- فضیلت تفکّر
- عالم برزخ
- نشان دادن جایگاه انسان در برزخ
- معنای لغوی برزخ
- فضیلت شهید
- جایگاه شهید
- نتیجهی اعمال انسان در دنیا
- بعد روحانی برزخ
- نکاتی در مورد بعد جسمانی امیر المؤمنین علیه السلام
- تقسیم افراد در برزخ
- گروه کفّار
- گروه مؤمنین خالص
- گروه مستضعفین
- شباهت خواب و مرگ و تعلّقات دنیا
- علاقهی به دنیا مانع سعادت انسان
- کارهای دنیوی و قصد عبادت
- دستور پیامبر به امر ازدواج
- ازدواج و پرهیز از گناه
- وظیفهی همگان در امر ازدواج
- نقش دولت در ازدواج جوانها
- ثواب وساطت در ازداج
- اعمال انسان و رضای خدای عزّوجلّ
- سه دلخوشی حضرت زهرا سلام الله علیها در دنیا
- امیر المؤمنین علیه السلام و مادیات
- اقتصاد مقاومتی
- قطع امید از بیگانگان
- حضرت مریم و آرزوی بازگشت به دنیا
- نعمت عمر
- ارادهی الهی
- بینیاز بودن از مردم
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی *
یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصَّلاهُ عَلی خَاتَمِ الْأَنْبِیَاءِ طَبیبِنَا شَفیعِنَا أَنیسِنَا وَ حَبیبِ إلهِنَا أَبِی القَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیِّمَا الْکَهفِ الْحَصینِ مُولانَا الحُجَّهَ بَقیَّهِ اللهِ فِی العَالَمینَ أَرواحُنَا وَ أَرواحُ مَن سِواهُ فِداه وَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَه وَ سَهَّلَ اللهُ ظُهورَهُ وَ الْلَّعْنُ عَلَی أَعْدائِهِمْ أَجْمَعینَ إِلَى یَوْمِ الدِّینِ».
فضیلت تفکّر
فکر درونسازی است، فکر تشخیص دروس لوازم سفر به سوی حق است، فکر چراغ روشنگر است، فکر رفیق امین است و فکر راهنمای صادق است. در صورتی که متعلّق فکر، متعلّق سازنده باشد. فکر در خدا، فکر در صفات حق تعالی، فکر در نعمتهای بیکران حضرت دوست، فکر در قرب وجودی خدای متعال به ما، فکر در حاضر بودن خدا، ناظر بودن خدا، رازق بودن خدا، ناصر بودن خدا. فکر در هر یک از اسماء الهی روزنهی جدیدی برای انسان باز میکند که انسان را از این روزنه به سوی عرش عبور میدهد؛ لکن اوّلین قدم در فکر بنا بر توصیهی جمال سالکین، فقیه عارف آقای میرزا جواد آقای ملکی تبریزی فکر در مرگ است. مرگ ابعاد مختلفی برای تعقل و تفکّر دارد.
عالم برزخ
یکی از ابعادی که انسان باید به فکر باشد وجود برزخ بعد از مرگ است. برای اثبات برزخ آیات و روایات دلالت کافی و روشن دارد. یک آیه در سورهی مبارکهی مؤمن راجع به آل فرعون است که خدای متعال میفرماید: وقتی ملائکهی آنها را توفی کردند، جان آنها را گرفتند. «النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها»[۲] برای آنها صبح و شام آتش عرضه میشود، به دنبال آن اسم برزخ را میآورد «وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُون»[۳] که در روایت ذیل این آیهی مبارکه دارد از قیامت به بعد صبح و شام وجود ندارد. آن روزی که شمس نور خود را از دست میدهد «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ * وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ»[۴] ستارهها همه منکدر میشوند، نظام به هم میریزد، دیگر شب و روز معنی ندارد. این نشان میدهد که قبل از قیامت است.
