- ماه شعبان ماه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم
- ترویج دین
- روزه موجب اخلاص است
- حضور خدای متعال در چهرهی زندگی
- حقیقت روزه
- تواضع امام در مقابل خداوند متعال
- «لَا إِلَهَ إلَّا اللهُ»
- راه امام حسین (علیه السّلام) راه نجات است
- از خود گذشتگی امام (رحمه الله)
- امام حسین (علیه السّلام) نور هدایت است
- امام حسین (علیه السّلام) کشتی نجات است
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصَّلَاهُ عَلَى خَاتَمِ الْأَنْبِیَاءِ طَبیبِنَا أبِی القَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَََ وَ سِیُّمَا الْکَهْفِ الْحَصینِ مُولانَا الحُجَّه (أرواحنا فداه) وَ عَجَّلَ الله فَرَجَهُ وَ سَهَّلَ اللهِ ظُهُورَه وَ رَزَقَنَا اللهَ نُصرَتَهُ وَ صُحبَتَهُ وَ اللَّعنُ عَلَی أعْدائِهِمْ أجْمَعینَ أسْئَلَ اللهُ أَیَّامَکُم».
ماه شعبان ماه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم
حلول ماه مبارک شعبان، ماه رسول الله، ماه رحمت مبارک باد. پیغمبر رحمه للعالمین است، ولی به مؤمنین رئوف و رحیم است، غیر از آن رحمت عامّه است و ماه شعبان پیغمبر ما هم سفرهی رأفت رسول الله و رحمت رحیمیّه آن بزرگوار است. لذا حضرت ایستادند و کسانی که لیاقت دارند آن بزرگوار را کمک کنند استنصار میکنند. فرمودند: «إِنَّ شَعْبَانَ شَهْرِی فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَنِی»[۱] کمک میخواهد، إنشاءالله همه بیایید از حضرت بخواهیم که به ما هم توفیق دهند که به ایشان کمک کنیم. چون هیچ توفیقی بدون عنایت حق و جذبهی رسول الله عملی نیست. یکی از مصادیق اعانت نبی مکرّم اسلام روزه است که حضرت امیر (علیه السّلام) فرمودند: از وقتی که من این ندا را از پیغمبر شنیدم، روزهی ماه شعبان از من فوت نشد. روزه سمبل خودسازی است، چون آن کسی که مشخّصاً کفّ نفس در او است، مقابلهی با تمایلات و شهوات و کششهای نفسانی است، روزه است. روزه ترک است و مراتبی که دارد برای افراد خاصّ الخاص ترک خود است که در ماه شعبان باید از خود خداحافظی کند، میگوید تو برو، این ماه برای تو جایی ندارد، جای پیغمبر ما است، جا را بر پیغمبر تنگ نکن، بر اولیای الهی مزاحم نباش، خود را کنار بکش. گاهی آدم برای مجلس پیغمبر حضور پیدا میکند، در مدح رسول الله حرف میزند لکن به عمق جان خود مراجعه کند، میبیند که واقعاً میخواهد خود را نشان دهد، این مزاحمت پیغمبر است. هر کس سر سوزنی انانیّت دارد با پیغمبر همراه نیست؛ پیغمبر عبد مطلق است. آنجایی که پیغمبر است خدا است، پیغمبر جلوه است، آیه است، ؟؟ است و هیچ نوع حجابی نیست، پیغمبر حجاب نیست.
ترویج دین
ممکن است خدا بر زبان ما چیزی بگوید که دیگران هدایت شوند. «إِنَّ اللَّهَ یُؤَیِّدُ هَذَا الدِّینَ بِالرَّجُلِ الْفَاجِر»[۲] خیلی عجیب است. در تعبیر دیگری دارد که «إِنَّ اللَّهَ یُؤَیِّدُ هَذَا الدِّینَ بِأَقْوَامٍ لَا خَلَاقَ لَهُم»[۳] ممکن است کسی هیچ نصیبی از دین نداشته باشد، ولی به دین رواج دهد، پول خرج کند، امکانات خرج کند، قصد او خود است، ولی چارهای ندارد جز اینکه در قالب ترویج دین باشد. یکی از عزیزان تعبیری داشته است گاهی آدم خود را در این ویترین نشان میدهد. درس و بحث و تبلیغ و نوشتهها ویترینی است که من را نشان میدهد. تا من هستم، من پیغمبر را نشان نمیدهم، خود را نشان میدهم.
