متن درس + طبق معمول دوشنبه شبها درس اخلاق حضرت استاد صدیقی (حفظه الله) در مسجد جامع ازگل برگزار گردید.
متن کتاب شریف عده الداعی
الثامن تقدیم المدحه لله و الثناء علیه قبل المسأله
رَوَى الْحَارِثُ بْنُ مُغِیرَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام یَقُولُ: إِیَّاکُمْ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَسْأَلَ أَحَدُکُمْ رَبَّهُ شَیْئاً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا حَتَّى یَبْدَأَ بِالثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمِدْحَهِ لَهُ وَ الصَّلَاهِ عَلَى النَّبِیِّ [وَ آلِهِ] ثُمَّ یَسْأَلُ اللَّهَ حَوَائِجَهُ.
وَ قَالَ علیهالسلام: إِنَّ رَجُلًا دَخَلَ الْمَسْجِدَ وَ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ سَأَلَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَعْجَلَ الْعَبْدُ رَبَّهُ وَ جَاءَ آخَرُ فَصَلَّى رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ أَثْنَى عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص سَلْ تُعْطَهْ. عده الداعی و نجاح الساعی، ص۱۶۰
متن سخنان استاد
استجابت در دعای جمعی بیشتر است. لذا هم دستور دادند و هم خودشان عملا اجرا فرمودند. وقتی امام صادق علیهالسلام حاجتی داشتند، عائله اش را جمع میکرد، با هم دعا میکردند. حداقل چهل نفر در محفل دعا باشد، خداوند متعال این تضرع دسته جمعی را، ناله جمعی را، مورد عنایت قرار میدهد.(۲:۲۰)
مسئله دیگر؛ قبل از دعا باید خدا را مدح کرد. حمد خدا، مدح خدا، ثناء الهی، زمینه را برای راضی شدن خدا فراهم میکند. آدم هر کسی را که به او عقیده دارد، باید اعتقاد خودش را، ارادت خودش را، ابراز کند، تا طرف ببیند که به او ارادتمند است. خدا دلها را می شناسد؛ ولی معرفت خودمان را ابراز کنیم، این خودش مزید بر معرفت است، لذا یک وقت انسان همین طور گریه میکند از خدا چیزی میخواهد. (۳:۱۲) یک وقت میگوید: ای کریم، ای بی نیاز، ای توانا، ای مهربان، ای از همه به من نزدیکتر!
آدم باید اعتقادش را، معرفتش را بارها به او ابراز کند. خدایا دوستت دارم. اگر کسی از خدا چیزی بخواهد، اول آن باطن خوب خودش را پیش خدا ابراز کند. شما با هر صفتی خدا را بخوانید، خدا با آن صفت به شما عنایت میکند. وقتی می گویی ای ستار، وقتی آبرویت در خطر است میگویی: ای ستار! وقتی گناهت زیاد است میگویی: ای غفار! وقتی عاجز هستی، ضعیف هستی، میگویی: ای مقتدر! ای خدای توانا! خدای متعال مدح قبل از دعا را دوست دارد. لذا از امام صادق(علیه السلام) حدیثی نقل میکند: “إِیَّاکُمْ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَسْأَلَ أَحَدُکُمْ رَبَّهُ شَیْئاً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا حَتَّى یَبْدَأَ بِالثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمِدْحَهِ لَهُ وَ الصَّلَاهِ عَلَى النَّبِیِّ [وَ آلِهِ] ثُمَّ یَسْأَلُ اللَّهَ حَوَائِجَهُ.“ فرمود: إِیَّاکُمْ یعنی بر شما باد! این وظیفه شما است حتما این کار را بکنید. إِذَا أَرَادَ أَنْ یَسْأَلَ أَحَدُکُمْ رَبَّهُ شَیْئاً، وقتی یکی از شما درخواستی از رب خودش، خدای خودش داشته باشد، حالا این درخواست حاجت دنیوی باشد یا چیز دیگری، میفرماید: إِیَّاکُمْ حَتَّى یَبْدَأَ بِالثَّنَاءِ، بر شما باد تا ثنا نکردید خدا را، دعا نکنید! اول خدا را با صفات عالیش، با اسماء حسنایش یاد کنید؛ بعد از حمد و ثنای الهی، صلوات بر محمد و آل محمد فرستید، (اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم) آنگاه حوائج خودتان را به خدا عرضه بدارید. خداوند متعال مجیب است، جواب شما را خواهد داد.(۰۵:۴۶)
وَ قَالَ علیهالسلام: إِنَّ رَجُلًا دَخَلَ الْمَسْجِدَ وَ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ سَأَلَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَعْجَلَ الْعَبْدُ رَبَّهُ وَ جَاءَ آخَرُ فَصَلَّى رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ أَثْنَى عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص سَلْ تُعْطَهْ. امام صادق علیهالسلام حکایت میکند، می فرماید: کسی در زمان رسول الله صلی اللهوعلیهوآله وارد مسجد شد و در محضر پیغمبر خدا صلی اللهوعلیهوآله دو رکعت نماز خواند که قاعدتاً نماز حاجت بوده است. بعد از خدای متعال حاجت خواست. حضرت رسول صلی اللهوعلیهوآله فرمودند: أَعْجَلَ الْعَبْدُ رَبَّهُ، این بنده خدا، حال نداشت -به قول معروف- با خدا یک چاق سلامتی بگوید، بعد حاجتش را بخواهد، خیلی شتابزده حاجتش را از خدا خواست، گویا خدا را به عجله میخواهد وادار بکند.
