آیت الله صدیقی روز دوشنبه بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء در مسجد جامع ازگل به درس اخلاق پرداختند که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِین طَبِیبِنَا حَبِیبِنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِم مُحَمَّدٍ و آلِهِ الأطْهَرینَ سِیَّمَا مَولَانَا بَقیَّهَ اللهِ فِی العَالَمینَ أَرْوَاحُنَا فِدَاهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ رِضَاهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مروری بر جلسات قبل
خدای متعال در این آیات کریمه سوره مبارکه صافات نعمتهایی را که برای مخلَصین از بهشتیها در ابعادِ مختف منظور فرموده است بیان فرمودهاند.
هم نعمتهای معنوی، احترامِ الهی، تحویل گرفتنِ خدای متعال، اکرام، دادنِ کرامت و ارزش، و هم نعمتهای دلانگیزِ ظاهری که خداوند عزیز برای بهشتیها «جَنَّاتِ النَّعِیمِ»[۲] قرار داده است، جنّتِ ولایت قرار داده است، آنجا بُعدِ مادّی حاکمیّت ندارد، بلکه همه در فضایی هستند که اگر جسم دارند که دارند جسمِ آنها مانندِ اینجا نیست، اینجا انسان پشت و رو دارد و ممکن است به کسی پشت کند و او را نبیند، ولی بهشتیها در بهشت همه دیده هستند، مثلِ گل میمانند که هر کسی از هر طرف بیاید روی بهشتی را میبیند.
در مورد حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام هم روایاتِ زیادی داریم که در جنگها هیچ کسی پشتِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را ندیده است، دشمن از هر طرف که میآمد روبروی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام درمیآمد. حال این ممکن است که حمل بر این باشد که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام خیلی به سرعت در مورد قلع و قمعِ دشمنان دورِ خودشان به هر طرف به دشمن حمله میبردند و به قدری سریع بودند که دشمن نمیتوانست پشتِ ایشان را ببیند، اما وجهِ دیگری هم دارد که اساساً حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام «وجه الله» است و یکی از آیاتی که ما در قرآن کریم در مورد «وجه الله» داریم این است که «فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ»[۳]، شما به هر طرفی که رو کنید با «وجه الله» مواجه هستید، و نه تنها حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بلکه حضرات معصومین علیهم السلام هم فرمودهاند که «نَحنُ وَجه الله»، این بزرگواران غیر از این وجودِ ظاهری که ما با چشمِ ظاهری میبینیم، اگر چشمِ باطنِ ما باز باشد ما همه جا روبروی امام زمان ارواحنا فداه و حضرات معصومین علیهم السلام هستیم.
آن بُعدِ وجه اللهی حضرات معصومین علیهم السلام را چشمِ فیزیکی نمیبیند، باید انسان چشمِ دل پیدا کند و آنها را ببیند.
تخت بهشتیها
اجمالاً آن چیزی که در آیات متعددِ قرآن کریم به ما خبر داده است… «عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِینَ»[۴]، بهشتیها آنجا همه هم تختنشین هستند وگاهی که در آن نشستهاند مایهی خوشایندی و خوشحالی و سرورِ آنهاست، سریر دارند، تختی دارند که این تختِ قدرت است و انسان با داشتنِ قدرت هر کاری که بخواهد میتواند انجام بدهد و خلأ خاصی ندارد که غصهی آن را بخورد، تمامِ غصهها برای این است که انسان نمیتواند خیلی از کارها را انجام بدهد، اگر انسان توان و قدرتِ تمامِ آرزوهای خود را داشت دیگر حسرت و غصه و خلأ نداشت، تمامِ خلأها و فقرها و مشکلات و بیماریها مربوط به ضعف و عجزِ انسان است، اگر انسان ضعیف نباشد و قدرتمند و قوی باشد میتواند همهی مشکلات را بسرعت برطرف کند و انسان با داشتنِ قدرت کمبودی نخواهد داشت.
