«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]‏».

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

مُقدّمه

میلادِ مسعودِ نور چشمِ وجودِ نازنین ولی‌نعمت‌مان حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه آلاف التحیّه و الثناء)، سُفره‌ی جودِ پروردگار مَنّان، حضرت امام محمّد تقی جواد (علیه السلام) را به امام زمان (ارواحنا فداه) و به شما مؤمنین و مؤمنات تَهنیت و تبریک عرض می‌کنم. این جلسه به رسم ادب کلاس حضرت جواد (علیه السلام) است. هم در جهت ازدیادِ معرفت به مقام حضرت جواد (علیه السلام) ان‌شاءالله با عنایت خودشان نکته‌ای مطرح می‌شود و هم در آموزه‌های امام جواد (علیه السلام) مطالبی را بیان خواهیم کرد.

Sadighi-14021102-MasjedeOzgol-Thaqalain_IR (1)

حضرت جوادالائمه (علیه السلام) پُر برکت‌ترین مولود اسلام هستند

در ارتباط با جایگاه امام جواد (علیه السلام)، حضرت امام رضا (علیه السلام) خیلی دیر صاحب این دُرّ گرانبهای عَرش خداوند متعال شدند و خیلی عبادت انتظار قُدوم این نور الهی را داشتند. به حضرت امام رضا (علیه السلام) عرض کردند: آقا دعا کنید تا خداوند به شما هم فرزندی بدهد. ایشان فرمودند: «إنَّما اَرزَقُ وَلَداً وَاحِداَ[۲]»؛ خداوند متعال به من وَلد و فرزندی می‌دهد، خداوند متعال به من یک پسری می‌دهد که «وَ هُوَ یَرِثُنی[۳]»؛ هرچه من دارم، او به ارث خواهد بُرد. از ولایت، از امامت، از مُعجزات، از کرامات از نور عَرش هرچه دارم، او هم وارث خواهد شد. وقتی قُدوم مبارک امام جواد (علیه السلام) عالَم را روشن کرد، وجود مُقدّس حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمودند: «قَد وَلَد لِی شَبیهُ مُوسَى بنَ عِمران (علیه السّلام) فالِقُ البِحار، وَ شَبیهُ عیسىَ بنَ مَریم (علیه السّلام)[۴]»؛ خداوند متعال به من پسری روزی کرد که شبیه موسی بن عمران است، در چه جهت؟ «فالِقُ البِحار»؛ او عَصا به دریا زد و دریا شکافته شد؛ تمام دریاها در اختیار امام جواد (علیه السلام) است. دریای کَرَم، دریای بخشش، دریای دادرَسی، دریای گِره‌گُشایی، دریای شفاعت؛ او «فالِقُ البِحار» است، او شکافنده‌ی دریاهاست. «وَ شَبیهُ عیسىَ بنَ مَریم (علیه السّلام)»؛ و شبیه پیامبر اولی‌العَزم دیگری جناب عیسی بن مریم (علیه السلام) است. بنابراین حضرت جواد (علیه السلام) به تَعبیر پدر بزرگوارشان حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه آلاف التحیّه و الثناء) آیینه‌ی انبیاء اولی‌الَعزم است. آنچه خوبان همه دارند، امام جواد ما (علیه السلام) همه را به تنهایی داراست. و فرمودند: «هذا المَولودُ الَّذی لَم یولَد فی الإسلامِ مِثلُهُ مَولودٌ أعظَمُ بَرَکَهً عَلى شیعَتِنا مِنهُ[۵]»؛ خداوند متعال در عالَم اسلام، در جهان اسلام هیچ مولودی پُر برکت‌تر از مولود اسلام قرار نداده است.

Sadighi-14021102-MasjedeOzgol-Thaqalain_IR (5)

ارزش استغفار و روزه‌ی ماه رجب

در این دعاهای ماه رجب خداوند متعال توفیق بدهد که به غفلت از این گَنج‌ها عبور نکنیم و در عالَم قبر حَسرت این روزها را نخوریم که چه ماه‌های رجبی را از دست دادیم و چه عبادت‌هایی می‌توانستیم انجام بدهیم، چه کارهای خداپَسندی برایمان ممکن بود، ولی با غفلت از دست دادیم. خداوند متعال همه‌ی ما را از خواب غفلت بیدار کند و بقیه‌ی این شهرالله را که ماه رجب شهر خداست، شهر ولایت‌الله است، شهر درخشش اَنوارِ جَلیه‌ی امامت و ولایت است و شهر نُزول قرآن کریم است. شهر مَبعث است و نُزول قرآن کریم در این ماه است. ماه مبارک «رجب المُرجّب» یا «رجب الاَصب» خیلی عظمت دارد. کلاس‌هایی که خداوند متعال در این ماه جهت ساختن و تربیت بندگانش قرار داده است، مرحوم «مجلسی[۶]» (اعلی الله مقامه الشریف) در کتاب دعای نَفیس‌شان که «زاد المَعاد[۷]» است، ۱۹ برنامه برای ماه رجب بَرشمرده است. در رأس آن‌ها استغفار به اَشکال مختلفی است که در «مفاتیح الجنان» هم آمده است. از استغفار روزانه‌ی ماه رجب با حضور قلب غفلت نکنیم. دوّم روزه‌های ماه رجب است که در روز قیامت «أَیْنَ اَلرَّجَبِیُّونَ[۸]» گفته می‌شود و آن‌هایی که در ماه رجب توفیق روزه را داشته‌اند، ولو کم باشد، در آن‌جا مدال رجبی‌بودن را دارند. می‌درخشند، صاحب تاج هستند، در روز قیامت صاحب جَلال هستند.

Sadighi-14021102-MasjedeOzgol-Thaqalain_IR (4)

اگر کسی خداوند را بخواند، حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) پاسخ او را خواهد داد

نکته‌ی دیگر دعاهای ویژه‌ای است که هر گونه دعایی، دعاست. «ادْعُونِی[۹]»؛ شما به هر زبانی خدا را بخوانید، خداوند خدایی می‌کند و جواب بنده‌ی ضعیفش را می‌دهد. خداوند متعال هیچ نِدایی را بی‌پاسخ نمی‌گذارد. «وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ[۱۰]»؛ وقتی آدرس من را از تو می‌خواهند، حبیب من، پیامبر من، وقتی این‌ها آدرس می‌خواهند، دیگر نمی‌گوید تو بگو، خداوند متعال خودش به کسانی که طالب راه هستند و تشنه‌ی وصال هستند، خداوند می‌گوید: «فَإِنِّی قَرِیبٌ»؛ حَواست کُجاست؟

«یار در خانه و من گِرد جهان می‌گَردم     *****     آب در کوزه و من تشنه‌لَبان می‌گَردم».

خداوند که نزد خودت است و از خداوند نزدیک‌تر که نداری. کُجا به دنبال خدا می‌گَردی؟!

«کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو را     *****     کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را[۱۱]»

او دلِ ما را خانه‌ی خودش قرار داده است. اصلاً خودمان خانه‌ی خدا هستیم و او صاحب‌خانه است، او صاحب ماست. خداوند نورِ وجودِ ماست، خداوند متعال حقیقتِ وجودِ ماست، خداوند متعال از خودمان به ما نزدیک‌تر است. «أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ[۱۲]»؛ من که نزدیک هستم، یعنی از خودت هم به خودت نزدیک‌تر هستم، باورت می‌آید که کسی این‌قَدر به تو نزدیک باشد؟! تو با او کار داشته باشی و جواب تو را ندهد؟ مگر ممکن است؟! اوّل می‌گوید من قَریب هستم، نزدیک هستم؛ قُرب به مَعنای نزدیک است، من نزدیک هستم. سپس می‌گوید: «أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ»؛ از من نزدیک‌تر کسی را نداری که آرام هم بگویی، در دلت هم بگویی، من می‌دانم که چه می‌خواهی. «یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوائِجَ السَّائِلِینَ، وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ[۱۳]»؛ جُزء دعاهای ماه رجب است. ای خدایی که هرکسی هرحاجتی دارد، او تحت تَملُّک توست. «یَمْلِکُ حَوائِجَ»؛ تو مالک حَوائج هستی. هر حاجتمندی هرچه می‌خواهد، تو مالک حاجتش هستی و چون داری و مالک هستی، می‌دهی. «وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ»؛ نه فقط کسانی که از خدا می‌خواهند؛ بلکه کسانی هم که ساکت هستند و هیچ‌چیزی نمی‌گویند، عنایت خداوند متعال شامل حال آن‌ها هم می‌شود و درد آن‌ها را هم دَوا می‌کند. هر بیچاره‌ای را به چاره می‌رساند. «أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ»؛ اوّل آن قُرب خیلی مهمّ است. نزدیک است. از او نزدیک‌تر جان‌تان هم نیست، روح‌تان هم نیست، دلتان هم این‌قَدر به شما نزدیک نیست که خداوند متعال به تو نزدیک است؛ «أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ». حالا که من این‌گونه به تو آشنایی می‌دهم، جای این را ندارد که وقتی ما تو را صدا زدیم، پاسخ بدهی؟ «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی[۱۴]»؛ شما همه‌اش یک‌طرفه توقّع دارید که وقتی شما چیزی می‌خواهید من استجابت کنم؟ من همه‌اش صدایتان می‌زنم، چرا یک‌بار به من لبیک نمی‌گویید؟! «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی»؛ به من دل بدهید. رشته‌ی روح‌تان را با من مُتّصل کنید.‌ شاید که به رُشد رسیدید و رَشید شدید. انسانِ رَشید که رُشد عقلی دارد، رُشد عرفانی دارد، رُشد علمی دارد، این‌گونه خودش را به آتش نمی‌کِشد. عُمرت را خاکستر کردی، نمی‌دانی چه‌چیزی را از دست دادی. ولی اگر با خداوند متعال بودی، هوای تو را داشت و نمی‌گذاشت که بر زمین بخوری، نمی‌گذاشت خسارت ببینی، از عُمر خودت سود می‌کردی.

Sadighi-14021102-MasjedeOzgol-Thaqalain_IR (3)

امامانی که امام زمان (ارواحنا فداه) در دعای ماه رجب واسطه قرار داده است

در این دعاها خیلی اَسرار هست، خیلی معارف هست، خیلی نکته‌های شُهودی، عرفانی و عقلی وجود دارد. ولی در میان دعاها، دعاهایی که از وجود مبارک صاحب این جمع که این جمع یک صاحب دارد، یه آقایی دایم، خیلی صاحب‌مان خوب است. ای‌کاش او را می‌شناختیم، ای‌کاش او را یاد می‌کردیم، ای‌کاش سُراغ او را می‌گرفتیم، ای‌کاش از او جُستجو می‌کردیم. از صاحب‌دلان سُراغ می‌گرفتیم که آقاجانمان کُجاست؟ یک صاحبی داریم. سُفره‌هایی که وجود مُقدّس امام زمان‌مان (ارواحنا فداه) برای میهمان‌های خدا در ماه رجب پَهن کرده است، با سایر دعاها متفاوت است. اصلاً یک‌گونه‌ی دیگری است، خودش هم یک‌گونه‌ی دیگری است، کَرَم او هم یک‌گونه‌ی دیگری است، زبان او هم یک‌گونه‌ی دیگری است. آقای ما خیلی آقاست. یکی از دعاهایی که حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) در ماه رجب به عنوان سُفره‌ی دل در جان ما گُسترده است، دعایی است که مربوط به امام جواد (علیه السلام) و پسر ایشان است. «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فِی رَجَبٍ[۱۵]»؛ امام زمان (ارواحنا فداه) از خداوند متعال درخواست دارد، ولی چه کسی را واسطه قرار می‌دهد؟ «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فِی رَجَبٍ»؛ خدایا! تو را قَسم می‌دهم به دو مولود در ماه رجب و بعد هم با اسم مُعرّفی می‌کنند: «مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الثَّانِی[۱۶]»؛ اوّلین نفر حضرت محمّد است که «مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ» پسر علی‌بن‌موسی (علیه السلام) است. اسم مبارک ایشان محمّد است و پدر او هم علی است که محمّد بن علی‌ بن موسی‌الرضا (علیهما السلام) است. «مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الثَّانِی»؛ قبل از این محمّد بن علی که مولود رجب است، یک محمّد بن علی دیگری هم داریم که امام محمّد باقر (علیه السلام) است؛ ولی هم امام محمّد باقر (علیه السلام) و هم مولود دیگر این رجب که از همه مهم‌تر است، مَظهر العجائب است، مُظهر الغَرائب است، اَسدالله الغالب است، او علی‌بن‌ابیطالب حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. اما امام زمان (ارواحنا فداه) حتی نامی از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این دعا نبُرده است. هم اسم باقر (علیه السلام) مولود رجب است و هم امام علی (علیه السلام) مولود رجب است. از آن دو نفر نام نبُرده است، ولی از این دو نفر نام بُرده است که یکی امام محمّد تقی (علیه السلام) است؛ «وَ ابْنِهِ[۱۷]» و پسر امام محمّد تقی (علیه السلام) که چه کسی است؟ «عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ[۱۸]» است که او امام هادی (علیه السلام) است. امام علی النّقی (علیه السلام) است که مُنتجب است، خداوند متعال او را برگزیده است، گُل سرسَبد است. علّت این‌که از آن دو امام در این دعا نامی به میان نیامده است و از این دو امام که امام محمّد تقی و امام علی النّقی (علیهما السلام) هستند، نام برده است و خداوند متعال به زبان بلندگوی خودش که امام زمان (ارواحنا فداه) است، نام این دو نفر را مَطرح کرده است و به نام قَسم می‌دهد. هم به امام محمّد تقی (علیه السلام) و هم به امام علی‌النّقی (علیه السلام) قَسم می‌دهد.

