آیت الله صدیقی روز دوشنبه بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء در مسجد جامع ازگل به درس اخلاق پرداختند که مشروح آن تقدیم می گردد.
- مقدّمه
- اسلام یک مجموعه است
- محبّتِ آل بیت علیهم السلام
- اهمیّتِ ولایتِ امیرالمؤمنین علیه السلام در قرآن کریم
- پست های حکومتی امانت است
- بصیرت در قرآن کریم
- چقدر قدرتِ دفاعی نیاز است؟
- اهمیّتِ حفظِ عزّت
- امام صادق علیه السلام و ائمه مذاهب اهل سنّت
- عنایتی خاص از امام صادق علیه السلام
- عنایت امام رضا علیه السلام به صاحب قمارخانه
- تحوّل حاج هادی ابهری
- ادامهی داستان عنایت امام صادق علیه السلام
- دعا
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
ایّام همچنان بوی جشن و سرور و بزرگداشتِ نام و یاد پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم و امام جعفر صادق علیه الصلاه و السلام را دارد، اگر خداوند متعال توفیق بدهد ما هم دوست داریم همچنان از مکتب ، درسهای قرآنی را عَرضه بداریم و به برکتِ اخلاصِ شما خودمان هم اهلِ عمل باشیم.
شبِ میلاد بخشی از ویژگیهای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم، زیباییهای پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم در آینهی قرآن به مجلسِ با معنویّتمان تقدیم شد، امشب هم بخشی از وظایفی که ما داریم تقدیم میشود.
اسلام یک مجموعه است
اسلام برنامهی سعادت است، اسلام یک مجموعه است، اسلام یک نظامِ اندیشه و انگیزه و عمل است و قابلِ تجزیه نیست، اگر شما هر کجای آن را عمل نکنید ضرر کردهاید و هرکجای آن را انکار کنید به مجموعه صدمه زدهاید، قضیّه خیلی دقیق است، اگر کسی یکی از ضروریاتِ دین را انکار کند کافر است، مرتد است، چه همهی آن را انکار کند و چه یکی از ضروریات را! احکامِ اعتقادی و اخلاقی و عملی آنقدر در هم تنیده است و به هم مرتبط هست و اثرگذار است که نتیجهی انکارِ همه یا بعضی از آن هیچ خواهد شد.
از این جهت باید حواسِ ما جمع باشد که اسلام در مجموع فرد، جامعه و جهان را نجات میدهد، و اگر کسی التقاطی بود، مثلِ همین سکولارهای ما، نمازِ اسلام را قبول دارند، روزهی اسلام را هم قبول دارند، اما سیاستِ آن را قبول ندارند! بعضیها حجابِ آن را قبول ندارند، بعضیها حقوقِ زنان را قبول ندارند، همهی اینها در اثرّ بیمطالعگی است و ضمناً هم نشانهی یک ظلمت و گرفتاریِ باطنی است و برای آنها نکبتِ دنیا و آخرت دارد.
خدای متعال صریحاً فرموده است: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنکًا»[۲]، «ذکر» قرآن است، «ذکر» پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم است، «ذکر» ائمه علیهم السلام هستند، اگر کسی به اینها پشت کرد، اگر به کل یا به بعضی از بخشهای اینها پشت کرد وعده و کیفرِ خدای متعال این است که ما زندگیِ خوشی به آنها نخواهیم داد، آنها گرفتارِ تنگناها میشوند، خیال نکنید فلانی پولدار شده است، فلانی رئیس جمهور شده است، فلانی فلان مقام را پیدا کرده است، خدای متعال آنقدر نیشها در وجودِ او قرار داده است که شما خبر ندارید، الحمدلله در امان هستید و آنها بدبخت هستند، خوشبخت نخواهند بود، در دنیایشان هم بدبخت هستند و در آخرت هم بدبخت هستند.
