آیت الله صدیقی روز دوشنبه بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء در مسجد جامع ازگل به درس اخلاق پرداختند که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِین طَبِیبِنَا حَبِیبِنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِم مُحَمَّدٍ و آلِهِ الأطْهَرینَ سِیَّمَا مَولَانَا بَقیَّهَ اللهِ فِی العَالَمینَ أَرْوَاحُنَا فِدَاهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ رِضَاهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ * بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِی سَوَاءِ الْجَحِیمِ * قَالَ تَاللَّهِ إِنْ کِدْتَ لَتُرْدِینِ * وَلَوْلا نِعْمَهُ رَبِّی لَکُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِینَ * أَفَمَا نَحْنُ بِمَیِّتِینَ * إِلا مَوْتَتَنَا الأولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ * إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ * لِمِثْلِ هَذَا فَلْیَعْمَلِ الْعَامِلُونَ»[۲].
مروری بر جلسات قبل
خدای متعال در این آیات کریمه سوره مبارکه صافات جلوهای از نعمتها و لذائذی که برای بهشتیها منظور میشود را بیان کردهاند که بهشتیها در بهشت به یکدیگر اقبال دارند، به هم ادبار ندارند، دلِ بهشتی صاف است و تمامِ وجودِ او زلال است و هیچ نوع کینه و سوءظنّی نسبت به سایرِ بهشتیها در وجودِ او زمینه ندارد.
لذا این بهشتیها با یکدیگر میجوشند، دورِ یکدیگر مینشینند و با یکدیگر سخن میگویند و از جمله مطالبی که برای بهشتیها پیش میآید داستانِ رفقای دورانِ دنیایِ آنهاست، اینها بهشتیها را جمع میبینند، اما میخواهند از سرنوشتِ بعضی از افرادِ منحرف و آدمهایی که در زندگی خوب نبودند مطّلع بشوند، همینکه این خواست در وجودِ آنها پیش میآید «فَاطَّلَعَ» اطلاع برای آنها حاصل میشود.
برای آنها فیلم نمیگذارند، با دوربین به آنها نشان نمیدهند، بهشت بر جهنّم احاطه دارد، اما جهنّم تنگ است و محدود، جهنّمی به بهشتی اشراف و اطلاع ندارد، سعهی وجودِ بهشتی از همهی عوالِم وسیعتر است، روحی که خدای متعال بهشت را در آن روح گنجانده است، بهشتی بهشت را با خود از این عالَم به آن عالَم میبرد، لذا شرحِ صدر، بلند نظری، گذشت، آرامش که نتیجهی روحِ بلند و وسیع است همینجا هم بهشتی را همراهی میکند.
احاطهی بهشتیها در آنجا هم به مناطق و نواحیِ مختلفِ بهشت است و هم نسبت به جهنّمیها احاطه دارند، لذا تا بهشتی یادی از آن رفیقِ خود میکند که او در دنیا بهشتی را وسوسه میکرد و خدای متعال بهشتی را از شرّ او حفاظت کرد و به چیزی که او را از بهشت محروم کند آلوده نشد او را میبیند و با او گفتگو میکند، او را سرزنش میکند، و میگوید: نزدیک بود من را هم گرفتارِ بلای خودت کنی، اما نعمتِ خدای متعال مرا نجات داد.
اهمیّتِ انیس
به مناسبت به نظر میرسد به لطفِ الهی یک تذکّرِ روایی در اینجا به محضرِ شریف عزیزانِ خودمان داشته باشیم، و آن این است که در روایاتِ ما آمده است «الرفیق ثم الطریق»[۳]، اگر میخواهی به سفر بروی، اگر میخواهی یک کارِ مهمّی انجام بدهی، بیگدار به آب نزن، تنها به میدان نرو، رفیقی را انتخاب کن، قبل از سفر برای خودت همراه ببین، بلدچی ببین، اگر موسی هم هستی خضری را تعقیب کن و با راهنماییِ خضر برو. این لازمهی انسِ انسانی است که این اسم روی حساب روی بشر گذاشته شده است، انسان از انس است، انسان از غربت رنج میبرد، انسان از تنهایی میگریزد. لذا شما میبینید تا اهل خانه به مسافرت رفتند نمیتوانید در خانه بنشینید، بلند میشوید و به خانهی همسایه میروید، به مسجد میروید، به زیارت میروید، تنهایی برای بشر روا نیست، این خدای متعال است که واحد و احد است، اما انسان انیس و همراه و رفیق میخواهد.
