متن درس + طبق معمول دوشنبه شبها درس اخلاق حضرت استاد صدیقی (حفظه الله) در مسجد جامع ازگل برگزار گردید.
اعوذ بِالله مِن الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
متن کتاب جامع السعادات
و منها قولهم “المرء مرهون بعمله” و منها قوله صلى اللّه علیه و آله و سلم: “الذی یشرب فی آنیه الذهب و الفضه إنما یجری فی بطنه نار جهنم.“ و یدل علیه قوله سبحانه: “و إِنَّ جَهَنَّمَ لمحِیطَهٌ بالکَافِرِینَ“. و قوله “وَ إذا الصُّحُفُ نُشِرَت.“ و قوله تعالى: “فَکَشَفنَا عَنکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الیَومَ حَدیدٌ.“ صار إدراکه فعلا و علمه عینا و سره عیانا، فیشاهد ثمرات أفکاره و أعماله، و یرى نتائج انظاره و أفعاله و یطلع على جزاء حسناته و سیئاته، و یحضر عنده جمیع حرکاته و سکناته، و یدرک حقیقه قوله سبحانه: “وَ کُلَّ إِنسَانٍ أَلزَمنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَ نُخرِجُ لَهُ یَومَ القِیَامَهِ کِتَاباً یَلقَاهُ مَنشُورا. إِقرأ کِتَابَکَ کَفى بِنَفسِکَ الیَومَ عَلَیکَ حَسِیباً.“ فمن کان فی غفله عن أحوال نفسه و مضیعا لساعات یومه و أمسه یقول: “مَا لِهذا الکِتَابِ لا یُغَادِرُ صَغِیرَهً وَ لا کَبِیرَهً إِلاَّ أَحصَاهَا وَ وَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِراً وَ لا یَظلِمُ رَبُّکَ أحَداً“”یومَ تَجِدُ کُلَّ نَفسٍ مَا عَمِلَت من خَیرٍ مُحضَراً وَ ما عَمِلَت مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَو أَنَّ بَینَهَا وَ بَینَهُ أَمداً بَعِیداً“ جامع السعادات، ج۱، ص ۵۰-۵۱، فصل (تأثیر التربیه على الأخلاق)
متن سخنان استاد
در ارتباط با این مطلب بسیار مهم که انسان توجه داشته باشد، جزا و پاداش هر کسی، در قیامت جز خود عملش نیست. اگر کسی جهنمی است، جهنم عمل آدم است و اگر کسی بهشتی است، بهشت هم عمل آدم است. آیات، روایات، فرمایش حکما، در این رابطه، در این کتاب و کتابهای دیگر آمده است.(۱:۰۸)
“المرء مرهون بعمله” مادامی که آدم عمل بد انجام میدهد، خلاصی ندارد. باید این عمل درست بشود وگرنه این عمل است که ما را گرو گرفته. عمل بد، آدم را در گرو قرار میدهد، مثل متاعی که شما نزد صاحب پول گرو میگذارید، مادامی که ادای دین نکردید، گرو شما را پس نمیدهد. انسان نسبت به عملش، همین حالت را دارد. عمل بد، آدم را حبس میکند، آدم را متوقف میکند و مادامی که مشکل حل نشده از نظر عملی، انسان آزادی نخواهد داشت. و منها قوله صلى اللّه علیه و آله و سلم: “الذی یشرب فی آنیه الذهب و الفضه إنما یجری فی بطنه نار جهنم.“ کسانی که در ظروف طلا و نقره آب میخورند، اینها در شکم خودشان، آتش را جاری میکنند.
