- فکر آینهی انسان است
- ارزیابی نفس
- محاسبهی نفس
- نیّت افعال و رضای خدای مهربان
- خدای متعال و محبّت به طالب علم
- منازل بعد از مرگ
- حکمت وجود برزخ (۱)
- اعمال خوب و بد در برزخ
- آثار ما بعد از مرگ
- نعمت وجود فرزند
- انعکاس اعمال در برزخ
- فضائل مرحوم مجلسی
- ثوابت کتابت
- کتابت و باقیات الصّالحات
- حکمت برزخ (۲)
- فضیلت هدایت انسانها
- هدایت مردم و ثواب اخروی
- حکمت برزخ
- چشم برزخی اولیای خدا
- محدود نبودن اولیای خدا
- فضائل اشک بر امام حسین علیه السلام
- امام زمان و اشک بر امام حسین علیه السلام
- مظلومیت حضرت عبّاس علیه السلام
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّه وَ الصَّلَاهُ عَلَی سَیِّدِ الْأَنبِیَاء طَبیبِنَا شَفیعِنَا حَبِیبِ إِلَهِنَا أَبِی الْقَاسِم مُحَمَّد وَ آلِهِ الْمَعْصومِین سِیَّمَا الْکَهْفِ الْحَصِین مَوْلَانَا الْحُجَّه بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِین أَرْوَاحُنَا وَ أرْوَاحُ مَنْ سِوَاه فِدَاه وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدائِهِم أَجْمَعین إِلَی یَوْمِ الدِّینِ».
فکر آینهی انسان است
جهت خلاصی از تشتّت فکری و شلوغی ذهن و تمرکز باطنی و رسیدن به منزلت حضور و یا حداقل محضر طرقی وجود دارد که یکی از آن راهها فکر است. «الْفِکْرُ مِرْآهٌ صَافِیَه»[۲]، از فرمایشات مولی الموحّدین حضرت امیر (علیه الصّلاه و السّلام) است که میفرمایند: فکر آینهی شفّافی است، همین گونه که اگر آینهی بیغبار جلوی صورت انسان باشد اگر عارضهای در صورت او پیش آمده باشد با نگاه به آینه میفهمد که یک عارضهای پیدا شده است و اگر منظّم باشد، مرتّب باشد، تمیز باشد، آیینه نشان میدهد که این فرد، فرد منظّم و نظافت کردهای است. آینه هم خوبیهای انسان و هم کسریها و نواقص را به وضوح نشان میدهد. کسی که اهل فکر است، نگاهی به گذشتهی خود میکند و نگاهی به آیندهی خود میکند و خود را در مقام محاسبه قرار میدهد.
موفّقیّتهای گذشتهی خود را به عنوان پلّههایی برای جهشهای آینده و ترقّیات آتی خود منظور میکند و برای آیندهی خود هم به حسب واقعبینی که در گذشته از خود سراغ دارد با فکر آمادگیهای لازم را تمهید میکند و برنامهریزی دقیقی خواهد کرد.
ارزیابی نفس
آنچه که در توصیههای بزرگان اخلاق با تبعیّت از قرآن و روایات میبینیم این است که فرمودهاند انسان در هر روز باید مشارطه و مراقبه و محاسبه و معاتبه داشته باشد همهی اینها ریشه در فکر دارد. انسان اهل فکر نباشد نمیتواند مسئولیّتهای خود را شناسایی کند و در برابر مسئولیّتها و وظایف خود با خود شرط کند، عهد کند و خود را در مقام حمل بار عظیم ببیند. اگر در قدم اوّل در برابر وظایف خود تعهّدی با خود برقرار کرد… مراقبه یعنی توجّه، توجّه همان فکر است که انسان در درون خود با ذرّهبین فکر قدم به قدم مواظب خود است، آیا وظایفی که به عهده گرفته است، درست انجام میشود یا اینکه مواجه با کسالت، با بطالت و با ضعف و فتور است. این ذرّهبین فکر، عینک فکر، انسان را در مقام مراقبه قرار میدهد. محاسبه که دقیقاً خود فکر است.