بخشی از رفقای ما مقطعی هستند، انسان در دورهی دبستان رفقای دبستانی دارد، در دورهی متوسطه تغییر میکند، دوستانِ جدیدی دارد، در دانشگاه همراهانی دارد، اما علاوه بر اینها سنخیّت انسان را با بعضیها مرتبط میکند، کسی که تاجر است به دنبالِ کسی میگردد که بازاریابی دارد، اشراف به قیمتها دارد، میتواند پیشبینیهای خوبی برای دوستِ خود داشته باشد، این سنخیّت انسان را به سوی او میبرد، و این رفاقتهایی است که همیشه برای جلبِ منفعت و دفعِ مضرّت برای تک تکِ ما وجود داشته است، اما اینها ماندگار نیست.
اهمیّتِ موعظه
وجود مقدّس حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از جبرئیل خواستند که ایشان را موعظه کنند. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به ما درس دادند، هر کسی که باشی، در هر درجهای از مقام و موقعیّت باشی به موعظه احتیاج داری.
ان شاء الله خدای متعال هم استادِ ما آیت الله حائری شیرازی و هم شهید بزرگوار رجایی را رحمت کند، رئیس جمهورِ حجّتی که در روز قیامت خدای متعال احتجاج خواهد کرد، آقای حائری فرمودند که آقای رجایی از من خواسته بودند که هر هفته یک خلوتی با او داشته باشم، مینشستیم و من او را موعظه میکردم. یک روزی از آخرت و بهشت میگفتم دیدم که رنگِ ایشان تغییر کرد و تکان خورد، خود را جمع و جور کرد، در همان هفته هم شهید شد. همینکه آمادگی داشت خدای متعال شربتِ شهادت را نصیبِ او کرد.
ای کاش این رئیس جمهورِ ما هم موعظه گوش میکرد، با یک کسی خلوت میکرد، حرفِ دل میشنید، آخرت را از یاد نمیبرد، قبر را از یاد نمیبرد، و همهی مسئولین، و خودِ این گوینده، احتیاج داریم کسی به ما نصیحت کند و ما را موعظه کند و ما را بیدار کند، خوابِ غفلت وجودِ ما را گرفته است، همهی ما خواب هستیم و خودمان متوجّه نیستیم، گاهی آن کلنگی که قبر را با آن میکنند ما را بیدار میکند، ولی بیداریِ آن روز دیگر فایدهای ندارد، باید زودتر بیدار شد.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به جبرئیل فرمودند: مرا موعظه کن، جبرئیل چند نکته را به محضرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به اذنِ ایشان عرضه داشت، یکی از آنها این بود: «أَحْبِبْ مَنْ شِئْتِ فَإنَّکَ مُفَارِقُهُ»[۴]، هر چیزی را که میخواهی دوست داشته باش، با هر کسی که میخواهی دوست باش، مرگ میآید و تو را جدا میکند.
