«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

مقدّمه

حلول ماه ذی الحجه الحرام را تبریک عرض می‌کنم که جای جای این ماه درخششِ نور است.

نکاتی در مورد ازدواج حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه

روز اول ماه ذی الحجّه روز «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ»[۲] است، اقیانوسِ بی‌ساحلِ امامت و ولایت با اقیانوسِ بیکرانِ عصمت بهم پیوستند، «یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ»،[۳] چون «بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا یَبْغِیَانِ»[۴]، وقتی در خانه بین زن و مرد بغی و ظلم نباشد، وقتی ناسازگاری و اخم ظلم نباشد، بدترین نوعِ اختلاف و ناسازگاری، ناسازگاریِ مرد و زن است، خدای متعال از این موضوع نمی‌گذرد، زن و مرد مکمّلِ یکدیگر هستند، خودِ یکدیگر هستند، لذا اختلاف خانوادگی جزوِ ظلمانی‌ترین کدورت‌ها و حجاب‌هاست، بداخلاقی در خانه موجب فشار قبر است، آن هم چه فشاری! اگر کسی حتّی به شهادت برسد ولی در خانه بداخلاق باشد… همه‌ی شما آن جریان شهید را در ذهن خودتان دارید، که وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در نماز میّت بر او هفتاد تکبیر خواندند، وقتی علّتِ آن را سؤال کردند فرمودند: هفتاد صف ملک در نماز او که جانباز جنگ اُحُد بود و به شهادت رسید… وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اعلان نمودند که هفتاد صف ملک در این نماز حضور داشتند، برای هر صفِ ملائکه یک تکبیر گفتم، و خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم واردِ لحد شدند و چه تجلیل و تکریمی از این شهید کردند، وقتی مادرِ شهید گفت که خوشا بحال تو، تو کسی هستی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به دنبالِ پیکر تو بوده است و چنین نمازی برای تو خوانده است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: خاطرِ تو خیلی هم جمع نباشد، خبر نداری که فشار قبر چه بر سرِ او آورده است؛ عرضه داشت: چرا؟ او که شهید است و به اکرام و تکریم شما مشرّف شده است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: او در خانه بداخلاق بود.

لذا این ازدواج حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که تأویل این آیه‌ی سوره مبارکه الرحمن است، «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ»، اما صِرفِ التقا نیست، «بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا یَبْغِیَانِ»، یک حجب و حیائی بینِ این بزرگواران هست و حریم یکدیگر را نگه می‌دارند و به یکدیگر ظلم و بغی نمی‌کنند.

این آیه برای همه‌ی خانواده‌ها درس است، درسِ سازگاری است، درسِ تحمّل است، درسِ حفظِ کرامتِ انسانی در محیطِ مقدّسِ خانواده است. «یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ»، وقتی دو کانونِ نور به یکدیگر رسیدند و سبک زندگی‌شان حفظِ کرامت است، نسبت به یکدیگر بغی و ظلم و اذیت ندارند، ثمر می‌دهد، ثمرِ آن چه می‌شود؟ «یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ».

خدای متعال دو سرمایه برای بشریت از این ازدواج نصیبِ جهان کرد که یکی از آن‌ها تحتِ عنوانِ «لؤلؤ» است و دیگری تحت عنوان «مرجان» است، که بر حسبِ تأویلِ روایی این‌ها امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هستند که خدای متعال چه سرمایه‌ای از این ازدواج عایدِ انسان‌ها کرد، سرمایه‌ی معنوی، سرمایه‌ی اخلاقی، سرمایه‌ی عرفانی، سرمایه‌ی توحیدی، سرمایه‌ی جهادی، و سرمایه‌ی ابدی برای بشریت شدند، چیزی بالاتر از امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نبود که خدای متعال به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عنایت کند.

وقتی بهشت در برابرِ معبودِ متعال خدای عزّ و جلّ عرضه می‌دارد که همه‌ی مقرّبان و گرامیان را در من جمع کرده‌ای، من را به چه چیزی مزیّن کرده‌ای! اینجا جای پذیراییِ بهترین مخلوق و انسان‌های عالم است، این همه انسان‌های باکرامت را در اینجا جمع کرده‌ای، زینتِ من چیست؟ خدای متعال بر او منّت گذاشت، آیا زینتی بالاتر از امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بوده است که من به تو بدهم؟

اما وقتی قرآن کریم مطلب را نقل می‌کند، این دو دریا به یکدیگر رسیدند و حفظ حرمت کردند و به یکدیگر ظلم نکردند و نتیجه‌ی آن هم این سرمایه‌ی همه‌ی انسان‌ها در همه‌ی عالم شد.

