«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

مقدّمه

امیدوار هستیم که پروردگار متعال دوره‌ی دوماهه‌ی حسینی را از همه‌ی شما قبول کند و کارنامه‌ی محرّم و صفرِ شما که کارنامه‌ی عشق‌بازی با حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام بود ان شاء الله به امضاء رسیده باشد و برای شما بماند.

گریه برای امام حسین علیه السلام

اثری که عزاداری برای سیّدالشّهداء علیه السلام، گریه‌ی بر سالار شهیدان برای یک سالک دارد هیچ عبادتی ندارد.

امام جواد علیه السلام فرمودند که «اَلقَصدُ اِلَی اللهُ تَعالی بِالقُلُوبِ اَبلَغُ مِن اِتعابِ الجَوارِحِ بِالاَعمالِ»[۲] کسی که با دل به سوی خدای متعال سفر کند، دلِ خود را به پرواز در بیاورد، سفرِ قلبی و دلی داشته باشد، این بالغ‌تر و رساتر در رسیدن به مقصد است از اینکه انسان جوارحِ خود را به زحمت بیندازد.

در نمازهایی که دل نیست، در عبادت‌هایی که عشق نیست، در خدماتی که اخلاص نیست، این‌ها فایده‌ای ندارد و مانندِ این است که انسان به دورِ خود بچرخد، ولی گریه‌ی بر امام حسین علیه السلام گریه‌ی بر امام حسین علیه السلام است، کسی که دلِ او بسوزد… اگر دل نسوزد که گریه نمی‌کند، وقتی دل می‌سوزد کاری به این و آن ندارد، هر که هر چه می‌خواهد انجام دهد، این گریه‌اش برای امام حسین علیه السلام است.

Sadighi-13970821-Masjed-ThaqalainSite (2)

این است که بزرگانِ ما مانندِ مرحوم ملا محمد تقی مجلسی که اهلِ باطن بود، اهل الله بود، عارف بود، اهلِ سیر و سلوک بود، ایشان می‌گفتند که ما از دو روزنه به نورِ الهی می‌رسیدیم، یکی از آن دو روزنه گریه‌ی بر امام حسین علیه الصلاه و السلام بود.

قدر بدانید، قدرِ این گریه‌های‌تان را، قدرِ این اشک‌های‌تان را، قدرِ این سوزهای‌تان را بدانید و هرچه در این ماه زیرِ خیمه‌های امام حسین علیه السلام کسب کرده‌اید در صندوقِ حضرت زهرا سلام الله علیها بگذارید و به بی‌بی هدیه کنید و از ایشان بخواهید که ثوابِ آن برای شما باشد اما این امانت نزدِ شما هم باشد، من در شبِ اول قبر احتیاج دارم که از من پذیرایی کنید.

و بعد از این شُکر و تذکّر به شُکرِ نعمتِ عزاداریِ دو ماهه برای حضرت سالار شهیدان عرض می‌کنیم که ماه ربیع الاول هم همانطور که از نامِ آن پیداست یک بهار است، خدای متعال خواسته است که دلِ ما همیشه بهار ببیند، گل ببیند، از این جهت قرآن ربیع القلوب است، کسی که قرآن می‌خواند دلِ او بهاری می‌شود، نسیمِ قرآن دل را زنده می‌کند و گل‌های ایمان و گل‌های اخلاص و گل‌های عرفان و گل‌های اخلاق با سیرِ در آیاتِ قرآن شکوفا می‌شود و قلبِ انسان گلزار و پُرگُل و معطّر می‌شود.

Sadighi-13970821-Masjed-ThaqalainSite (5)

اهمیّتِ وجودِ حجّتِ خدای متعال روی زمین

کنارِ قرآن صامت که ربیع القلوب است توجّه به قرآن ناطق است، من بر حسبِ ادای حقِّ نوکری و نمک‌شناسی لازم می‌دانم که این یادِ امام زمان ارواحنا فداه و توجّه به وجودِ نازنین و انتظار قدومِ مبارکِ ایشان و دغدغه‌ی کسبِ رضایتِ قلبِ مبارکِ ایشان را هم خود و هم دوستان در صدرِ مسائلِ زندگی قرار بدهیم.

