آیت الله صدیقی روز دوشنبه بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء در مسجد جامع ازگل به درس اخلاق پرداختند که مشروح آن در اختیار شما قرار دارد.
- نعمتهای خداوند نشانهای از محّبت او به بندگان
- حکایت امام صادق و شیر درنده
- هدف از آفرینش حیوانات
- افزایش علم انسان با تدبّر در خلقت خدا
- ایمان و معرفت
- نیاز به دوست داشتن
- خدا ودود است
- مهر و محبّت میان زن و شوهر
- کانون نور خدا
- اثرات ایمان بر انسان
- داستانی از آیت الله بهجت در مورد شیخ مرتضی زاهد
- نامه به امام زمان در گرفتاریها
- نامه امام زمان به شیخ مفید
- امام زمان از حال ما غافل نیست
«السَّلَامُ عَلَیکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّه السَّلَامُ عَلَیکَ یَا حُجَّهَ اللَّه السَّلَامُ عَلَیکَ یَا سَفِینَهَ النَّجَاه سَیِّدِی أَغِثْنَا وَ أدرِکنا وَ لاتُهلِکنا».
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلََّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خاتَمِ الأنبیاءِ سَیِّدِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحُنَا و أرواحُ مَن سِواهُ فِدَاهُ و اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إلی یَومِ الدّینِ».
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یُطیعُکُمْ فی کَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُون * فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ نِعْمَهً وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ».[۲]
تبریک عرض میکنم ایّام نورانی ماه شعبان، خصوصاً روزهایی که به نام نامی امام زمان ما است، ایّام ولادت قطب عالم، قلب کائنات، جان جانان، امید و پناه ما حضرت حجّت است. به تناسب ایّام از این آیات کریمه یک تجلّیات جدیدی را که مناسبت با امام زمان است به محضر شما تقدیم میداریم.
نعمتهای خداوند نشانهای از محّبت او به بندگان
خداوند بر اساس محبّت ما را آفریده است. کسی خدا را مجبور نکرده است. قدرتی فوق قدرت او نیست تا چیزی را بر خدا تحمیل کند. وقتی تحمیل نیست، محبّت است، خاص است، اراده است، شوق است، خدا بندگان خود را دوست میدارد که به اینها وجود داده است. حالا که دوست دارد، آنچه لازمهی دوستی است خدا کم نگذاشته است. هر چه لازم است که ما زنده باشیم خدا به ما داده است. خدا این سفرهی خلقت را برای ما پهن کرده است
اگر در دریا لؤلؤ و مرجان است، اگر نهنگ است، اگر ماهی است، اگر آب بیکرانی در دریا است، اگر هوایی است، اگر پرندهای است، اگر صحرایی است، اگر گیاهان خودرو است، درختان خودور است، اگر منظومههایی است، اگر کهکشانهایی است، اگر روح القدسی است، اگر جبرائیل و میکائیلی است همهی اینها را خدا به خاطر ما خلق کرده است. این چقدر باید برای خدا محبوب باشد که خدا در صریح قرآن فرموده است «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ»[۳] هر چه در زمین وجود دارد برای شما است، ما بلد نیستیم از درندهها بهره ببریم.
حکایت امام صادق و شیر درنده
وجود مبارک امام صادق (علیه السّلام) در یک سفری که به طرف مکّه عازم بودند، یک گروهی از این مدّعیها، از این درویش مسلکها، از این صوفیها که برای خود یال و کوپال و ذکری و خراباتی و هویی میکشند و خیلی روی خود حساب میکنند آمدند. مرکبهای تندرویی داشتند، اعتنایی به امام صادق نکردند و گذشتند. به یک جایی رفتند و آنجا متوقّف شدند. این جمعی که با حضرت صادق (علیه السّلام) حرکت میکردند رسیدند، گفتند: چرا معطّل هستید، چرا اینجا ایستادید؟ گفتند: رفتیم، یک شیری آن جلو بود، میترسیم برویم. حضرت فرمودند: بیایید برویم. اینها همراه امام آمدند. این شیر وقتی به امام صادق (علیه السّلام) رسید، آمد این پوزهی خود را روی پاهای امام صادق میمالید. حضرت در گوش او یک چیزهایی گفت. گویا او هم با امام صادق (علیه السّلام) یک چیزهایی عرضه داشت.