روزه موجب اخلاص است
بنابراین این کمک پیغمبر که «فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَنِی»[۴] صرف روزه گرفتن که چه کمکی به پیامبر میکند. روزه موجب اخلاص است. وجود نازنین بی بی جان ما حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) که امروز چشم ایشان به حسین روشن شده است فرمودند: «وَ الصِّیَامَ تَثْبِیتاً لِلْإِخْلَاصِ»[۵] خدای متعال روزه را کلاس کسب اخلاص قرار داده است. بنابراین حاصل روزه این است که غیر خدا از زندگی انسان، از وجود خود انسان زدوده شود، اینها غبار است. هر چه غیر خدا است حجاب است، غبار است و یکی از چیزهایی که غیر خدا است خود هستم. اگر خود باشم غبار هستم، حجاب هستم.
حضور خدای متعال در چهرهی زندگی
امّا ماه شعبان ماه پیغمبر است، جذبهی رسول الله إنشاءالله تعالی ما را ذوب میکند که هیچ چیزی از ما باقی نماند. واقعاً اگر چیزی از ما باقی بماند جز زشتی چیزی نیست. ما خوب نیستیم، زیبا نیستیم. «کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ»[۶] آنکه هالک نیست وجه الله است. شما با صورت من را میشناسید، من هم با سیما شما را میشناسم. آنکه معرّف آدم است چهرهی او است. چه خوب است که آدم چهرهی خدا باشد. «مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ»[۷] همینطور نگاه میکند یاد خدا میافتد. همهی زندگی آقای بهجت خدا را نشان میداد، هیچ کسی، هیچ جا سراغ ندارد آقای بهجت خود را نشان داده باشد. اصلاً خودی نداشت که نشان دهد، کمپانی فقر بود، هر چه داشت فقر بود، جز فقر هیچ چیزی نداشت. این یک نکته که به مناسبت ایّام شعبانیّه عرض کردیم که خلاصه روزه را با توجّه به آن حقیقت روزه…
حقیقت روزه
حقیقت روزه کفّ نفس است و ترک است. در رأس ترکها هم ترک خود است. تا این ترک نشده است، ترک چیزهای دیگر مفید است، ولی ریشه موجود است، ریشه نفسانیّت و انانیّت است آن باید ترک شود. آدم به خود پشت پا بزند، گاهی دیدید بعضیها خودزنی میکنند.
تواضع امام در مقابل خداوند متعال
امام فرمود: من دو رکعت نماز قبول در عمر خود سراغ ندارم. همه امام را عارف میدانند، حکیم میدانند و حکیم عارف است، نه عرفان نظری که کتابهای آن بحمد الله موج میزند، ولی واقعاً امام عارف بود، خدای متعال خود را به امام نشان داده بود، امّا الهی بود، ملکوتی بود. ولی میبینید چه میگوید؟ میگوید من دو رکعت نماز قبول در عمر خود سراغ ندارم و ما تصوّر میکنیم کارهای زیادی برای خدا انجام دادیم. دست خود را خیلی پر میبینیم. دست امام خالی بود، همه چیز او خدا بود، نماز و روزه سرمایهی او نبود، مجاهدت و نهضت سرمایهی او نبود، هیچ چیز نداشت، خدا را داشت. خوشا به حال کسی که خدا را دارد. آدم نمیتواند خدا را داشته باشد مگر اینکه هیچ چیز نداشته باشد.
«لَا إِلَهَ إلَّا اللهُ»
این را یقین بدانید «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» هر چیزی برای شما دلبر شد، آن اله شما است و تا اله دارید خدا اله شما نیست، باید تمام آله را قطع کنید، هیچ چیزی نداشته باشید، در رأس این نفی موجودیّت، موجودیّت خود ما است.
