«اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّهِ، اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ الله، اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَهَ النِّجاهَ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یَهْتَدِی بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ یُفَرَّجُ‏ بِهِ‏ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ».

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی * وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانِی * یَفْقَهُوا قَوْلِی».[۱]

 «الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصَّلاهُ عَلَى رَسُولِ اللهِ وَ آلِهِ الأَطیَبِینَ سِیَّمَا مُولانَا بَقِیَّهِ اللهِ وَ اللَّعْنُ عَلَی أعْدَائِهِمْ أجْمَعِینَ».

قدر دانستن نعمت‌ها

زید الشّحام از امام صادق (علیه السّلام) نقل می‌کند، فرمودند: «أَحْسِنُوا جِوَارَ النِّعَمِ‏ وَ احْذَرُوا أَنْ تَنْتَقِلَ عَنْکُمْ إِلَى غَیْرِکُمْ‏»[۲] هشدار بزرگی است «أَحْسِنُوا جِوَارَ النِّعَمِ» مجاورت نعمت‌ها را نیکو بدارید. خدا که به شما نعمت داده است و در پناه نعمت هستید، در جوار نعمت هستید، حسن جوار داشته باشید، با نعمت رفتار بدی نداشته باشید. هم نباید به نعمت اخم کرد، آدم نعمت دارد، ولی به آن لبخند نمی‌زند، انرژی نمی‌گیرد، از آن لذّت نمی‌برد، این قدر نعمت ندانستن است، اگر نداشتید چه کار می‌کردید.

_MG_1485

حسن جوار با نعمت الهی

هم باید به نعمت‌ها لبخند زد و هم نباید نعمت را ضایع کرد. باید از نعمت حفاظت کرد و باید نعمت را از مسیری به کار برد که منعم، این نعمت را به خاطر آن به شما داده است. این حسن جوار با نعمت الهی می‌شود. جوانی نعمتی است و جوان نمی‌داند چه دارد. محیط پاک نعمتی است، کسانی که در محیط‌های پاک هستند، بازیگری ندارند، به هم درگیر نیستند، برای یکدیگر پرونده درست نمی‌کنند، از همدیگر نگرانی ندارند، تنازع در جیفه‌ی دنیا ندارند، تکالب ندارند. نمی‌دانید در بازی‌های سیاسی این جریانات چه اتاق فکرهایی دارند، چه نقشه‌های خطرناکی علیه یکدیگر دارند.

محیط طلبگی محیطی است که یکی از این‌ها زمینه‌ ندارد، تنافس در قدرت، شهرت، درآمد… هیچ  کسی با هیچ کسی رقابت‌های دنیوی ندارد. مگر نعمت کمی است؟! مگر آن آفت کمی است؟! آدم برای زندگی کردن در این دو، سه روز دنیا آن‌چنان خیره شود که همه چیز خود را از دست بدهد. قدر این محیط‌های پاک و با صفا را دانستند و در این محیط‌های با صفا به خود رسیدند، از خود غافل نبودند. آدم حواس خود را جمع کند که چطور دارد هزینه می‌شود، عمر خود را در کجاها سرمایه‌گذاری می‌کند، وقت‌های او در اختیار چه کسی است. مجاورت با نعمت‌ها باید حسن مجاورت باشد، «وَ احْذَرُوا أَنْ تَنْتَقِلَ عَنْکُمْ إِلَى غَیْرِکُمْ‏».نعمت همیشه در اختیار ما نیست، اگر ما قدر آن را ندانستیم خدا از ما می‌گیرد و به کس دیگری می‌دهد.

ناسپاسی از نعمت

این آیه‌ی کریمه‌ در سوره‌ی مبارکه‌ی مائده که مربوط به حضرت امیر (علیه الصّلاه و السّلام) است فرمود: «مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ»[۳] اگر شما ناسپاسی کردید، به انقلاب خود، به ولایت خود پشت پا زدید، تصوّر می‌کنید این ولایت بدون مشتری می‌ماند «فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ» طولی نمی‌کشد خدا یک قومی می‌آورد که آن قوم «یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ» محبوب خدا هستند و خداوند متعال در دل آن‌ها هم محبّت خود را قرار داده است، محبّ خدا هستند «یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ».