از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدند مثل اینکه یک مطالبی بین شما و این درنده رد و بدل شد. حضرت فرمودند این حیوان به من گفت: جفت من در حال زایمان است ولی درد زایمان او خیلی سخت است. شما دعا کنید خدا این کار را برای او آسان کند. درخواست دومی داشت. آن این بود که شما از خدا بخواهید در این نژاد شیرها، هیچ شیری متعرّض به بچّههای فاطمه نشود. امام (علیه السّلام) بشارت دادند که جفت شما زاییده است و بچّهی او هم نر است و در نژاد شما هم هیچ شیری متعرّض بچّههای فاطمه نخواهد شد. هیچ خطری متعرّض بچّههای فاطمه از این درندهها نیست. بعد حضرت او را راهنمایی کردند به کنار جادّه رفت و این قافله هم به سلامتی عبور کرد.
هدف از آفرینش حیوانات
امام صادق (علیه السّلام) هم فرمودند: اگر شما ایمان و تقوا میداشتید بار خود را روی دوش درندهها حمل میکردید. خدا اینها را برای شما آفریده است. این کسی که در برابر امام خود اینطور خضوع میکند، اگر نور ولایت در کسی باشد، از تقوای الهی بهرهمند شود، خدا معرفت او را در این حیوان قرار میدهد و بار شما را اینها حمل میکردند.
جریانی را مرحوم آیت الله بهجت گویا نقل میفرمودند. افرادی بودند برای تبلیغ میرفتند شیری مرکب او بود، سوار میشد و تا کنار روستا بود میبرد و میآورد. خدا این درندهها را برای ما آفریده است. درنده خوی درندگی دارد، ولی غریزهی او هدایت شده است، به هر موجودی حمله نمیکند، او را نمیخورد. آنها برای خود هدایت شده هستند.
افزایش علم انسان با تدبّر در خلقت خدا
خدا در صریح قرآن فرموده است «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ» آنچه که در زمین است خدا برای شما آفریده است. خوب آنچه که در زمین است، همین مارها در مسائل دارویی، چقدر از زهر مار میتوانند استفاده کنند. از این موجود میتوانند بهره بگیرند. از عقرب، از درنده، از پرنده، اینهایی که حرام گوشت هستند برای خوردن حرام گوشت هستند، اینها منافع دیگر دارند. بشر هنوز به اینجا نرسیده است، و الّا همهی اینها برای ما است. خدای به خاطر ما اینها را خلق کرده است و در سورهی طلاق خدا فرموده است که هر چه در آسمان و زمین است مواد درسی شما است. برای بالا بردن علم شما ما این را آفریدیم.
«اللَّهُ الَّذی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا»[۴] خدا هفت آسمان را و آنچه که در زمین مماس به هفت آسمان است و آنچه که از عالم تدبیر میان آسمان و زمین است، همهی اینها را آفرید تا شما عالم شوید. یعنی چه؟ یعنی اینها کتاب الله هستند، شما باید همهی اینها را بخوانید. باید به اینها اطّلاع پیدا کنید، باید کُرات آسمان را شما بشناسید، باید قعر دریاها را شما بشناسید، فرمول آب را، فرمول خاک را، فرمود همهی اجرام کیهانی را، شما میتوانید با علم خود به اینها برسید. شما باید همهی اینها را بشناسید «لِتَعْلَمُوا»، اینها را ساختیم که شما عالم شوید. با مطالعهی اینها علم شما بالا برود. این مدرسهی شما است، این کتاب شما است، این آزمایشگاه شما است، همهی اینها برای شما است.
ایمان و معرفت
خداوند متعال بر اساس محبّتی که به ما داشته است اینها را به ما داده است تا معرفت پیدا کنیم. معرفت مقدّمهی ایمان است. آدم که معرفت پیدا کرد اعتقاد پیدا میکند. هر چه آدم به عجایب عالم پی میبرد قدرت خدا را بیشتر میفهمد، حکمت خدا را بیشتر میفهمد، لطف خدا را بیشتر میفهمد، محبّتهای بیدریغ خدا در همه جا برای آدم رخ میدهد و ایمان انسان بالا میرود. لکن شناخت اینها منهای یک سیمی که ما را به او وصل کند عملی نخواهد بود.