«وَمَن کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمَى»[۳]، خدای متعال فرموده است «فَمَن تَبِعَ هُدَایَ»[۴] این دینی که پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم آورده است، این زندگیای که خودِ پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم در وجود و زندگیِ ارائه کرده است و تابلوی هدایت است، «فَمَن تَبِعَ هُدَایَ» دو وعدهی شیرین دارد، «فَلَا یَضِلُّ وَلَا یَشْقَى»[۵]، یکی این است که راه را گُم نمیکند و دوم اینکه گرفتارِ بدبختی نمیشود، اگر کسی در خط خدا و دینِ خدا بود هم گرفتارِ مشقّت و دردسر نمیشود، اگر سختی هم دارد خدای متعال سختی را بر او شیرین میکند، مثلِ رزمندگانِ ما! رفتنِ به جبهه برای اینها شیرینتر از عسل است، خودشان میروند، خودشان انتخاب میکنند، خودشان افتخار میکنند، خدای متعال فرموده است ما هم هوای او را داریم که راه و خط را گُم نکند و گُم نشود، خودش را در پول گُم نکند، خودش را در ریاست گُم نکند، در سختیها خودش را گُم نکند، «فَلَا یَضِلُّ» ما نمیگذاریم او گُم بشود، دوم هم«وَلَا یَشْقَى».
پس باید همهی احکامِ اسلام را انجام بدهیم تا هم گُم نشویم و راه را گم نکنیم و خودمان را گُم نکنیم و هم گرفتارِ نکبت نشویم.
اما برخی از دستورات جنبهی کلیدی و پایهای دارد که من چند آیه را در این رابطه به خدمت شما عرض میکنم.
محبّتِ آل بیت علیهم السلام
یکی از آنها محبّتِ آل بیت علیهم السلام است، «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى»[۶]، تعبیر تعبیرِ سنگینی است، یعنی اگر کسی مودّتِ اهل بیت علیهم السلام را نداشته باشد او نتیجهای که باید از خاتمیّتِ خاتمِ انبیاء صلی الله علیه و آله و سلّم بگیرد را نمیگیرد، ثمرهی دین محبّتِ آل پیغمبر علیهم السلام است، ثمره است، مزد یعنی نتیجه، بیست و سه سال برای شما کار کردهام حال باید از شما نتیجه بگیرم، آن نتیجهای که در این بیست و سه سال مورد توقّع است و خدای متعال از شما میخواهد این است که دل به امیرالمؤمنین علیه السلام بدهید، دل به حضرت زهرا سلام الله علیها بدهید، دل به امام حسن و امام حسین علیهم السلام بدهید، این دلتان را خانهی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم و دوازده امام علیهم السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها قرار بدهید.
ببینید بعنوانِ تنها نتیجه است: «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا» این انحصار را میرساند، یعنی اگر این نبود دین بینتیجه است و هیچ فایدهای ندارد.
بعد هم حکمتِ این را فرموده است، فرموده است که اگر من این را بعنوان مزد مطرح میکنم، نفعِ این مزد به من نمیرسد، «مَا سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ»[۷]، این سرمایهای است که به شما میدهم، این کانونِ حرکتِ شماست، این موتورِ محرّکِ شماست، اگر عاشق بودید از خودتان دفاع میکنید، اگر عاشق بودید کار میکنید و عزّت میخواهید، اما اگر عشق نباشد انسان مرده است، انسانِ افسرده مرده است، هیچ کاری از انسانِ افسرده ساخته نیست، عاشق افسرده نمیشود، این هم تجربه است و هم قرآن است و هم حکمت است، عاشق افسرده نمیشود، تنها داروی افسردگی در جامعه عاشق شدن است، شما عاشقی را نمیبینید که ناامید باشد و شکستخورده باشد و افسرده باشد، «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى»، این اساسیترین مسئله ای است که در اسلام جنبهی محوری دارد.
اهمیّتِ ولایتِ امیرالمؤمنین علیه السلام در قرآن کریم
مسئلهی دوّم مسئلهی ولایتِ امیرالمؤمنین علیه السلام است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم این را برای شما به ارمغان آورده است. برای بیمه کردنِ قرآنِ شما و دینِ شما و حقیقتِ شما مسئلهی ولایتِ امیرالمؤمنین علیه السلام و یازده فرزندِ ایشان علیهم السلام آمده است، در خطبهی غدیر فقط امیرالمؤمنین علیه السلام نبودند، نامِ دوازده امام آمده است و نامِ امام زمان ارواحنا فداه در خطبهی غدیر چندین مرتبه مطرح شده است، فرمود: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»[۸]، اگر شما زیرِ پرچمِ ولایت نباشید مثلِ این است که دین ندارید، مثلِ این است که پیامبرِ خدا صلی الله علیه و آله و سلّم اصلاً رسالتِ خود را ابلاغ نکرده باشند، بنابراین روحِ دین، جانِ دین، حقیقتِ دین به ولایت است، به حکومتِ حق است، اگر حکومتِ عادل و حق نباشد قانون با رشوه میرود، تمامِ حقوق پایمال میشود، اما اگر حکومت، حکومتِ امیرالمؤمنین علیه السلام بود هر چیزی در جای خود قرار میگیرد.