انسان به همهی احبّهی خود، با همهی دوستانِ خود مفارقت دارد، همیشه با هم نیستیم، اجل میآید و بینِ دوستان جدایی میاندازد. برای اینکه انسان به فکر باشد، همانطور که در این عالَم احتیاج به انیس و رفیق و همراه و همراز و همدل دارد، این نیازهای ما در قبر هم هست، انسانی که اینجا گرسنه است، وقتی مرگِ او میآید گرسنگی از او گرفته نمیشود، بدن و دهان از او گرفته شده است، اگر یک دهانِ دیگری برای خود در اینجا تحصیل نکرده باشد آنجا نمیتواند غذایی که مناسب با آنجاست دریافت کند، گرسنگی در عالَمِ برزخ هم هست، تشنگی در عالَمِ برزخ هم هست، ما تمامِ نیازهای اینجا را با خودمان به آنجا میبریم، بعضیها خیال میکنند اگر یک مشکل یا یک نیازی دارند و در سختی هستند اگر بمیرند راحت میشوند، میگوید «نمردیم که راحت بشویم»، این حرف خیلی اشتباه است، مگر نیاز با مردن از تو گرفته میشود؟ انسانِ تشنه تشنه میمیرد، انسانِ گرسنه گرسنه میمیرد، این نیازهای اینجا بعد از مرگ هم همچنان با انسان هست.
یکی از این نیازها نیازِ به رفیق است، انسان در قبر و در عالَمِ برزخ از تنهایی وحشت دارد، تنهایی برای انسان قابل تحمّل نیست، لذا قبر به انسان هشدار میدهد، «أنا بیت الغربه»، «أنا بیت الوحشه»، حواسِ تو جمع باشد.
نصیحت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله به جناب «قیس»
وجود مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به جناب قیس فرمودند: «یَا قَیْسُ مِنْ قَرِینٍ یُدْفَنُ مَعَکَ وَ هُوَ حَیٌّ وَ تُدْفَنُ مَعَهُ وَ أَنْتَ مَیِّتٌ»[۵]، قیس! برای خودت یک رفیقی انتخاب کن که با تو دفن بشود، در حالی که او زنده باشد و تو با او دفن بشوی در حالی که تو مردهای.
انسانی که میمیرد کاری از او در قبر ساخته نیست، چون مرده است، میبینید که غسال بدنِ میّت را به هر طرف که برگرداند هیچ ارادهای در این بدن نیست، چون وقتی مردی دیگری کاری از تو ساخته نیست با خودت یک رفیقی به قبر ببر که او زنده باشد و برای تو کار کند، آن رفیقی که با خودت به قبر میبری «فَإِنْ کَانَ کَرِیماً أَکْرَمَکَ» اگر رفیقِ باکرامت و باارزشی برای خودت انتخاب کردی تو را در قبر احترام و اکرام میکند، «وَ إِنْ کَانَ لَئِیماً أَسْلَمَکَ» و اما اگر پَستی را با خودت بردی آنجا تو را پَست میکند، و آن عملِ توست، عملِ انسان رفیقِ انسان است، اگر در عمرِ خودت عملِ صالح داشتی وقتی به قبر میروی این اعمالِ صالح بصورتِ فرشتگانی با تو مأنوس هستند، آنجا تو تنها نیستی، آنجا به تو خوش میگذرد…
یارا! بهشت صحبتِ یارانِ همدم است…
اگر یارِ همدم در قبر داشتی دیگر وحشتِ قبر و غربتِ قبر نداری، اگر نمازِ انسان نمازِ زیبایی باشد…
فرمود: هفت چیز است که اگر انسان این هفت چیز را داشته باشد تمامِ درهای بهشت به روی او باز میشود.
یک: «مَنْ أَسْبَغَ وُضُوءَهُ»[۶]، دو: «وَ أَحْسَنَ صَلاَتَهُ»، اگر وضوی انسان وضوی زیبایی باشد… وضوی حضراتِ معصومین علیهم السلام مانندِ نمازِ آن بزرگواران بود، وقتی برای وضو برمیخواستند گویا در دالانِ ورودیِ بارگاهِ خدای متعال قرار گرفته بودند و در حالِ در زدن بودند، لذا بدنِ شریفِ آن بزرگواران میلرزید و حالِ آنها تغییر میکرد.