نیاز به دوست داشتن
«وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ»[۵] چگونه این محبّت به سوی خدا هدایت میشود؟ انسان موجود با محبّتی است. از جمله ویژگیهای انسان عاطفهی انسان است. انسان را انسان گفتند برای اینکه از انس است. بشر نیاز دارد مأنوس باشد، انس بگیرد، هم به محبّت کردن احتیاج دارد، هم به محبّت پذیرفتن احتیاج دارد. اینکه انسانها وقتی عیال انتخاب میکنند، بچّه ندارند، احساس خلأ میکنند، خرج میکنند، هزینه میکنند خدا به آنها بچه بدهد. چرا؟ برای اینکه در وجود او یک شعلهای است که فقط بچّه میتواند آن را خاموش کند. این محبّت پدری باید جای خود را پیدا کند. آدم احتیاج دارد بچّه داشته باشد و با همهی وجود او را دوست داشته باشد. محبّت پدری، محبّت در وجود او است، متعلّق محبّت در آنجا نیست. دارد زمین و زمان را جستجو میکند که این محبّت، شکار خود را پیدا کند. آدم دوست دارد محبّت کند. کما اینکه آدم دوست دارد محبّت شود.
این بچّههایی که پدر یا مادر نمیبینند تا آخر خلأ دارند. آن محبّت لازم به او نشده است. آدم احتیاج دارد که هم به او محبّت شود و هم محبّت کند. این از خصوصیّات خاصّ بشر است که محبوبیّت را دوست دارد، محور ورزیدن هم جزء وجود انسان است.
خدا ودود است
خدای متعال این ولی خود حضرت حجّت که خلیفهی خدا است، این جلوهی همهی خوبیها است. هر کسی هر مقدار محبّت دارد از چشمهی امام زمان سرچشمه گرفته است. خدا رحمان است، خدا رحیم است، خدا ودود است. یکی از اسماء الهی ودود است. ودود کسی که محبّت او زیاد است و این محبّت را اظهار میکند، این ودود است.
مهر و محبّت میان زن و شوهر
خدای متعال بین زن و مرد مودّت قرار داده است. «جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً»[۶]، این «جَعَلَ» جعل تشریعی است. یعنی خدا از زن و شوهر خواسته است که همدیگر را دوست بدارند و این دوستی در دل آنها نماند و آن را ابراز کنند. دستور شرع است، مرد باید زن خود را خیلی دوست داشته باشد و زن هم باید مرد خود را خیلی دوست داشته باشد و این خیلی دوستی را در دل خود نگذارد، این را در عمل بیاورد. آنچه که لازمهی راضی کردن شوهر است به حکم این آیه زن باید انجام دهد تا شوهر کاملاً از او راضی باشد. مرد هم باید نسبت به زن خود همینطور باشد. آنچه که او را ارضاء میکند باید در محدوهی شرع مضایقه نکند. مودّت یعنی این، «جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً».
کانون نور خدا
خدای متعال برای ایمان، با چه وسیلهای دل ما را پاک میکند تا غبارهای آن کنار برود و نور خدا در آنجا بتابد؟ وجود نازنین امام زمان با اینکه پس پردهی غیبت است، برکات آن زمین و آسمان را گرفته است. «وَ بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء»،[۷] «وجوده لطفٌ»[۸] اصل وجود امام زمان لطف خدا است، امّا یک تصرّفاتی دارد «و تصرفه لطفٌ آخر» یعنی وجود نازنین امام زمان مغناطیس است، دلها را جذب میکند، دلها را محبّتی میکند. دلها را ایمانی میکند. وجود نازنین حضرت حجّت (ارواحنا فداه) هر کسی ایمان دارد از کانون ایمان حضرت مهدی میگیرد. او کانون نور خدا است.
