آیت الله صدیقی روز دوشنبه بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء در مسجد جامع ازگل به درس اخلاق پرداختند که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلَامَکُمْ بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإِیمَانِ»[۲]
خداوند عزیز در این آیاتِ پایانیِ سوره مبارکه حجرات در مقامِ تنبّهِ بندگان است که خیلی به ظواهرِ امر، به ادّعاها و عادتهایتان اطمینان نکنید، ایمان با ادّعا تفاوت دارد، گاهی انسان از شناختِ حقیقتِ خود، اخلاصِ خود، ایمانِ خود عاجز است، انسان تصوّر میکند که بعضی کارها را برای خدای متعال انجام داده است اما در مقامِ حساب معلوم میشود که انگیزههای دیگری بوده است و نیّت خالص نبوده است، نیّت هم امری است که خودِ انسان هم به این زودی نمیداند چرا بعضی از کارها را انجام میدهد، مگر اینکه انسانِ دقیقی باشد، بتواند در موردِ خود و دیگران روانکاوی انجام بدهد و ریشهی انگیزهی خود را کشف کند، و برای همین جهت است که در روز قیامت انسان تصوّر میکرد که با کولباری از حسنات رفته است اما آنجا در مقامِ حساب کم میآورد و میبیند که هیچ چیزی برای خدای متعال نبوده است.
ایمان پدیده ای الهی
خدای متعال روی این اصل در این آیات اولاً گفتهاند که ایمان پدیده ای الهی است، اگر کسی ایمان دارد فکر نکند که هنرِ خودِ اوست و میتواند به رُخِ این و آن بکشد و خودش را تافتهی جدا بافته بداند، بلکه فرمود: «وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ»[۳]، این خدای متعال بود که مقلّب القلوب بود، ایمان را در قلبِ شما محبوب قرار داد، این گرایش و تمایل هنرِ شما نبود، تکوین اثر دارد، هر کسی به هر چیزی دل نمیدهد، این است که برخی از بزرگان خیلی در حالاتِ خودشان حساس بودند، محتلم شده بود و بلند شد و رسالهی خود را جمع کرد! گفته بود که انسان همینطوری محتلم نمیشود! لابُد در وجودِ من اشکالاتی هست و من به دردِ مرجعیّت نمیخورم، خیلی هنر است که انسان بفهمد طینتِ او، جبلّتِ او، تکوینِ او مشکل دارد یا ندارد.
«حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ»، علایقِ شما ریشه در واقعیّت و باطنِ شما دارد، «وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ» هم عمقِ آن، ریشهی آن؛ کار خدای متعال است، و هم رونقِ دل، که بعضیها با ایمانِ خودشان شارژ هستند، قلبِ آنها زیباست، اینکه دلِ شما را با ایمان زیبا کردیم کارِ ما بوده است.
ایمانِ واقعی کجاست؟
بعد از آن هم اعراب را میفرماید اما قرآن برای همه است، قرآن محصور به زمان و مکان نیست، فرمود که «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا»[۴]، نخیر! اینها میگویند اما خودشان هم نمیدانند، اینکه میگویم خودشان هم نمیدانند برای این است که خودِ آیه اشاره به این معنا دارد، «وَلَکِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ» پیامبرِ من! اینها را از وضعِ خودشان آگاه کن، اینها نمیفهمند که ایمانشان ایمان نیست، ایمان که به این قیل و قالها و قاطی شدنِ با مؤمنین نیست، ایمان باید دلِ شما را تسخیر کرده باشد، باید دل عوض شده باشد، باید باطن تحوّل پیدا کرده باشد، «وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ».
بعد هم پروردگار متعال علائمِ ایمان را در این آیات برای اینکه اگر ما اهل باشیم و دلمان برای خودمان بسوزد و خودمان را برای ابد آماده کنیم، در اختیارِ ما قرار داده است.
یکی اطاعت از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم بود، دوّم با کلمهی «انّما» فرمودند که… این اطاعت از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم خیلی مهم است، نماز خواندن دلیلِ ایمان نیست، روزه گرفتن دلیلِ ایمان نیست، خیلیها در جامعهای زندگی میکنند که به این چیزها عادت کردهاند، اما اگر کسی را دیدید که خودش را میشکند، در برابرِ حاکمیّتِ خدای متعال أنانیّت و سرکشی ندارد، گردنکلفتی ندارد، معلوم میشود که این شخص باطناً قبول دارد.
لذا فرمود: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا»[۵]، اول اطاعت، دوم ثبات!