بنابراین سعی کنیم که امام زمان ارواحنا فداه را بیاوریم، خلأ داریم، از امیرالمؤمنین علیه السلام شروع شد و بنا بود امام زمان ارواحنا فداه بیاید… اما بد کردیم و حضرت از دستِ ما پنهان شدهاند؛ امام حسین علیه السلام را که یهودیان نکشتند، امام حسین علیه السلام را مسلمانها کشتند، آن هم کدام مسلمانها؟ مسلمانهایی که به امام حسین علیه السلام اعتقاد داشتند، مردمِ کوفه زیرِ گنبدِ امیرالمؤمنین علیه السلام خطبهها شنیده بودند، اصلاً اینها رسماً گفتند: آقا! شما بیایید و امامِ ما باشید؛ اگر امام زمان ارواحنا فداه هم میآمدند ما ایشان را میکشتیم، ولی باید سرِ ما به سنگ بخورد و همهی راهها را برویم تا باور کنیم که باید خودِ امام زمان ارواحنا فداه بیایند.
این مسئلهی ولایت «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»[۹]، این هم یکی از خطوطِ محوری و استراتژیِ اسلام است.
پست های حکومتی امانت است
سوم: دادنِ کار به کاردانِ آن کار است، «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا»[۱۰]، خدای متعال فرمان میدهد، امرِ عادی نیست که بخواهید یا نخواهید و یا به هرکسی که بخواهید رأی بدهید، دستور و فرمانِ خدای متعال است، «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا»، این امانات پستهای حکومتی است، اگر جامعه حسّاس نبود و کار به دستِ انسانهای رانتخوار افتاد، کار به دستِ کسانی افتاد که با بیگانگان میسازند و خیانت میکنند همه مسئول هستند.
حضرت زهرا سلام الله علیها را یک عدّهای کشتند اما همهی آنهایی که سکوت کردند در خونِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دخیل هستند، اینها نباید میگذاشتند حکومتِ امیرالمؤمنین علیه السلام به دستِ دیگران بیفتد، نتیجهی این نوع سکونت و نیامدن به میدان این بود که آنها بردند؛ هر کجا که مؤمن کوتاه آمد کار به دستِ نااهلها افتاد، «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا».
بصیرت در قرآن کریم
یکی دیگر از دستوراتِ محوریِ اسلام که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم با وحیِ الهی به ما معرّفی کرده است «خُذُوا حِذْرَکُمْ»[۱۱]، مسلّح باشید، سلاح تدارک ببینید و از اسلحهی خود غفلت نکنید.
هم اسلحهی جنگی داشته باشید و هم اینکه «حذر» به معنای هوشیاری هم هست، یعنی ملاک گرفتهاند، گفتهاند مؤمن باید گرفتارِ غفلت نشود، خوابتان نبرد دزدها بیایند و خانهیتان را ببرند، هوشیار باشید، این هوشیاری است که حضرت آقا همیشه با عنوان بصیرت از آن یاد میکنند، «خُذُوا حِذْرَکُمْ»، اینها دستوراتِ اجتماعی و کلّی است، «خُذُوا حِذْرَکُمْ»، جامعه خواب نرود، جامعه باج ندهد، جامعه فریب نخورد، جامعه گولِ تبلیغاتِ افرادِ متمکّنِ پولدارِ دارای بوقهای تبلیغاتی را نخورد، خودِ جامعه اهلِ تحلیل باشد، تشخیص بدهد، جریاناتِ سیاسی را بشناسد و جریانشناسی را بداند، «خُذُوا حِذْرَکُمْ».
چقدر قدرتِ دفاعی نیاز است؟
یکی دیگر از امورِ محوری این است که خدای متعال جامعهی اسلامی را مکلّف کرده است برای اینکه گرفتارِ جنگ نشوند باید آنقدر قدرتِ دفاعی و نظامی برای خودشان تحصیل کنند که دشمن جرأتِ آمدن به میدان و آتشافروزی را به خاطر مرعوبیّتِ خود نداشته باشد.