اثرات ایمان بر انسان
ایمان نور است. ایمان هم نور و روشنایی است و هم رونق است. هر کسی ایمان دارد هم رونق دارد، دل او جلا دارد، افسردگی ندارد، گرفتاری ندارد. ایمان آدم را شارژ میکند. ایمان به آدم انرژی میدهد، ایمان به آدم قوّت میدهد، چرا فرمود «وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»[۹] اسلام نصیب همه است، ولی ایمان نصیب شیعه است. ایمان از خواصی است که از ولایت به آدم میرسد. «وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ»[۱۰] علی امیر المؤمنین است، به مؤمن مِیره میدهد، مِیره یعنی رزق، قوت، مِیره معنوی، غذای روحی، غذای قلبی به عهدهی امیر المؤمنین است، ولی امیر المؤمنین که امیر همهی مؤمنان است، توشهی قلب را او میدهد، چه کسی سفره دار او است؟ اوصیاء او، آخرین حلقهی آن امروز، حضرت حجّت، امام زمان (روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء» است.
داستانی از آیت الله بهجت در مورد شیخ مرتضی زاهد
یک داستانی را مرحوم آیت الله العظمی آقای بهجت نقل میفرمودند، هم دل شما را شاد میکند، هم مناسب با این ایّام است و هم نشان میدهد. حالا این را با یک آیهی دیگری هم میشود ملزم کرد و مطلب را مؤکّد کرد. ایشان از یک بزرگواری نقل میکرد که گرفتار فقر بود، گرفتار پریشانی بود، مدّتی متوسّل شده بود. مرحوم آقا میرزا عبد العلی تهرانی، پدر حاج آقا مرتضی و حاج آقا مجتبی تهرانی او هم از شاگردان آقا میرزا جواد آقای ملکی بود، اهل معنا بود. او مأمور شده بود که از این آقا دعوت کند. این که هیچ غذایی پیدا نمیکرد، او را دعوت کرده بود. در آن مجموعهای که مهمان آقا میرزا عبدالعلی تهرانی بودند، مرحوم شیخ مرتضی زاهد هم آنجا بود.
شیخ مرتضی زاهد از نظر بعد معنوی و ملکوتی خیلی در اوج است. تعبیری که مرحوم آقا میرزا عبدالعلی تهرانی در مورد ایشان میکرده است میگفت شیخ مرتضی ۲۴ ساعته در خدمت امام زمان است. یعنی لحظهای از ولایت حضرت دور نیست، همیشه سایهی امام زمان بر سر ایشان است، هر جا برود با حضرت میرود. هیچ وقت هیچ جا امام زمان او را تنها نگذاشته است. همه جا با او بوده است. شیخ مرتضی زاهد به آن آدمی که پریشان است یک داستانی را گفته بود. گفته بود آن وقتهایی که ما در نجف بودیم، یکی از مدرّسین نجف به نام آقا سیّد حسن مدرّسی، از مدرّسین به نام نجف بود ولی وضع او بسیار بد بود. از نظر مالی و اقتصادی خیلی گرفتار بود. ۴۰ روز به امام زمان نامه نوشت. هر روز یک نامه نوشت و عرض حال خود را به حضرت فرستاد.
نامه به امام زمان در گرفتاریها
در منتهی الآمال آمده است، در کتابهای دیگر هم آمده است که اگر گرفتار شدید به حضرت حجّت نامه بنویسید یا در چاهی بیندازید، یا در این آبی که جاری است حضرت عنایت میکنند. بعضیها تجربه میکنند و جواب هم گرفتند. در مسجد مقدّس جمکران که میروید آنجا یک چاهی است، فرمهایی است که آن نامهی رسمی به حضرت بنویسید غفلت نکنید، یک وقت میگیرد. خیلیها نامه نوشتند و دست خطّ امام زمان را هم گرفتند، مانند مرحوم علی بن بابویه، پدر شیخ صدوق ما که در قم مدفون است. او به امام زمان نامه نوشت و از نداشتن فرزند ذکور شکایت کرد و از حضرت خواست که دارای فرزند پسر شود. امام زمان با دست خطّ مبارک خود برای او جواب نوشت و وعده داد که خدا دو پسر به شما میدهد. هر دو برای عالم اسلام برکت میکند که این شیخ صدوق یکی از آن دو نفر است.
