آیت الله صدیقی روز دوشنبه بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء در مسجد جامع ازگل به درس اخلاق پرداختند که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
ایامِ ولادتِ خورشیدِ شموسِ هدایت، حضرت سلطان سریر ارتضا اباالحسن علی بن موسی الرّضا المرتضی علیه آلاف التحیه و الثناء را تهنیت و تبریک عرض میکنم.
امشب عرایضِ ما در چند محور از آموزههای حضرت علی بن موسی علیه الصلاه و السلام است.
«امامت» منصبِ الهی است
«امامت» در فرهنگِ قرآن شریف منصبِ الهی است و منشأ تکوینی دارد، اینطور نیست که کسی بخواهد با درس خواندن و آموزش دیدنِ مهارتها مقام و منصبِ امامت را بدست بیاورد، هم آیهی مربوط به امامت حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نصّ در این معناست، «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»[۲]، خدای متعال به حضرت ابراهیم علیه السلام منصبِ امامت داد، ولی بعد از آنکه در همین عالَم شایستگیِ او را برای مردم روشن کرد، با امتحاناتی که برای او پیش آورد همه متوجّه شدند که این شخص شایستهی مقامِ امامت است، خدای متعال حضرت ابراهیم علیه السلام را هم با مال امتحان کرد، هم با عائله، هم با حضرت اسماعیل علیه السلام و هم با «جان» امتحان کرد، و حضرت ابراهیم علیه السلام در همهی اینها در قلّه بود و هیچ کم نیاورد. همسرِ جوانِ خود را با طفلِ نو رسیدهاش که تنها میوهی وجودِ او بود و خدای متعال این طفل را در دورانِ پیری به او داده بود، وقتی مأمور شد که هاجر و اسماعیل را در بیابان در غربت و خلوت و نبودِ مِکنَت و امکاناتِ زندگی به دامانِ رحمتِ خدای متعال قرار بدهد و بدونِ هیچ دغدغهای برگردد، توحید این است: «إلهى هَبْ لى کَمالَ الْانْقِطاعِ إلَیْکَ»[۳]، خدایا! به من کمالِ انقطاع بده، یعنی فقط تو را مؤثر و همهکاره بدانم و توجّهِ من به بود و نبود در غیرِ تو جلب نشود، هیچ کسی و هیچ چیزی را نداشته باشد ولی خدای متعال را داشته باشد، در این صورت غمی ندارد.
این عباراتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در مناجاتِ شب جمعهی ایشان میفرمایند: «مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ وَ مَا الَّذِی فَقَدَ مَنْ وَجَدَک…» خدایا! کسی که تو را پیدا کرده است چه چیزی گُم کرده است؟
خدا کند که ما هم خدای متعال را پیدا کنیم، ما خدای متعال را گُم کردهایم، اینکه میبینید خودمان را در مقام گُم میکنیم، خودمان را در پول گُم میکنیم، خودمان را در گرفتاریها و شدائد از یاد میبریم و مطیعِ شیطان میشویم و ناشکری میکنیم و یأس زندگیِ ما را میگیرد و فشارِ روحی به ما میآید برای این است که خدای متعال را گُم کردهایم، اگر کسی خدای متعال را پیدا کند هیچ چیزی از دست نداده است، ولی اگر کسی خدای متعال را گُم کرده باشد هیچ چیزی ندارد، اگر همه چیز هم داشته باشد هیچ چیزی ندارد، چه کنیم که ما هم خدای متعال را پیدا کنیم؟
در قرآن کریم یک آیه است که باید به دربانِ خدای متعال، به دلیلِ الی الله و خلیفهی خدای متعال مراجعه کرد، او بلدچی است، ما را میبرد و به خدای متعال میرساند و ما خدای متعال را پیدا میکنیم.
بهترین راهِ استغفار
فرمود: «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ»[۴]… معلوم میشود ظلم باعث میشود که انسان خدای متعال را گُم کند، و وقتی خدای متعال را گُم کرد خود را گُم میکند، قرآن کریم میفرماید: اینهایی که گرفتارِ ظلم شدهاند اگر به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مراجه میکردند «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ» اگر نزدِ تو میآمدند «فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ» و نزدِ طبیب استغفار میکردند، خوددرمانی نمیکردند، مراجعهی به طبیب از اصولِ عقلی و شرعیِ ماست، هم در بُعدِ درمان، هم در بُعدِ پیشگیری و بهداشت.