_MG_1467

عاشق‌تر بودن عاشق از معشوق

این هم از لطایفی است که مرحوم نراقی (أعلی الله مقامه الشّریف) در طاقدیس دارند برای این‌که معشوق از عاشق عاشق‌تر است، اصلاً عشق معشوق است که عاشق را دیوانه‌ی خود کرده است. -تا یار که را خواهد و میلش به که باشد- به هر دلی که نگاه نکردند، هر دلی را جذب نکردند. یک حساب و کتابی در عالم است، خود خدا عاشق اثر خود است. اوّل خدا دوست می‌دارد بعد بنده خدا را دوست دارد «یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ».

شدّت تجلّی حق تعالی مانع از این است که آدم بداند او عاشق است و عشق ما پرتویی از عشق حضرت جانان است.

تا که از جانب معشوق نباشد کششی کوشش        کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

جذبه‌ی عشق

همواره کوشش معلول کشش است، تا جذبه‌ای از آن طرف نباشد، آدم را از خود بیرون نمی‌کشد، آدم تا در زندان خود است، در لجن زندان است، امّا وقتی آدم را از لجن نفس بیرون می‌کشند، از او دل می‌برند و دیگر دل بی‌قرار است و در خود نمی‌ماند، بهانه‌ی او را می‌گیرد «یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ».

روایت دارد سلمان کنار نبیّ مکرّم اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نشسته بود، حضرت دست مبارک خود را روی شانه‌ی سلمان گذاشتند، فرمودند: آن قومی که خدا وعده داده است، قول داده است آن قوم سلمان است یعنی ایرانی‌ها هستند. عرب قدر ولایت علی را ندانست، خدا هم این در را به روی آن بدبخت‌ها بست. آن‌ها سراغ گوساله‌ی سامری رفتند، گوساله پرست شدند. خدای متعال امیر المؤمنین را به ما داد حالا اگر ما قدر انقلاب و ولایت خود را ندانستیم، خدا این نعمت را به جای ما به غربی‌ها می‌دهد، برای خدا هیچ کاری ندارد.

نقش طلبه در زندگی

آدم وقتی قدر طلبگی را ندانست، طلبگی آب است، چشمه است، طلبگی هوا است، همه‌ی موجودات زنده به هوا نیاز دارند، به نور نیاز دارند، به آب نیاز دارند «ما یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ»[۴] چیزی مفید باشد، در محیط حیات ضروری باشد، خدا نمی‌گذارد بدون آن باشند.

نقش دین در جامعه‌ی بشری

نقش دین از هوا، از نور، از آب بیشتر است. جامعه‌ی بشری با دین زنده است و الّا جامعه‌ی بشری نیست، جامعه‌ی حیوانی است، جامعه‌ی جنگلی است، انسان بخواهد با اصول انسانی و اخلاقی زندگی کند باید دین داشته باشد، این ضروری بشر است. از این جهت هم ملحدین، کمونیست‌ها بالاخره شکست خوردند.

نیاز بشر به دین

دنیای غرب هم با دین بازی می‌کند، بی‌دین است، ملحد است، ولی کلیساها را نگه داشته است، می‌داند که این فطرت خاموشی ندارد. آن‌ها بدل درست کردند و بشر را سرگرم کردند و الّا بشر از عمق وجود به دین نیاز دارد. بشر الهی است و برای خدا ساخته شده است، از عمق وجود خود طالب خدا است، عطش خدا را دارد، نمی‌شود کاری کرد. آن‌ها بدل درست کردند، بدل هم امتحان خود را می‌دهد بالاخره برمی‌گردند. «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ»[۵] خدا وعده داده است، این وعده وعده‌ی معجزه‌ای نیست، به طور طبیعی بشر خسته می‌شود و به دین برمی‌گردد.

اهمّیّت و نقش دین در حیات انسان

نقش دین نقش اوّلی برای حیات انسانی است و تا دین نباشد هیچ چیزی بشر را ارضاع نمی‌کند. حالا که دین ضروری است، دین‌شناس ضروری است «لَتَعْطِفَنَ‏ الدُّنْیَا عَلَیْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا»[۶] دنیا بعد از چموشی برای شما نرم می‌شود فعلاً چموشی می‌کنند. ولی در سرازیری‌ها ترمز می‌بُرد و می‌افتند، دست خود را دراز می‌کنند می‌گویند سراغ ما بیایید. امروز ما بدبخت هستیم، «هَل مِن نَاصرِ» امام زمان را نمی‌توانیم جواب دهیم.