نامه امام زمان به شیخ مفید
مرحوم شیخ مفید نامههای مکرّر از امام زمان دریافت کرده است. حضرت در نامهی خود به شیخ مفید نوشتند «لِلْأَخِ السَّدِیدِ وَ الْوَلِیِّ الرَّشِیدِ الشَّیْخِ الْمُفِیدِ»[۱۱] به شیخ مفید برادر خطاب کرده است. در حقّ شیخ مفید دعا کرده است. این جملهی مشهور امام زمان در مرقومهی ایشان است. به شیخ مفید نوشتند «إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُم» ما شما را رها نکردیم، بیصاحب نیستید، رها نیستید، بیکس نیستید، ما شما را از یاد نبردیم. این در مرقومهی امام زمان به شیخ مفید است. ایشان خود با قلم خود نوشتند. مرحوم آیت العظمی آقای بهجت میفرمودند مرحوم میرزای شیرازی مکرّر امضای امام زمان را نشان میداد. حوالههایی که از امام زمان میگرفت، دست خطّ مبارک امام زمان را داشت. امام زمان به بعضیها جواب نامه را مرقوم میفرمایند. اشخاصی را به پاسخ نامه مفتخر میکنند و اگر ما دریافت نکردیم ولی إنشاءالله میتوانیم حاجت خود را بگیریم.
سیّد حسن مدرسی ۴۰ روز به امام زمان نامه نوشته است و از وضعیّت خود شکایت کرده است. روز چهلم میگوید در خانه بودم و دیدم صدا آمد. کسی هم آنجا نبود. خیلی صدای روشن، واضح آمد که ما از حال شما غافل نیستیم. یک نگاهی به اطراف کرد و دید که کسی نیست. تردید کرد توهّم است دارم میکنم یا واقعا صدای کسی را دارم میشنوم! دوباره تکرار شد. ما از حال شما غافل نیستیم. میگوید همین که من این صدا را شنیدم گویا گنج عالم در اختیار من است. دیگر هیچ احساس ناراحتی از این نداری نداشتم. گویا همهی ثروتهای عالم را به من دادند. ما از حال شما غافل نیستیم.
امام زمان از حال ما غافل نیست
به بعضیها پول هم میدهند، غذا میدهند، ولی آرامش نمیدهند، ولی رضایت نمیدهند. به بعضیها پول نداده نتیجهی آن را میدهند. آدم پول برای چه میخواهد؟ پول را برای آبروی خود میخواهد یا پول را برای آرامش خود میخواهد. حالا به کسی پول نداده همین ثروت را میدهند. ۴۰ روز نامه نوشت ولی خدا ثروت آرامش را به او داد. میگوید همین که این صدا را شنیدم ما از حال شما غافل نیستیم. الحمدلله یک آقایی داریم که از حال ما غافل نیست. وضع ما را خبر دارد، دردهای ما را میداند، مشکلات ما را میداند. این برای ما آرامش است. اگر کسی را نداشتیم ناامید میشدیم، امّا یک کسی را داریم، او از حال ما خبر دارد و او میتواند به ما ایمان بدهد. «وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ»[۱۲]، این چشمهی ایمان وجود مبارک حضرت حجّت است. با یک نگاهی تزریق میکند، دل ما را سیراب میکند. با حیات طیبه و نور ایمان ما را سرشار میکند. بنابراین یکی از برکات امام عصر (ارواحنا فداه) این است که هر کسی اهل معنا باشد، معنویّت بخواهد، با او وصل میشود و خدای متعال او را سرشار از ایمان میکند.
یک جمله هم برای شما روضه بخوانیم. همهی شما آمادگی دارید. خود امام زمان هم روضه خوان خوبی هستند و هم گریه کن خوبی هستند. روضههایی که امام زمان در زیارت ناحیه خواندند. هیچ کسی بلد نیست آن طور روضه بخواند. گریههایی هم که حضرت حجّت میکنند گریههای عادی نیست. «لأندبنّک»،گریه بیصدا ندبه نیست، شیون ندبه است.
[۱]– سورهی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– سورهی حجرات، آیات ۷ و ۸٫
[۳]– سورهی بقره، آیه ۲۹٫
[۴]– سورهی طلاق، آیه ۱۲٫
[۵]– سورهی حجرات، آیه ۷٫
[۶]– سورهی روم، آیه ۲۱٫
[۷]– زاد المعاد، ص ۴۲۳٫
[۸]– منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج ۲۰، ص ۳۲۷٫
[۹]– سورهی آل عمران، آیه ۱۳۹٫
[۱۰]– سورهی حجرات، آیه ۷٫
[۱۱]– بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۴٫
[۱۲]– سورهی حجرات، آیه ۷٫
پاسخ دهید