روز دوشنبه مورخ ۳۰ خرداد ماه ۱۴۰۱، درس اخلاق حضرت «آیت الله صدیقی» بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء در مسجد جامع ازگل برگزار گردید که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَهِ لَأَسْقَیْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا».[۲]
ماه ذی القعده ماه مراقبه، ماه تمرکز بر گسستنِ وابستگیهای شیطانی، ماه سیر و سلوک در جهت وصال الهی، ماه طی طریق حضرت موسی علیه السلام در ذوب شدنِ در ذاتِ ربوبی است.
در مسئله رسیدن به مقصد اعلی که در قرآن شریف فرمود: «إِنَّ إِلى رَبِّکَ الرُّجْعى».[۳] یکی مسئلهی رجوع الی الله است، که حالا نوعاً تلقّی ظاهری این است که انسان با مرگ خود رجوع الی الله میکند، «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ».[۴] ظاهری که همه برداشت میکنند همین است که ما از خدا هستیم و به خدا هم برمیگردیم.
همان چیزی که جبرئیل امین به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در مقام موعظه عرضه داشت: «عِشْ مَا شِئْتَ فَإِنَّکَ مَیِّتٌ»،[۵] هر اندازه که میخواهی زندگی کن، ولو عمر نوح داشته باشی، نهصد و پنجاه سال هم زندگی کنی، در نهایت مرگ است، بالاخره پایان کار ما مرگ است و مرگ رجوع الی الله است، ما از خدا هستیم و به خدا برمیگردیم، «إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ»،[۶] ای پیامبر! تو که از همهی بندگان به من نزدیکتر هستی و از همه عزیزتر هستی، بناست تو هم شربت مرگ را بنوشی. اگر بنا بود کسی بماند باید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میماند، ولی مرگ برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم قطعی است، خدای متعال هم اعلان کرده است، «إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ».
تُوبُوا إِلَى اللَّه
هم مسئلهی رجوع الی الله، هم توبه. اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین، دوام توبه دارند، خدای متعال هم به همهی مؤمنین، اعم از انبیاء و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و ائمه هدی سلام الله علیهم أجمعین و پیروانشان دستور فرموده است که «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ»،[۷] مؤمن از سلسله جلیلی است، از انبیاء گرفته تا ائمه علیهم السلام، تا همه پیروان، در مرحله عصمت، در مرحله عدالت، در مرحله معرفت و توحید، خدای متعال به همه دستور فرموده است که «تُوبُوا إِلَى اللَّه»، به سوی خدا برگردید.
بنابراین یکی از مصادیق توبه این است که اگر کسی به گناه آلوده شد برگردد، گناه اعراض از خدای متعال است، پشت کردن به خدای متعال است، شکستنِ حریم محبوب است، آدم عاقل بلافاصله برمیگردد، میداند که اگر کسی با خدا قطع رابطه کند خطرناک است، مگر انسان کسی را بجز خدای متعال دارد؟ مگر پناهی دارد؟ مگر رازقی غیر از خدای متعال هست؟ مگر ناصری غیر از خدای متعال هست؟ کسی که گناه میکند فکر نمیکند که گناهِ چه کسی را میکند.
از این جهت وقتی گناه کردیم، روایت دارد مواظب باشید ملائکه گناهی بدون توبه از شما بالا نبرند، هر وقت گناه کردید بعد از گناهتان فوراً یک استغفاری را ثبت کنید، این یک مرحله است که برای گنهکارهاست.
مرحله بالاتر برای کسانی است که گناه نمیکنند، مراقب هستند که گناه به سراغشان نیاید، ولی اهل غفلت هستند. نماز خود را به موقع میخواند، مطلقا غیبت نمیکند، اهل ظلم و ستم نیست، ولی ذکر کثیر ندارد، دوام ذکر ندارد، خدای متعال همهی ما را مأمور فرموده است که «اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً»،[۸] ذکر کثیر یعنی ذکر دائم، و اگر توجّهی به این آیه سوره مبارکه حشر کنیم از غفلتمان وحشت میکنیم، فرمود: «وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ»،[۹] مانند کسانی که خدا را از یاد بردهاند نباشید.