اگر کسی به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت علیهم السلام وصل باشد، خودِ این موضوع «پیشگیری» است، نمیگذارند انسان آلوده بشود و هوای انسان را دارند، و اگر انسان در اثرِ قطعِ ارتباط با امام زمان ارواحنا فداه و اهل بیت علیهم السلام گرفتارِ دامِ شیطان شد باز هم راهِ علاج مراجعهی به طبیب است، حال که گرفتار شد باید برود تا طبیب برای او نسخه بپیچد، «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ…» نمیگوید خدای متعال اینها را میبخشد، میگوید: «لَوَجَدُوا اللَّهَ»، معلوم میشود که خدای متعال را گُم کرده بوده است، ولی حال که نزدِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رفت حتماً خدای متعال را پیدا میکند، ولی خدای متعال را با کدام محضر پیدا میکند؟ با حضرت «رئوف» و با حضرت «رحیم» آشنا میشود و در دامانِ او قرار میگیرد، «لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا» خدای متعال را تواب مییابد، یعنی اگر تمامِ گناهانِ عالَم به دوشِ او باشد توبهپذیریِ خدای متعال آنقدر بالاست که اصلاً حد ندارد، هر اندازه که گناه کردی برو و خودت را به پای شجرهی نبوّت و خلیفه اللهی بینداز، مانندِ قاذوراتی است که به پای درختِ میوه ریخته میشود، در این صورت هویّتِ تو تغییر پیدا میکند، آن قاذورات کثیف و نفرتانگیز است ولی وقتی پای درخت ریخته شد و درخت او را جذب کرد به میوههای شیرین و جذّاب و خوش منظره تبدیل میشود، ما که کمتر از قاذورات نیستیم، وجودِ نازنینِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که کمتر از درختهای ظاهری نیستند، «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ»[۵]، خودت را وصل کن، اگر قطرهی آلوده هستی چرا خودت را به دامانِ دریا نمیسپاری که محو در دریا بشوی و خاصّیتِ دریا پیدا کنی؟ «لَوَجَدُوا اللَّهَ»، به هستیِ لایتناهی وصل میشوی و مییابی که لایتناهی تو را در آغوش گرفته است، هرچه بودی، هر که بودی فناء فی الله پیدا میکنی، بقاء فی الله پیدا میکنی، نور میشوی و به هر کجا هم که بروی آنجا نورانیّت ایجاد میکنی، دیگر رنگِ خدای متعال میگیری، کسی که خدای متعال را پیدا کند رنگِ خدای متعال را میگیرد، صفاتِ الهی در وجودِ او نهادینه میشود.
دههی کرامت است، او همیشه کریم است، ذوالجلال و الاکرام، خدای متعال با اینکه جلال دارد اکرام هم دارد، انسان هم همینطور میشود، صاحبِ جلال میشود، صاحبِ اکرام میشود، همه را موردِ نوازش قرار میدهد، کَرَمِ او به همه میرسد، اینطور میشود، «لَوَجَدُوا اللَّهَ»، خدای متعال را پیدا میکند.
مقامِ امامت حضرت ابراهیم علیه السلام
حضرت ابراهیم علیه السلام در این جریان نه اینکه نسبت به ناموس و فرزندِ نورسیدهی خود بیتفاوت باشند، اما آنقدر یقینِ ایشان به خدای متعال بالاست که وقتی خدای متعال میفرماید که زن و فرزندِ خودت را رها کن و برو هیچ دغدغهای ندارد، در موردِ فرزندِ ایشان هم همینطور بود، وقتی جوان شد… آن زمان بچّه بود و گفتیم رها کن و تو رها کردی، حالا نمیگوییم رها کن، میگوییم به قربانگاه ببر، حضرت ابراهیم علیه السلام حتّی به اندازهی سرِ سوزن هم تردید ندارند، هیچ سؤال نکردند که چرا و جرمِ او چیست که مهدورالدّم شده است و من او را ببرم و سرِ او را با دستِ خودم بِبُرم، تسلیمِ محض بودند، در باطنِ خود هم اعتراض و گله نداشتند، «فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ * وَنَادَیْنَاهُ أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا ۚ إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ»[۶].
