«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

مقدمه

«أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ».[۲]

مسئله هدایت و ضلالت، صعود و سقوط، ارتباط مستقیم دارد با توسعه روح، با کم کردنِ تعلّقات نسبت به جسم و جسمانی، و از آن طرف سقوط، شقاوت، معلولِ فانی شدنِ در جسمانیات و غفلت از حقیقتِ خودمان است.

قرآن کریم تعبیر «خودفراموشی» دارد.

سوره مبارکه حشر خیلی مغتنم است، مرحوم آیت الحق جمال السالکین آمیرز علی آقای قاضی اعلی الله مقامه الشّریف و سلام الله علیه به شاگردانشان توصیه کرده بودند و در میان این اختران آسمان معرفت فرهنگ شده بود که این مسبحات را بخوانند، ولی تأکید فرموده بودند اگر نتوانستید هر پنج سوره را بخوانید سوره مبارکه حشر را ترک نکنید.

سوره مبارکه حشر یک آیه‌ای دارد که دو مرتبه در یک آیه توصیه‌ی به تقوا شده است، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ»،[۳] توصیه به تقوای الهی، که بالاترین درجه‌ی تقوا «خدامحوری» است، گاهی انسان گناه را از ترس جهنّم ترک می‌کند، خوشا بحال او، «وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْوَى»،[۴] اگر انسان بترسد و از ترس هوای نفس خودش را مورد نهی قرار بدهد و با آن برخورد کند و آن را دفع کند، این مانعِ هوای نفس است، «فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْوَى»، اگر انسان از چنگ هوا و هوس خلاص شد، دیگر از پل عبور کرده است و به بهشت می‌رسد. بعضی‌ها هم به طمع بهشت عبادت می‌کنند، «وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّهُ لِلْمُتَّقِینَ غَیْرَ بَعِیدٍ»،[۵] بهشت برای اهل تقوا نزدیک است، هیچ فاصله‌ای با بهشت ندارند.

گاهی به خدمت شما عرض کرده‌ایم که قرآن شریف هم جهنّم را الآن موجود معرّفی می‌کند، نه اینکه جهنّم بعداً بوجود می‌آید، جهنّم الآن وجود دارد، و هم بهشت وجود دارد، و یکی از دلایل آن سفر معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است که هم جهنّم را مشاهده فرمودند و هم بهشت را، بهشت و جهنّم وجود دارد، ولی یک بهشت و جهنّمی هست که خود ما درست می‌کنیم، ما آن را با خودمان می‌بریم، «فَالْیَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»،[۶] در قیام به احدی ظلم نمی‌شود، علّت این امر هم این است که هیچ کسی در خارج از خودش نیست، با چه کسی می‌خواهد دعوا کند؟ به چه کسی بگوید بر خلاف عدالت عمل کرده‌ای؟ می‌بیند این بذرهایی که پاشیده است این شده است، اصلاً حرفی برای گفتن ندارد، خدای متعال هم به خود او واگذار می‌کند، «اقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا»،[۷] خودت پرونده‌ی خودت را بخوان و ببین چکار کرده‌ای، آنجا دیگر کسی حرفی برای گفتن ندارد، هر کسی می‌بیند خودش کرده است، خودکرده را تدبیر نیست، هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی.

دو نوع جهنّم و دو نوع بهشت

یک جهنّم ثابت وجود دارد و یک جهنّم متحرّک، که در سوره مبارکه فجر آمده است: «وَجِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّم»،[۸] جهنّم را می‌آورند، و روایت در نحوه‌ی آوردنِ جهنّم که ملائکه‌ی عذاب خیلی وحشتناک هستند، هیچ کسی طاقت جهنّم را ندارد، من نمی‌دانم چرا هیچ کسی نمی‌ترسد، با اینکه مسافر هستیم، با اینکه می‌رویم، یا جهنّم یا بهشت فاصله‌ای هم ندارد، اشخاص یا جهنّمی هستند و یا بهشتی، با چه جرأتی هر کاری را بدون ترس انجام می‌دهیم؟ هر فکری را می‌کنیم، هر میلی را پیدا می‌کنیم، جهنّم برای چه کسی قابل تحمّل است؟

