روز دوشنبه مورخ ۱۶ مهر ماه ۱۴۰۳، درس اخلاق حضرت «آیت الله صدیقی» بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء در مسجد جامع ازگل برگزار گردید که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
- مُقدّمه
- نکاتی در ارتباط با نمازِ حماسی جُمعهی تهران به امامت مقام مُعظم رهبری (حفظه الله)
- دستور خداوند به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) برای عَدم سازش با کافرین و مُنافقین
- کُفّار و مُنافقین نابودیِ جبههی اسلام را طلب میکنند
- انسان باید در همهی مَراتب زندگی فقط از حقتعالی پیروی نماید
- تَوکّل بر خداوند کلید فَتح جبههی اسلام در تَنگناهاست
- اِمدادهای غیبیِ الهی در مراحل مُختلف به جبههی «حزب الله»
- لُزوم کمکهای همهجانبه و توسُّلات جَمعی برای پیروزی جبههی مُقاومت
- روضه و توسّل به حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها)
- دعا
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مُقدّمه
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَ الْمُنَافِقِینَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا * وَ اتَّبِعْ مَا یُوحَى إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا * وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ کَفَى بِاللَّهِ وَکِیلًا[۲]»؛ تسلیت عرض میکنم مُصیبتهای وارده بر جهان اسلام و قَتل رِقّت بار تودههای معمولی مردم در سرزمین های غَزّه و مَناطق فلسطین اشغالی و کُشتار شیعیان ارزشمندِ سنگرنشینِ جُنوب لُبنان و شهادت فرماندهانی که هر کدام از آنها نزد خداوند متعال و اولیای الهی آنقَدر ارزش دارند که همه سَران کشورهای غَربی و اسرائیل اگر همگی از بین بروند، خون یکی از اینها نمیشود. اگر همه را جمع کنید، خاک نَعلین «سیّد حسن نصرالله» هم نمیشوند. شهادت مردانِ بزرگ، شهادت بندگانِ صالح، شهادت حامیان مَظلوم، شهادت شُجاعان عَرصهی مُقابلهی با ستمگران و طاغوتهای زمان؛ واقعاً مُصیبتی است که بر جانهای انسانهای آزاده سنگینی میکند. ما هم به امام زمانمان (ارواحنا فداه)، به نایبِ سربلند امام زمانمان (ارواحنا فداه) رهبر با عظمتِ عزّت سازمان و به ملّت وَفادار بیدار شهادتپرورِ شهادتطَلب ایران اسلامیمان و به شما برادران و خواهرانی که در این مَحفل نورانی نشستهاید، تسلیت عرض میکنیم.
نکاتی در ارتباط با نمازِ حماسی جُمعهی تهران به امامت مقام مُعظم رهبری (حفظه الله)
و تبریک عرض میکنیم ظُهور قدرت دین در بازوان سپاهیان قُدرتمندِ ما که ضَرب شَست بیدارگرِ فَخرآفرینِ مثالزدنیِ نیروهای مُسلّح ما بر پیکر فرسودهی پوسیدهی لَعنتیهای اسرائیل که به فَضل الهی این ضرب شَست در وقت خودش که نه عجله ای شد، نه تاخیری بود؛ بلکه با مُحاسبات دقیق بود. هم موقعیّت زمانی و موقعیّت مکانی و امکاناتی و همه چیز مُحاسبه شده بود و بر اساس مُحاسبات با فَرمان نایب امام زمان (ارواحنا فداه) به بهترین وَجه دنیا را حیرتزده کرد. و نماز تاریخیِ حماسی برجستهی بینظیر جمعهی گذشته، حضور شُجاعانه و مُقتدرانه امامُ المُسلمین، نایب حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) در نهایت آرامش، صَلابت، کوهِ بلندی که عَنقای فکرِ کسی به بُلندای او نمیرسد. گویا آیینهی تَمامنَمای جَدّ بزرگوارش امیرِ مؤمنان (علیه السلام) بود که در موقعیّت جنگی، در موقعیّت تَهدید، در مقابل چشم دوربینهای جهانی، بُمبهای سنگرشکنِ مُخرّبی که یک بُمب، یک ساختمان ۱۰ طبقه را یکمرتبه با خاک یکسان میکند و این همه کُشتارها را از جبههی ما میگیرد و ایران هم مورد تَهدید بود، ولی رهبر ایران روزِ بعد از شهادت سیّد بزرگوار و در روزهای خونین لُبنان و بُروز شقاوَت و بیرَحمی و بیعقلی و بیقانونیِ صهیونیستها و حمایت تمام عَیار شیطانِ بزرگ و قدرتهای غَربی کاملاً به جا بود کسی احتیاط بکند و بگوید ایران را هم میزنیم و آنها هم تَهدید کرده بودند؛ ولی رهبر ما (اطال الله عُمره الشریف)، نایب امام زمان ما (ارواحنا فداه)، اُلگوی ما، مراد ما، پیرِ ما، انسان رَهیافتهی ما با اتّکاء به قدرت پروردگار متعال و ایمان جوشان و توکّل کارساز که در حسینیه، نه در پَناهگاه، در حسینیه جمع نُخبگان را جمع میکند و در نهایت آرامش مَطالب بُلندی را که برای سَعادت یک کشور لازم بود به سَمع نُخبگان کشورمان میرساند. بعد هم در نمازِ جمعه که قبل از نماز جمعه اعلانِ مجلس بزرگداشت برای بزرگمَرد تاریخِ انقلاب، آیت الحقّ سیّد حسن نصرالله اعلان میکند و خودشان به عنوان صاحب مجلس از اوّل مجلس، نه در پَناهگاه، نه در سنگر، نه در حیطهی یک پادگان نظامی، بلکه در مُصلّی عُمومی خودشان حضور پیدا میکنند و رُوَسای سه قُوّه را هم کنار خودشان میآورند و سیلِ مردم عاشق ولایت و عاشق شهادت هیچ باکی از بُمبها و خطرهای احتمالی ندارند. چون مرکز قدرت دارد، چشمهی جوشانِ ایمان و تَوکّل و اتّکاء به قدرت خداوند متعال بود، ایشان در عینِ آرامش حُضور پیدا میکنند و این سیلِ جمعیّت بیسابقه یا اگر خیلی احتیاط کنیم کم سابقه که اینجور جمعیّتی را انقلاب هم ندیده بود؛ شما در دنیا در هیچ نماز جمعهای چنین جمعیّتی را سُراغ ندارید. حیف که این فیلمها تنوانستند حَجم این جمعیّت، وسعت این جمعیّت، فشردگی صُفوف عاشقانِ شهادت که زیرِ بیرَق مستقیم فرماندهی کُلّ قُوا و رهبر مَعنویّت و سیاست و مُدیریت زن و مرد و کودک و پیر و جوان آمدند و یک حماسهی تاریخسازی رو به نمایش گذاشتد. « ببین تفاوتِ رَه کز کجاست تا به کجا[۳]». اصلِ این دو جریان جُزء نُقاط عَطف در تاریخِ انقلاب هاست، در تاریخ رویدادهای مهمّ است. بعد هم این مرد بزرگ به عُنوان خَطیب جمعه دو خُطبه در نهایت اِتقان، در نهایت استحکام و مَعنویّت که خُطبهی اوّل را به زبان فارسی برای همه مُستمعینی که عاشقانه حُضور داشتند و خُطبه دوّم را برای جهان عَرب و خُصوصاً جبههی مُقاومت و مردم لُبنان در رَسای سیّد عزیز خودشان، نور چشم خودشان، پارهی تَن خودشان، پرورشیافتهی مَکتب خودشان و امامشان آنگونه پُرمُحتوا، بَلیغ به زبان عربی که خودِ بُلَغای عَرب و اَدبای عَرب در برابر چنین خُطبهای زیبا و پُر مُحتوا زانو می زنند و کم میآورند و اِنعکاس آندر جهان و خُصوصاً در میان اعراب یک اِنعکاس بیسابقه بود. این نوع شُکوه، جَلال، جَبروت، اِقتدار، حماسه، آرامش، احساس امنیّت در میان آتش و خون، اینها تبریک گفتن دار. جُز مَکتب دین و آن هم مَکتب حضرت علی (علیه السلام) و و اولاد حضرت علی (علیه السلام) شما در جای دیگری از این خبرها سُراغ ندارید. این مولا حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب (علیه السلام) است که شعارشان این است که والله قَسم اگر همه در برابر من باشند و من تنها باشم، «لَما وَلَّیْتُ[۴]»؛ یکتَنه در مُقابل همهی دنیا میایستم. و این امام راحل ما (رضوان الله تعالی علیه) بود که تربیتشدهی مَکتب علی (علیه السلام) و اولاد علی (علیه السلام) است که قسم جَلاله میخورد: «والله تا کُنون نترسیدم». اصلاً ترس در قاموس مؤمنِ دلدادهی به خداوند متعال جایگاهی ندارد. و از ابتدا ترس در وجودِ این مرد نبوده است و امروز دنیا این اقتدار را، این آرامش روحی را و این اتّکال به خداوند متعال و تَوکّل به حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) را تماشا کرد.