امتحانِ دیگری که برای حضرت ابراهیم علیه السلام از همهی امتحانها به ظاهر سختتر بود امتحانِ آتشِ نمرود بود، طاغوتِ زمان، جریانِ استکبارِ وقت حضرت ابراهیم علیه السلام را به یک آتشی انداخت که چنین آتشی سابقهای نداشت، آتشی روشن کرده بودند که کسی حتّی نمیتوانست به حریمِ آن آتش نزدیک بشود، ایشان را با منجنیق انداختند، ولی ایشان خم به ابرو نیاوردند، حتّی ناراحتی نکردند، بر حسبِ روایات نالهی ملائکه بلند شد، آمدند و اعلانِ نصرت کردند، فرمود: من به شما احتیاجی ندارم و از شما کمک نمیخواهم، گفتند: خودت از خدای متعال بخواه، فرمود: او مرا میبیند، او میداند دشمن با من چه میکند، آن کسی که کار را آسان میکند، هر چه در عالَم هست در منظرِ اوست.
وقتی حضرت علی اصغر علیه السلام روی دستِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه ذبح شدند فرمودند: ولدی! آن چیزی که کار را بر حسین آسان میکند این است که خدای متعال در حالِ دیدن است، این کار در منظرِ خدای متعال انجام میشود.
اینکه انسان باور کند خدای متعال مطّلع است، آن کسی که قدرت دارد اطّلاع دارد چه بر سرِ من میآید، آن کسی که مهربان است میداند چه بر سرِ من میآید، این است که حضرت ابراهیم علیه السلام در نهایتِ آرامش به سوی آتش رفتند و خدای متعال آتش را بر او گلستان کرد.
بعد از این امتحانات آن چیزی که خدای متعال از ابتدا بنا داشت… خواست در تاریخ بماند اگر کسی امام است ظرفیت دارد که امام است، تا این ظرفیتها در وجودِ او با قدمِ تکوین احداث نشده باشد او به مقامِ امامت نمیرسد.
ولی در موردِ ولایتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه و اهل بیت علیهم السلام، آنچه که در موردِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در زیارتنامهی ایشان میخوانیم این است که «امْتَحَنَکِ اللهُ الَّذی خَلَقَکِ قَبْلَ اَنْ یَخْلُقَکِ»، این بزرگواران در سختیهای این عالَم ساخته نشدند، خدای متعال آنجا ساخت و پرداخت و بعد با آن مقام در این عالَم عرضه کرد.
بنابراین مقامِ امامت مقامِ تفویضی نیست، انتخاباتی نیست، رفراندومی نیست، شورایی نیست، «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ»[۷]، مردم اختیارِ خودشان را دارند، اما اختیارِ مالکِ خود را ندارند، خودشان هم ملکِ خدای متعال هستند، هیچ مملوک و ملکی حقِ اعتراض به مالکِ خود را ندارد. وجودِ من کیست؟ خودِ من که این وجود را نساختهام، دستسازِ خدای متعال است، خدای متعال ساخته است، در اختیارِ خدای متعال است، به من اجازه نداده است که من در برابرِ انتصابِ الهی و اختیارِ الهی اختیاری داشته باشم، «وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ»[۸]، و آیاتِ صریحِ دیگری هم داریم، بر هیچ مؤمن و هیچ مؤمنهای چنین حقی را ندادهایم که وقتی ما چیزی را برای آنها اختیار کردهایم آنها بگویند که ما میخواهیم انتخابِ دیگری داشته باشیم، «مَن کُنتُ مَولاه فَهذا عَلیٌ مَولاه».
نکاتی در مورد زیارت جامعه کبیره
تشریف فرماییِ وجود نازنین حضرت اباالحسن علی بن موسی الرّضا علیه آلاف التحیه و الثناء به ایران تجلّیِ این مقام بود، که خدای متعال حضرت ابراهیم علیه السلام را با امتحاناتِ ظاهری ظرفیت را برای مردم برملا کرد، ولی امام رضا علیه السلام «خَلَقَکُمُ اللّهُ أنْوارا فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقینَ حَتّى مَنَّ عَلَیْنا بِکُمْ فَجَعَلَکُمْ فی بُیُوتٍ أذِنَ اللّهُ أنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ»… قدرِ این زیارتِ جامعه کبیره را بدانید، از زبانِ معصوم صادر شده است، کلیدِ تشرّفِ بزرگانِ علمای ما به محضرِ امام زمان ارواحنا فداه زیارتِ جامعه کبیره بوده است.