فرمود: «وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّهٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ»[۱۲]، خدای متعال رسماً دستورِ صریح میدهد، نصِّ قرآن کریم است، فرمودند خودتان را آماده کنید و قوّه تدارک ببینید، قوی بشوید، قوّتِ اسلحه، قوّتِ دفاعی، تا کجا؟ ما چقدر اسلحه داشته باشیم خوب است؟ قرآن کریم حدِّ آن را فرموده است، تا آنجایی که «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ» آنقدر قدرت پیدا کنید که دشمنانِ خدا و دشمنِ شما مرعوب باشند، آنها همیشه از نظرِ روحی شکستخورده باشند و قدرتِ حملهی به شما را نداشته باشند، «وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّهٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ».
یک آیهی دیگر هم بگویم و دو سه جمله هم درباره وجود نازنینِ امام صادق علیه السلام به محضر شما عرض ادبی داشته باشیم که شبِ میلاد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم هم نشد دامانِ امام صادق علیه السلام را بگیریم.
اهمیّتِ حفظِ عزّت
یکی دیگر هم حفظِ عزّت است، عزّت، عزّت، عزّت، آبرو، آبرو، آبرو، حیثیت، حیثیت، شخصیت.
فرمود: «وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا»[۱۳]، فقها به این «قانونِ نفیِ سبیل» میگویند، یک قاعدهی فقهی است که از همین آیه گرفته شده است.
خدای متعال در هیچ زمانی، در هیچ شرایطی، در هیچ عصری اجازه نداده است که ما کافر را بر گردهی خودمان سوار کنیم، اجازه بدهیم او از ما سواری بکشد، «وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ» هیچگاه خدای متعال قرار نداده است که کافر بر مؤمن مسلّط بشود، سلطهی فرهنگی خلافِ شرع است، خلافِ نصِّ صریحِ قرآن است، سبکِ زندگیِ هر کسی که سبکِ زندگیِ کفّار است در این کار نامسلمان است.
نباید از نظرِ سیاسی اینطور باشد که هر کسی را که آنها گفتند برای ما خوب باشد، هر کسی را که آنها پسندیدند… این سلطه است، همینطور که نباید درزندگیمان مانندِ آنها باشیم تا آنها را خوشحال کنیم، مثلِ آنها لباس بپوشیم، مثلِ آنها غذا بخوریم، مثلِ آنها راه برویم، این قبولِ سلطهی بیگانه است، در مسائلِ سیاسی هم کدام را باید انتخاب کنیم؟ آیا آن چیزی که آنها را خوشحال میکند؟ این سلطهپذیری است دیگر! مگر سلطهپذیری شاخ و دُم دارد؟
«وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ» در مسائلِ اجتماعی و سیاسی و فرهنگی… باید در همهی جبههها استقلال و عزّتِ خودتان را حفظ کنید، در کنارِ آن «وَلِلَّهِ الْعِزَّهُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ»[۱۴] است خدای متعال عزیز است، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم عزیز است، مؤمن هم باید عزیز باشد، باید این عزّت را حفظ کرد.
امام صادق علیه السلام و ائمه مذاهب اهل سنّت
وجود نازنین امام جعفر صادق علیه السلام در میانِ امامانِ ما جایگاهِ خاصّی دارند، اینکه میگویند امام صادق علیه السلام رئیسِ مذهب است یک حرفِ ذوقی نیست، امام صادق علیه السلام توانستند یک انقلابی را به پا کنند، اسلام را بیمه کردند، اگر امام صادق علیه السلام نبودند تاکنون اثری از اسلام نمانده بود.
وجود مبارک حضرت صادق علیه السلام جریانِ امکانِ اجرای دستوراتِ قرآن را فراهم کردند، چون قرآن منهای حدیث قابلِ عمل نیست، قرآن از ما خواسته است تا نماز بخوانیم، حال اگر حدیث نبود باید چند رکعت نماز میخواندیم؟ نماز را چه زمانی باید آهسته میخواندیم و چه زمانی بلند؟ واجبات و مقارنات و مبطلات و… که در قرآن کریم نیامده است، قرآن کریم از ما نماز خواسته است، آن چیزی که نماز را برای ما توضیح داده است روایت است، اگر شما روایت را از نماز بگیرید نماز را گرفتهاید، اصلاً کلاً نماز را از بین بردهاید، زکات هم همینطور است، جهاد هم همینطور است، ولایت هم همینطور است، قرآن کریم که نام مبارک امیرالمؤمنین «علی» علیه السلام را نبرده است، قرآن کریم نامِ مبارک امام صادق علیه السلام را نبرده است، ما از کجا میگوییم دوازده امام؟ در کتبِ اهل سنّت روایاتی که از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام نقل شده است جای خود دارد، به برکتِ اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و امام صادق علیه السلام این شاگردانِ امام صادق علیه السلام از اهل سنّت آمدند برای اینکه خودشان را بازسازی کنند، اینها هم سعی کردند که احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم را جمع کنند.