Sadighi-14021102-MasjedeOzgol-Thaqalain_IR (2)

امامانی که در کودکی صاحب ولایت مُطلقه شده‌اند

رَمز آن که ما احتمال می‌دهیم که این باشد، این است که در میان امامان ما سه امام داریم که در کودکی امام شده‌اند و این سَند حَقانیّت شیعه است. امامانی که در سِنین بالا جایگاه امامت را اِحراز کردند، ممکن است که در ذهن بیاید که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) یاد داده است؛ حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در سایه‌ی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به این‌جا رسیده است. اما در میان پیامبران (سلام الله علیهم اجمعین) وقتی می‌بینیم حضرت عیسی (علیه السلام) هنگام تولّد به عنوان پیامبر متولّد شده است، حضرت یحیی (علیه السلام) در کودکی تاج نبوّت بر سرش گذاشته شده است که خداوند متعال فرموده است: «وَ آتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا[۱۹]»، اگر خداوند بخواهد امامت را به بندگانش مُعرّفی کند تا خاطرشان جمع بشود که امامت عَهدالله است، پیمانِ خداست، امامت عَرشی‌بودنِ وجود است، امامت مقام قُرب نهایی است، امامت قُلّه‌ی کَمال است. در یک کلمه امامت موهبتی است، امامت اِکتسابی نیست، امامت دانشگاه ندارد، کتابی ندارد که کسی آن کتاب را بخواند و امام بشود. امامت جَعل الهی می‌خواهد؛ «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۲۰]»؛ خداوند متعال هرکسی را امام کرد، امام می‌شود؛ والّا کسی با زحمت ‌کشیدن و خون جگر خوردن و پیش کسی زانو زدن کسی به امامت نمی‌رسد. این در کودکان حُجّت را بر همه تمام می‌کند. لذا این دو کودکی که در ماه رجب متولّد شده‌اند، هر دو در کودکی صاحب مقام ولایتِ مُطلقه‌ی کُلیّه‌ی الهیه شده‌اند، ولی اوّلین نفر از آن‌ها صاحب امروز حضرت امام جواد (علیه السلام) است و دوّمین نفر فرزند ایشان حضرت امام هادی (علیه الصلاه و السلام) است. پس مهم‌ترین مسأله برای بَشر دست یافتن به اِکسیری است که از آن اِکسیر در قرآن کریم به امامت یاد شده است و در سور‌ه‌ی مبارکه‌ی مائده از آن به ولایت نام بُرده شده است. هم امامت در قرآن کریم با لَفظ امامت آمده است و هم ولایت. این امامت و ولایت خلافت مُطلقه‌ی خداوند متعال است؛ «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً[۲۱]»؛  و این جَعل خلافت، جَعل امامت و جَعل ولایت از شُئون الهی است، از شُئون رُبوبیّت ربّ‌العالَمین است، از شُئون الوهیّت اله‌الخَلق است و از شُئون‌ قدرت و مَظاهر علم پروردگار متعال است.

امامت مقام موهبتی است

جُز کسی که خداوند متعال به او عنایت کرده است، توده‌ی بَشر از اوّلین تا آخرین هیچ‌کسی با آرزو و دعا و زحمت و تلاش و درس‌خواندن و نُبوغ به مقام امامت نمی‌رسد. امامت نمایندگیِ خداست. خودِ خداوند می‌گوید که چه کسی نماینده‌ی من است. در «سَقیفه» که جمع شدند و گفتند که فُلانی خلیفه‌ی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است، خلیفه به معنای نماینده است و باید خودِ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خلیفه‌‌اش را تعیین کند. این‌ها را که تعیین نکرده بودند، این‌ها خودشان مُدّعی شدند. یک کودتا بود. والّا در روز غدیر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خلیفه‌ی خودش را مُعرّفی کرد که خلیفه‌ی خدا بود و آن علی‌بن‌ابیطالب (علیه الصلاه و السلام) بود. بنابراین نَقش امام محمّد تقی (علیه السلام) در مُستند کردن اعتقاد شیعه که ما اعتقاد به امامت داریم، اعتقاد به ولایت ائمه‌ی اثنی‌عشر داریم و در میان ائمه‌ی اثنی‌عشر که همه‌ی آن‌ها از جانب خداوند متعال مَنصوب شده‌اند و مقام‌شان مقام موهبتی است، دو نفر در دوران کودکی و در ماه رجب تجلّی کرده‌اند؛ «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فِی رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الثَّانِی وَ ابْنِهِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ».

اهمیّت روزه‌‌ی ماه رجب

ماه رجب ماه میهمانی خداست، شهرالله است. «الشَّهْرُ شَهْرِی[۲۲]»؛ هر شب خداوند متعال آن «ملک داعی» را که هفته‌ی گذشته برایتان یک توضیحاتی عرض شد، هر شب از آن بالا و از عَرش الهی ندایش به صاحبدلان می‌رسد. خداوند متعال هر شب می‌گوید: «الشَّهْرُ شَهْرِی وَ الْعَبْدُ عَبْدِی»؛ سُفره، سُفره‌ی من است و تو هم میهمان من هستی. این سُفره را پَهن کرده‌ام که تو عُبودیّت کنم. بهترین سُفره‌ی عُبودیّت در ماه رجب گُسترده شده است. ماه رجب که ماه قُرب به خداست، ماه رضایت خداست، ماه رَفع حجاب‌هاست، ماه ریزش گناهان است، ماه طهارت دل‌هاست، بهترین اِکسیری که می‌تواند ما را پاک کند، اِکسیر ولایت امام جواد (علیه السلام) و امام هادی (علیه السلام) است. به تَصریح همین دعایی که امام زمان (ارواحنا فداه) به ما یاد داده‌اند. حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) برایمان سُفره پَهن کرده‌اند. «وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَیْکَ خَیْرَ الْقُرَبِ[۲۳]»؛ من که می‌خواهم به روضه به خداوند متعال نزدیک بشوم، به استغفار می‌خواهم نزدیک بشوم، روزهایی که روزه نمی‌گیرم می‌خواهم با انفاق به خداوند متعال نزدیک بشوم، چون روزه‌ی ماه رجب بَدل دارد که اگر نتوانستیم روزه بگیریم هم به جای آن دعا دارد و هم می‌توانیم یک مُد طعام به فقیر بدهیم که ان‌شاءالله خداوند متعال به عنوان بَدل روزه از ما قبول می‌کند. این‌قَدر این روزه‌ی ماه رجب مهمّ است که مانند نماز می‌ماند. چگونه اگر نماز از دست‌مان برود، کَرَم خداوند متعال اقتضا می‌کند که یک بَدلی قرار بدهد که ما از خیرِ نماز بی‌بَهره نشویم و قَضای آن را به جای بیاوریم؛ این منّت خداست که قَضای آن را قرار داده است، والّا وقت آن گذشته و تمام شده است. ولی می‌گوید: اگرچه تقسیم تمام شد، ولی یک‌چیزی برای جامانده‌ها گذاشته‌ایم. بیا قَضای آن را بخوان و یک چیزی به تو می‌دهیم. جایِ خودِ نماز را نمی‌گیرد، ولی بالاخره از آن قُماش یک کَرمی به ما می‌رسد. روزه‌ی ماه رجب این‌گونه است. اهمیّت آن مانند اهمیّت نماز واجب است که اگر روزه را نگرفتی، به عنوان بَدل آن یک کاری بکُن که از خیرِ روزه مَحروم نشوی؛ «وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَیْکَ خَیْرَ الْقُرَبِ».