لذا این تختی را که برای پادشاهان بوده است، آن تختِ سلطنت غیر از تختِ پذیرایی است، شاه وقتی بر تخت مینشیند، آن تختِ صدورِ فرمان است، هر فرمانی را که صادر کند انجام میشود. تمامِ بهشتیها در بهشت تختی دارند که خدای متعال بعنوانِ سریر در اختیارِ آنها قرار داده است، این تختِ قدرت است، «لَهُمْ مَا یَشَاءُونَ»[۵] است، قدرتِ اینها قدرتِ سبب نیست و احتیاجی به اسباب ندارند، «وَتَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبابُ»[۶]، اینها با قدرت سببسازی میکنند، قدرتِ آنها قدرتِ «کُن فَیَکون» است، چون قدرتِ «کُن فَیَکون» است لذا همراه با سرور و ابتهاج و شادی است؛ و نکتهی دوم هم این است که «مُتَقابِلین» هستند، تمامِ بهشتیها، نه یک گروه، همهی بهشتیها سریرنشین هستند، بر اریکه سوار هستند و در اریکهی قدرت هم به یکدیگر پشت ندارد و همه به یکدیگر رو دارند.
وسعتِ بهشت
حال ان شاء الله باید برویم و ببینیم، امیدوارم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عنایت کنند و برویم و آن وضع را ببینیم که چطور میشود بهشت با همهی وسعتی که دارد که وسعتِ هر یک از بهشتیها به وسعتِ زمین و آسمان است، آنجا معلوم میشود که وجودِ انسان یک وجودِ یک و نیم متریِ قد نیست، انسان یک موجودِ یک موجود پنجاه کیلویی نیست، انسان یک وجودی دارد که فراتر از وجودی است که ما اینجا از یکدیگر تصوّر داریم، آنجا انسان روحِ عالَمگیر دارد، فضای آنجا فضای تجلّیِ روح و نشئهی معنویِ اوست، لذا آنچه که به آن داده میشود چیزِ زائدی نیست، در بهشت چیزِ زائدی وجود ندارد، حال اینجا میگویند که فردا میخواهیم در یک وجب زمین بخوابیم و ما را در قبر میخوابانند و خانهی وسیع برای چه میخواهیم؟، راست هم میگویند، انسان یک متر جا میخواهد که بخوابد، بیش از آن را میخواهد چکار کند؟ حال خانهی وسیع باشد یا تنگ باشد. ولی در بهشت اصلاً چیزِ تشریفاتی وجود ندارد، مطلقا در بهشت چیزِ زائدی وجود ندارد.
قرآن کریم در موردِ آنجا میفرماید: «سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّهٍ عَرْضُهَا کَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ»[۷]، این «جَنَّهٍ» یعنی خدای متعال به هر که کسی یک بهشتی میدهد که پهنای آن بهشت با پهنای زمین و آسمان برابر است، برای هر کسی بهشتی به این وسعت وجود دارد، و انسان در آنجا طوری مالکیت دارد که اگر تمامِ بهشتیها که خدای متعال میداند میلیاردها موجود از عوالِمِ مختلف و نسلهای مختلف در بهشت هستند…
وسعتِ وجود
در روایت دارد که اگر تمامِ اهل زمین میهمانِ یک بهشتی بشوند جا کم نمیآورند و به همه جا میدهد، این «جا میدهد»… بعضیها الآن از نظرِ روحی همینطور هستند، همهی عالَم را در وجودِ خودشان میبینند، میخواهند برکتِ عالَم باشند، میخواهند نورِ عالَم باشند، همچنین فضایی که در آنجا برای بهشتی هست و فرض هم این است که بهشت چیزِ زائدی ندارد، معلوم میشود که یک وجودِ دیگری است، آنجا بهشتیها از یک نشئهای، از یک حقیقتی برخوردار هستند که هم همهی بهشتیها با یکدیگر مواجه و مقابل و روبهروی یکدیگر هستند، پشت ندارند یا نه پشت دارند اما غیر از این عالَم است و یک طورِ دیگری است، آقای بهجتِ ما رحمه الله تعالی علیه پشتِ خودشان را میدیدند، با اینکه چشم جلوی انسان است اما ایشان احتیاجی به این چشم نداشتند، ایشان پشتِ خود را هم