محاسبهی نفس
انسانی که در پایان شب مینشیند و عبادتهای روز خود را ارزیابی میکند، نمازهای من امروز چطور بود؟ آیا یک نماز با حضور قلب داشتم؟ توجّه به معانی آن داشتم؟ آیا لباس من غصبی نبود؟ فکر من آلودگی نداشت؟ به این نماز من امیدی هست؟ انسان با فکر عبادتهای روز خود را، احسانهایی که انجام داده است، خدماتی که انجام داده است، در کلاسهایی که حضور پیدا کرده است، میتواند ارزیابی کند که حضور در کلاس چه مدرّس باشد، معلّم باشد، چه دانشآموز و محصّل و طلبه باشد، میتواند یک نگاهی به کلاسهای خود بکند، ببیند آیا کلاس او که درس بوده است، سرگرمی بوده است، غفلت بوده است یا خدای متعال هم در آن بوده است.
نیّت افعال و رضای خدای مهربان
خود را در حضور خدای متعال میدیده است، برای خدای متعال درس میگفته است، برای خدای متعال درس میخوانده است، آیا درس او مثل نماز او بندگی خدای متعال بوده است یا صرفاً انباشت معلومات به خاطر ریای در آینده. میخواسته است خود را سرمایهدار کند و اینجا و آنجا برای علم خود فخرفروشی کند یا مدرک بگیرد و منصبی در آینده داشته باشد یا به مقاماتی برسد. این انسان با دقّت میتواند کشف کند که آیا علم او به عنوان یک امر قربی، یک امر حبّی… چون خدای متعال طالب علم را دوست دارد، من به خاطر کسب محبّت خدای متعال درس خواندم، «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ بُغَاهَ الْعِلْمِ»[۳].
خدای متعال و محبّت به طالب علم
خدای متعال هر کسی را که در طلب علم گام بردارد دوست میدارد. آیا من عاشق محبوبیّت خدای متعال بودم؟ میروم درس بخوانم به خاطر این است که به درجهی حبّ و محبوبیّت برسم یا خیر غفلت محض بوده است. یک عمری درس خواندهام ولی هیچگاه درس من با کسب یک کاسب، تجارت یک تاجر و کارهایی که یک بازیگر دارد فرقی نداشته است. آنها دنبال بازیها و سرگرمیهای زندگی ظاهری بودند من هم همینطور.
فکر میتواند انسان را در مقام محاسبه و ارزیابی نسبت به کارهایی که انجام داده است، هویّت کار او را، حقیقت کار او را کشف کند که آیا این کارهای او دنیا بوده یا آخرت، هوی بوده یا خدا. همهی اینها را انسان با فکر میتواند. لذا اگر انسان تأمّلی به این معانی کند، میفهمد که این جملهی امیر المؤمنین (علیه الصّلاه و السّلام) چقدر دقیق است، «الْفِکْرُ مِرْآهٌ صَافِیَه». بنا شد در متعلَّق فکر در مکتب مرحوم میرزا جواد آقای ملکی، فقیه عارف و سالک واصل، از مرگ شروع کنیم.
در جلسات گذشته مطالبی را در ارتباط با مرگ به محضر شما تقدیم داشتیم. در این جلسه به نظر رسید که راجع به عالم برزخ که ما در پیش داریم، بخواهیم یا نخواهیم ما از این عالم که میرویم در دار آخرت اوّل منزل ما که ملاقات با حضرت عزرائیل است از آن مرحله برزخ ما شروع میشود.
منازل بعد از مرگ
منزل دوم ما، منزل قبر ما است. منزل سوم ما آمدن نکیر و منکر یا بشیر و مبشّر که دیدار ما بعد از حضرت عزرائیل با ملکینی که برای بررسی پروندهی جنایات میّت آمدهاند یا برای بشارت به کسی که پروندهی او نور است. همهی کارهای او خوب بوده است، هیچ گناهی، معصیّتی، نداشته است برای آنها مبشّر میآید، بشیر میآید و وقتی پروندههای او را ورق میزنند مدام لحظه به لحظهی عمر او، «إِقرَأ وَ أَرقَع»، همهی آن ترقّی بوده است، هیچ جا درجا نزده است، عقب گرد نکرده است، عمر خود را ضایع نکرده است. بشیر و مبشّر لحظه لحظهی عمر او، نتیجه و حاصل عمر او را به او نشان میدهند، مدام چشم او روشن میشود. بعد هم مستقرّ او است که آیا در رضوان، در باغهای بهشت است، در قصرهای بهشت برزخی است یا خدای ناخواسته گرفتار غل و زنجیر و گودال و مار و عقرب و انواع موزیهایی که اعمال خود است، به شکل مار درآمده است، به شکل سگ و گرگ درآمده است او را اذیّت میکنند.