امام راحل در این چهارده سالی که در نجف اشرف… خدای متعال امام را به آنجا برد تا زمینهی رهبریِ جهانِ مستضعفان را به دوشِ او بگذارد، چهارده سال از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه مایه گرفت، بدونِ استثناء هر شب زیارت جامعه خواندهاند، و در جریان «سید رشتی» دارد بر اینکه من زیارت جامعه را نمیدانستم، زیارت عاشورا را حفظ نبودم، ولی شبی که درمانده شدم و به امام زمان ارواحنا فداه توسّل پیدا کردم و ایشان ظاهر شدند به من فرمودند نافله بخوان، منظورِ ایشان نماز شب بود چون وقتِ نماز شب بود، من هم خواندم، فرمودند: زیارت عاشورا را بخوان، من هم خواندم، دیدم من حفظ هستم، بعد فرمودند: زیارت جامعه را بخوان، دیدم من زیارت جامعه را حفظ هستم، خودِ امام زمان ارواحنا فداه القاء کردند و او در وجودِ خود یافت، هم زیارت عاشورا و هم زیارت جامعه کبیره را در وجودِ خود یافت.
در این زیارت جامعه کبیره ما عرضه میداریم: شما امامانِ ما اصلاً اینجایی نیستید، شما قبل آنکه نزولِ اجلال کنید نزدِ خدای متعال بودید، در عرش بودید، نورِ عرش بودید، «فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقینَ»، مَثَلِ این بزرگواران مَثَلِ خودِ قرآن کریم است، قرآن کریم دو مقام دارد، یک مقامِ «عند ربی» دارد و یک مقامِ «ید الخلق»، بُعدِ هدایتیِ بندگانِ خدا را در این عالَم دارد، ریسمانِ هدایت است که باید ما با این ریسمان بالا برویم و خودمان را به مقامِ «عند ربّی» برسانیم.
چند نکته راجع به امام رضا صلوات الله علیه
حضرت علی بن موسی الرّضا علیه آلاف التحیه و الثناء با این هجرتشان هم درسِ هجرت به ما آموختهاند، که اساساً بدونِ هجرت همه چیز تعطیل است، هجرت به معنای تحوّل است، آنچه را که مقام معظم رهبری اطال الله عمره الشّریف در ایامِ رحلتِ حضرت امام در امسال، بُعدِ تحوّلگرایی و تحوّلزاییِ امام را باز کردند، که امام آمد و تاریخ را تغییر داد، اوضاعِ جهان را دگرگون کرد، فصلِ جدیدی برای زندگیِ بشر باز کرد، این هجرت است، ما باید برای خودمان دائماً تحوّل سراغ کنیم، یکنواختی رکود است، رکود «افسردگی» است، آب هم حتّی اگر آبِ زیادی مانندِ یک استخر باشد اگر مدّتها ساکن بماند و جریان نداشته باشد هم رنگِ آن تغییر میکند و هم بوی بدی میدهد، بد مزه و بد بو میشود، اما وقتی جریان دارد ایجادِ حیات میکند، هم خودِ آن آب طراوت دارد و هم گلها را رویش میدهد، درختهای میوه را مثمر میکند.
انسانهای راکد و ساکن و سنّتگرا به جایی نمیرسد، باید در مسیرِ تحوّل بود، باید همّت داشت، ما میتوانیم جهان را تغییر بدهیم، ما میتوانیم اوضاعِ سیاسیِ عالَم را عوض کنیم، امام شروع کرد و میبینید که عالَم روز به روز در حالِ بیدار شدن است، تحمّلِ ظلم برای بشریّت سخت شده است، این را از این تحوّلِ امام آموختهاند.
هجرتِ حضرت علی بن موسی الرّضا صلوات الله علیه برای همین بود که بفرمایند اگر دیدید در یک جایی خیلی خاصیّت ندارید جای خودتان را تغییر بدهید، اگر دیدید در این شرایط نقش ندارید شرایطِ خودتان را تغییر بدهید.
امام رضا صلوات الله علیه در مدینه بودند، ولی مراجعاتِ جهانی نداشتند، وقتی به ایران آمدند علما از همهی جهان به اینجا میآمدند و در محاضراتِ حضرت علی بن موسی الرّضا علیه آلاف التحیه و الثناء شرکت میکردند، که مأمون الرّشید میگوید: روی کرهی زمین من اعلم از امام رضا علیه السلام سراغ ندارم. از رشتههای مختلفِ علمی به محضرِ امام رضا علیه السلام میآمدند، ولی هیچ عالِمی نبود که با امام رضا علیه السلام صحبت و بحث کند و کم نیاورد و علوّ مقامِ حضرت رضا صلوات الله علیه در بُعدِ علمی خود را نشان ندهد.