امروز دولت روسیه خود اعلان کرده است، ما ماه رمضان یک جلسه‌ای با مسئولین قدیمی دانشگاه خواجه نصیر طوسی داشتیم، ما یک مدّتی آن‌جا کلاس داشتیم، فارغ التحصیلان آن دوره نشست سالانه دارند، گاهی ما به آن‌جا می‌رویم. یکی از آن‌ها آمده بود می‌گفت آن‌ها گفتند ما در برابر گروه‌های تروریستی تکفیری هیچ راهی جز اقبال به شیعه ندارند. ولی رئیس جمهور آن روز رسماً استمداد کرده است که بیایید به شما غذا می‌دهیم. در چین هم همین‌طور است. این دنیا بعد از آن‌که در برابر اسلام و دین چموشی کردند، امروز به این‌جا می‌رسند که نجاتی جز در پرتو ولایی و اسلام ناب ندارند. ولی ما آمادگی نداریم.

وظایف طلبه

طلبه باید هم محتوا داشته باشد، دین‌شناس واقعی باشد، عمر خود را تلف نکند، سؤالات زیاد است، شبهات زیاد است، باید آماده بود و هم باید به زبان مسلّط بود و هم باید مهارت برخورد با نسل جوان را آموخت.

ما اگر مجهّز بودیم امروز دنیا با تمام وجودش آغوش باز کرده است، هر کجا بروید شما را می‌پذیرد. خداوند منّان این را قرار داده است اگر قدر آن را ندانستیم چه می‌شود؟ مگر حوزه‌های ما به رسالت خود عمل نکردند، به این اقبال عالمی پشت و پا زدند، خدا به ما احتیاج ندارد، می‌گوید بروید هر کاری می‌خواهید انجام دهید، به گروه دیگری می‌رویم. در یک کشوری یک گروهی جلو می‌افتد، یک حوزه‌ای تأسیس می‌کنند که آن‌ها امام زمان را می‌‌آورند آن وقت ما چه کار می‌کنیم؟

 شرایط ویژه برای روحانیّت شیعه

امروز بهترین شرایط برای روحانیّت شیعه است و به نظر من به این فرصت توجّه نمی‌شود و از این موقعیّت‌ها درست استفاده نمی‌شود. خدا به فضل خود رفتار کند و به ما نگیرد. این هشدار خیلی هشدار عجیبی است «وَ احْذَرُوا»[۷] امام صادق (علیه السّلام) می‌فرماید: بر حذر باشید، بترسید از این‌که «أَنْ تَنْتَقِلَ عَنْکُمْ إِلَى غَیْرِکُمْ‏» این امر را، این محبوبیّت را، این موقعیّت و فرصت را بگیرند و به غیر شما بدهند. «أَمَا إِنَّهَا لَنْ تَنْتَقِلَ عَنْ أَحَدٍ قَطُّ فَکَادَتْ تَرْجِعُ إِلَیْهِ» این زنگ خطر بعدی است. این‌که از شما گرفته شود فکر نکنید دوباره می‌توانید به دست بیاورید «أَمَا» هان آگاه باشید، به هوش باشید «إِنَّهَا لَنْ تَنْتَقِلَ عَنْ أَحَدٍ قَطُّ» نعمتی از کسی به جای دیگر منتقل نشد «فَکَادَتْ تَرْجِعُ إِلَیْهِ» که بشود دوباره برگردد.

مرجان دلم را که این مرغ وحشی           ز بامی که برخاست مشکل نشیند

فرصت‌ها را از دست ندهید که فرصت برنمی‌گردد. فرصت بطیع الوصول است، ولی سریع الزوال است، دیر به دست می‌آید، ولی اگر آن را محکم نگرفتید زود از دست شما می‌رود. الله الله فرصت‌ها را غنیمت بشمارید.

حضرت صادق (علیه السّلام) از جدّ بزگوار خود مولی الموّحدین امیر المؤمنین نقل می‌فرماید. «وَ کَانَ‏ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ‏ (علیه السّلام)‏ یَقُولُ‏ قَلَ‏ مَا أَدْبَرَ شَیْ‏ءٌ فَأَقْبَلَ»[۸] خیلی به ندرت کم پیش می‌آید که نعمت پشت کرده باشد، دوباره بخواهد اقبال کند. اگر دوره‌ی ادبار پیش آمد دیگر کار تمام شده است، دیگر جز حسرت و ندامت چیزی برای شما باقی نمی‌ماند.

