- ارزشمندی خدمت به اهل بیت علیهم السلام
- پرسش و پاسخ
- سؤال کردند: برای از بین بردن صورتهای ذهنی که گاهی هم صورتهای نامناسب و غیر مطلوب است، چه باید کرد؟
- لزوم محاسبهی نفس در دستورات ائمّه
- ضرورت تسریع در توبه و عواقب ترک آن
- واسطه قرار دادن اولیاء خدا برای پذیرش توبه
- استغفار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای توبهکنندگان و نتایج آن
- آثار انس در زندگی
- آثار ترک گناه و انجام حسنات
- قدم دوم برای از بین بردن صورتهای ذهنی نامطلوب
- دلایل از دست دادن توفیقات
- توفیق خواندن نماز شب
- استخاره در امر ازدواج
- اهمّیّت مشورت
- شرایط استخاره
- لزوم عمل به نتیجهی استخاره با وجود مشکلات
- تقدیر و تشکّر
- راههای رسیدن به خدا
- ضرورت رفع حجابهای دنیوی
- گذشتن از امیال برای رسیدن به خدا
- راه رسیدن به دوام ذکر
- رجب تا رمضان زمانی برای بازگشت به خود
- اهمّیّت مراقبت از نفس
- با خبر بودن از حساب اعمال
- اعمال ماه رجب
- آثار روزهی ماه رجب
- اخلاص در روزه
- اهمّیّت معرفت در روزه
- تشویق دیگران به روزه
- فضلیت تلاوت قرآن
- اهمّیّت مناجات ماه رجب
- لزوم استفاده از فرصتهای ماه رجب
- نیاز به ارتباط با امام زمان ارواحنا فداه
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلَایَ وَ یَا سَیِّدِی نَزِیلُکَ حَیْثُ مَا اتَّجَهَتْ رِکَابِی و ضَیْفُکَ حَیْثُ کُنْتُ مِنَ الْبِلَادِ».
ارزشمندی خدمت به اهل بیت علیهم السلام
وجود مبارک امام صادق (علیه السّلام) یک خدمتکاری داشتند که همراه حضرت در سفر و حضر میآمدند و ایشان مرکب حضرت را تحویل میگرفتند، نگه میداشتند تا حضرت عبادت خود را بکنند، کارهای خود را انجام بدهند و برگردند. یک شیعهای از خراسان خدمت آقا شرفیاب شد و خیلی غبطه خورد که او چنین توفیقی دارد، در خدمت امام زمان خودش است، نوکری امام صادق را میکند. شروع کرد با او صحبت کردن، گفت: من در خراسان املاک و مستقلّاتی دارم، خدم و حشم دارم، میخواهم با تو معاملهای بکنم. او گفت: چه معاملهای؟ گفت: اینجا وضعیت معیشتی تو خوب نیست، تا به حال ما در آنجا در ناز و نعمت بودیم، من اینها را به تو واگذار میکنم، تو هم این کار خود را به من بده. من به جای تو در خدمت امام صادق بمانم و این کارها را انجام بدهم. او خیلی خوشحال شد، با خود گفت: گویا در خدمت امام صادق بودن دنیا و آخرت را همراه دارد، آخرت که داریم، اعتقاد داریم، ولایت و محبّت داریم. حالا هم یک مال حلال و زلال، آن هم بدون هیچ زحمتی. خیلی خوشحال شد، دید آن شخص هم جدّی است. خدمت حضرت صادق (علیه السّلام) آمد و عرضه داشت: یا ابن رسول الله، اگر خدای متعال برای ما نعمتهای جدیدی مقدّر فرموده باشد، شما اجازه میدهید از آن استفاده کنیم؟ حضرت فرمودند: چرا اجازه ندهیم؟ چه شده؟ چه پیش آمده؟ عرضه داشت این آقای خراسانی که برای زیارت شما آمده، پیشنهاد میکند من به خراسان بروم و همهی مستقلّات و املاک خود را به من تمیلک میکند و او به جای من در خدمت شما باشد و خدمت کند. فرمودند: اگر میخواهی بروی، برو. خواست خداحافظی کند، حضرت او را صدا زد، فرمود: هیچ فکر نکردی این مرد عاقل با داشتن -اینها تعبیرات من است- عقل و فکر و آخرت در اینجا چه دیده که حاضر شده هر چه دارد بدهد و این سمت را داشته باشد؟ یک تأمّلی بکن و اگر ترجیح دادی، برو. یک تأمّلی کرد و گفت: یا ابن رسول الله، من از خدمت شما جدا نمیشوم.
جای شکر دارد، ولی انشاءالله امیدوارم خدای متعال وسعت و گشایشی بدهد که وضع ظاهری یاران حضرت هم تأمین بشود، خدا بزرگ است. این از کارهای بسیار مهم و باارزش است و هم مشکل است.