وجود مبارک حضرت حجّت ارواحنا فداه حجّتِ خدای متعال است که «لو لا الحجه لساخت الارض باهلها»[۳]، وجود و بقاء و معنویّت و ایمان و عزّت و قدرت و توفیقاتِ ما همه از برکاتِ امامِ زمان ارواحنا فداه است، و «بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی»[۴] به یُمنِ قدومِ مبارکِ ایشان خدای متعال سفره‌ی رزق را برای خلایق گسترده است، لذا اگر امام زمان ارواحنا فداه نبودند زمین ما را تحمّل نمی‌کرد، لرزه‌ها و پس‌لرزه‌های زمین باعث می‌شد که حفره‌های عمیقی پیدا بشود و سکنه‌ی زمین در دلِ زمین فرو بروند و زمین همه را می‌بلعید، آن کسی که لنگرِ زمین و زمان است وجود مقدّس امام زمان ارواحنا فداه است، لذا حجّت مایه‌ی ثباتِ کائنات است، به وجودِ او باران نازل می‌شود، هم در زیارتنامه‌ها آمده است «وَ بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ»[۵] و هم اگر کسی نشاط می‌خواهد و می‌خواهد غبارِ غم از آینه‌ی دلِ او پاک بشود و دلِ او پاک بشود، «وَ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ»[۶]، هَمّ و غَم با وجودِ آن بزرگوار، نورِ محبّتِ آن آقا، نورِ ولایتِ آن عزیز، آتشِ عشقِ او غم را می‌سوزاند…

Sadighi-13970821-Masjed-ThaqalainSite (4)

ذکرِ ائمه علیهم السلام ذکرِ خدای متعال است

ببینید انسان برای امام حسین علیه السلام می‌سوزد و اشک هم می‌ریزد اما دلگیر نمی‌شود، اینکه دلِ انسان می‌گیرد برای تعلّقاتِ دنیوی است، شما هرچه در بارگاهِ خدای متعال گریه کنید سبک‌تر می‌شوید، در درون خودتان احساسِ گشایش می‌کنید، اما خدا نکند که کسی داغِ جوانی دیده باشد، یا خانه‌اش سوخته باشد، یا جایی از خودِ او درد کند، این سوزی که با درد و داغ و تعلّقاتِ دنیوی است نور ندارد، انسان احساس نمی‌کند که گناهِ او کم شده است، انسان احساس نمی‌کند که دلِ او باز شده است، انسان احساس نمی‌کند که بارِ او سبک شده است و می‌تواند پرواز کند و سبک شده است، این در ارتباطِ با خدای متعال است، «الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[۷]، که در «ذکرالله» هم ذکرِ ائمه‌ی اطهار علیهم السلام از این جهت که حضرات اسماء حسنی خدای متعال هستند، ذکرِ امام حسین علیه السلام، ذکر امام زمان ارواحنا فداه و… ذکرِ خدای متعال است.

«إنَّ ذِکرَنا مِن ذِکرِ اللّه»[۸]، در کتاب شریف «عدّه الدّاعی» نقل می‌کند که معصوم فرمودند: یادِ ما یادِ خدای متعال است، وقتی شما یادِ حضرت زهرا سلام الله علیها می‌کنید، یادِ امیرالمؤمنین علیه السلام می‌کنید، یادِ هر یک از ائمه‌ی اطهار علیهم السلام را می‌کنید یادِ خدای متعال است، این‌ها فِلِش هستند، این‌ها آینه هستند، این‌ها در برابرِ خدای متعال استقلالی ندارند، این‌ها جلوه‌ی خدای متعال هستند، این‌ها سایه‌ی خدای متعال هستند، این‌ها آیتِ حق هستند، از این جهت یادِ این بزرگواران مانندِ یاد خدای متعال است.

Sadighi-13970821-Masjed-ThaqalainSite (6)

وقتی می‌گوییم «یا صاحب الزّمان»، وقتی «یا فاطمه الزّهرا» می‌گوییم، گویا «یا رحمان» و «یا رحیم» می‌گوییم، گویا «یا غیاث المستغیثین» می‌گوییم، این‌ها اسماء الله هستند، این‌ها اسماء عینیِ پروردگارِ متعال هستند.