و یدل علیه قوله سبحانه: “و إِنَّ جَهَنَّمَ لمحِیطَهٌ بالکَافِرِینَ“. این هم از آن آیاتی است که تدبر در آن، برای ما کارساز خواهد بود. جهنم را خدا بد خلق نمیکند، همین الان موجود است. نه اینکه کافر بعد از مرگش در جهنم میافتد، کافر الان در قبضه جهنم نفس خودش هست. همین الان جهنم، به وجود کافر احاطه دارد. چون قلب کافر، روح کافر، محیط به بدنش هست، و هر بدنی در حیطه روحش قرار دارد، لذا اگر روح جهنمی باشد، بدن در حیطه جهنم واقع می شود. بنابراین کافر همین جا در جهنم است؛ ولی اشتغالات به دنیا و قدرت نمایی خدا، اینطور است که در اینجا لمس نکند، وقتی مرگ آمد، پرده را کنار زد، آدم خودش را در جهنم میبیند، نه اینکه آنجا در جهنم میافتد، در جهنم بود، ولی متوجه نبود. بعد مرگ پرده و حجاب مادیات از نقاب جانش کنار میرود، میبیند در جهنم قرار گرفته است. “و إِنَّ جَهَنَّمَ لمحِیطَهٌ بالکَافِرِینَ“. (۴:۵۶)
باز از آیاتی که در این رابطه، مطلب را روشن میکند، “وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ“ تکویر؛ ۱۰ روز قیامت، صحیفه عمل هرکسی، باز میشود، نه اینکه آنجا تولید میشود، صحیفه هرکسی، وجود خودش است، عمر خودش است، این طومار عمر را که انسان در طول شصت سال پیچیده، آنجا لایههای عمر -را از موقع بلوغ تا دم مرگ،- باز میشود و انسان حقیقتی را که خودش برای خودش درست کرده، بازخوانی میکند. “وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ“ آنجا محل نشر است، آنچه تولید کرده، باید ببیند و برای حاضرین در قیامت نشان بدهد که چه کاره هست و چه اعمالی همراه با خودش آورده است.(۶:۱۴)
و قوله تعالى: “فَکَشَفنَا عَنکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الیَومَ حَدیدٌ.” ق؛ ۲۲ وقتی حضرت عزرائیلعلیهالسلام میآید و انسان در چنگال حضرت عزرائیل علیهالسلام گرفتار میشود و پنجه مرگ گلویش را فشار میدهد، خداوند میفرماید: “فَکَشَفنَا عَنکَ غِطَاءَکَ“ ما پرده را کنار زدیم. ببین چه داری؟ تا دیروز چشم برزخیاش نمیدید، حالا چشم برزخیاش میبیند. حقیقت غیبت را که خوراک سگهای جهنم است، میبیند. می فهمد صورت سگی داشته و از آن غذاهایی که سگهای جهنم میخورند، این هم تناول می کرده است. اگر مال یتیم خوردی، میبینی که آتش خوردی. تمام اعضای درونیش شعله میکشد و تمام وجودش درد دارد. آنجا فقط کشف است، نه اینکه چیز جدیدی هست. این با خود ما بوده، آنجا خدای متعال پرده را کنار زده و به ما نشان داده است.(۷:۴۴)
قوله سبحانه: “وَ کُلَّ إِنسَانٍ أَلزَمنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَ نُخرِجُ لَهُ یَومَ القِیَامَهِ کِتَاباً یَلقَاهُ مَنشُورا. إِقرأ کِتَابَکَ کَفى بِنَفسِکَ الیَومَ عَلَیکَ حَسِیباً.” اسراء؛ ۱۳ هر انسانی طائرش، سرنوشتش، بر گردنش آویخته شده است؛ أَلزَمنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَ نُخرِجُ لَهُ یَومَ القِیَامَهِ کِتَاباً یَلقَاهُ مَنشُورا. طائر و سرنوشت خودش را با خودش میبرد. منتها می گوید طائر، تطیر در مقابل تفعل است. این آیه بیشتر لحن تهدید دارد. افرادی خوشبخت هستند، به فال نیک هم میگیرند، خوب هم میبینند، بعضیها شوم هستند، شومی همراه خودشان دارند، اینها با طائر همراه هستند.(۸:۵۶)
أَلزَمنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ هر کسی سرنوشت خودش را، خودش رقم زده و به گردنش آویخته است. نباید به این و آن بد بگوییم و بگوییم فلانی باعث شد من بدبخت شوم، بچهام را فلانی بیچاره کرد، ای کاش دخترم را فلانی به من نمیگفت و بدبختش نمیکردم. این یقهگیریها، خروج از واقع بینی است. هر کسی، بدبخت میشود خودش خودش را بدبخت کرده و هر کسی خوشبخت شده، خودش خودش را خوشبخت کرده است. اصلاً بختی وجود ندارد، عالم، عالم علل و اسباب است. آدم وقتی تخم گندم میپاشد، توقع نداشته باشد جو بچیند یا میوه شیرین از این درو کند. اگر جو بپاشی همان گیرت میآید، اگر هسته بادام غرس کنی، همان برایت میروید. تمام رویشها از کارهای خودت است.