پرسش و پاسخ
وعده داده بودیم به سؤالات بپردازیم و اگر خداوند منّان در پایان نکته یا حدیثی به ذهن من آورد، خدمت شما تقدیم کنم.
سؤال کردند: برای از بین بردن صورتهای ذهنی که گاهی هم صورتهای نامناسب و غیر مطلوب است، چه باید کرد؟
اجمالاً خود التزام به فرائض و اجتناب از محرّمات نورانیت میآورد، «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ»[۱] اطلاق دارد. اگر کسی سابقاً کارهایی انجام داده که نباید انجام میداده، چیزهایی را در تصویر، در فیلم، در ظاهر دیده که نباید میدیده است و اینها در ذهن او نقش بسته است. اگر در بین خود و خدا توبه کند و به جای آنها کارهای خوب انجام بدهد، این آیه تضمین میکند که «یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ» اعمال خیر هم در ظاهر، آن نکبتهای ظاهری را از بین میبرد و هم در باطن به جای تولید بد، تولید خوب شروع میشود. کار ذهن دائماً تولید است، اینگونه نیست صورتهای ذهنی که در بایگانی باشد، انسان دائماً خلق میکند، منتها صورتی از ظاهر دارد و الآن هم همانها را از سابق خلق میکند. اگر میل و رغبت انسان به سوی خدا و محبوبهای خدا بیشتر شد، تولید او هم در درون تغییر میکند و متناسب با وضعیت او خواهد بود.
لزوم محاسبهی نفس در دستورات ائمّه
نکتهی بعدی خلوت، تمرکز در خلوتها که انسان روی یک چیز تمرکز میکنیم، مثلاً در آینه فقط یک ربع خود را ببیند، هر چه پیش آمد، مدام سعی کند به آن چیزی که وارد ذهن میشود، توجّه نکند. این تمرکز آرام آرام مبدأ بسیاری از کارهای خوب خواهد شد و آن محاسبه و مراقبهای هم که علمای اخلاق به تبع از ائمّهی اطهار و دستورات و نسخههای ائمّه گفتند، «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ کُلِّ یَوْمٍ مَرَّتَیْنِ» از وجود مبارک حضرت باب الحوائج امام موسی کاظم (علیه السّلام) «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ کُلِّ یَوْمٍ مَرَّتَیْنِ»، اگر کسی در هر روز دو بار از خود حساب نکشد و کارهای خود را تحت محاسبه قرار ندهد، از قماش ما نیست. «لَیْسَ مِنَّا» یعنی از قماش ما نیست، جنس او به ما نمیخورد. آنها پاک و مطهّر هستند، ما باید طاهر باشیم تا به آنها وصل بشویم، گناهان و بدیها ما عایق است. محاسبه باعث میشود که انسان زیانهای خود را متوجّه بشود، غبنهایی که در معاملهی عمر او برای او پیش آمده است، این غبنها را با محاسبه برطرف میکند، قهراً خدای متعال به او صور نوریه عنایت میکند و با حضرات معصومین (علیهم السّلام) هماهنگی وجودی پیدا میکند و جذبههای آنها انسان را بالا میبرد. محاسبه در ابتدا بسیار سخت است، ولی به تدریج عادی میشود، اینگونه که گفتند هم بعد از نماز صبح و هم بعد از نماز مغرب و عشاء، انسان یک فرصتی کنار بکشد و ببیند امروز عمر خود را چه کرده است. یک روز را از دست داده، یک روز عمر را از دست داده، خود را از دست داده است. یعنی خود را به اندازهی یک روز از دست داده است، چه چیزی به دست آورد؟
ضرورت تسریع در توبه و عواقب ترک آن
انسان یک تأمّلی بکند در اینکه خدای نخواسته گناهی پیش نیامده باشد، اگر پیش آمده، چارهای بیندیشد. یک آتشی روشن کرده، اگر خاموش نکرده، خانمان او را میسوزاند. گناه حرام است، توبه واجب است. ترک واجب هم حرام است، انسان باید دربارهی توبه با فوریت اقدام کند، وقتی تأخیر میاندازد، واجبی را ترک میکند و خود این ترک واجب ظلمت جدیدی دارد، آن وقت انسان بدبخت میشود. وای به حال کسی که نسبت به گناه حسّاسیتی را از دست داده باشد. اگر گناه کرده که معلوم است، باید خیلی بنالد و در مقام جبران آن باشد، عذرخواهی کند، استغفار کند.
واسطه قرار دادن اولیاء خدا برای پذیرش توبه
«وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً»[۲] دامن پیغمبر خود را بگیرد؛ یا رسول الله، «یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئینَ»[۳] نقل داستان فرزندان یعقوب، نقل داستان نیست، آموزش است. فرزندان یعقوب که عاقبت به خیر شدند، بصیرتی بود که برای آنها پیدا شد، دیدند پرونده خیلی سنگین است، تا حجّت خدا واسطه نشود، این مشکل قابل حل نیست. لذا گفتند: «یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا» حضرت یعقوب هم -به کوری چشم وهّابیها- نگفت این شرک است، چرا به من میگویید؟ خود شما با خدا تماس بگیرید و عذرخواهی کنید. او هم گفت: «سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ»[۴] قول داد و برای آنها هم استغفار کرد. در سحر یا شب جمعه به داد آنها رسید.