میدیدند، بنابراین اگر کسی آقای بهجت رحمه الله تعالی علیه را دوست داشت از هر طرف که میآمد گویا روبروی آیت الله العظمی بهجت رحمه الله تعالی علیه بود، مشمولِ عنایت و نظرِ آقای بهجت رحمه الله تعالی علیه بود، ایشان پشتِ سریِ خود را مورد توجه و نظرِ خود قرار میدادند، میدانستند که پشتِ ایشان است، میدانستند که پشتِ ایشان چه خبر است، این یک نمونه است که میشود فرض کرد کسی با اینکه چشمِ او جلوی صورتِ اوست ولی پشتِ خود را هم ببیند، اینکه چطور میبیند…
رو مجرد شو مجرد را ببین …
تا انسان حالتِ تجرّد پیدا نکند نمیتواند اینها را هضم و لمس کند، اما بهشتی همچنین حقیقتی است، همه قدرتِ همهی بهشتیها در حدّی است که هیچ سلطانی در این عالَم آن قدرت را ندارد، هم وسعتِ مسکنِ آنها وسعتی است که همهی کائنات در آن جا میگیرند و میتواند همه را پذیرایی کند، و هم چیزی است که زائد بر نیازِ بهشتی نیست، این ظرفی است که مطابقِ مظروف است، خودِ بهشتی وسعت دارد که بهشتِ او وسعت دارد، این معلوم میشود که خدای متعال در آنجا یک حقیقتِ فوقِ جسمانی برای ما متجلّی میکند که این ظرفیت را اینجا داشتهایم اما متوجه نشدهایم، اما آنجا وقتی پردهها کنار میرود آن لایههای وجودیِ ما باز میشود و وسعت پیدا میکند و هر کدام از ما در آنجا یک عالَمی هستیم.
وسعتِ وجود حضرات ائمه علیهم السلام در این دنیا
کما اینکه حضراتِ ائمهی ما علیهم السلام در اینجا اینطور هستند، وجود مبارک امام زمان ارواحنا فداه اینجا تشریف دارند، در کربلا هم حضور دارند، در مکه هم حضور دارند، در دهاتِ اطرافِ تهران و اطرافِ آذربایجان هم حضور دارند، جایی باشد که امام زمان ارواحنا فداه در آنجا نباشند وجود ندارد.
لذا قرآن کریم میفرماید: «أَینََما تُوَلُّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللّه»، شما به هر طرف که رو کنید، هر کسی در هر جای عالَم به هر چیزی نگاه کند مقابلِ وجه الله است، و این وجه الله ائمهی معصومین سلام الله علیهم أجمعین در این دنیا و در آن دنیا هستند، و ان شاء الله ما مشمولِ شفاعتِ حضرات از الآن هستیم. ان شاء الله امشب حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شفاعت کنند و دلِ ما را الهی کنند و به ما شرحِ صدر بدهند، به ما سینهی فراخ بدهند، به ما روحِ بزرگ بدهند، با اینکه اینجا نشستهایم همهجا حضور داشته باشیم، این حالتِ حضور را که انسان جلوهی خدای متعال بشود و حضورِ الهی برای او محسوس باشد… خودِ او حضورِ عالَمی پیدا میکند، انسان مقامِ «عِندَ رَبّی» پیدا میکند، مانندِ شهید حاج قاسم سلیمانی، این جلوهای که حاج قاسم با خونِ خود کردند و عالَم را تکان دادند اعتباری نبود و تکوینی بود، حاج قاسم حضورِ خود را در همه جا اعلان کردند، تا شهید نشده بودند روحِ ایشان در این بدن محبوس بود و به جاهایی که میرفتند قدرت نشان میدادند، ولی وقتی شهید شدند، وقتی این فضای عالَمی که متحول شد، خیال نکنید آوازهی حاج قاسم بود، نه! خودِ حاج قاسم حضور پیدا کرد، حضورِ الهی! حضورِ «عِندَ رَبّی» پیدا کرد و این وسعتِ روح بود، این وسعتِ وجود بود که اثر گذاشت، عدم که اثر ندارد، این وجود است که اثر دارد، و آن وجود در همه جا حضور پیدا کرد، حضورِ الهی، حضورِ ولایی پیدا کرد، حضورِ «عِندَ رَبّی» پیدا کرد و این تحوّلِ عالَمی را ایجاد کرد و همهی ما هم این معنا را دیدیم.