نسیان مقابلِ ذکر است، ذکر یعنی یاد، ذکر یعنی توجّه، ذکر یعنی ارتباط. خدای متعال میفرماید: «وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ» مانند کسانی که خدا را از یاد بردهاند نباشید.
نتیجه نسیانِ خدای متعال این است که انسان گرفتارِ خودفراموشی میشود، «فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ»، خدای متعال هم توجّه به سعادت را از آدم میگیرد، انسان عمر خود را ضایع میکند و گرفتارِ حسرتِ قیامت میشود. میدانست که گنهکارها در قیامت خون گریه میکنند، یا هنگام مرگ درخواست میکنند که «رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا».[۱۰]
نه اینهایی که نماز شبشان فوت شده است، اینهایی که نماز اول وقتشان فوت شده است، اینهایی که میتوانستند به همسایه خود احسانی کنند و نکردند، همسایهداری نکردند، اینهایی که میتوانستند دلهایی را شاد کنند و مانعی هم نداشتند اما شاد نکردند، چه سرمایههایی را از دست دادند، این معلولِ غفلت است. انسانِ بیدار خودش را در خط بهشت میبیند، تمام لحظات خود را در این خط حرکت میکند، هر لحظهای که ما ذخیرهای برای آخرت پیش نمیفرستیم، بدانید آن لحظهی ما حسرت روز قیامت ماست.
در روایت دارد سالی قحطی شد، مردم بقدری در گرسنگی و فشار قرار گرفتند که قبرها را میشکافتند و از مردههای خودشان تغذیه میکردند، یک قبری را شکافتند، داخل این قبر لوحی پیدا کردند که در آن لوح نوشته بود که «مَا قَدَّمْنَاهُ وَجَدْنَاهُ»[۱۱] ما هرچه فرستاده بودیم، به ما رسید.
تمام عمرمان را میفرستیم، اما چه چیزی میفرستیم؟ عبادت است؟ خدمت است؟ دفاع از حریم دین در سنگر است؟ دفاع از عزّت و استقلال است؟ یا نه غفلت است و هیچ کاری نمیکنیم؟
انسان باید عملهی خدا باشد
این ترک کارهای خیر برای ما در آنجا پشیمانی دارد، «مَا قَدَّمْنَاهُ وَجَدْنَاهُ»، هرچه کرده بودیم در اینجا به ما دادند. اگر انسان کاری نکرده باشد، اگر انسان بذری نیفشانده باشد، اگر انسان نهالی کشت نکرده باشد چه چیزی بدست میآورد؟ اگر میوه بخواهی باید نهال را غرس کنی و زحمت آن را بکشی تا وقت رسیدنِ میوه برسد و حاصل داشته باشی. اگر نه کشت کردی و نه نهال کاشتی، توقع داری حاصلی بدست بیاوری؟
این است که این غفلتها عامل حسرت و غصه و رکود بشر است، باید از غفلتها به خدا پناه برد و مراقبهی دقیق بعد از ترک گناه، اعراض از این غفلتهاست، لحظهای از عمر ما بدونِ عبادت، عبادت به معنای اعم، نه به معنای نماز، منظور این است هر کاری که میکنیم برای خدا کنیم، اگر میخندیم برای خدا بخندیم، اگر به زن و بچه خودمان محبّت میکنیم نیّت کنیم این کار را برای خدا کنیم.
میگویند مرحوم شیخ رجبعلی خیاط که جزو الگوهایی است برای مردم عادی، او که مجتهد نبود، او که ثقه الاسلام نبود، او که حجت الاسلام نبود، حوزوی نبود، ولی یک آدم مخلصی بود که یک مرتبه یک کاری کرد… اینکه در روایت دارد خدای متعال چهار چیز را در چهار چیز مخفی کرده است، رضای خودش را در طاعت مخفی کرده است، غضب خودش را در معصیت پنهان کرده است، استجابت را در میان دعاهایی که نمیدانیم کدام دعاست مخفی کرده است، ولی خودش را در میان همین مردمی که ما روی آنها حساب باز نمیکنیم مخفی کرده است.