نشان دادن جایگاه انسان در برزخ
روایت دارد قبل از قیامت، صبح و شام برای برزخیها یک بار صبح در برزخ نگاه میکنند و به او میگویند جای تو آنجا است، یک بار هم در غروب. صبح و مساء به آنها جهنّم را نشان میدهند و خود آن یک نوع عذاب است. صبح و شام تا قیامت برای آنها گرفتاری است، از قیامت به بعد آنها خروج پیدا میکنند، در جهنّم همیشگی میشوند. «وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ»[۵] یعنی از پشت آنها یک برزخ است تا «إِلى یَوْمِ یُبْعَثُون» تا روزی که مبعوث شوند، از قبرها برمیخیزند یعنی تا قیام قیامت این برزخ ادامه دارد.
معنای لغوی برزخ
برزخ از نظر لغت به معنی مانع و حاجز است. آن که بین مرگ ما و قیامت ما حائل است همین حالت برزخی است، نه جهنّمی جهنّمی است، نه خلاص خلاص است؛ بهشتی هم همینطور است. برای بهشتیها روایت دارد که صبح یک بار درِ بهشت به روی اینها باز میشود و آنها جای خود را، باغ و بستان خود را، قصر خود را تماشا میکنند. یک بار هم در غروب بهشت به آنها ارائه میشود، آنها همیشه خوشحال هستند، همین یک بار دیدن به آنها امید میدهد و خوشحال هستند که خدای متعال در آینده یک چنین مستقر و پناهگاهی به آنها خواهد داد.
فضیلت شهید
در آیهی مبارکهی سورهی آل عمران هم خدای متعال وضعیت شهدا را مطرح فرموده است «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ * فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمَْ»[۶] خدای متعال دستور میدهند شما کسانی را که در راه خدای متعال به قتل رسیدند، مرده نپندارید، فکر نکنید، گمان نکنید که آنها مردهاند؛ ابتدائاً نهی میکند که ما فکر خود را اصلاح کنیم، فکر نکنیم کسی که شهید میشود از بین رفته است، مرده است، نه خدای متعال تصریح میکند «بَلْ أَحْیاءٌ» اینها زندگان هستند، مرده نیستند، اینها زنده هستند. اگر زنده هستند ما باید یک آدرسی از آنها داشته باشیم، بتوانیم به آنها ارتباط برقرار کنیم، خدای متعال آدرس هم داده است، آنها زنده هستند «عِنْدَ رَبِّهِمْ» آدرس آنها نزد خدای متعال است. در نزد خدای متعال از چه نعمتی برخوردار هستند؟ «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» نزد خدای متعال مرزوق هستند.
جایگاه شهید
حالا خدای متعال از آنها پذیرایی میکند یا چون خون اینها سبب دین خدای متعال شده است، هر کسی نماز میخواند، روزه میگیرد، دعا دارد، نیایش دارد، نماز شب دارد، زکات میدهد، خمس میدهد، احسان میکند، قرض کسی را که مقروض است کمک میکند که دِین او ادا شود، به جوانی کمک میکند که ازدواج کند، جهیزیهای به دختر فقیر میدهد همهی اینها سر سفرهی شهدا هستند. تمام خیرات آثار خون شهید است؛ چون شهید دین را بیمه کرده است و تقویت دینی این ارتباطات را نورانی کرده است، هر کسی هر عمل خیری انجام میدهد، بازتاب آن در پیشگاه خدای متعال روزی آنها است. لذا با اینکه آنها از این دنیا رفتند ولی عمل آنها منقطع نیست، آنها حساب جاری دارند و آنها در جای جای عمل صالح مؤمنین بهرهمند هستند، روزی میبرند یا نه «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» ما نمیدانیم این شهادت برای آنها چه سفرهای پهن کرده است، اجمالاً نزد خدای متعال بهره دارند، رزق دارند یا هر دو است. منظور و محتمل و احتمال قوی این است که آنها هم در اعمال خود ما سهیم هستند، همهی مؤمنین در ارتباط با شهدا مؤمن هستند. لذا همهی کارهایی که اهل ایمان در هر جای عالم، در هر نسلی انجام میدهند اینها حساب جاری شهدا را پر رونق نگه میدارند.