استغفار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای توبهکنندگان و نتایج آن
این آیهی کریمهی «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» وسعت ابوّت پیغمبر را به ما میگوید که تنها فرزندان نسبی نیستند، بلکه هر گنهکاری پدر دارد، مگر بدون پدر هستید؟ وقتی زمین میخورید، سراغ پدر خود را میگیرید. «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ» او که سراغ پدر خود را میگرفت و میگفت: «یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئینَ» حضرت یعقوب هم در جواب «سَوْفَ» گفته، معلوم نیست حضرت رسول الله «سَوْفَ» بگوید، در همان وقت برای شما استغفار میکند. چون قرآن اینگونه میگوید، به محض اینکه مراجعه کردند و پیغمبر را برای آنها استغفار کرد، «لَوَجَدُوا اللَّهَ» بلافاصله این حجاب برکنار میشود و انسان خدا را مییابد. گناه باعث شده که انسان بیخدا شده، ذهن او بتکده شده، در این خانه خدا نیست، غیر خدا است.
آثار توبه
اثر توبه با واسطهی پیغمبر این است که انسان خدا را مییابد، این خانه از اغیار خالی میشود، خود صاحبخانه وارد خانهی خود میشود، «الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ»[۵] قلب حرم خدا است، وقتی آن را ناپاک میکنید، او قدّوس است، جلال او اجازه نمیدهد یک چنین دلی به او وصل بشود. امّا به محض اینکه پاک کردید، خود خدای منّان خانه را تحویل میگیرد، وقتی تحویل گرفت، خود شما خانهی خدا شدید، «لَوَجَدُوا اللَّهَ» خدا را مییابید. این خیلی بالاتر از آن مغفرت است، «لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً» لطافت خاصّ خود را دارد، انسان خدای توّاب و رحیم را مییابد، وجدان میکند. حجابها بالا میرود، انسان صعود میکند و برای او معراج پیش میآید، در رتبهی توّابیت و رتبهی رحیمیت به مقام عند رب میرسد، انسان به آنجا سر میکشد.
آثار انس در زندگی
بنابراین خود انس خلوت میآورد، انس با امام زمان، انس با اولیاء الهی، انسهای علمی. شما وقتی در مسائل علمی مطالعه و فکر میکنید، ذهن شما در حال تفکّر در یک مسئله از همه چیز خالی است، برای شما یک حضوری پیش آمده است. اگر انسان بتواند این حضورها را با تمرین در هر چیزی داشته باشد و بتواند قدرت بر تملّق ذهن خود داشته باشد، بعد این قدرت را در مسیر حق تعالی به کار میبرد، نماز او نماز میشود، مناجات او مناجات میشود، خلوت او هم خلوت میشود.
آثار ترک گناه و انجام حسنات
بنابراین اوّلین قدم ترک گناه و عمل به اموری است که خدا میپسندد که «إِنَّ الْحَسَناتِ» خود ترک گناه حسنه است، تنها نماز و روزه و درس خواندن، یعنی جنبههای اثباتی را در نظر نگیرید. بلکه حسنات اعم است، ترک گناه جهاد است، جهاد اکبر هم هست و خیلی ارزش دارد. انسانی که در مسیر ترک گناه قرار بگیرد و هر کاری میکند، رضای خدا در آن کار باشد، این مجموعهی حسنات، مجموعهی سیّئات را به کلّی میشوید و از بین میبرد. «یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ» اذهاب میکند، یعنی میگویند برو. تعبیرات بسیار زیبایی است، این یک جنگ است، انسان دشمن را بیرون میکند، میگوید برو و او میرود. خوبی که آمد، با بدی جمع نمیشود، بدی میرود. اگر انسان سراغ خوبیها و خوبها را بگیرد، با بدیها و بدها فاصله پیدا میکند. این قدم اوّل است.
قدم دوم برای از بین بردن صورتهای ذهنی نامطلوب
قدم دوم تمرکز در اموری که برای ما آسان است، یکی دیدن خود ما است، نگاه به یک نقطهی معیّنی است، در یک مواقع خاصّی به طور منظّم روی یک تصویر گلی تمرکز کند. این تمرینها کمک میکند و نهایتاً هم توسّل به پیامبر اکرم و توبهی واقعی که خدا دل را تحویل میگیرد و خود را در آن دل مستقر میکند. «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى»[۶] وقتی دل عرش خدا شد، خدا در این دل مستقر میشود، استوی. این کار، کار بسیار به جا، لازم و مناسبی است. طلبه باید اهل خلوت باشد و بتواند ذهن خود را از اغیار پاک کند. در همه چیز تمرکز الهی پیدا کند، غذا هم که میخورد، تمام حواس او این باشد که او دارد از من پذیرایی میکند، سر سفرهی او نشستم و او لقمه لقمه به من میدهد، تمام توجّه او به این است. غذایی که خدا به انسان میدهد، با غذایی که خودم میخوردم، متفاوت است.