اگر دیدید کسی مدّتی یک طوری هست و بعد عوض شد معلوم میشود که تابعِ جو است و ایمانِ او ایمان نیست و نان به نرخِ روز میخورد، اگر کسی را دیدید که ایمان به خدا و رسول داشت و هیچگاه هم متزلزل نشد، در هیچ شرایطی رابطهی او با خدای متعال و با رهبریِ آسمانی قطع نشد، اگر کسی را دیدید که ارتباطِ الهی و ارتباطِ ولایی او همیشه محفوظ بود این نشانهی ایمان است.
و دیگری مجاهدت است، «وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»، مجاهدتِ مالی و مجاهدتِ عمری.
انفسِهم ، یعنی چشمِ انسان، زبانِ انسان، گوشِ انسان، قلبِ انسان، روحِ انسان، انسان با جانِ خود مجاهده کند، روزه گرفتن، نماز خواندن، خلوت کردن با خدای متعال، دائماً در حالِ توبه بودن، توبه یکی از منازلِ سائرینِ الی الله است و انسان باید دائماً در حالِ اعراض از خود و رو آوردن به خدای خود باشد، زبانِ ما در نماز «وَجَهتُ» میگوید، قبل از آنکه الله اکبرِ تکبیرهالاحرام را بگوییم میگوییم: «وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ»[۶]، خدایا! رو به تو آوردهام، تابحال رو به دنیا داشتهام، رو به مال و منال و جاه و جلال داشتم، اما الآن به همه چیز و همه کَس پشت کردهام و رو به تو آوردهام.
این رو آوردن به خدای متعال همان حقیقتِ توبه است، «وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ»[۷]، به کافر نمیگوید که از کفرِ خود توبه کن، به ظالم نمیگوید که از ظلمِ خودت توبه کن، به مؤمن میگوید «وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا»، ای انسانهایی که شما تصوّر میکنید که مؤمن هستید و خوب هستید، بیایید با خدای خودتان تجدیدِ عهد کنید، بیایید با خدای خودتان تجدید ایمان کنید، «وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا»، همهیتان حالتِ رجوع الی الله داشته باشید، همهیتان حالتِ اقبالِ الی الله داشته باشید، رو به خدای متعال بیاورید.
در آیاتِ بعدی مذمّتِ کسانی است که با اینکه خداوند متعال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را مأمور کردند که اینها را با وحی متذکّر کنند و در ایمانِ خودشان بازشناسی کنند، یک مرتبهی دیگر یک تعمّق و فکری کنند و ببینند که آیا واقعاً در ایمانِ خودشان صادق هستند یا صادق نیستند، همینکه این تنبّه و تذکّر آمد اینها شروع به قسم خوردن کردند، پروردگا متعال فرمودند: «أَتُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِینِکُمْ»[۸] آیا شما معلّمِ خدای متعال شدهاید؟ این خبر یک خبرِ غیبی است، استنباط نیست، خدای متعال خبر میدهد که باطنِ شما نور ندارد، خودتان را درست کنید، به ظواهر و عادتهایتان اعتماد نکنید، بجای اینکه بروید و خلوت کنید و یک مرتبه پرونده و گذشتههایتان را نگاه کنید و گیرهای خودتان را پیدا کنید و جهتگیریهای خودتان را محاسبه کنید و بیابید با چه کسی هستید و کجا میروید و «اَینَ تَذهَبون»؟ بجای این کار جو سازی میکنید که ما چنین و چنان هستیم؟ مدام ادّعاهای خودتان را بیشتر میکنید و قسم میخورید که ما انسانهای درستی هستیم؟ «أَتُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِینِکُمْ».
آیا ما به اسلام منّت داریم؟
در آیهی آخر میفرماید «یَمُنُّونَ»[۹] تنها این نیست که الآن میگویند ما مؤمن هستیم، از اینکه در جامعهی مؤمنین شناسنامه دارند، اینها منّت بر خدای متعال و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اسلام دارند! «یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا» گویا طلبکار هستند! حال که حاضر نیستند گیرهای خود را پیدا کنند و پروندهی خودشان را بررسی کنند و عیبهای خودشان را پیدا کنند و مَجازِ خودشان را به حقیقت تبدیل کنند و ریای خودشان را به اخلاص تبدیل کنند و تظاهر و تزویر خودشان را به کارهای باطنی و دور از انظار تبدیل کنند، بجای این کارها منّت هم دارند و طلبکار هم هستند! میگویند: اگر ما نبودیم شما شکستخورده بودید، اگر ما نبودیم شما گرسنه میماندید، اگر ما نبودیم اسلام رونق پیدا نمیکرد، این چه حرفهایی است؟!