بالاترین وسیله‌ی قُربی به درگاه الهی، گرفتن دامان ائمه‌‌ی هدی (سلام الله علیهم اجمعین) است

در میان چیزهایی که قُربی است، یعنی ما را به خداوند متعال نزدیک می‌کند، هیچ‌چیزی مانند گرفتن دامن امام جواد ما (علیه السلام) و رشته‌ی ولایت امام هادی ما (علیه السلام)، ما را به خدا نزدیک نمی‌کند. سرعتِ سالک الی‌الله در سیرش به سوی خداوند متعال، با مغناطیس محبّت حضرت جوادالائمه (علیه السلام) و امام علی النّقی حضرت امام هادی (علیه السلام) است؛ «وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَیْکَ خَیْرَ الْقُرَبِ». سپس خواسته‌هایی که در این دعا داریم، «أَسْأَلُکَ سُؤَالَ مُقْتَرِفٍ مُذْنِبٍ قَدْ أَوْبَقَتْهُ ذُنُوبُهُ وَ أَوْثَقَتْهُ عُیُوبُهُ[۲۴]»؛ حالا که آمده‌ام و دَرب خانه‌ی امام جواد (علیه السلام) را می‌زنم، نوع دَرب‌زدن من، دَرب‌زدن کسی است که گناه کرده است، ولی چَموش نیست و انکار نمی‌کند. قبل از آن که مَلائکه‌ی جهنّم بیایند، «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ[۲۵]» من را بگیرند و به سوی جهنّم بکِشند، با پای خودم آمده‌ام. خودم آمده‌ام که بگویم من گناه کردم، من بد کردم. برای من مأمور نفرست که من را تَعقیب کند و این‌جا و آن‌جا با زنجیر من را بکِشد و بیاورد؛ خودم آمده‌ام. «أَسْأَلُکَ سُؤَالَ مُقْتَرِفٍ مُذْنِبٍ قَدْ أَوْبَقَتْهُ ذُنُوبُه»؛ کسی که گناه بیچاره‌اش کرده است، حالا آمده است تا بگوید من بیچاره شده‌ام. «وَ أَوْثَقَتْهُ عُیُوبُهُ»؛ این عُیوب نَفسانی، این رَذائل اخلاقی، این‌ها کُندِ پاست، این‌ها زَنجیرِ پَر آدم است و نمی‌گذارد تا انسان بالا برود. ماه رجب ماهی است که آمده‌ایم تا این بَندها را باز کنیم. این به برکت امام جواد (علیه السلام) و امام هادی (علیه السلام) است.

ماجرای فردی که درخواست اِحضار روح امام جواد (علیه السلام) را کرده بود

یک حکایتی هم پایان‌بخشِ عرض بنده باشد. مرحوم «علّامه مُستنبط[۲۶]» (رضوان الله تعالی علیه) که هم از نظر علمی از مُجتهدین تَراز نجف بودند و هم از نظر مَعنوی اهل مُراقبه بودند.‌ ایشان از استادِ برجسته‌ی حوزه‌های علمیه‌ی شیعه مرحوم «میرزای نائینی[۲۷]» (رحمت الله علیه) نَقل می‌کنند. حکایت می‌کنند و می‌گویند: استادم آقای میرزا محمّد حسین نائینی (اعلی الله مقامه الشریف) که آقای «بهجت» (اعلی الله مقامه الشریف) او را جُزء قُماش «سیّد بن طاووس» (رضوان الله تعالی علیه) و «سیّد بحرالعلوم[۲۸]» (اعلی الله مقامه الشریف) و این‌ها می‌دانست. جُزء عرشیان است. نه تنها در فقه و اُصول در قُلّه بوده است، بلکه مرحوم نائینی (اعلی الله مقامه الشریف) در نورانیّت هم اهل فُتوحات بوده است. آقای بهجت (اعلی الله مقامه الشریف) فرمودند که من وقتی برای تَحصیل به عَتبات رفتم، مرحوم نائینی (اعلی الله مقامه الشریف) در کربلا بودند و بنده در نماز ایشان شرکت کردم و در نماز او چیزهایی با چشم دلم دیدم که در نماز دیگران از این خبرها نبود و فکر می‌کردم که دیگران هم می‌بینند؛ ولی بعد متوّجه شدم که این‌گونه نیست. مرحوم نائینی (اعلی الله مقامه الشریف) خیلی عظمت دارد. هم از نظر مَعنوی و هم از نظر علمی جُزء بزرگان اَعلامِ شیعه است. او نَقل می‌کند. مرحوم مُستنبط (رضوان الله تعالی علیه) از استادشان مرحوم میرزای نائینی (اعلی الله مقامه الشریف) نَقل می‌کند که استادشان میرزای نائینی (اعلی الله مقامه الشریف) فرموده بود: فردی را می‌شناختم که اِحضار اَرواح می‌کرد؛ ولی هرکسی می‌آمد و می‌خواست از گذشتگان با بزرگی ارتباط برقرار کند و روح او را حاضر کند، مثلاً «شیخ بهائی» (رضوان الله تعالی علیه)، مثلاً «شیخ طوسی» (رضوان الله تعالی علیه)، مثلاً «اَرسطو»، مثلاً «اَفلاطون»، همه‌ی این‌ها ممکن بود؛ ولی شرط می‌کرد. می‌گفت: اگر از من می‌خواهید که روحی را اِحضار کنم، حَواستان جمع باشد به حَریم کِبریائی حضرات انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) و سلسله‌ی جَلیله‌ی امامان ما وارد نشوید که من در آن‌جا جرأت نمی‌کنم و حقّ من نیست که به سمت آن‌ها بروم. گفت: کسی پیش ایشان آمد و گفت که من کسی را در نظر گرفته‌ام، شما روحِ او را اِحضار کنید. این مُقدّمات را فراهم کرد که حال دعا یا هرچیز دیگری بوده است، یک‌مرتبه دیدم که بهم ریخت و مُضطرب شد و با عَصبانیّت رو به آن فردی کرد که خواسته اِحضار روح را انجام بدهیم و به او گفت: «وَیحَک! لَقَد طَلبتَ مِنّی إحضار روحِ رَجُلٍ یَتَمنّی سلیمان بن داود أن یَکتحِلَ بتُرابِ نَعله[۲۹]»؛ وای بر تو! از من خواستی روح کسی را اِحضار کنم که حضرت سلیمان (علیه السلام) با آن مقام، چون قبل از امام زمان (ارواحنا فداه) در عالَم خلقت هیچ‌کسی حِشمت حضرت سلیمان (علیه السلام) را ندارد. جَلالی که خداوند متعال به حضرت سلیمان (علیه السلام) داده است، به اَحدی در عالَم داده نشده است. جِنّ و اِنس در اختیار ایشان بود، هوا در اختیار ایشان بود، پرندگان در اختیار ایشان بود، از همه‌ی موجودات سان می‌دید، خیلی دست ایشان باز بود. جَلال و حِشمت حضرت سلیمان (علیه السلام) نظیر ندارد. حال این آقا گفت: وای بر تو! از من خواسته‌ای اِحضار روح کسی را انجام بدهم که حضرت سلیمان بن داود (علیه السلام) آرزو می‌کند که خاکِ نَعلینِ او را سُرمه‌ی چشم خود بکند. او چه کسی بوده است؟ حضرت امام جواد (علیه السلام) بوده است.