لذا ما باید برای اینها حساب باز کنیم، هیچ طاعتی را از دست ندهیم، هیچ معصیتی را مرتکب نشویم، هیچ فرصت دعایی را از دست ندهیم، و به هیچ کسی اهانت نکنیم، تحقیر نکنیم.
یکی از چیزهایی که شیخ رجبعلی خیاط را شیخ رجبعلی خیاط کرد و او از اوتاد و اولیای الهی شد و اهل باطن شد و اهل حکمت شد و اهل تربیت شد… مرحوم شیخ رجبعلی خیاط صاحب نظر و صاحب نفس بود و بعضی از آدمها را متحول کرد، خدای متعال به او این نفس را داده بود که اشخاص را متحوّل میکرد.
این بزرگوار به مرحوم آقای مهدوی کنی، که آقا مهدوی کنی اولین لباس خود را برده بود که شیخ رجبعلی خیاط برای او بدوزد، در ابتدا یک شوخی کرده بود ولی شوخی آموزنده بود، بعد میگفت این سوزنی که به پارچه میزنید باید نیّت کنید که برای خدا کار کنید.
انسان باید عمله خدا باشد و هر کاری که میکند برای خدا کند، خودش را اجیر بداند، خودش را عملهی خدا بداند و خدا را کارفرمای خودش بداند و همهی زندگی او کار برای خدا باشد، تا خدای متعال بابت همهی زندگی او به او مزد و پاداش بدهد.
مرحوم آقای بهجت سلام الله علیه جزو کسانی هستند که در تمام عمر خود هیچ کاری برای غیرخدا نکرده است، لبخند او برای خدا بود… ایشان در میان درس ناگهان سکوت میکردند که حالت خضوع را از دست ندهند، وقتی شروع میکرد با حال خضوع برای خدا شروع میکرد. اگر بگویید یک درس داده باشد که در آنجا نیّت عبادت نکرده باشد، این در زندگی آقای بهجت، در زندگی فردی، خانوادگی، علمی، مرجعیتی، هیچ کاری برای غیرخدا نکرده است، همهی کارهای او برای خدا بود.
خوشا آنان که الله یارشان بی و حمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنان که دائم در نمازند…
خدای متعال را از یاد نبریم
این مراقبهی چلهی موسویه، بعد از اینکه حواس ما جمع است که تیرِ شیطان چشم دل ما را کور نکند، یکی از آنها هم این است که در این چهل روز از غفلت بپرهیزیم. حواس ما باشد که ما بر سر سفرهی خدا هستیم…
ادیم زمین سفره عام اوست بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست
این نفسی که میکشیم بر سر سفرهی خدای متعال هستیم، این خدای متعال است که به ما نفس میدهد که ما نفس بکشیم، این بازدمی که داریم، این ابزار برای خداست که با آن تصفیه میشود و کربن را بیرون میدهیم و خفه نمیشویم، این مال من نیست، سر سفرهی خدا این کار را میکنم. میبینیم با نعمت خدا میبینیم، حرف میزنیم با نعمت خدا است که حرف میزنیم و این خدای متعال است که زبان را گویا کرده است، اگر خدای متعال یک لحظه قدرت تکلّم را از من بگیرد لال میشوم و نمیتوانم با شما صحبت کنیم. هرچه داریم بر سر سفره خدا داریم. هر استفادهای میکنیم از نعمتهای خدا استفاده میکنیم، همه چیز نعمت است و خدای متعال صاحب همهی نعمتهاست، ولی نعمت ما علی الاطلاق خدای متعال است و ما دائماً میهمان خدای متعال هستیم. یک لحظه باشد که من و شما در میهمانسرای خدا نباشیم پیدا نمیکنید، دائماً او به ما میهمانی میدهید و سفرهی ضیافت خدای متعال پهن است و ما علی الدوام میهمان حضرت حق سبحانه و تعالی هستیم و ما ولینعمت و میزبان خودمان را از یاد میبریم. سر سفرهی او نشستهایم و از نعمت او استفاده میکنیم ولی او را یاد نمیکنیم.