ما که قبل از امام صادق علیه السلام «صحاح ستّه» نداریم، امروز مجموعهی احادیثِ اهل سنّت از شش صحیحشان است و بعدیها هم آمدهاند و کتابهای دیگر را نوشتند، قبل از امام صادق علیه السلام در میان اهل سنّت حدیث باب نبود، خلیفه دوم دستور دادند همهی احادیث را سوزاندند، هر کسی که نقلِ حدیث میکرد بازداشت میشد، شکنجه میشد، کتک میخورد، تفسیر ممنوع بود، حدیث ممنوع بود.
با آمدنِ «عمر بن عبدالعزیز» فضایی باز شد و امام باقر علیه السلام شروع کردند و امام صادق علیه السلام آن کار را تکمیل کردند؛ همهی شاگردان امام صادق علیه السلام شیعه نیستند، شاید یک دهمِ این چهار هزار شاگرد شیعه نباشند، اینها اهل سنّت هستند، اینها پای فرمایشات امام صادق علیه السلام آمدند که ابوحنیفه میگوید: «لولا السنتان لهلک النعمان»[۱۵]، کنیهی او ابوحنیفه است اما نامِ او نعمان است، او میگوید: اگر آن دو سال که در محضر امام صادق علیه السلام درس خواندم نبود من هیچ چیزی نداشتم، «لولا السنتان لهلک النعمان»، حنفیها زیرِ پرچمِ ابوحنیفه هستند که شاگردِ امام صادق علیه السلام است؛ مالکیها هم پیروِ مالک بن أنس هستند که او با اینکه شیعه نبود خیلی با امام صادق علیه السلام میجوشید، و صفاتِ امام صادق علیه السلام را نقل میکند و میگوید: همیشه حضرت صادق علیه السلام یکی از این سه حال را داشتند: یا مشغولِ ذکر بودند، یا مشغولِ فکر بودند و یا روزه بودند… او میگوید: وقتی نام مبارک حضرت رسول محمد صلی الله علیه و آله و سلّم میآمد رنگِ امام صادق علیه السلام تغییر میکرد، این سرِ مبارکشان را پایین میآوردند و مدام نام مبارک جدِّ بزرگوارشان را میبردند، مانندِ عاشقی که نامِ معشوق را برده است و دیگر از زبانِ او نمیافتد، خم میشدند تا اینکه سرِ ایشان نزدیکِ زمین میشد، این را مالک نقل کرده است؛ مالک احرامِ امام صادق علیه السلام را نقل میکند…
مالک میگوید: حضرت یا در فکر بودند یا در ذکر بودند یا روزه بودند، حضرت هم مالک را تحویل میگرفتند، اما ایشان ابوحنیفه را تحویل نمیگرفتند، معمولاً حضرت میخواستند باطنِ ابوحنیفه را در بینِ مردم افشاء کنند و اجازه ندهند که مردم به او مراجعه کنند، ابوحنیفه روشنفکری بود که مانندِ روشنفکرهای ما تعبّد نداشت، اهلِ قیاس و استحسان بود امروز هم روشنفکرهای ما همینطور هستند و مدام با فکرِ خودشان از دین مایه میگذارند و اضافه و کم میکنند و توجیهاتِ غربی میکنند، ابوحنیفه همچنین روشنفکری بود، امام صادق علیه السلام هم اصلاً او را دوست نداشتند، اما مالک را تحویل میگرفتند، مالک و ابوحنیفه شاگردانِ مستقیمِ امام صادق علیه السلام هستند و احمد حنبل و محمد بن ادریس شافعی با یک واسطه، شاگردِ شاگردِ امام صادق علیه السلام هستند.