خدای متعال میداند که ما تاکنون هیچ کاری برای اسلام انجام ندادهایم، اسلام برای ما کار کرده است، ما چه کمکی میتوانیم به خدای متعال کنیم؟ خدای متعال چه احتیاجی به کمکِ ما دارد؟ ما چه کاری میتوانستیم برای انقلاب و جبهه کنیم؟ خدای متعال بود که منّت گذاشت و عدّهای را عاشقِ خود کرد و اینها را در قربانگاه با صورتِ گلگون به اعلی علییّن برد، آنها را دوست داشت، آنها را عاشق کرد، آنها را بدهکار کرد، آنها را در به در کرد، آنها را بیابانی کرد تا اینکه آنها را بخرد، وگرنه ما باشیم یا نباشیم…
خدای متعال در سوره مبارکه مائده خیلی صریح میفرماید «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ»[۱۰]، اگر شما از انقلابِ خودتان، از توحیدِ خودتان، از دینِ خودتان برگردید، خیال میکنید که این بازار بیمشتری میماند؟ خدای متعال قومی را میآورد که با خدای متعال عاشق و معشوق هستند، «یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ»، این لطفِ خدای متعال است، این منّتِ الهی است که ما را به مسجد میآورد، ما رونقِ مسجد نیستیم، مسجد رونقِ ماست، ما رونقِ جبهه نبودیم، جبهه رونقِ ماست، ما هرچه داریم از جبهه داریم، از انقلاب داریم، از خونِ شهدا داریم، از مقدّساتمان داریم، و کسانی که خودشان را طلبکار میدانند دیر یا زود خدای متعال حتّی ادّعا را هم از آنها میگیرد، آبرویشان میرود، بعنوانِ انسانهای بیدین در دنیا شناخته میشوند، اگر عدلِ خدای متعال گُل کند چیزی برای کسی نمیماند، «اَللّهم عامِلْنا بِفَضْلِکَ وَ لا تُعامِلْنا بِعَدْلِکَ یا کَریم».
این است که قرآن تحت الحفظِ دائمیِ خودِ خدای متعال است، «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»[۱۱]، تأکیدِ آیه خیلی مکرّر است، هم «إنّا» تأکیدی است و هم «نَحنُ» کنارِ آن آمده است، خودِ «نَرَّلنَا» یک برجستگی ایجاد کرده است، و مجدداً «إنّا» را تأکید میکند، «لَهُ لَحَافِظون»، خدای متعال در یک جمله خود را چهار پنج نوع نشان میدهد که خدای متعال را ببینید، این قرآن نورِ ماست، جلوهی ماست، کسی نمیتواند بر نور غلبه کند، هر کسی بخواهد نور را لگد کند خود را اذیّت کرده است، نور زیرِ پا نمیماند، شما هر کاری که کنید نور بالاست، شما که نمیتوانید نور را مغلوب کنید، حال اگر پرده بکشی خودت را محجوب کردهای، نور را از بین نبردهای! نور نور است و همه جا را هم روشن کرده است و تو خودت را از این نور و نورانیّت محروم و محجوب کردهای.
لذا «یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا» اینها برای اسلامشان بر تو منّت میگذارند «قُل لَّا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلَامَکُم» این منطقی نیست که شما اسلام خودتان را منّت بگذارید و خیال کنید کارِ مهمّی برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم کردهاید، انسان هرچه انجام میدهد برای خود انجام میدهد نه برای دیگری، «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَیْهَا»[۱۲]، گناهِ انسان خودِ انسان را بدبخت میکند و کارهای خوبِ او هم خودِ انسان را سربلند و سعادتمند میکند، برای خوبیهایمان بر چه کسی منّت داریم؟ برای کارهای خوبی که میکنیم بدهکاریهایمان به خدای متعال بیشتر میشود، نه اینکه طلبِ ما از خدای متعال بیشتر شود!