این ذکر دائم برای بندهی مؤمن از اوجب واجبات است، خدای متعال را از یاد نبریم، این مراقبهای است برای اینکه خدای متعال را فراموش نکنیم.
من برای چه کسی حرف میزنم؟ اگر چه کسی را راضی کنم از حرف خودم سود بردهام؟ آیا یادِ یک گویندهی خطیب میآید که قبل از آنکه شما بشنوید او سمیع است؟ قبل از آنکه شما ببینید او بصیر است، از شما چه چیزی ساخته است که من شما را راضی کنم؟ اگر او را راضی کردم آدم عاقلی هستم، اگر برای غیرِ او حساب باز کردم آدم احمقی هستم.
این چلّهی حضرت موسی علیه السلام چلّهی ارتباط دائم است، چلّهی ذکر دائم است، «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ»،[۱۲] در تمام حالات یاد خدا باشید. همیشه «ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعین»،[۱۳] همیشه کاری کن که خوشش بیاید و نگذارد سیم تو قطع بشود، «وَ اَلْهِمْنی وَلَهاً بِذِکْرِکَ اِلی ذِکْرِکَ»،[۱۴] خدایا! ذکر خودت را به من الهام کن، من را واله یاد خودت کن، تو دل من را شیدا میکنی. خدای متعال که از هر کسی دل نمیبرد، وضع برخی از دلها خیلی خراب است، خدای متعال به آن دل نگاه نمیکند.
فرمود: «تَفَرَّغْ لِعِبَادَتِی»،[۱۵] نه اینکه فقط در سحر بلند شدی «تَفَرَّغْ لِعِبَادَتِی»، دل تو همیشه برای عبادت من فارغ باشد، که اگر دل را برای من فارغ کردی و دغدغهای غیر از من نداشتی «أَمْلَأَ قَلْبَکَ خَوْفاً مِنِّی» من هم قلب تو را مملو از خوف خودم میکنم، تو را خداترس میکنم، همیشه نگران هستی که نکند خدا مرا چوب بزند، همیشه نگران هستی که نکند خدا مرا طرد کند، همیشه نگران هستی که نکند نظر خودش را از من برگرداند.
یا رب نظر تو بر نگردد برگشتن روزگار سهل است
اینکه انسان خدای متعال را بر خودش مراقب ببیند و مراقبت کند که خدای متعال مراقبه خود را از روی ما برندارد، این خیلی مهم است. این در اطاعت پیدا میشود.
مرحوم شیخ رجبعلی خیاط در آن خلوتی که با آن دختر داشت، خود آن دختر برای شیخ رجبعلی خیاط دام گذاشته بود، دیده بود عجب جایی قرار گرفته است، هیچ کسی غیر از خدا نمیتواند در آنجا به داد انسان برسد. دیده بود در خطر جدّی قرار گرفته است.
یک لحظه هوسرانی و یک عمر پشیمانی.
انسان یک لحظه سقوط میکند ولی همیشه در این پایین میماند و دیگر پر و بالی ندارد که بپرد، مگر اینکه حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه مانند فطرسِ ملک، این پرهای سوختهی او را برگرداند، وگرنه وقتی پر سوخت دیگر سوخته است و قدرت پرواز ندارد.
در این یک طاعت چه رضایتی بوده است، یک لحظه، در آن خلوت به خدای متعال عرضه داشت: خدایا! همیشه تو رجبعلی را امتحان کردی، یک لحظه هم من میخواهم تو را امتحان کنم، اینجا به داد من برس، نگذار من آلوده بشوم.
