در این متن می خوانید:
      1. راهکارهای علاج
      2. دعا

اعوذ بالله  من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

ربِّ اشرح لی صدری و یسّرلی امری و احلُل عقده من لّسانی یفقهوا قولی.

الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سیدنا ابی القاسم محمد و علی آله المعصومین… سیما مولانا بقیه الله فی العالمین.

 موانع توبه

در مباحث توبه، یکی از مسائلی که مهم و قابل توجه است، مسئله موانع توبه است. توبه بازیابی خود، بازسازی روح؛ و درمان گناه است. توبه آشتی با خداست. توبه رجوع از انحراف و تحول و انقلابی به سوی کمال است، با این همه امتیازاتی که توبه دارد، چرا انسان موفق به آن نمی‌شود؟ در ذیل به بررسی موانع توبه خواهیم پرداخت:

  • تسویف

اولین مانع؛ مسئله تسویف و مسامحه در معالجه است. افرادی که مریض می‌شوند تا احساس خطر جدی نکنند، به دکتر مراجعه نمی‌کنند و مسامحه می‌کنند.  

سوف و سین، در ادبیات عرب برای نشان دادن آینده به کار می رود؛ به عنوان نمونه: “سیأتیهم بأسنا” به زودی کیفر ما را می‌بینند! “سوف استغفر لکم” جناب یعقوب به فرزندان خود گفت، من در آینده برای شما استغفار می‌کنم.

گاهی افراد بیمار یا گناهکار که دارای بیماری اخلاقی هستند، مطلب را جدی نمی‌گیرند و می‌گویند فرصت دارم، فعلا پیر نشده‌ام! فعلاَ خوشی می‌کنم تا وقتش توبه کنم! در مسائل علمی، اقتصادی هم اینطور است، مثلاً دانشجو مطالعه‌اش را برای شب امتحان می‌گذارد که با تحمل و تدبر قابل رفع است؛ و حال این که هر کس فرصت امروز را از دست می‌دهد فردایی هم نخواهدداشت!

توبه از واجبات فوری است و ترک واجب گناه است؛ و گناه روی گناه، موجب قساوت قلب می‌شود؛ و توفیق را از انسان سلب می کند. با چه اطمینانی انسان بگوید که فردا من توبه می‌کنم؟! اگر کسی به قیامت اعتقاد داشته ‌باشد گناهان خود را با گناه دیگر تشدید نمی‌کند، حالا گناهی کرده و خدا فرصت توبه داده، اما ترک واجب؛ گناه جدید است و قساوت می‌آورد.

کسی خبر از اجل ندارد؛ و ما نمی‌دانیم آیا درآینده زنده هستیم که توبه کنیم یا نه!؟ تمام کسانی که از میان اساتید، رفقا، فامیل یا همکلاسی‌ها از دنیا رفته اند، روز قبلش نمی‌دانستند که قرار است بمیرند! چند ماه پیش یکی از کارکنان صدا و سیما از دنیا رفت، از اخوی ایشان که دوست ما بود، سوال کردیم چه شد که ایشان فوت کرد؟! گفت ایشان در حال مطالعه بود و ناگهان فوت کرد، درحالیکه سنی هم نداشت! گاهی بعضی بیماری‌ها برای انسان نعمت است، و او را نسبت به دنیا بی‌رغبت کرده، وادار به استغفار، گریه و وصیت می کند.

مرگ‌های در حال اشتغال دنیوی خطرناک است. گاهی شخص در حال رانندگی، خدای نخواسته مشغول غیبت یا در حال فحش یا تحقیر کردن است؛ و فرصتی برای توبه ندارد؛ در همین حال ناگهان مرگ فرا می رسد! ایست‌های قلبی که برای بعضی ورزشکاران پیش می‌آید، از جمله مرگ های ناگهانی و غیر قابل پیش بینی است. برای هیچ فردی تضمینی وجود ندارد که فرصت توبه داشته باشد. تأخیر در توبه باعث از دست رفتن فرصت توبه می شود، بنابراین باید تسامح در توبه را معالجه نمود. 