بزرگ نشمردنِ کارها
این است که سیرهی حضرات معصومین علیهم السلام «یُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَهٌ»[۱۳]بوده ، اینها با اینکه دار و ندارِ خود را در راهِ خدای متعال میدادند اما دلشان ترسان بود، خدایا! آیا از ما هم قبول میکنی؟ خدایا! در برابرِ این همه نعمت، این کمِ من کجای کار به حساب میآید؟ هم کارِ خودشان را کوچک میدیدند و هم نگران بودند. حال اگر این کار واقعیّت داشته باشد، اگر من اخلاص داشته باشم خدای متعال این اخلاص را داده است، خدای متعال این توفیق را داده است، خدای متعال مرا کمک کرده است، همهی اینها از ناحیهی خدای متعال است، لذا نگران بودند که این نعمت روی نعمت با کفران نعمت مواجه بشود، نه اینکه انسان عملِ خود را بزرگ بشمارد و خدای متعال آن را کوچک کند و بگوید ما احتیاجی به این کارهای شما نداریم.
از طرفی هم خدای متعال در سوره مبارکه انسان… حضرات خمسه ی طیّبه را در مقابل اینهایی که منّت میگذارند قرار داد، «إِنَّ الْأَبْرَارَ یَشْرَبُونَ مِن کَأْسٍ کَانَ مِزَاجُهَا کَافُورًا * عَیْنًا یَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَهَا تَفْجِیرًا * یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَیَخَافُونَ یَوْمًا کَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیرًا»[۱۴] هم وفای به عهد کردند و نذرِ خود را عمل کردند و هم میترسند، ما گناه میکنیم و نمیترسیم، آنها کارِ ثواب میکنند و میترسند، «یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَیَخَافُونَ یَوْمًا کَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیرًا»، بعد «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاء وَلَا شُکُورًا»[۱۵] آنجا چه کسی بود؟ کدام ضبط صوت صدای حضرت زهرا سلام الله علیها و دودمانِ ایشان را ضبط کرد که آنها فرموده باشند «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاء وَلَا شُکُورًا»، یعنی اینها رفتند و به این فقیر و مسکین و یتیم منّت گذاشتند و گفتند ما برای خدای متعال این کار را کردیم و به رُخِ اینها کشیدند؟ نه! اینطور نیست!
اخلاص در عمل
اگر تو کار را برای خدای متعال انجام دهی خودِ خدای متعال مدّاحِ شماست، خدای متعال در حالِ بازگو کردنِ نیّتِ این بزرگواران است، کاری که با اخلاص انجام میشود دیگر کارِ من نیست و آن را به خدای متعال دادهام، خدای متعال هم «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَیُرْبِی الصَّدَقَاتِ»[۱۶] ربا را مَحق میکند، نابود میکند، اما خدای متعال صدقات را تربیت میکند، چون برای خودِ خداست، اگر کار برای خدای متعال بود دیگر کارِ تو نیست و کارِ خدای متعال است، فعلِ خدای متعال هم برکت دارد، خدای متعال مبارک است و کارِ خدای متعال هم پُربرکت است.
این است که وقتی شما نیّت کردید بدونِ اینکه شما به کسی بگویید خدای متعال آن کار را تابلو میکند، خدای متعال مبلّغِ شما میشود، خدای متعال بزرگ میکند، خدای متعال یک کارِ شما را هزاران برابر میکند، خدای متعال کَمِ شما را زیاد میکند، این اخلاص است، منّت گذاشتن دلیلِ بر ریاء است، منّت گذاشتن دلیلِ بر تظاهر است، منّت گذاشتن دلیلِ بر عُجب است، منّت گذاشتن دلیلِ بر تنگنظری است، منّت گذاشتن دلیلِ بر خودستایی و خودشیفتگی است، لذا هم منّت بر بندگانِ خدای متعال ، کارِ انسان را بیخاصیّت میکند «لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَالْأَذَى»[۱۷] و هم منّت بر خدای متعال خیلی زشت است، که انسان دو رکعت نماز خوانده است و چند صباحی در جبهه بوده است و مثلاً سحر بلند شده است و یک «یا کریم» یا یک «یا الله» گفته است و خیال کند کاری کرده است و باید خدای متعال درهای بهشتِ خود را بر رویِ این شخص باز کند و ملائکه را به استقبالِ او بفرستد، مگر چکار کردهای که کارِ خودت را اینقدر مهم میدانی؟
خیلی بیمعرفتی است که انسان توفیقاتی داشته باشد و در عوضِ اینکه در برابرِ خدای متعال خَجل بشود… امام زمان ارواحنا فداه شما را دعوت کنند که سرِ سفرهی ایشان بنشینید و آقا را ببینید، آیا آنجا به حضرت پُز میدهی که من به دیدنِ شما آمدهام یا اینکه از خجالت آب میشوی و میگویی من که قابل نبودم و شما مرا دعوت کردید؟
تمامِ کارهای خیرِ ما پذیراییِ خدای متعال است، ضیافتِ الهی است، تمامِ کارهای ما سرِ سفرهی حقتعالی است، ضیافتِ اوست، تشرّفِ به محضر است و باید برای ما مایهی خجالت و حیاء باشد که خواجه با بیخِرَدی میخردم، با اینکه نه لایق هستم و نه کارِ من کاری است که کسی تحویل بگیرد اما او تحویل میگیرد.
کرامتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم
در یک حدیثی دارد… جوانانِ عزیزِ ما دقّت کنند که بعضی اعمال خیلی در زندگی اثر دارد، وجود نازنین پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم به بالینِ جوانی که در حالِ احتضار بود رفتند، جان دادن سخت شده بود، جان دادنِ او طول کشید، محضر رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم آمدند و عَرضه داشتند: آقا جان! جوانی یکی دو روز است که در حالِ جان دادن است و راحت نمیشود، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم هم خیلی مهربان بودند، به بالینِ جوان آمدند و تلقین کردند و فرمودند: بگو «أشهد أن لا اله الا الله»، هیچ صدایی از این جوان بلند نشد، حضرت فرمودند: آیا مادر دارد؟ گفتند: بله یا رسول الله، حضرت فرمودند: به مادرِ او بگویید بیاید، مادر آمد و حضرت پرسیدند که آیا از این جوان ناراحتی به دل دارید؟ عرض کرد: بله! چند سال است که با او حرف نمیزنم، حضرت فرمودند: بخاطرِ من از او بگذر، عرض کرد: کاری نکرده است که دلِ من بیاید از او بگذرم، حضرت فرمودند: مگر چکار کرده است؟ عرض کرد: به من سیلی زده است، حضرت هم میدانستند باید چکار کنند، فرمودند: حال که کارِ به این زشتی انجام داده است بروید هیزم بیاورید که من آتش روشن کنم و این جوان را بسوزانم، نالهی مادر بلند شد و گفت: نه یا رسول الله! بچّهام را نسوزان، من از او گذشتم… تا مادر گفت من از او گذشتم حضرت به این محتضر رو کردند و فرمودند: بگو «أشهد أن لا اله الا الله»، زبان باز شد و گفت، زبان قفل بود و باز شد، این عاق والدین و نارضایتیِ مادر قفلِ زبانِ او بود، حتّی با تلقینِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلِم زبان باز نشده بود که «أشهد أن لا اله الا الله» بگوید، همینکه مادر بخشید زبانِ او به «لا اله الا الله» باز شد.
حضرت فرمودند: چه میبینی؟ گفت: یا رسول الله! چهرههای وحشتناکی میبینم، عناصرِ ترسناکی دورِ مرا گرفتهاند، حضرت فرمودند: این ذکر را بگو: «یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثِیرِ اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ وَ اعْفُ عَنِّی الْکَثِیرَ» ای خدایی که کم را هم قبول میکنی و گناهِ زیاد را هم میبخشی، تو کمِ مرا قبول کن و زیادِ ما را ببخش، این شخص با لطفِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در آن حالِ اضطرار که واقعاً دیگر با صدقِ دل به خدای متعال میگفت «یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثِیرِ اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ وَ اعْفُ عَنِّی الْکَثِیرَ إِنَّکَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»، حضرت فرمودند: حال چه میبینی؟ عرض کرد: یا رسول الله! آن چهرههای خشن و وحشتناک رفتند و چهرههای نورانی در حالِ استقبال از من هستند.
اینکه انسان متوجّه بشود که عملِ انسان عمل نیست و نمیشود به این عمل مباهات کرد و گفت من این کار را کردهام، نه! همیشه بگویید «یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثِیرِ».
ذکر فضائل حضرت معصومه سلام الله علیها
ایّام ایّامِ حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها است، بیبیِ ما به ما منّت گذاشتهاند، خدای متعال سفرهدارِ اهل بیت علیهم السلام را در کشورِ ایران فرستاده است تا از همهی ایرانیها پذیرایی کند، مادرِ ما ایرانیها حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها است.