دستور خداوند به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) برای عَدم سازش با کافرین و مُنافقین
لذا بنده این ۳ـ۲ آیهی مبارکه را از سورهی مبارکهی اَحزاب به خدمت شما تلاوت کردم و یک مُرور جَمعی به پیامهای این ۳ـ۲ آیهی مبارکه داشته باشیم؛ باز هم چند جملهای نسبت به سیّدالشهدای جبههی مُقاومت، شخصیّت بزرگ جهادیِ تاریخ شیعه، اُلگوی بزرگ مَکتب امامِین، هم وزن بزرگ «شهید سلیمانی»، این سیّد بزرگوار، این عالِم جَلیلالقَدر، این پروانهی شمعِ ولایت و این تشنهی شهادت سیّد ما، عَلمدار ما که چه عَلمداری از دست ما رفت. چند جملهای هم به سَمع مبارکتان خواهیم رساند. خداوند متعال به پیامبرش خطاب می کند: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ»؛ هرچه موقعیّت انسان و جایگاهش در جامعه برتر باشد، نیازش به موعِظه، به عنایات خداوند متعال و هدایتهای حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) بیشتر است. لذا خداوند به پیامبرش توصیه می کند: «اتَّقِ اللَّهَ»؛ حبیب من! تو از سنگر تقوا فاصله نَگیر؛ «اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَ الْمُنَافِقِینَ»؛ اگر کسی بخواهد با کُفّار در بیُفتد، مَخصوصاً با جریان نفاق مُقابله کند، آدمِ بیتقوا این عُرضه را ندارد. کافر اگر مُستکبر باشد، اگر قدرتمند باشد، اگر قُشون وسیعی داشته باشد، اگر تَمَکُّنِ تَجهیزاتی داشته باشد، اگر عَوامل جاسوسی قَوی و امنیّتی داشته باشد، انسانِ ضعیف النّفس خودش را میبازد، نمیتواند با او مُقابله کند؛ اما کسی که باطن و ظاهرش از خداوند متعال حساب میبَرد، اهل خَشیّت است، خداوند را بزرگ میبیند، خداوند را بزرگ یافته است، «عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ[۵]»؛ انسانهای پَرواپیشه، انسانهای باتقوا که حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: یکی از ویژگیهایشان این است که: «عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ»؛ در آسمانِ قلب اینها خورشید خَشیّت خداوند متعال همهی جانشان را تَحتالشُّعاع قرار داده است. لذا غیرِ خدا در جانشان حُضور ندارد، قلبشان مَملو از عظمت خداست. جُز خداوند را در چشم میبیند، ولی به دلشان راه ندارد تا بترسند. جانشان در اختیار خداست. «اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَ الْمُنَافِقِینَ»؛ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نمیترسید. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) قُشون خودشان فاصله گرفتند و خواستند دَمی بیارامَند. یکی از گَشتیهای سپاهِ دشمن دید عَجب شکاری است! عجب طُعمهای است! با شمشیر بالای سر پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) حُضور پیدا کرد. نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) چشمشان را باز کردند. او گفت: چه کسی است که تو را از دست من نجات بدهد؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هیچ نگرانی و تَزلزلُی نداشت. در نهایتِ آرامش و اعتقاد و باور گفت: «الله». این مرد خواست جای خودش را مُحکم کند، شمشیر را مُحکم بر فَرق پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فُرود بیاورد. خاری که در کنارش بود پیچید و این مرد زمین خورد. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بلند شدند و شمشیرش را گرفتند. دیدند که او دارد میلَرزد. حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: حالا چه کسی تو را از دست من نجات میدهد؟ عَرضه داشت: بزرگی تو، کَرَم تو. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هم او را بخشیدند و نکُشتند. ولی آن کسی که خدا را دارد، وَلو قاتل بالای سرش باشد، هیچ باکی ندارد. این تقوا با مَراتبی که دارد، تقوای عامّ و عُمومی این است که انسان از گناه بترسد، خودش را آلوده نکند. این کَف استف این درجهی پایین است. تقوای خَواصّ به این است که در دل جُز آنچه که خداوند خواسته است، خواستهی دیگری نداشته باشد. تَرسش فقط از خداوند باشد. رضای خداوند او را جَذب کند، ترس از خداوند او را از رذائل و ظُلمات دور کند. اما تقوای خاصّالخاص این است که انسان اصلاً در زندگی از غیرِ خدا دور باشد. «ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ[۶]»؛ یک حقیقت، یک وجود، یک قدرت، یک حَیات و یک علم در عالم وجود دارد. هستیِ مُطلق، قدرت مُطلق جُز او رو نمیبیند. لذا تقوای انسانهای رَهیافته این است که از غیرِ خدا فرار میکنند. «یَا نُورَ الْمُسْتَوْحِشِینَ فِى الظُّلَمِ، یَا عَالِماً لَایُعَلَّمُ[۷]» ، «مَنْ آنَسَ بِاللَّهِ اِسْتَوْحَشَ مِنَ اَلنَّاسِ[۸]»؛ کسی که با خدا مأنوس باشد، دل به خداوند متعال بدهد، از غیرِ خدا میگُریزد، از ماسوی الله بُریده است. جُز یکی ندارد و آن خداست. «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ»؛ تو که جُز من نداری. شما جُز خداوند کسی را دارید؟ ولی چرا در زندگی مُتوجّه نیستیم که جُز او کسی نیست؟! کارساز اوست، حَیاتبَخش اوست، عزّت به دست اوست، همهچیز به دست اوست. چرا برای او حساب باز نمیکنیم؟! ما هنوز به این مرحلهی از تقوا نرسیدهایم. خداوند به پیامبرش میگوید: «اتَّقِ اللَّهَ»؛ یعنی جُز خدا کسی را نداری. حَواست جمع باشد که به غیرِ خدا نگاه نکُنی، نَظر نکُنی، دل ندهی. «اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تُطِعِ»؛ اگر کسی قدرت خداوند متعال را یافته است که جُز او کسی صاحب قدرت نیست، عَظمت خداوند متعال را یافته است، او میتواند با دنیایی از کُفر و قدرتهای پوشالیِ ظاهری مُقابله کند و خَم به اَبرو نیاورد؛ «اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَ الْمُنَافِقِینَ». این دستور دوّم است. دستور اوّل تقواست، خودسازی است، غَلَبهی بر دشمن داخلی است. طَمع به دنیا و ترس از غیر خدا مَعلول بیتقوایی است. انسانِ خودساخته، انسانِ خدا یافته برای غیرِ خدا حسابی باز نکرده است و به غیرِ خدا چشم طَمع ندوخته است. فقط از خداوند متعال حساب میبَرد، فقط به خدا اُمید دارد و لا غیر. «اتَّقِ اللَّهَ»؛ حَبیب من! حَواست فقط به من باشد؛ «اتَّقِ اللَّهَ». اگر چنین شدی، سنگرت مُستحکم است، شکست ناپذیر هستی؛ لذا از دنیای کُفر و نِفاق واهمه نداشته باش، با اینها سازش نکُن؛ «وَ لَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَ الْمُنَافِقِینَ».