  • مغرور شدن به شفاعت

دومین مانع؛ که می تواند عامل به تأخیرانداختن توبه گردد، امید به شفاعت است.  بدین صورت که افرادی گناه می‌کنند و می‌گویند: ما که امام حسین علیه‌السلام داریم و کسی که برای امام حسین علیه‌السلام گریه کند بخشیده می‌شود؛ و همچنین کسی که حبّ حضرت علی علیه‌السلام را در دل داشته ‌باشد، بخشیده می‌شود. این قبیل تفکرات انسان را دچار غرور می‌کند؛ در حالی که شفاعت شرایط و مقدماتی دارد که باید فراهم گردد. از کجا معلوم که با مهر علی علیه‌السلام از دنیا برویم، تا شفاعت شامل حال ما گردد! کسانی که گناه می‌کنند گرفتار سوء عاقبت می‌شوند، زیرا آیات الهی را تکذیب می‌کنند. چه بسا کسانی که بسیار گناه می‌کنند و گمان می‌کنند که شیعه هستند، شیطان دارایی های آن ها را از آنان بگیرد و مشرک ‌شوند، و با این حال از دنیا بروند.

استاد ما آیت الله امینی علیه‌الرحمه که از ازشاگردان علامه طباطبایی علیه‌الرحمه، مرد وارسته و امام جمعه موقت قم هستند – و ما اشارات بوعلی را خدمت ایشان خوانده ایم- جریانی عینی را برای ما تعریف کرد، مبنی بر اینکه یکی از همسایگان ما به حال احتضار افتاد، در همین حین اطرافیانش به دنبال ما آمدند و از ما خواستند شهادتین را به ایشان تلقین کنیم، شهادتین را گفتیم، تا اشهد أنّ علیا ولی الله/ به این قسمت از شهادتین که رسیدیم، اخم کرد و گفت: نگویید بدم می‌آید!!

اینگونه در لحظه آخر شیطان سرمایه محبت علی علیه‌السلام را از او گرفت. هیچ تضمینی مبنی بر اینکه انسان اعتقاداتش را با خود به عالم قبر ببرد، وجود ندارد. به هر حال انسان نباید مغرور شفاعت شود. خدای متعال با کسی رابطه قوم و خویشی ندارد؛ هر کسی بار خودش را نبسته ‌باشد و در دنیا عمرش را به شیطان باخته ‌باشد، در آخرت هم راهی برای شفاعت ندارد!

نکته دیگری که ائمه علیهم‌السلام فرموده‌اند، این است که گرفتاری‌های برزخ از شفاعت استثناء شده ‌است؛ و انسان‌هایی که محب حضرت علی علیه‌السلام هستند ولی گناه می کنند و توبه نمی‌کنند، عذاب‌های برزخ آنها را در بر خواهد گرفت! وجود امام صادق علیه‌السلام دو هشدار دادند:

  • در قیامت ما از شما شفاعت می‌کنیم، زیرا در برزخ هر کسی نتیجه عمل خود را می‌چشد! حالا چه مقدار است؟ نمی‌دانیم! بعضی گرفتار سختی جان دادن می‌شوند، حضرت عزرائیل علیه‌السلام، رئیس ملائکه قبض روح است و برای همه کس حاضر نمی‌شود. گروهی از لشگریان عزرائیل بر گناهکار هجوم می‌آورند، گروهی به سر فرد می‌ریزند، مثل گروهی که مجرم را تعقیب می‌کنند، اینطور اشخاص گرفتار می‌شوند.

مرحوم آقای ملکی‌تبریزی اعلی‌الله‌مقامه، شاگردی داشت که مقید بود نماز شب را بخواند. می‌فرماید: شبی برای وضو گرفتن به حیاط خانه رفتم تا مهیای نماز شب شوم؛ دیدم کنار حیاط دخمه‌ای است و در دخمه کسی را خوابانده‌اند و گرزهای آتشین به رگ رگ او فرو می‌کنند؛ و سنگ‌های بزرگ بر سینه او گذاشته‌اند؛ و هر چه فریاد می‌کند و دست و پا می‌زند، این گروه هیچ دلشان به حال او نمی‌سوزد؛ و به قدری این منظره هولناک بود که افتادم و ضعف کردم و نتوانستم بلند بشوم و وضو بگیرم؛ ساعتی گذشت، مقداری حالم بهتر شد و وضو گرفتم و نماز شب وقتش گذشته بود، نماز صبح را با تأخیر خواندم و رفتم در منزل آقا جواد، چون دیر وقت بود، در زدم و خود استاد در را باز کرد و گفت: در خانه شما دخمه‌ای نبود، آنچه دیدی مکاشفه بود! این جان دادن یک رباخوار بود که دیدی.

گاهی انسان بی‌رحم می شود و مردم را با ربا گرفتار می کند؛ و ربا به صورت آتش در آمده و به صورت نیزه‌ها در آمده و چون جان مردم را گرفتار کرده‌، بی‌رحمی او به خودش برمی‌گردد؛ و این نیزه‌ها و سنگ‌ها، صورت‌های مثالی فشارهایی است که خودش به مردم وارد کرده‌است.