فرصت طلایی

طلایی‌ترین فرصت را خدا به شما داده است، بهترین زمان را شما دارید، ما فرصتی مثل شما نداشتیم، نه امکانات رفاهی ما مثل طلبه‌های امروز بود و نه شرایط حکومتی ما مثل امروز بود. امروز در رأس حکومت یک دین‌شناس به تمام معنا دین‌دار دارد، پشت شما ایستاده است. آن روز حکومت تشنه‌ی خون شما طلبه‌ها بود. امروز بیمه دارید، بیمارستان دارید، امکانات دارید، پشتوانه‌ی قوی دارید، جمکران آباد دارید. امروز چه چیزی ندارید؟ ما چه عذری در پیشگاه خدا داریم؟ چه استادی لازم دارید که نمی‌توانید پیدا کنید؟ چه مشکل مهم علمی دارید که دسترسی به کسی که پاسخگوی شما باشد نیست؟ چه کتابی می‌خواهید در دسترس شما نیست؟

پیشرفت بشر

در کتابخانه‌ی مدرسه‌ی فیضیّه ما اگر کمی دیر می‌رسیدیم کتاب تمام می‌شد باید منتظر می‌شدیم آن طلبه‌ی قبلی مطالعه می‌کرد بعد ما کتاب را می‌گرفتیم مطالعه می‌کردیم. امروز اصلاً این خبرها نیست. امروز این کامپیوترها شما را به همه‌ی کتابخانه‌ها وصل کردند. همه‌ی امکانات هم به حجره‌ی شما آمده است. آدم در این شرایط می‌خواهد با عمر خود بازی کند. با این گوشی‌ها کانال‌هایی را بگیرد که فردا نزد امام زمان پرده کنار رفت، سر خود را پایین بیندازد. شما طلبه بودید و این کارها را انجام می‌دادید. اگر بگوید خیر نبینید آن وقت چه کار می‌کنید؟

غنیمت ‌دانستن فرصت

قدر بدانید، وقت خود را ضایع نکنید، عمر خود را اسراف نکنید، به خود هم می‌گویم. یک طلبه‌ی پَر شکسته‌ای مثل من، یک تریبون جهانی به برکت خون شهداء است، به برکت این دین است و ما چموشی کنیم و با جریانات همکاری کنیم که پیاده شدن اسلام را در ابعاد مختلف قبول ندارند. ما چه چیزی می‌خواستیم که نداریم، چه آرزویی داشتیم که به آن نرسیدیم، فوق آرزوهای ما را امروز امام زمان فراهم کرده است.

امام صادق نقل می‌کند: «وَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السّلام) یَقُولُ»، «کَانَ یَقُول» یعنی معلوم می‌شود یک بار نگفته است، یعنی آن را تکرار می‌کردند، می‌خواستند فرهنگ‌سازی کنند. «وَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السّلام) یَقُولُ قَلَّ مَا أَدْبَرَ شَیْ‏ءٌ فَأَقْبَل‏» خیلی کم پیش می‌آید که اقبال به ادبار تبدیل شود، دوباره آدم بعد از ادبار در را به روی خود باز ببینید. «وَ الْفُرْصَهُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْرِ»، «إِضَاعَهُ الْفُرْصَهِ غُصَّهٌ»[۹] بنابراین برای عمر خود برنامه‌ریزی داشته باشید.