همانطور که حضرت مریم سلام الله علیها بدونِ ازدواج ، مادر شدند، آن هم مادرِ چه شخصی، حضرت معصومه سلام الله علیها هم ازدواج نکردند، میگویند: هر وقت خواستگار میآمد دخترانِ حضرت موسی بن جعفر علیه السلام میفرمودند که پدرِ ما در زندان است…
ازدواج نکرده چه علمایی، چه فقهایی، چه امامی، چه مراجعی در دامانِ حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها بعنوانِ یادگارانِ بیبی منشأ نورِ عالَم شدند، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها معلّم شدهاند، به ما درسها دادهاند، یکی اینکه عالمهی غیرِ معلّمه بودند، تنها عالمهی غیرِ معلّمه نبودند، از پدرِ خود نیابت داشتند، دلیلِ آن هم این است که گروهی که رفتند از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام مسئلهی فقهی و فتوا بپرسند و رأی امامِ خود را بدانند و ایشان تشریف نداشتند بیبی فرمودند: هرچه میخواهید از من بپرسید، آنها مسائلِ خود را عَرضه کردند و بیبی پاسخ دادند، محال است که بدونِ اذن این کار را انجام داده باشند، ایشان از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نیابتِ خاصّه داشتند.
نکتهی دوّم این است که نسبت به حضرت رضا علیه الصلاه و السلام…. هم از جهتِ اینکه در این مدّتی که پدرِ بزرگوارِ این بانوان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در زندان بودند سایهی امام رضا علیه السلام برای ایشان سایهی پدر بود، حضرت همیشه در دهلیزِ خانه میخوابیدند، یعنی در دامانِ ورودیِ خانه میخوابیدند، یعنی ای خواهران! اگر پدرمان نیست من هستم، آرام بخوابید.
و حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در برابرِ این همه محبّت به امام رضا علیه السلام دل داده بودند و بعلاوه اینکه معرفتِ ایشان به امامِ زمانِ خود کامل بود، لذا سراغِ امام زمان گرفتن… «یَا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ»[۱۸]، وقتی آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام را از مدینه به مرو آوردند جگرِ این خواهر خون بود، طاقت نیاوردند، بیابانیِ امام رضا علیه السلام شدند، اما مقدّر نبود امامِ خود را ببینند.
روضه
وقتی به ساوه رسیدند در آنجا محرمهای ایشان را کشتند، جریحهدار و داغدار شدند، بعضیها میگویند ایشان را مسموم کردند و مانندِ مادرشان حضرت زهرا سلام الله علیها به قتل رسیدند…
اما این چند روزی که به قمیها افتخار داده بودند و در قم بودند چه عبادتها، چه نیایشها، چه نمازشبها، چه مناجاتها، چه سوز و گدازها…
بالاخره خوش درخشیدند اما دولتِ مستعجل بودند، بیش از ۱۷ یا ۱۸ روز در قم زندگی نکردند، از دنیا رفتند، مردمِ قم خیلی تجلیل کردند، زنانِ قم غسل دادند، تشییعِ پیکرِ مفصّلی بود، پیکرِ ایشان را به باغِ بابلان بردند و قبری برای ایشان کندند… سبحان الله… این بانو غریب است، محرم ندارند، چه کسی باید پیکرِ ایشان را درونِ قبر بگذارد؟…
در این سرگردانی بودند، پیرمردی را آماده کرده بودند، پیرمردِ مؤمنی بود، اما دیدند دو نقابدارِ سوار رسیدند، به مردمِ قم خطاب کردند که این پیکر مربوط به ماست و آن را به ما واگذار کنید…
بیبیجان!… کارِ شما چقدر شبیه به مادرتان حضرت زهرا سلام الله علیها است…
امیرالمؤمنین علیه السلام پیکر را در دلِ شب آوردند، قبر را آماده کردند، اما کسی نبود این بدنِ نحیف را تحویل بگیرد، ناگهان دیدند دو دستِ مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم… «قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَهُ»[۱۹]…
یا رسول الله… روزی بود که دستانِ فاطمه را در دستانِ من گذاشتی و فرمودی: «هذِهِ وَدیعَهُ اللهِ وَ وَدیعَهُ رَسُولِهِ»[۲۰]، این امانتِ من است… یا رسول الله! خودت امانتت را تحویل گرفتی… با همان دستی که داده بودید با همان دست تحویل گرفتید…
لا یوم کیومک یا اباعبدالله…
امام زین العابدین آمدند، اما بدنی نبود که آن راکفن کنند، قطعاتِ بدن امام حسین علیه السلام را داخل حصیر قرار دادند… معمولاً وقتی میّت را داخلِ قبر میگذارند بندِ کفن را باز میکنند و صورت را روی خاک میگذارند، دیدند امام زین العابدین علیه السلام از قبر بیرون نمیآیند، بر حسبِ نقل رفتند و دیدند بدن که سر ندارد، کفن و بندِ کفن که ندارند…
گویا امام زین العابدین علیه السلام لبهای مبارکِ خود را به رگهای بریده گذاشته بود…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
دعا
نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِفاطِمَهَ وَ اَبیها وَ بِفاطِمَهَ وَ بَعلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها یا الله…
یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین، یا غیاثَ المُستَغِیثِین، یا اِلَهَ العَاصِین، یا غَفّارَ الذّنُوب، یا سَتّارَ العُیُوب، یا رَبَّ المؤمنین، یا رَبَّ الشّهداء و الصّدیقین، یا ربَّ الأنبیاء و الأئمّه المَعصومین و یا رَبَّ الحسین…
خدایا! امام زمان ما را برسان.