انسانی که در زندگی، برای گرفتارهایش، یقه این و آنرا می گیرد، توجه ندارد، که قبل از نزول بلا، خدا بارها به او مهلت داده، اما درست نشده است. حالا نتیجه اش این عمل شده است که به گردنش آویزان شده و بهعنوان بدبختی از آن یاد میشود. قرآن کریم می گوید هرکسی طائرش، ملازم گردن خودش است. خودش برای خودش گردنگیر درست میکند. خودش به گردن خودش حلقه میآویزد، بدبختی هر کسی آویزهگردن خودش می شود. نُخرِجُ لَهُ یَومَ القِیَامَهِ کِتَاباً یَلقَاهُ مَنشُورا. روز قیامت ما کتابی را خارج میکنیم که میبیند این کتاب بسته نیست؛ در این عالم هیچ کسی از کتاب درون کسی اطلاع ندارد. شما کتاب اعمال گذشته مرا اطلاع ندارید، من هم از واقعیات نامه عمل شما اطلاع ندارم، پرونده ها بسته است. ولی روز قیامت، خدا این کتاب را بناست که باز کند و صفحاتی را که ما روزها و شبها پر کردیم، همه را به صورت یک صفحه، به همه ارائه میکند. پناه به خدا میبریم!
إِقرأ کِتَابَکَ کَفى بِنَفسِکَ الیَومَ عَلَیکَ حَسِیباً. ببین خودت با خودت چه کردی!؟ هیچ نیازی نه به شاهد، نه به گواه، نه به فیلم، به هیچ چیز احتیاجی نیست، خودت را داریم به خودت نشان میدهیم، إِقرأ کِتَابَکَ خودت را بازخوانی کن! گذشتههایت را ببین، ببین چه کردی با خودت! بهترین محاسب خودت هستی، ملک بیاید از تو حساب بکشد؟ خودت از خودت حساب بکش، ببین، چه توقعی داری؟ خودت این کارها را کردی. حالا چه توقعی داری، چه درو میکنی با این بذرهایی که پاشیدی.(۱۲:۴۳)
فمن کان فی غفله عن أحوال نفسه و مضیعا لساعات یومه و أمسه یقول: “مَا لِهذا الکِتَابِ لا یُغَادِرُ صَغِیرَهً وَ لا کَبِیرَهً إِلاَّ أَحصَاهَا وَ وَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِراً وَ لا یَظلِمُ رَبُّکَ أحَداً“ کهف؛ ۴۹٫ کسی که در غفلت از حال خودش بوده و ساعات روز و گذشتهاش را ضایع کرده است، خواهد گفت: مَا لِهذا الکِتَابِ ای وای! این چیست به دست من دادید؟ وقتی عمل آدم را به دستش میدهند، به اعمال عمرش نگاه میکند، ضایعات عمرش را میبیند، چه آتشهایی روشن کرده، چطور عمر خودش را خاکستر کرده، سیاه کرده، به خاک سیاه نشسته، داد میزند: “مَا لِهذا الکِتَابِ لا یُغَادِرُ صَغِیرَهً وَ لا کَبِیرَهً إِلاَّ أَحصَاهَا“ ای وای همه گناهان من در اینجا احصا شده، شمارش شده، هیچ چیز از قلم نیفتاده، تمام بدیهایم را به من نمایش گذاشته اند.
وَ وَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِراً آنچه از اعمال در این عالم انجام میدهد، مییابد، وَجَدُوا حَاضِراً نه اینکه میبیند، در خودش است، در خودش است، خودش را گم کرده بود، حالا خودش را پیدا کرده، چه خود بدی از خودش درست کرده! وَ وَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِراً وَ لا یَظلِمُ رَبُّکَ أحَداً پروردگار تو به احدی ظلم نمیکند. هرچه کردی خودت به خودت کردی، هرچه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی.(۱۴:۵۴)
خدا گواه است! این گرانیها، این نابسامانیها، نتیجه عمل خود مردم است. اگر ما درست شویم، همه چیز درست میشود. آدم خودش را اصلاح کند، عالم اصلاح میشود. تقصیر تحریم و این و آن نیست. امریکا به ما ضرر نمیزند، ما خودمان به خودمان ضرر میزنیم. خودمان، خودمان را داغون میکنیم. خودمان به خودمان خیانت میکنیم. خیانت بیرونی تأثیری ندارد، هرچه هست از درون است! انسان از درون ضربه میخورد، خودمان به خودمان میزنیم.