نتیجهی اعمال انسان در دنیا
آن آیهی کریمهای که میفرماید: «وَ لَدَیْنا مَزیدٌ»[۷] یعنی یک بخش از نعمتهایی که شما در بهشت به دست میآورید، مربوط به اعمال خود شما است، عمل خود شما آب شده است، درخت شده است، گل شده است، امید شده است، قصر شده است، امّا تنها آن نیست «وَ لَدَیْنا مَزیدٌ» خود ما هم یک چیزهایی به آن اضافه کردیم. لذا اینها یک عمل و عکس العملی است که عمل ما، نماز ما شده است، عبادتهای ما شده است و اینها به کسانی که روزی میبرند برمیگردد و یک بهرههایی در خود کلام خدای متعال است که خدای متعال یک اضافاتی هم بر آن دارد. خدای متعال میگوید شما مرده ندارید، زنده هستند از همان موقعی که شهید شدند. پس معلوم میشود قبل از قیامت یک عالمی است، یک نشئهای است، یک مرحلهای از زندگی است که شهدا در آنجا زنده هستند و از پیشگاه پروردگار متعال رزق و روزیهای معنوی میگیرند و بازتاب شهادت آنها که بقاء دین و متدیّنین و اعمال صالح است برای آنها روزیها جدید و مستمر را دارد.
بعد روحانی برزخ
و امّا نکتهای که در جلسهی قبل خدمت شما عرض کردیم، یک نکتهی دیگر را قبل از آنکه آن مطلب را توضیح دهم، به نظر میرسد که اطّلاع آن برای شما خوب باشد در بعضی آیات قرآن دارد برای اینکه از بعضی افراد محشور در قیامت میپرسند «کَمْ لَبِثْتُمْ»[۸] شما چقدر توقّف کردید؟ آنها میگویند: «لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ» چند ساعتی بیشتر نماندیم. معلوم میشود که برای بعضی از آنها برزخی وجود ندارد. این روایاتی که میگوید در عالم برزخ بهشتیها با همدیگر در حشر و نشر هستند، دید و بازدید دارند.
نکاتی در مورد بعد جسمانی امیر المؤمنین علیه السلام
براء بن عازب میگوید از جنگ صفین برمیگشتیم امیر المؤمنین (علیه السّلام) به نجف رسیدند، آنجا روی خاک دراز کشیدند. من عرض کردم آقا اجازه دهید عبای خود را زیر پای شما فرش کنم، روی عبا جلوس بفرمایید. فرمودند: نه حلقههای مؤمنین در اینجا در بهشت برزخ با همدیگر خوش هستند، عبا بیندازم جای آنها را تنگ میکنم. این نشان میدهد که وجود امیر المؤمنین (علیه السّلام) بُعد مادی ندارد، نشستن امیر (علیه السّلام) در آنجا جا را تنگ نمیکند ولی عبا انداختن بُعد مادی دارد و با آنها سازگاری ندارد. حضرت امیر المؤمنین (علیه السّلام) تصریح کردند که اینها در حلقههایی دور هم هستند و با یکدیگر هستند، تردّد دارند، مکالمه دارند، با یکدیگر خوش هستند. برزخیها کسانی که مؤمن هستند جمع آنها جمع است و این را حضرت امیر (علیه السّلام) آنجا اطّلاع داد. امّا نسبت به جنّهمیها هم همین آیات «یُعْرَضُونَ عَلَیْها»[۹] که آتش جهنّم صبح و شام بر آنها عرضه میشود این با این مطلب که «لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ»[۱۰] سازگاری ندارد.
تقسیم افراد در برزخ
لذا در جمعبندی مفسّرین ما، محقّقین ما، متکلّمین ما به این نتیجه رسیدند که در عالم برزخ مردم به سه دسته تقسیم میشوند؛
گروه کفّار
یک دسته کفّار هستند، کسانی که هیچ زمینهی ثوابی ندارند، آنها به محض مردن در گودال جهنّم قرار میگیرند و در جهنّم برزخی تا دامنهی قیامت معذّب هستند.
گروه مؤمنین خالص
یک گروه مؤمنین خالص هستند اینها هم به محض مردن در بهشت به روی آنها باز میشود و در روضهی بهشتی استقرار دارند یا نه، صبح و شام با بهشت خود ارتباط دارند تا دامنهی قیامت.