خدایا! قلبِ مبارکِ ایشان را از ما راضی نگهدار.
خدایا! به ما توفیقِ توبهی دائم، ترکِ گناه، تشخیصِ وظیفه، عمل به تکلیف روزی بفرما.
خدایا! جوانهای ما را از سرگردانی، از وسوسههای زمان، از فتنههای زمان محافظت بفرما.
خدایا! کسانی که قصد ضربه زدن به دین و آیین و فرهنگِ اسلامیِ ما را دارند و نفوذیهای بیگانه هستند، شیشهی عمرشان را بشکن.
خدایا! اینهایی که در حالِ قبحزدایی از محرّماتِ الهی هستند و قصد دارند گناه را عادی کنند، خدایا! دست و زبان و قلمشان را قطع بفرما.
خدایا! اینها را بر ما مسلّط مگردان.
خدایا! ما را دشمنشاد نکن.
خدایا! سایهی پر برکتِ رهبرمان را مستدام بدار.
خدایا! امام و شهدا را از ما راضی نگهدار.
خدایا! حوائجِ این جمع، حاجاتِ مورد نظر را برآورده بفرما.
خدایا! عموم مریضها و مریضههای مورد نظر، مریض مورد نظر شفای عاجل همراه با توفیقاتِ بعدی روزیشان بفرما.
خدایا! نعمتِ عافیت، امنیّت، ولایت، محبّتِ آل بیت علیهم السلام و نعمتهای بیشماری که به ما دادهای بحقِّ محمّد و آل محمّد علیهم السلام از ما زوال نیاور.
خدایا! توفیقِ شکر و قدردانیِ نعمتها را به ما روزی بفرما.
خدایا! مقاومت را بطور عموم، بالاخص مقاومتِ یمن و سوریه را به پیروزیِ قطعی با نابودیِ آل سعود و ائتلاف و امریکا و اسرائیل بگردان.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه حجرات، آیه ۱۷ (یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا ۖ قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلَامَکُمْ ۖ بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإِیمَانِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ)
[۳] سوره مبارکه حجرات، آیه ۷ (وَاعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ ۚ لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ)
[۴] سوره مبارکه حجرات، آیه ۱۴ (قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰکِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ ۖ وَإِن تُطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا یَلِتْکُم مِّنْ أَعْمَالِکُمْ شَیْئًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ)
[۵] سوره مبارکه حجرات، آیه ۱۵ (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ)
[۶] سوره مبارکه انعام، آیه ۷۹ (إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ)
[۷] سوره مبارکه نور، آیه ۳۱ (وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ)
[۸] سوره مبارکه حجرات، آیه ۱۶ (قُلْ أَتُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِینِکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۚ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ)
[۹] سوره مبارکه حجرات، آیه ۱۷ (یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا ۖ قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلَامَکُمْ ۖ بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإِیمَانِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ)
[۱۰] سوره مبارکه مائده، آیه ۵۴ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَهَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ)
[۱۱] سوره مبارکه حجر، آیه ۹
[۱۲] سوره مبارکه فصلت، آیه ۴۶ (مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَیْهَا ۗ وَمَا رَبُّکَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ)
[۱۳] سوره مبارکه مؤمنون، آیه ۶۰ (وَالَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَهٌ أَنَّهُمْ إِلَىٰ رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ)
[۱۴] سوره مبارکه انسان، آیات ۵ تا ۷
[۱۵] سوره مبارکه انسان، آیات ۸ و ۹
[۱۶] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۷۶ (یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَیُرْبِی الصَّدَقَاتِ ۗ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثِیمٍ)