ولی پناه بردنِ شیخ رجبعلی خیاط رضوان الله تعالی علیه جدی بود. این یک لحظه طاعتِ او باعث شد که «حتّی تَکونَ أعمالِی و أورادِی کُلُّها وِرداً واحِداً»،[۱۶] این درخواست ما در دعای کمیل بر سر سفرهی مولی الموحدین مظهر تام ذکرالله امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، از خدای متعال درخواست میکند کاری کن که هم شب و روز من با یاد تو مأمور باشد… این «مأمور بودن شب و روز با یاد خدا» نشان میدهد هر کجا یاد خدا نبود آنجا ویران است، شب و روز من به ذکر تو مأمور باشد، عمران وقت، عمران عمر، آبادانی فرصتها به یاد خداست. هر لحظهای که از یاد خدا غافل بودیم، آنجای عمر ما ویران است، عمر نیست، در آن آبادی نیست، خرابیِ عمر است. «حتّی تَکونَ أعمالِی و أورادِی کُلُّها وِرداً واحِداً». تنها وِرد و لا اله الا الله گفتنِ من ذکر نباشد، بلکه همهی اعمال من ذکر باشد، نگاه من، قدم من، قلم من، حبّ من، بغض من، همه وِرد واحد باشد، همه بوی تو را بدهد، من رنگ تو را داشته باشم، «صِبْغَهَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً».[۱۷]
پس این تمرینِ یادِ خدا.
بدانید گاهی خدای متعال خوشش میآید و دیگر ما را نگه میدارد و نمیگذارد برگردیم. این «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ» همان «اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً»[۱۸] است، دائماً وجهه شما به سوی خدا باشد، وجهه دلتان و روی دلتان را هیچوقت از خدا برنگردانید. کسی که در محضر بزرگی نشسته است، ادب اقتضاء میکند که همهی وجود او متمرکز در او باشد. آیا اگر اگر حواس یک شاگردی در کلاس استادی پرت باشد و برگردد و به این و آن نگاه کند و با کسی حرف بزند و به کسی اشاره کند بر خلاف ادب نیست؟ خدای ما همیشه حاضر و ناظر است. چرا وجهه دلت را به سوی خدا… فقط در نماز «إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ»[۱۹]؟
حضرت ابراهیم علیه السلام که این را در نماز نگفتند، نشان داد آفلین را… خورشید خیلی عظمت دارد، خورشید خیلی جلال دارد، جذبهی خورشید سیارات را دور خودش طواف میدهد، این همه بلاگردان دارد، اما غروب دارد، ستارهها خیلی بلند هستند اما افول دارند، چرا به چیزی که غروب دارد دل میبندی؟ چرا دلت را به چیزی میدهی که از دست تو میرود؟ او میرود و دل تو بیچاره میشود!
وقتی اینها را گفت، این رَبّ من است، آن رَبّ من است، بعد گفت: همهی اینها افول دارند، بعد گفت: «وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ»، نباید به چیزی که از دست میرود دل بست، من همهی وجههی دلم را به سوی خدا کردم. دیگر هم بر نگشت. همه چیز رو به خدا دارد.
همیشه رو به خدا داشته باشید، همیشه رو به خدا داشته باشید، این ذکر دائم، این ذکر دائم…
اینها برای انسان… آن چیزی که حضرت موسی علیه السلام را نجیّ خدا کرد، «وَقَرَّبْنَاهُ نَجِیًّا»،[۲۰] دیگر فاصله و واسطهای بین حضرت موسی علیه السلام و خدای متعال باقی نماند، به مقام نجوا و مناجات رسید؛ ما در مقام منادات هستیم، «ندا» از دور صدا زدن است، ولی «نجوا» خلوت کردن است، بدون واسطه من و او هستیم، سومی را راه نمیدهیم، در آنجا اسراری هست که برای اهل راز است، غیر از اهل راز به آنجا راه ندارد.