دعا

خدایا! به وجود نازنین حضرت جوادالائمه (علیه السلام) و اَجداد طاهرینش و مادرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) قَسمت می‌دهیم امشب همه‌ی ما را از همه‌ی گناهان و از همه‌ی رَذائل پاک بگردان.

خدایا! چشم ما را به جَال آقایمان روشن بفرما.

خدایا! دل‌های ما را به نور معرفت و محبّت حضرات معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) مُزیّن بفرما.

خدایا! بین ما و مَوالی ما فاصله نینداز.

خدایا! فَرج را در این ایّام قرار بده.

خدایا! سایه‌ی پُر برکت عَلمدار امام زمان (ارواحنا فداه)، نایب امام زمان (ارواحنا فداه)، زَعیم ما، رهبر ما، ستون امنیّت کشور ما، ستون خیمه‌ی مقاومت منطقه، این رهبر نورانی ما را تا ظُهور حضرت مهدی (عَجّل الله تعالی فرجه الشریف) و در کنار حضرت مهدی (عَجّل الله تعالی فرجه الشریف) مُستدام بدار.

الها! پروردگارا! دشمنان ایشان که قابل هدایت نیستند، شرّشان را بکَن.

خدایا! دشمنان انقلاب را به خودشان گرفتار کُن.

خدایا! شَرّشان را از این مملکت و جبهه‌ی مقاومت و انقلاب کوتاه بگردان.

خدایا! حاجات همه‌ی حاجتمندان، عزیزانی که با ما عَهد دعا دارند، کسانی که توقّع دعا دارند، آن‌هایی که در این مجلس باور دارند که مجلسِ جودِ خداست، یاد حضرت جوادالائمه (علیه السلام) اتّصال به دریای کَرَم پروردگار متعال است، لذا با اُمید حَوائج‌شان را در نظر آورده‌اند، به تقرّب حضرت جوادالائمه (علیه السلام) و فرزند دل‌آرایش حضرت امام هادی (علیه السلام) قَسم می‌دهیم حَوائج این جمع و مُلتمسین و مُتوقّعین و حق‌دارانمان و حَوائج مورد نظر را برآورده بفرما.

الها! نَسل جوان ما را به ساحل نجات برسان.

بارالها! گرفتاری‌های این مملکت را برطرف بفرما.

خدایا! باران رحمتت را از این مردم دَریغ مَفرما.

خدایا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت می‌دهیم خیر و برکت، وُفور نعمت و ارزان‌ شدن کالاها را نصیب آحاد مردم ما بگردان.

خدایا! همه را به آرزوهایشان برسان.

خدایا! گذشتگان‌مان، امام‌مان (رضوان الله تعالی علیه)، شهدایمان را بر سر سُفره‌ی حضرت امام جواد (علیه السلام) مَشمول نعمت‌های خاصّ خودت قرار بده.

خدایا! ارواح طیّبه‌ی آنان را از ما راضی بدار.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸.

[۲] عیون المعجزات، جلد ۱، صفحه ۱۱۸.

«روى عبد الرحمن بن محمد عن کلثم بن عمران قال: قلت للرضا (علیه السّلام) ادع اللّه أن یرزقک ولدا، فقال (علیه السّلام): انما ارزق ولدا واحدا و هو یرثنی، فلما ولد أبو جعفر (علیه السّلام) قال الرضا (علیه السّلام) لأصحابه: قد ولد لی شبیه موسى بن عمران (علیه السّلام) فالق البحار، و شبیه عیسى بن مریم (علیه السّلام) قدست أم ولدته فلما ولدته طاهره مطهره، قال الرضا (علیه السّلام): یقتل غصبا فیبکی له و علیه اهل السماء، و یغضب اللّه تعالى على عدوه و ظالمه فلا یلبث الا یسیرا حتى یحل اللّه به الى عذابه الألیم و عقابه الشدید، و کان طول لیله یناغیه فی مهده».

[۳] همان.

[۴] همان.

[۵] الکافی : ۶ / ۳۶۰ / ۳٫

«الکافی عن یَحیى الصَّنعانی : دَخَلتُ عَلى أبی الحسن الرِّضا علیه السلام وَهُوَ بِمَکَّهَ وَهُوَ یَقشِرُ مَوزا وَیُطعِمُهُ أبا جَعفَرٍ علیه السلام فَقُلتُ لَهُ: جُعِلتُ فِداکَ هذا المَولودُ المُبارَکُ ؟ قالَ : نَعَم یا یَحیى هذا المَولودُ الَّذی لَم یولَد فی الإسلامِ مِثلُهُ مَولودٌ أعظَمُ بَرَکَهً عَلى شیعَتِنا مِنهُ».

[۶] محمدباقر بن محمدتقی مجلسی (۱۰۳۷ – ۱۱۱۰ق) معروف به‌علامه مجلسی یا مجلسی دوم، از محدثان و فقیهان مشهور شیعه در قرن یازدهم هجری بود. علامه مجلسی از میان شاخه‌های علوم اسلامی بیش از همه به حدیث‌نگاری علاقه داشت و به اخباریان نزدیک بود. مشهورترین کتاب او، مجموعه پرحجم حدیثی به نام بحارالانوار است که نقش بارزی در احیای جایگاه حدیث در منظومه معرفت دینی داشت. او با تربیت شاگردان و آثار پرتعداد خود که بسیاری از آنها را به زبان فارسی و برای استفاده عموم مردم نگاشت، بر فرهنگ شیعی و روش‌های علمی علمای پس از خود تأثیر گذاشت. وی به دلیل همکاری با حکومت صفویان و نقش بارز سیاسی و اجتماعی‌اش در آن دوران از شهرت زیادی برخوردار است. وی منتقد صوفیه بود و با تصوف خانقاهی مخالفت می‌ورزید. مجلسی در دوران سلطنت شاه سلیمان صفوی به مقام «شیخ الاسلام» رسید و در دوران سلطان حسین صفوی صاحب نفوذ بود.