آیات قرآن کریم خزائن است
اینها روزنههای اسرار است، «آیاتُ القُرآنِ خَزائِنٌ»[۸]، هر آیهای از آیاتِ قرآن کریم خزائن است، نه اینکه یک خزینه است، گنجینههای اسرار است، گنجینههای اسرار! که حال یک مقدار از آن به زبانِ ما میآید که شاید خودِ گوینده هم نمیفهمد چه میگوید اما لابُد در میانِ مستمعین کسانی هستند که این حرفها روزیِ دلِ آنهاست، اینها اسرار است.
برای آخرت کاری کنیم
خدای متعال در پایان میفرماید: «لِمِثْلِ هَذَا فَلْیَعْمَلِ الْعَامِلُونَ»[۹]، شما که حال به شما اطلاع میدهیم اینطور سلطنتها، وسعتِ وجودها، تجرّدها و وجهاللهی شدنها هست، آیا شما تکان نمیخورید؟ آیا نمیخواهید برای آنجا یک کاری کنید که این مقام را بدست بیاورید؟ آیا نمیخواهید یک کاری کنید که این جایگاه را بدست بیاورید؟ آیا میخواهید رایگان از دست بدهید؟ «لِمِثْلِ هَذَا فَلْیَعْمَلِ الْعَامِلُونَ»، کمی تأمّل کنید، خدای صادق به شما خبر میدهد، این خبرها حق است، دروغ که نیست.
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: «إِذَا کُنْتَ فِی إِدْبَارٍ وَ الْمَوْتُ فِی إِقْبَالٍ»[۱۰] وقتی شما به زندگی پشت کردهاید و در حالِ رسیدن به مرگ هستید و مرگ هم سراغِ شما را گرفته است و روبروی شما در حالِ آمدن است «فَمَا أَسْرَعَ الْمُلْتَقَى» خیلی زود به یکدیگر میرسید، شما در حالِ رفتن هستید و مرگ هم در حالِ آمدن، تمام میشود. «لِمِثْلِ هَذَا فَلْیَعْمَلِ الْعَامِلُونَ»، این چیزی که تمام میشود را خیلی جدّی گرفتهاید و در حالِ مصرف کردنِ همهی سرمایهی خودتان در اینجا هستید، آن چیزی که برای شما مهم است را رها کردهاید، خدای متعال میفرماید: «لِمِثْلِ هَذَا فَلْیَعْمَلِ الْعَامِلُونَ»، عمل کنندهها برای این روز، برای این عالَم، برای این مقامات، برای این موقعیّتها عمل کنند، آمدهاید که این را بدست بیاورید، نکند خواب باشید و مرگ بیاید و متوجه شوید که چیزی از این موقعیّتها و مقامها بدست نیاوردهاید.
روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
سلام خدا بر بیبیِ ما حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها.