گاهی فردی با این موقعیت که در قبض روح برایش پیش می‌آید، خدا او را می‌بخشد، اما برای بعضی‌ها سخت تر است! فشار جان کندن، فشار قبر، سؤال نکیر و منکر و بعضی در طول برزخ تا قیامت در عذاب هستند. بعضی‌ها در قیامت کارشان تمام است. قیامتی که پنجاه موقف دارد؛ و در هر موقف ۱۰۰۰ سال معطل است!! باید در این مواقف گرفتاری‌ها را تحمل کند؛ و آن موقع شفاعت به داد او می‌رسد! این احتمال هم وجود دارد که اصل عقیده را از دست بدهد و مسلمان نمیرد و اگر مسلمان مُرد، شفاعت در قیامت است، هرکس به خود دلسوزی دارد، باید دست از گناه بردارد و هرچه زودتر توبه کند.

.گرفتار هیجانات شدن

سومین مانع؛ مسئله هیجاناتی است که انسان در زندگی گرفتار آن هیجان‌ها می‌شود؛ چه هیجان‌های شهوانی یا غضبی. مثلا بعضی قدرت غضب بر آنها مستولی است، مثل ریاست ‌طلبی، جاه‌طلبی، شهرت‌طلبی؛ و غالبا در مسئله رأی گیری و رأی آوردن، منشاء آن در برتری جویی است که در قوه غضبیه استوار است. قوه غضبیه کارش خُرد کردن دیگران است؛ و سلاح و حربه انسان می باشد.

زمانی به وسیله با اسلحه گرم، کسی را می کشند؛ زمانی هم با جنگ نرم این کا را می کنند. شخصی خواهان مدیریت است و با قوه قهریه وارد می‌شود و به رقابت‌ می پردازد تا خودش مسئولیت بگیرد. دیگران را خراب و خرد می‌کند تا خودش برنده شود، این قوه غضبیه و قهریه است. بنابراین قوه غضبیه حوزه وسیعی دارد، آنچه در زمینه جاه و مقام و پست است، همه را شامل می شود. وقتی در خانه در برابر زن یا شوهر می‌خواهد کم نیاورد، کلک می‌زند تا او را تحت اختیار خود قرار دهد.

از طرف دیگر، قوه قهریه مثبت این است که قوه غضب خود را در برابر دشمن داخلی قرار دهد؛ و نفس اماره را له کند! یا در برابر دشمنان متجاوز ظالم و ستمکار، یا رشوه خواران، این قوه را اعمال کند و آنها را ریشه‌کن نماید.

بُعد دیگر، قوه شهویه است که میل به شهوت دارد. مثلا شهوت حرف زدن دارد، گرایش به حرف زدن در آن غالب است، یا دارای تمایلاتی که قهر و غضب است می باشد، یا تمایلات التذاذی و کامجویی انسان است که قوه شهویه در ابعاد مختلف دارد.

پس انسان یا در مسیر شهوت است یا در مسیر قهر و غضبِ روحی، کشش‌ها او را مست می‌کند و گناه در برابرش کوچک می‌گردد! انسان مست هم از نتیجه عمل خودش نگران نیست! مثلاً بعضی مست‌ها قبل از انقلاب، در خیابان‌ها عربده می‌کشیدند. حالا گاهی پست و مقام آدم را مست می‌کند، گاهی هم لذت‌ها موجب مستی فرد می شوند.

در هر صورت فرد می کوشد با کارهایی، اعمال خود را توجیه می‌کند. آبروی کسی را برده، اما می‌گوید افشاگری در اینجا لازم بود! آبرو بردن از فردی، مقامی، خانواده ای را با عبرت گرفتن دیگران توجیه می‌کند و کار بد خود را خوب جلوه می‌دهد! این نتیجه آن قوه غضب یا شهوت است. این امور جزء امور بازدارنده است که نمی‌گذارد برای انسان حالت یقظه و بیداری پیش بیاید تا توبه کند.