مرحوم علامه بزرگوار صاحب تفسیرِ المیزان بحثی در اسماء الهی دارند، در آنجا می‌گویند: اسمِ خدای متعال لفظ نیست، اسمِ خدای متعال حرف نیست، اسمِ خدای متعال کلام نیست، «وَ بِأَسْمَائِک الَّتِی مَلَأَتْ أَرْکانَ کلِّ شَیءٍ»[۹]، اسماء الهی ارکانِ تمامِ کائنات را پُر کرده است، همه‌ی عالَمِ ممکنات قائم به اسماء خدای متعال هستند، «وَ بِأَسْمَائِک الَّتِی مَلَأَتْ أَرْکانَ کلِّ شَیءٍ»، باز در دعای کمیل می‌خوانیم «یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ» این لفظ نیست، اسمِ الهی دواء است، یادِ الهی شفاء است، اسماء الهی اعیانی هستند دارای اثر و هر اسمی مأموریّتِ خاصّی در اداره‌ی عالَم دارد.

لذا حضرات معصومین علیهم السلام اسماء الله الحسنی هستند، هم جلالِ خدا هستند، هم جمالِ خدا هستند، هم بهاء خدا هستند، هم کمالِ خدا هستند و تمامِ جلواتِ حق تعالی در وجودِ این بزرگواران است و چون یک جهتِ ماهِ ربیع المولود ولادتِ کامل‌ترین جلوه‌ی خدای متعال، سالارِ پیغمبران، کامل‌ترین نورِ الهی در عالَمِ امکان، نبی مکرّم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلّم است، او عقلِ کل است، او اول صادق است، او اول نوری است که پروردگار متعال خلق کرده است، هرچه در عالم هست و نیست تجلیاتِ پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم است، همه‌ی حضراتِ انبیاء علیهم السلام آثارِ خودِ پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم هستند، اثرِ نورِ پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم هستند.

نهم ربیع الاول و عهد با امام زمان ارواحنا فداه

یکی از این جهت این ماه ربیع است، بهارِ دل است، کمالِ نورِ خدای متعال در عالَمِ امکان با طلوع وجود پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم حاصل شده است، یکی هم ماهِ ولایت امام زمان ارواحنا فداه است.

Sadighi-13970821-Masjed-ThaqalainSite (3)

وجود مبارک حضرت مهدی ارواحنا فداه در روز نهم ربیع پرچم امامت را به دست گرفتند، آخرین ذخیره‌ی الهی بر روی زمین مستقر شده است، صاحب کار آمده است، فرمانده آمده است، راهنما آمده است، الگو آمده است، اکسیری که جهان را به کمالِ الهی می‌رساند در این عالَم قدم گذاشته است، لذا روزِ بیعت با امام زمان ارواحنا فداه است، خودتان را آماده کنید، آن روز حتماً دعای عهد را بخوانید، حتّی المقدور هر روز دعای عهد را بخوانید، عهدِ با امام زمان ارواحنا فداه، عقد با امام زمان ارواحنا فداه، بیعت با امام عصر ارواحنا فداه، بعد هم مراحلِ بعدیِ آن، «اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَهِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَیْعَهً لَهُ فِی عُنُقِی»[۱۰]، اول عهد و قول است، بعد عقد و وابسته شدن است، بعد هم بیعت است، در بیعت وابستگی نیست، دیگر من نیستم و خود را به آقا فروخته‌ام، آقا مرا قبول کرده است و مرا خریده است، من برای او هستم، من ملکِ او هستم، این غیر از عقد است، عقد دو طرف دارد، ولی وقتی ملک برای مالک است مالک نسبت به ملکِ خود اختیارِ تام دارد.

این سه مرحله که ابتدای آن عهد است و بعد از آن وابستگی است و بعد از آن هم انتقال به حیطه‌ی وجودیِ او، گویا دستِ او شده‌ایم، همینطور که دستِ من برای من است و همیشه در اختیارِ من است و شما دخالتی در دستِ من ندارید، چشمِ من برای من است و هر زمانی که خواستم آن را باز می‌کنم و نگاه می‌کنم و هر زمانی که خواستم آن را می‌بندم، زبانِ من چون ملکِ من است در اختیارِ من است، هر زمان که خواستم سخن می‌گویم و هر زمان که خواستم سکوت می‌کنم.