ما هم اگر در زندگی خودمان…

ان شاء الله خدای متعال مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی رضوان الله تعالی علیه را رحمت کند، چه استاد اخلاقی بود! چه شمعِ جمعی بود! چه عالم زاهد و وارسته‌ای بود! این بزرگوار می‌گفت: کسی به من مراجعه کرد و گفت می‌خواهم فرزندِ من خوب تربیت بشود، شما چه دستورالعملی دارید؟

گفتم: خواهش می‌کنم به فکرِ فرزندِ خودت نباش! خودِ تو و همسرت درست زندگی کنید، او خود به خود تربیت می‌شود، به فکرِ تربیتِ خودتان باشید، اگر خودسازی کردید، اگر درست زندگی کردید، اگر اصول انسانی را زیر پا نگذاشتید، اگر تعرّض به حقوقِ یکدیگر نداشتید، نتیجه‌ی آن فرزندانِ صالح می‌شود، آن‌ها از شما الگو برمی‌دارند.

لذا این مناسبت در اولین روز ماه ذی الحجّه الحرام، مناسبتِ بسیار بزرگی است، مایه‌ی سرور و شکرِ ما شیعیان است که زیرِ سایه‌ی چنین آقایی و چنین مادری قرار گرفتیم که ثمره‌ی این شجره‌ی طیّبه امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و بعد از آن هم اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین هستند.

نکاتی در مورد نزول سوره برائت و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه

یکی دیگر از مناسبت‌های امروز، بر حسب آنچه سیّد اهل مراقبه سیّد بن طاووس رضوان الله تعالی علیه نقل می‌کند، روزی است که سوره برائت نازل شد و وجود نازنین خاتم انبیاء محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلّم مأمور بودند که این سوره را در مکّه به مشرکین ابلاغ بنمایند و کعبه را نسبت به ورودِ مشرکین قُرُق کنند که دیگر از این تاریخ هیچ مشرکِ نجسی حقِ ورود به حریم بیت الله را ندارد، و سایر احکامی که بعدها دیگر به فرهنگ تبدیل شد… یکی از آداب و رسوم جاهلیت این بود که لخت و عریان در کعبه طواف می‌کردند، این‌ها هم ضمیمه‌ی سوره برائت بود که باید اعلان می‌شد و یک انضباط و فرهنگ و اخلاق و متانت در طواف و ورود به خانه خدا رعایت می‌شد، هم نباید نجاست باطنی می‌بود که همان شرک است، و هم بی‌حیائی ظاهری.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به هر کدام از اصحاب که پیشنهاد نمودند که این سوره را ببرد و در مکه ابلاغ کند، همه حسابِ جانِ خود را می‌کردند و قبول نکردند، و بالاخره ابوبکر با رودربایسی قبول کرد و سوره را گرفت و راه افتاد، جبرئیل بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نازل شد و عرض کرد: خدای متعال می‌فرماید نباید این سوره را کسی بجز تو یا کسی که اهل تو باشد ابلاغ کند، وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را خواستند و فرمودند خدای متعال اجازه نمی‌دهد نااهل و کسی که از من نباشد این سوره را ابلاغ کند، لذا شما بروید.

وجود نازنین امیرالمؤمنین صلوات الله علیه راه افتادند و در مسیر به ابوبکر رسیدند و مأموریت خودشان را فرمودند، ابوبکر خیلی دستپاچه شد، ولی دیگر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آمده بود، سوره برائت را تقدیم کرد و سپس خیلی گله‌مند به محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رجوع کرد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: این کار کارِ من نبود بلکه کارِ خدای من بود.

مرحوم شیخ صدوق اعلی الله مقامه الشّریف که در میان محدّثین و روات شیعه، که این‌ها پاسدارانِ حریم قرآن کریم هستند، قرآن کریم بدونِ حدیث مانندِ مملکتِ بی‌مرز و بی‌مرزبان است و مورد تعرّضِ هر شیطانی قرار می‌گیرد، و بُعد اجرایی هم پیدا نمی‌کند، مثلاً در قرآن کریم که رکعات نماز گفته نشده است، بلکه اصل نماز گفته شده است، در قرآن کریم که کیفیتِ زکات گفته نشده است بلکه اصلِ آن گفته شده است، تمام احکام اینطور است که کلّیِ آن در قرآن کریم آمده است ولی این حدیث است که نحوه‌ی اجراء را بیان نموده است.