تو که نابردهای ره در خرابات تو که ناخواندهای علم سماوات
به جانان کی رسی هیهات هیهات…
روضه و توسّل به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه
صلی الله علیک یا اباعبدالله، صلی الله علیک یابن رسول الله…
چه آموزگاری است برای عرفان، برای ذکر دائم… وقتی در گودی قتلگاه افتاد… سیمای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در گودی قتلگاه تماشایی است… تمام بدن مجروح است، جراحتهای مختلف و متعدد، جای شمشیرها… آنقدر نیزه زده بودند که تمام بدن آسیب دیده بود… سنگ بر بدن مبارک حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بود، بدن مبارک حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را سنگباران کردند… سختترین آنها همان سنگی بود که به پیشانی مبارک حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه اصابت کرد… استخوان پیشانی شکسته شد… نیزه را بر گلوی مبارک حضرت فرود آوردند… به همه جای بدن مبارک حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه ضربه وارد شده بود…
راوی میگوید من جلو رفتم تا ببینم او را چطور شهید میکنند، اما والله «لَقَدْ شَغَلَنِی نُورُ وَجْهِهِ»[۲۱] آنقدر چهره نورانی بود… دلم را مشغول کرد و متوجه نشدم قاتل چگونه سر برید… اما همینقدر لبهای مبارک حضرت تکان میخورد، گفتم شاید از زیادی جراحات مینالد، شاید بر اثر این ظلم در حال نفرین کردن هستند، صدا جوهر نداشت، گوش خود را نزدیکتر بردم و دیدم مشغول مناجات هستند، «إلهِى رِضاً بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ… یا غیاثَ المُسْتغیثین»…
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در لحظهی شهادت، کار تمام است، چرا «یا غیاثَ المُسْتغیثین» میگویند؟ هر دعایی با یک اسمی مناسبت دارد، چرا در آن حال «یا غیاثَ المُسْتغیثین» گفتند؟ اگر در وسط میدان میگفتند علت این بود که هنوز مجال داشتند و مسلماً برای مقابله از خدای متعال کمک میخواستند، ولی حالا که در حال معراج هستند چرا «یا غیاثَ المُسْتغیثین» میگویند؟
میگویند همینکه حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در گودی قتلگاه مناجات میکردند دیدند حضرت زینب کبری سلام الله علیها بالای تلّ زینبیه فریاد میزنند: «أمَا فِیکُم مُسلِم؟»…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم.
الا لعنت الله علی القوم الظّالمین.
«وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ».[۲۲]
دعا
نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ الأعظم الأعز الأجل الأکرم اِلَهَنا بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ الْحَسَنِ وَ الحُسَین وَالائمَّهِ مِن وُلدِ الحُسَین وَ بِدِمَاءِ شُهَداءِ یا الله…
خدایا! توفیق توبه دائم به ما روزی بفرما.
خدایا! گناهان ما را به امام حسین علیه السلام ببخش و بیامرز.
خدایا! ما را از وسوسه شیطان و شرّ نفس أمّاره معاف بدار.
خدایا! ما را از جهنّم مستخلص بفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم ما را با محمد و آل محمد محشور بفرما.
خدایا! بین ما و قرآن و پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و شهدا و مقرّبین خودت جدایی مخواه.
خدایا! حوائج این جمع و همهی مؤمنین را برآورده بفرما.
خدایا! فرج امام زمان ارواحنا فداه را در همین ایام قرار بده.
خدایا! توفیق دیدن جمال امام زمان ارواحنا فداه، مقبولیت برای دفاع در رکاب امام زمان ارواحنا فداه را روزی ما بفرما.
خدایا! ما را در این امتحانات سرافکنده و رفوزه نکن.
خدایا! ما را در همهی امتحانات سرافراز بدار.
خدایا! خیر و برکت، باران رحمت بر این مملکت نازل بفرما.
خدایا! زبان منافقین، کسانی که بر علیه نظام ما برای مأیوس کردن مردم ما در حال سمپاشی و لجنپراکنی هستند و میخواهند مردم ما را نسبت به دین و انقلاب و خون شهیدانشان بدبین کنند، خدایا! زبانشان را کوتاه کن و قلمهایشان را بشکن و همهی مجاری فسادشان را قطع بفرما و شیشهی عمرشان را هم بشکن.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم ملت و نظام و دولت و رهبری ما را دشمنشاد نکن.
خدایا! عاقبت امرمان را به شهادت ختم بفرما.
خدایا! دست فرزندان ما را، جوانهای ما را از دامان اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و قرآن کریم کوتاه نکن.
خدایا! فرزندان و جوانهای ما را در کشتی نجات حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه مستقر بفرما.
خدایا! امام و شهدای ما را همیشه از ما راضی بدار.
خدایا! تو را به حقیقت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام قسم میدهیم عموم بیماران، بیماران مورد نظر و سفارششده را شفاء عنایت بفرما.