محمدباقر مجلسی در علوم مختلف اسلامی مانند تفسیر، حدیث، فقه، اصول، تاریخ، رجال و درایه تخصص داشت. او نویسنده‌ای پرکار بود و به نگارش آثاری در این زمینه‌ها پرداخت. شیخ حرّ عاملی، نسبت به او چنین گفته است که تمام همت خود را مصروف آموختن دانش حدیث و فقه و بلکه همه شاخه های معارف کرده است و تمام نیروی عمیق فکری و اندیشه وقّادش را در به دست آوردن همه کمالات به کار گرفته است. فیض کاشانی نیز در اجازه‌نامه به علامه آورده است که او جامع علوم عقلی و نقلی است. بیش از هر چیز به نگارش مجموعه‌های حدیثی اهتمام داشت و از میان کتاب‌های او بحارالانوار که مجموعه بزرگی از احادیث امامان شیعه است، بیش از همه شهرت دارد. عملکرد علامه مجلسی در تألیف مجموعه‌های حدیث شیعه همچون عملی در تقویت مذهب تشیع ارزیابی شده و از او همچون احیا کنند مذهب تشیع یاد شده است. محمد باقر مجلسی، شاگردان بسیار و مجالس درس متعددی داشته است. برخی منابع، شاگردان او در مجالس درسش را بالغ بر هزار تن ذکر کرده‌اند. محمدباقر مجلسی پس از فراگرفتن علوم مقدماتی از محضر علمای اصفهان بهره برد. او بیش از همه نزد پدرش محمد تقی مجلسی(۱۰۰۳۱۰۷۰ق) آموزش دیده است و از آنجا که پدرش از شاگردان شیخ بهایی بود، می‌توان از تأثیر اندیشه‌های شیخ بهایی بر علامه مجلسی به واسطه پدرش محمد تقی مجلسی سخن راند. مؤلف ریاض العلماء که از شاگردان و همکاران وی در تدوین بحارالانوار بوده است می‌نویسد که وی دانش‌های عقلی را نزد آقا حسین خوانساری و دانش های نقلی را نزد پدرش فرا گرفت.

محمد باقر مجلسی، شاگردان بسیار و مجالس درس متعددی داشته است. برخی منابع، شاگردان او در مجالس درسش را بالغ بر هزار تن ذکر کرده‌اند. از بین شاگردان علامه برخی از مشاهیر علمای شیعه تربیت شدند که از آن جمله می‌توان به میرزا عبدالله افندی اصفهانی (م۱۱۳۰ق)، سید نعمت الله جزایری (م۱۱۱۲ق)، شیخ عبدالله بحرانی (م۱۱۲۷ق)، محمد بن علی اردبیلی (م۱۱۰۱ق)، میر محمدصالح خاتون آبادی(م۱۱۲۶ق) و میر محمدحسین خاتون آبادی (نوه دختری‌اش م۱۱۵۱ق)، سید ابوالقاسم خوانساری (م۱۱۵۷ق) یاد کرد. محمد باقر مجلسی از بسیاری از علمای دوران خود حدیث شنیده و از آنان اجازه روایت داشت که از مهم‌ترین این افراد باید به ملا صالح مازندرانی (م۱۰۸۱)، ملا محسن فیض کاشانی (م۱۰۹۱) و شیخ حر عاملی (م. ۱۱۰۴) اشاره کرد. منابع، ۱۸ تن از استادان وی را نام‌برده‌اند. شیخ حرّ عاملی، صاحب کتاب وسائل الشیعه، در اجازه‌نامه نقل روایت به علامه مجلسی نوشته است که او تمام همت خود را مصروف آموختن دانش حدیث و فقه و بلکه همه شاخه های معارف کرده و تمام نیروی عمیق فکری و اندیشه وقّادش را در به دست آوردن همه کمالات به کار گرفته است. فیض کاشانی نیز در اجازه‌نامه به علامه آورده است که او جامع علوم عقلی و نقلی است.

[۷] زادُ الْمَعاد (به معنای توشۀ روز معاد)، کتابی به زبان فارسی درباره پاره‌ای از اعمال مستحب نوشته علامه مجلسی که در سال ۱۱۰۷ق و در اواخر عمر خود تألیف کرده است. محتوای این کتاب، دعاها، زیارت‌ها و اعمال مستحبی در طول سال است که مختصری از برخی احکام شرعی نیز در آن بیان شده است. این کتاب پیش از رواج مفاتیح الجنان، کتاب دعای رایج بین مردم بود. کتابی دیگر از ابن قیم جوزی با عنوانی شبیه این کتاب، یعنی «زادُ الْمَعاد، فی هُدی خَیْرِ الْعِباد» در فقه و سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نوشته شده است. مؤلف در مقدمۀ کوتاه کتاب، انگیزه تألیف این اثر دعایی را اینگونه بیان می‌کند که چون از ائمه معصومین، ادعیه و اعمال کثیری نقل شده و او هم اکثر آن‌ها را در کتاب بحارالانوار جمع کرده و سپس متوجه گردیده که تحصیل آن‌ها و عمل به آن برای اغلب مردم به سبب اشتغال آنان به مشاغل دنیوی میسر نیست لذا علاقه داشته که در این رساله، منتخبی از فضائل روزها و شب‌های شریف و کارهایی که به سند صحیح و معتبر وارد شده را بیاورد تا عامه مردم از برکات آن محروم نمانند. او این کتاب را به شاه سلطان حسین صفوی هدیه کرده است. این کتاب ۱۴ باب (۴۹ فصل) و یک خاتمه دارد. در ۹ باب اول، که به اعمال و دعاهای دوازده ماه قمری اختصاص دارد ابتدا به فضایل و ویژگی‌های عبادی هر ماه اشاره شده و سپس اعمال و دعاها و زیارات آن ماه را از شب اول بیان می‌کند. در باب دهم اعمالی را می‌آورد که در همه ماه‏‌ها مشترک هستند مانند دعاهایی که هنگام رؤیت هلال ماه وارد شده است. در باب یازدهم، زیارات چهارده معصوم (علیهم السلام) که در ابواب قبلی ذکر نگردیده، جمع‌آوری شده است. باب سیزدهم درباره احکام اموات و آداب هنگام احتضار و غسل و دفن میت است و بالاخره در باب آخر خلاصه‌ای از احکام زکات، خمس و اعتکاف را بیان می‌‏کند، در خاتمه هم به بیان کفارات می‏‌پردازد.

[۸] تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، جلد ۱۰، صفحه ۴۷۹.