از یک طرفی حضرت رضا صلوات الله علیه به ما آموختند که اگر ظالم یا ستمگری اوضاع را در اختیار دارد شما یک کاری کنید که از پایگاهِ او بر علیهِ خودِ او استفاده کنید، این به ما سیاست یاد داد، به ما عقلانیّت یاد داد، به ما شناختِ زمان را یاد داد، هر کسی به زمانِ خود عالِم باشد تندبادها او را از بین نمیبرد، وگرنه انسان در این مسیرِ تندبادها حرام میشود، علمِ انسان حرام میشود، زُهدِ انسان حرام میشود، اما اگر بداند چگونه مصرف کند، کجا مصرف کند…
امام حسن مجتبی صلوات الله علیه زمانِ آن نبود که کارِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را انجام بدهند، ایشان باید زمینه درست میکردند تا حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه با خونِ خودشان سلطنتِ بنیامیّه را رسوا کنند و خونِ ایشان زمینهی انقلاب را برای این زمانِ ما فراهم کند.
وجود مبارک حضرت رضا علیه الصلاه و السلام اگر در مدینه میماندند مردم رذالتِ مأمون را اینطور نمیدانستند، اما امام رضا صلوات الله علیه تشریف میآورند، آمدند و در عمل از یک طرف تجمّلاتِ دستگاهِ خلافتِ مأمون است، از یک طرف زهدِ حضرت رضا صلوات الله علیه است، از یک طرف این تکبّر… که مگر کسی میتوانست به دربارِ مأمون الرّشید راه پیدا کند؟ اما امام رضا صلوات الله علیه مینشیند و بدونِ حضورِ غلامان دست به سفره نمیبرند، به ایشان عرض میکنند: آقا! مقامِ شما بالاست! شما ولیعهد هستید، این غلامی که در طویله خدمت میکند یا آن دربان کجا و ولیعهد کجا؟ حضرت علی بن موسی الرّضا صلوات الله علیه با یک ژستِ خاصّی میفرمایند: ما از یک پدر و مادر هستیم و ارزش و اعتبار هم بر مبنای قرآن «تقوا» است، «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»[۹]، این شخص چه چیزی کم دارد که نتواند پیشِ من غذا بخورد؟
ببینید حضرت رضا صلوات الله علیه فرهنگسازی میکنند، عالِمی که حشمت دارد و برای خود یال و کوپالی دارد و مردم نمیتوانند به او دسترسی پیدا کنند ذی مأمون را دارد، ولی عالِمِ آل حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمده است، مقامِ ولایتعهدی هم دارد، ولی ارتباطِ ایشان با مردم طوری است که همه طمع دارند به ایشان مراجعه کنند و دستِ آنها به دامانِ ایشان میرسد و میتوانند دردشان را با ایشان مطرح کنند.
این موضوع عملاً میرساند که اسلام این است، نه هارون!
امام رضا صلوات الله علیه «ولیعهدی» را به اجبار قبول کردند، ولی نرخ را در حدیث سلسله الذّهب بیان نمودند، فرمودند: «کَلِمَهُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی» بعد با یک فاصلهای شرطِ قبولیِ لا اله الا الله را فرمودند: «بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها»، بسترِ لا اله الا الله حکومتی است که از جانبِ خدای متعال تعیین شده است، ولایت است نه سلطنت، ولایت است نه ریاست جمهوری، مشروعیتِ بالا میخواهد، حضرت فرمودند: «بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها». «ولایت» شرطِ توحید است، بدونِ «توحید» حکومت حکومت است؟ حکومت بدونِ ولایت نمیتواند حکومتِ الهی باشد، وقتی حکومت «الهی» است که سبکِ زندگیِ مردم رنگِ خدا داشته باشد، قانونِ خدا در زندگیِ فردی پیاده بشود، در زندگیِ خانوادگی پیاده بشود، در زندگیِ سیاسی هم پیاده شود.
این چند نکتهای بود که خواستیم امشب راجع به حضرت ثامن الحجج علیه السلام به سمعِ شما عزیزانِ خودم برسانم.