بنابراین اهل سنّت هرچه کتاب در روایات دارند صدقهسرِ امام صادق علیه السلام توفیق پیدا کردهاند، این چهار مکتبِ فقهیشان هم به برکتِ امام صادق علیه السلام است، وگرنه اگر حدیث در شیعه و سنّی نبود قرآن کریم در هیچ چیزی قابلِ عمل نبود.
امام صادق علیه السلام بازارِ علم را رونق دادند، مردم را آگاه کردند، چهار هزار نفر در آن زمان کم نبوده است.
عنایتی خاص از امام صادق علیه السلام
چون خودم طمع دارم و امیدِ من به عنایتِ حضرات معصومین علیهم السلام است یک عنایتی هم از عنایاتِ امام صادق علیه السلام عرض میکنم.
ابوبصیر میگوید: من یک همسایهای داشتم، رفت و استخدامِ حکومتِ بنی عباس شد و چون پولهای حرام میگرفت و حرامخور شده بود…
قهراً از یک حکیمی پرسیده بودند که آیا میشود بفهمیم درآمدِ اشخاص از کجاست؟ گفت: بله! پرسیدند: چطور؟ گفت: ببین کجا خرج میکند! اگر دیدید که در زمینهی فساد خرج میکند بدان که از زمینهی فساد درآورده است، بادآورده را باد میبرد…
این شخص هم حقوقبگیرِ دستگاهِ جور بود و زندگیِ او خیلی بهمریخته بود، شراب میخورد، زنهای رقّاصه بودند و آواز میخواندند و این ابوبصیر هم همسایهی او بود و مرتّب تذکّر میداد اما گوشِ او بدهکار نبود.
بعد از مدّتِ زمانی یک روز این همسایه با یک خستگی نزدِ ابوبصیر آمد…
گناه انسان را خسته میکند، منتها مانندِ معتاد میماند، اینهایی که اعتیاد به این امورِ جهنّمی دارند که لذّت نمیبرند، اما نمیتوانند دست بردارند، گناه هم مانندِ تریاک است، مثلِ هروئین است، انسان عادت میکند اما خسته میشود، نگران میشود، بدبخت میشود و نمیتواند دست بردارد، دیگر عادت شده است، ترکِ عادت مانندِ معجزه است، پناه به خدای متعال میبریم…
این شخص خوشیها و عیّاشیهای خود را کرده بود اما دید نه میتواند دست بردارد و نه این راه راهِ درستی است، خودِ او هم از خودش بدش میآمد، نزدِ ابوبصیر آمد، گفت: ابوبصیر! این همه به من تذکّر دادی، نه اینکه من هم نمیفهمم، حرفهای تو را میفهمم و رد هم نمیکنم اما عاجز هستم، تو بیا و برای من کاری کن، تو که کسی را داری، تو که پسرِ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم یعنی امام صادق علیه السلام را داری، من بیمار شدهام، بیماریِ من هم لاعلاج است، معجزه نیاز دارم، این معجزه برای امام صادق علیه السلام است، من نمیتوانم خودم را اصلاح کنم، بگو ایشان یک نگاهی به ما کند…
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند…
ابوبصیر در آستانهی سفر حج بود و به مدینه آمد و خدمتِ امام صادق علیه السلام رسید و عَرضه داشت: یابن رسول الله! همسایهای دارم که حقوقبگیرِ دستگاه است و در فسق و فجور و عشرت غرق است، اما خودِ او هم خسته شده است و نمیتواند دست بردارد، به من گفته است که من دامانِ شما را بگیرم، شما یک نسخه برای او بپیچید.
وجود مبارک امام صادق علیه السلام فرمودند: وقتی رفتی به او بگو که دست بردار! من ضمانت میکنم، من سابقهی تو را درست میکنم، من ضمانت میکنم که تو را به بهشت ببرم، نگران نباش، ما گذشتههای تو را پاک میکنیم، بیا و با ما باش.
ابوبصیر میگوید: برگشتم و این بندهی خدا هم به دیدنِ من آمد، گفتم وجود نازنین امام صادق علیه السلام به شما سلام رساندند، گفت: آیا امام صادق علیه السلام به من سلام رساندند؟! منقلب شد… عجب…
ای کریمی که از خزانهی غیب به دشمنِ فاسدِ آلوده سلام میرسانی… آقا جان! آیا ما دل نداریم؟ امام زمان… ای فرزندِ امام صادق علیه السلام… آقا جان… فدای تو بشوم… ما که مسجدی هستیم و دلمان میخواهد که پاک زندگی کنیم…
تا این پیامِ امام صادق علیه السلام را شنید دید که در دلِ او خبری شد، بلند شد و رفت.