گروه مستضعفین
گروه سوم مستضعفین هستند اینها نه عذاب آنچنانی دارند و نه نعمت اینچنینی دارند. اینها حالت ابهام دارند تا قیامت شود یا مشمول شفاعت میشوند، اهل نجات میشوند یا گناهان بر آنها غلبه دارد به طرف جهنّم کشیده میشوند.
شباهت خواب و مرگ و تعلّقات دنیا
لذا گروهی که از دنیا میروند گویا خواب هستند، هیچ چیزی نمیفهمند تا قیامت به پا شود، آنجا سرنوشت نهایی در دادگاه عدل الهی به آنها اعلان میشود و امّا کسانی که جزء اولیاء الهی هستند یعنی اینجا به موت اختیاری دست یافتند، تعلّقات را در اینجا از خود دور کردند، وابستگی به عالم ماده را در طول عمر اینکه میگویند بین ما و خدای متعال ۷۰ هزار حجاب وجود دارد یعنی ۷۰ هزار وابستگی باعث این است که ما به خدای متعال توجّه نکنیم، در محضر پروردگار متعال حضور پیدا نکنیم و وظیفهی ما در این عالم آزاد کردن خود از این وابستگیها است.
علاقهی به دنیا مانع سعادت انسان
علاقه ی انسان به دنیا و هر علاقهای که ما به هر چیزی از این دنیا داریم یک طنابی است، یک زنجیری است که پر و بال ما را بسته است، نمیگذارد ما پرواز کنیم و به جایگاه اصلی خود که محضر خدای متعال است به آنجا برسیم «إِنَّا لِلَّهِ»[۱۱] ما نزد خدای متعال بودیم و چون نزد خدای متعال بودیم، خدای متعال با ما صحبت حضوری کرده است، به ما در خلوت…در خلوت ما بودیم و خدای متعال بود، خداوند منّان به ما فرموده است «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ»[۱۲] ما آنجا صدای خدای متعال را شنیدیم، به خدای متعال بلی را هم گفتیم، حال حضور داشتیم بعد که به این عالم رسیدیم گرفتار وابستگیها شدیم و این تعلّقات نمیگذارد ما پرواز کنیم و جای رفیع خود را در پیشگاه خداوند منّان بیابیم. کار کسانی که در این عالم بندگی است
خوشا آنان که الله یارشان بی بحمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنان که دائم در نمازند
کارهای دنیوی و قصد عبادت
کسانی که دائماً هر کاری انجام میدهند به عنوان عبادت است، زن میگیرد به خاطر عبادت او است، چون زن گرفتن خود از عبادتهایی است که عبادتهای دیگر را هم جان میدهد، روح میدهد. اینکه ازدواج نصف دین را بیمه میکند «أَحْرَزَ» حرز به معنی دژ است، صندوق است، حفاظ است. کسی که ازدواج میکند نصف دین خود را در حرز قرار داده است، در حفاظ قرار داده است، از دستبرد شیطان حفاظت کرده است و در روایتی هم دارد که دو ثلث دین را حفاظت کرده است.
دستور پیامبر به امر ازدواج
وای بر کسانی که از ازدواج شانه خالی میکنند که روایت دارد «شِرَارُ أُمَّتِی الْعُزَّاب»[۱۳] پیغمبر فرمودند شرار امّت من عزبها هستند. دختری است، سن او گذشته است هر خواستگاری میآید به بهانهای رد میکند، این نشان میدهد که او عرضهی زندگی ندارد، به خود اطمینان ندارد بتواند خانهداری کند. بعضیها هم آنقدر خباثت و ظلمت دارند ازدواج میکند تا بیمه شود، آزاد شود. اصلاً ازدواج او مقدّمهی طلاق است. اینها نکبت است، اینها ظلمت است، اینها بدبختی و شقاوت است، اینها شرارت است. روایت دارد وقتی از عزب تعبیر میکنند، میگویند زمین در یک حالتی به او لعنت میکند، خوش نیست که او روی زمین راه میرود. لذا به یکدیگر برای ازدواج کمک کنیم، به جوانها کمک کنیم، دخترها را تشویق کنیم، جوانهای خوب داریم، به دخترهای خوب ارتباط دهید، خانوادهها را به یکدیگر ارتباط دهید.