حکمت وجود برزخ (۱)
در قرآن کریم آیاتی که نشان میدهد بعد از مرگ که روزنهی ورود ما به عالمی وسیعتر از این عالم هم از نظر کیفیّت و هم از نظر کمّیّت است، چنین عالمی که فاصله بین مرگ و قیامت است. آیهای در ارتباط با مرگ مؤمنین و مذاکرهی آنها است، آیاتی دربارهی مستضعفین است و آیاتی در مورد ظالمین و کفّار که همهی اینها برای ما بازگو میکند که مرگ شما ورود به یک عالم جدید، به یک زندگی جدید است و آنجا آغاز رسیدن به نتایج اعمال شما است. فرصت کشت شما، فرصت تمهید زندگی شما، کار شما، تلاش شما تمام شد، روزی که باید زراعت میکردید این روز گذشت، حالا وقت دیدن حاصل تو است، ببین که چه چیزی با خود آوردهای، چه چیزی کشتی و چه چیزی برای تو میروید. این از اینجا شروع میشود تا قیامت قائم شود. فلسفهی برزخ هم حقیقت سرّ پیش خدای متعال است ولی اموری که برای ما هم روشن است یکی این است که اعمال انسان تا ابد یا برای انسان ریزش دارد یا رویش دارد.
اعمال خوب و بد در برزخ
دارد که «وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ»[۴]، در سورهی مبارکهی یس خدای متعال میفرماید آنچه را که «قَدَّمُوا»، پیش فرستادند. نمازهایی که خواندیم، زیارتهایی که کردیم، گریههایی که داشتیم، مجالسی که برای خدای متعال دور هم جمع شدیم و از قرآن و آل عصمت آموزش دیدیم، متذکّر شدیم، متّعظ شدیم، متخلّق شدیم، تمام این حضورهای شما و ما در خانهی خدای متعال و اجتماعات ما به عنوان نماز جماعت یا جلسات هدایت، همهی اینها که الآن انجام میشود باطنی دارد که در خانهی قبر ما ذخیرهی ما است، «نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا». کسانی هم که پای ماهوارهها مینشینند و خانهی ایمان خود را ویران میکنند با شبکههای اینترنتی به قول معروف چت میکنند و با نامحرمها ارتباط برقرار میکنند و عکسهای خود را به فیسبوک میدهند و بازار یهودیها و صهیونیستها را گرم میکنند و اسرار کشور خود را به آنجا منعکس میکنند یا خدای ناخواسته اهل غیبت هستند، در مجالس نشستهاند و شخصیّت این و آن را خوراک خود قرار دادهاند، آبرو بردهاند، اشخاص را با یک حرف بیآبرو کردهاند یا دروغ گفتهاند یا نمّامی کردهاند یا با عصبانیّتها دلها شکستهاند، زخمها بر دلها وارد کردهاند، اینها هم «قَدَّمُوا» است.
آثار ما بعد از مرگ
همهی اینها فرستاده شد و در قبر ذخیره شد یا به صورت عذاب الهی و آتش جهنّم ذخیره شد یا به صورت گلها و ریاحین و حوریها و قصرها و درختهای میوه یا چیزهایی که ما نمیدانیم در آنجا ذخیره شد، فرستادیم. امّا علاوه بر آنچه که در مدّت عمر ما کار کردیم و عین کار ما در لایههای وجودی ما در بعد برزخی و مثالی ما ذخیره شد که اینها «قَدَّمُوا» است، پیش فرستادههای ما است، ذخیرههای ما است، امّا آثار کار ما هم تمام نمیشود. ما که نماز خواندیم، فرزندان ما، ما را دیدند آنها هم نمازخوان شدند. ما از دنیا میرویم تا زمانی که فرزند ما نماز میخواند این آثار کار ما است، لذا تمام نمازهایی که فرزندان ما با راهنماییهای ما عملاً و قولاً اهل نماز شدند برای خود آنها «قَدَّمُوا» میشود ولی برای ما اثر است، آثار ما بعد از ما، در عالم نماز بچّههای ما، احسان بچّههای ما، حضور بچّههای ما سر کلاسهای قرآن، تلاوت آنها یا زیارت کربلا میروند یا جاهای دیگر میروند اینها آثار ما است.