«وَ فِی کِتَابِ فَضَائِلِ رَجَبٍ أَیْضاً عَنِ اَلْمُظَفَّرِ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْعَلَوِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ اَلْعَیَّاشِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ إِشْکِیبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْکُوفِیِّ عَنْ أَبِی جَمِیلَهَ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِی رُمْحَهَ اَلْحَضْرَمِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ ، نَادَى مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ اَلْعَرْشِ أَیْنَ اَلرَّجَبِیُّونَ فَیَقُومُ أُنَاسٌ تُضِیءُ وُجُوهُهُمْ لِأَهْلِ اَلْجَمْعِ عَلَى رُءُوسِهِمْ تِیجَانُ اَلْمَلَکِ وَ ذَکَرَ ثَوَاباً جَزِیلاً إِلَى أَنْ قَالَ: هَذَا لِمَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ شَیْئاً وَ لَوْ یَوْماً فِی أَوَّلِهِ أَوْ وَسَطِهِ أَوْ آخِرِهِ».

[۹] سوره مبارکه غافر، آیه ۶۰٫

«وَ قَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ ۚ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ».

[۱۰] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۸۶٫

«وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ».

[۱۱] فروغی بسطامی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شماره ۹.

[۱۲] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۸۶٫

[۱۳] مفاتیح الجنان، دعای هر روز ماه رجب.

«یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوائِجَ السَّائِلِینَ، وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ، لِکُلِّ مَسْأَلَهٍ مِنْکَ سَمْعٌ حَاضِرٌ، وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ . اللّٰهُمَّ وَ مَواعِیدُکَ الصَّادِقَهُ، وَ أَیادِیکَ الْفَاضِلَهُ، وَ رَحْمَتُکَ الْوَاسِعَهُ، فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوائِجِى لِلدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ، إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ».

[۱۴] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۸۶٫

[۱۵] مفاتیح الجنان، از ناحیه مقدّسه به دست شیخ ابو القاسم رحمه الله این دعا در ایّام رجب صادر شده است:

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فِی رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الثَّانِی وَ ابْنِهِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَیْکَ خَیْرَ الْقُرَبِ یَا مَنْ إِلَیْهِ الْمَعْرُوفُ طُلِبَ وَ فِیمَا لَدَیْهِ رُغِبَ أَسْأَلُکَ سُؤَالَ مُقْتَرِفٍ مُذْنِبٍ قَدْ أَوْبَقَتْهُ ذُنُوبُهُ وَ أَوْثَقَتْهُ عُیُوبُهُ فَطَالَ عَلَى الْخَطَایَا دُءُوبُهُ وَ مِنَ الرَّزَایَا خُطُوبُهُ یَسْأَلُکَ التَّوْبَهَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَهِ وَ النُّزُوعَ عَنِ الْحَوْبَهِ وَ مِنَ النَّارِ فَکَاکَ رَقَبَتِهِ وَ الْعَفْوَ عَمَّا فِی رِبْقَتِهِ فَأَنْتَ مَوْلایَ أَعْظَمُ أَمَلِهِ وَ ثِقَتِهِ [ثِقَتُهُ ] اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُکَ بِمَسَائِلِکَ الشَّرِیفَهِ وَ وَسَائِلِکَ الْمُنِیفَهِ أَنْ تَتَغَمَّدَنِی فِی هَذَا الشَّهْرِ بِرَحْمَهٍ مِنْکَ وَاسِعَهٍ وَ نِعْمَهٍ وَازِعَهٍ وَ نَفْسٍ بِمَا رَزَقْتَهَا قَانِعَهٍ إِلَى نُزُولِ الْحَافِرَهِ وَ مَحَلِّ الْآخِرَهِ وَ مَا هِیَ إِلَیْهِ صَائِرَهٌ».

[۱۶] همان.

[۱۷] همان.

[۱۸] همان.

[۱۹] سوره مبارکه مریم، آیه ۱۲٫

«یَا یَحْیَىٰ خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّهٍ ۖ وَ آتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا».

[۲۰] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۲۴٫

«وَ إِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی ۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ».

[۲۱] سوره مبارکه بقره، آیه ۳۰٫

«وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ ۖ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ».

[۲۲] إقبال الأعمال، ج ۲، ص ۶۲۸.

«إِنَّ اللهَ تَعَالَی نَصَبَ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَهِ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ الدَّاعِی فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ یُنَادِی [نادی] ذَلِکَ الْمَلَکُ کُلَّ لَیْلَهٍ مِنْهُ إِلَی الصَّبَاحِ: طُوبَی لِلذَّاکِرِینَ طُوبَی لِلطَّائِعِینَ وَ یَقُولُ اللهُ تَعَالَی: «أَنَا جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی وَ مُطِیعُ مَنْ أَطَاعَنِی وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِی الشَّهْرُ شَهْرِی وَ الْعَبْدُ عَبْدِی وَ الرَّحْمَهُ رَحْمَتِی فَمَنْ دَعَانِی فِی هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ وَ مَنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ وَ مَنِ اسْتَهْدَانِی هَدَیْتُهُ وَ جَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَیْنِی وَ بَیْنَ عِبَادِی فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَیَّ».

[۲۳] مفاتیح الجنان، از ناحیه مقدّسه به دست شیخ ابو القاسم رحمه الله این دعا در ایّام رجب صادر شده است.

[۲۴] همان.

[۲۵] سوره مبارکه حاقه، آیه ۳۰٫

[۲۶] سید احمد مستنبط تبریزی (۱۳۲۵ -۱۳۹۹) قمری فرزند سید احمد موسوی ساوجی متولّد آذربایجان‌شرقی (تبریز)، عالم دینی، فقیه، مجتهد و مدرس بود. پس از فراگیری مقدمات و سطوح و استفاده از محضر میرزا صادق تبریزی و دیگر علماء در ۱۳۴۷ق به نجف رفت و در محضر میرزا محمد حسین نائینی و شیخ ضیاء‌الدین عراقی و میرزا علی ایروانی و آقا سید ابوالحسن اصفهانی تلمذ نمود. تقریرات اساتیدش را در فقه و اصول نگاشت و از آنها به دریافت جایزه نایل شد. وی همچنین در اخلاق از محضر آیت‌الله حاج سیدعلی قاضی و آیت‌الله سیدعبدالغفار مازندرانی استفاده نمود. آن‌گاه به تألیف ، تحقیق و اقامهٔ جماعت در حرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرداخت. او از حاج شیخ عباس قمی و شیخ آقا بزرگ تهرانی روایت کرد. از آثارش: “القطره من بحار مناقب‌النبی و العتره (علیه السلام)” ، در دو مجلد؛ “دلائل ‌الحق” ، یا “الاسی و الحسن” ، در دو مجلد؛ “الرثاء‌والارسی”؛ منتخب “خاتم‌الرسائل با حسن‌الوسائل”؛ “العقائد الحقه” ، در اصول پنج‌گانه؛ “المناسک‌و المدارک”.