ازدواج و پرهیز از گناه
چند گروه هستند که در روز قیامت بدون حساب به بهشت میروند. یکی «مَنْ زَوَّجَ أَعْزَبَ»[۱۴] کسانی که مقدّمات ازدواج جوانهای مجرّد را فراهم میکنند، خدای متعال آنقدر از آنها راضی است که از حساب قیامت آنها را معاف میکند، بدون حساب آنها را به بهشت میبرد و ازدواج مقدّمهی تکثیر نسل است، تکثیر نسل مسلمان، تکثیر قشون در مقابل کفّار است. سنگین کردن زمین با کلمهی طیّبهی «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» است.
وظیفهی همگان در امر ازدواج
لذا الله، الله از خدای متعال این توفیق را بخواهیم که توانسته باشیم در این جهت قدم برداریم و پدران ما در مسئولین نظام، دولتیها، قوّهی مجریّه مسئولیّت سنگینی دارد. وقت خود را به حاشیههای سیاسی سپری کند، حرفهایی بزند که وقتی دیگران حرف میزنند او خوب جواب دهد؛ به جای این کارها بنشینند برای جوانها فکر کنند، نه اینکه شعار دهند، در عمل هم از مردم کمک بگیرند، هم از خزانه و درآمدها و از این نفت، چه فایدهای دارد ما بدهیم این رقاصخانهها، این هنرپیشههای کذّاب بروند کنسرت اجرا کنند، اینها که سرگرمی نشد؟
نقش دولت در ازدواج جوانها
جوان بیکار دنبال جایی میگردد، میبرید آنجا او را غافل میکنید. به فکر ازدواج او باش، به فکر زندگی او باش، به فکر تلقیّات معنوی و علمی او باش، این چیزها آخرت را برای شما درست میکند. اگر در دنیا هم میخواهید باقی بمانید، مردم طرفدار شما باشد، این خدمتها است، مردم که با شعار راضی نمیشوند، مردم از دولت عمل میخواهند از دولت به معنای واقعی کلمه. مجلس باشد، قوّهی مجریّه باشد، قوّهی قضاییّه باشد، دست به دست هم دهند به داد مردم برسند، به داد این جوانها برسند. این همه گناهی که در اثر مجرّد بودن شایع میشود، به داد این جوانها برای پرهیز از جهنّم آنها برسند، اینها میماند.
ثواب وساطت در ازداج
لذا «مَنْ زَوَّجَ أَعْزَبَ» یکی از گروه ششگانهای است که خدای متعال این کار را آنقدر میپسندد از حساب روز قیامت آنها معاف خواهند بود.
اعمال انسان و رضای خدای عزّوجلّ
کسانی که در این عالم هر کاری انجام میدهد برای رضای خدای متعال انجام میدهد. با هر عبادت خالصی که انسان برای خدای متعال انجام میدهد یا هر گناهی که برای انسان پیش میآید، انسان به خاطر خدا، جهت تقرّب پروردگار متعال ترک گناه میکند، خود را از آلودگیها حفظ میکند هر عبادتی، هر ترک گناهی یک علاقه را نسبت به عالم ماده قطع میکند، شوق انسان به بالا بیشتر میشود، شوق او به لجن مادیّت کم میشود. همینطور اگر عمر خود را با عبادت بگذراند به یک مرحلهای میرسد که هیچ تعلّقی به این دنیا ندارد؛ وقتی تعلّق نداشت هر کاری که در اینجا انجام میدهد صرفاً مأموریّت الهی است، به خاطر نفس خود هیچ کاری انجام نمیدهد. اینها از بند تعلّقات آزاد شدند
غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود زهر چه رنگ تعلّق پذیرد آزادست
آنها از دنیا از آن جهت که دنیا است هیچ لذّتی نمیبرند، امّا در دنیا از آن جهت که دارد گرهگشایی میکند، نماز میخواند، قرآن میخواند.
سه دلخوشی حضرت زهرا سلام الله علیها در دنیا
حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند دلخوشی من در دنیا به سه چیز است: یکی تلاوت قرآن، یکی نگاه به انسان کامل است، دلخوشی من در این عالم دیدن و نگاه کردن به پیغمبر است و سوم هم انفاق است. بتوانم به کسی کمک کنم، دلخوشی من در دنیا به این امور است.