نماز خاشعانه

ما سال گذشته قرار بود مسئله‌ی نماز را «اللَّهَ اللَّهَ فِی الصَّلَاهِ فَإِنَّهَا خَیْرُ الْعَمَلِ إِنَّهَا عَمُودُ دِینِکُمْ‏‏»[۱۰] هم نماز اوّل وقت، هم این‌که در هفته یک نماز با روح و جان بخوانید، از خدا بخواهید «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذینَ هُمْ فی‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»[۱۱] این همه نماز خواندیم ولی نماز بی‌رمق، نماز بی‌تمرکز، نماز بی‌حضور، یک بار هم قبلاً خود را آماده کنیم چه اشکالی دارد یک روز غسل توبه انجام دهیم، بیاییم دو رکعت نماز توبه بخوانیم، از خدا بخواهیم که خدایا امروز یک نماز مقبول از تو می‌خواهیم، خدایا غرق در نعمت‌ها هستم منتها این را به دست نیاوردم. «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذینَ هُمْ فی‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» این‌که آدم نماز می‌خواند امّا نماز قبول نمی‌خواند یعنی فرصت نیست؟ اگر طلبه نماز خاشعانه نداشته باشد، نماز عاشقانه نداشته باشد، نماز او را از این دنیا بیرون نکشد به خدا وصل نکند توقّع دارید نماز مردم آن‌ها را از ربا باز دارد، از غیبت باز دارد.

استفاده نکردن از فرصت نماز

نماز ما نماز مرده‌ای است، جلوی غیبت ما را نمی‌گیرد، جلوی چشم چرانی‌های ما را نمی‌گیرد. بعضی نمازخوان‌ها هم غیبت می‌کنند، هم دروغ می‌کنند، هم گناه می‌کنند. «إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»[۱۲] معلوم می‌شود ما از فرصت نماز استفاده نمی‌کنیم. خود نماز یک فرصت است «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذینَ هُمْ فی‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ». اگر نماز توأم با خشوع نباشد فلاح در آن نیست، نجات در آن نیست. نماز برای نجات ما است. «اللَّهَ اللَّهَ فِی الصَّلَاهِ فَإِنَّهَا خَیْرُ الْعَمَلِ إِنَّهَا عَمُودُ دِینِکُمْ‏‏»[۱۳].

خطرات زبان

نکته‌ی بعدی که قرار بود سال گذشته سال مراقبه‌ی زبان بود امیدوارم که امام زمان کارنامه‌ی درخشانی را از شما دریافت کند. زبان خطرناک است، امروز خطرات ما متمرکز در زبان است. زبان آدم را به قعر جهنّم می‌کشد، زبان آدم را از چشم امام زمان می‌اندازد، زبان در توفیقات را به روی انسان می‌بندد. چقدر مواظب زبان خود بودید، چند روز نشستید حرف‌هایی که زدید آن‌ها را دوباره مرور کردید و سجده‌ی شکر به جا آوردید که خدایا تو را شکر می‌کنم که امروز زبان من سالم بوده است، امروز با زبان خود دل امام زمان را نلرزاندم، عرش خدا را نلرزاندم. هیچ نیش زبانی نداشتم، هیچ غیبتی نداشتم، هیچ لغوی نداشتم. اگر بهشتی باشید «لا یَسْمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا کِذَّاباً»[۱۴] محیط بهشت این است. در محیط بهشت هم لغوی نیست و همین کسی کذابی نمی‌شنود، محیط محیط صداقت است. اگر حوض بهشت نباشد، این‌جا هم آتش جهنّم سرایت کرده باشد ما از این جامعه چه توقّعی داریم. فرصت‌ها را از دست ندهیم، آمدیم که به این نتایج برسیم و الّا «قَلَّ مَا أَدْبَرَ شَیْ‏ءٌ فَأَقْبَلَ».[۱۵] 


 

[۱]– سوره‌ی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۲] الکافی، ج ‏۴، ص ۳۸٫

[۳]– سوره‌ی مائده، آیه ۵۴٫

[۴]– سوره‌ی رعد، آیه ۱۷٫

[۵]– سوره‌ی توبه، آیه ۳۳٫

[۶]– بحار الأنوار، ج ‏۲۴، ص ۱۶۷٫

[۷]– الکافی، ج ‏۴، ص ۳۸٫

[۸]بحار الأنوار، ج ‏۶۸، ص ۴۷٫

[۹]– وسائل الشیعه، ج ‏۱۶، ص ۸۴٫

[۱۰]– الکافی، ج ‏۷، ص ۵۲٫

[۱۱]– سوره‌ی مؤمنون، آیات ۱ و ۲٫

[۱۲]– سوره‌ی عنکبوت، آیه ۴۵٫

[۱۳]– الکافی، ج ‏۷، ص ۵۲٫

[۱۴]– سوره‌ی نبأ، آیه ۳۵٫

[۱۵]بحار الأنوار، ج ‏۶۸، ص ۴۷٫

 

 

_MG_1492

_MG_1510

_MG_1519