[۲۷] محمدحسین غروی نایینی(۱۲۷۶-۱۳۵۵ق/۱۲۳۹-۱۳۱۵ش)، از مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم و از طرفداران نهضت مشروطه. نائینی دانش‎‌آموخته حوزه‎‌های علمیه اصفهان، سامرا و نجف بود و نزد جهانگیرخان قشقایی، میرزای شیرازی، آخوند خراسانی شاگردی کرد. وی پس از محمدتقی شیرازی، به همراه سید ابوالحسن اصفهانی عهده‎‌دار مرجعیت شیعه شد. شهرت علمی نایینی بیشتر به خاطر اصول فقه است. او از شارحان مکتب شیخ انصاری است و سید ابوالقاسم خویی شاگردش بود. همراهی با میرزای شیرازی در نهضت تنباکو، همکاری با آخوند خراسانی در نهضت مشروطه، و اعلام جهاد علیه انگلیس در عراق از فعالیت‌های سیاسی میرزای نایینی است. او کتاب معروف تنبیه الامه و تنزیه المله را در دفاع از مشروطه و نفی استبداد نوشت.

محمدحسین تحصیل را از کودکی، در زادگاهش آغاز کرد و پس از فراگیری مقدمات، در هفده سالگی راهی اصفهان شد. پدرش با هدف تعلیم و تربیت وی، او را به شیخ محمدباقر اصفهانی سپرد. نائینی، هم در حوزه درس اصفهانی حاضر می‌شد و هم در خانه او و تحت سرپرستی‌اش زندگی می‌کرد. افزون بر آن، وی در اصفهان نزد میرزا ابوالمعالی کلباسی، میرزا محمدحسن هزارجریبی و جهانگیرخان قشقایی، در رشته‌های مختلف علمی مانند فقه، اصول، کلام و حکمت، تحصیلاتش را دنبال کرد. همچنین با ادبیات فارسی و عربی و ریاضی نیز آشنا شد. میرزای نائینی در سال ۱۳۰۳ راهی عراق شد و به حوزه سامرا رفت. او در درس میرزا محمدحسن شیرازی، رهبر نهضت تنباکو حاضر می‌شد، در اواخر عمر میرزای شیرازی، کاتب و محرر او نیز بود و در امور سیاسی و اجتماعی نیز طرف مشورت استاد قرار می‌گرفت. پس از وفات میرزای شیرازی، در سال ۱۳۱۲ق، مدتی نزد سید محمد فشارکی شاگردی کرد؛ اما با پراکندگی حوزه سامرا، او مدتی در کربلا اقامت کرد سپس در سال ۱۳۱۴ راهی نجف شد و در درس آخوند خراسانی، حاضر و از خواص و اصحاب مجلس استفتای او گشت. محمدحسین نایینی ۲۶ جمادی‌الاول ۱۳۵۵ق در ۸۲ سالگی در نجف درگذشت و در حرم امام علی (علیه السلام) دفن شد.

[۲۸] سید محمدمهدی‌ طباطبایی بحرالعلوم (۱۲۱۲-۱۱۵۵ ق)، عالم ربانی، فقیه، محدث، حکیم، ادیب، رئیس حوزه علمیه نجف و مرجع شیعیان در قرن ۱۳ هجری و از شاگردان وحید بهبهانی بود. «الفوائد الرجالیه» و «الدره النجفیه» (منظومه‌ای در فقه) از آثار علمی ارزشمند اوست. سید بحرالعلوم صاحب کرامات متعدد بوده و از جمله علمای شیعه است که به محضر مبارک امام زمان (علیه السلام) مشرف شده است. عالمان بزرگی چون شیخ جعفر کاشف الغطاء و ملا احمد نراقی از شاگردان او هستند. سید محمدمهدی طباطبائی بحرالعلوم، در عید فطر سال ۱۱۵۵ هـ.ق در کربلا چشم به دنیا گشود. پدر ارجمندش سید مرتضی طباطبائی، می‌‌گوید: در آن شب که ولادت فرزندم مهدی بود، در عالم رؤیا امام هشتم علیه السلام را دیدم که شمع بزرگی را به شاگردش محمد بن اسماعیل بن بزیع می‌‌دهد. محمد آن شمع را بر فراز بام منزل ما برده و روشن می‌‌کند، ناگهان نور آن شمع تا آسمان بالا رفته و دنیا را فرامی‌‌گیرد. سید مرتضی طباطبائی بروجردی که از علما و مراجع کربلا بود، دارای دو فرزند می‌‌باشد. یکی سید جواد که جد مرحوم آیت الله العظمی ‌‌بروجردی است و دیگری، سید محمدمهدی بحرالعلوم هر دو از بزرگان فقها و علمای اسلامی ‌‌می‌‌باشند.

سید محمدمهدی بحرالعلوم مقدمات نحو و صرف و ادبیات و منطق و فقه و اصول را نزد پدر خود (سید مرتضی) و سایر فضلا و دانشمندان، در مدتی کمتر از چهار سال فراگرفت. در اوایل بلوغ به درس خارج پدر خود و همچنین درس استاد کل، وحید بهبهانی و نیز درس شیخ یوسف بحرانی صاحب حدائق راه یافت و از محضر آن بزرگان استفاده شایانی برد و پس از پنج سال درس و بحث عمیق و طی مرحله سطح به درجه اجتهاد نائل آمد و هر سه استاد بزرگ اجتهاد او را امضا کردند. همچنین مورخین نقل کرده‌اند که سید محمدمهدی به عنوان دانشجو برای استفاده از محضر درس فیلسوف بزرگ، میرزا سید محمدمهدی خراسانی به خراسان سفر کرد. مدت ۶ سال در آنجا اقامت گزید و بالاترین بهره‌ها را از استاد خود گرفت. میرزای اصفهانی که از هوش سرشار شاگردش شگفت زده شده بود، روزی در اثنای درس خطاب به او گفت: «انما انت بحرالعلوم؛ به راستی تو دریای دانشی»؛ و از آن لحظه سید به لقب «بحرالعلوم» مشهور شد. پس از آن از کربلا به نجف مهاجرت کرد و در مرکز بزرگ دانش‌های اسلامی به بحث و تحقیق پرداخت و در مدتی کم که هنوز سنش از ۳۰ سال تجاوز نکرده بود، به تدریس و تألیف اشتغال می‌‌ورزید. مرحوم سید محمدمهدی بحرالعلوم، سرانجام در ماه رجب سال ۱۲۱۲ هـ.ق در سن ۵۷ سالگی، جهان فانی را وداع و ندای حق را لبیک گفت. پیکر مطهر او را کنار قبر شیخ طوسی در مسجد طوسی نجف اشرف به خاک سپردند که امروزه این مقبره به اسم مقبره الطوسی و بحرالعلوم معروف است.

[۲۹] القطره، سید احمد مستنبط (ره)، جلد ۱، بخش امام محمد بن علی التقی الجواد (علیه السلام)،  صفحه ۶۷۱٫