چند روزِ بعد کسی را به سراغِ ابوبصیر فرستاد و ابوبصیر جلوی در رفت، در زد و خودِ او پشتِ در آمد اما در را باز نکرد، گفت: چه شده است؟ گفت: تمامِ مالِ من حرام بود، همهی آن را دادم، لباسم هم حرام بود و از لباس حرام تهیّه کرده بودم، لباسم را هم دادهام، از تو میخواهم برای من یک لباسِ حلال بیاوری.
عنایت امام رضا علیه السلام به صاحب قمارخانه
من نظیرِ این را در زمانِ خودمان دیده بودم، خدای متعال او را رحمت کند، یک شخصی بود که زمان شاه قمارخانه داشت اما به امام رضا علیه السلام هم علاقه داشت، در یکی از سفرهای زیارتیِ خود در مشهد خواب دیده بود که حضرت رضا علیه السلام به خدّام فرموده بودند این شخص را به حرمِ ما راه ندهید چون این شخص قمارباز است و قمارخانه دارد، بیدار شده بود، چه بیدار شدنی! نزدِ یکی از بزرگان آمده بود که الآن هم مشهد است و گفته بود من همچنین خوابی دیدهام، آن بزرگ فرموده بود همه چیزِ خود را دور برید، آن شخص هم همه چیزِ خود و حتّی لباسهای خود را داده بود، توبه کرد، برای امام رضا علیه السلام در این تهران بیتالرّضا درست کرد، بعد هم راهِ کربلا که هنوز باز نشده بود و از سوریه میرفتند، به عشقِ کربلا رفت و در سوریه هم وفات کرد، بکلّی تغییر کرد، دار و ندارِ خود را داد.
این شخص را علاقهی به زیارتِ امام رضا علیه السلام اینطور کرده بود، یک مرتبه یک تحوّلی برای او پیش آمد.
تحوّل حاج هادی ابهری
مرحوم حاج هادی ابهری که رضوانِ خدا بر او باد، او هم انسانِ رهایی بوده است، چهل سال رها بود، آن هم چطور؟ عاشقِ یک پسرِ ارمنی شده بود و میرفت عملگی میکرد و درآمدِ خود را به آن پسر میداد! اما یک کَسی او را نگاه کرد و او را کَند.
مرحوم آیت الله انصاری همدانی دیدند دلِ این شخص بهانهگیر است و اشتباه گرفته است، یک نگاه به او کرد و ناگهان تغییر کرد و به بیابان رفت و چوب کشید و تا میخورد خودش را کتک زد، کتک زد و به خط آمد… آمد و آن هم چطور آمدنی… امیرالمؤمنین علیه السلام را در حرمِ ایشان میدید…
شخصی دیده بود که حاج هادی ابهری در حرم امام حسین علیه السلام چُپُق میکشد، عوام بود، آن شخص با همان گویشِ آذریِ خود گفته بود: «اخمخ اینجا چکار میکنی؟ مگر اینجا جای چُپُق کشیدن است؟» گفته بود: بیا و در آن شخص تصرّف کرده بود و آنجا وجود نازنین حضرت علی اکبر علیه السلام را دیده بود… عوام بود! عوام! ولی اینطور نبود که فقط خودِ او ببیند، میتوانست در دیگران هم تصرّف کند و دیگران را هم آنکاره کند!
آقای خوشوقت میفرمودند: ما دیده بودیم گاهی سه ساعت و نیم بدونِ وقفه اشک میریخت، انسان پنج دقیقه گریه میکند اشکِ او تمام میشود، ولی این شخص سه ساعت و نیم اشک میریخت.
اگر بخواهند انسان را تغییر دهند با یک نگاه، با یک نظر انسان را تغییر میدهند.
ادامهی داستان عنایت امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام یک نگاه به آن شخص کرده بودند، اینکه برو به آن شخص بگو دست بردار من ضمانت تو را می کنم فقط یک حرف بود، امام صادق علیه السلام دیده بودند که این شخص مستأصل است، همهی درها را به روی خودش بسته دیده است بجز درِ خانهی امام صادق علیه السلام و به آنجا پناه آورده بود، این بود که به او نگاه کردند…
لباسِ پاک به او داد و دید دوباره احضار شد، رفت و گفتند که مریض است و لحظاتِ آخرِ اوست، بر بالینِ او بیا، رفت و دید که حالت غش به او دست داد و او مدام غش میکند و بیدار میشود، یک لحظه با یک حالِ نورانیّتی به ابوبصیر خطاب کرد و گفت: قولی که مولایم امام صادق علیه السلام به من داده بودند وفا کردند… این را گفت و جان داد.