“یومَ تَجِدُ کُلَّ نَفسٍ مَا عَمِلَت من خَیرٍ مُحضَراً وَ ما عَمِلَت مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَو أَنَّ بَینَهَا وَ بَینَهُ أَمداً بَعِیداً“ آل عمران؛۳۰ – روزى که هر کس، آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر مىبیند و آرزو مىکند میان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانىِ زیادى باشد. خداوند شما را از (نافرمانى) خودش، بر حذر مىدارد و (در عین حال،) خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است.» تمام نمازهای شما، نماز شب های شما، تمام اشکهای شما در مجالس حضرت سیدالشهدا علیهالسلام، تمام سوزهای شما برای حضرت زهرا سلام اللهعلیها، تمام روزهایی که رزمندگان در جبههها گذراندهاند، تمامی اینها به صورت های زیبا، در آنجا خودشان را نشان میدهند و کسی که عمل خیر انجام داده، همه را مییابد. وَ ما عَمِلَت مِن سُوءٍ اما تنها کارهای خوب نیست که انسان می تواند در آنجا ببیند؛ بلکه جنایتها، خیانتها، نگاههای بد، نیش زبانها، همه اینها موجود است و نمود دارد. چه صفحه سیاهی! چه روز سیاهی! وَ ما عَمِلَت مِن سُوءٍ کارهای بدش را که میبیند، یعنی مییابد تَوَدُّ لَو أَنَّ بَینَهَا وَ بَینَهُ أَمداً بَعِیداً میگوید: ای کاش به چنین عملی من نزدیک نشده بودم، بین من و این عمل خیلی فاصله بود و این عمل، دامن من را نمیگرفت. این عمل من را بیچاره نمیکرد، ای کاش بین من و اینطور رفتارها فاصله زیادی بود.(۱۷:۳۰)
اینها نشان میدهد که روز قیامت، صحنه بروز باطنها است. هر کسی در کمون خودش، در سّر خودش، در زوایای زندگی خودش، هرچه کرده، آنجا خواهد یافت، خواهد دید. انسان آنجا به عمل خودش میرسد، چیز دیگری نیست که آدم از کسی استمداد بجوید، بگوید به داد من برس. خود کرده را تدبیر نیست. خودش بلا به سر خودش آورده است، از چه کسی میتواند کمک بخواهد.
متن کتاب شریف عده الداعی
تقریب و تخفیف
و إن لم یکن بک بکاء فلتتباک- [فتباک] لِقَوْلِ الصَّادِقِ ع وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ بِکَ بُکَاءٌ فَلْتَتَبَاکَ [فَتَبَاکَ].
وَ عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَتَبَاکَى فِی الدُّعَاءِ وَ لَیْسَ لِی بُکَاءٌ قَالَ نَعَمْ وَ لَوْ مِثْلَ رَأْسِ الذُّبَابِ.
وَ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لِأَبِی بَصِیرٍ إِنْ خِفْتَ أَمْراً یَکُونُ أَوْ حَاجَهً تُرِیدُهَا فَابْدَأْ بِاللَّهِ فَمَجِّدْهُ وَ أَثْنِ عَلَیْهِ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ- وَ صَلِّ عَلَى النَّبِیِّ وَ آلِهِ ع وَ تَبَاکَى [تَبَاکَ] وَ لَوْ مِثْلَ رَأْسِ الذُّبَابِ إِنَّ أَبِی.
متن سخنان استاد
هر کسی میخواهد خدا او را به حضور بپذیرد و به بیچارگیاش ترحم کند، باید خودش را بیچاره ببیند و به بیچارگی خودش اشک بریزد. اشک نشانه بیچارگی آدم است، آدم تا بیچاره نشود، کسی به او رحم نمیکند. آدمی که مشکل ندارد، جای رحم نیست. آدمی که راست راست راه میرود، دستش را نمیگیرند؛ اما وقتی پایت میلنگد، خودت را میکشی، نمیتوانی بروی، میگویی دست مرا بگیر، به من کمک کن. آدم تا گیر خودش را در زندگی نیافته و افتاده نشده، جای ترحم ندارد. اما بدانید که همهمان افتاده هستیم. همهمان بیچاره هستیم. هیچ کاری از ما ساخته نیست. خیال میکنیم میتوانیم کاری برای خودمان انجام دهیم. اگر بیچارگی را یافتید، اشک ریختید، خدا به شما رحم میکند. اما اگر گریهتان هم نیامد، دیدی دلت نشکسته، تباکی کن، یعنی حالت بیچارگی را به نمایش بگذار.
امام صادق علیه السلام فرمودند: و إن لم یکن بک بکاء فلتتباک- [فتباک] اگر گریه نداشتی، تباکی کن، خودت را شبیه گریهکنها کن. از سعید بن یسار وَ عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: «أَتَبَاکَى فِی الدُّعَاءِ وَ لَیْسَ لِی بُکَاءٌ قَالَ نَعَمْ وَ لَوْ مِثْلَ رَأْسِ الذُّبَابِ. موقعی که حاجت دارم، بیچارهام، میخواهم از خدا مطلب بخواهم، گریهام نمیگیرد، اما مثل گریهکنها مینالم. فرمود خودت را وادار کن به گریه، ولو به اندازه پر مگسی اشک از چشمت بیاید.
در ادامه روضه
پاسخ دهید