نکاتی در مورد شیوع ویروس کرونا
با توجه به اینکه این ویروس مجدداً شیوع پیدا کرده است ما به تبعیّت از نایبِ امام زمان ارواحنا فداه و ولی امرمان که در این سخنانِ اخیری که بمناسبتِ هفتهی قوه قضائیه مطرح فرمودند خواستند که همه رعایت کنند، خودشان هم فرمودند که خودِ من هم از ماسک استفاده میکنم ولی الآن که اطرافِ من کسی نیست ضرورتی ندارد، هم اینکه قربه الی الله فاصلهها را رعایت کنید و هم از امام رضا علیه السلام بخواهیم که مسجدها ناامن نشود، هم امنیتِ اخلاقی، هم امنیتِ بهداشتی، هم امنیتِ سیاسی، هم امنیتِ روانی. ان شاء الله این ترس را نداشته باشیم که اگر به مسجد برویم به ویروس کرونا مبتلا بشویم، این مسجد خانهی خداست، پناهگاه است، ما باید پناهگاهِ خدا را ناامن نکنیم، اگر حرمها و مساجد با رعایتِ مؤمنین… عقلانیتِ خودشان را، علمیتِ خودشان را حفظ کنند، هیچ کسی از آمدنِ به مسجد نگرانی به خود راه نمیدهد.
خدایا! من این مسائلی که قبلاً در ابتدای بروزِ این بیماری خدمتِ شما عرض کردم، از نظرِ دعا دعای نور حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را بعد از نماز صبح و بعد از نماز عشاء حتماً بخوانید و ملازم باشید، این دعایی را که امام صادق صلوات الله علیه فرمودند از اسرارِ ماست و به دشمنانِ ما نرسد، این دعا را بخوانید، ان شاء الله مصون میمانید، «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی دِرْعِکَ الْحَصِینَهِ الَّتِی تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ تُرِیدُ»، این دعا را در صبح و شام سه مرتبه بخوانید، آیت الکرسی را بخوانید، و «اِدفَعُوا أمواجَ البَلاءِ بِالدُّعاءِ»[۱۰]، دستِ نیاز به سوی بینیاز بلند کنید، مخصوصاً در سجدهی نمازتان بگویید «یا ولیّ العافیه أسئلک العافیه عافیه الدنیا و الآخره»، «عافیت» جزوِ نعمتهای بیبدیل است، که همهی نعمتها بر این شالوده استوار است، اگر سلامتی نباشد علم پیش نمیرود، اقتصاد پیش نمیرود، این امنیتِ مزاجی است که منشأ امنیتِ سیاسی هم میشود، انسانِ مریض که نمیتواند در مقابلِ آشفتگیها بایستد، انسانِ سالم میخواهد.
و اینکه «عقل سالم در بدن سالم است» هم یک چیزی است، یک روایتی هم طلبِ شما باشد که ان شاء الله یک زمانی برای شما میخوانیم.
خدایا! به همهی ما توفیقِ آشنایی با مهارتهای گرهگشاییِ جامعه را در حدِ خودمان و درخورِ استعدادمان مرحمت بفرما.
خدایا! همهی ما را کمک و یار یکدیگر قرار بده.
خدایا! دلها را نسبت به یکدیگر مهربان بگردان.
خدایا! ابهام را از ما دور بفرما.
خدایا! نفاق را از ما دور بگردان.
خدایا! همهی خوابرفتهها را بیدار بگردان.
خدایا! بیدارها را بیدارتر بفرما و این بیداری و توفیقی که به ما دادهای از ما زوال نیاور.
خدایا! شهدا را از ما راضی بفرما.
خدایا! امام و شهدا را با ائمه اطهار علیهم السلام محشور بفرما.
خدایا! سایه پُربرکتِ رهبرِ عزیزمان را با کرامت و کفایت تا ظهور بر سرِ ما مستدام بدار.
غفر الله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۲۴
[۳] مناجات شعبانیه
[۴] سوره مبارکه نساء، آیه ۶۴ (وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا)
[۵] سوره مبارکه ابراهیم، آیه ۲۴ (أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ)
[۶] سوره مبارکه صافات، آیات ۱۰۳ تا ۱۰۵
[۷] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۲۴ (وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ)
[۸] سوره مبارکه احزاب، آیه ۳۶ (وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ ۗ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِینًا)
[۹] سوره مبارکه حجرات، آیه ۱۳ (یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ)
[۱۰] بحارالانوار، جلد۳، صفحه ۲۸۸
پاسخ دهید