نعمت وجود فرزند
کسی خدمت آقا امام جعفر صادق (علیه السّلام) شرفیاب شد، عرضه داشت: آقا من سالها است که ازدواج کردهام ولی حوصلهی پدر شدن نداشتهام، فکر میکردم که داشتن فرزند دردسر و زحمت است لذا جلوگیری میکردم تاکنون صاحب فرزند نشدم. امّا در یک جایی از بقاع متبرّکه یا محلّی که محلّ نیایش و دعا بود حاضر شدم دیدم یک جوانی برای پدر و مادری که از دست داده است مرتّب دعا میکند، یک مرتبه بیدار شدم. انسانی که فرزند ندارد وقتی که میمیرد چه کسی برای او حساب جاری را حفظ میکند و مرتّب به حساب او میریزد که آنجا گرفتار نشود؟ همین دیدن دعای آن جوان برای والدین خود من را مصمّم کرد که دارای فرزند شوم. امام صادق (علیه السّلام) تشویق کردند و از این تنبّه خوشحال شدند. واقعاً آنهایی که نسل ندارند، آنهایی که فرزندان صالح ندارند با مرگ دیگر کسی که برای آنها غذایی بفرستد، نور جدیدی برای آنها کسب کند، هیچ ندارند، امّا کسی فرزند داشته باشد به عنوان باقیات الصّالحات تمام اعمال صالح فرزندان برای پدر هم، برای مادر هم مفید خواهد بود.
انعکاس اعمال در برزخ
فرزند اثر انسان است، لذا «نَکْتُبُ… آثارَهُمْ»، کارهای فرزندان ما در عالم برزخ نمودی، انعکاسی برای ما دارد که اگر خوب باشد خوب و اگر بد باشد بد است. کسانی که در ساختن این مسجد کمک کردهاند و الآن نیستند، این مجلسی که شما اینجا دارید و به فضل الهی با معارف دین قربه الی الله مأنوس میشوید بعد هم توسّل میکنیم، اشک میریزیم، یقین بدانید تک تک کسانی که ولو کمک مختصری کردند تا این مسجد درست شد، آنها در این مجلس ما حضور دارند. این مسجد اثر آنها است و کارهای خیری که در این مسجد واقع میشود در نامهی عمل آنها، در زندگی برزخی آنها مدام اضافه میشود. این آثار آنها است.
فضائل مرحوم مجلسی
همینطور اگر کسی مثل مرحوم مجلسی بوده است کتاب نوشته است، کتاب دعا نوشته است، کتاب اخلاق نوشته است، کتاب در معارف نوشته است، کتاب در تبیین مقاصد اهل بیت (علیهم السّلام) در روایات نوشته است، سالها، قرنها است که بدن زیر خاک است و خود او هم در عالم برزخ است ولی هر کسی از این کتاب زاد المعاد مرحوم مجلسی چیزی میخواند، مرحوم مجلسی در ثواب این زیارتها و دعاها شریک است و این مسئله به قدری مهم است که مرحوم سیّد بحر العلوم (اعلی الله مقامه الشّریف) که در میان اهل مراقبه، اهل باطن، اهل الله ما نظیر سیّد بحر العلوم به عدد انگشتان دست خود سراغ نداریم.
مرحوم علّامه طباطبایی فرموده بودند وقتی عالم باطن را به من نشان دادند، سه نفر را دیدم به قلّه رسیدهاند، هیچ فاصلهای با مقصد اعلی نداشتهاند، یکی از آن سه نفر مرحوم سیّد بحر العلوم (اعلی الله مقامه الشّریف) است، یکی سیّد اهل مراقبه مرحوم سیّد بن طاووس، سوم هم علّامه احمد بن فهد حلّی است. این بحر العلومی که از نظر سیر باطنی خود را به عرش رسانده است و مبادی میل او اصلاح شده بوده است، گرایش به امور بدی نداشتهاند که بوی عصمت میدادند و تخلّق به اخلاق روحانیّون پیدا کرده بودند، ملکوَش شده بودند.