کُفّار و مُنافقین نابودیِ جبههی اسلام را طلب میکنند
حالا چرا باید از کُفّار و مَنافقین اطاعت نکرد؟ آنها دشمن ما هستند. دشمن نابودی ما را میخواهد. اینها در تمام قراردادها، در تمام رفت و آمدها توطئهگر هستند. «آیت الله جوادی آملی» (حفظه الله) در دولت اَسبق به جمع آنها میگفت: «وقتی با اینها دست میدهید، مُواظب باشید که انگشتتان سالم به شما برگشته باشد». اینها جُز عِناد با ما، دشمنی با ما، ایدهای ندارند. «وَ لَنْ تَرْضَى عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ[۹]»؛ جُز اینکه شما از دینتان دست بکِشید، اینها به هیچچیزِ شما قانع نمیشوند. اینها میخواهند انقلابِ ما انقلاب اسلامی نباشد. از این واهمه دارند. لذا «لَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَ الْمُنَافِقِینَ»؛ چرا؟ برای اینکه خدا عَلیم و حَکیم است. علم و حکمت اقتضاء دارد آدم به دشمن تکیه نکند، با دشمن سازش نکند، حَواسش باشد که دشمن او را از پا در نیاورد، غافلگیر نشود. اطاعت از دشمن یعنی مَنافع و مَصالح خودتون را در اختیار آنها قرار دادن است و این خلاف عقل است و خلاف دین است. لذا علم و حکمت اقتضاء میکند که انسان در مُقابل یک گَردن کُلُفت بایستد، عَقب نشینی نکند، سازش نداشته باشد. این نکتهی سوّم از آیه است. نکتهی اوّل سفارش به تقواست. جهاد در سنگر تقوا واقع میشود، والّا جهاد فی سبیل الله نیست. جهاد فی سبیل الله بعد از جهاد با نَفْس است، بعد از غَلبهی بر اَمیال نَفسانی و شَهوات و کِششهای حیوانی است. اوّل حسابت را با خودت صاف کُن، بعد با دشمن مَصاف بده؛ «اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَ الْمُنَافِقِینَ». بعد هم به ما عقلانیت میدهد که این صرفاً یک تَعبُّد نیست؛ اگر کسی آگاهی داشته باشد و حکمت داشته باشد، میداند که باید از دشمن اطاعت نکند، زیر بارِ نفاق و کُفر نرود، نابودی دنیا و آخرتش در این هست.
انسان باید در همهی مَراتب زندگی فقط از حقتعالی پیروی نماید
دستور سوم پروردگار متعال فرمود: «وَ اتَّبِعْ مَا یُوحَى إِلَیْکَ»؛ از آنها پیروی نکُن، در فرهنگ به دنبال آنها نرو، در پوشش مثل آنها عمل نکُن، در بانکداری، در رِباخواری، در فساد، در فَحشا، در بیبَند و باری، در هَرج و مرج مُعاشرتی از اینها پیروی نکنید. پس از چه کسی پیروی بکنیم؟ «وَ اتَّبِعْ مَا یُوحَى إِلَیْکَ»؛ شما قرآن دارید، شما سبک زندگی ارزشی دارید. باید قلب شما نقش عَرش بگیرد. «قَلبُ المُؤمِن عَرش الرَّحمن[۱۰]»؛ خدا دلِ شما را خواسته است که از غیرِ خدا خالی کنید، نُقُوش قرآن بر دل شما نوشته شود تا نَوای خدا با دل شما آشنا باشد و خودِ خداوند بر دل شما بنشیند و فَرمان دل را خودِ او به دست بگیرد. «وَ اتَّبِعْ مَا یُوحَى إِلَیْکَ»؛ در اعتقاد آسمانی فکر کنید؛ در اخلاق تَخَلُّق به اخلاق الله داشته باشید؛ در عَمل نُسخهی خدا را در زندگی پیاده کنید. «وَ اتَّبِعْ مَا یُوحَى إِلَیْکَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا»؛ خداوند متعال نظارت دارد. نمیتوانید چیزی را از خداوند مَخفی کنید. بیایید رضای خدا را در همه زندگی رعایت بکنید. چون اون مُطلع است که شما دارید چهکار میکنید. دستورِ کارسازی که همهی آن دستورات قبلی با این مرتبط هستند.
تَوکّل بر خداوند کلید فَتح جبههی اسلام در تَنگناهاست
«وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ»؛ تَوکُّل تو به خدا باشد. آدمی که خدا وکیلش است، خداوند که کم نمیآورد. ما ممکن است که سِلاح کم داشته باشیم، ممکن است سیلوهایمان خالی باشد، ممکن است که ستادهای ما به ما به موقع نرسد؛ مَگر در دوران ۸ سال دفاع مُقدّس ما امکانات اقتصادی داشتیم؟ مَگر سیلوهایمان پُر بود؟ مَگر اسلحه داشتیم؟ مَگر موشک داشتیم؟ مَگر فقط «صدّام» مُقابل ما بود؟ جنگ جهانی داشتیم؛ شوروی، شرق، آمریکا، فرانسه و تمام قدرتهای اتُمی در مقابل ما بودند. ما با کدام اسلحه جنگیدیم؟ با تَوکُّل. «وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ»؛ تَوکُّل بر خدا. تَوکُّل به آدم انرژی میدهد، تَوکُّل به آدم دلگرمی میدهد، تَوکُّل به آدم اُمید می دهد، تَوکُّل برای آدم پشتوانه است؛ آدم خداوند متعال را وکیل خودش میداند. من چه کاره هستم؟ من باید وظیفهی خودم را در اجرای دستورات او انجام بدهم. باید درست دقت کنم که وظیفهای ترک نشود؛ اما کار به دست خودش است. کار را به او واگذار کنید؛ او بَلد است، او میتواند، میداند؛ همه چیز به دستِ اوست. «وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ»؛ تَوکُّلتان بر خداوند باشد. این تَوکُّل هم به آدم آرامش میدهد. وقتی آدم یک قدرت بزرگی که حالا این اسرائیل با اینکه دیگر از درون پاست، بحمدالله این سیّد بزرگوار در مراحل مُختلف پُوزهی اسرائیل را که پُوزهی خودِ آمریکاست، به خاک مالید. در جنگ ۳۳ روزه و در جنگهای بعدی مُرتّب اسرائیل کم آورده است. با اینکه از درون پاشیده است، اما چرا دارد اینجور آتش میریزد؟ برای اینکه آمریکا پُشتِ اوست. میگوید بزرگترین قدرت دنیا پُشت من است، لذا دست بر نمیدارد و همچنان میجَنگد. اگر کسی خداوند را پُشت خودش ببیند، چه میشود؟ «وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ[۱۱]»؛
«جُمله ذَرّات زمین و آسمان ***** لَشکر حَقاند گاهِ امتحان[۱۲]».