اگر کسی در مکتب فاطمهی زهرا از فرصت عمر خود در مطالعهی قرآن، در تلاوت قرآن، ذخیرهی معنوی معرفتی، علمی، دانشی، بصیرتی پیدا کند و درجات قرب به آیات قرآن را طی کند «اقْرَأْ»[۱۵] یا کسی مالی را تقسیم میکند که کار امیر المؤمنین (علیه السّلام) را انجام میدهد.
امیر المؤمنین علیه السلام و مادیات
امیر المؤمنین (علیه السّلام) هم نخلستان داشت و توانست هزار برده را آزاد کند. ما همین بردگان نفسی که گرفتار هوای نفس هستند و راه مشروعی برای ارضاء تمایلات خود ندارند، ما هم وقتی مال داشته باشیم، مال حلال داشته باشیم، بنیاد ازدواج درست کنیم، اشتغالی برای جوانهای خود درست کنیم، ما هم اینها را احیا میکنیم، آزاد میکنیم، ثواب عتق رقبه را خدای متعال به ما میدهد. اگر امیر المؤمنین (علیه السّلام) ثروت نداشت، میتوانست هزار برده را آزاد کند؟ میتوانست شبها آذوقه روی دوش خود بگیرد و در خانهی گرفتارها را بزند و به آنها تنزیل کند؟ داشت که این کارها را انجام میداد، اگر نداشت که نمیتوانست این کارها را انجام دهد.
اقتصاد مقاومتی
پس دارایی لازمهی کار مرد مؤمن است که کار کند، دارایی داشته باشد و بتواند رونق اقتصاد برای جامعهی اسلامی داشته باشد. مسلمان به کافر محتاج نشود، خودکفایی اقتصادی پیدا کند که باز همیشه از تأکیدات توأم با خون جگر رهبر عزیز ما این است که اقتصاد مقاومتی داشته باشیم، کشور خود را خودکفا کنیم، وابستگی به بیگانه را قطع کنیم تا در اثر تحریم گرسنه نمانیم، خود بر روی پای خود بایستید.
برو شیر درنده باش ای دغل مینداز خود را چو روباه شل
قطع امید از بیگانگان
منتظر باشی بیگانه درِ ارتباط خود را با ما باز کند تا ارزانی شود، تا مشکلات حل شود این نشدنی است. آدم به دشمن چشم بدوزد خدای متعال هم دوست ندارد، این کار مورد رضای خدای متعال نیست. به خدای خود و بندگان صالح خدای متعال اعتماد کنید تا اینکه کارها پیش برود. کسانی که زندگی اقتصادی آنها، زندگی فرهنگی آنها، زندگی تعلیم و تعلّمی آنها، زندگی خانوادگی آنها همه در جهت ترک گناه و اجرای واجبات است. آنها به مرحلهای میرسند که هیچ علقهای به این دنیا جز کارهای خیر دنیا ندارند.
حضرت مریم و آرزوی بازگشت به دنیا
حضرت عیسی بعد از آنکه مادر او، مریم وفات کرد و به بهشت برزخی منتقل شد، حضرت عیسی قدرت داشت با ارواح و گذشتگان در تماس باشد. از مادر بزرگوار خود بعد از وفات سؤال کرد مادر اصلاً شما آرزو دارید به دنیا برگردید؟ شما که به آنجا رسیدید، همه چیز برای شما در آنجا تأمین است؟ فرمود: آرزو دارم ای کاش میشد به دنیا برگردم یک روز گرم تابستان را روزه بگیرم و یک شب سرد زمستانی را نماز شب بخوانم. آنها هم آرزو دارند چشم آنها به این طرف است که ای کاش میتوانستند بیایند، دلخوشی آنها به بندگی خدای متعال است. آدم از این دنیا برود دیگر بندگی خدای متعال نیست، نه میتواند شبی بلند شود نماز شبی بخواند، نه میتواند روزه بگیرد.