اگر بیعت واقع شد وجود نازنین حضرت در وجودِ ما تصرّفِ ولایی می‌کنند، ما دیگر بصورتِ خودسر کاری را نمی‌کنیم، هرچه انجام می‌دهیم آن کار کارِ امام زمانِ ما ارواحنا فداه است، این تصرّفِ حضرت در وجودِ ما، این تملّکِ ایشان نسبت به ملکی که ما در اختیارِ ایشان قرار داده‌ایم همان حالتِ فناء است و آغازِ ذوب شدن و آینه‌ی کامل شدن برای حضرت حجّت ارواحنا فداه است.

بعد از آن از خدای متعال مراحلِ بعدی را درخواست می‌کنیم و می‌گوییم: بارالهی من را جزوِ کسانی قرار بده که نسبت به حضرت «وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ»[۱۱] من مجریِ فرمان‌های حضرت حجّت ارواحنا فداه باشم، «وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ»[۱۲] من در سنگرِ دفاع نشسته باشم، من سپرِ بلای امام زمان ارواحنا فداه شده باشم، من حصن حصینِ حضرت باشم، من بلاگردانِ امام زمان ارواحنا فداه بشوم، «وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ»[۱۳].

این مراحلی که بعد از عهد و عقد و بیعت از امام زمان ارواحنا فداه می‌خواهیم «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ [وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ] وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ» پنج مرحله است و هر کدامِ آن‌ها هم یک کلاس است و سازنده است و این سرودِ ظهور منتظر را آماده می‌کند تا با طیِّ این مراحل و مراتب جزوِ کسانی باشد که حضرت ببینند این آمادگی‌ها هست و از خدای متعال بخواهند و خدای متعال هم دعای ایشان را مستجاب کند و ان شاء الله تشریف بیاورند.

این عهد با امام زمان ارواحنا فداه در روز امامتِ حضرت، عقدِ با امام زمان ارواحنا فداه در روز ولایتِ حضرت، بیعت با امام زمان ارواحنا فداه در روز پرچمداریِ حضرت حجّت ارواحنا فداه و بعد هم فکر کردن به آرمان‌ها، من می‌خواهم «عُون» باشم، چه کسی «عون» است؟ «عون» غیر از ناصر است، ناصر در مقابله است اما «عون» همیشه «عون» است، آقا جان! من کمکِ شما هستم.

ما چطور می‌توانیم به امام زمان‌مان ارواحنا فداه کمک کنیم؟ این را فکر کنید و ببینید که کارهایی که انجام می‌دهید کمک به امام زمان ارواحنا فداه است یا مقابله‌ی با حضرت؟ روی تک تکِ کارهای شبانه‌روزمان دقّت کنیم، ببینیم که ما برای حضرت «عون» هستیم یا کارشکنی می‌کنیم؟

انسان گاهی در کارهای خانه نسبت به پدرِ خود حالتِ مساعدت دارد و پدرِ او می‌گوید «عونِ» من بود، این همیشه مرا یاری می‌کند.

گستره‌ی «وَ أَعْوَانِهِ» گسترده‌تر از «انصار» است، در نصرت دو جبهه است و ما به کمکِ آقای خود می‌رویم، قشونِ حضرت می‌شویم، سربازِ حضرت می‌شویم، اسلحه بر می‌داریم و سینه سپر می‌کنیم و برای آن بزرگوار جانفشانی می‌کنیم، ولی اگر جنگ هم نباشد ما برای امام زمان ارواحنا فداه «عون» هستیم، وقتی من نماز می‌خوانم طوری نماز می‌خوانم که حضرت از این نماز شارژ بشوند و در من احساسِ نور کنند، نمازِ خوبِ من برای امام زمان ارواحنا فداه «عون» است، گره‌گشایی‌های ما نسبت به یکدیگر برای امام زمان ارواحنا فداه «عون» است، خوش‌اخلاقی‌های ما اعانت بر امام زمان ارواحنا فداه است.

قرآن کریم می‌فرماید: «تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى»[۱۴]، در هر کارِ نیک و احسانی و در تقوا «عون» باشید، آنجا نصرت نیست بلکه اعانت است، شما به زلزله‌زده‌ها کمک می‌کنید، اعانت می‌کنید، ولی نصرت نه! اگر مظلومی در برابرِ ظالمی در حالِ مغلوب شدن است و شما برای دفاع از مظلوم می‌روید آنجا نصرت است، نصرت به جبهه رفتن است، نصرت مقابله کردن با ظالم است، نصرت استکبارستیزی است، نصرت فسادستیزی است، نصرت ظلم‌ستیزی است.