 

راهکارهای علاج

راه معالجه این امر چند چیز است:

  • انسان خود را از عواملی که باعث این آلودگی می‌شود، فاصله بدهد. اگر دوست داری بدنام نشوی، باید با بدنام‌ها و بدکارها اختلاط نداشته‌باشی! وقتی تو با اینها قاطی شوی، گرفتار می‌شوی. پول نشان تو می‌دهند، و تو هم گرفتار وسوسه می‌شوی. انسان باید خود را از محیط شیطنت دور نگه دارد، تا وسوسه نشود.
  • انسان به آدمهای صاحب نفس نیاز دارد، صرف خواندن و مطالعه کردن کفایت نمی‌کند. انسان مؤمنی که سر راهش باشد؛ و همیشه به او هشدار دهد، هم برای انسان بازدارنده است، هم صاحب نفس است.
  • پاکی پاکان عالم، آدم را تحت تأثیر قرار می‌دهد. انسان وقتی پاکی و سادگی آقای بهجت علیه‌الرحمه را می‌دید، غبطه می‌خورد و از تجمل خودش ناراحت می‌شد. عکسش هم همین طور است. وقتی در محیط تجملی و اشرافی‌گری برود، از آنها خجالت می‌کشد که چرا من مثل اینها نیستم و مثل اینها ندارم!
  • مسئله دیگر توسل است! آدم همیشه باید دامن اهل بیت علیهم‌السلام را در دست خود داشته‌باشد. آدم هر قدر بیمار باشد، باید طبیبی دم دست او باشد که اگر احساس درد کند، به طبیب مراجعه نماید تا قبل از آن که بیماری حاد شود، با نسخه‌ای معالجه‌ای شود و اگر آدمی که به طبیب قائل نباشد، یا دم دست او نباشد، مرگش قطعی است. صبح‌ها دعای عهد بخوانیم، دعایی در حق او کنیم، تا عنایت او شامل حال ما باشد!

          بچه اگر ضعیف و ناتوان است؛ و هوا سرد است، باید کسی باشد که مراعات او را بکند. اگر ما گناه می‌کنیم و شیطان ما را سبک می‌کند، باید دسترسی به طبیب باشد. باید صبح و شب به یاد ائمه علیهم‌السلام، خصوصا امام زمان ارواحنا له ‌فداه باشیم؛ و انسان با بهانه‌های گوناگون بگوید یا صاحب‌الزمان ادرکنی! که این از الفاظ خاص است که مورد عنایت حضرت است. این که با حضور باشد نه لقلقه زبان، این که در پناه امام زمان عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف بودن، پناه از خطر شیطان است. یا امام زمان عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف تو مرا نجات بده که من آدم ضعیفی هستم.

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند          آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ هود؛ ۱۱۴٫ باید به جای بدی‌هائی که کرده، کارهای خوب بکند. وَ الْحِرْصُ‏ عَلَى الْخَیْر. تحف العقول، النص، ص۲۰، و من حکمه و کلامه . تائب باید نسبت به کار خوب حریص باشد، مثل اینکه جوان بوده و نسبت به کار بد حریص بوده ‌است، حالا که توبه کرده، باید نسبت به خوبی‌ها حریص باشد.

امروز روز میلاد مسعود پدر امام زمان عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، امام حسن عسگری علیه‌السلام است؛ و باید به او عشق و ارادت ورزید. امام عسگری علیه‌السلام در حدیثی فرمودند: «السفر الی الله فی القلب اسرع من البدن» کسی که با دل به سوی خدا سفر کند، زودتر به او می‌رسد تا بدنش را به مشقت بیندازد و با عبادت‌های بدنی به خدا برسد؛ یعنی راه عشق نزدیک‌ترین راه رسیدن به معشوق است. اگر دل پیش خدا نباشد، نماز و عبادت‌ها با کسالت می‌شود و یا خیلی به سمت عبادت نمی‌رود، اما اگر عاشق شد برای معشوق با لذت و نشاط کار می‌کند.

دعا

خدایا به حق امام حسن  عسگری علیه‌السلام، عیدی ما را امروز، دیدن امام زمان عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف قرار بده!

خدایا به حق امام حسن عسگری علیه‌السلام عیدی ما را امروز بخشش گناهان ما قرار بده!

توفیق توبه از تمام گناهانمان قرار بده!

خدایا این مملکت را از نفاق، اختلاف، بددلی‌ها و بدگویی‌ها و فضاسازی‌های منفی نجات بده!

خدایا این مردم عزیز و با وقار را، که با حماسه حضور در ۲۲ بهمن آبرو به نظام دادند، عزیز دنیا و آخرت قرار بده!

خدایا مشکلات اقتصادی کشور را با رحمت واسعه خود حل فرما!

خدایا مسئولینی که توجه ندارند، از خواب غفلت بیدار کن!

تمام وجودشان را وقف مردم قرار بده و از بازی‌ها و بازیگری‌ها دور نگهدار!

الهی به حق محمد صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله و آل محمد صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم، حوائج جمع حاضر و حوائج ملتمسین را برآورده کن و مرضا را شفا عنایت بفرما! 

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمه الله برکاته