ثوابت کتابت
این بزرگوار میفرموده است که من حاضر هستم تمام کارهایی که در باب علم و عمل داشتهام ثواب همه را بدهم و مجلسی ثواب دو کتاب خود را به من بدهد، یکی زاد المعاد و دومی جلاء العیون. جلاء العیون در زمان مرحوم مجلسی به بعد نقش منتهی الآمال و کتابهای روضهای است که ما در اختیار داریم، تمام مبلّغین سر سفرهی مرحوم مجلسی بودند و جلاء العیون را میخواندند و قلوب مردم و مستمعین خود را با اخلاق ائمّهی اطهار (علیهم السّلام)، با معجزات آنها، با رهنمودهای آنها و با مصائب آنها آشنا میکردند.
کتابت و باقیات الصّالحات
کسانی هم که طالب دعا بودند از کتاب زاد المعاد استفاده میکردند، این «آثارَهُمْ» میشود، «نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ». کارهایی که انسان در حال حیات خود چه کار خیر، چه کار بد انجام میدهد اینها «قَدَّمُوا» است، ولی کارهایی که بذر آنها را پاشیده است، حالا خود او رفته است، رویش هنوز ادامه دارد. این «آثارَهُمْ» میشود. چون اثر کار انسان ابدی است، خدای متعال عالم برزخ را قرار داده است تا پرونده تکمیل شود. پرونده در عالم برزخ باز است، کارهای فرزندان، کتابها، مساجد، حسینیههایی که ساخته شده است، دار الایتامهایی که ساخته شده است، مدرسههای علمیّهای که ساخته شده است و در آنجا طلبهها نسل به نسل تربیت میشوند، نماز شبها میخوانند، در دل شب اشکها دارند، سوزها دارند، اثر همهی اینها در نامهی عمل بانیان این خیر باقی میماند.
حکمت برزخ (۲)
بنابراین برای اینکه پرونده تکمیل شود تا قیامت این پرونده باز است، نسلهای بعدی سر سفرهی نسلهای قبلی هستند و آثار نسلهای قبلی هم… برای تکمیل پرونده لازم بوده است که عالم برزخی وجود داشته باشد. نکتهی دیگری که در حکمت برزخ وجود دارد این است که این عالم در اثر محدودیّتهایی که دارد هم کارهای خیر انسان در این عالم قابل ارائه نیست. کسی که صدها نفوس را احیاء کرده است، مرحوم مجلسی اوّل، ملّا محمّد تقی، علّامهی بزرگوار که هم فقیه است، هم عارف است، هم حکیم است، هم عبد صالح خدای متعال است و دارای مکاشفات و کراماتی بوده است، ایشان میفرمودند: من دویست هزار نفر را هدایت کردم. اثر هدایت یک نفر «مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمیعاً»[۵].
فضیلت هدایت انسانها
انسان یک نفر مرده را زنده کند، گویا یک نسلی را زنده کرده است، هدایت یک نفر به منزلهی احیای یک نفس است، یعنی ثواب زنده کردن یک مرده را دارد. همهی ما برای هدایت جوانهای خود تلاش کنیم، کسانی که علاقهای به این مجالس ندارند، چه میشود ما هم جاذبههایی پیدا کنیم برویم دل اینها را شکار امام زمان (علیه السّلام) کنیم، شکار قرآن کنیم، شکار پیغمبر و ائمّهی اطهار و علی و فاطمه (علیهم السّلام) کنیم؟ یک مشتری برای بازار دین بیاوریم گویا او را زنده کردهایم.
هدایت مردم و ثواب اخروی
هر چه تعداد شکارهای ما برای جبههی امام عصر (ارواحنا فداه) و ائمّهی اطهار (علیهم السّلام) و سالار شهیدان ابی عبد الله (علیه السّلام) بیشتر باشد این احیای ما و مسیح صفت بودن ما در پیشگاه پروردگار متعال فضایی باز میکند که در این عالم اگر بنا بود این عمل ما بروز کند، این عالم ظرفیّت آن را ندارد. لذا این حدیث شریف را در کتاب عدّه الدّاعی آورده است، در آنجا حدیث شریف دارد بر اینکه ساعات انسان به صورت صندوقهایی در ۲۴ ساعت است، هر ساعت یک صندوقی است و روز قیامت ایّام و لیالی ما که صندوقهایی را تشکیل داده است، یعنی ذخائر هر روز ما در یک صندوقی انباشته شده است، ذخیرههای شبهای ما هم در یک صندوق دیگری ذخیره شده و در آن بسته است. روز قیامت در هر صندوقی را که باز میکنند بعضی صندوقها آنقدر نور متراکم دارد که اگر این نور را منتشر کنند آزاد شود و فضای جهان را بخواهد پر کند اینقدر نور زیاد است که از نور خورشید و تمام اجرام نوری قویتر است. اینقدر این نور شدید است، جهنّمی که ظلمات فوق ظلمات است اگر این نور به جهنّم نفوذ پیدا کند جهنّم ظلمات را روشن میکند. چنین فضایی را ما در دنیا نداریم، دنیا ظرفیّت جذب این نور را ندارد، امّا باطن این عالم که عالم برزخ است این ظرفیّت وجود دارد و ظرفیّت خود ما هم در اینجا محدود بوده است، عالم برزخ برای تکمیل ظرفیّت ما است که جذب نعمتهای بهشتی برای بهشتیها و جذب دردهای جهنّمی برای جهنّمیها بدون تکامل برزخی امکان ندارد، این هم یکی از حکمتها است.