نعمت عمر
بنابراین امیدوار باشیم که خدای متعال به ما عمر داده است تا بتوانیم روزه بگیریم، تا بتوانیم نماز شب بخوانیم، نماز اوّل وقت بخوانیم و دست یکدیگر را بگیریم همه «وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعینَ»[۱۶] دسته جمعی نماز بخوانیم، دسته جمعی کار اقتصادی انجام دهیم، کار فرهنگی انجام دهیم، این کارها آدم را به آزادگی میرساند، به خلقیّت میرساند. وقتی فوت شد به عالم برزخ که میرود خود انتخاب میکند. مرحوم آیت الله بهاء الدّینی (أعلی الله مقامه) فرموده بودند که حضرت عزرائیل یکی، دو بار به سراغ من آمده است، تعبیر خود ایشان این بود که ما دبه کردیم، گفتیم هنوز کار دارم، در اختیار خود آنها است.
ارادهی الهی
در حدیثی دارد مرحوم شیخ بهائی هم در کتاب اربعین خود این حدیث را توضیح دادند اگر عمری بود إنشاءالله آن حدیث را در جمع شما میخوانیم که حدیث قدسی است. خدای متعال فرموده است من در هیچ چیز تردید نکردم، کار خدای متعال کن فیکون است. «إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونَُُ»[۱۷] فقط در قبض روح بندهی مؤمن خود توقّف میکنم، زود تصمیم نمیگیرم، زود اراده نمیکنم. چرا؟ برای اینکه من دوست دارم او را ملاقات کنم ولی بندهی من هنوز دل نکنده است؛ آنقدر او را معطّل میکنم تا خود راضی شود که حضرت عزرائیل جان او را بگیرد. مؤمن تا رضایت ندهد حضرت عزرائیل جان او را نمیگیرد، خود مرگ را انتخاب میکند، تا خود او انتخاب نکند، خدای متعال مؤمن را با ناراحتی از دنیا نمیبرد، با خسوشی از دنیا میبرد.
بینیاز بودن از مردم
گاهی ما این دعای امام زمان را میخوانیم، شما گاهی در قنوت خود و گاهی در سجدهی خود به تبعیّت از امام زمان این دعا را بخوانید «أَحْیِنِی مَا أَحْیَیْتَنِی مَوْفُوراً»[۱۸] خدایا تا زنده هستم به من امکاناتی بده، محتاج این و آن نباشم، بتوانم با آرامش گره باز کنم و به تو نزدیک شوم و عبادتهای خود را انجام دهم. «وَ أَمِتْنِی مَسْرُوراً وَ مَغْفُوراً» وقتی میخواهی من را ببری هم با سلوک ببر، ناراضی نباشم، دلهره نداشته باشم، از مرگ خود وحشت نداشته باشم، دلخوشی داشته باشم به اینکه به ملاقات تو میآیم و بخشیده شده باشم، هم مسرور باشم و هم مغفور باشم، سلوک داشته باشم، دلخوشی داشته باشم، از طرفی هم آسوده خاطر باشم که همهی دامن من را پاک کردی و پاک و پاکیزه به محضر خود میبری.
[۱]– سورهی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– سورهی غافر، آیه ۴۶٫
[۳]– سورهی مؤمنون، آیه ۱۰۰٫
[۴]– سورهی تکویر، آیات ۱ و ۲٫
[۵]– سورهی مؤمنون، آیه ۱۰۰٫
[۶]– سورهی آل عمران، آیات ۱۶۹ و ۱۷۰٫
[۷]– سورهی ق، آیه ۳۵٫
[۸]– سورهی کهف، آیه ۱۹٫
[۹]– سورهی غافر، آیه ۴۶٫
[۱۰]– سورهی کهف، آیه ۱۹٫
[۱۱]– سورهی بقره، آیه ۱۵۶٫
[۱۲]– سورهی اعراف، آیه ۱۷۲٫
[۱۳]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۱۴، ص .۱۵۶
[۱۴]– الکافی، ج ۵، ص ۳۳۱٫
[۱۵]– سورهی اسراء، آیه ۱۴٫
[۱۶]– سورهی بقره، آیه ۴۳٫
[۱۷]– سورهی یس، آیه ۸۲٫
[۱۸]– بحار الأنوار، ج ۹۵، ص ۳۹۲٫
پاسخ دهید