انصارِ خدا باشیم

«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَعْوَانِهِ» و بعد «أَنْصَارِهِ»! وقتی انسان تعاون داشت و «عون» بود مناسبتِ او شدیدتر می‌شود، محبّتِ او بیشتر می‌شود، آمادگی برای جانفشانی پیدا می‌کند، آن وقت جزوِ انصارِ حضرت می‌شود.

پروردگار عزیز در سوره‌ مبارکه صف فرمودند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا أَنْصَارَ اللَّه کَمَا قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنْصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّه»[۱۵]، ای مؤمنان! شما بیایید و انصار الی الله باشید، این خیلی عجیب است! این نصرتِ خدای متعال حرکت به سوی خدای متعال است، خدای متعال ضعفی ندارد که شما بخواهید او را کمک کنید تا قوی بشود، نصرتِ شما، جبهه رفتنِ شما، سلاح به دست گرفتنِ شما و مقابله‌ی شما حرکتِ شما به سوی خدای متعال است.

«مَنْ أَنْصَارِی إِلَى اللَّهِ» چه کسانی انصار الی الله هستند؟ یعنی نصرتِ آن‌ها و کمکِ آن‌ها جهت‌دار است، دل به عملِ انسان جهت می‌دهد، چه کسی خالصانه جبهه‌ی حق را یاری می‌کند؟ وقتی این یاریِ جبهه‌ی حق با نیّتِ قربی باشد خودِ این نصرت حرکت الی الله است، «مَنْ أَنْصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّه»، وقتی قشون آمد و کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم قرار گرفت «فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِینَ» ، آن‌هایی که مؤمن بودند و زیرِ پرچم و تحت فرماندهیِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم کمک و نصرت کردند، ما این‌ها را غالب کردیم، قاهرین یعنی غالبین، ما این‌ها را بر دشمن پیروز کردیم، این نصرت برای درگیری است.

اما «عون» اینطور نیست، لحظه لحظه‌ی زندگی‌ شما  کمک به امام زمان ارواحنا فداه است،اگر اعانت بر احسان برّ و تقوا است، اگر زندگیِ شما در مسیرِ نیکی کردن است، در مسیرِ گره گشودن است، در مسیرِ گرفتنِ دستِ افتاده‌ای است، در مسیرِ شاد کردن دل‌هاست، در مسیرِ مهربان کردنِ دل‌ها نسبت به یکدیگر است، در مسیرِ اصلاحِ ذات البین است، در مسیرِ ایثار است، در مسیرِ نماز و روزه است، این‌ها اعانتِ بر برّ و تقوا است.

این «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَعْوَانِهِ» که یعنی خدایا! من را جزوِ اعوانِ امام زمان ارواحنا فداه قرار بده، یعنی مرا در جبهه‌ی بندگی قرار بده، یعنی به من توفیق بده که همه‌ی کارهای خوب را انجام بدهم که این‌ها وجود مبارک امام زمان ارواحنا فداه را شاداب می‌کند، بر خلافِ اینکه روزِ خود را با غیبت بگذارند، بر خلافِ اینکه انسان شبِ خود را با غفلت بگذراند، پدری که ببیند فرزندِ تنبلی دارد «جیفه باللیل» است، «حمار بالنهار» است، شب‌ها مانندِ جیفه می‌افتد و روزها هم انسانِ خوش گذران و بیهوده‌گرا و عُمر ضایع کن و جوانی بر باد ده است، پدر چه می‌کند؟ پدر نسبت به این غصّه می‌خورد، افسرده می‌شود.

ما باید اعانت به امام زمان ارواحنا فداه کنیم نه اینکه باری روی دوشِ امام زمان‌مان ارواحنا فداه باشیم، باید یار باشیم، اگر ما در خطّی که حضرت هستند حرکت کردیم یارِ حضرت هستیم و اگر در خطِّ کج رفتیم و زاویه گرفتیم خلافِ اعانتِ حضرت حجّت ارواحنا فداه هستیم.

«وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ»، گاهی انسان در جبهه هست، آمده است تا نصرت کند اما سپر نیست و در حالِ حرکت پشتِ آقا است، او خود را سپر کرده است، گاهی اینطور نیست و من به فدای او می‌شوم، زمانی که حضرت زینب سلام الله علیها نگرانیِ خود را نسبت به یاران امام حسین علیه السلام به ایشان اعلام کردند و فرمودند: یا اباعبدالله! این‌هایی که امشب با شما هستند آیا فردا خواهند ماند یا این‌ها هم می‌روند و شما تنها می‌مانید؟

وجود مقدّس حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام به خواهرِ خویش اطمینان دادند اما خبر به جناب حبیب بن مظاهر رسید که چه نشسته‌ای عقیله العرب نگران هستند و اظهار نگرانی کرده‌اند.

او یارانِ خود را جمع کردند و مقابل خیمه‌ی حضرت زینب سلام الله علیها آمدند و آنجا هم‌قسم شدند و گفتند: ما اطمینان می‌دهیم تا یک نفر از ما باقی هست یک مو از حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام و بنی‌هاشم کم نشود.

این «وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ» مکمّلِ آن انصار است، انصار کمک می‌کنند اما کمک می‌تواند کمکِ ستادی باشد، می‌تواند آب دادن باشد، می‌تواند غذا دادن باشد، می‌تواند لباس دوختن باشد… مانندِ دورانِ هشت سال دفاع مقدّسِ ما که بسیاری از بانوان در خانه‌های خود برای رزمندگان لباس می‌دوختند، در بعضی از روستاها برای رزمندگان نان می‌پختند، همه‌ی این‌ها نصرت بود اما آن کسی که نارنجک می‌بندد و زیرِ تانک می‌رود که فرمانده‌ها سالم بمانند غیر از این است، او علاوه بر اینکه ناصر است «ذاب» است.

«وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ» گاهی انسان هم ناصر است و هم ذاب اما خودسرانه این کار را انجام می‌دهد، گاهی اینطور نیست و از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن…

امشب چون در آستانه‌ی نهم ربیع هستیم و ان شاء الله طلبه‌های عزیز ما طیِّ مراسمی دعای عهد بخوانند و لبیک یا مهدی بگویند و با آقای خود پیمان فداکاری ببندند، به این مناسبت خواستم بگویم که هم قرآن ربیعِ دل‌هاست و هم امام زمان ارواحنا فداه «ربیع الانام و نضره الایام» است و آغاز امامت و ولایتِ حضرت را نقطه‌ی عطفِ تاریخ بدانید و بگویید آقای ما آمده است، مشکلِ فرماندهی نداریم، هر زمانی که ما آماده باشیم ایشان دستوراتِ خود را ابلاغ می‌کند و جهان را از این وضعیّت نجات خواهد داد.

روضه‌ی وداع

صلی الله علیک یا اباعبدالله وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ

مقابل لشکر آمد و یک نگاهی به طرفِ راست و نگاهی هم به نگاه چپ انداختند…. دیدند اطرافِ ایشان خالی شده است و دیگر حضرت عباس علیه السلام نیستند، دیگر عون و جعفر ندارند، دیگر اکبر و قاسم ندارند، دیگر حبیب و بریر ندارند…

فرمودند: «یا ابْطالَ الصَّفا! یا فُرْسانَ الهَیْجاء! مالى انادیکُمْ فلا تُجیبوُنى وَادْعُوکُمْ فلا تَسْمَعُونى»[۱۶] آیا حسین را تنها گذاشته‌اید؟ آن چابک‌سواران کجا رفتند؟ ای یکّه‌تازان و ای قهرمانان آیا مرا تنها گذاشته‌اید؟

«هَل مِن ناصِر یَنصُرُنی،  هَلْ مِنْ ذَابٍّ…» آنجا هم می‌بینید که ابتدا نصرت می‌خواهد و بعد ذاب، «هَلْ مِنْ ذَابٍّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله ؟»… در موردِ «ناصر» فرمودند: به من کمک کنید، من غریب هستم… اما در دفاع نفرمودند از من دفاع کنید، فرمودند: یعنی یک نفر غیرتمند نیست از ناموس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم دفاع کند؟ «هَلْ مِنْ ذَابٍّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله ؟»