این است که بر حسب حدیث متواتر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: وقتی من می‌روم در میان شما دو چیز بعنوان سرمایه باقی می‌گذارم، یکی از آن‌ها کتاب الله است و دیگری عترت است، و این دو امکانِ جداشدن از یکدیگر را ندارند، هرگز افتراق پیدا نمی‌کنند.

منشأ این قضیه که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بصورت حدیث ثقلین مطرح نموده‌اند خودِ قرآن کریم است، «مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»،[۵] و ائمه علیهم السلام فرمودند: «اِعْرِفُوا مَنَازِلَ شِیعَتِنَا بِقَدْرِ مَا یُحْسِنُونَ مِنْ رِوَایَاتِهِمْ عَنَّا»،[۶] اگر خواستید رتبه‌ی یک شیعه را از نظرِ تقرّب نزد ما ارزیابی کنید که چه کسی به ما نزدیکتر است، چه کسی نزدِ ما عزیزتر است، ببینید چه کسی بیشتر روایت نقل کرده است، قدرِ شیعه به مقدارِ روایتی است که از اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین به یاد دارد و برای دیگران بیان می‌کند.

بر این اساس شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه مقرّب‌ترین فرد به ائمه اطهار علیهم السلام است، خود ایشان هم می‌فرمودند که من به این موضوع مباهات می‌کنم که من مولودِ دعای امام زمان ارواحنا فداه هستم، یکی از افتخارات شیخ صدوق که در همین ابن بابویه مدفون هستند، بعد از یازده قرن سیل آمد و قبر باز شد، بدن و کفن تازه بود، بزرگانِ علما خودشان رفته‌اند و دیده‌اند و در کتاب‌های خود نقل کرده‌اند که او ناخن‌های خود را گرفته بود و یک ناخت باقی مانده بود، و از این جهت تحلیل می‌کنند که شیخ صدوق شب جمعه از دنیا رفته است. آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف به من فرمودند روزهای پنجشنبه ناخن‌های خودتان را بگیرید ولی یک ناخن آخر را برای روز جمعه قرار بدهید، این کار روزی را زیاد می‌کند، رموزی در عالم هست که عقل انسان به آن‌ها قد نمی‌دهد؛ شیخ صدوق اعلی الله مقامه الشّریف روز پنجشنبه به این استحباب عمل کرده بودند ولی روز جمعه را ندیده‌اند و شب جمعه در بهترین وقت از دنیا رفته است. لذا هم کفن تازه بود و هم بدن تازه بود.

این‌ها آیتِ حق هستند، این‌ها نشانه‌های حقانیتِ این دین هستند.

مرحوم شیخ صدوق اعلی الله مقامه الشّریف حدودِ سیصد جلد کتاب نوشته‌اند، البته الان بیش از سی جلد در دسترسِ ما نیست، کسی در هندوستان یک صفحه از «مدینه العلم» مرحوم شیخ صدوق اعلی الله مقامه الشّریف را بدست آورده بود و نزد آقای بروجردی اعلی الله مقامه الشّریف آورده بود، مرحوم آیت الله العظمی آقای بروجردی اعلی الله مقامه الشّریف نگاه کرده بودند و گریه‌شان گرفته بود، گفته بودند این یک ورق از کتاب «مدینه العلم» مرحوم شیخ صدوق است. ایشان یک دوره فقه را نوشته‌اند و از صفویه به این طرف گُم شده است، معلوم نیست که چطور به سرقت رفته است، بهر حال از دست ما رفته است. خیلی از کتاب‌ها اینطور شده‌اند.

مرحوم آقای شَعرانی گفته بودند که یکی از درباری‌ها که به ما ارادتی دارد زمان شاه آمده بودند و با تأسف بسیار زیاد گفت: این دربار یک هواپیمای پُر از کتاب‌های قدیمی را جمع کرده است و به انگلیس می‌برد.

چقدر از سرمایه‌های ما را به سرقت برده‌اند، به هیچ چیزِ ما رحم نکرده‌اند، عتیقه‌جات، هر چیزی که قیمتی بوده است، جواهراتِ زیرزمینی، کتاب‌های باارزشِ ما را بردند، ان شاء الله خدای متعال آن‌ها را لعنت کند.

شیخ صدوق اعلی الله مقامه الشّریف در مجلسِ «رکن‌الدوله دیلمی»… که این تشیعِ ما در ایران، درست است که علامه حلی با شیعه کردنِ شاهِ مغول یعنی «شاه خدا بنده» در سلطانیه، تشیع را در ایران مشتعل کرد، شعله‌ی عشقِ به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین از آن مجلس شروع شد، که در مورد تاکتیک ایشان هم شنیده‌اید که خیلی جالب بوده است، ولی دیلمی‌ها قبل از آن‌ها بستر فراهم کرده بودند و حکومت شیعی تشکیل داده بودند.