حکمت برزخ
حکمت سومی هم میتوان برای برزخ مطرح کرد و آن این است که وجود نازنین حضرت امیر المؤمنین (علیه السّلام) و همینطور حضرت سیّد الشّهداء (علیه الصّلاه و السّلام) در جنگ با دشمنها همه را نمیکشتند، بعد از آنها سؤال کردند: اینها که به جنگ شما آمدهاند، اینها میخواهند شما را بکشند ولی شما بعضی را از کنار شمشیر عبور میدادید نمیکشتید، سرّ آن چیست که کسی قصد قتل شما را کرده است، به جنگ شما آمده است، دشمن دین است، دشمن شما است ولی شما او را نمیکشید؟ میفرمودند: من در نسل دهم او میدیدم که یک کسی شیعهی ما خواهد شد. برای اینکه بماند ده نسل مجرای ظلمت و کفر را عبور کند تا «یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ»[۶]. این استمهال برای این است که استعداد این عالم بروز کند و تا انقراض این عالم استعداد این عالم به پایان نرسیده است. عالم برزخ برای این است که ظرفیّت استعداد جهان ماده در تمام ابعاد تمام شود و به منتهی الیه راه خود برسد. در برزخ چه امکاناتی برای مؤمنین وجود دارد که حتّی به این عالمیها هم میتوانند از دارایی خود سرایت بدهند.
چشم برزخی اولیای خدا
هم مرحوم آیت الله بهجت (روحی فداه) هم مرحوم آیت الله بهاء الدّینی که هر دو بزرگوار جزء اوتاد و اولیای مسلّم خدای متعال بودند، از این عالم عبور کرده بودند، همینجا هم بهشت را میدیدند، جهنّم را هم تماشا میکردند، بهشتیها و جهنّمیها را میشناختند و اینجا هم گرهگشایی برای اشخاصی داشتند که از جانب خدای متعال مأمور بودند برای آنها گرهگشایی کنند. هر دو بزرگوار میفرمودند دست ما بعد از مردن بازتر است.
محدود نبودن اولیای خدا
اولیای الهی تا در اینجا هستند، محدودیّت این عالم برای آنها محدودیّت دارد ولی از این عالم که سفر میکنند، دیگر هیچ محدودیّتی ندارند، هیچ چیزی که مانع افاضهی آنها باشد برای آنها وجود ندارد. لذا دستگیریهای آن بزرگوارها برای دوستان در عالم برزخ یک حقیقتی است که اگر عمری داشتیم در جلسهی دیگر یک مقداری توضیح با حکایاتی که در این زمینه وجود دارد به محضر شما تقدیم خواهیم داشت.
فضائل اشک بر امام حسین علیه السلام
«صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ». مثل اینکه در عالم برزخ چیزی مثل اشک بر امام حسین (علیه السّلام) برای انسان دادرسی ندارد. عزیزی نقل کرد گفت من مرحوم آقا سیّد علی اکبر ابوترابی را بعد از وفات او، آن اسوهی آزادگان، عبد صالح خدا، قائم الّلیل و صائم النّهار، چه وجود عزیز و بابرکتی بود، با پای پیاده جمعی را از اینجا تا خراسان راه میانداخت، عاشقان امام رضا را با پای پیاده همراهی میکرد. دستگیریهای او نسبت به اسراء که آنجا پشت و پناهی بودند، ایمان اسیران ما را ایشان بیمه کردند و هدایت کردند. در ارتباط با مرجعیّت مقام معظّم رهبری نقش تامّی داشتند.