اگر توانستید خود را در زندگی منها کنید قهرمان هستید، پهلوان هستید، واصل هستید، مهاجر از خود هستید، باید خاک پای شما را بوسید که ملائکه اجنهی خود را زیر پای طالب علم فرش میکنند. هیچ دقّت کردید معنای آن چیست؟ یعنی من با این همه لجنی که دارم یعنی من پای خود را روی بال فرشته میگذارم؟ فرشتهها همه پیش خدا هستند، فرشته حال حضور دارد، مقام حضور دارد، فرشته بالایی آسمانی است. پای هر کس روی بال ملک باشد بالا است. کسی در باتلاق نفس گرفتار شده باشد زمینی است، فرشته با او کاری ندارد. اینکه دارد در خانهای که سگ باشد ملک آنجا نمیرود. اگر خود آدم سگ باشد چطور؟
کسانی که تنازع در امر دنیا دارند تعبیر روایت تکالب است «الدُّنْیَا جِیفَهٌ وَ طَالِبُهَا کِلَابٌ»[۸] نکند صورت برزخی ما آن باشد ولی… علاقهی به دنیا نشانهی سگ بودن است. چه کسی توانسته است این علاقه را قطع کند؟
راه امام حسین (علیه السّلام) راه نجات است
در این راستا چون روز، روز امام حسین (علیه الصّلاه و السّلام) است باید راه شیخ جعفر شوشتری را رفت. شیخ میگوید من نشستم خود را محاکمه کردم، خود را از همهی اعمال بازخواست کردم و در همه جا در نماز خود، در روزه، در کارها محکوم بودم، همه را زیر ذرّهبین قرار دادم، گفتم بگو ببینم چه کار کردی. در نهایت دیدم ذلیل و بیچاره و مسکین هستم، هیچ چیز ندارم. بعد از آنکه خود را در محکمهی عدل محکوم به عذاب دیدم. تنها یک چیزی را در وجود خود دیدم که من را امیدوار کرد و آن هم محبّت امام حسین بود. دیدیم واقعاً امام حسین را دوست دارم، در خلوت و جلوت… یعنی این ریا نیست، امام حسین را دوست دارم و خداوند منّان وقتی پیغمبر خود در معراج بالا برد آنجا تنها منجی را در عالم امام حسین را معرّفی کرد. تابلویی که پیغمبر خواند و در لوح جان او که لوح محفوظ بود، در آنجا منقّش کرد فرمود: من دیدم خدا بر یمین عرش نوشته بود «إِنَّ الْحُسَیْنَ … مِصْبَاحُ هُدًى وَ سَفِینَهُ نَجَاهٍ»[۹] راه امام حسین راه نجات است.
از خود گذشتگی امام (رحمه الله)
اینکه حضرت آقا در این صحبت اخیر خود فرمودند: منظور ما از فرهنگ حفظ فرهنگ انقلاب است. فرهنگ انقلاب، شاهراههای انقلاب را، روحیّهی انقلابی را حفظ کنید.
اگر امام از خود گذشته نبود، حرکت او حرکت حسینی نبود. امام نبود. هیچ حسابی برای خود باز نکرده بود و هیچ حسابی برای بچّههای خود باز نکرده بود و هیچ حسابی برای اطرافیان خود باز نکرده بود. حبّ فی الله و بغض فی الله داشت. امام اجازه نداد بچّههای او هیچ سمتی را قبول کنند. امام کسی را که خود بزرگ کرده بود، هم از نظر علمی بزرگ کرده بود، هم از نظر اجتماعی، سیاسی امام به او مدال داده بود، با تعبیر خود او را بزرگ کرده بود. ولی وقت دید پل منافقین است، گفت نگران هستم در قعر جهنّم باشید، قطع کرد، کوچک کرد، تحقیر کرد. ایمان امام نشان داد که ایمان است. با کسی حساب دارد که همهی حسابها برای او است و با غیر او امام وارد معامله نشد. در عمر خود وقت با خدا معامله کرد و با غیر خدا معامله نکرد. لذا توانست انقلاب کند و انقلاب را تا زمانی که بود نگه داشت، تا آخرین نفس انقلابی بود. شرق و غرب برای او کوچک بود. اقبال و ادبار این و آن برای او مهم نبود، چه کسی میگوید بد شد، چه کسی میگوید چالش میشود اینها مهم نبود. بنده بود، بندگی کرد.