خداوند بخواهد یک جبههای را از بین ببَرد، با یک پَرندههای کوچک، بلکه گاهی پَرنده هم نه، در جریان طَبس کدام قُشون ما با آمریکا رویارویی کرد؟ کدام پَدافند ما جلوی اینها را گرفت؟ خداوند به شِنهای بیابان طَبس دستور داد اینها را نابود کردند. «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ * أَلَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ[۱۳]»؛ این سیّد بزرگوار همیشه دست بَرتر را داشت؛ چرا؟ برای اینکه تَوکُّلش به خداوند متعال بود. چون تَوکُّلش به خداوند بود، هم دَستپاچه نبود، در این یک سال اسرائیلیها به صورت مُرتّب بر سر مردم مَظلومِ تودههای بیسِلاح غزه و طُولْکَرْم و نقاط دیگری که مسلمانها بودند، این بُمبهای چند تُنی سنگرشکن را ریخته است، اما حزب الله بدون هیچ دَستپاچگی و دلهُرهای به طور مُرتّب در این جنگ و در این یک سال مراکز حَسّاس اسرائیل را زده است. این آرامش را از کجا داشت؟ این برنامهریزی دقیق را از کجا داشت؟ مَعلول ایمان بود، تَوکُّل بود. لذا هم عقل درست کار میکند، هم طراحی به موقع انجام میشود، هم مَشورتهای کارشناسانه انجام میشود، هم آن جهات اَمنیّتی در نظر گرفته میشود. این تُونِلهایی که حزب الله زیرِ کوهها دارد، زیرِ تَپّهها دارد که خودِ جهادگران غَزّه و حِماس هم از همین تاکتیک استفاده میکنند، اینها جهات اَمنیّتی را خوب رعایت کردند؛ اینها زیبا کار کردند، اینها کارشناسانه کار کردند، اینها روی حساب امکانات را مُدیریت کردند، اینها برای روزهای مَبادا و خطر هم پیشبینیها را کردند؛ اما در کنار اینها «وَ أَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا[۱۴]»؛ خداوند متعال سیّد و حزب الله را در مَقاطع مُختلف با مَلائکه کمک کرده است، با اِمدادهایی که حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) داشتهاند و مَلموس بوده است و خبرها به ایشان رسیده است، کمک کردند. اگر شما بیایید، ما همه عالَم رو در اختیار شما قرار میدهیم؛ جُنود آسمان و زمین در اختیار شماست.
اِمدادهای غیبیِ الهی در مراحل مُختلف به جبههی «حزب الله»
لذا از مُسلَّماتی که چند مورد از آن را خدمت شما از کرامت های سیّد و ایمان حزب الله حکایت میکند، اولین مَرتبهای که حزب الله َقصد داشت پایگاه آمریکاییها را بزند، اینها امکانات فراهم کردند، بَنا بود نیروی انتحاری در دل این آمریکاییها برود و پایگاه آنها را مُنفجر بکند؛ اینها آماده بودند که فردا بروند. شب وجود مُقدّس امام عَصر (ارواحنا فداه) به خواب یکی از اینها آمدند و فرمودند: این ماشینی که آماده کردهاید، ارتفاع دیوارههایش بلند است؛ مَثلاً فُلان مقدار این را کم کنید و بروید؛ اینها هم بیدار شدند، خواب امام زمان (ارواحنا فداه) را حُجّت دیدند و به همان دستور عمل کردند. بعد وقتی میخواستند داخل بروند، دیدند اگر آن قسمت کوتاه نشده بود، با دیوارهی آنجا برخورد میکرد و نمیتوانستند عُبور کنند. شما بیایید؛ «اِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَ لا ناسینَ لِذَکْرِکُمْ[۱۵]»؛ ما که شما را تنها نمیگذاریم، ما هوای شما را داریم.
در مرحلهی دیگری از درگیری حزب الله با اسرائیلیها در قسمتهای مُختلف سیّد اِستخاره میکرد که در چه ساعتی اینها بزنند، کُجا را بزنند؛ بالاخره بعد از همه تَمهیدات و مُقدّمات و کَسب اطلاعات به اِستخاره عمل کردند. اِستخاره آن جایی را که خوب آمد، آن زمانی را که خوب آمد، مَعلوم شد که جای حَسّاسی است، باران شدید آمد و نیروهای نظامی اسرائیلی از زیر باران رفتند و در یکجا تَجمُّع کردند و با هدایت استخاره اینها دقیقاً آنجایی را زدند که اینها جمعشان جمع بود و به فَضل الهی بینیشان سوخت. و اینها فکر کردند که اینها دستگاهها و رادارهایی دارند که رَصد میکنند و میدانند چه زمانی اینها در کُجا جمع میشوند. اینها اِمدادهای غیبی است؛ «وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ[۱۶]». و سیّد با دیدن این مسائل در مَصاف با دشمنان خدا اینها براش باوَر شده بود، برای حزب الله ایمان بود، یَقین بود، شُهود بود، یافتن بود، وِجدان بود. لذا هم دست تَوسُّلشان به ذِیل عنایت امام زمانمان (ارواحنا فداه) و حَضرات معصومین (سلام الله علیها) خُصوصاً حضرت صدیقهی طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که پیروزیشان در جنگ ۳۳ روزه مَعلول آن رؤیایی بود که یکی از فرماندهان در عالَم رؤیا به حضرت زینب کُبری (سلام الله علیها) روی آورد و بیبی عالَم دلداری دادند و او عَرضه داشت: بیبی! ما صبر شما را نداریم؛ فرمود: حالا سُراغ مادرم بُرو. با حَوالهی حضرت زینب کُبری (سلام الله علیها) سُراغ بیبی حضرت زهرا (سلام الله علیها) رفت؛ بیبی هم یک دَستمالی را از زیر چادرشان بیرون کشیدند و فرمودند: خُب بروید، آنها را زدید. و با اصابت آن گُلوله به آن هلیکوپتری که اینها در برابر هلیکوپترها عاجز بودند، اسرائیل با همهی امکاناتش لَرزه بر اندامش اُفتاد، فَهمید، فکر کرد و باوَرش شد که حزب الله به یک قُدرت و تَجهیزات جدیدی دست پیدا کرده است که میتواند هلیکوپتر ما را بزند؛ لذا در دل شب به دنبال آتشبَس گَشتند و آتشبَس را قبول کردند. ما اینها را دیدهایم؛ تاریخ نیست، افسانه نیست، و این برای یک فرماندهی است که مثل «مالک اَشتر» دَربست در اختیار وَلیّ زمانش هست و هیچجا در برابر فَرمان رهبر خودش اِجتهاد نمیکند. کارشناس دارد، خودش جُزء کارشناسها است، تَحلیلگر است، مُطّلع است؛ اما رَهبر را نایب امام زمان (ارواحنا فداه) میداند، فَرمان او را فَرمان امام زمان (ارواحنا فداه) میداند؛ لذا با تمام وجود مُنتظر فَرمان نیست؛ بلکه همینقَدر که رضای نایب امام زمان (ارواحنا فداه) را اِحراز بکند، با رضای او زندگی میکند، با مَحبّت او تَنَفُّس میکند. شیعه یعنی این؛ شیعه فانیِ در ولایت است، شیعه در برابر امام زمانش هرچه بگوید. اگر بگوید خودت را بسوزان، میگوید: چشم؛ اگر بگوید داخل آب بُرو، میگوید: چشم؛ اگر بگوید به میدان بُرو، میگوید: چشم. در مَکتب عشق چون و چرا وجود ندارد و مکتب تَشیُّع مکتب عشق است؛ عشق به امامت است، عشق به حضرات معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) است.