«أَبِیتُ عِنْدَ رَبِّی یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِی»[۷] وجود نازنین پیغمبر خدا فرمودند من شبها با خدا بیتوته میکنم، نزد خدا هستم. همین که خدا میزبانی من را قبول میکند و من شبها نزد او هستم، هم «یُطْعِمُنِی» لقمه به من میدهد و هم «یَسْقِینِی» به من جرعه میدهد، هم جام، هم سفره برای من آماده است. «یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِی» وقتی انسان به آنجا رسید، دیگر خیال او آسوده است.
دلایل از دست دادن توفیقات
در ایّام تعطیلات توفیق سحر یا نماز جماعت را نداریم، باید استغفار کرد. انسان بدون جهت توفیق را از دست نمیدهد. «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»[۸] «بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَهً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»[۹] در مسافرت یا محیط آلوده است، اگر خود انسان هم در محیط آلوده پاک باشد، غبار دل او را میگیرد، حجاب برای او پیش میآید. اگر دیدید سفرهایی است که شما را بیتوفیق میکند، دیگر تکرار نکنید، از آن سفر استغفار کنید.
توفیق خواندن نماز شب
مهمتر اینکه آنچنان خود را بسازید که در هیچ سفری منفعل نباشید، شما اثرگذار باشید. هر جا رفتید، آنجا همه نماز شب بخوانند، نه اینکه شما نماز شب نخوانید. باید آنقدر جاذبه داشته باشید که وقتی به آنجا رفتید، نماز شب احیا بشود. توفیق رفیقی است که به هر کس ندهندش، شاید هم این لطف خدا است که شما در آنجا نماز شب نخوانید و بدانید که موجود عاجزی هستید که به شما توفیق میدهند، این شما نبودید که میخواندید، او بود که به شما نماز شب میداد و حالا اینجا به شما نمیدهد تا خود را محتاج و فقیر ببینید و فکر کنید چه کردم که دیگر نمیدهد. او که بخل ندارد، چرا شبهای گذشته کرم کرد و حالا دیگر کرم نمیکند. او کریم است، نمیشود کرم نکند، من چه کردم که در را بستند، دیگر به من نمیرسد.
سؤال: از کجا بدانیم که قضا شدن نماز شب عمل خود ما است یا از جانب خداوند است؟
علی کلّ حالٍ از جانب خداوند است و علی کلّ حالّ از جانب خود ما است، هر دو هم علی کلّ حالٍ همینطور است. تدبیر و ربوبیت علی الاطلاق از آن خدای متعال است، «هذا عَطاؤُنا»[۱۰] این عطاء ما است، اگر خواستیم وسعت میدهیم و اگر خواستیم قبض میکنیم. عطیهی الهی است، ولی افرادی که دقیق هستند، میتوانند به دست بیاورند، یعنی اگر این دستور حضرت موسی بن جعفر استمرار داشته باشد، کارهای روزمرهی انسان زیر نظر او باشد، یک حادثهی جدیدی که پیش میآید، ریشهی آن را پیدا میکند که کدام یک از این کارها باعث شده این مشکل برای من پیش آمد. و چون خدای متعال فیّاض علی الاطلاق است و نقص در قابل است، ما باید حتماً استغفار کنیم و از طریق استغفار و حسنات انشاءالله رضای الهی جذب ما بشود.
استخاره در امر ازدواج
استخاره از وظایف بندگی است، چون خیر به دست او است، ما هم باید از او خیر بخواهیم، لذا دعای استخاره داریم که در صحیفهی سجّادیه یکی از دعاهای حضرت سجّاد (علیه السّلام) دعاء الاستخاره است. نماز استخاره است و ذکر خاصّی برای استخاره «اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْئَلُکَ خِیَرَهً فِیهَا عَافِیَهٌ و عَافِیَهً فِیهَا خِیَرَهٌ» هر کسی صبحها این را صد مرتبه بگوید، در روایت دارد که یک اشرافی پیدا میکند، خدای متعال به او یک وسعت وجودی میدهد.
اهمّیّت مشورت
مشورت هم یکی از استخارهها است، پروردگار متعال مشورت را جزء شئون ایمانی مؤمن به حساب آورده است «وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ»[۱۱] امر یعنی همین شئون زندگی. خدای متعال مشورت را دریچهی خیر قرار داده است. وقتی انسان مشورت میکند، اگر تعبّداً مشورت کند که خدا فرموده، خدا به زبان آن شخص چیزی میآورد که همان خیر ما است.