با همهی وجود خود در این امر ایفای نقش میکرد. در حراست از ارزشهای انقلاب حسّاسیّت خاصّی داشت. از موفّقین این روزگار مرحوم حجّت الاسلام و المسلمین آقای سیّد علی اکبر ابوترابی بود. یکی از دوستان ما گفت بعد از وفات ایشان من خواب او را دیدم، گفتم آنجا چه چیزی برای انسان مفید است که دقّت داشته باشیم آنها را تدارک ببینیم وقتی آنجا میآییم به قول معروف نان ما در روغن باشد؟ میگوید همین که من این سؤال را کردم، دیدم مجلس روضهای برگزار شد و روضهخوان روضه میخواند، ما هم گریه میکنیم، آقای ابوترابی هم کنار ایستاده است، مثل سائلها دست خود را باز کرده است میگوید یک قطره از اشک امام حسین به من بدهید. «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَهِ»[۷]. نمیدانم چه سرّی است که وقتی هم جبرئیل حضرت آدم را تعلیم داد که اسم خمسهی طیّبه را برد تا توبهی او قبول شود، وقتی گفت: «الهی یَا قَدِیمَ الْإِحْسَانِ بِحَقِّ الْحُسَیْن» منقلب شد، شکسته شد، به جبرئیل فرمود: جبرئیل این نام چه سرّی داشت که من وقتی خواندم دل من شکست؟ جبرئیل برای او روضهی حضرت ابی عبد الله را خواند، مجدّداً گریه کرد. تمام انبیاء کلاس تقرّب گریهی بر امام حسین را غنیمت شمردند، هیچ پیغمبری را شما سراغ ندارید که برای مصائب ارباب مظلوم ما امام حسین (علیه السّلام) گریه نکرده باشد.
امام زمان و اشک بر امام حسین علیه السلام
امام زمان (علیه السّلام) ما هم صبح و شام به این عبادت اقدام میکند، «لأَندُبَنَّکَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً». میگوید جدّ مظلوم من هم صبحها برای تو ندبه میکنم، معلوم میشود گریهی ساکت نیست امام زمان (علیه السّلام) با صدا برای جدّ خود صبحها گریه میکند، شبها هم گریه میکند. بر حسب یک تفحّصی که ما فی الجمله در ذهن خود داشتیم، دیدیم چند مصیبت برای قلب امام زمان (ارواحنا فداه) خیلی کارساز است. یکی مصیبت عمو جان ایشان حضرت اباالفضل است، از آن جریان مرحوم حاج محمّد علی پشندی که عرضه داشت آقا من باز هم میتوانم خدمت شما برسم؟ فرمودند: بله. عرض کرد کجا میتوانم شما را زیارت کنم؟ امام زمان فرمودند: در منا روضهی عموی من عبّاس در خیمهی شما خوانده شود، من هم در روضهی عموی خود شرکت میکنم. «أَحَقُّ النَّاسِ أَنْ یُبْکَى عَلَیْهِ» الحقّ و الانصاف مصائب حضرت اباالفضل خیلی جانسوز است چون مظلومترین شهدای کربلا عبّاس بود.
مظلومیت حضرت عبّاس علیه السلام
ابی عبد الله مظلوم بود ولی وعدهی آب نداده بود، شرمندگی نداشت. دست همهی شهداء تا موقع شهادت سالم بود، از خود دفاع کردند، چشم همهی شهداء موقعی که زمان شهادت آنها میرسید باز بود، ولی مظلومیّت عبّاس یکی از این جهت بود که دست نداشت، نمیدانم از بالای زین به چه کیفیّتی روی زمین افتاد. میگویند چشمهای عبّاس خیلی زیبا بوده است ولی تیر به چشمهای او زده بودند، هجوم دشمن را نمیدید تا جهت حرکت خود را تنظیم کند. از همهی اینها سختتر وقتی تیر به مشک عبّاس خورد دیگر نه رویی داشت که به طرف خیمه بیاید نه دستی داشت به طرف فرات برگردد.
«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ».
[۱]– سورهی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– نهج البلاغه، ص ۴۶۹٫
[۳]– الکافی، ج ۱، ص ۳۰٫
[۴]– سورهی یس، آیه ۱۲٫
[۵]– سورهی مائده، آیه ۳۲٫
[۶]– سورهی یونس، آیه ۳۱٫
[۷]– بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۲۷۹٫
پاسخ دهید