لُزوم کمکهای همهجانبه و توسُّلات جَمعی برای پیروزی جبههی مُقاومت
حالا مقام مُعظم رهبری (اطال الله عمره الشریف) در این نماز جمعهی تاریخی که جُزء نقاط عَطف عظمت و شُکوه و جَلال انقلاب ما و ملّت ما بود، در مَراحل قبل هم فرمودند. فرمودند:« کمک به جبههی مَقاومت بر هَمگان واجب است». این همه نوع کمک را شامل میشود. کمک مالی واجب است. امروز شما در خانههای اَمن نشستهاید، همسر و فرزندانتان در کنارتان هستند؛ آیا میدانید این آوارههای غَزّه، این آوارههای لُبنان چند شب قبل خانه داشتند، کنار هم بودند؛ اما حالا نه خانه دارند، نه کاشانه دارند، نه جایگاهی دارند؛ همه آوارهی بیابانها هستند. اینها باید چه کار کنند؟! چه کسی باید به فکر اینها باشد؟ لذا کمک مالی که هرکسی به هر مقداری میتواند دَریغ نکند. بانوان ما در دوران دفاع مُقدّس گاهی گردنبندهای دوران عروسیشان را به جبهه دادند، انگشترها را دادند، گوشوارهها را دادند؛ خدا میداند امروز هم همان روز است. امروز مُقابلهی اسلام با کُفر است؛ مَسألهی لُبنان نیست، مَسألهی غَزّه نیست؛ دشمن میخواهد ما را بزند و اینها سِپَر ما قرار گرفتند، اینها جان خودشان را فدای اَمنیّت ما کردند، اینها سِپَر دفاعی ما هستند. کمک مالی، کمک تَبلیغاتی که آموزگارها، اَساتید، مِنبَریها مُدرّسین حوزهها باید چاشنی جلساتشان روشنگری در برابر حَساسیّت زمان ما و خطری که ما را تَهدید میکند باشد و این مُوازنهی اسلام و کُفر، حقّ و باطل، مُستضعَف و مُستکبر هست. اگر حَواسمان نباشد، همهی ما را آتش زدهاند و از بین بُردهاند. امروز هُویّت ما، کیان ما در خطر است و باید همه از آنچه که میتوانیم استفاده کنیم. اگر کسی سامانهای دارد، شبکهای دارد، باید امروز قدرت تَبلیغاتیاش را به عُنوان سِلاح در برابر اینها به کار ببَرد. و مهمتر از همهی اینها که از همه خواهران ما و برادران ما ساخته است و آن دعاست؛ «اَلدُّعَاءُ سِلاَحُ اَلْمُؤْمِنِ[۱۷]». لذا جلسات خَتم صلوات داشته باشید. خَتم صلواتِ خواهران ما در دوران دفاع مُقدّس مُعجزهها کرده است. خَتم صلوات همیشه برای باز کردن گِرهها مُؤثر بوده است. در این جبهه و جنگ هم باید شما هر روز خَتم صلوات داشته باشید. در جمعهایتان، در جمعهای خانوادگیتان خَتم صلوات را داشته باشید. و دعای «جوشن صغیر» و «دعای علوی مِصری» برای طلبههایمان در شب جمعه و تَوسُّل به ذِیل عنایت حضرات معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) و شهدای کربلا و بابالحَوائجمان علمدار کربلا حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)، بابالحَوائجمان حضرت علی اصغر (علیه السلام) که باید آنی از این تَوسُّلات غفلت نکنیم. در خلوتها هم دلتان بسوزد به این بچههایی که میبینید چگونه دارند میسوزند، چگونه دارند به قَتل میرسند. مادرهایی که فرزندشان کُشته شدهاند، بچههایی که مادرشان کُشته شده است. اینها آواره هستند. مُدام اینها را ببینید و «یا حسین» بگویید. «شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ رَی عَذْبٍ فَاذْکُرُونِی ***** أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی[۱۸]»؛ یک یا حسین بگویید، یک یا امام زمان (ارواحنا فداه) بگویید، یک یا زهرا (سلام الله علیها) بگویید. سیمِ دلهایتان را وصل کنید و به اینها کمک کنید. دعاهای جمعی خیلی مُؤثر است و انشاالله از این دعاها و دعای تَوسُّل جَمعی غفلت نکنیم. و بعد از نمازهایمان در سَحَرهایمان دعا رو جِدّی بگیرید.
روضه و توسّل به حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها)
بنده هنوز هم تَوسُّل به حضرت زهرا (سلام الله علیها) را در رأس تَوسُّلها میبینم. همهی ائمه ما (سلام الله علیهم اجمعین) نسبت به مادرشان یک حَساسیّت ویژهای دارند. فرمود: علی جان! اُتاق را خَلوت کُن، مَطالبی دارم. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرزندان پرشکسته را، حَسنین (علیهما السلام) را و زینبین (علیهما السلام) را فرمودند و از اُتاق بیرون رفتند. بیبی کنار دیوار در بِستر اُفتاده بود. خواست که بلند بشود، با اوّل مَظلوم عالَم حرف بزند؛ اما نایی نداشت. بدن آب شده بود، دیگر نیروی بلند شدن نداشت و نتوانست بلند بشود و بنشیند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) دست مبارکشان را آوردند و زیر سر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) قرار دادند و آرام آرام بالا بُردند. بیبی سَرشان روی سینهی اوّل مَظلوم عالَم گذاشت و به پَهنای صورتش اَشک میریخت. گویا حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) با دستان مبارکشان اَشکهای چشم بیبی را پاک میکرد و شاید یکی از مواردی که حضرت زهرا (سلام الله علیها) خجالت می کشیدند، همینجا بود. چون دست ایشان بالا نمیآمد که به حضرت علی (علیه السلام) کمک کند. عَرضه داشت: یا علی! خَلوت کردم تا از شما یک تَقاضایی بکنم. علی جان! «اِبکِنی وَ ابکی لِلیَتامی[۱۹]»؛ علی! به من گریه کُن. یا بَقیه الله! «اِبکِنی وَ ابکی لِلیَتامی»؛ علی! هم به حال من گریه کُن، هم به این بچّههایی که مادر جوان از دست میدهند، دارند بی مادر میشوند. به حالِ زینبِ من، حسینِ من گریه کُن. «وَ لا تَنسَی قَتیل العَدا بِطَفِ العِراق[۲۰]»؛ خَلوت کردم تا گریهات را بر حُسینم ببینم. اَشک تو را بر کُشتهی کربلا ببینم. اینجا بیبی عالَم میگفت به من گریه کُن، اما در کربلا حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) به نازدانهی خودش التماس کرده است: «لَا تُحْرِقِی قَلْبِی بِدَمْعِکِ حَسْرَهً[۲۱]»؛ عزیز دلم! گریه نکُن؛ اَشکهای تو قلب پدرت را آتش میزند، بیش از این دلم را آتش نزن.
لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم
اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین
دعا
خدایا! در همین ایّام لباس ظُهور بر قامت امام زمانمان (ارواحنا فداه) بپوشان.
خدایا! ثَباتقَدم تا ظُهور حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) در سنگر جهاد، جهادِ فرهنگی، اقتصادی، نظامی و سیاسی به ملّت ما لُطف بفرما.
خدایا! سایهی پُر بَرکت رهبر شُجاع، مؤمن، نورانی، دل به خدا داده و حَکیم ما را تا ظُهور حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) مُستدام بدار.
خدایا! صُفوف ملّت ما را فِشُردهتر بگردان.
خدایا! دست نِفاق و تَفرقه را کوتاه بگردان.
خدایا! مُنافقینِ دل به غَرب داده را رُسوا و دستشان را از دامن نظام ما کوتاه بگردان.
خدایا! حجاب زنان ما را برگردان.
خدایا! غیرت مردان ما را روزاَفزون بفرما.
خدایا! توفیق مُقابلهی با همهی فسادها به ملّت و نظام ما روزی بفرما.