شرایط استخاره
و نکتهی آخر تفأل با قرآن کریم یا استخارهی با تسبیح است، مورد آن تحیّر است، ازدواج یا غیر ازدواج، اگر زوایای قضیه برای انسان روشن باشد، سطحی نباشد، تأمّل کند، همهی اطراف و جوانب را ببیند و عقل او تأیید کند که این اقدام به مصلحت او است و مشورت هم کرد، اگر با مطالعه، با به کارگیری عقل و خرد و استفادهی از عقول دیگران که فرمود: «مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَکَهَا فِی عُقُولِهَا»[۱۲] استفاده از عقل دیگران، مشارکت از عقل دیگران و اگر کارساز نشد، تحقیق و تفحّص کردیم، خود ما هم فکر کردیم، ولی ابهام داریم. اگر ابهاماتی باقی ماند، آنجا جای استخاره با تسبیح یا استخاره با قرآن یا استخارهای که فرمودند دو رکعت نماز میخوانید، هفت مرتبه تا ۲۰۰ مرتبه گفته شده، میگویید: «أَسْتَخِیرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ خِیَرَهً فِی عَافِیَهٍ»[۱۳] بعد آنچه خدا به ذهن شما میاندازد، همان مصحلت شما است. استخاره است یا استخارهی با تسبیح و استخارهی با قرآن کریم که رفع ابهام میکند.
لزوم عمل به نتیجهی استخاره با وجود مشکلات
گاهی انسان استخاره میکند و به ظاهر میبیند گویا آنچه میخواسته، نشده است. معنی استخاره این نیست که آنچه ما میخواهیم بشود، استخاره خیر واقعی است «عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ»[۱۴] گاهی انسان استخاره میکند، عمل به استخاره هم میکند، مشکلاتی هم پیدا میکند. باید یقین بکند که اگر غیر این عمل کرده بود، مشکلات بیشتری پیدا میکرد، بدبختیهای دیگری داشت که خدای متعال اقلّ ضرراً را برای انسان پیش آورده است. و اگر انسان در تمام مجاری «فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ»[۱۵] کار را به خدا واگذار کنید و صدقه بدهید، حتّی در ایّامی که قمر در عقرب است، انسان میخواهد کاری انجام بدهد، ازدواج یا غیر ازدواج، میفرمایند صدقه بدهید، مشکلی ندارد. آنجایی که ذهن شما خیلی روشن نیست، ولی از نظر عقلی و ظاهری راه صاف است، از صدقه و توسّل کمک بگیریم.
تقدیر و تشکّر
من هم همیشه از تلاشهای شما متشکرم، برای شما دعا میکنم، یقین بدانید برای شما دعا میکنم. من این مجموعه و مشایخ این مجموعه را هر شب دعا میکنم و در تمام مواقف کریمه خدا را شکر میکنم که خدا به دل من میاندازد و من برای شما دعا میکنم. من بسیار به شما علاقهمند هستم.
راههای رسیدن به خدا
از ما تا خدا یک قدم راه است و آن هم با پا گذاشتن روی خود ما است. این عرض ما نیست، این عرض بزرگانی است که این راه را رفتند و تجربه کردند، دیدند راه وصال فقط گذشتن از خود است. تا انسان از خود عبور نکند، یقین بدانید خود ما حجاب هستیم. نماز هم میخوانیم، روزه هم میگیریم، برای خدا هم انجام میدهیم، اینها ما را به بهشت میبرد. ولی طول سفر واقعاً ما را اذیت میکند تا به بهشت برسیم، مواقف قیامت ۵۰ موقف است، هر موقفی هم هزار سال است. ۵۰ هزار سال طول میکشد تا انسان به بهشت برسد.
ضرورت رفع حجابهای دنیوی
خدا با کسی نامهربانی ندارد، ذات خدا رحمت است. این فاصله اثر طبیعی ضخیم شدن جدارههای خودیت است، تا اینها آب نشود، انسان به بهشت نمیرسد، به خدا نمیرسد. لذا کسانی که نتوانستند علقههای دنیوی خود را قطع کنند، مشکلات برزخ طبیعی است، عذاب الهی نیست، این طبیعت کار است. بین ما و خدا فاصله است، ۷۰ هزار حجاب وجود دارد، باید از این حجابها عبور کنیم. این حجابها را که رفع نکردیم، مدام با علایق به لذائذ دنیا، کامجویی، سرگرمیهای بیجهت، تضییعات عمر، همهی اینها افزودن بر حجابها است. بهشتیها هم باید این مسافت را طی کنند، تا به آنجا برسند.
گذشتن از امیال برای رسیدن به خدا
کسانی که دل را خالی کردند و از خود گذشتند، یعنی هیچ علاقهی دنیوی در آنها نیست. خود همان خود دنیوی است، تا این خود دنیوی درون ما است. مثلاً به شهرت علاقه داریم، کسی از ما تعریف میکند، خوشحال میشویم، کسی انتقاد میکند، ناراحت میشویم. کسی غذای لذیذی میخورد، دوست داریم ما هم بخوریم. تا این علقهها و جاذبهها وجود دارد، بدانید همهی اینها فاصلهی بین ما و خدا است. انسان باید تمام و کمال از آن خدا باشد، یعنی مبدأ میل او عوض شده باشد، میل او همانی باشد که خدا دوست دارد و جز به آن تمایل نداشته باشد. این کارها عملی است.