[۱۷] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۶۴ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۖ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا ۖ لَّا یَقْدِرُونَ عَلَىٰ شَیْءٍ مِّمَّا کَسَبُوا ۗ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ)
[۱۸] سوره مبارکه یوسف، آیه ۸۷ (یَا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلَا تَیْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ)
[۱۹] أمالی شیخ طوسی، صفحات ۱۰۹ و ۱۱۰ (فَلَمَّا نَفَضَ یَدَهُ مِنْ تُرَابِ الْقَبْرِ هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ، وَ أَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّیْهِ، وَ حَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ، عَنِّی وَ عَنِ ابْنَتِکَ وَ حَبِیبَتِکَ، وَ قُرَّهِ عَیْنِکَ وَ زَائِرَتِکَ، وَ الثَّابِتَهِ فِی الثَّرَى بِبُقْعَتِکَ، الْمُخْتَارِ اللَّهُ لَهَا سُرْعَهَ اللِّحَاقِ بِکَ، قَلَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی، وَ ضَعُفَ عَنْ سَیِّدَهِ النِّسَاءِ تَجَلُّدِی، إِلَّا أَنَّ فِی التَّأَسِّی لِی بِسُنَّتِکَ وَ الْحُزْنِ الَّذِی حَلَّ بِی لِفِرَاقِکَ لَمَوْضِعَ التَّعَزِّی، وَ لَقَدْ وَسَّدْتُکَ فِی مَلْحُودِ قَبْرِکَ بَعْدَ أَنْ فَاضَتْ نَفْسُکَ عَلَى صَدْرِی، وَ غَمَضْتُکَ بِیَدِی، وَ تَوَلَّیْتُ أَمْرَکَ بِنَفْسِی، نَعَمْ وَ فِی کِتَابِ اللَّهِ نِعْمَ الْقَبُولُ، وَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ. قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَهُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهِینَهُ، وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ، فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ، یَا رَسُولَ اللَّهِ! أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ، وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ، لَا یَبْرَحْ الْحُزْنُ مِنْ قَلْبِی أَوْ یَخْتَارَ اللَّهُ لِی دَارَکَ الَّتِی فِیهَا أَنْتَ مُقِیمٌ، کَمَدٌ مُقَیِّحٌ، وَ هَمٌّ مُهَیِّجٌ، سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَیْنَنَا وَ إِلَى اللَّهِ أَشْکُو، وَ سَتُنْبِئُکَ ابْنَتُکَ بِتَظَاهُرِ أُمَّتِکَ عَلَیَّ وَ عَلَى هَضْمِهَا حَقَّهَا، فَاسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ، فَکَمْ مِنْ غَلِیلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِیلًا، وَ سَتَقُولُ وَ یَحْکُمَ اللَّهُ بَیْنَنا وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمِینَ. سَلَامٌ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ، سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا سَئِمٍ وَ لَا قَالٍ، فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَهٍ، وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِینَ، الصَّبْرُ أَیْمَنُ وَ أَجْمَلُ، وَ لَوْ لَا غَلَبَهُ الْمُسْتَوْلِینَ عَلَیْنَا لَجَعَلْتُ الْمُقَامَ عِنْدَ قَبْرِکَ لِزَاماً، وَ التَّلَبُّثَ عِنْدَهُ مَعْکُوفاً، وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ الثَّکْلَى عَلَى جَلِیلِ الرَّزِیَّهِ، فَبِعَیْنِ اللَّهِ تُدْفَنُ بِنْتُکَ سِرّاً، وَ یُهْتَضَمُ حَقَّهَا قَهْراً، وَ یُمْنَعُ إِرْثَهَا جَهْراً، وَ لَمْ یَطُلِ الْعَهْدُ، وَ لَمْ یَخْلَقْ مِنْکَ الذِّکْرُ، فَإِلَى اللَّهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ الْمُشْتَکَى، وَ فِیکَ أَجْمَلُ الْعَزَاءِ، فَصَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا وَ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.)
[۲۰] بحارالانوار، جلد ۲۲، صفحه ۴۸۴٫ (یا اَبَاالْحَسَنِ هذِهِ وَدیعَهُ اللهِ وَ وَدیعَهُ رَسُولِهِ عِنْدَکَ فَاحْفَظْ اللهَ وَاحْفَظْنی فیها وَ إِنَّکَ لَفاعِلُهُ)
پاسخ دهید