اجمالاً گویا سه نوع جهنّم با یک تقسیم می‌توان گفت، دو نوع جهنّم دیگر هم، یکی جهنّمی است که «کُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَیْرَهَا»،[۹] این جهنّمی است که آتش از بیرون جهنّمی را می‌سوزاند، همینطور که پوست و گوشت می‌ریزد دوباره می‌روید، دائماً بدبخت گرفتار است. یک جهنّم دیگری هم هست که آن جهنّم عمل نیست، جهنّم قلب است، نار الله است، نار جهنّم نیست، نار الله است، به خدای متعال پناه می‌بریم، آن دیگر از حد محاسبات همه بیرون است که چه نوع آتشی است، ولی خدای متعال به خودش نسبت داده است و گفته است که این آتش الله است، نار الله است، جای آن کجاست؟ «الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَهِ»،[۱۰] آتش بیرونی انسان را از بیرون آتش می‌زند ولی آن نارالله از قلب زبانه می‌کشد، از درون زبانه می‌کشد. در بعضی از روایات هم دارد که تب شبیهِ جهنّم است، نمودی از بیرون ندارد ولی کسی که تب دارد از درون می‌سوزد، آتش جهنّم هم همینطور است و از درون می‌سوزاند. نار الله و نار جهنّم دو نوع نار است.

خوشبختانه بهشت هم همینطور است، یک «جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ»[۱۱] است و یک «جَنَّتِی» است که خدای متعال به خودش نسبت داده است، همانطور که نار الله است جنّه الله هم هست، ولی چون بهشت قابل مقایسه‌ی با هیچ مسئله‌ی دیگری نیست، آنجا خدای متعال حتی اسم هم نبرده است، «جَنَّتِی» فرموده است،

درسی از حضرت آسیه سلام الله علیها

آنوقت «الجنّه» که بانوی سعادتمندِ حجّتِ بر عالمین که در خانه‌ی فرعون زندگی کرده است ولی هم نگهبان حضرت موسی کلیم علیه السلام شد و هم منجی حضرت موسی کلیم علیه السلام شد و هم نهایتاً قرآن کریم همّت بلندی را از این بانو نقل فرموده است و این بانو را بعنوان حجّت حق بر عالمین معرّفی کرده است، نمونه است، نه برای زن‌ها نمونه است، برای هر آدمی نمونه است، برای هر انسانی که مؤمن باشد نمونه است، «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ»،[۱۲] خدای متعال برای جامعه ایمانی و اردوگاه توحیدی همسر فرعون را مَثَل زده است، نام او را هم نمی‌برد، خدای متعال در قرآن کریم از ده دوازده بانو بخصوص ذکر کرده است ولی نام هیچ کدام را بجز حضرت مریم سلام الله علیها نبرده است، نام حضرت مریم سلام الله علیها در قرآن کریم آمده است و نام دیگری از بانوان نیامده است، و یکی از این بانوانی که نام برده نشده است ولی عظمت و راه او برای مؤمنین و موحدین بعنوان صراط مستقیم، و خود او بعنوان نمونه و حجّت نقل شده است، او همسر فرعون است، و یکی از برکات وجود همسر فرعون و اسراری که انسان حیرت می‌کند این است که از بهشت به استقبال حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آمده است، هنگام ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چهار بانو از بهشت آمدند که سفره‌گسترِ بهشت را زیارت کنند، یکی از آن بزرگواران آسیه بود، این خیلی عجیب است، این آسیه از خدای متعال اینطور درخواست کرد: «رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ»، پروردگار من! نزد خودت منزل و منزلتی می‌خواهم، من می‌خواهم از کثرات خلاصی پیدا کنم و به مقام بساطت و کلّیت برسم و مظهر اسماء تو باشم و می‌خواهم نزد تو باشم، من بهشتی که قصور و انهار دارد را تقاضا نمی‌کنم، من خودت را می‌خواهم، «رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ»، من آن پایگاه و منزلت و منزلی که می‌خواهم این است که نزد تو باشم و تو این را برای من بساز، من این قدرت را ندارم که تا آنجا پرواز کنم، تو باید این کار را بخواهی، «رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ».

این ناظر به همان آیه شهداست، «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَکِنْ لَا تَشْعُرُونَ»،[۱۳] و در سوره مبارکه آل عمران فرمود: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ».[۱۴]

لذا این حدیثی که مرحوم امام خمینی رضوان الله تعالی علیه هم این را مطرح فرمودند و بصورت فرهنگ مطرح شد، شهید به وجه الله نظر می‌کند، کسی که جمال خدا را ببیند دیگر جمالی در غیرخدا برای او دلبری نمی‌کند، شهید آن را می‌بیند.