راه رسیدن به دوام ذکر
قرآن رهبانیت را قبول کرده، رد نمیکند، تعبیر میکند: «رَهْبانِیَّهً ابْتَدَعُوها»[۱۶] و این را رد نمیکند. مرحوم آیت الله العظمی بهجت میفرمودند: اگر کسی به دوام ذکر رسیده باشد، نیازی به رهبانیت ندارد. رهبانیت برای خلوت است، سطح خلوت اینچنینی چندان بالا نیست، سطح چنین خلوتی بسیار بالا است که «رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ».[۱۷]
رجب تا رمضان زمانی برای بازگشت به خود
ماه رجب در پیش است، ماه رجب شهر الله است، ماه خدا است. ماه شعبان شهر رسول الله و ماه رمضان شهر امّت است، ماه امّت است. خیلی عجیب است، انسان گمان میکند این سیر باید برعکس باشد، ولی نه، این روی حساب است. ماه رجب ماه خدا است، ماه رجب که ماه است، در قدم اوّل خود را دریابیم، خود را رها کردیم، در این دو، سه ماه مراقب خود باشیم، حواس ما به خودمان باشد. هر کاری میخواهیم انجام دهیم، دقّت کنیم و ببینیم چه کاری انجام میدهیم، چرا انجام میدهیم و برای چه کسی انجام میدهیم. حواس ما به خودمان باشد، نکند خدای ناکرده معاملهی بدی میکنیم، نکند خدای نخواسته برای خود کثافات ذخیره میکنیم، آشغال جمع میکنیم، وجود ما زبالهدان شده است، هر زبالهای اینجا است. یک مقدار خود را پیدا کنیم، به خود بیاییم. این سه ماه، ماه خودیابی و توجّه به امورات خود ما باشد. فکرهای ما؛ به چه فکر میکنیم، فکر ما کجا است، حواس ما کجا است. تمایلات ما؛ چه دوست داریم، چه کسی را داریم، چرا اینگونه است، این علقه برای چیست. و به کارهای خود؛ چه کار داریم میکنیم، نگاههای ما، شنیدهها و گفتههای ما.
اهمّیّت مراقبت از نفس
مراقبت باب رحمت است، کلید فتوحات است که حواس انسان به خودش باشد. تا انسان رها شد، میافتد. اگر ما رها بشویم، جاذبههای شهوت ما را در اسفل السّافلین مستقر میکند و دیگر نمیتوانیم بالا بیاییم. سقوط لحظهای است، کما اینکه صعود هم لحظهای است. خوشا به حال کسی که یک لحظهی توبه به دست میآورد و دیگر میرود، میرود و برنمیگردد. بدا به حال کسی که یک لحظه خود را رها میکند، مانند کسی که یک لحظه ترمز ماشین را رها کرده، با همان یک لحظه رها کردن واژگون شد و تمام سرنشینان را از بین برد. انسان با یک لحظه رها بودن میافتد، با یک لحظه وصل شدن هم بالا میرود. در این دو، سه ماه خود را رها نکنیم، حواس ما به خودمان باشد.
با خبر بودن از حساب اعمال
ما بسیار مایل بودیم که در این تعطیلات نوروزی شما دفترچه میداشتید و میفهمیدید که در تعطیلات خود چه کاری کردید. امروز امام زمان به این مجلس تشریف بیاورند و یکایک شما را بخواهند، بفرمایند در تعطیلات خود چه کاری کردید؟ حساب تعطیلات خود را به من بدهید. سرافزار هستید یا سر شما پایین است، من نمیدانم. اگر بگویید آقا، هیچ کاری انجام ندادم. عمر خود را دادی و هیچ کاری برای خود نکردی، برای ما چه آوردی؟ به سفر رفته بودی، برای آقای خود چه آوردی که خوشحال بشود؟ کاهش، عقبگرد، مشکلات؟ خدا نکند.