زندگیِ ایشان خیلی… هر کسی زندگیِ ایشان را از نظرِ ظاهری میدید رقّت میکرد، ایشان دخترِ اولین شخصیتِ عالَم هستند، همسرِ دومین شخصیتِ عالَم وجود هستند، با دستِ مبارکِ خودشان آنقدر دستاس کردهاند که دستهای ایشان تاول زده است… مشک به دوش میگرفتند… میرفتند و چه آبِ سنگینی را به دوش میکشیدند تا خانهی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و میهمانانِ ایشان را اداره کنند…
آن وقت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به همین لحاظ که این آیه میفرماید میفرمودند: دخترِ من فاطمه جزوِ آنهایی است که تلخیِ دنیا را با شیرینیِ آخرت عوض کرده است، تلخیها را در دنیا تحمّل میکند تا آخرتِ شیرینی داشته باشد…
میارزد که انسان اینجا اهلِ صبر باشد و دندان روی جگر بگذارد… اینکه انسان جوان است، اینکه غریزهها کنترل بشود، فقیر است، خود را نگه دارد، عفّتِ نفس داشته باشد و حرامخوری نکند، تلخ است اما عاقبتِ شیرینی دارد، بهشت خیلی دوست داشتنی است، همه چیز در آنجا هست، اینجا گذراست اما آنجا گذرا نیست…
من به قربانِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها…
صُبَّتْ عَلَیَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا صُبَّتْ عَلَى اَلْأَیَّامِ صِرْنَ لَیَالِیَا[۱۱]
هم فراقِ پدرشان برای ایشان کشنده بود… هم مظلومیّتِ همسرِ ایشان… این روزها دیگر روزهای آخرِ عمرِ شریفِ ایشان است… حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دیگر آب شدهاند و دیگر چیزی از ایشان نمانده است…
حضرت امّ سلمه سلام الله علیها به عیادتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آمدند، عرضه داشتند: «کَیفَ أصبَحت؟»، بیبی جان! حالِ شما چطور است؟ در چه وضعی هستید؟ فرمودند: هم درد دارم و هم غم دارم…
دردهای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یکی دو درد نبود… حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را خرد کردند… حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها زیرِ تازیانه و غلاف شمشیر بودند… فقط به این هم اکتفاء نمیکردند… یک مُشت اراذل بودند… یک مُشت اُباش بودند… بعضی از آنها حرامزاده بودند… دخترِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را به قصدِ کشت میزدند… همه میزدند… هرچه عقده از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام داشتند بر سرِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خالی میکردند…
اما وقتی حضرت ام سلمه سلام الله علیها حالِ بیبی را پرسیدند حضرت فرمودند: بینِ درد و غم هستم… هم درد دارم و هم غم دارم…
اما آیا میدانید دردِ حضرت و غمِ حضرت چه بود؟ غمِ ایشان این بود که پدرِ خود را از دست داده بودند… فراقِ پدر… دردِ ایشان هم این بود که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را خانهنشین کرده بودند… «فَقدِ نَبی و ظُلمِ الوَصی»… پدرِ خود را از دست دادم و امامِ من هم مظلوم شد و مظلومانه در خانه نشست…
بیبی جان! دلها هم برای شما بسوزد و هم برای حضرت زینب سلام الله علیها…
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام مظلوم شد اما بدنِ بیسرِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را ندیدید… این نصیبِ حضرت زینب سلام الله علیها بود که نه تنها حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام را بیسر ببینند بلکه هجده جوان از بنیهاشم را در یک روز بیسر ببینند…
وقتی حضرت زینب سلام الله علیها در کنارِ بدنِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام آمدند متحیّر شدند، «أ أنتَ أخی؟!»… باورِ من نمیآید که تو حسینِ من باشی… آیا تو برادرِ زینب هستی؟!
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
الا لعنت الله علی القوم الظّالمین
«وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ»[۱۲].
دعا
إلَهَنا یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ یَا قَدیمَ الإحسانُ بِحَقِّ الْحُسَیْنِ وَ بِالأئِمَّهِ مِن وُلدِ الحُسَین، بِدَمِ الشّهَداء و بِکِتابِکَ العَزیز یا الله…
یا أرحَمَ الرّاحِمین، یَا غیاثَ المُستَغیثین، یَا إلَهَ العاصین، یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ، یا سَریعَ الرّضا…
خدایا! تو را به عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، به ضلع مکسورهی ایشان قسم میدهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! قلبِ مبارکِ حضرت حجّت ارواحنا فداه را همیشه از ما راضی بدار.
خدایا! بینِ ما و قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم جدایی مخواه.
خدایا! این کشورِ اهل بیت علیهم السلام را از خطراتِ بیگانگان و بیگانهپرستها محافظت بفرما.
