‌هویّتی نجات بده.

خدایا! مشکلاتِ اقتصادیِ این کشور را برطرف بفرما.

خدایا! به مستضعفینِ ما صبر و ایمان عنایت بفرما.

خدایا! به کارگزارانِ ما بیداری و دین عنایت بفرما.

خدایا! تو را بمحمّد و آل محمّد علیهم السلام قسم می‌دهم برکاتِ خودت را به زندگیِ مردم نازل بفرما.

خدایا! ما و همه‌ی شیعیان را محتاجِ لعامِ خلقِ خود نفرما.

خدایا! آل سعود و آل خلیفه و همراهانِ آن‌ها را سرنگون بفرما.

خدایا! یمن را از این مشکلات نجات بده.

خدایا! این مردمِ مظلومِ ستم‌کشیده را پیروز بگردان.

خدایا! اسرائیل را از بیخ و بُن بَرکَن.

خدایا! آمریکایی‌ها و وهابی‌ها و نفوذی‌های داخل و خائنینی که به اقتصادِ ما خیانت می‌کنند، به فرهنگِ ما خیانت می‌کنند، به عفّتِ زنانِ سرزمینِ ما خیانت می‌کنند، به غیرتِ مردانِ ما خیانت می‌کنند، به اشتغال جوانانِ ما خیانت می‌کنند، خدایا! آن‌هایی که قصدِ خیانت دارند و خیانت کردند و خیانت می‌کنند را رسوا بفرما.

خدایا! کسانی که خالصانه به این مردم خدمت می‌کنند کمک‌شان بفرما.

خدایا! سایه‌ی پربرکتِ رهبرِ بزرگوارمان را با نورانیّت و کفایت و کرامت تا ظهورِ حضرت حجّت ارواحنا فداه و بعد از ظهور حضرت حجّت ارواحنا فداه در کمکِ به آن بزرگوار مستدام، موفّق و منصور بدار.

خدایا! دستِ گدایی به بارگاهِ تو آورده‌ایم، حضرت علی اصغر علیه السلام را واسطه قرار داده‌ایم، خدایا! حوائجِ این جمع، حاجاتِ عزیزانی که به ما التماس دعا گفته‌اند، آن‌هایی که توقّعِ دعا دارند، آن‌هایی که با ما عهدِ دعا دارند و حوائجِ مورد نظر و حوائجِ منظورین را به حضرت علی اصغر علیه السلام، به خمسه‌ی طیّبه، به عصمت حضرت زهرا سلام الله علیها برآورده بفرما.

خدایا! بارها و رسالتهائی را که بر دوش ما گذاشته‌ای، در وفای به این رسالت‌ها، در ادای این امانت‌ها، به حقِّ بی‌بی‌مان حضرت کریمه‌ی اهل بیت علیهم السلام ما را یاری بفرما.

خدایا! ما را شرمنده‌ی خودت، شرمنده‌ی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و ائمه معصومین علیهم السلام و شهیدانمان مگردان.

خدایا! حُسنِ عاقبت نصیبِ همه‌ی ما بفرما.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه حجرات، آیات ۱۷ و ۱۸

[۳] سوره مبارکه انعام، آیه ۱۲۵ (فمن یُرِدِ اللّهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاء کَذَلِکَ یَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لاَیُؤْمِنُونَ)

[۴] سوره مبارکه رعد، آیه ۲۸

[۵] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۶ (لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقی‏ لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ)

[۶] سوره مبارکه تغابن، آیه ۱۱ (مَا أَصَابَ مِنْ مُصِیبَهٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَمَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ ۚ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ)

[۷] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۶۴ (لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ)

[۸] سوره مبارکه الرحمن، آیه ۶۰

[۹] سوره مبارکه نساء، آیه ۸۶ (وَإِذَا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّهٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا ۗ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ حَسِیبًا)

[۱۰] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۶۴ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۖ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا ۖ لَّا یَقْدِرُونَ عَلَىٰ شَیْءٍ مِّمَّا کَسَبُوا ۗ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ)

[۱۱] المصباح للکفعمی (جنه الأمان الواقیه) ، صفحه ۲۴۹

[۱۲] مقتل خوارزمی، جلد ۲، صفحه ۳۲ (هَلْ مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ؟ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخافُ اللَّهَ فینا؟ هَلْ مِنْ مُغیثٍ یَرْجُوا اللَّهَ فِی إِغاثَتِنا؟ هَلْ مِنْ مُعینٍ یَرْجُوا ما عِنْدَاللَّهِ فِی إِعانَتِنا؟)