اعمال ماه رجب
قدم اوّل مراقبهی این سه ماه. قدم دوم از دستور العملهایی که ائمّهی اطهار برای این ماه عنایت کردند، از اینها غفلت نکنید. قشری نه، یکی از برنامههای رجب استغفار است، استغفار مقام علّیین است، استغفار باید حقیقت خود را پیدا کند. یکی روزه است. یک دانشگاهی در همین خیابان ارتش است، گنبد مسجد آن را میبینید، گاهی ما در اعتکاف و غیر اعتکاف، برای نماز صبح به آنجا رفتیم و میرویم. اینها سه ماه رجب، شعبان و رمضان را روزه میگیرند. ارتشی هستند، سه ماه روزه میگیرند. من خیلی از آنها خجالت میکشم. یکی از اساتید بزرگوار ما آیت الله جوادی آملی در درس فرمودند اشخاصی بودند که این سه ماه را روزه میگرفتند، به جایی رسیدند، بعد با یک حسرتی گفتند: در باز است، ولی ما نرفتیم. این در برای همه باز است، ولی چه کسی میرود؟
آثار روزهی ماه رجب
فضیلت روزهی رجب هم در این کتاب اقبال ذکر شده، انشاءالله یک مروری به اقبال مرحوم سیّد، رییس اهل مراقبه داشته باشید. آنجا برای کسی که یک روز از رجب را روزه بگیرد، دو روز، سه روز، هشت روز، برای هر کدام جدول دارد که خدای متعال چقدر اجر و پاداش برای روزههای رجب مقرّر فرموده است. روزه هر مقدار که میسور است، ولی به یاد داشته باشیم اگر اینها به خاطر ثواب باشد، از ثواب باز میمانیم. به خاطر رضای او باشد، بیتوقّع باشید، دنبال ثواب نباشید، به دنبال معرفت باشید.
اندرون از طعام خالی دار تا در او نور معرفت بینی
اخلاص در روزه
«جَوِّعْ نَفْسَکَ حَتَّی تَرَنِی» فرمود: خود را گرسنه کن، تا من را ببینی. جایی هم روزه بودید، نگران بودید که ریا بشود، اگر تعارف کردند، نگویید روزه هستم، بخورید، خدا به شما ثواب میدهد. خود را مطرح نکنید، به عنوان کسانی که ما توفیق داریم. این مطرح شدن برای خود ما بتسازی است، یک کسی واقعاً بت چوبی را میپرستد، بتپرست است. یک وقت انسان خود را بت میکند، بتسازی جزء محرّمات است. در آن صورت انسان بتی که خود ساخته میپرسته، بتپرست هم میشود، بتسازی جزء شغلهای حرام است، درآمد حرام است، نکبت هم هست. انسان نباید بتساز باشد، خود را بت نکنیم. ما هیچ هستیم، از کجا معلوم است که روزهی ما را قبول کند؟ ما که نمیدانیم، ولی دنبال رضای او هستیم. تظاهر به موحّد بودن میکنیم، میخواهیم هر چه او دوست دارد، انجام بدهیم، میخواهیم برای خود او خوشخدمتی کنیم. روزه بگیرید، هر جا هم زمینه بود و تعارف کردند، قربهً إلی الله بخورید، خیلی خود را به این عنوان مطرح نکنید.
اهمّیّت معرفت در روزه
نکتهی دوم این است که روزه میگیریم که معرفت ما بالا برود، بنابراین اگر روزه به وصل ما آسیب میزند، این در روزهی عرفه تصریح شده است، روزهی عرفه جزء روزههای ممتاز سال است. لکن گفتند اگر شما روزه بگیرید، حال مناجات را از دست میدهید، حال دعا را از دست میدهید. ارزش آن دعا از این روزه بیشتر است. روزهای که درس، عبادت و خدمت را کمرنگ کند، آن بر روزه رجحان دارد. ولی معمولاً کمرنگ نمیکند، وقتی انسان روزه میگیرد، بهتر به کارهای خود میرسد. حال مزاجی شخص من در ماه رمضان بهترین دوران سال من است، هم نشاط، هم برکت وقت. ماه رمضان و روزه به انسان نشاط هم میدهد و حالت خوبی دارد.
تشویق دیگران به روزه
اگر توانستید روزه بگیرید، اگر توانستید یکدیگر را تشویق به روزه بکنید، اصلاً به صورت دستهجمعی. یک وقتی یک جمعی در مکّه بودند، آن زمانی که ما زیاد میرفتیم، افطاری درست کردن آنها انسان را به روزه گرفتن تشویق میکرد. گروه گروه یکدیگر را برای سحری دعوت کنید، سحری درست کنید، بعد دوست خود را صدا کنید، او سحری درست کرد، بیدار بشوید با هم بخورید. از این کارها هم بکنید، اینها هم کارهای زیبایی است، کارهای جمعی زیبا است. و هم «الدَّالُّ عَلَى الْخَیْرِ کَفَاعِلِهِ»[۱۸] است، خدای متعال شما را دلیل قرار میدهد، آنجا هم شفیع میشوید. کسی که اینجا راهنما است و دالّ بر خیر است، آنجا هم دست شما را میگیرد و به بهشت میبرد، دست شما را به دامن پیغمبر میرساند. کسانی که واسطهی در خیر هستند، آنجا هم واسطه هستند. یعنی هدایت اینجا، شفاعت آنجا است، باطن همان است.