امام صادق علیه السلام را در آنجا دیده بود که بر بالینِ او آمده بودند، گفت وفا کردند…
سالِ بعد که ابوبصیر به خدمت امام صادق علیه السلام به مدینه رفت، میگوید همینکه در زدم و داخل رفتم، قبل از هر چیز امام صادق علیه السلام اولین فرمایشی که کردند این بود که ما به قولِ خود وفا کردیم.
یا اَبا عَبْدِاللّهِ یا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الصّادِقُ یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّهَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَ مَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ… یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ… یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ…[۱۶]
دعا
نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم یا الله…
یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین، یا غیاثَ المُستَغِیثِین، یا اِلَهَ العَاصِین، یا مُجِیبَ دَعْوَهِ الْمُضْطَرِّینَ، یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ…
خدایا! امام زمان ما را برسان.
خدایا! سلام و عرضِ ارادتِ ما را به محضر ایشان ابلاغ بفرما.
خدایا! حسرتِ دیدارِ ایشان را بر دلِ ما مگذار.
خدایا! جامعهی ما را از این آشفتگی نجات بده.
خدایا! دستِ بیگانهپرستها و نفوذیها را کوتاه بفرما.
خدایا! مشکلاتِ مملکت را به دستِ مؤمنینِ باکفایت برطرف بفرما.
خدایا! سایهی رهبرِ عزیزمان مستدام بدار.
خدایا! حاجاتِ این جمع و ملتمسین و حوائجِ مورد نظر را به عصمتِ حضرت زهرا سلام الله علیها برآورده بفرما.
خدایا! نسلِ جوانِ ما را به ساحلِ نجات برسان.
خدایا! آنچه خواستیم و نخواستیم و خیرِ دین ما و دنیای ما در آن است به ما روزی بفرما.
خدایا! ما را دشمنشاد مگران.
خدایا! استکبارِ امریکا، صهیونسیتها، وهابیها، منافقین و نفوذیها را نابود بگردان.
خدایا! آل سعود و آل خلیفه را به همین زودی سرنگون بگردان.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه طه، آیه ۱۲۴ (وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَى)
[۳] سوره مبارکه اسراء، آیه ۷۲ (وَمَن کَانَ فِی هَٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِیلً)
[۴] سوره مبارکه بقره، آیه ۳۸ (قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعًا ۖ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُم مِّنِّی هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ)
[۵] سوره مبارکه طه، آیه ۱۲۳ (قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِیعًا ۖ بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَلَا یَشْقَىٰ)
[۶] سوره مبارکه شوری، آیه ۲۳ (ذَٰلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ۗ قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَىٰ ۗ وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ)
[۷] سوره مبارکه سباء، آیه ۴۷ (قُلْ مَا سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ ۖ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ ۖ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ)
[۸] سوره مبارکه مائده، آیه ۶۷ (یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ ۖ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ)
[۹] سوره مبارکه نساء، آیه ۵۹ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا)
[۱۰] سوره مبارکه نساء، آیه ۵۸ (إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ سَمِیعًا بَصِیرًا)
[۱۱] سوره مبارکه نساء، آیه ۷۱ (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِیعاً)
[۱۲] سوره مبارکه انفال، آیه ۶۰ (وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّهٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ ۚ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ)
[۱۳] سوره مبارکه نساء، آیه ۱۴۱ (الَّذِینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِنْ کَانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ وَإِنْ کَانَ لِلْکَافِرِینَ نَصِیبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَنَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ۚ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ ۗ وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا)
[۱۴] سوره مبارکه منافقون، آیه ۸ (یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَهِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ ۚ وَلِلَّهِ الْعِزَّهُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ)
[۱۵] مختصر تحفه الاثناعشریه، آلوسی، ص ۸، مطبعه سلفیه، قاهره، سنه، ۱۳۸۷
[۱۶] دعای توسل
پاسخ دهید