امام حسین (علیه السّلام) نور هدایت است
و وجود نازنین حضرت سیّد الشّهداء (سلام الله علیه) تبلور این حقیقت است، از خودگذشتگی، ایثار همه چیز را فدای دین کردن و در همه جا با شاخص دین حرکت کردن. لذا چراغ هدایت امام حسین (علیه السّلام) است، هر کس نور امام حسین در دل او فروغ دارد خوشا به حال او. محبّت امام حسین وجود او را گرم کرده است خوشا به حال او.
ممکن است زیر خروارها گناه پنهان شده باشد، ولی اگر زیر خاکسترهای گناه هم این حرارت محبّت امام حسین (علیه الصّلاه و السّلام) باشد یقیناً دیر یا زود یک تکانی میدهد، یک زلزلهای در وجود او پدید میآورد که این خاکسترها و غبارها همه بریزد و آن حقیقت سوء و فروغ نور امام حسین (علیه السّلام) خود را نشان میدهد.
رسول ترک یکی از آنها است. ما از این نمونهها زیاد داریم. مرحوم طیّب، آن بزرگواری که جزء لاابالیها مشهور بوده است، نوچه داشت، طیّب آدم خوش نامی نبود، امّا دستههای عاشورا شاخص بود و خود را نشان میداد. بالاخره در آزمون نشان داد با اینکه لاابالی است، ولی نوری از امام حسین در وجود او است. اعدام را قبول کرد و اگر میگفت من از طرف امام تحریک شدم نه تنها اعدام نمیشد، جایزه هم میگرفت. کما اینکه دوستان او جایزه گرفتند، پول گرفتند. ولی گفت من این کار را نمیکنم، امام من را تحریک نکرده است. گفتند تو را میکشیم. گفت بکشید، خیلی راحت بالای دار رفت. گفتند که بعضی از اهل معنا مرحوم طیّب را در خواب دیده بودند، دیده بودند دو قصر دارد، خیلی قصرهای مجلّل و تماشایی بود. گفته بودند این در برابر شهادت تو بود؟ گفته بود نه، شهادت بالاتر از این را دارد. یک سیّدی را پناه دادم، این دو قصر برای آن پناه دادن است.
امام حسین (علیه السّلام) کشتی نجات است
«الْحُسَیْنَ مِصْبَاحُ هُدًى» این چراغ حبّ امام حسین را در دلهای خود گرم نگه دارید که هدایت در کشش حسینی است، این چراغ نور است و امام حسین (علیه السّلام) کشتی نجات است. یعنی هر کجا طوفان خطرناک و سهمگینی که برای شما پیش آمد، دیدید دارید غرق میشوید یا حسین بگویید. در خط حسین حرکت کنید، امام حسین شما را نجات میدهد. شما طوفان دیدهتر از زهیر کسی را سراغ دارید؟ شمشیر به امام زمان خود کشیده بود، در جنگ صفّین مقابل علی بود و با علی جنگیده بود. شما طوفانی مهلکتر از این در عالم سراغ دارید؟ ولی دیدید امام حسین او را کجا برد. اظهارات زهیر در شب عاشورا نشانهی این است که واقعاً وجود او به وجود حسینی تبدیل شده بود، هیچ چیز جز خدا در وجود او نبود. زهیر خیلی اوج گرفته بود و از آن واضحتر حضرت حر است. حالا زهیر قبل از درگیری و اینها آمد، مدّتی با امام حسین بود. ولی زهیر تا روز عاشورا مقابل امام زمان خود بود. طوفانی عظیمتر و مهلکتر از این دیدید؟ ولی به خط امام حسین آمد، به جایی رسید که امامان ما مقابل قبر او میایستند، میگویند «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی» پدر و مادر ما به قربان تو. حسین هم دنیا، هم آخرت است. عزّت دنیا و آخرت در حرکت در خط حسین و حفظ مرام حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه الصّلاه و السّلام) است.
[۱]– وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۵۰۸٫
[۲]– شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید، ج ۱۴، ص ۲۳۴٫
[۳]– بحار الأنوار، ج ۲۴، ص ۳۶۱٫
[۴]– وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۵۰۸٫
[۵]– همان، ج ۱، ص ۲۲٫
[۶]– سورهی قصص، آیه ۸۸٫
[۷]– الکافی، ج ۱، ص ۳۹٫
[۸]– بحار الأنوار، ج ۸۴، ص ۲۸۹٫
[۹]– همان، ج ۳۶، ص ۲۰۵٫
پاسخ دهید