خدایا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت میدهیم نَسل جوان ما، جوانهای نورانی حاضر در این مَحفل ما را به ساحل عزّت و کرامت و زندگی برسان.
خدایا! پایان عُمر ما را به شهادت خَتم بگردان.
خدایا! به ضلع مَسکورهی حضرت زهرا (سلام الله علیها)، به اشکهای ریزان حضرت زهرا (سلام الله علیها)، به دلِ سوزانش قَسمت میدهیم نگرانیهای هرکسی در زندگی هر نوع نگرانی دارد، نگرانیها را برطرف بفرما.
خدایا! امنیّت رَوانی و اجتماعی بر مَملکت ما حاکم بگردان.
الها! پروردگارا! شهدای عظیمالشأن از صدر اسلام تا به امروز، خُصوصاً شهدای اَخیر و سیّدالشهدای مُقاومت نصرالله ما را در اَعلیعلییّن با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و سیّدالشهدا (علیه السلام) و شهدای کربلا مَحشور و روحشان را از ما راضی بدار.
الها! پروردگارا! آنچه خواستیم و نخواستیم، خیر دین و دنیای ما هست به ما مَرحمت بفرما.
خدایا! امام راحل ما (رضوان الله تعالی علیه) را از ما راضی بدار.
خدایا! دعای خیر شهدا و امامِ شهدا (رضوان الله تعالی علیه) را شامل حال ملّت ما بگردان.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸.
[۲] سوره مبارکه احزاب، آیات ۱ الی ۳٫
[۳] حافظ، غزلیات، غزل شماره ۲٫
[۴] نهج البلاغه، بخشی از نامه ۴۵٫
«و من کتاب له (علیه السلام) إلى عثمان بن حنیف الأنصاری و کان عاملَه على البصره و قد بلَغَه أنه دُعِی إلى وَلیمه قوم من أهلها، فمَضى إلیها- قوله: أَمَّا بَعْدُ، یَا ابْنَ حُنَیْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْیَهِ أَهْلِ الْبَصْرَهِ دَعَاکَ إِلَى مَأْدُبَهٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَیْهَا تُسْتَطَابُ لَکَ الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَیْکَ الْجِفَانُ، وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّکَ تُجِیبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِیُّهُمْ مَدْعُوٌّ؛ فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ، فَمَا اشْتَبَهَ عَلَیْکَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ وَ مَا أَیْقَنْتَ بِطِیبِ [وَجْهِهِ] وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ. أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً یَقْتَدِی بِهِ وَ یَسْتَضِیءُ بِنُورِ عِلْمِهِ؛ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَکُمْ قَدِ اکْتَفَى مِنْ دُنْیَاهُ بِطِمْرَیْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ؛ أَلَا وَ إِنَّکُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِکَ، وَ لَکِنْ أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّهٍ وَ سَدَادٍ. فَوَاللَّهِ مَا کَنَزْتُ مِنْ دُنْیَاکُمْ تِبْراً وَ لَا ادَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْراً وَ لَا أَعْدَدْتُ لِبَالِی ثَوْبِی طِمْراً وَ لَا حُزْتُ مِنْ أَرْضِهَا شِبْراً وَ لَا أَخَذْتُ مِنْهُ إِلَّا کَقُوتِ أَتَانٍ دَبِرَهٍ وَ لَهِیَ فِی عَیْنِی أَوْهَى وَ أَوْهَنُ مِنْ عَفْصَهٍ مَقِرَهٍ. بَلَى کَانَتْ فِی أَیْدِینَا فَدَکٌ مِنْ کُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ، فَشَحَّتْ عَلَیْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِینَ، وَ نِعْمَ الْحَکَمُ اللَّهُ. وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَکٍ وَ غَیْرِ فَدَکٍ وَ النَّفْسُ مَظَانُّهَا فِی غَدٍ جَدَثٌ تَنْقَطِعُ فِی ظُلْمَتِهِ آثَارُهَا وَ تَغِیبُ أَخْبَارُهَا وَ حُفْرَهٌ لَوْ زِیدَ فِی فُسْحَتِهَا وَ أَوْسَعَتْ یَدَا حَافِرِهَا لَأَضْغَطَهَا الْحَجَرُ وَ الْمَدَرُ وَ سَدَّ فُرَجَهَا التُّرَابُ الْمُتَرَاکِمُ. وَ إِنَّمَا هِیَ نَفْسِی أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى لِتَأْتِیَ آمِنَهً یَوْمَ الْخَوْفِ الْأَکْبَرِ وَ تَثْبُتَ عَلَى جَوَانِبِ الْمَزْلَقِ؛ وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَیْتُ الطَّرِیقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ، وَ لَکِنْ هَیْهَاتَ أَنْ یَغْلِبَنِی هَوَایَ وَ یَقُودَنِی جَشَعِی إِلَى تَخَیُّرِ الْأَطْعِمَهِ وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْیَمَامَهِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِی الْقُرْصِ وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ، أَوْ أَبِیتَ مِبْطَاناً وَ حَوْلِی بُطُونٌ غَرْثَى وَ أَکْبَادٌ حَرَّى، أَوْ أَکُونَ کَمَا قَالَ الْقَائِلُ: “وَ حَسْبُکَ [عَاراً] دَاءً أَنْ تَبِیتَ بِبِطْنَهٍ – وَ حَوْلَکَ أَکْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِدِّ”. أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِی بِأَنْ یُقَالَ هَذَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَا أُشَارِکُهُمْ فِی مَکَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَکُونَ أُسْوَهً لَهُمْ فِی جُشُوبَهِ الْعَیْشِ. فَمَا خُلِقْتُ لِیَشْغَلَنِی أَکْلُ الطَّیِّبَاتِ کَالْبَهِیمَهِ الْمَرْبُوطَهِ هَمُّهَا عَلَفُهَا أَوِ الْمُرْسَلَهِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا تَکْتَرِشُ مِنْ أَعْلَافِهَا وَ تَلْهُو عَمَّا یُرَادُ بِهَا، أَوْ أُتْرَکَ سُدًى أَوْ أُهْمَلَ عَابِثاً أَوْ أَجُرَّ حَبْلَ الضَّلَالَهِ أَوْ أَعْتَسِفَ طَرِیقَ الْمَتَاهَهِ. وَ کَأَنِّی بِقَائِلِکُمْ یَقُولُ إِذَا کَانَ هَذَا قُوتُ ابْنِ أَبِی طَالِبٍ فَقَدْ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ الْأَقْرَانِ وَ مُنَازَلَهِ الشُّجْعَانِ! أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَهَ الْبَرِّیَّهَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَهَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ النَّابِتَاتِ الْعِذْیَهَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُوداً. وَ أَنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ کَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ وَ الذِّرَاعِ مِنَ الْعَضُدِ؛ وَ اللَّهِ لَوْ تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَى قِتَالِی لَمَا وَلَّیْتُ عَنْهَا وَ لَوْ أَمْکَنَتِ الْفُرَصُ مِنْ رِقَابِهَا لَسَارَعْتُ إِلَیْهَا وَ سَأَجْهَدُ فِی أَنْ أُطَهِّرَ الْأَرْضَ مِنْ هَذَا الشَّخْصِ الْمَعْکُوسِ وَ الْجِسْمِ الْمَرْکُوسِ حَتَّى تَخْرُجَ الْمَدَرَهُ مِنْ بَیْنِ حَبِّ الْحَصِیدِ. إِلَیْکِ عَنِّی یَا دُنْیَا، فَحَبْلُکِ عَلَى غَارِبِکِ، قَدِ انْسَلَلْتُ مِنْ مَخَالِبِکِ وَ أَفْلَتُّ مِنْ حَبَائِلِکِ وَ اجْتَنَبْتُ الذَّهَابَ فِی مَدَاحِضِکِ. أَیْنَ الْقُرُونُ الَّذِینَ غَرَرْتِهِمْ بِمَدَاعِبِکِ؟ أَیْنَ الْأُمَمُ الَّذِینَ فَتَنْتِهِمْ بِزَخَارِفِکِ؟ فَهَا هُمْ رَهَائِنُ الْقُبُورِ وَ مَضَامِینُ اللُّحُودِ. وَ اللَّهِ لَوْ کُنْتِ شَخْصاً مَرْئِیّاً وَ قَالَباً حِسِّیّاً لَأَقَمْتُ عَلَیْکِ حُدُودَ اللَّهِ فِی عِبَادٍ غَرَرْتِهِمْ بِالْأَمَانِیِّ وَ أُمَمٍ أَلْقَیْتِهِمْ فِی الْمَهَاوِی وَ مُلُوکٍ أَسْلَمْتِهِمْ إِلَى التَّلَفِ وَ أَوْرَدْتِهِمْ مَوَارِدَ الْبَلَاءِ إِذْ لَا وِرْدَ وَ لَا صَدَرَ. هَیْهَاتَ، مَنْ وَطِئَ دَحْضَکِ زَلِقَ وَ مَنْ رَکِبَ لُجَجَکِ غَرِقَ، وَ مَنِ ازْوَرَّ عَنْ حَبَائِلِکِ وُفِّقَ وَ السَّالِمُ مِنْکِ لَا یُبَالِی إِنْ ضَاقَ بِهِ مُنَاخُهُ وَ الدُّنْیَا عِنْدَهُ کَیَوْمٍ حَانَ انْسِلَاخُهُ. اعْزُبِی عَنِّی، فَوَاللَّهِ لَا أَذِلُّ لَکِ فَتَسْتَذِلِّینِی وَ لَا أَسْلَسُ لَکِ فَتَقُودِینِی. وَ ایْمُ اللَّهِ یَمِیناً -أَسْتَثْنِی فِیهَا بِمَشِیئَهِ اللَّهِ- لَأَرُوضَنَّ نَفْسِی رِیَاضَهً تَهِشُّ مَعَهَا إِلَى الْقُرْصِ إِذَا قَدَرْتُ عَلَیْهِ مَطْعُوماً وَ تَقْنَعُ بِالْمِلْحِ مَأْدُوماً، وَ لَأَدَعَنَّ مُقْلَتِی کَعَیْنِ مَاءٍ نَضَبَ مَعِینُهَا مُسْتَفْرِغَهً دُمُوعَهَا. أَ تَمْتَلِئُ السَّائِمَهُ مِنْ رِعْیِهَا فَتَبْرُکَ وَ تَشْبَعُ الرَّبِیضَهُ مِنْ عُشْبِهَا فَتَرْبِضَ وَ یَأْکُلُ عَلِیٌّ مِنْ زَادِهِ فَیَهْجَعَ؟ قَرَّتْ إِذاً عَیْنُهُ إِذَا اقْتَدَى بَعْدَ السِّنِینَ الْمُتَطَاوِلَهِ بِالْبَهِیمَهِ الْهَامِلَهِ وَ السَّائِمَهِ الْمَرْعِیَّهِ. طُوبَى لِنَفْسٍ أَدَّتْ إِلَى رَبِّهَا فَرْضَهَا وَ عَرَکَتْ بِجَنْبِهَا بُؤْسَهَا وَ هَجَرَتْ فِی اللَّیْلِ غُمْضَهَا حَتَّى إِذَا غَلَبَ الْکَرَى عَلَیْهَا افْتَرَشَتْ أَرْضَهَا وَ تَوَسَّدَتْ کَفَّهَا، فِی مَعْشَرٍ أَسْهَرَ عُیُونَهُمْ خَوْفُ مَعَادِهِمْ وَ تَجَافَتْ عَنْ مَضَاجِعِهِمْ جُنُوبُهُمْ وَ هَمْهَمَتْ بِذِکْرِ رَبِّهِمْ شِفَاهُهُمْ وَ تَقَشَّعَتْ بِطُولِ اسْتِغْفَارِهِمْ ذُنُوبُهُمْ، “أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ”. فَاتَّقِ اللَّهَ یَا ابْنَ حُنَیْفٍ وَ لْتَکْفُفْ أَقْرَاصُکَ لِیَکُونَ مِنَ النَّارِ خَلَاصُکَ».
[۵] نهج البلاغه، بخشی از خطبه ۱۹۳ (مشهور به خطبه مُتّقین).
«و من خطبه له (علیه السلام) یَصِفُ فیها المتقین: رُوِیَ أَنَّ صَاحِباً لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) یُقَالُ لَهُ هَمَّامٌ کَانَ رَجُلًا عَابِداً فَقَالَ لَهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صِفْ لِیَ الْمُتَّقِینَ حَتَّى کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ فَتَثَاقَلَ (علیه السلام) عَنْ جَوَابِهِ ثُمَّ قَالَ یَا هَمَّامُ اتَّقِ اللَّهَ وَ أَحْسِنْ، فَإِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ». فَلَمْ یَقْنَعْ هَمَّامٌ بِهَذَا الْقَوْلِ حَتَّى عَزَمَ عَلَیْهِ. فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِیِّ (صلی الله علیه وآله) ثُمَّ قَالَ (علیه السلام): أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ حِینَ خَلَقَهُمْ غَنِیّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ لِأَنَّهُ لَا تَضُرُّهُ مَعْصِیَهُ مَنْ عَصَاهُ وَ لَا تَنْفَعُهُ طَاعَهُ مَنْ أَطَاعَهُ. فَقَسَمَ بَیْنَهُمْ مَعَایِشَهُمْ وَ وَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْیَا مَوَاضِعَهُمْ. فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ؛ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ، غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ، نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلَاءِ کَالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاءِ وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللَّهُ [لَهُمْ] عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَهَ عَیْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ، عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ، فَهُمْ وَ الْجَنَّهُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ، قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَهٌ وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَهٌ وَ أَجْسَادُهُمْ نَحِیفَهٌ وَ حَاجَاتُهُمْ خَفِیفَهٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِیفَهٌ، صَبَرُوا أَیَّاماً قَصِیرَهً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَهً طَوِیلَهً تِجَارَهٌ مُرْبِحَهٌ یَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ، أَرَادَتْهُمُ الدُّنْیَا فَلَمْ یُرِیدُوهَا وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا. أَمَّا اللَّیْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَالِینَ لِأَجْزَاءِ الْقُرْآنِ یُرَتِّلُونَهَا تَرْتِیلًا یُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَ یَسْتَثِیرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ فَإِذَا مَرُّوا بِآیَهٍ فِیهَا تَشْوِیقٌ رَکَنُوا إِلَیْهَا طَمَعاً وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَیْهَا شَوْقاً وَ ظَنُّوا أَنَّهَا نُصْبَ أَعْیُنِهِمْ وَ إِذَا مَرُّوا بِآیَهٍ فِیهَا تَخْوِیفٌ أَصْغَوْا إِلَیْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ وَ ظَنُّوا أَنَّ زَفِیرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِیقَهَا فِی أُصُولِ آذَانِهِمْ فَهُمْ حَانُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمْ مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ وَ أَکُفِّهِمْ وَ رُکَبِهِمْ وَ أَطْرَافِ أَقْدَامِهِمْ یَطْلُبُونَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فِی فَکَاکِ رِقَابِهِمْ…».
[۶] سوره مبارکه انعام، آیه ۹۱٫
«وَ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ ۗ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاءَ بِهِ مُوسَىٰ نُورًا وَ هُدًى لِلنَّاسِ ۖ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ تُبْدُونَهَا وَ تُخْفُونَ کَثِیرًا ۖ وَ عُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لَا آبَاؤُکُمْ ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ».