این بانوی بزرگوار در خانه‌ی فرعون که همسر فرعون بوده است، در ظلمانی‌ترین و آلوده‌ترین و خشن‌ترین محیط زندگی کرده است ولی فطرت او دست‌نخورده مانده است، مأموریت خودش را هم در دیدبانی و نگهبانی و حفاظت از جان یک پیغمبر اولوالعزم بدرستی ایفاء کرده است و بعد هم از خدای متعال شهادت خواسته است، خدایا! من شهادتی می‌خواهم که نتیجه‌ی این شهادت من دیدارِ خودت باشد، وصال خودت را می‌خواهم، «رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ». این در مقام سبوط هست، در مقام تخلیه هم دو چیز را از خدای متعال خواست، «وَنَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ»، هم مرا از ذات طاغوتی و طغیانی و ظلمانی، از ذوات و گوهرهای طاغوت نجات بده، هم از عوارض و آثار ظالمین، که نه گرفتار خودشان باشم و نه گرفتار عملشان.

این ظلمات یک ریشه دارد که به تعبیری أب الشرور شیطان است، به تعبیری غاصب ولایت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، حتّی ابلیس هم بر سر سفره‌ی این‌ها قرار می‌گیرد، این اصحاب طاغوت ریشه‌ی شر هستند.

«وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»، این فرعون تنها شخص نیست، این ذات ظلمانی که ظلمات از اینجاها ناشی می‌شود و مایه آلودگی دیگران می‌شود، بعضی‌ها خودشان بد هستند ولی ظرفیت بدی بعضی‌ها این است که تاریخ را تا قیامت بد می‌کنند و در بدی‌ها حضور دارند. کما اینکه در روایت داریم تا قیام قیامت هر قتل و سرقت و زناء و عمل منافی بدتر از زناء واقع می‌شود، آن‌هایی که به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ظلم کردند و غصب کردند در همه‌ی این‌ها سهیم هستند، گاهی ظرفیتِ بدی اینطور است، یعنی این تخم فسادی که ریخته شده است تا قیامت رویش دارد و همه هم به حساب او ریخته می‌شود.

بنابراین باید از ذات‌هایی که از آن‌ها شر می‌جوشد به خدای متعال پناه برد.

حال نمی‌دانم این عبارت روایت است یا حکیمی از روایات استفاده کرده است، «کلٌ قد اضمر ما اظهر فرعون»، آن باطن خبیث فرعون که ادّعای الوهیت بود و خیلی‌ها این ادّعای الوهیت را دارند، منتها قدرتِ او را ندارند، وگرنه در خانه‌ی خود نسبت به فرزندان و همسر خود خدایی می‌کنند و اگر کسی نفس بکشد او را خفه می‌کنند، این هم همان فرعون است دیگر، این‌هایی که وقتی به یک مقامی می‌رسند بیت المال را برای فرزندان خودشان در خارج می‌برند و در همه جا امکانات دارند، هشتاد میلیون نفر جمعیت را طلبکار خودشان می‌کنند، این همان فرعون است، «کلٌ قد اضمر ما اظهر فرعون»، همه آن چیزی را که فرعون ظاهر کرد را مخفی کردند، او ظاهر کرد و دیگران ظاهر نمی‌کنند، چون زمینه ندارند، وگرنه در آن‌ها هست، گویا همه همینطور هستند الا مَن رَحِمَ الله.

حضرت یوسف علیه السلام هم گفت که من هم به خودیِ خود بیمه نیستم، «وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ»،[۱۵] نفس امیر نیست، امّار است، رها نمی‌کند، این آتشِ توپخانه‌ی نفس خاموشی ندارد، دائماً می‌سوزاند، مگر اینکه همیشه پل تقوا بزنید و همیشه از روی پل تقوا عبور کنید که این آتش نفستان شما را نسوزاند، «إِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا»،[۱۶] «ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا»،[۱۷] خودِ خدای متعال هم می‌فرماید همه این فرعون را دارید، همه به این آتش مبتلا هستند، و کسی از این آتش نجات پیدا نمی‌کند مگر آن‌هایی که تقوا دارند، این پل صراط که انسان از روی آن عبور می‌کند پل تقواست که باطن آن ولایت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است که اگر انسان به آنجا متّصل نشود پلِ او طاقت و دوام ندارد و اگر باد کمی تند باشد این پل را می‌برد، اما کسی که دل او به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه وصل شده است، این استحکام پیدا می‌کند، با مدد ائمه معصومین علیهم السلام تقوای او تقوای محکمی خواهد شد.