این وضو که خود به تنهایی عبادت است و شرطِ وضو به عبادت است، وضو باید وضوی شادابی باشد، کسی وضو میگیرد و حواسِ او نیست که در حالِ انجامِ چه کاری هست، وضو طهارتِ ظاهر و باطن است، انسان که با دستِ خود گناهانی انجام داده است وقتی آب میریزد باید این گناهانِ دستِ او را بشوید و ببرد، انسان رو به گناه میآورد، صورتِ او غباری از گناه گرفته است، زمانِ وضو باید نیّت کند، وقتی صورتِ خود را میشوید در حالِ بردنِ غبارِ گناه از چهرهی جانِ خود است، انسان سر به افرادی میسپارد، انسان در برابرِ بدیها و بدها سر خم میکند، این مَسحی که بر سرِ خود میکشید در حالِ پاک کردنِ فکرِ توست، در حالِ تمیز کردنِ این سرسپردگیِ خودت هستی که به غیر از خدای متعال سر ندهی، وقتی پاهای خودت را مسح میکشی، چون انسان هر کارِ خیر و شرّی که انجام میدهد با پا به سوی بدیها حرکت میکند، در حالِ تمیز کردنِ پاهای خودت هستی، چرا متوجّه نیستیم این اعمالِ ظاهری باطن دارد؟ چرا متوجّه نیستیم این اعمالِ مُلکی ملکوت دارد؟
لذا خودِ وضو خیلی مهم است، وضوی ما وضوی باتوجّه و باحضور قلب باشد، آغازِ معراجِ ما باشد، پاک شدنِ برای ملاقات با خدای متعال باشد، آن وقت وضوی شاداب نمازِ ما را هم زیبا میکند، «وَ أَحْسَنَ صَلاَتَهُ»، نمازِ خود را نمازِ زیبایی بخواند.
اگر این کارها زیبا بود، هر کدام از اینها در قبر صورتِ ملکوتی دارد، نماز با انسان رفاقت میکند، روزه با انسان رفاقت میکند، زکات و خمسی که در اینجا رشتهی علقه و ارتباطِ خودت را بخاطرِ خدای متعال با دنیا قطع کردی و مالِ خودت را به نایبِ امام و سادات دادی که مالِ خودِ آنها بود و در مالِ تو بود ولی حاضر نشدی مالِ یتیم بخوری و ایتامِ آل پیغمبر گرسنه بمانند، علقهی دنیوی تو را به نجاستخواری نکشاند، مالِ حرام خوردن نجس خوردن است.
اینها که در عملِ ظاهریِ انسان واقع میشود هر کدام در باطن یک نوری است، یک ملکی است، یک رفیقی است، که وجود نازنین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به قیس تأکید میکنند وقتی به قبر میروی با خودت رفقای خوبی ببر، این اعمالِ شما رفقای شما هستند، اگر این اعمال اعمالِ خوبی بود آنجا نزدِ خدای متعال ارزش پیدا میکند، چون موجوداتِ باارزشی هستند در آنجا ارزشِ تو را هم بالا میبرند، از تو کاری ساخته نیست ولی از آنها کار ساخته است، انیسِ تو هستند، مونسِ تو هستند، به تو خوش میگذرد، اما اگر عملِ تو ظلم بود، غیبت بود، دروغ بود، مخالفت با نظامِ اسلامی بود، مقابلهی با ولایت امام زمان ارواحنا فداه بود، ولایت فقیه که ولایت فقیه نیست، این نیابت و بدلِ آن است، خودِ امام زمان ارواحنا فداه این بدل را قرار داده است و فرموده است که اگر دستِ تو به من نرسید من این ولایت فقیه را به شما معرّفی کردهام، او بجای من است، مخالفت با ولی فقیه مخالفت با امام عصر ارواحنا فداه است، لذا امام رضوان الله تعالی علیه میفرمودند: حفظِ نظام از اوجبِ واجبات است، یعنی از نماز واجبتر، از روزه واجبتر حفظِ این پرچم است، این پرچمِ عزّت است، این پرچمِ استقلال است، این پرچمِ شرف و آبروی جهان اسلام است، باید خیلی مواظب باشیم که این پرچم سرنگون نشود، این پرچمدار این پرچم را با اقتدار به صاحبِ اصلیِ آن منتقل کند.