ولی می‌گویند حضرت دیدند که شیونِ بانوان بلند شد، حضرت به طرف خیمه‌ها برگشتند، حضرت نسبت به حضرت زینب سلام الله علیها و حضرت رباب سلام الله علیها حسّاس بودند… آمدند و فرمودند: مگر نگفته بودم بلند گریه نکنید؟ چه شد نالا‌های شما بلند شد؟ عرض کردند: یا ابا عبدالله… وقتی صدای غریبانه‌تان بلند شد این شش ماهه تکان خورد و صدای او بلند شد…

لا حول و لا قوّه الّا بالله العلی العظیم

علی لعنه الله علی القوم الظّالمین

دعا

نَسْئَلُکَ وَ نَدْعُوکَ بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم…

یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ یَا قَدیمَ الإحسَان بِحَقِّ الْحُسَیْنِ

خدایا! گناهانِ ما را ببخش.

خدایا! آبروی ما را حفظ کن.

خدایا! عاقبتِ امرِ ما را ختم به خیر بفرما.

خدایا! امام زمانِ ما را برسان.

خدایا! به ما لیاقت و شایستگیِ خدمتِ در رکابِ حضرت را عنایت بفرما.

خدایا! همه‌ی ما را زمینه‌سازِ ظهور قرار بده.

خدایا! همه‌ی ما را از چشم به راه‌های صادقِ حضرت محسوب بفرما.

خدایا! سایه‌ی پر برکتِ صالحان از امّت و علما و خدمتگزاران، خاصّه مقام معظّم رهبری را با اقتدار و عزّت مستدام بفرما.

خدایا! کسانی که قصدِ خیانت دارند، کسانی که ضربه‌ی فرهنگی و اقتصادی به این کشور می‌زنند دستشان را کوتاه کن.

خدایا! تبدیل به احسن بفرما.

خدایا! وضعِ بدِ ما را از نظرِ روحی و اخلاقی به وضعِ خوب مبدّل بگردان.

خدایا! ما را از ابرار و احرار و مقرّبین قرار بده.

خدایا! بحق محمد و آل محمد علیهم السلام خیر و برکت و گشایش بر این مردم نازل بگردان.

خدایا! دشمنِ فقرِ فرهنگی و اقتصادی را از این کشور بیرون بفرما.

خدایا! دشمنانِ ما را مخزول بفرما.

خدایا! مملکتِ فقرزده‌ی غریب و مظلومِ یمن را به پهلوی شکسته‌ی حضرت زهرا سلام الله علیها، به باب الحوائج شش ماهه‌ی کربلا بر این ائتلافِ امریکایی پیروز بگردان.

خدایا! این ائتلاف را نابود بگردان.

خدایا! شیعیان مظلومِ بحرین را از این حکومتِ ننگینِ ظالم و پشت نجات عنایت بفرما.

خدایا! همه‌ی حکومت‌های وابسته‌ی خائنِ منطقه را به همراهِ ارباب‌های آن‌ها از صفحه‌ی روزگار برانداز.

خدایا! آنچه خواستیم و نخواستیم و خیرِ دین و دنیایِ ما در آن است به ما روزی بفرما.

نثار روح بلند حضرت امام و شهیدان و ذوی الحقوقِ‌مان صلوات ختم بفرمایید.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم


پی نوشت:

[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] بحار الانوار، جلد ۷۵ ، صفحه ۳۶۴

[۳] بحار الانوار، جلد ۶۰، صفحه ۲۱۳

[۴] دعای عدلیه

[۵] زیارت جامعه کبیره

[۶] زیارت جامعه کبیره

[۷] سوره مبارکه رعد، آیه ۲۸

[۸] عدّه الدّاعی، جلد ۱، صفحه ۲۵۶

[۹] دعای کمیل

[۱۰] دعای عهد

[۱۱] دعای عهد

[۱۲] دعای عهد

[۱۳] دعای عهد

[۱۴] سوره مبارکه مائده، آیه ۲ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْیَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا ۚ وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا ۚ وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا ۘ وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ ۖ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ)

[۱۵] سوره مبارکه صف، آیه ۱۴ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا أَنْصَارَ اللَّهِ کَمَا قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنْصَارِی إِلَى اللَّهِ ۖ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ ۖ فَآمَنَتْ طَائِفَهٌ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَکَفَرَتْ طَائِفَهٌ ۖ فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَىٰ عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِینَ)

[۱۶]