مرحوم شیخ صدوق در مجلسِ «رکن الدوله» با علمای اهل سنّت مناظره دارند، یکی از مطالبی که ایشان در آنجا مطرح کرده‌اند و این‌ها هیچ جوابی پیدا نکرده‌اند این مسئله‌ای است که شیعه و سنّی به اتفاق قبول دارند، این جریانِ نزول سوره برائت و اینکه برای انتشار در ابتدا در اختیار ابوبکر قرار گرفته است و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مأمور شده‌اند که آن را در بین راه از او بگیرند و او را با دست خالی برگرداند، آنجا مرحوم شیخ صدوق اعلی الله مقامه الشّریف از علمای اهل سنّت سؤال کرده‌اند: آیا کسی که برای ابلاغِ یک سوره از منظرِ خدای متعال امین نیست و نباید او ببرد، آیا می‌شود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم همه‌ی دین را به او بسپارد و برود؟ معلوم است که این کار نشدنی است.

اجمالاً این از فضائلِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، سوره مبارکه برائت را امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بعد از آنکه به یک کس دیگری داده شده بود، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مأموریتِ جبرئیلی و الهی یافته‌اند که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه این سوره را ابلاغ کنند.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم تنها حرکت کردند، به داخلِ محیط شرک رفتند، یعنی هنوز آنجا را فتح نکرده بودند، حضرت این سوره را ابلاغ نمودند و درواقع با جانِ خویش بازی کردند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در آن فضا نگرانِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بودند و وحی هم نازل نشده بود، خیلی بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم سخت گذشت، ابوذر را صدا زدند و فرمودند: مدّتی است که جبرئیل نیامده است و خبری از علی [علیه السلام] ندارم و دلِ من قرار ندارد، ببین آیا می‌توانی خبری از علی [علیه السلام] بگیری؟

جناب ابوذر حرکت کرد و افرادی آمدند و خبرِ نزدیک شدنِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را دادند، ابوذر اطمینان کرد و با عجله به خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمد و عرضه داشت: یا رسول الله! شما را به قدومِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بشارت می‌دهم.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: مژدگانیِ تو بهشت است، خدای متعال در برابرِ این مژده‌ای که تو به من دادی بهشت را بر تو ارزانی داشت.

خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم سوارِ ناقه شدند و به استقبالِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه رفتند، وقتی در مسیر به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه برخورد کردند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از روی ناقه افتادند و دست بر گردنِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه انداختند و گریه کردند و اشک ریختند.

خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم درسِ عشقِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را، درسِ دلدادگی به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را به مردم دادند، چون این محبوب‌ترین عبادتی است که ما عبادتی بالاتر از آن نداریم، عبادتِ قلب قابل مقایسه با عبادتِ جوارح نیست، عبادتِ دل عشقِ به خدای متعال، عشقِ به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، عشق به اولیای الهی است، و در این جهت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نفر اول هستند و در عمل هم نشان داده‌اند که یک فقره‌ی آن این مطلب بود.

مناسبت‌های ماه ذی الحجه

ان شاء الله خدای متعال به حق محمد و آل محمد علیهم السلام این ماه را که مناسبت‌های مختلفِ آن درخششِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است… غدیر در این ماه است، مباهله در این ماه است، نزولِ آیه در خاتم‌بخشیِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در این ماه است، ازدواج امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در این ماه است، ابلاغِ سوره‌ ولایت در این ماه است، تجلّیِ محبّت و عشقِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که عشقِ خدای متعال به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است در این ماه است، و مناسبت‌های دیگر… خدای متعال حدودِ بیست و پنج مناسبت برای برجسته شدنِ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین در این ماه گنجانده است. لذا سراسرِ این ماه برای شیعه سفره‌ی برکت و خیمه‌ی رحمت و پناهگاه است و امیدوار هستم بیشترین بهره را از عبادت‌های این ماه ببرید، شب‌ها هم که الحمدلله آن دو رکعت نماز را بین نماز مغرب و عشاء غنیمت می‌شمارید که ان شاء الله اگر این ده شب عمر داشتیم خواهیم خواند که در این صورت گویا به مکه رفته‌ایم و حج انجام داده‌ایم، خدای متعال به ما ثواب و اجر و خاصّیت یک حج را خواهد داد.

توسّل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه

امروز بهترین روزِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود که خدای متعال بالاترین گنجی که در خزینه‌ی خود داشت و به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم داده بود، آن را به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دادند.