فرد دومی آمد، او هم دو رکعت نماز خواند و حوائج خودش را از خداوند متعال، بعد از آن که حمد و ثنا کرد و درود بر پیغمبر فرستاد، در خواست کرد؛ عرضه داشت بار الها! پروردگارا! این حاجت مرا برآورده کن. پیغمبر صلی اللهوعلیهوآله رو کردند به فرد دومی و گفتند: هر چه بگویی خدا به تو میدهد. چون این با ادب رفت، وقتی با کسی کار داری، زمینه سازی کن، رعایت ادب بکن. خدا میخواهد ما را ادب کند، ما هر چه در زندگی ادب داشته باشیم، ادب کلید خیلی از درهای بسته است.
ما باید نسبت به یکدیگر و مسئولین ادب داشته باشیم؛ مگر از مسئولین طلب داریم؟ مگر از هم طلب داریم؟! بعضیها خیال میکنند، حالا که بعضی از چیزها گران میشود، باید یقه کسی را گرفت و فحش داد. چرا؟ مگر آنها غیر از بچههای شما هستند، دارند در مسؤولیتها کار میکنند. ما از همدیگر چه توقعی داریم؟! دعایش بکنیم، کمکش بکنیم، اگر اشتباه هم میکند، اشتباهش را به او بگوییم.(۸:۲۹)
عدم رعایت نزاکت در میان خودمان، دلیل است که با خدا هم رعایت نزاکت نمیکنیم. آدم مؤدب با همه مؤدب است، با خدای خودش هم ادب دارد. آدم بی ادب با خدا هم بی ادب است. ادب خیلی سرمایه است. ادب روح شخص را لطیف میکند، فضا را تلطیف میکند، زمینه را برای رسیدن به مقصود فراهم میکند؛ اما قساوت قلب، زمختی،طلبکاری، پر ادعا بودن عکس این عمل می کند. خودش هیچ خدمتی به نظام نمیکند، از نظام طلب دارد. خب تو چکار کردی که میخواهی همه خدمت گذار تو باشند؟! برای خدا هم همین طور است.
در نمازمان میگوییم: “إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعین“فاتحه؛۵ من عبادت میکنم و بعد از تو چیزی میخواهم. اول عبادت خودش را میگوید: “إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعین“فاتحه؛۵ اول کاری کنید، بعد چیزی بخواهید. آدم برای نظام، برای انقلاب، مخصوصا اینهایی که ضد انقلاب هستند، نه یک شهید داده است، نه قدمی برداشته است، نه رنجی برده است، نه خون دلی خورده است؛ همیشه هم زبانش دراز است و فحش میدهد.(۹:۴۶)
اما اینهایی که به تعبیر حضرت امام رضوان الله تعالی علیه پا برهنهها هستند، رنج بیشتری بردند، توقعشان هم از همه کمتر است، زود هم راضی میشوند. هر جا هم نظام در خطر باشد، آنها باز هم در خط مقدم هستند. خدا آدمهای پر ادعای بی فایده را دوست ندارد. اول از “خر ادعا“ بیا پایین، ادب داشته باش، آن وقت بعد از آن که عملی، مدحی، ثنایی، نمازی، نیازی، تجلیلی از اولیا خدا، از کسان خدا داشتی، درخواستت را مطرح کن!
شما وقتی با یک بزرگی کار داری، گاهی دو ماه صبر میکنی، با بچهاش رفیق میشوی، محبتهایی به بچهاش میکنی، جلب توجه می کنی، بعد میروی تقاضایی را مطرح میکنی. برای خداوند سبحان، ائمه اطهار علیهمالصلاهوالسلام از بچه عزیزتر هستند. هر کس میخواهد خدا را راضی کند، برود برای اینها احسانی کند، کاری کند، تجلیلی، توسلی نماید، بعد حاجت خودش را بخواهد.(۱۰:۵۶)
اینها فطریات بشر است. تمام انسان ها در زندگی همین هستند. آدم به فطرت خودش هم مراجعه کند، خود ما هم باشیم. یک کسی هیچ مرا قبول ندارد، وقتی هم میرسد، طلبکاری میکند، بعد هم دوست دارد من کارش را انجام دهم؛ یکی دیگر میآید این قدر لطیف است، این قدر بزرگوار است، ما هیچ کاری نکردیم اعلام شرمندگی می کند، او چیزی بگوید فرق دارد با آن کسی که با زمختی با آدم برخورد میکند!
با خدا زمختی نکنیم، ما طلبی از خدا نداریم. خدا هر چه به ما داده، از روی لطفش داده است. ما استحقاق چیزی را نداریم، خدا فقط کرم میکند، با کرمش با ما رفتار میکند. خودمان را اگر طلبکار ندیدیم؛ بلکه بدهکار خدا دیدیم، چون واقعا بدهکار هستیم، در مقام ادای بدهیمان اعلان عجز کردیم، صفات الهی را مطرح کردیم، کریم بودنش غفار بودنش، ستار بودنش را متذکر شدیم، بعد چیزی را خواستیم، خدا خوشش میآید، حاجت ما را میدهد.
در ادامه دعا
پاسخ دهید