خدایا! گرهی کار از همهی کسانی که گره به کارشان افتاده است، خصوصاً کسانی که به ما مراجعه داشتند و التماس دعا کردند، خدایا! با دست رحمتت و با دست قدرتت گرهشان را باز بفرما.
غفرالله لنا و لکم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه جن، آیه ۱۶
[۳] سوره مبارکه علق، آیه ۸
[۴] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۵۶ (الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ)
[۵] معانی الأخبار ، جلد ۱ ، صفحه ۱۷۸ (حَدَّثَنَا أَبُو اَلْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ أَسَدٍ اَلْأَسَدِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَرِیرٍ وَ اَلْحَسَنُ بْنُ عُرْوَهَ وَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْوَهْبِیُّ قَالُوا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حُمَیْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا زَافِرُ بْنُ سُلَیْمَانَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُیَیْنَهَ عَنْ أَبِی حَازِمٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ: جَاءَ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلَى اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ عِشْ مَا شِئْتَ فَإِنَّکَ مَیِّتٌ وَ أَحْبِبْ مَا شِئْتَ فَإِنَّکَ مُفَارِقُهُ وَ اِعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإِنَّکَ مَجْزِیٌّ بِهِ وَ اِعْلَمْ أَنَّ شَرَفَ اَلرَّجُلِ قِیَامُهُ بِاللَّیْلِ وَ عِزَّهُ اِسْتِغْنَاؤُهُ عَنِ اَلنَّاسِ.)
[۶] سوره مبارکه زمر، آیه ۳۰
[۷] سوره مبارکه نور، آیه ۳۱ (وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ ۖ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ۖ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ ۚ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ)
[۸] سوره مبارکه احزاب، آیه ۴۱ (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً)
[۹] سوره مبارکه حشر، آیه ۱۹ (وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ)
[۱۰] سوره مبارکه مؤمنون، آیات ۹۹ و ۱۰۰ (حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ ۚ کَلَّا ۚ إِنَّهَا کَلِمَهٌ هُوَ قَائِلُهَا ۖ وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَىٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ)
[۱۱] الأمالی (للصدوق) ، جلد ۱ ، صفحه ۶۰۷ (حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ شَرِیفِ بْنِ سَابِقٍ اَلتَّفْلِیسِیِّ عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّهَ اَلسَّمَنْدِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: کَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ مَجَاعَهٌ حَتَّى نَبَشُوا اَلْمَوْتَى فَأَکَلُوهُمْ فَنَبَشُوا قَبْراً فَوَجَدُوا فِیهِ لَوْحاً فِیهِ مَکْتُوبٌ أَنَا فُلاَنٌ اَلنَّبِیُّ یَنْبُشُ قَبْرِی حَبَشِیٌّ مَا قَدَّمْنَا وَجَدْنَاهُ وَ مَا أَکَلْنَا رَبِحْنَاهُ وَ مَا خَلَّفْنَا خَسِرْنَاهُ.)
[۱۲] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۹۱ (الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ)
[۱۳] سوره مبارکه حمد، آیه ۶
[۱۴] مناجات شعبانیه
[۱۵] الکافی ، جلد ۲ ، صفحه ۸۳ (عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: فِی اَلتَّوْرَاهِ مَکْتُوبٌ یَا اِبْنَ آدَمَ تَفَرَّغْ لِعِبَادَتِی أَمْلَأْ قَلْبَکَ غِنًى وَ لاَ أَکِلْکَ إِلَى طَلَبِکَ وَ عَلَیَّ أَنْ أَسُدَّ فَاقَتَکَ وَ أَمْلَأَ قَلْبَکَ خَوْفاً مِنِّی وَ إِنْ لاَ تَفَرَّغْ لِعِبَادَتِی أَمْلَأْ قَلْبَکَ شُغُلاً بِالدُّنْیَا ثُمَّ لاَ أَسُدَّ فَاقَتَکَ وَ أَکِلْکَ إِلَى طَلَبِکَ .)