وقتی ازدواج در چنین روزی واقع شد وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به خانه‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آمدند که عروس شده بودند، خود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شب زفاف برای عروس و داماد شیر آورده بودند، نشستند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در یک طرفِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم در طرفِ دیگر بودند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم این کاسه‌ی شیر را به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دادند، فرمودند: «اِشْرَبِی فِدَاکِ أَبُوکِ»،[۷] پدرت به قربانِ تو! از این شیر میل کن… حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چند جرعه میل نمودند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم این کاسه را گرفتند و به دستِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دادند و فرمودند: «اِشْرَبْ فِدَاکَ اِبْنُ عَمِّکَ»، پسرعموی تو به قربانِ تو! شما هم از این شیر تناول کنید.

سپس دستِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در دستِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گذاشتند و فرمودند: «یا عَلی! هَذِهِ وَدیعَهُ الله وَ وَدیعَهُ الرَّسول» علی جان! این امانتِ خدا و رسول است…

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چند مرتبه این کار را کرده بودند و خودشان دستِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در دستِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گذاشتند و به عنوانِ امانتِ خدا و رسول به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سپردند…

اما عرضه می‌دارم: یا رسول الله! امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با آنچه که در توان داشتند امانتداری کردند، اما اگر پهلوی دختر شما شکست و اگر حضرت محسن علیه السلام کشته شد به این علّت بود که دستِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بسته بود و مردی در مدینه نبود که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را یاری کند…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

دعا

خدایا! تو را به عظمت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و به عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم می‌دهیم که عیدی ما را ظهورِ امام زمان ارواحنا فداه قرار بدهی.

خدایا! امام زمان ارواحنا فداه را از ما راضی بدار.

خدایا! به ما لیاقتِ درکِ ظهورِ امام زمان ارواحنا فداه عطاء بفرما.

خدایا! دست ما را از دامانِ کَرَمِ امام زمان ارواحنا فداه در دنیا و آخرت کوتاه مگردان.

خدایا! تو را به عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و به جلالت و تقرّبِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قسم می‌دهیم عموم مریض‌های ما را و خصوصاً مریضِ بی‌چاره‌ی مورد نظر را شفاء عنایت بفرما.

خدایا! این ویروس را از این مملکت ببر.

خدایا! امنیتِ روحی و روانی و خانوادگی و سیاسی و اخلاقی و اجتماعی را روزی همه‌ی مردم ما بگردان.

خدایا! این دولتِ کریمه را برای گشودنِ گره‌ها یاری بفرما.

خدایا! این دولت را از خطرات منافقین و تروریست‌ها در امان بدار.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهم سایه‌ی پُربرکتِ رهبر بزرگوارمان را مستدام بدار.

خدایا! عاقبت به خیری را نصیب همه‌ی ما بگردان.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه الرحمن، آیه ۱۹

[۳] سوره مبارکه الرحمن، آیه ۲۲

[۴] سوره مبارکه الرحمن، آیه ۲۰

[۵] سوره مبارکه حشر، آیه ۷ (مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لَا یَکُونَ دُولَهً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ مِنْکُمْ ۚ وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ)

[۶] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۲ ، صفحه ۸۲ (مُحَمَّدُ بْنُ سَعْدٍ اَلْکَشِّیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَوْفٍ اَلْبُخَارِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ حَمَّادٍ اَلْمَرْوَزِیِّ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اِعْرِفُوا مَنَازِلَ شِیعَتِنَا بِقَدْرِ مَا یُحْسِنُونَ مِنْ رِوَایَاتِهِمْ عَنَّا فَإِنَّا لاَ نَعُدُّ اَلْفَقِیهَ مِنْهُمْ فَقِیهاً حَتَّى یَکُونَ مُحَدَّثاً فَقِیلَ لَهُ أَ وَ یَکُونُ اَلْمُؤْمِنُ مُحَدَّثاً قَالَ یَکُونُ مُفَهَّماً وَ اَلْمُفَهَّمُ مُحَدَّثٌ .)

[۷] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۴۳ ، صفحه ۱۴۲ (وَ عَنْ شُرَحْبِیلَ بْنِ سَعِیدٍ قَالَ: دَخَلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلَى فَاطِمَهَ فِی صَبِیحَهِ عُرْسِهَا بِقَدَحٍ فِیهِ لَبَنٌ فَقَالَ اِشْرَبِی فِدَاکِ أَبُوکِ ثُمَّ قَالَ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اِشْرَبْ فِدَاکَ اِبْنُ عَمِّکَ .)