[۷] مفاتیح الجنان، فرازی از دعای شریف کمیل.
«…یَا سَیِّدِى یَا مَنْ عَلَیْهِ مُعَوَّلِى، یَا مَنْ إِلَیْهِ شَکَوْتُ أَحْوالِى، یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ، قَوِّ عَلىٰ خِدْمَتِکَ جَوارِحِى، وَ اشْدُدْ عَلَى الْعَزِیمَهِ جَوانِحِى، وَ هَبْ لِىَ الْجِدَّ فِى خَشْیَتِکَ، وَ الدَّوامَ فِى الاتِّصالِ بِخِدْمَتِکَ، حَتّىٰ أَسْرَحَ إِلَیْکَ فِى مَیادِینِ السَّابِقِینَ؛ وَ أُسْرِعَ إِلَیْکَ فِى البَارِزِینَ، وَ أَشْتاقَ إِلىٰ قُرْبِکَ فِى الْمُشْتاقِینَ، وَ أَدْنُوَ مِنْکَ دُنُوَّ الْمُخْلِصِینَ، وَ أَخافَکَ مَخافَهَ الْمُوقِنِینَ، وَ أَجْتَمِعَ فِى جِوارِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ. اللّٰهُمَّ وَ مَنْ أَرادَنِى بِسُوءٍ فَأَرِدْهُ، وَ مَنْ کادَنِى فَکِدْهُ، وَ اجْعَلْنِى مِنْ أَحْسَنِ عَبِیدِکَ نَصِیباً عِنْدَکَ، وَ أَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَهً مِنْکَ، وَ أَخَصِّهِمْ زُلْفَهً لَدَیْکَ، فَإِنَّهُ لَایُنالُ ذٰلِکَ إِلّا بِفَضْلِکَ، وَ جُدْ لِى بِجُودِکَ، وَ اعْطِفْ عَلَىَّ بِمَجْدِکَ؛ وَ احْفَظْنِى بِرَحْمَتِکَ، وَ اجْعَلْ لِسانِى بِذِکْرِکَ لَهِجاً، وَ قَلْبِى بِحُبِّکَ مُتَیَّماً، وَ مُنَّ عَلَىَّ بِحُسْنِ إِجابَتِکَ، وَ أَقِلْنِى عَثْرَتِى، وَ اغْفِرْ زَلَّتِى، فَإِنَّکَ قَضَیْتَ عَلىٰ عِبادِکَ بِعِبادَتِکَ، وَ أَمَرْتَهُمْ بِدُعائِکَ، وَ ضَمِنْتَ لَهُمُ الْإِجابَهَ، فَإِلَیْکَ یارَبِّ نَصَبْتُ وَجْهِى، وَ إِلَیْکَ یَا رَبِّ مَدَدْتُ یَدِى، فَبِعِزَّتِکَ اسْتَجِبْ لِى دُعائِى، وَ بَلِّغْنِى مُناىَ، وَ لَا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِکَ رَجائِى، وَ اکْفِنِى شَرَّ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ مِنْ أَعْدائِى؛ یَا سَرِیعَ الرِّضا، اغْفِرْ لِمَنْ لَایَمْلِکُ إِلّا الدُّعاءَ، فَإِنَّکَ فَعَّالٌ لِما تَشَاءُ، یَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ، وَ ذِکْرُهُ شِفاءٌ، وَ طَاعَتُهُ غِنىً، ارْحَمْ مَنْ رَأْسُ مالِهِ الرَّجاءُ، وَ سِلاحُهُ الْبُکَاءُ، یَا سَابِغَ النِّعَمِ، یَا دَافِعَ النِّقَمِ، یَا نُورَ الْمُسْتَوْحِشِینَ فِى الظُّلَمِ، یَا عَالِماً لَایُعَلَّمُ، صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ افْعَلْ بِى مَا أَنْتَ أَهْلُهُ، وَ صَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ رَسُولِهِ وَ الْأَئِمَّهِ الْمَیامِینَ مِنْ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً…».
[۸] نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، جلد ۱، صفحه ۱۴۵٫
[۹] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۲۰٫
«وَ لَنْ تَرْضَىٰ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ۗ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ ۗ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ۙ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لَا نَصِیرٍ».
[۱۰] اربعین مجلسی، ص ۹۸٫
[۱۱] سوره مبارکه فتح، آیه ۷٫
«وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ۚ وَ کَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا».
[۱۲] مولانا، مثنوی معنوی، دفتر چهارم، بخش ۳۲.
[۱۳] سوره مبارکه فیل، آیات ۱ و ۲٫
[۱۴] سوره مبارکه توبه، آیه ۴۰٫
«إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا ۖ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَ أَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَ جَعَلَ کَلِمَهَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلَىٰ ۗ وَ کَلِمَهُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا ۗ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ».
[۱۵] طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ج ۲، ص ۳۲۳؛ راوندی، هبه الله بن حسین، الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۹۰۳؛ علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۵، ح ۷٫
«اِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَ لا ناسینَ لِذَکْرِکُمْ، وَ لَوْلا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ الَّلاْواءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الاْعْداءُ».
[۱۶] سوره مبارکه عنکبوت، آیه ۶۹٫
[۱۷] الکافی، جلد ۲، صفحه ۴۶۸٫
«عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ فَضَالَهَ بْنِ أَیُّوبَ عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: اَلدُّعَاءُ سِلاَحُ اَلْمُؤْمِنِ وَ عَمُودُ اَلدِّینِ وَ نُورُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ».
[۱۸] موسوى وادقانى، سید احمد، یاران کوچک امام حسین علیه السلام، ص ۱۳۲؛ به نقل از اسرار الشهاده، فاضل دربندى، ص ۴۶۲؛ دمعه الساکبه، ملا باقر بهبهانى، ص ۳۵۰؛ معالى السبطین، محمد مهدى، مازندرانى، ج ۲ ص ۳۱.
«شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ رَی عَذْبٍ فَاذْکُرُونِی *** أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی
وَ أَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیرِ جُرْمٍ قَتَلُونی *** وَ بِجَرد الخَیلِ بَعْدَ القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی
لَیتَکُم فی یوْمِ عاشُورا جمیعاٌ تَنْظُرونی *** کَیفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی
و سَقَوهُ سَهْمَ بَغْىٍ عِوَضَ الماءِ المَعینِ *** یا لَرُزْءٍ وَ مُصابٍ هَدَّ أرْکانَ الحَجِونِ
وَیلَهُم قَدْ جَرَحُوا قَلْبَ رَسُولِ الثَّقَلَینِ *** فَالْعَنُوهُم مَا اسْتَطَعْتُم شِیعَتِى فِى کُلِّ حِینٍ».
[۱۹] بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۷۴، حدیث ۷۸٫
«ابکنی ان بکیت یا خیر هاد ***** واسبل الدمع فهو یوم الفراق
یا قرین البتول اوصیک بالنسل ***** فقد اصبحا حلیفا اشتیاق
ابکنی و ابکی للیتامی و لا تنسی ***** قتیل العدا بطف العراق
فارقوا اصبحوا یتامی حیاری ***** احلفوالله فهو یوم الفراق».
[۲۰] همان.
[۲۱] ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ ق، ج ۴، ص ۱۰۹-۱۱۰.
«سیطول بعدی یا سکینه فاعلمی *** منک البکاء اذا الحمام دهانی
لا تحرقی قلبی بدمعک حسره *** مادام منی الروح فی جثمانی
فاذا قتلت فانت اولی بالذی *** تبکینه یا خیره النسوان».
پاسخ دهید