[۱۶] دعای کمیل
[۱۷] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۳۸ (صِبْغَهَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ)
[۱۸] سوره مبارکه احزاب، آیه ۴۱ (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً)
[۱۹] سوره مبارکه انعام، آیه ۷۹
[۲۰] سوره مبارکه مریم، آیه ۵۲ (وَنَادَیْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَیْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِیًّا)
[۲۱] اللهوف علی قتلی الطفوف ، جلد ۱ ، صفحه ۱۲۷ (وَ رُوِیَ: أَنَّ سِنَاناً هَذَا أَخَذَهُ اَلْمُخْتَارُ فَقَطَعَ أَنَامِلَهُ أَنْمُلَهً أَنْمُلَهً ثُمَّ قَطَعَ یَدَیْهِ وَ رِجْلَیْهِ وَ أَغْلَى لَهُ قِدْراً فِیهَا زَیْتٌ وَ رَمَاهُ فِیهَا وَ هُوَ یَضْطَرِبُ قَالَ اَلرَّاوِی فَارْتَفَعَتْ فِی اَلسَّمَاءِ فِی ذَلِکَ اَلْوَقْتِ غُبْرَهٌ شَدِیدَهٌ سَوْدَاءُ مُظْلِمَهٌ فِیهَا رِیحٌ حَمْرَاءُ لاَ تُرَى فِیهَا عَیْنٌ وَ لاَ أَثَرٌ حَتَّى ظَنَّ اَلْقَوْمُ أَنَّ اَلْعَذَابَ قَدْ جَاءَهُمْ فَلَبِثُوا کَذَلِکَ سَاعَهً ثُمَّ اِنْجَلَتْ عَنْهُمْ. وَ رَوَى هِلاَلُ بْنُ نَافِعٍ قَالَ: إِنِّی کُنْتُ وَاقِفاً مَعَ أَصْحَابِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ لَعَنَهُ اَللَّهُ إِذْ صَرَخَ صَارِخٌ أَبْشِرْ أَیُّهَا اَلْأَمِیرُ فَهَذَا شِمْرٌ قَتَلَ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ فَخَرَجْتُ بَیْنَ اَلصَّفَّیْنِ فَوَقَفْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَیَجُودُ بِنَفْسِهِ فَوَ اَللَّهِ مَا رَأَیْتُ قَطُّ قَتِیلاً مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَ لاَ أَنْوَرَ وَجْهاً وَ لَقَدْ شَغَلَنِی نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَیْئَتِهِ عَنِ اَلْفِکْرَهِ فِی قَتْلِهِ فَاسْتَسْقَى فِی تِلْکَ اَلْحَالِ مَاءً فَسَمِعْتُ رَجُلاً یَقُولُ وَ اَللَّهِ لاَ تَذُوقُ اَلْمَاءَ حَتَّى تَرِدَ اَلْحَامِیَهَ فَتَشْرَبَ مِنْ حَمِیمِهَا فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ یَا وَیْلَکَ أَنَا لاَ أَرِدُ اَلْحَامِیَهَ وَ لاَ أَشْرَبُ مِنْ حَمِیمِهَا بَلْ أَرِدُ عَلَى جَدِّی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَسْکُنُ مَعَهُ فِی دَارِهِ« فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ » وَ أَشْرَبُ« مِنْ » « ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ » وَ أَشْکُو إِلَیْهِ مَا اِرْتَکَبْتُمْ مِنِّی وَ فَعَلْتُمْ بِی قَالَ فَغَضِبُوا بِأَجْمَعِهِمْ حَتَّى کَأَنَّ اَللَّهَ لَمْ یَجْعَلْ فِی قَلْبِ أَحَدٍ مِنْهُمْ مِنَ اَلرَّحْمَهِ شَیْئاً فَاجْتَزُّوا رَأْسَهُ وَ إِنَّهُ لَیُکَلِّمُهُمْ فَتَعَجَّبْتُ مِنْ قِلَّهِ رَحْمَتِهِمْ وَ قُلْتُ وَ اَللَّهِ لاَ أُجَامِعُکُمْ عَلَى أَمْرٍ أَبَداً.)
[۲۲] سوره مبارکه شعراء، آیه ۲۲۷
پاسخ دهید