خدایا! دستِ خیانت را برای همیشه از سرِ ملّتِ شریفِ ما کوتاه بگردان.
خدایا! خائنین را رسوا بفرما.
خدایا! مجلسِ کارآمدِ مؤمنِ اهلِ خدمت به ما روزی بفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم رهبرِ عزیزمان را تا ظهور و در کنارِ حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف با قدرت و عزّت و کفایت و نورانیت مستدام بفرما.
خدایا! جوانهای ما را از سرگردانی نجات بده.
خدایا! دختران و پسرانِ ما را به نوا برسان.
خدایا! ما را دشمنشاد مکن.
خدایا! همهی دشمنانِ ما را و این قاتلِ بزرگشهیدِ دورانِ ما، این ترامپِ جنایتکارِ قاتلی که دستورِ قتلِ شهید سلیمانی رحمه الله تعالی علیه را مستقیم صادر کرده است، خدایا! جهنّمِ او را نزدیک بفرما.
خدایا! مرگ و ذلّتِ ترامپ ملعون را به ما نشان بده.
خدایا! انتقامِ این همه شهیدِ ما را از اینها بگیر.
خدایا! همهی مریضها، مریضهای مورد نظر را شفای کامل و عاجل روزی بفرما.
خدایا! توفیقِ شکرِ نعمتهایی که به ما دادهای به ما روزی بفرما و آنها را از ما زوال نیاور.
خدایا! آنچه خواستیم و آنچه نخواستیم و خیرِ دین و دنیای ما در آن است، از جمله زیارتِ کربلا، امنیتِ عراق برای زائرین، نابودیِ وهابیت، امنیتِ مکه و مدینه و توفیقِ زیارتِ این مشاهدِ مشرّفه را به ما روزی بفرما.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه قلم، آیه ۳۴ (إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ)
[۳] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۱۵ (و َلِلّهِ الْمَشْرِقُ و َالْمَغْرِبُ فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ)
[۴] سوره مبارکه صافات، آیه ۴۴
[۵] سوره مبارکه ق، آیه ۳۵ (لَهُمْ مَا یَشَاءُونَ فِیهَا وَلَدَیْنَا مَزِیدٌ)
[۶] صحیفه سجادیه، دعای هفتم
[۷] سوره مبارکه حدید، آیه ۲۱ (سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّهٍ عَرْضُهَا کَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۚ ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ)
[۸] کافی، جلد ۲، صفحه ۶۰۹ (آیاتُ القُرآنِ خَزائِنٌ فَکُلَّما فُتِحَت خَزائِنَهُ یَنبَغى لَکَ اَن تَنظُر مَا فِیهَا.)
[۹] سوره مبارکه صافات، آیه ۶۱
[۱۰] حکمت ۲۹ نهج البلاغه (إِذَا کُنْتَ فِی إِدْبَارٍ وَ الْمَوْتُ فِی إِقْبَالٍ، فَمَا أَسْرَعَ الْمُلْتَقَى.)
[۱۱] مسکّن الفؤاد عند فقد الأحبه و الأولاد ، جلد ۱، صفحه ۱۱۲ (وَ رُوِیَ: أَنَّهَا أَخَذَتْ قَبْضَهً مِنْ تُرَابِ قَبْرِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَوَضَعَتْهَا عَلَى عَیْنَیْهَا وَ أَنْشَدَتْ تَقُولُ –
مَا ذَا عَلَى مَنْ شَمَّ تُرْبَهَ أَحْمَدَ أَنْ لاَ یَشَمَّ مَدَى اَلزَّمَانِ غَوَالِیَا
صُبَّتْ عَلَیَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا صُبَّتْ عَلَى اَلْأَیَّامِ صِرْنَ لَیَالِیَا
وَ لِمَا سَبَقَ مِنْ أَمْرِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالنَّوْحَهِ عَلَى حَمْزَهَ .
[۱۲] سوره مبارکه شعراء، آیه ۲۲۷ (إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللَّهَ کَثیراً وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ)
پاسخ دهید