فضلیت تلاوت قرآن
و تلاوت قرآن در این سه ماه، اگر میشد از اکنون شروع میکردید، روزی نیم ساعت تلاوت جمعی داشتید. اینها هیچ یک جزء برنامهی مدرسه نیست، چیزهایی که به عقل ناقص ما میرسد و دوست داریم انجام بشود، میگویم ای کاش میشد. یا قرآن را تقسیم کنید، مثلاً یک عدّهای با همدیگر یک ختم قرآن داشته باشید، بعد هم هدیه کنید، به بیبی حضرت زهرا (سلام الله علیها)، به آقای ما امام عصر (أروحنا فداه) و ائمّهی اطهار (علیهم السّلام)، شهدا، امام و اسلاف صالحه هدیه کنید.
اهمّیّت مناجات ماه رجب
مناجاتها و ادعیهی رجب جزء گنجینههای بیبدیل عالم است، دعاهای ماه رجب دعاهای عجیبی است و غالباً هم از ناحیهی مقدّسه است. این دعاها را توحیدی بخوانید، نه ثوابی. یکی از منابع معرفت و شناخت ما ادعیه است، به قرآن پهلو میزند، اینکه دعاها قرآن صاعد هستند، تعبیر بسیار سنگینی است. از دعاها هم غفلت نکنید، گاهی هم با یکدیگر انس دعایی داشته باشید، از هم بپرسید جملات چه میگوید. با دعاهای ماه رجب صفا کنید و نهایتاً زیارت رجبیه.
لزوم استفاده از فرصتهای ماه رجب
به هر کیفیتی در ماه رجب خود را به یک جایی وصل کنید، اگر کسی میتواند به کربلا برود، به کربلا بروید، نجف بروید. اگر نتوانستید، حدّاقل مشهد نزدیک ما است. حدّاقل تعبیر خیلی کوچکی است، حدّاقل یعنی زحمت کمتری دارد و الّا امام رضا همه است، حضرت رضا نقطهی عطف است، قدر حضرت رضا (سلام الله علیه) را بدانیم. زیارت رجبیه مضامین بسیار زیبایی دارد و زیارت رجب اکسیر است و شما را متحوّل میکند.
نیاز به ارتباط با امام زمان ارواحنا فداه
و نهایتاً بودن با امام عصر (أرواحنا فداه)، ایشان صاحب سفره هستند، سفرهی رجب، شعبان، خود را مهمان حضرت کنید، میزبان خود را هم کریم و مهربان بدانید، خلوت خود را با حضرت بیشتر کنید. همینطور که گاهی به برادر و پدر خود میگویید من شما را خیلی دوست دارم، به آقای خود بگویید دور شما بگردم، فدای شما بشوم. ولو دل شما برای او تنگ نشده که معمولاً هم تنگ نشده است. ولی بگویید آقا، راضی نشوید دل من بیش از این مریض بشود، به من هم سلامت دل بدهید تا رغبت به شما پیدا کنم، میل به شما پیدا کنم. و این جریان حضرت مسیح را خدمت حضرت عرض کنید که من هم عرض میکنم. حضرت مسیح را دیدند که از خانهی یک زن بدنامی بیرون میآید، گفتند: یا روح الله، شما کجا و اینجا کجا؟ فرمود: همیشه مریض به سراغ طبیب نمیرود، گاهی طبیب به سراغ مریض میرود. بگویید: پر و بالم را با گناهان خود سوزاندم، پای معرفت من از کار افتاده است، معلول هستم، جانباز هستم، زمینگیر هستم. ولی ترّحم کنید، «یا أَیُّهَا الْعَزیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَهٍ مُزْجاهٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنا».[۱۹] گاهی هم برای حضرت روضه بخوانید، در خلوت بنشینید و برای امام زمان خود روضه بخوانید.
[۱]– سورهی هود، آیه ۱۱۴٫
[۲]– سورهی نساء، آیه ۶۴٫
[۳]– سورهی یوسف، آیه ۹۷٫
[۴]– همان، آیه ۹۸٫
[۵]– بحار الأنوار، ج ۶۷، ص ۲۵٫
[۶]– سورهی طه، آیه ۵٫
[۷]– بحار الأنوار، ج ۶، ص ۲۰۸٫
[۸]– سورهی رعد، آیه ۱۱٫
[۹]– سورهی انفال، آیه ۵۳٫
[۱۰]– سورهی ص، آیه ۳۹٫
[۱۱]– سورهی شوری، آیه ۳۸٫
[۱۲]– نهج البلاغه، ص ۵۰۰٫
[۱۳]– الکافی، ج ۳، ص ۴۷۰٫
[۱۴]– سورهی بقره، آیه ۲۱۶٫
[۱۵]– سورهی آل عمران، آیه ۱۵۹٫
[۱۶]– سورهی حدید، آیه ۲۷٫
[۱۷]– سورهی نور، آیه ۳۷٫
[۱۸]– الکافی، ج ۴، ص ۲۷٫
[۱۹]– سورهی یوسف، آیه ۸۸٫
پاسخ دهید