اعمالِ بد بصورتِ موجودات وحشتناک به جانِ آدم میافتند و انسان را در آنجا ناخوش میکنند، در آن تنهایی که هیچ کسی هم به دادِ انسان نمیرسد… این چیزی هم نیست که انسان بتواند آن را دفع کند، خودکرده را تدبیر نیست، این عملِ خودِ انسان است و از او جدا نمیشود، مانندِ سایه با او هست.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از روی دلسوزی به قیس فرمودند: برای خودت یک رفیقی تدارک ببین که وقتی در قبر میروی و تو مرده هستی او زنده باشد و از تو حفاظت و صیانت کند، اینها تأمین کنندهی آن چیزی باشند که تو در برزخ لازم داری.
روضه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
ایام ایامِ خاصی است، به سوی فاطمیه نزدیک میشویم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این روزها نحیف شدهاند، هر روز که میگذرد توانِ ایشان کاسته میشود، کار به جایی میرسد که دخترِ رسول خدا در هجده سالگی دست به دیوار میگیرند و فضّه باید ایشان را برای بلند شدن کمک کند…
روز آخرِ ایشان بود، چند روز بود که دیگر اصلاً حرکت نداشتند، حتّی توانِ گرداندنِ سرِ مبارکِ خویش را هم نداشتند و ایشان را کمک میکردند. اما روز آخر عمر فرمودند: فضّه! برای من آب بیاور، فضّه آب آورد، «فَغَسَلَت أحسَنَ غسلِها» ، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بدنِ خویش را پاکیزه شستشو دادند، بعد هم فرمودند: برای من لباس نو بیاور، لباسِ نو آوردند، بعد حسنین علیهما السلام را خواستند، سرِ مبارکِ امام حسن مجتبی علیه السلام و حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام را شستند، گویا سرِ مبارکِ حضرت زینب سلام الله علیها را هم شانه کردند، لباسِ فرزندان را هم عوض کردند، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام وارد شدند و دیدند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با دستِ لرزان در حالِ شستنِ سرِ فرزندان هستند، رقّت کردند و فرمودند: بانو! حال ندارید، چرا زحمت میکشید؟ فرمودند: چه کنم؟ این بچّهها دیگر مادر ندارند… برای آنها غذا تدارک دیدند، بعد به فضّه فرمودند کاری کن که این بچّهها در کنارِ من نباشند، بسترِ من را رو به قبله قرار بده، روی من قطیفه بکش، بیرون برو و برگرد، مرا صدا کن، اگر پاسخ ندادم بدان دیگر از دنیا رفتهام…
بچّهها را کنارِ قبر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرستادند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در حجرهی خود تنها رو به قبله بودند، قطیفهای روی ایشان کشیده بود، دستِ مبارکِ خویش را زیرِ صورت گذاشته بودند، فضّه آمد و صدا زد «یا فاطمه»، دید پاسخی نمیدهند، دخترِ پیغمبر! مادرِ حسنین! دید پاسخی نمیدهند، قطیفه را از روی صورت کنار زد و دید حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از دنیا رفته است، خود را روی سینهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها انداخت، فریاد میکرد: بیبی! سلامِ مرا به پدرتان برسانید…
در همین حال حسنین علیهما السلام آمدند، فضّه استقبال کرد، گفت: آقازادهها! برای شما غذا آماده کردهام، گفتند: چه زمانی دیدهای که ما بدونِ مادر غذا بخوریم؟ آمدند… امام حسن مجتبی علیه السلام بالای سر و حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام پایینِ پا مادر را صدا میزدند…
حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام کاری کردند که دلها را آتش زدند… صورتِ کوچکِ خود را زیرِ پاهای مادر گذاشتند… میفرمودند: مادر! من حسینِ تو هستم… قبل از آنکه بندِ دلِ من پاره بشود با من حرف بزن…
اینجا حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام فرمودند: مادر! با من حرف بزن… نزدیکِ دروازهی کوفه هم حضرت زینب سلام الله علیها علیها… امان از دلِ زینب سلام الله علیها… یک نگاهی به سرِ پُر خونِ بالای نی انداختند… یک نگاهی به دخترکی انداختند که روی زانو قرار داده بودند… عَرضه داشتند: یااباعبدالله! اگر با من حرف نمیزنید نزنید، یک جمله با این دخترِ خودتان حرف بزنید که در حالِ جان دادن است…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
الا لعنت الله علی القوم الظّالمین
دعا
نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ الاجَّلِ الأکرم اِلَهَنا یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ یَا قَدیمَ الإحسان بِحَقّ الحُسَین…
خدایا! ما را ببخش و بیامرز.
خدایا! امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! اموات و ذوی الحقوقِ ما را، امام را، شهیدان را با اهل بیت علیهم السلام محشور و از ما راضی بفرما.
خدایا! عاقبت به خیری برای خودمان و نسلمان مقدّر بفرما.
خدایا! به معیشتِ مردم برکت کرامت بفرما.
خدایا! امرِ بیکاری و ازدواجِ جوانهای ما را اصلاح بفرما.
خدایا! نظامِ ما را، رهبریِ عزیزِ ما را، ملّتِ ما را دشمن شاد مگردان.
خدایا! نعمتِ عافیت، نعمتِ امنیت، نعمتِ نظامِ اسلامی، نعمتِ رهبرِ پاک و حکیم را که به لطف و کَرَمَت به ما کَرَم کردهای از ما نگیر.
خدایا! دشمنانِ نظام، دشمنانِ اسلام، دشمنانِ انقلاب را نابود بگردان و شرّ آنها را به خودشان و اربابانشان برگردان.
خدایا! حاجاتِ این جمع و حوائجِ ملتمسین را برآورده بفرما.
خدایا! حوائجِ منظورین، عزیزانی که با ما عهدِ دعا دارند را برآورده بفرما.
خدایا! عمومِ مریضها، مریضهای سفارش شده، مریضهای مورد نظر را عافیتِ کامل و عاجل روزی بفرما.
خدایا! توفیقِ شکرِ نعمتهایی که به ما کَرَم کردهای را به ما عنایت بفرما.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه صافات، آیات ۵۵ تا ۶۱
[۳] مستدرک الوسائل، محدث نوری، جلد ۸ ، صفحه ۲۰۹
[۴] بحارالانوار، جلد ۱۷، صفحه ۵ (جَآء جَبْرَئِیلُ علیه السلام إلَی النَّبِیِّ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ عِشْ مَا شِئْتَ فَإنَّکَ مَیِّتُ! وَ أَحْبِبْ مَنْ شِئْتِ فَإنَّکَ مُفَارِقُهُ! وَاعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإنَّکَ مَجْزِیُّ بِهِ! وَاعْلَمْ أَنَّ شَرَفَ الْمُؤْمِنِ قِیَامُهُ بِالْلَیْلِ، وَ عِزَّهُ اسْتَغْنآئُهُ عَنِ الناس)
[۵] روضه الواعظین، جلد ۲، صفحه ۴۸۷ (قَالَ قَیْسُ بْنُ عَاصِمٍ : وَفَدْتُ مَعَ جَمَاعَهٍ مِنْ بَنِی تَمِیمٍ إِلَى اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَدَخَلْتُ وَ عِنْدَهُ صَلْصَالُ بْنُ اَلدُّلَهْمِسِ فَقُلْتُ یَا نَبِیَّ اَللَّهِ عِظْنَا مَوْعِظَهً نَنْتَفِعْ بِهَا فَإِنَّا قَوْمٌ نَعِیشُ فِی اَلْبَرِّیَّهِ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَا قَیْسُ إِنَّ مَعَ اَلْعِزِّ ذُلاًّ وَ إِنَّ مَعَ اَلْحَیَاهِ مَوْتاً وَ إِنَّ مَعَ اَلدُّنْیَا آخِرَهً وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ حَسِیباً وَ هُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ رَقِیبٌ وَ إِنَّ لِکُلِّ أَجَلٍ کِتَاباً وَ إِنَّهُ لاَ بُدَّ لَکَ یَا قَیْسُ مِنْ قَرِینٍ یُدْفَنُ مَعَکَ وَ هُوَ حَیٌّ وَ تُدْفَنُ مَعَهُ وَ أَنْتَ مَیِّتٌ فَإِنْ کَانَ کَرِیماً أَکْرَمَکَ وَ إِنْ کَانَ لَئِیماً أَسْلَمَکَ ثُمَّ لاَ یُحْشَرُ إِلاَّ مَعَکَ وَ لاَ تُحْشَرُ إِلاَّ مَعَهُ وَ لاَ تُسْأَلُ إِلاَّ عَنْهُ وَ لاَ تَجْعَلْهُ إِلاَّ صَالِحاً فَإِنَّهُ إِنْ صَلَحَ أَنِسْتَ بِهِ وَ إِنْ فَسَدَ لاَ تَسْتَوْحِشُ إِلاَّ مِنْهُ وَ هُوَ فِعْلُکَ فَقَالَ یَا نَبِیَّ اَللَّهِ أُحِبُّ أَنْ یَکُونَ هَذَا اَلْکَلاَمُ فِی أَبْیَاتٍ مِنَ اَلشِّعْرِ نَفْخَرُ بِهِ عَلَى مَنْ یَلِینَا مِنَ اَلْعَرَبِ وَ نَدَّخِرُهُ فَأَمَرَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَنْ یَأْتِیهِ بِحَسَّانَ قَالَ فَأَقْبَلْتُ أُفَکِّرُ فِیمَا أَشْبَهَ هَذِهِ اَلْعِظَهَ مِنَ اَلشِّعْرِ فَاسْتَتَبَّ لِیَ اَلْقَوْلُ فِیهِ قَبْلَ مَجِیءِ حَسَّانَ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَدْ حَضَرَتْنِی أَبْیَاتٌ أَحْسَبُهَا تُوَافِقُ مَا تُرِیدُ)
[۶] تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه،, جلد ۱ ، صفحه ۴۸۷ (مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو وَ أَنَسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ فِی وَصِیَّهِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: یَا عَلِیُّ ثَلاَثٌ دَرَجَاتٌ إِلَى أَنْ قَالَ: إِسْبَاغُ اَلْوُضُوءِ فِی اَلسَّبَرَاتِ ، وَ اِنْتِظَارُ اَلصَّلاَهِ بَعْدَ اَلصَّلاَهِ وَ اَلْمَشْیِ بِاللَّیْلِ وَ اَلنَّهَارِ إِلَى اَلْجَمَاعَاتِ یَا عَلِیُّ سَبْعَهٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ فَقَدِ اِسْتَکْمَلَ حَقِیقَهَ اَلْإِیمَانِ وَ أَبْوَابُ اَلْجَنَّهِ مُفَتَّحَهٌ لَهُ مَنْ أَسْبَغَ وُضُوءَهُ وَ أَحْسَنَ صَلاَتَهُ وَ أَدَّى زَکَاهَ مَالِهِ وَ کَفَّ غَضَبَهُ وَ سَجَنَ لِسَانَهُ وَ اِسْتَغْفَرَ لِذَنْبِهِ وَ أَدَّى اَلنَّصِیحَهَ لِأَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّهِ. وَ فِی اَلْخِصَالِ بِالسَّنَدِ اَلْآتِی عَنْ أَنَسِ بْنِ مُحَمَّدٍ : مِثْلَهُ .)
پاسخ دهید