بنابراین این جناب آسیه در ابتدا آن منتهای منای خودش را خواست و بعد به موانع توجّه کرد، دو مانع، یکی ارتباط و در اسارتِ این کانونِ شرّ و فساد بودن است، حال چه فرعون درونی باشد و چه فرعون بیرونی، یک موجودی که از او شرّ می‌بارد، خیری در او نیست، گاهی یک نگاه یک ظلمتی در وجود انسان می‌آورد، همه‌ی انسان‌های خبیث اینطور نیستند، بعضی از نفوس خبیثه خیلی خبیث هستند، با یک تماس مختصر می‌بینید نماز شب انسان را می‌گیرد، توفیقات را از انسان می‌گیرد، حال را از انسان می‌گیرد، انسان دیگر نمی‌تواند حال دعا داشته باشد، «وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»، مرا از هر فرعونی و عمل فرعونی نجات بده، علاوه بر آن کانون من از این محیط ظلم هم برکنار باشم. گاهی کانون‌های ظلم است و گاهی اصلاً محیط آلوده شده است، «وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»، مرا با صالحین محشور کن نه با جماعت و توده‌های منحرف و آلوده.

این بانو به جایی رسید که وقتی در برابر فرعون، توحید الهی را با شجاعت اظهار کرد و دستور آمد که او را به چهارمیخ بکشند، وقتی ایشان را خواباندند و دست‌ها و پاهای ایشان را به زمین دوختند ایشان حتّی آه نفرمودند، معلوم بود که «أَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»، وقتی این تعلّق الهی باشد، وقتی همه‌ی حجاب‌ها رفت و تعلّقات قطع شد چشم دل انسان باز می‌شود…

چشم دل باز کن که جان بینی       آنچه نادیدنی است آن بینی

مؤمن هنگام وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را می‌بیند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بالای سر او می‌آیند و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه پایین پای مؤمن، این آینه‌ی خداست، انسان با دیدنِ این جمال الهی را می‌بیند، دیگر اصلاً حاضر نیست اینجا بماند و او را با ذوق و شوق می‌برند.

روضه و توسّل به حضرت امّ البنین سلام الله علیها

دیروز روز حضرت ام البنین سلام الله علیها بود، روز مادران و همسران شهدا نامیده شده بود، من به هیچ وجه مناسبتی بین حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و جناب آسیه نمی‌بینم، آسیه فقط چند ساعت بود که گرفتار شد و دل او هم در جای دیگری بود و درد احساس نکرد، ولی هم فراق پدر، هم مظلومیت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خیلی درد بود، دختر ایشان حضرت زینب کبری سلام الله علیها در مجلس ابن زیاد ملعون که سر بریده‌ی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در آنجاست، حضرت رقیّه سلام الله علیها در حال نگاه کردن به آن سر مقدّس هستند، و چه بسا می‌گویند عمّه نگذار بزند… آنجا می‌فرمایند چیزی بجز زیبایی ندیدم…

و حضرت امّ البنین سلام الله علیها چه همّتی دارند، وقتی بشیر می‌آید و حضرت امّ البنین سلام الله علیها سراغِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را می‌گیرد، او خبر از حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نمی‌دهد، برای اینکه خبر خیلی خطرناک است و نگران است و باید آرام آرام دلِ حضرت امّ البنین سلام الله علیها را آماده کند تا بگوید چه چیزی بر سرِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه آمده است، این چهار فرزند حضرت امّ البنین سلام الله علیها را نام برد، جناب عثمان، جناب جعفر، جناب عبدالله را گفت، حضرت امّ البنین سلام الله علیها فرمودند: همه‌ی این‌ها به قربان حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه… از حسینِ من بگو… بشیر موضوع را به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام رساند، عرض کرد: بی‌بی! خدا شما را اجر بدهد، اول دستان حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را قطع کردند، بعد عمود آهنین به سر مقدّس حضرت اباالفضل العباس علیه السلام زدند، دیگر اینجا گویا طاقتِ حضرت امّ البنین سلام الله علیها در حال تمام شدن بود، فریاد زدند: بشیر! چه می‌گویی؟ «أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین»… نه فرزندان من! بلکه همه‌ی عالم به قربان حسین من! از حسین من بگو…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

الا لعنت الله علی القوم الظّالمین

دعا

نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ الأعظم الأعز الأجل الأکرم اِلَهَنا بِفاطِمَهَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنَیها وَ اَلسِّرِّ اَلْمَسْتَودَعِ فِیهَا یا الله… یَا أرحَمَ الرّاحَمِین، یَا غیاثَ المُستَغیثین، یَا اِلَهَ العَاصِین، یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآء، یَا سَریعَ الرّضا…

خدایا! امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! چشم ما را به جمال امام زمان ارواحنا فداه روشن بفرما.

خدایا! قلب مبارک امام زمان ارواحنا فداه را از ما راضی بدار.

خدایا! مملکت و نظام و رهبر عزیز ما را دشمن‌شاد نفرما.

خدایا! به دست این دولت خدمتگزار و در به درِ خدمت و ولایتمدار، مشکلات این مملکت را برطرف بفرما.

خدایا! شرّ نفوذی‌ها و توطئه‌گران را به خودشان برگردان.

خدایا! باران رحمت، نزولات آسمانی، خیر و برکت، آرامش و آسایش را به تک تک موالیان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در این سرزمین و همه‌ی عالم نازل بفرما.

خدایا! ما را محتاج بیگانه نفرما.

خدایا! ما را مورد ملامت دشمن قرار مده.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم عموم مریض‌ها، خصوصاً مریض‌های مورد نظر را شفای عاجل و کامل روزی بفرما.

خدایا! جوان‌های ما را مورد ترحّم خودت قرار بده.

خدایا! جوان‌های ما را به سلامت از خطرات جوانی عبور بده.

خدایا! مسئله‌ی ازدواج و اشتغال و تأمین معیشت حلال را برای جوان‌های ما سامان عنایت بفرما.

خدایا! حوائج همه‌ی ملتمسین، عزیزانی که با ما عهد دعا دارند، حاضرین در این محفل، خدایا! تو را به عصمت و ضلع مکسوره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم می‌دهیم حوائج مورد نظر را برآورده بفرما.

خدایا! حسن عاقبت، شهادت هنگام وفات را روزی ما بگردان.

خدایا! امام، شهدا، گذشتگانمان را الساعه بر سر سفره‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و فرزندان ایشان پذیرایی بفرما.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه زمر، آیه ۲۲ (أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ ۚ فَوَیْلٌ لِلْقَاسِیَهِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ)

[۳] سوره مبارکه حشر، آیه ۱۸ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ)

[۴] سوره مبارکه نازعات، آیات ۴۰ و ۴۱

[۵] سوره مبارکه ق، آیه ۳۱

[۶] سوره مبارکه یس، آیه ۵۴

[۷] سوره مبارکه اسراء، آیه ۱۴

[۸] سوره مبارکه فجر، آیه ۲۳ (وَجِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ ۚ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّىٰ لَهُ الذِّکْرَىٰ)

[۹] سوره مبارکه نساء، آیه ۵۶ (إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِیهِمْ نَارًا کُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَیْرَهَا لِیَذُوقُوا الْعَذَابَ ۗ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَزِیزًا حَکِیمًا)

[۱۰] سوره مبارکه همزه، آیه ۷

[۱۱] سوره مبارکه ابراهیم، آیه ۲۳ (وَأُدْخِلَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ ۖ تَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلَامٌ)

[۱۲] سوره مبارکه تحریم، آیه ۱۱ (وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ وَنَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ)

[۱۳] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۵۴

[۱۴] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۶۹

[۱۵] سوره مبارکه یوسف، آیه ۵۳ (وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی ۚ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ)

[۱۶] سوره مبارکه مریم، آیه ۷۱ (وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ۚ کَانَ عَلَىٰ رَبِّکَ حَتْمًا مَقْضِیًّا)

[۱۷] سوره مبارکه مریم، آیه ۷۲ (ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیًّا)